منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


قُلْ يَا قَوْمِ اعْمَلُوا عَلَى مَكَانَتِكُمْ إِنِّي عَامِلٌ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ ﴿39﴾ بگو اى قوم من شما بر حسب امكانات خود عمل كنيد من [نيز] عمل مى‏كنم‏ پس به زودى خواهيد دانست (39)
مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ ﴿40﴾ [كه] چه كس را عذابى كه رسوايش كند خواهد آمد و عذابى پايدار بر او نازل مى‏شود (40)
 إِنَّا أَنزَلْنَا عَلَيْكَ الْكِتَابَ لِلنَّاسِ بِالْحَقِّ فَمَنِ اهْتَدَى فَلِنَفْسِهِ وَمَن ضَلَّ فَإِنَّمَا يَضِلُّ عَلَيْهَا وَمَا أَنتَ عَلَيْهِم بِوَكِيلٍ ﴿41﴾ ما اين كتاب را براى [رهبرى] مردم به حق بر تو فروفرستاديم پس هر كس هدايت‏شود به سود خود اوست و هر كس بيراهه رود تنها به زيان خودش گمراه مى‏شود و تو بر آنها وكيل نيستى (41)
مراد از «عذابٌ يخزيه» عذاب دنيا و مراد از «عذابٌ مقيم» عذاب آخرت است.
- رهبران الهى ذره‏اى عقب نشينى نداشتند و كفّار را از سازش مأيوس مى‏كردند. «انّى عامل»
- انسان در انتخاب راه آزاد است. «مَن اهتدى‏ - مَن ضلّ»
- وظيفه‏ پيامبر ابلاغ است، نه اجبار. (حتّى انبيا حقّ تحميل عقيده ندارند). «و ما انت عليهم بوكيل»

اللَّهُ يَتَوَفَّى الْأَنفُسَ حِينَ مَوْتِهَا وَالَّتِي لَمْ تَمُتْ فِي مَنَامِهَا فَيُمْسِكُ الَّتِي قَضَى عَلَيْهَا الْمَوْتَ وَيُرْسِلُ الْأُخْرَى إِلَى أَجَلٍ مُسَمًّى إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ ﴿42﴾ خدا روح مردم را هنگام مرگشان به تمامى باز مى‏ستاند و [نيز] روحى را كه در [موقع] خوابش نمرده است [قبض مى‏كند] پس آن [نفسى] را كه مرگ را بر او واجب كرده نگاه مى‏دارد و آن ديگر [نفسها] را تا هنگامى معين [به سوى زندگى دنيا] بازپس مى‏فرستد قطعا در اين [امر] براى مردمى كه مى‏انديشند نشانه‏هايى [از قدرت خدا]ست (42)

«يَتوفّى‏» از «وَفى‏» به معناى اداى كامل امرى است و در مورد مرگ به معناى گرفتن جان به طور كامل است. 
- جسم و روح، دو حقيقت مستقل هستند و به هنگام مرگ يا خواب از هم جدا مى‏شوند و روح پس از مرگ باقى مى‏ماند. «اللّه يتوفّى الانفس»
- مرگ و خواب، برادر يكديگرند. «حين موتها - فى منامها»
- خواب و بيدارى براى همه‏ى انسان‏هاست، ولى تنها اهل فكر از آن درس مى‏گيرند. «لآيات لقوم يتفكّرون»

أَمِ اتَّخَذُوا مِن دُونِ اللَّهِ شُفَعَاء قُلْ أَوَلَوْ كَانُوا لَا يَمْلِكُونَ شَيْئًا وَلَا يَعْقِلُونَ ﴿43﴾ آيا غير از خدا شفاعتگرانى براى خود گرفته‏اند بگو آيا هر چند اختيار چيزى را نداشته باشند و نينديشند (43)

 قُل لِّلَّهِ الشَّفَاعَةُ جَمِيعًا لَّهُ مُلْكُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ ﴿44﴾ بگو شفاعت‏يكسره از آن خداست فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست‏سپس به سوى او باز گردانيده مى‏شويد (44)
 همه‏ى شفاعت‏ها مخصوص خداست و اگر پيامبر و امامى شفاعت و دلسوزى و مهربانى مى‏كند، سرچشمه‏ى همه‏ى لطف‏ها و مهرها از ذات مقدّس او و به اذن اوست، «ما من شفيع الا من بعد اذنه»  و مسير آن لطف‏ها از طريق اولياى الهى است. «قل للّه الشفاعة جميعا»
- برخى مشركان، بت‏ها را خدا نمى‏دانستند، بلكه شفيع و واسطه‏ى درگاه خدا مى‏شمردند. «اتّخذوا من دون اللّه شفعاء»
- واسطه‏ى ميان انسان و خدا بايد نياز را بفهمد و قدرت كمك كردن داشته باشد كه بت‏ها هيچ كدام را ندارد. «لا يملكون - لا يعقلون»
- هستى و همه‏ى عوامل دخيل در آن به دست خداست. «للّه الشفاعة... له ملك السموات»

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۲۶ ] [ 11:30 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب