منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
ترجمه طاهرى، ص: 1 1- سوره فاتحه 1- به نام خداى رحمان [و] رحيم. 2- ستايش خاص خداست، پروردگار «1» جهانيان «2»، 3- داراى رحمت وسيع و جاودانه «3»، 4- مالك [و فرمانرواى] «4» روز جزا «5». 5- تنها تو را بندگى مىكنيم و [هر جا كه يارى ديگران بندگىآور باشد] منحصراً از تو يارى مىخواهيم «6». 6- ما را به راه راست هدايت كن، 7- راه كسانى كه بر آنان نعمت دادى «7»، نه آنان كه مورد خشم [تو] قرار گرفتهاند «8» و نه گمراهان «9». __________________________________________________ 1- كلمه «رب» بر خلاف آنچه معروف است مشتق از تربيت نيست، ولى متضمن مفهوم تربيت هم هست لذا واژه «پروردگار» ترجمه كاملًا رسايى براى آن نمىتواند باشد. معنى رب مجموعهاى است از مفاهيم مدبر، مربى، آقا، منعم، مالك، صاحب اختيار و مصلح. واژه «ارباب» كه در فارسى به عنوان كلمه مفرد به كار مىرود، در برگيرنده همه اين مفاهيم مىباشد ولى چون نامأنوس است و كلمه «پروردگار» در زبان فارسى جا افتاده است، در اين ترجمه غالباً از همين واژه و در برخى موارد از واژه صاحب اختيار كه جامعتر است، استفاده كردهايم. استاد شهيد مطهرى، در تفسير «آشنايى با قرآن» ذيل اين آيه در توضيح اينكه كلمه «رب» در فارسى معادلى ندارد، اشاره جالبى به كلام عبد المطلب دارد كه گفت: «انا رب الإبل و للبيت رب». 2- به آيات 23 و 24 شعراء (26) توجه فرماييد. 3- به زير نويس آيه 2 سوره فصلت (41) مراجعه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيات 42 نور (24) و 16 غافر (40) توجه فرماييد. 5- به آيات 17- 19 انفطار (82) توجه فرماييد. 6- نيمه اول و دوم اين آيه ارتباط ظريفى با يكديگر دارند. با توجه به اين نكته، براى توجيه افزوده، اين آيه را با آيه 56 عنكبوت (29) مقايسه فرماييد. ضمناً از جهت ضرورت تعاون و استعانت در امور غير بندگىآور و خدا پسندانه، به بخش پايانى آيه 2 مائده (5)، نيمه اول آيه 52 آل عمران (3)، نيمه دوم آيه 72 انفال (8) و نيز آيه 95 كهف (18) توجه فرماييد 7- از نظر شناخت نعمت يافتگان، با آيه 69 نساء (4) مقايسه فرماييد. 8- از نظر شناخت غضب شدگان، با آيه 6 فتح (48) مقايسه فرماييد 9- از نظر شناخت گمراهان، با آيه 90 آل عمران (3) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 2 2- سوره بقره به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- الف، لام، ميم «1» 2- اين كتاب كه در [الهى بودن] آن تدبيرى نيست، براى پرهيزكاران راهنمايى است، 3- آنها كه به ما وراى محسوسات باور دارند و به نماز مىايستند و از آنچه روزيشان كردهايم انفاق مىكنند «2»، 4- و به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است، باور داشته و به آخرت يقين دارند. 5- آنها مورد هدايتى از پروردگار خويش قرار گرفتهاند و رستگارند. __________________________________________________ 1- شادروان دكتر رشاد خليفه، دانشمند بزرگ مصرى و استاد سابق دانشگاه آريزوناى آمريكا، در سال 1352 (ه. ش) در مورد حروف مقطعه قرآن به كشف مهمى دست يافت كه به اعجاز رياضى قرآن معروف شده و شرح كامل آن در ضميمه شماره يك ترجمه انگليسى قرآن رشاد خليفه آمده است. با محاسباتى كه او با استفاده از كامپيوتر انجام داد، به اين نتيجه رسيد كه مجموع تكرار حروف مقطعه هر سوره، مثلًا در اينجا، «الف، لام، ميم»، مضربى است از عدد 19 (عدد 19 تعداد حروف جمله «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» است). در اين سوره حرف «الف» 4502 مرتبه، حرف «ل» 3202 مرتبه و حرف «م» 2195 مرتبه تكرار شده است مجموع آنها عدد 9899 است كه مضربى است از عدد 19. ملاحظه مىشود كه تغيير فقط يك كلمه در اين سوره بزرگ مىتواند اين نظم شگفت انگيز را بر هم بزند. اين قانون در همه سورههايى كه با حروف مقطعه آغاز شده است، صدق مىكند. شايان ذكر است كه تعداد تكرار جمله بسم ا ... در قرآن 114 مرتبه است كه خود، مضربى است از 19 و نيز تكرار هر يك از كلمات اين جمله در سراسر قرآن مضرب 19 است به اين شرح: اسم 19 بار، اللَّه 2698 بار، رحمن 57 بار و رحيم 114 بار تكرار شده كه هر يك از اين ارقام مضرب 19 مىباشد و حاصل جمع ضرايب آنها نيز مضرب 19 است. مهندس عبد العلى بازرگان قرآن پژوه برجسته در كتاب «حروف مقطعه قرآن» كه توسط دفتر نشر فرهنگ اسلامى انتشار يافته، در اين زمينه تحقيق جامعى كرده است. علامه طباطبايى در مورد حروف مقطعه گفته است: سورههايى كه حروف مقطعه آن مشابه است، از نظر مضمون آيات به يكديگر شباهت دارند و سياقشان يكى است، علاوه بر آن، سورههايى كه حروف مقطعه دو سوره ديگر را دارد، حاوى مطالب هر دو سوره است مثلًا سوره اعراف كه با حرف الف، لام، ميم، صاد، آغاز شده است، مطالبى را كه در سورههاى الف، لام، ميم و سوره صاد هست، در خود جمع كرده است و نيز سوره رعد كه با حروف الف، لام، ميم، راء، آغاز شده است، مطالب سورههاى الف، لام، ميم، و الف، لام، راء، را دارد. 2- البته انفاق خدا پسندانه (آيه 215 بقره) و نه غير خدا پسندانه (36 انفال). ترجمه طاهرى، ص: 3 6- براى انكارورزان يكسان است كه هشدارشان بدهى يا ندهى، ايمان نمىآورند. «1» 7- خدا بر قلبها و گوشهاى آنان مهر [غفلت] نهاده «2»، و بر ديدههاى آنان پردهاى است و عذابى بزرگ (در انتظار) دارند. 8- بعضى از مردم [با دورويى] مىگويند: به خدا و روز واپسين باور دارم، در حالى كه باور ندارند. 9- [به پندار خود] خدا و افراد با ايمان را فريب مىدهند و حال آنكه تنها خود را مىفريبند و نمىفهمند. 10- در دلهاى آنان بيمارى [نفاق و عناد] جاى گرفته است، در نتيجه خدا بر بيماريشان افزود «3» و به كيفر دروغ پردازىشان عذابى دردناك [در انتظار] دارند. 11- هنگامى كه به آنها گفته شود: در زمين تبهكارى نكنيد، مىگويند: ما درستكاريم! 12- آگاه باشيد كه آنها تبهكارند، ولى نمىفهمند. 13- و چون به آنها گفته شود: شما نيز مثل مردم [واقعبين] ايمان آوريد، مىگويند: آيا همچون سبكسران ايمان آوريم؟ آگاه باشيد كه آنها خود سبكسر و بيخردند، ولى نمىدانند. 14- وقتى كه افراد با ايمان را ملاقات مىكنند، مىگويند: [ما هم] ايمان آوردهايم، و چون با شياطين [و رؤساى شيطان صفت] خويش «4» به خلوت ننشينند، گويند: ما با شما هستيم و تنها [آنها را] استهزاء مىكنيم «5». 15- خدا تمسخرشان [را تلافى] مىكند و آنها را در طغيانشان سرگشته باقى نگاه مىدارد. 16- آنان كسانى هستند كه گمراهى را به [بهاى] هدايت خريدهاند، از اين رو سوداى آنان سودى نداشت و راه يافته هم نبودند. __________________________________________________ 1- به آيات 96 و 97 يونس (10) توجه فرماييد. 2- معنى و مفهوم اين آيه را بايد با توجه به آيات 107 و 108 نحل (16)، 23 جاثيه (45)، 3 منافقون (63) در نظر گرفت. 3- همين معنى و مفهوم را به صورت روشنتر در آيه 5 صف (61) فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ ملاحظه فرماييد. [.....] 4- نمونه و مصداق آن را در آيه 76 بقره (همين سوره) ملاحظه فرماييد. 5- مورد مشابه را در آيه 56 توبه (9) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 4 17- داستان آنان همچون داستان كسانى است كه [در بيابان تاريك] آتشى افروختند همين كه [پرتو آن] پيرامونشان را روشن كرد، خدا [تندبادى فرستاد و] نورشان را [از ميان] برد و آنان را در تاريكيهايى كه هيچ نمىبينند رها كرد. 18- كر و گنگ و كورند «1» و [از گمراهى خود] باز نمىگردند، 19- يا همچون [كسانى كه گرفتار] رگبارى از آسمان همراه با تاريكيها و رعد و برق [شدند] از بيم مرگ در برابر [نهيب] صاعقهها، انگشت در گوشهاى خود فرو برند و خدا بر انكار ورزان احاطه دارد. 20- گويى كه [روشنايى خيره كننده] آذرخش مىخواهد ديدگانشان را بربايد هر گاه كه [برق مىزند و راه را] بر آنان روشن مىسازد، گامى در [پرتو] آن بر مىدارند و چون تاريكى آنان را فرا گرفت، [حيرت زده] باز ايستند، و اگر خدا مىخواست، شنوايى و بينايى آنها را هم [از بين] مىبرد كه خدا بر هر كارى تواناست. 21- اى مردم، پروردگار خويش را بندگى كنيد كه شما و پيشينيانتان را آفريده است، بسا كه پرهيزكار شويد، 22- همان خدايى كه زمين را [همچون] بسترى براى شما گسترد و آسمان را [همچون] سرپناهى [افراشت] و از آسمان بارانى فرستاد كه بدان [انواع] ميوهها را براى روزى شما پديد آورد پس آگاهانه همتايانى براى خدا قايل ميشويد. 23- و اگر در [باره] آنچه بر بنده خويش «2» نازل كرديم، در ترديد هستيد و راست مىگوييد، يك سوره مثل آن بياوريد و در برابر خدا، يارانتان را [به كمك] فرا خوانيد. «3» 24- اگر موفق نشديد- و هرگز موفق نخواهيد شد- [پس طعن به قرآن نزنيد و] از آتشى كه سوخت آن، مردم و سنگها «4» است، بپرهيزيد [آتشى كه] براى انكار ورزان آماده شده است. __________________________________________________ 1- براى درك بهتر مفهوم آيه، به آيه 26 احقاف (46) توجه فرماييد. 2- نام اين عبد در اينجا تصريح نشده است به آيه 2 محمد (47) توجه فرماييد. 3- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 34 طور (52) آمده است به آيه 88 اسراء (17) هم توجه فرماييد. 4- براى شناخت آن مردم و سنگها به آيه 98 انبياء (21) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 5 25- به مؤمنان نيكوكار بشارت ده كه باغهايى از بهشت (در انتظار) دارند كه نهرها در دامن آن جارى است هر گاه از ميوههاى آن برخوردار شوند، گويند: اين همان رزقى است كه [به دليل رفتار شايسته] از قبل به ما [وعده] داده شده بود «1» و مشابه آن [نعمتها] برايشان آورده شود در آنجا همسرانى پاك [و زيبا] دارند «2» و در آن بهشت جاودانه به سر خواهند برد. 26- خدا شرم ندارد كه از پشهاى [كوچك] تا بزرگتر از آن را به مثل آرد. آنها كه ايمان دارند، مىدانند كه آن [مثل] حق است از جانب پروردگارشان [و از آن پند مىگيرند] اما انكار ورزان [از روى جدال و طعن] خواهند گفت: خدا از اين مثل چه منظورى داشت؟ [خدا با بيان اين امثال] عدهاى را [كه مستوجب آنند،] حيران و گمراه مىكند «3» و بسيارى را به راه مىآورد «4» و [لى] تنها منحرفان را با آن گمراه مىكند «5». 27- همانان كه پيمان خدا را پس از بستن آن مىشكنند «6» و روابط [نيكوى خويشاوندى] را «7» كه خدا به برقرارى آن فرمان داده است، مىگسلند و در زمين تبهكارى مىكنند آنان زيانكارند. 28- چگونه خدا را انكار مىكنيد در حالى كه مادهاى بىروح بوديد و شما را حيات بخشيد آن گاه دستخوش مرگ مىگرداند و باز زنده خواهد كرد، آن گاه به پيشگاه او باز گردانده مىشويد. 29- اوست كه هر چه در زمين است يكسره به سود شما آفريد، آن گاه به [آفرينش] آسمان پرداخت «8» و آن را [به صورت] هفت آسمان «9» سامان داد و او به هر چيزى داناست. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيات 22- 24 حاقه (69) و 31- 36 نبأ (78) توجه فرماييد. 2- اوصاف اين همسران را در آيات 48 صافات (37)، 22 و 23 واقعه (56) و 33 نبأ (78) ملاحظه فرماييد. 3- با آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ مقايسه فرماييد. 4- با آيه 16 مائده (5) يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ مقايسه فرماييد. 5- به آيه 5 صف (61) فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ توجه فرماييد. 6- اشاره به فرمان خدا و پيمان فطرى است كه در آيات 60 و 61 يس (36) آمده است. 7- براى توجيه آنچه به جاى موصول قرار دادهايم، به آيه 22 محمد (47) توجه فرماييد. 8- واژه «ثم» در اينجا ترتيب زمانى را نمىرساند و همان گونه كه در آيه 11 فصلت (41) آمده است، آسمان قبلًا به صورت دود (يا گازهاى متراكم) خلق شده بود و در آيات 27- 32 نازعات (79) نيز بروشنى آمده كه زمين بعد از آسمانها به وجود آمده است. [.....] 9- عدد هفت در قرآن به عنوان عدد تكثير نيز به كار رفته است به آيه 27 لقمان (31) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 6 30- [به ياد آر] زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در زمين جانشينى [براى بشر غير مسئول و بىاختيار] «1» قرار مىدهم «2» گفتند: آيا كسى را در آنجا مىگمارى كه [با سوء استفاده از اختيار] در آن تبهكارى كند و خونها ريزد؟ [اگر هدف از آفرينش انسان عبادت توست،] «3» ما خود، تو را با ستايشت تسبيح و تقديس مىكنيم [خدا] گفت: من [از استعدادهاى شگرف انسان] حقايقى را مىدانم كه شما نمىدانيد. 31- سپس همه خصوصيات «4» [مخلوقات زمين] را به آدم آموخت و آن گاه آن [مخلوقات] را بر فرشتگان عرضه كرد و گفت: اگر راست مىگوييد خصوصيات [و كاربرد] اينها را برشماريد. 32- گفتند: تو را تقديس مىكنيم، ما جز آنچه به ما آموختهاى دانشى نداريم كه تو خود داناى فرزانهاى. 33- [خدا] گفت: اى آدم، فرشتگان را از خواص و كاربرد موجودات زمينى آگاه كن! و چون آگاهشان كرد، [خدا] گفت: مگر به شما نگفتم كه من اسرار آسمانها و زمين را مىدانم، و از هر چه آشكار مىكنيد و آنچه پنهان مىداشتيد، آگاهم؟ 34- [به ياد آر] زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى [بزرگداشت] آدم ابراز فروتنى كنيد همه ابراز فروتنى كردند جز ابليس، كه سر باز زد و برترى جست «5» و در زمره انكار ورزان شد. 35- [آن گاه] گفتيم: اى آدم، تو و همسرت در اين بهشت قرار و آرام گيريد و از [نعمتهاى] آن فراوان و گوارا از هر جا كه خواهيد بخوريد، ولى به اين درخت نزديك نشويد كه در زمره ستمكاران خواهيد بود. 36- شيطان آنان را از [اجراى] آن [دستور] به لغزش انداخت و از نعمتى كه در آن مىزيستند خارجشان كرد، و گفتيم: [از بهشت] فرود آييد، در حالى كه [با انبوه نسلتان] دشمن يكديگريد و تا زمانى محدود در زمين استقرار و برخوردارى خواهيد داشت «6». 37- آن گاه آدم از پروردگار خود سخنانى فرا گرفت «7» [و ابراز پشيمانى و توبه كرد]، و خدا هم [به رحمت خود] بر او بازگشت كه او باز پذير و مهربان است. __________________________________________________ 1- انسانهاى اوليه كه بر اساس غريزه زندگى مىكردهاند. 2- براى توجيه ترجمه «خليفة فى الارض» به آيات 14 و 73 يونس (10) و 69 و 74 اعراف (7) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به آيه 56 ذاريات (51) توجه فرماييد. 4- اسم، مبيّن خصوصيات است، از اين نظر با آيه 65 مريم (19) مقايسه فرماييد. 5- موجبات استكبار شيطان (به زعم خودش) در اينجا بيان نشده است به آيات 12 اعراف (7) و 33 حجر (15) توجه فرماييد. 6- براى تفصيل اين آيه به آيات 20- 25 اعراف (7) مراجعه فرماييد. 7- سخنانى كه در آيه 23 اعراف (7) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 7 38- گفتيم: [با انبوه نسل خود] همگى از بهشت فرود آييد و هر گاه از جانب من رهنمودى براى شما آمد، آنان كه از هدايت من پيروى كنند، ترس و اندوهى نخواهند داشت «1» 39- و كسانى كه انكار ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند، جاودانه دوزخىاند «2» 40- اى دودمان يعقوب، نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتهام «3» به خاطر آوريد و به پيمان من «4» وفا كنيد، [منهم] به پيمان [خود با] شما «5» وفا مىكنم، و تنها از [كيفر] من بترسيد 41- به آنچه نازل كردهام، كه كتاب شما را تصديق مىكند، باور آوريد و نخستين منكر آن نباشيد، و آيات مرا به بهايى ناچيز مفروشيد و تنها از من پروا كنيد، 42- و آگاهانه حق را به باطل مياميزيد و آن را كتمان نكنيد. 43- به نماز بايستيد و زكات بدهيد و همراه نمازگزاران نماز گزاريد. 44- آيا مردم را به نيكى فرا مىخوانيد و خود را از ياد مىبريد؟ «6» حال آنكه كتاب [آسمانى] مىخوانيد چرا درك نمىكنيد؟ 45- و [به هنگام مشكلات] از شكيبايى و نماز يارى جوييد «7»، و البته اين [امر] دشوار است، [ولى] نه براى فروتنان، 46- همانها كه يقين دارند به لقاى پروردگار خويش نايل خواهند شد «8» و به پيشگاه او باز مىگردند. 47- اى دودمان يعقوب، نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتهام و شما را [به موهبت توحيد] بر مردم [زمانه] برترى دادم، به خاطر آوريد 48- و بترسيد از روزى كه هيچ كس بلاگردان ديگرى نشود «9» و هيچ شفاعتى از او پذيرفته نگردد و مجازات هيچ كس بازخريد نشود «10» و آدميان [از هيچ سو] مورد يارى قرار نگيرند «11» __________________________________________________ 1- در اين رابطه به آيات 127 انعام (6)، 28 رعد (13) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد، ضمناً معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. 2- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 3- به آيات 49 و 57 بقره (2) و 5 و 6 قصص (28) توجه فرماييد. 4- اشاره به پيمانى كه در آيات 83 و 84 بقره (همين سوره)، 187 آل عمران (3) و آيه 12 مائده (5) آمده است. 5- همان آيه 12 مائده (5). 6- به آيه 2 صف (61) توجه فرماييد. [.....] 7- براى توجيه افزوده، اين جمله را با آيه 39 ق (50) مقايسه فرماييد. 8- منظور از «ظن» در اينجا يقين است با بخش انتهايى آيه 4 بقره (2) مقايسه فرماييد. 9- به آيات 15 اسراء (17) و نيمه اول 18 فاطر (35) توجه فرماييد. 10- به آيه 47 زمر (39) توجه فرماييد. 11- به آيه 10 طارق (86) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 8 49- [به ياد آريد] آن گاه كه شما را از [سلطه] فرعونيان نجات داديم «1» كه شما را به سختى آزار مىدادند، پسرانتان را سر مىبريدند و دخترانتان را زنده نگاه مىداشتند و در اين [دشواريها و نجات]، آزمونى بزرگ از جانب پروردگارتان بود 50- و هنگامى كه دريا را به [محض ورود] شما شكافتيم «2»، آن گاه شما را نجات داده و فرعونيان را در برابر چشمانتان غرقه ساختيم «3»، 51- و [با اين وجود] آن گاه كه [براى نزول تورات] با موسى چهل شب ميعاد نهاديم «4»، شما ستمگرانه در غيابش گوساله را [به پرستش] گرفتيد «5»! 52- آن گاه پس از اين [گناه] بر شما گذشت كرديم، بسا كه سپاسگزار شويد. 53- [به ياد آريد] آن گاه كه به موسى كتاب و معيار تميز [حق از باطل] عطا كرديم، بسا كه هدايت يابيد 54- و زمانى را كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، شما با گرفتن گوساله [به خدايى] «6» بر خويش ستم كرديد، اكنون به درگاه آفريدگار خود بازآييد و [هواى] نفس خود را بكشيد «7» كه اين [كار] نزد آفريدگارتان ستودهتر است [چون پذيرفتيد] خدا هم [به رحمت خود] بر شما بازگشت كه او باز پذير و مهربان است 55- و زمانى را كه گفتيد: اى موسى، [دعوى] تو را باور نخواهيم كرد، مگر اينكه خدا را آشكارا ببينيم «8» و [به گناه آن] صاعقه شما را فرا گرفت «9»، در حالى كه مشاهده مىكرديد. 56- سپس [به درخواست موسى] «10» شما را پس از مرگتان بر انگيختيم، بسا كه سپاسگزار شويد 57- و ابر را بر شما سايه گسترديم و بر [اى تغذيه] شما نعمتى گياهى و نعمتى از گوشت پرندگان مقرر داشتيم [و گفتيم] از نعمتهاى پاكيزه كه روزى شما كردهايم بخوريد ولى آنها [با ناسپاسى و نافرمانى] بر ما ستمى نكردند، بلكه در حق خويش ستم مىكردند. __________________________________________________ 1- تحقق بيان سرشار از توكل موسى است كه در بحبوحه دشواريها، در حالى كه به ظاهر هيچ روزنه اميدى وجود نداشت، خطاب به خاندان يعقوب اظهار داشت و در آيه 128 اعراف (7) آمده است. 2- به آيات 63 شعراء (26) و 77 طه (20) توجه فرماييد لازم به يادآورى است كه منظور درياى احمر است. 3- شرح غرق شدن فرعونيان را در آيات 60- 66 شعراء (26) ملاحظه فرماييد. 4- مجموعه سى شب و ده شب است شرح جزئيات را در آيه 142 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. 5- شرح كامل اين ماجرا را در سوره طه (20) آيات 83 به بعد ملاحظه فرماييد. 6- براى توجيه افزوده، به آيه 88 طه (20) توجه فرماييد، ضمناً جنس مجسمه گوساله را در آيه 148 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. 7- در مورد اثرات فاجعهبار پيروى از هواى نفس به آيات 30 مائده (5)، 18 يوسف (12) و 43 فرقان (25) مراجعه فرماييد. 8- اين جريان به بيان ديگر در آيه 153 نساء (4) آمده است. 9- آنها گروه هفتاد نفرى بودند كه موسى همراه خود به وعدهگاه كوه طور برد و در آيه 155 اعراف (7) آمده است. [.....] 10- براى توجيه افزوده و توضيح بيشتر، به آيه 155 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 9 58- [به ياد آريد] آن گاه كه گفتيم: به اين شهر «1» وارد شويد و از [نعمتهاى] آن از هر جا كه خواهيد، فراوان و گوارا بخوريد و با خضوع و فروتنى از دروازه وارد شويد و بگوييد: [خدايا، درخواست ما] آمرزش است، تا گناهانتان را بيامرزيم و [البته] بر [پاداش] نيكوكاران خواهيم افزود. 59- ولى ستمگران سخنى به كار بردند غير از آنچه كه به آنها گفته شده بود [و كلام استهزا آميزى گفتند]، ما هم به كيفر انحرافشان، بلايى از آسمان بر آنها فرو فرستاديم «2». 60- و چون [باز به صحرا رسيدند] موسى براى قومش جوياى آب شد، به او گفتيم: چوبدست خود را بر آن سنگ بزن! آن گاه دوازده چشمه از آن جارى شد و هر تيره آبشخور خويش را شناخت [به آنها خطاب كرديم:] از روزى الهى بخوريد و بياشاميد و در زمين تبهكارانه سركشى نكنيد 61- و آن گاه كه گفتيد: اى موسى، ما نمىتوانيم با يك نوع غذا سر كنيم، از پروردگارت بخواه تا از روييدنىهاى زمين از [قبيل] سبزى، خيار، گندم، عدس و پياز براى ما بروياند، [موسى] گفت: آيا خوراك پستتر را به غذاى بهترى [كه داريد] ترجيح مىدهيد؟ پس، [از زندگى آزاد در دامن طبيعت] به شهرى منتقل شويد كه هر چه درخواست كردهايد هست [ولى بايد مانند گذشته به خدمت ديگران تن در دهيد] و [سرنوشت] ذلّت و درماندگى بر آنها مقرر شد و به خشم خدا گرفتار شدند، زيرا كه آيات خدا را انكار و پيامبران را به ناحق مىكشتند «3» اين به سبب نافرمانى و تجاوزشان بود. __________________________________________________ 1- «قريه» در آيات قرآن غالباً به معنى شهر است دو آيه 77 و 82 كهف (18) را از نظر به كار رفتن دو كلمه «قريه» و «مدينه» در مورد يك موضوع واحد، با يكديگر مقايسه فرماييد. 2- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 3- زكريا و يحيى را كشتند (مجمع البيان) و قصد كشتن عيسى را هم داشتند، ولى موفق نشدند (157 نساء) ترجمه طاهرى، ص: 10 62- [از ميان] كسانى كه [به آيين اسلام] ايمان آوردهاند و نيز يهوديان و مسيحيان و صابئان «1» آنان كه به خدا و روز واپسين باور دارند و به شايستگى عمل كنند، پاداش آنها نزد پروردگارشان محفوظ است و ترس و اندوهى نخواهند داشت «2». 63- [به ياد آريد] هنگامى كه كوه طور را بر فرازتان افراشتيم و از شما پيمان گرفتيم كه: آنچه [از احكام تورات] «3» به شما دادهايم، جدى بگيريد و مفاد آن را «4» به خاطر بسپاريد، بسا كه پرهيزكار شويد. 64- ولى بعد [از آن همه عهد و پيمان] از اين [فرمان] روى برتافتيد و اگر بخشايش و رحمت خدا بر شما نبود، در زمره زيانكاران بوديد. 65- مسلماً از [شرح حال] كسانى از خودتان آگاه شدهايد كه در [مورد حكم حرمت صيد ماهى در روزهاى] شنبه تجاوز كردند «5» و به آنها خطاب كرديم: بوزينههايى مطرود باشيد! 66- و آن [عقوبت] را عبرتى براى معاصران و آيندگان قرار داديم و [نيز] اندرزى براى پرهيزكاران. 67- [به ياد آريد] هنگامى را كه موسى به قوم خود [كه در ميانشان قتلى اتفاق افتاده بود و قاتل شناخته نمىشد] گفت: خدا مىفرمايد: گاوى ذبح كنيد [تا كليد شناخت قاتل شود]، گفتند: ما را به تمسخر گرفتهاى؟ گفت: [تمسخر كار جاهلان است و] به خدا پناه مىبرم از اينكه در زمره جاهلان باشم. 68- گفتند: از پروردگارت بخواه تا برايمان روشن كند كه آن چگونه [گاوى] است گفت: او مىفرمايد: گاوى است نه سالخورده و نه نوپا، [بلكه] ميان سال اكنون آنچه فرمان يافتهايد اجرا كنيد. 69- [باز] گفتند: از پروردگارت بخواه تا براى ما روشن كند كه رنگش چگونه است؟ پاسخ داد: او مىفرمايد: گاوى است زرد به رنگ زرين كه [هيئتش] بينندگان را شاد مىكند. __________________________________________________ 1- سياق آيه حاكى است كه آنها گروهى خداپرست بودند كه عرب در آن زمان آنها را مىشناخته است. استاد خرمشاهى در كتاب «قرآن پژوهى» به نقل از دايرة المعارف اسلام و دايرة المعارف اديان (هر دو به انگليسى) گفته است: گروهى از اهل كتاب بودند كه يحيى را پيامبر خود مىدانستند و در بين النهرين سكونت داشتند. 2- به آيات 127 انعام (6) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد، ضمناً مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. 3- از نظر توجيه افزوده، با آيه 145 اعراف (7) مقايسه فرماييد. 4- برخى از موضوعات پيمان را در آيات 83 و 84 بقره (2) و 12 مائده (5) ملاحظه فرماييد. 5- در آيه 163 اعراف (7) توضيح بيشترى آمده، ولى در اين آيه به اختصار بيان شده است. ترجمه طاهرى، ص: 11 70- گفتند: از پروردگارت [باز هم] بخواه تا چگونگى گاو را [از هر جهت] براى ما روشن كند، كه [هنوز] گاو بر ما مشتبه است و ان شاء اللَّه متوجه خواهيم شد. 71- موسى گفت: خدا مىفرمايد: گاوى است نه چنان رام كه زمين را شخم بزند و يا كشتزار آب بدهد [امّا] تندرست و بدون خط و خال [در اينجا بناچار] گفتند: حالا حق [مطلب] را ادا كردى آن وقت گاو [مورد نظر] را كشتند، و [لى] نزديك بود [باز هم] انجام ندهند. 72- [اين همه] زمانى بود كه نفسى را به قتل رسانده بوديد و [يكديگر را متهم كرده] در مورد آن نزاع برپا مىكرديد و خدا مىخواست رازى را كه پنهان مىداشتيد آشكار كند. 73- سپس گفتيم: مقتول را به پارهاى از [اعضاى] گاو [قربانى] بزنيد [تا زنده شود و قاتل خويش را معرفى كند]، خدا مردگان را نيز اين گونه زنده مىكند و نشانههاى [قدرت] خويش را به شما مىنماياند، بسا كه درك كنيد. 74- پس از آن [با وجود اين معجزه بزرگ] دلهاى شما سخت شد، مثل سنگ، بلكه سختتر! چه آنكه پارهاى از سنگهاست كه نهرها از آن به جريان افتد و پارهاى ديگر مىشكافد و [چشمههاى] آب از آن مىجوشد و بعضى از آنها از مهابت «1» خدا [از فراز كوهساران] به زير مىافتد «2» [ولى دلهاى شما خالى از خوف خدا و عواطف است] و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست. 75- آيا انتظار داريد كه [يهوديان] به خاطر [دعوت] شما ايمان آورند، در حالى كه گروهى از [پيشوايان] آنها كلام خدا را [از تورات] مىشنيدند و با آنكه آن را درك مىكردند، آگاهانه تحريفش مىنمودند. 76- وقتى افراد با ايمان را ملاقات مىكنند، مىگويند: [ما هم] ايمان آوردهايم و چون با يكديگر به خلوت نشينند، [به ملامت] مىگويند: چرا آنچه [از خصوصيات پيامبر كه در تورات آمده و] خدا [راه آگاهى از] آن را بر شما گشوده است، با مسلمانان در ميان مىگذاريد تا به وسيله آن در پيشگاه پروردگارتان با شما به محاجّه برخيزند؟ چرا درك نمىكنيد؟ __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 28 انبياء (21) توجه فرماييد. 2- بعضى از مفسران، از جمله طبرسى، عقيده دارند اشاره به قسمتى از كوه طور است كه در اثر تجلى خدا فرو ريخت و در آيه 143 اعراف (7) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 12 77. مگر نمىدانند كه خدا هر چه پنهان و آشكار كنند، مىداند؟ «1» 78- پارهاى از آنها آموزش نديدههايى هستند كه كتاب [خدا] را جز خيالاتى خام نمىدانند «2» و فقط پيرو گمانند. 79- واى بر آنها كه به دست خويش كتاب را با تحريف مىنويسند و مىگويند از جانب خدا [نازل شده] است تا در برابر آن بهاى ناچيزى به چنگ آورند واى بر آنها از آنچه دستانشان نوشته و واى بر آنها از آنچه به دست مىآورند. 80- [يهوديان] گفتند: آتش [دوزخ] جز چند روزى معين به ما نخواهد رسيد بگو: مگر با خدا [چنين] پيمانى بستهايد كه خدا هم پيمان نشكند؟ يا چيزى را كه [بدرستى] نمىدانيد به خدا نسبت مىدهيد؟ 81- آرى، آنان كه مرتكب خطا شوند و آثار گناه سراسر وجودشان را فرا گيرد، جاودانه دوزخىاند. 82- ولى مؤمنان نيكوكار، جاودانه بهشتىاند. 83- [به ياد آريد] زمانى را كه از دودمان يعقوب پيمان گرفتيم كه: جز خدا را بندگى مكنيد و نسبت به پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان و بينوايان نيكى كنيد و با مردم سخن نيكو بگوييد و به نماز بايستيد و زكات بدهيد ولى جز اندكى از شما «3»، با حالت اعراض [از حق، از پيمان ما] روى برتافتيد. __________________________________________________ 1- به آيه 7 طه (20) توجه فرماييد. 2- اشاره به خيالات خامى است كه در آيات 80 و 111 بقره (2) و 18 مائده (5) آمده است. 3- اين گروه قليل در آيه 159 اعراف (7) توصيف شدهاند. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 13 84- و هنگامى كه از شما پيمان گرفتيم كه: [بيهوده] خون يكديگر را نريزيد و يكديگر را از سرزمين خود آواره نسازيد سپس [به اين پيمان] اقرار كرديد در حالى كه [به درستى آن] گواهى مىداديد. 85- ولى [با اين عهد و اقرار] همين شما يكديگر را مىكشيد و گروهى از خودتان را از سرزمين خويش آواره مىكنيد، [در حالى كه] بر ضد آنها به گناه و تجاوز همداستان مىشويد و اگر [تبعيد شدهها] در حال اسارت نزد شما آيند، [در برابر آزادىشان] غرامت مىدهيد، حال آنكه بيرون راندنشان [كه منجر به اسارتشان شده است، از آغاز] بر شما ناروا بود چرا پارهاى از [احكام] كتاب [خدا] را مىپذيريد و برخى ديگر را انكار مىكنيد؟ سزاى هر كه از شما كه چنين كند، جز رسوايى در زندگى دنيا «1» نيست و روز رستاخيز هم به سختترين عذاب باز برده خواهند شد و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست. 86- آنان كسانى هستند كه زندگانى دنيا را به [بهاى] آخرت خريدهاند، از اين روى عذابشان سبك نخواهد شد و [از هيچ سو] مورد يارى قرار نخواهند گرفت. 87- به موسى كتاب [تورات] را داديم و از پى او پيامبرانى [ديگر] فرستاديم و به عيسى فرزند مريم نشانههاى روشن داديم و او را توسط جبرئيل «2» نيرومند كرديم چرا هر گاه پيامبرى پيامى خلاف پسند نفس شما آورد، گردن افراختيد گروهى را دروغ پرداز شمرديد و گروهى را به قتل رسانديد؟ 88- گفتند: قلبهاى ما در پرده «3» است [نه،] بلكه خدا آنها را به خاطر انكارشان نفرين كرده است و بندرت ايمان مىآورند. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 101 يوسف (12) در مورد برابرى تكرار دو كلمه دنيا و آخرت در قرآن مراجعه فرماييد. 2- روح القدس نام ديگر جبرئيل است آيات 102 نحل (16) و 97 بقره (2) را با يكديگر مقايسه فرماييد. 3- مشابه اين عذر را به بيان ديگر، همشهريان شعيب آوردند كه در نيمه اول آيه 91 هود (11) آمده است و پاسخ همه اين عذر تراشان در آيه 138 آل عمران (3) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 14 89- و چون كتابى از جانب خدا بر آنها رسيد كه كتابشان را تصديق مىكرد، و با آنكه از قبل [به انتظار رسيدن اين كتاب] اميد پيروزى بر انكار ورزان داشتند، همين كه آيين جديد كه [از قبل] براى آنها شناخته شده بود «1» بر آنها عرضه شد، انكارش كردند! نفرين خدا بر آن انكار ورزان. 90- خود را به بد بهايى فروختند، كه كتابى را كه خدا نازل كرده است، انكار كردند، آن هم با انگيزه حسد و سركشى كه چرا خدا بخشايش خويش را بر هر كه از بندگان خود كه بخواهد، ارزانى مىدارد [و به دودمان يعقوب اختصاص نداده است به واسطه اين حسد] بيش از پيش به خشم [خدا] گرفتار شدند و انكار ورزان عذابى ذلّتبار [در انتظار] دارند. 91- و چون به آنها گفته شود: به قرآنى كه خدا نازل كرده است ايمان آوريد، مىگويند: [تنها] به تورات كه بر خود ما نازل شده است ايمان داريم و غير آن را انكار مىكنند در حالى كه قرآن سخنى است حق و كتاب آنان را تصديق مىكند به آنها بگو: اگر شما [واقعاً به كتاب خود] ايمان داريد، چگونه در گذشته پيامبران خدا [مثل يحيى] را به قتل مىرسانديد. 92- موسى نشانههاى روشن براى [هدايت] شما آورده «2»، [با اين همه] شما ستمگرانه در غيابش «3» گوساله را [به پرستش] گرفتيد! «4» 93- [به ياد آريد] هنگامى كه كوه طور را بر فرازتان افراشتيم و از شما پيمان گرفتيم كه: آنچه [از احكام تورات] «5» به شما دادهايم، جدى بگيريد و [به كلام خدا] گوش فرا دهيد گفتند: شنيديم و نافرمانى كرديم و بر اثر كفر ورزيشان، [مهر] گوساله در دلشان سرشته شد [به آنها] بگو: اگر [دعوى] ايمان داريد، ايمانتان فرمانهاى بدى به شما مىدهد. __________________________________________________ 1- چنان مىشناختند كه در آيات 146 بقره (همين سوره) و 20 انعام (6) توصيف شده است. 2- اين نشانهها را در آيات 107 و 108 اعراف (7) و 63 شعراء (26) ملاحظه فرماييد. 3- بعد از رفتن موسى به كوه طور به آيه 51 بقره (2) مراجعه فرماييد. 4- شرح كامل اين ماجرا را در آيات 83 به بعد طه (20) ملاحظه فرماييد. 5- از نظر توجيه افزوده، با آيه 145 اعراف (7) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 15 94- بگو: اگر [بهشت و] سراى آخرت نزد خدا ويژه شماست نه ساير مردم «1»، پس آرزوى مرگ كنيد، اگر راست مىگوييد. 95- و [لى] آنها به خاطر رفتار گذشته خود هرگز آرزوى مرگ نخواهند كرد و خدا به [حال] ستمگران داناست. 96- آنها را حريصترين مردم به زندگى [دنيا] خواهى يافت و [حتى حريصتر] از مشركان هر يك از آنها دوست دارد كه به او هزار سال عمر داده شود، با آنكه زندگى دير پا داشتن هم او را از عذاب دور نخواهد ساخت «2»، و خدا به آنچه مىكنند بيناست. 97- بگو: هر كه جبرئيل را دشمن مىدارد، [آگاه باشد كه] او برابر اذن خدا قرآن را به قلب تو نازل كرده است كه كتب پيشين را تصديق مىكند و براى افراد با ايمان راهنمايى و بشارتى است. 98- هر كه دشمن خدا و فرشتگان و پيامبران و جبرئيل و ميكائيل باشد، [بداند كه] خدا دشمن انكارورزان است. 99- محققاً آيات روشنگرى بر تو نازل كرديم و جز منحرفان كسى نسبت به آنها انكار نمىورزد. 100- چرا هر گاه پيمانى بستند، گروهى از آنها آن را پشت سر افكندند [و پيمان شكستند] «3»؟ [نه تنها عهد شكستند،] بلكه بيشترشان ايمان نمىآورند. 101- و چون پيامبرى از جانب خدا به سراغ آنان آمد كه كتابشان را تصديق مىكرد، گروهى از اهل كتاب، كتاب خدا را [رها و] پشت سر افكندند [و به نويدهاى كتابشان در مورد ظهور پيغمبر جديد بىتوجه شدند]، گويى [حقيقت را] نمىدانند. __________________________________________________ 1- با آيه 111 بقره (2) مقايسه فرماييد. 2- معنى و مفهوم اين عبارت به بيان ديگرى در آيات 205- 207 شعراء (26) آمده است. 3- بيان عهدشكنى در برابر پيامبر (ص) است به آيات 55 و 56 انفال (8) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 16 102- [يهوديان كتاب خدا را رها كردند] و پيرو افسانههايى شدند كه شيطان صفتان در [عصر] فرمانروايى سليمان [مىساختند و] مىخواندند [كه ملك پهناورش از راه جادو مسخر وى شده است]، در حالى كه سليمان [دست به جادو نيالود و] كفر نورزيد، ولى شيطان صفتان [زمان او] همه كفر ورزيدند كه به مردم جادوگرى مىآموختند و [نيز] آنچه را كه بر دو فرشته «هاروت» و «ماروت» در بابل «1» الهام شده بود [پيروى كردند] حال آنكه آن دو فرشته چيزى به كسى نمىآموختند مگر آنكه [قبلًا به طريق اندرز] تصريح مىكردند كه: ما فقط [وسيله] آزمايش [مردم] هستيم، پس [از آنچه آموختهاى سوء استفاده و] كفرورزى مكن [و جادوگران را معجزهگر تلقى ننما. ولى يهوديان] از آن دو فرشته، جادويى مىآموختند كه با آن ميان مرد و همسرش جدايى افكنند و آنها به وسيله آن [جادو] جز به اذن خدا به كسى زيان نمىرساندند [و تنها زوجهايى را به دام انداختند كه خود مستوجب كيفر بودند] و چيزى را مىآموختند كه به زيان خودشان بود نه به سودشان و مسلماً دانستهاند هر كه خريدار اين [جادوها] باشد، در آخرت بهرهاى نخواهد داشت كاش مىدانستند كه در برابر بد بهايى خود را فروختند «2». 103- [و] كاش مىدانستند اگر ايمان آورده و پرهيزكار مىشدند، پاداشى [كه] از جانب خدا [مىگرفتند] بهتر بود. 104- اى مؤمنان! [هنگام تكلم با پيامبر] نگوييد: «راعنا» «3» [زيرا اين واژهاى است دو پهلو و دستاويز يهوديان براى استهزا قرار گرفته است] «4» بگوييد: «انظرنا» «5» و [به آيات قرآن] گوش فرا داريد كه انكار ورزان [و استهزا كنندگان] عذابى دردناك [در انتظار] دارند. 105- انكار ورزان اهل كتاب و مشركين دوست نمىدارند كه خيرى از [جانب] پروردگارتان بر شما برسد حال آنكه خدا هر كه را بخواهد [و شايسته بداند] به رحمت خويش اختصاص دهد، كه خدا بخشايش عظيم دارد. __________________________________________________ 1- بابل شهر قديمى بوده در بين النهرين كنار فرات، 88 كيلومترى جنوب بغداد (اعلام قرآن). 2- علامه طباطبايى با يك حساب ساده رياضى گفته است: اين آيه به شكلهاى مختلف متجاوز از يك ميليون حالت تبيين شده است (دقيقاً 1259712 حالت). شادروان مهندس عباس تاج، در مورد اين آيه عقيده داشت بعضى از جملات اين آيه معترضه است و بايد در داخل پرانتز فرض شود. اين جملات معترضه داخل پرانتز، براى رفع شبهاتى است كه ممكن است به ذهن خواننده برسد و قرائت آن بدون جملههاى معترضه، مفهومى صريح و روشن و سر راست دارد، به شرح زير: و اتبعوا ما تتلوا الشياطين على ملك سليمان (و ما كفر سليمان و لكن الشياطين كفروا يعلمون الناس السحر) و ما انزل على ملكين ببابل هاروت و ماروت (و ما يعلمان عن احد حتى يقولا انما نحن فتنه فلا نكفر) فيتعلمون منهما ما يفرقون به بين المرء و زوجه (و ما هم بضارين به من احد الا باذن اللَّه) و يتعلمون ما يضرهم و لا ينفعهم (و لقد عملوا لمن اشتراه ما له فى الاخرة من خلاق) و لبئس ما شروا به انفسهم لو كانوا يعلمون و اللَّه اعلم. 3- ما را رعايت كن. [.....] 4- به بيان ديگر و توضيح بيشتر در آيه 46 نساء (4) آمده به زيرنويس آيه 46 نساء هم توجه فرماييد. 5- ناظر احوال ما باش. ترجمه طاهرى، ص: 17 106- هر آيتى را يكسره برداريم و يا از خاطرها ببريم، بهتر از آن يا همانندش را مىآوريم «1» مگر ندانستهاى كه خدا بر هر كارى تواناست؟ 107- مگر ندانستهاى كه خداست كه فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست و در برابر خدا هيچ كارساز و ياورى نخواهيد داشت؟ 108- مگر مىخواهيد از پيامبرتان همان درخواست [نامعقول] را بكنيد كه قبلًا از موسى شده بود «2» [و از ايمان سر باز زنيد]؟ مسلماً هر كه انكار را با ايمان [خود] مبادله كند، راه درست را گم كرده است. 109- بسيارى از اهل كتاب از حسادتى كه در نهاد آنهاست، دوست دارند كه شما را پس از ايمانتان، به انكار باز گردانند، با آنكه حقيقت بر آنها روشن شده است [از حسادتشان] گذشت و چشمپوشى كنيد تا خدا فرمان خويش را [در ميان] آورد «3» كه او بر هر كارى تواناست. 110- به نماز بايستيد و زكات بپردازيد و هر نيكويى كه براى خود پيش مىفرستيد، [پاداش] آن را نزد خدا باز مىيابيد «4» كه خدا محققاً به آنچه مىكنيد بيناست. 111- [يهوديان] گفتند: هرگز كسى جز يهود به بهشت داخل نخواهد شد، و [مسيحيان گفتند:] جز مسيحيان اين آرزوى [خام] آنهاست بگو: اگر راست مىگوييد دليلتان را بياوريد. 112- آرى، هر كه وجود خود را تسليم خدا كرده و نيكوكار باشد، پاداش او نزد پروردگارش محفوظ است و [چنين افرادى] ترس و اندوهى نخواهند داشت «5». __________________________________________________ 1- به آيه 101 نحل (16) توجه فرماييد. 2- اشاره به درخواست نامعقول يهوديان از موسى است كه در آيه 55 بقره (2) و 153 نساء (4) آمده است. 3- اين فرمان را در آيه 39 حج (22) ملاحظه فرماييد. 4- به آيه 111 توبه (9) توجه فرماييد. 5- در اين رابطه به آيات 127 انعام (6)، 28 رعد (13) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد ضمناً معنى و مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 18 113- يهوديان بر اين دعويند كه مسيحيان هيچ ارزشى [نزد خدا] ندارند و مسيحيان نيز بر اين دعوى كه يهوديان، در حالى كه [هر دو دسته] كتاب [آسمانى] را مىخوانند [و بايد از اين تعصبات بركنار باشند]. مردم ناآگاه نيز همين سخن ايشان را گفتند و خدا روز رستاخيز در موارد اختلافشان داورى خواهد كرد. 114- كيست ستمكارتر از آنكه [با تعصبات جاهلانه خويش] نگذارد نام خدا در مساجد ياد شود و اهتمام در ويرانى آنها كند؟ آنها حق ندارند به مساجد درآيند، مگر آنكه بر خود [از مقاصد شوم خويش] ترسان باشند آنها در دنيا رسوايى و در آخرت نيز عذابى بزرگ خواهند داشت. 115- مشرق و مغرب [و همه جهات] متعلق به خداست، پس به هر طرف رو كنيد، همان جا روى خداست بىگمان خدا فراخى بخش و داناست. 116- [يهوديان و مسيحيان] گفتند: خدا فرزندى برگزيده است «1»، او منزه [از اين نسبتها] است هر چه [و هر كه] «2» در آسمانها و زمين است متعلق به اوست و همه فرمانبردار او هستند. 117- پديدآورنده آسمانها و زمين است و چون امرى را مقرر دارد، فقط به آن مىگويد: باش، و مىشود. 118- افراد نادان اعتراض داشتند كه: چرا خدا با ما سخن نمىگويد يا نشانهاى براى ما نمىآورد؟ پيشينيان آنها نيز همين نظر را داشتند دلها [و افكار] شان يكى است ما آيات خود را براى اهل يقين بروشنى بيان كردهايم. 119- ما تو را بحق بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم، و تو مسئول [گمراهى] دوزخيان نخواهى بود. __________________________________________________ 1- با آيه 30 توبه (9) مقايسه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 26 روم (30) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 19 120- يهوديان و مسيحيان هرگز از تو خشنود نخواهند شد، مگر اينكه از آيين آنها پيروى كنى، بگو: هدايت [راستين]، هدايت خداست و اگر آگاهانه از هوسهاى آنان پيروى كنى، در برابر خدا هيچ كارساز و ياورى نخواهى داشت. 121- اهل كتاب كه كتابشان را آن گونه كه شايسته آن است [با توجه و دقت] مىخوانند، به قرآن [نيز] ايمان مىآورند و آنان كه آن را انكار كنند، زيانكارند. 122- اى دودمان يعقوب، نعمت مرا كه بر شما ارزانى داشتهام و شما را [به موهبت توحيد] بر مردم [زمانه] برترى دادم، به خاطر آوريد. 123- بترسيد از روزى كه هيچ كس بلاگردان ديگرى نشود «1» و مجازاتش بازخريد نگردد «2» و هيچ شفاعتى سودمند نيفتد و آدميان [از هيچ سو] مورد يارى قرار نگيرند «3». 124- [به ياد آر] وقتى كه ابراهيم را پروردگارش به امورى چند [مثل شكستن بتها «4»، قربانى فرزند «5»، فتنه آتش «6»، تجديد بناى كعبه «7» و اسكان خانوادهاش در سرزمين بىآب و علف مكه «8» مكلّف كرد و] در آزمون نهاد و او همه [مراحل] را به انجام رساند [آن گاه خدا] فرمود: تو را [سرمشق و] پيشواى مردم قرار مىدهم [ابراهيم] گفت: از دودمان من [چطور]؟ گفت: [اگر شايسته باشند، كه] پيمان من شامل ستمگران نخواهد شد «9». 125- و [به يا دآر] زمانى را كه خانه [كعبه] را مرجع و حرمى امن براى مردم قرار داديم «10» و [مقرر كرديم] مقام ابراهيم «11» را نمازگاهى براى خويش انتخاب كنيد و به ابراهيم و اسماعيل سپرديم كه: خانه مرا براى طواف كنندگان و مجاوران و ركوع و سجود كنندگان پاكيزه گردانيد. 126- [به يا دآر] هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا، اين [سرزمين] را شهرى امن قرار ده و به مردمش هر كه را به خدا و روز واپسين باور دارد، از [انواع] ثمرات روزى ده [خدايش اجابت كرد و] گفت: امّا هر كه انكار ورزد، [گر چه] تا حدى برخوردارش خواهم ساخت، نهايتاً به [تحمّل] عذاب آتش- كه بد سرانجامى است- ناگزيرش سازم. __________________________________________________ 1- به آيه 15 اسراء (17) و نيمه اول آيه 18 فاطر (35) توجه فرماييد. 2- به آيه 47 زمر (39) توجه فرماييد. 3- به آيه 10 طارق (86) توجه فرماييد. 4- به آيات 57- 60 انبياء (21) توجه فرماييد. 5- به آيات 102- 107 صافات (37) توجه فرماييد. [.....] 6- به آيات 68 و 69 انبياء (21) توجه فرماييد. 7- به آيه 127 بقره (2) و زيرنويس آن توجه فرماييد 8- به آيه 37 ابراهيم (14) توجه فرماييد. 9- به آيه 113 صافات (37) توجه فرماييد. 10- اجابت يكى از درخواستهاى ابراهيم (ع) است كه در آيه بعد و نيز آيه 35 ابراهيم (14) آمده است. 11- منظور محلى است كه ابراهيم پس از اجابت دعايش نماز گذارد. ترجمه طاهرى، ص: 20 127- آن گاه كه ابراهيم «1» و اسماعيل پايههاى خانه [كعبه] را [مرمت كرده] بالا بردند «2»، [گفتند:] پروردگارا، [اين خدمت را] از ما بپذير، كه تو شنوا و آگاهى. 128- اى پروردگار ما، ما را تسليم خود گردان و از دودمان ما نيز امتى كه در برابر تو تسليم باشند پديدآور و مراسم عبادتمان را به ما بياموز و [به رحمت خود] بر ما بازگرد، كه تو بغايت بازپذير و مهربانى. 129- پروردگارا، در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيز كه آيات تو را بر آنها مىخواند و به آنها كتاب و فرزانگى مىآموزد و [از پليدى جهل و شرك] پاكشان مىسازد، كه تو فرادست و فرزانهاى. 130- چه كسى جز افراد سبكسر از آيين ابراهيم «3» روىگردان خواهد شد؟ ابراهيم را در دنيا برگزيديم و در آخرت نيز در زمره شايستگان خواهد بود. 131- آن گاه كه پروردگارش به او گفت: به مقام تسليم درآى! گفت: در برابر پروردگار جهانيان [با تمام وجود] تسليم شدهام. 132- همين [روش تسليم محض و بىچون و چرا در مقابل خدا] را ابراهيم و يعقوب به فرزندان خويش نيز سفارش كردند [و گفتند]: فرزندان من، خدا اين دين را براى شما برگزيده است، زنهار جز به حال تسليم [در برابر او] «4» از دنيا نرويد. 133- مگر حاضر و گواه بوديد آن گاه كه مرگ يعقوب فرا رسيد، به فرزندان خود گفت: پس از من چه چيز را بندگى خواهيد كرد؟ گفتند: معبود تو و پدرانت ابراهيم و اسماعيل و اسحق، آن معبود يگانه را [بندگى مىكنيم] و جملگى در برابر او تسليم هستيم. 134- آنها امتى بودند كه دورانشان سپرى شد آنها [نتيجه] دستاورد خويش را دارند و شما نيز [نتيجه] دستاورد خويش را خواهيد داشت و مسئول اعمال آنها نخواهيد بود «5». __________________________________________________ 1- ابراهيم (ع) سومين نفر از پنج پيامبر عرب است چهار تن ديگر به ترتيب عبارتند از: هود، صالح، شعيب و محمد عليهم السلام. 2- خانه كعبه قبل از ابراهيم وجود داشته است و ابراهيم و اسماعيل به مرمت و تجديد بناى آن پرداختند با آيه 37 ابراهيم (14) مقايسه فرماييد. 3- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «ابراهم» به زير نويس سوم آيه 245 بقره (همين سوره) مراجعه فرماييد. لازم به ذكر است كه از 69 بارى كه اين كلمه در قرآن به كار رفته، پانزده مورد آن كه در سوره بقره است، به همين صورت (بدون ياء) ثبت شده است. 4- از نظر روشن شدن معنى و مفهوم «مسلمون» با بخش پايانى آيه بعد (133 بقره) مقايسه فرماييد. 5- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 41 يونس (10)، 25 سبأ (34) و 38 نجم (53) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 21 135- [اهل كتاب] گفتند: يهودى يا مسيحى بشويد تا هدايت يابيد بگو: از آيين ابراهيم كه حقگرا بود [پيروى كنيم] كه در جرگه شرك ورزان نبود. 136- بگوييد: ما به خدا و به آنچه بر ما و ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب و [پيامبران] دودمان [ش] «1» نازل گرديده و نيز آنچه بر موسى و عيسى و [ساير] پيامبران از [جانب] پروردگارشان داده شده است، ايمان داريم ميان هيچ يك از آن پيامبران تفاوتى قائل نمىشويم و در برابر [فرمان] خدا تسليم هستيم. 137- اگر آنها نيز به آنچه شما ايمان آوردهايد ايمان آورند، هدايت شدهاند و اگر روى برتابند، بىگمان سر ستيز دارند [پايدار باش كه] خدا تو را از [گزند] آنها مصون خواهد داشت كه او شنوايى است آگاه. 138- [بگوييد: با يكتاپرستى] شخصيت خدايى را ملتزم باشيد و كيست بهتر از خدا، از نظر القاى شخصيت «2»؟ ما فقط او را بندگى مىكنيم. 139- بگو: آيا با ما در مورد [وحدانيت] خدا محاجه مىكنيد؟ با آنكه او پروردگار ما و شماست [نتيجه] اعمال ما براى ماست و [نتيجه] اعمال شما براى شما «3» و ما در برابر او اخلاص مىورزيم. 140- چگونه ادعا داريد ابراهيم و اسماعيل و اسحق و يعقوب و [پيامبران] دودمان [ش] بر آيين يهود و مسيح بودند [در حالى كه تورات و انجيل پس از اين پيامبران نازل شدهاند]؟ «4» بگو: شما آگاهتريد يا خدا؟ كيست ستمكارتر از آنكه گواهىاى را كه از خدا [در كتاب آسمانىاش] دارد كتمان كند؟ و خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست. 141- آنها امتى بودند كه دورانشان سپرى شد آنها [نتيجه] دستاورد خويش را دارند و شما نيز [نتيجه] دستاورد خويش را خواهيد داشت و مسئول اعمال آنها نخواهيد بود «5». __________________________________________________ 1- اسباط جمع «سبط» به مجموعه افراد يك خاندان گفته مىشود. اسباط يعقوب، خاندانهايى بودند كه هر يك به يكى از فرزندان دوازدهگانه يعقوب منتهى مىشدند، و بدين قرار بنى اسرائيل به دوازده سبط تقسيم مىشدند كه در آيه 160 اعراف (7) به آن اشاره شده است. 2- همان معنى و مفهوم آيه 30 روم (30) را دارد. ضمنا معنى لغوى «صيغه» رنگ است، ولى منظور همان «شخصيت» است كه در متن آوردهايم. 3- مفهوم عبارت اخير به بيان سادهتر در آيه 39 نجم (53) آمده است. [.....] 4- براى توجيه افزوده، به آيه 65 آل عمران (3) توجه فرماييد. 5- مفهوم آيه به بيان كاملًا متفاوتى در آيه 84 اسراء (17) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 22 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:36 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |