منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
وَالَّذِي جَاء بِالصِّدْقِ وَصَدَّقَ بِهِ أُوْلَئِكَ هُمُ الْمُتَّقُونَ ﴿33﴾ و آن كس كه راستى آورد و آن را باور نمود آنانند كه خود پرهيزگارانند (33) لَهُم مَّا يَشَاءونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ ﴿34﴾ براى آنان هر چه بخواهند پيش پروردگارشان خواهد بود اين است پاداش نيكوكاران (34) لِيُكَفِّرَ اللَّهُ عَنْهُمْ أَسْوَأَ الَّذِي عَمِلُوا وَيَجْزِيَهُمْ أَجْرَهُم بِأَحْسَنِ الَّذِي كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿35﴾ تا خدا بدترين عملى را كه كردهاند از ايشان بزدايد و آنان را به بهترين كارى كه مىكردهاند پاداش دهد (35) - مبلّغ دين، آن گاه مورد ستايش است كه خود نيز به آن چه مىگويد عمل كند. «جاء بالصّدق و صدّق به» - الطاف الهى در بهشت محدوديّت ندارد. «لهم ما يشاؤن» - متّقين همان نيكوكاران هستند. «هم المتّقون - المحسنين» - مقام تقوا و احسان، با صدور بعضى كارهاى زشت منافاتى ندارد. (ضمير «عنهم» به همان متّقين و محسنين در آيه قبل بر مىگردد). «ليكفّر اللّه عنهم أسوء الّذى عملوا» - از لطف الهى همين بس كه بدترين گناهان را مىپوشاند و به نحو احسن پاداش مىدهد. «يكفر اللّه عنهم اسوأ - يجزيهم اجرهم باحسن» - خداوند پاداش متّقين و محسنين را به بهاى بهترين كارشان مىدهد. (كار متوسط آنان را نيز پاداش بهترين كار مىدهد). «بأحسن الّذى...» أَلَيْسَ اللَّهُ بِكَافٍ عَبْدَهُ وَيُخَوِّفُونَكَ بِالَّذِينَ مِن دُونِهِ وَمَن يُضْلِلِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ هَادٍ ﴿36﴾ آيا خدا كفايت كننده بندهاش نيست و [كافران] تو را از آنها كه غير اويند مىترسانند و هر كه را خدا گمراه گرداند برايش راهبرى نيست (36) وَمَن يَهْدِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّضِلٍّ أَلَيْسَ اللَّهُ بِعَزِيزٍ ذِي انتِقَامٍ ﴿37﴾ و هر كه را خدا هدايت كند گمراه كنندهاى ندارد مگر خدا نيست كه نيرومند كيفرخواه است (37)- هدايت و ضلالت به دست خداست، «يضلل اللّه - يهد اللّه» لكن مقدّمات دريافت هدايت يا محروم شدن از آن، به دست انسان است. چنانكه در آيات ديگر مىخوانيم: «يهدى اللّه من ينيب» و «لا يهدى من هو مسرف كذّاب» - از كمى تعداد و امكانات نترسيد، از اين بترسيد كه از مدار بندگى خدا بيرون رويد، كه اگر بندهى او باشيد هيچ قدرتى شما را نمىشكند. «فما له من مضل» - گمراه شدن انسان از سوى خداوند بى مقدّمه نيست، كيفر عملكرد خود انسان است. «ذى انتقام» وَلَئِن سَأَلْتَهُم مَّنْ خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ لَيَقُولُنَّ اللَّهُ قُلْ أَفَرَأَيْتُم مَّا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ إِنْ أَرَادَنِيَ اللَّهُ بِضُرٍّ هَلْ هُنَّ كَاشِفَاتُ ضُرِّهِ أَوْ أَرَادَنِي بِرَحْمَةٍ هَلْ هُنَّ مُمْسِكَاتُ رَحْمَتِهِ قُلْ حَسْبِيَ اللَّهُ عَلَيْهِ يَتَوَكَّلُ الْمُتَوَكِّلُونَ ﴿38﴾ و اگر از آنها بپرسى چه كسى آسمانها و زمين را خلق كرده قطعا خواهند گفتخدا بگو [هان] چه تصور مىكنيد اگر خدا بخواهد صدمهاى به من برساند آيا آنچه را به جاى خدا مىخوانيد مىتوانند صدمه او را برطرف كنند يا اگر او رحمتى براى من اراده كند آيا آنها مىتوانند رحمتش را بازدارند بگو خدا مرا بس است اهل توكل تنها بر او توكل مىكنند (38) كلمه «ضُرٌّ» در برابر رحمت، به معناى هر گونه گرفتارى است. - بت پرستان خالقيّت خداوند را قبول داشتند. (لكن براى بتها نقش ربوبيّت و شفاعت را قائل بودند). «ليقولنّ اللَّه» - كسى لايق پرستش است كه قدرتِ رساندن سود و دفع زيان را داشته باشد. «هل هنّ كاشفات - هل هنّ مُمسِكات» [ یکشنبه ۱۳۸۹/۰۷/۲۵ ] [ 16:59 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |