منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


سوره بقره‏

142- از [ميان‏] مردم، افراد سبك مغز خواهند گفت: چه چيز مسلمانان را از قبله‏اى كه رو به آن مى‏ايستادند، باز گرداند «1»؟ بگو: مشرق و مغرب [و همه جهات‏] متعلق به خداست «2»، هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند]، به راه راست هدايت مى‏كند «3».
143- بدين گونه شما را امتى ميانه [رو] گردانيديم تا نمونه براى مردم باشيد و پيامبر نيز نمونه براى شما و قبله‏اى كه رو به آن مى‏ايستادى، تنها از آن جهت معين كرده بوديم كه هر كه پيامبر را پيروى مى‏كند از كسى كه به [جاهليت‏] گذشته باز مى‏گردد مشخص گردانيم و مسلماً [ترك سنتها] دشوار است، [ولى‏] نه براى كسانى كه خدا هدايتشان كرده است و خدا بر آن نبود كه [اجر پايدارى شما در راه‏] ايمانتان را تباه كند بى‏گمان خدا نسبت به مردم رئوف و مهربان است.
144- توجه تو را به آسمان [به انتظار رسيدن وحى و فرمان تعيين قبله‏] مى‏بينيم اينك تو را به سوى قبله‏اى كه دوست دارى متوجه مى‏سازيم. به سوى مسجد الحرام رو كن و [شما ايمان داران هم به هنگام نماز] هر جا كه باشيد، بدان سو متوجه شويد و اهل كتاب بخوبى مى‏دانند اين [تغيير قبله، فرمانى‏] حق است از جانب پروردگارشان [نه به دلخواه كسان، با وجود اين، فتنه‏انگيزى مى‏كنند]، و خدا از آنچه مى‏كنند غافل نيست.
145- براى اهل كتاب هر نشانه و دليلى بياورى از قبله تو پيروى نخواهند كرد و تو نيز پيروى از قبله آنها نخواهى كرد آنها هم [خود] پيرو قبله يكديگر نخواهند بود و اگر آگاهانه از هوسهاى آنها پيروى كنى، مسلماً در زمره ستمگران خواهى بود.
__________________________________________________
1- مسلمانان ابتدا به سوى بيت المقدس عبادت مى‏كردند، ولى چند ماه پس از هجرت، به امر خدا، قبله تغيير يافت.
2- براى توجيه افزوده به آيه 115 بقره (همين سوره) توجه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، به آيه 16 مائده (5) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 23
146- اهل كتاب پيامبر را چنان مى‏شناسند كه فرزندان خويش را ولى گروهى از آنها آگاهانه حقيقت را پنهان مى‏دارند.
147- [حكم‏] حق [در مورد تغيير قبله‏] از جانب پروردگار توست پس هرگز در زمره ترديد كنندگان مباش.
148- هر گروهى قبله‏اى دارد كه بدان روى مى‏برد [به جاى گفتگوى بيهوده درباره آن‏] در نيكوييها [بر يكديگر] سبقت گيريد هر جا كه باشيد [در رستاخيز] خدا همگى شما را مى‏آورد، كه خدا بر هر كارى تواناست.
149- هر جا كه رفتى [به هنگام نماز] به سوى مسجد الحرام متوجه شو اين [دستور] حقى است از جانب پروردگارت و خدا از آنچه مى‏كنيد غافل نيست.
150- هر جا كه رفتى [به هنگام نماز] به سوى مسجد الحرام متوجه شود و [شما نيز] هر جا كه باشيد بدان سو متوجه شويد، تا مردم بر ضد شما دستاويز [اعتراض‏] نداشته باشند، مگر ستمگرانشان [كه به هر حال جدال بى‏منطق دارند] «1»، پس از آنها نترسيد و از [نافرمانى‏] من بترسيد، تا [شما را توفيق دهم‏] و نعمت خويش را بر شما به حد كمال رسانم، و بسا كه هدايت يابيد
151- همان گونه كه در ميان شما پيامبرى از خودتان فرستاديم كه آيات ما را بر شما مى‏خواند و شما را [از پليدى جهل و شرك‏] پاك مى‏سازد و كتاب و فرزانگى و آنچه هرگز نمى‏توانستيد بدانيد «2»، به شما مى‏آموزد.
152- پس مرا ياد كنيد «3» تا شما را ياد كنم و [الطاف‏] مرا سپاسگزار باشيد «4» و در مقابل من ناسپاسى نكنيد.
153- اى مؤمنان، [به هنگام مشكلات‏] از شكيبايى و نماز يارى جوييد «5»، كه خدا با شكيبايان [و پايداران‏] است.
__________________________________________________
1- با آيه 16 شورى (42) مقايسه فرماييد.
2- آخرت و خدا.
3- به آيه 45 عنكبوت (29) وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ توجه فرماييد.
4- به آيه 7 ابراهيم (14) لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ توجه فرماييد.
5- به زيرنويس آيه 45 بقره (همين سوره) مراجعه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 24
154- كسانى را كه در راه خدا كشته مى‏شوند، مرده تصور نكنيد نه، زنده‏اند و شما درك نمى‏كنيد.
155- شما را [در پاره‏اى موارد] به شمه‏اى از ترس و گرسنگى و كاهش اموال و كسان و فرآورده‏ها مى‏آزماييم و پايداران را [در اين آزمون‏] بشارت ده «1».
156- همانها كه چون آسيبى به آنان رسد، [صبورى پيش گرفته و] گويند: متعلق به خداييم و به پيشگاه او باز مى‏گرديم.
157- توجهات و رحمت الهى شامل حال آنهاست و هم آنها راه يافته‏اند.
158- [سعى‏] صفا و مروه از [جمله‏] سمبلهاى [دين‏] خداست هر كه حج خانه [خدا] و يا عمره به جاى مى‏آورد، ايرادى بر او نيست كه بر آن دو كوه طواف كند [بتهايى كه در زمان جاهليت بر آنها نصب كرده بودند، قداست آن را از ميان نبرده‏] و هر كه نيكويى را با طيب خاطر انجام دهد، خدا حق‏گزار و آگاه است.
159- آنها كه نشانه‏هاى روشن و رهنمودهايى را كه نازل كرده‏ايم و در كتاب براى مردم بروشنى بيان داشته‏ايم، پنهان مى‏دارند، خدا و [ساير] نفرين كنندگان «2» نفرينشان خواهند كرد.
160- مگر آنها كه توبه كردند و [رفتار خود را] اصلاح نمودند و [حقايقى را كه پنهان داشتند، براى مردم‏] بروشنى باز گفتند من نيز [به رحمت خود] به سوى آنها باز مى‏گردم، كه بغايت بازپذير و مهربانم.
161- نفرين خدا و فرشتگان و تمامى مردم بر انكار ورزانى است كه به حال انكار در گذشتند،
162- همواره در آن [نفرين‏] باقى‏اند، نه عذابشان سبك خواهد شد و نه مهلت [عذرخواهى‏] يابند.
163- معبود شما معبودى است يگانه معبودى جز او نيست كه رحمان و رحيم است «3».
__________________________________________________
1- به آيات 5 و 6 انشراح (94) توجه فرماييد.
2- براى شناخت اين دسته به بخش انتهايى آيه 161 بقره (2) الْمَلائِكَةِ وَ النَّاسِ أَجْمَعِينَ توجه فرماييد.
3- به زير نويس آيه 2 فصلت (41) مراجعه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 25
164- براستى در آفرينش آسمانها و زمين و گردش پياپى شب و روز «1» و كشتيهايى كه به سود مردم در دريا روانست و بارانى كه خدا از آسمان فرستاد و زمين را پس از خزان و خشكى‏اش بدان حيات بخشيد و از هر [گونه‏] موجود زنده‏اى كه در آن پراكند و نيز در گردش بادها و ابرهاى آماده به خدمت ميان آسمان و زمين [كه سراسر نظم و حكمت است‏]، نشانه‏هايى [از توان و تدبير او] است براى عاقلان.
165- بعضى از مردم [با انگيزه ترس و طمع‏] غير خدا را همتاى خدا مى‏گيرند و آنها را همچون خدا دوست مى‏دارند «2»، و [لى‏] اهل ايمان در دوستى خدا سخت‏ترند و كاش آن ستم پيشگان [كه طاغوتها را برگزيدند] بروشنى مى‏دانستند آن گاه كه عذاب را مشاهده كنند، تمامى قدرت يكسره دست خداست و خدا سخت كيفر است «3».
166- همان‏گاه كه رهبران، عذاب خدا را مشاهده كنند و از پيروان خود ابراز بيگانگى كنند «4» و دستشان از هر گونه وسيله و ابزارى [براى نجات‏] كوتاه گردد.
167- و پيروان [آنها از روى پشيمانى و حسرت‏] خواهند گفت: كاش بازگشتى [به حيات دنيا] داشتيم، تا همان گونه كه نسبت به ما ابراز بيگانگى كردند [و گروهى از ما نگشودند]، از آنها كناره مى‏گرفتيم خدا همه تلاش آنها را [كه براى خوش خدمتى كردند] اين گونه به صورت حسرتهايى به آنها مى‏نماياند در حالى كه از آتش برون نخواهند شد «5».
168- اى مردم، از آنچه در زمين است، حلال و پاكيزه بخوريد و [با تحريم بى‏مورد بعضى از آنها] پيرو گامهاى شيطان مشويد «6»، كه دشمن آشكار شماست.
169- او شما را فقط به بدى و بى‏شرمى فرمان مى‏دهد و اينكه چيزى را كه [بدرستى‏] نمى‏دانيد، به خدا نسبت دهيد.
__________________________________________________
1- از نظر تشخيص معنى و مفهوم كلمه «اختلاف» در اينجا، با آيه 62 فرقان (25) مقايسه فرماييد. [.....]
2- به آيه 64 آل عمران (3) وَ لا يَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ و نيز آيه 31 توبه (9) توجه فرماييد.
3- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد.
4- به آيات 29 يونس (10) و 63 قصص (28) توجه فرماييد.
5- مخاصمه اهل آتش را به بيان روشنتر در آيات 38 و 39 اعراف (7)، 21 و 22 ابراهيم (14)، 31- 33 سبأ (34) و 47 و 48 غافر (40) ملاحظه فرماييد.
6- به نيمه اول آيه 21 نور (24) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 26
170- و چون به منكران گفته شود: از كتابى كه خدا نازل كرده است پيروى كنيد، گويند: نه، از آنچه پدرانمان را معتقد به آن تشخيص داده‏ايم پيروى مى‏كنيم اگر پدرانشان چيزى درك نمى‏كرده و هدايت نيافته بودند، چطور «1»؟
171- داستان [دعوت تو در مقابل‏] اين انكار ورزان، داستان كسى است كه چارپايى را كه جز بانگى و آوايى نمى‏شنود، صدا مى‏زند كر و گنگ و كورند و درك نمى‏كنند «2».
172- اى مؤمنان، از نعمتهاى پاكيزه كه روزى شما كرده‏ايم بخوريد [و بى‏جهت پاره‏اى از آنها را حرام تلقى نكنيد] و خدا را سپاس گزاريد «3»، اگر تنها او را بندگى مى‏كنيد.
173- [خدا] تنها مردار، خون، گوشت خوك «4» و آنچه [به هنگام ذبح‏] نام غير خدا بر آن برده شده «5» [و براى سلامت و خوش آمد طاغوتها قربانى شده باشد]، بر شما حرام كرده است و هر كه با بى‏ميلى و بدون تجاوز [از حد سد جوع‏] ناگزير [از خوردن‏] گردد، گناهى مرتكب نشده است، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
174- آنها كه محتواى كتابى كه خدا نازل كرده است پنهان مى‏دارند و آن را به بهايى ناچيز معامله مى‏كنند، [تا ارتزاق كنند، در حقيقت‏] آتش است كه فرو مى‏برند و خدا روز رستاخيز نه سخنى با آنها خواهد گفت و نه [از پليدى گناه‏] پاكشان مى‏گرداند و عذابى دردناك خواهند داشت.
175- آنان گمراهى را به [بهاى‏] هدايت و عذاب را به [بهاى‏] آمرزش خريده‏اند چه صبرى در برابر آتش دارند!
176- آن [عذاب‏] بدين سبب است كه خدا كتاب [آسمانى‏] را بحق نازل كرده است [و ناسپاسى‏اش كردند]، و آنها كه درباره آن اختلاف ورزيدند، در ستيزه‏اى بى‏پايان درافتادند.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 104 مائده (5) و 23 و 24 زخرف (43) آمده است.
2- به آيه 179 اعراف (7) توجه فرماييد.
3- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
4- رشاد خليفه در ترجمه انگليسى قرآن خود ذيل آيه 115 نحل (16) و نيز ضمن ضميمه 16 آن كتاب توضيح داده است كه: به موجب آمارى كه در مجلات آمريكايى آمده است، سالانه بيش از 150 هزار نفر در آمريكا به انگلهاى تريشين مبتلا مى‏شوند كه در گوشت خوك وجود دارد (نه چربى آن).
5- به زير نويس آيه 4 مائده (5) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 27
177- نيكى [همه‏] آن نيست كه [به عنوان قبله‏] متوجه مغرب و مشرق شويد، بلكه نيكى، [رفتار] كسى است كه خدا و روز واپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى‏] و پيامبران را باور دارد و مال [خود] را با وجود دوست داشتنش «1» به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان و درخواست كنندگان ببخشد و در راه [آزاد كردن‏] اسيران «2» صرف كند و به نماز بايستد و زكات بدهد و نيز كسانى كه به عهدى كه بسته‏اند، وفا كنند و بويژه آنها كه در برابر سختى و گزند و نيز به هنگام كارزار، پايدار «3» باشند آنها [كه به اين اوصاف آراسته‏اند] صديق و پرهيزكارند.
178- اى مؤمنان، در مورد كشته‏شدگان [در نظام قبيله‏اى كه شناخت يا تعقيب قاتل ميسر نيست‏]، بر شما [حق‏] قصاص مقرر شده است: آزاد در برابر آزاد، اسير در برابر اسير، زن در برابر زن، [مرد در برابر مرد تا موجبات درگيرى دو گروه و كشته شدن افراد بيشمار از طرفين فراهم نگردد حتى سعى كنيد با توافق و اخذ خون‏بها، غائله را ختم كنيد] و هر [قاتلى‏] كه حق قصاص از [خون‏] برادر [دينى ا] ش بر او بخشوده شد، [متقابلًا] به شايستگى رفتار كند و [خونبها را] با نيكويى بپردازد «4» اين [حكم‏] سهل‏گيرى و رحمتى است از جانب پروردگارتان و هر كه بعد از آن [توافق‏] تجاوز كند، عذابى دردناك [در انتظار] دارد «5».
179- اى خردمندان، در اين قصاص «6» براى شما [تداوم‏] حيات است [نه در قصاص كور و وحشى جاهليت‏]، بسا كه پرهيزكار شويد [و از قيد تعصبات جاهلى برهيد].
180- مقرر شد بر شما كه چون مرگ يكى از شما فرا رسيد و مالى [از خود] به جاى گذارد، براى پدر و مادر و نزديكان، به شيوه‏اى شايسته كه سزاوار پرهيزكاران است، وصيت كند.
181- آنان كه وصيت را پس از شنيدنش [آگاهانه‏] تغيير دهند، گناهش متوجه [وصيت كننده نيست، بلكه بر عهده‏] كسانى است كه عامل اين تغيير بوده‏اند كه خدا شنوا و داناست.
__________________________________________________
1- به آيه 92 آل عمران (3) توجه فرماييد.
2- معنى تحت اللفظ جمله اخير «و در گردنها» است، ولى منظور آزادى هر كسى است كه اسير بدهى خود باشد.
3- به منظور برجسته كردن و ويژگى دادن به صابرين در ميان ساير نامبردگان، اين كلمه منصوب آمده است.
4- مفاد اين آيه به صورت مجمل و كلى همان است كه در آيه 40 شورى (42) آمده است. [.....]
5- عموم مفسران ضمن تفسير اين دو آيه، اشاراتى به زياده‏روى در خونخواهيهاى جاهلى بين قبايل عرب كرده‏اند و آيه را در مقام تعديل اين زياده‏روى‏ها مى‏دانند، ولى جز تفسير «فى ظلال» (سيد قطب)، ساير مفسران، آيه را خاص موارد قتل در نظام قبيله‏اى و يا بطور كلى دو نظام جداگانه ندانسته‏اند. مؤيد اينكه اين آيه مربوط به درگيرى دو نظام و به عبارت ديگر مواردى كه قاتل و مقتول تحت حمايت دو نظام جداگانه قرار دارند مى‏باشد، آيه 92 نساء (4) است كه موضوع غرامت و كفاره قتل غير عمد را در شكلهاى مختلف دو نظام بررسى كرده است و نيز آيه 33 اسراء (17) است كه ضمن به رسميت شناختن حق انتقام براى خونخواه، اشاره كرده است: «فَلا يُسْرِفْ فِي الْقَتْلِ». استاد خرمشاهى در زير نويس ترجمه قرآن خود ذيل اين آيه گفته است: «كين كشى بى محابا در زندگى عرب جاهلى، هيچ حد و مرزى نمى‏شناخت، و تعصب و حميت قبيله‏اى غالباً خونخواهيها را به جنگ طايفگى تبديل مى‏كرد. در چنين متن و زمينه‏اى است كه حكم قصاص به وحى الهى مقرر شد و در بيشتر موارد از خونريزيها و كين كشى‏ها پر دامنه جلوگيرى كرده است». شيخ المفسرين طبرسى ذيل اين آيه توضيح مى‏دهد كه: «بعضى از قبيله‏هاى عرب كه براى خود امتياز قائل بودند، اين رويه را داشتند كه اگر قبيله ديگر يكى از بردگان ما را كشت يك فرد آزاد از آنها را خواهيم كشت و اگر زنى از ما را بكشد، مردى از آنان را خواهيم كشت و اگر يك مرد از ما بكشد، دو مرد از آنها را مى‏كشيم و اين روش تا نزول قرآن ادامه داشت» ملاحظه مى‏فرماييد كه قبيله‏اى كه دو مرد از آنها در ازاى يك مرد كشته شده، اكنون بايد چهار مرد را در ازاى دو مرد خود به قتل برساند اين سير تصاعدى به كجا مى‏انجامد؟! علامه طباطبايى تصريح كرده كه: «در مواردى كار به جايى مى‏رسيد كه يك قبيله به خاطر قتل يك نفر نابود مى‏گرديد». اين خونخواهى ديوانه‏وار نه تنها در دوران جاهليت عرب كه حتى در نيمه دوم قرن بيستم توسط صهيونيستها عليه آوارگان فلسطين به طور عادى اعمال مى‏شده و اعمال مى‏شود لذا قانون الهى قصاص كه مربوط به موارد برخورد دو نظام است و اخذ غرامت و گذشت در كنار آن توصيه شده است، تا جهان باقى است مورد نياز بشر خواهد بود. قانون قصاص در داخل يك نظام را در آيه 45 مائده (5) ملاحظه و به زير نويس آن توجه فرماييد. سيد قطب در تفسير «فى ظلال» گفته است: «آيه 45 مائده أَنَّ النَّفْسَ بِالنَّفْسِ مربوط به تعدى فردى بر فرد ديگر است، ولى آيه قصاص در اينجا مربوط به تجاوز قبيله يا جماعتى بر قبيله يا جماعت ديگر است». بعضى از مفسرين گفته‏اند: «اين آيه توسط آيه 45 مائده (5) نسخ شده است»، ولى سيد قطب مى‏گويد: «من تعارضى ميان اين دو آيه نمى‏بينم كه مستلزم نسخ باشد، زيرا هر يك از آنها مربوط به مورد خاص خود مى‏باشد»، و اللَّه اعلم.
6- الف و لام «القصاص» در اين آيه عهد و در آيه قبل جنس است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 28
182- ولى هر كه از انحراف يا گناه وصيت كننده [و توجه خاص او به بعضى از ورثه‏] ترس داشته باشد و [با حسن نيت‏] به اصلاح ميان ورثه بپردازد، گناهى مرتكب نشده است، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
183- اى مؤمنان، روزه‏دارى بر شما مقرر شد، همان گونه كه بر پيشينيان مقرر شده بود، بسا كه پرهيزكار شويد.
184- روزهاى معين [رمضان‏] را [روزه‏دارى كنيد]، و هر كه از شما بيمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر [روزه بگيرد]، و براى آنها كه روزه طاقت فرساست، باز خريدى معين شده كه [به ازاى هر روز،] غذاى يك بينواست، و هر كه به دلخواه خويش [بيشتر] نيكويى كند، به نفع خود اوست، اما [بى تعلل‏] روزه داشتن براى شما [بسى‏] بهتر است، اگر [فوايد بيشمار روزه را] بدانيد.
185- ماه رمضان [ماهى است‏] كه در آن قرآن، به عنوان هدايت مردم و نشانه‏هاى روشن هدايت و معيار تميز [حق از باطل‏] نازل شده است، پس هر كه از شما در اين ماه «1» حضور داشت، روزه بگيرد، و هر كه بيمار يا در سفر باشد، به همان تعداد از روزهاى ديگر، [زيرا] خدا براى شما آسانى مى‏خواهد نه مشقت و [اين حكم را مقرر كرد] تا [بدون مشكل روزه‏دارى كنيد] و شمار آن را كامل نماييد و خدا را به پاس اينكه شما را هدايت كرده است به عظمت ياد كنيد، تا مگر [اين نعمت بزرگ را] سپاس داريد.
186- هر گاه بندگان من از تو درباره من سؤال كنند، [بگو:] من [به همه‏] نزديك هستم «2» و به نداى هر كه مرا [به نيايش‏] بخواند، پاسخ خواهم داد، پس آنها هم دعوت مرا بپذيرند و به من ايمان بياورند، بسا كه راه كمال يابند «3».
__________________________________________________
1- يكى از معجزات عددى قرآن اين است كه كلمه «ماه» در قرآن 12 مرتبه و كلمه «روز» 365 مرتبه به تعداد روزهاى سال به كار رفته است! (از كتاب اعجاز عددى در قرآن، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى).
2- به حدى نزديك كه در آيه 16 ق (50) مثال زده شده است.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 60 غافر (40) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 29
187- آميزش با همسرانتان در شب [هاى‏] روزه‏دارى مجاز شناخته شده است آنها پوششى براى شما هستند و شما نيز پوششى براى آنها خدا مى‏دانست كه شما [تحمل ممنوعيت آميزش در شبهاى رمضان را نمى‏كرديد و] خويشتن را به خطا مى‏افكنديد، لذا [به رحمت خويش‏] بر شما بازگشت و بر شما بخشود اينك [آزادانه در شبهاى رمضان‏] آميزش كنيد و از آنچه خدا براى شما مقرر داشته است بهره‏مند شويد و [رواست كه‏] بخوريد و بياشاميد تا آن گاه كه رشته سپيد بامداد از رشته سياه [شب‏] آشكار گردد، سپس روزه را تا شامگاه به پايان رسانيد و هنگام اعتكاف در مساجد با زنان مباشرت نكنيد اين احكام خداست، به [مرز نافرمانى از] آن نزديك نشويد خدا اين گونه آيات خود را براى مردم بروشنى بيان مى‏كند، بسا كه پرهيزكار شوند.
188- اموال يكديگر را بين خود بناحق مخوريد و آن را به رشوت به حكام [ظالم‏] مدهيد تا [با اعمال نفوذ] بخشى از اموال مردم را آگاهانه به ناروا بخوريد.
189- درباره هلالها [ى ماه نو] از تو مى‏پرسند بگو: آنها تقويم [طبيعى‏] است براى مردم و [تشخيص هنگام‏] حج و نيكى آن نيست كه [همچون سنت دوران جاهليت به هنگام بازگشت از سفر حج‏] از پشت [ديوار] به خانه درآييد، بلكه نيكى [رفتار] كسى است كه پرهيزكار باشد و به خانه‏ها از در آن درآييد [و به هر كار از راه آن داخل شويد] و از خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد.
190- با آنان كه با شما سر جنگ دارند، در راه خدا بجنگيد، و [لى‏] [از حد] تجاوز نكنيد، كه خدا متجاوزان را دوست ندارد «1».
__________________________________________________
1- اين آيه قانون جنگ در اسلام را بيان مى‏كند، در اين رابطه به آيات 8 و 9 ممتحنه (60) هم توجه فرماييد و نيز تبصره قانون جنگ را در آيات 217 و 194 بقره (همين سوره) و تبصره ديگر را در آيه 61 انفال (8) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 30
191- آنان را [كه امنيت شما را سلب كرده‏اند و هنوز هم سر عناد دارند] «1» هر جا كه يافتيد به قتل برسانيد و از همان جا كه شما را رانده‏اند اخراجشان كنيد، كه فتنه [شرك‏] از قتل شديدتر است، و [لى‏] با آنها در [حومه‏] مسجد الحرام نجنگيد، مگر اينكه خودشان در آنجا به جنگ آغاز كنند و چون با شما به جنگ برخاستند، آنان را بكشيد، كه سزاى انكارورزان همين است.
192- و اگر [از جنگ و عناد] باز ايستادند، [از آنها درگذريد كه‏] خدا آمرزگارى است مهربان.
193- با آنها پيكار كنيد تا فتنه [و جولان طاغوتها] برافتد و دين، خاص [پرستش‏] خدا شود و اگر باز ايستادند، [از آنها درگذريد كه‏] تجاوز، جز بر ستمگران روا نيست.
194- در برابر [نقض حرمت‏] ماه حرام «2» [متقابلًا حرمت‏] ماه حرام [را نقض كنيد، زيرا] كه [شكستن‏] حرمتها تلافى دارد پس هر كه بر شما تجاوز كند، به اقتضاى تجاوزش، مقابله به مثل كنيد [نه بيشتر،] و از خدا پروا كنيد [و در انتقام زياده روى نكنيد] و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است.
195- در راه خدا انفاق كنيد، و [لى‏] [با افراط و تفريط در اين راه‏] «3» خويشتن را به دست خود به هلاكت ميفكنيد، و نيكى كنيد، كه خدا نيكوكاران را دوست دارد.
196- حج و عمره را براى خدا به پايان برسانيد و اگر وامانده شديد [و موفق به ورود به مكه نشديد] هر قربانى كه ميسر است [بفرستيد] و موى سرهاى خويش را كوتاه مكنيد تا قربانى به قربانگاه رسد و هر كه از شما بيمار گشت يا ناراحتى در سر، بر او عارض شد [كه ناگزير از تراشيدن سر گرديد]، در عوض، يك روز روزه بدارد يا صدقه دهد و يا قربانى كند و چون ايمن شديد [و مشكل برطرف شد]، هر كه با اداى عمره تا شروع حج [از موارد ممنوعه‏] بهره گرفته است، هر چه ميسرش باشد قربانى كند و هر كه [توان آن را در خود] نيافت، سه روز در اثناى حج و هفت روز چون [به وطن‏] بازگشت روزه بگيرد، كه ده روز كامل شود اين [حكم‏] براى كسى است كه خانواده‏اش مقيم [حومه‏] مسجد الحرام نباشد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه خدا سخت كيفر است.
__________________________________________________
1- به هر دو آيه بعد (192 و 193 بقره) توجه فرماييد.
2- به زيرنويس آيه 217 بقره (2) مراجعه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، به آيات 67 فرقان (25) و 29 اسراء (17) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 31
197- [موسم‏] حج ماههاى معينى است «1» و هر كه در آن ماهها ملتزم حج شود، [بداند كه‏] آميزش جنسى و انحراف [از فرمان خدا] و مجادله در اثناى حج روا نيست، و هر كار خيرى كه انجام دهيد، خدا بر آن آگاهست و [براى سفر آخرت‏] توشه برگيريد كه بهترين توشه [ها] تقواست. اى خردمندان! از من پروا كنيد.
198- گناهى بر شما نيست كه [ضمن سفر حج‏] در طلب [روزى و] بخشايش پروردگار خويش باشيد و هنگامى كه از عرفات كوچ كرديد، خدا را در مشعر الحرام ياد كنيد، به پاس آنكه شما را هدايت كرد و بى‏ترديد قبل از آن در زمره گمراهان بوديد.
199- آن گاه [همه با هم و] از طريقى كه انبوه مردم باز مى‏گردند [به سوى سرزمين منى‏] كوچ كنيد [و خود را از توده واحد مردم جدا نكنيد] و از خدا آمرزش بخواهيد، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
200- چون مراسم [حج‏] را به پايان رسانديد- هم چنان كه [فضايل‏] پدران خويش را [به رسم جاهليت‏] ياد مى‏كرديد [و به مفاخر موهوم آنها مباهات مى‏كرديد]- خداى را [به عظمت و پاكى‏] ياد كنيد و حتى بيشتر بعضى از مردم مى‏گويند كه: پروردگارا، در دنيا به ما عطا كن، و آنان در آخرت بهره‏اى نخواهند داشت.
201- و بعضى [ديگر] از آنها مى‏گويند: پروردگارا، در دنيا و آخرت به ما نيكويى عطا كن و از عذاب آتش [دوزخ‏] نگاه‏دار.
202- آنها از دستاورد خويش بهره‏اى دارند و خدا سريع الحساب است.
__________________________________________________
1- ماههاى شوال، ذى القعده و ده روز اول ماه ذى حجه.
                        ترجمه طاهرى، ص: 32
203- خدا را [همواره‏] ياد كنيد [بخصوص‏] در چند روز [ايام تشريق در منى‏] اما هر كه عجله داشته [فقط] دو روز [در صحراى منى‏] اقامت كند و نيز هر كه [مراجعت خود را تا اتمام سه روز] به تأخير افكند، گناهى مرتكب نشده است [اين حكم‏] براى كسى است كه [از محرمات‏] بپرهيزد از خدا پروا كنيد و بدانيد كه به پيشگاه او احضار «1» خواهيد شد.
204- بعضى از مردم [هستند كه هر يك از آنها] گفتار [دلفريب‏] ش تو را به شگفت مى‏آورد [و مى‏خواهد با زبان بازى به متاعى‏] در زندگى دنيا [برسد] و خدا را بر [اثبات حسن‏] نيت خويش گواه مى‏گيرد، در حالى كه سخت‏ترين دشمنان است.
205- و چون به حاكميت برسد، تلاش مى‏كند تا در زمين فساد كند و كشت و نسل را نابود كند در حالى كه خدا تبهكارى را دوست ندارد «2».
206- و چون به او تذكر داده شود كه: از خدا پروا داشته باش! غرور و تكبر او را به گناه وا دارد از اين رو آتش دوزخ شايسته اوست، كه بسيار بد قرارگاهى است.
207- بعضى از مردم [هم هستند كه‏] از جان خود در طلب خشنودى خدا مى‏گذرند و خدا به [چنين‏] بندگان رئوف است.
208- اى مؤمنان، همگى از در صلح و آشتى درآييد و پيرو گامهاى شيطان مشويد، كه او دشمن آشكار شماست.
209- اگر با وجود نشانه‏هاى روشن كه براى شما آمد، باز دچار لغزش شديد «3»، بدانيد كه خدا [بر مجازات خطاكاران‏] فرادست و فرزانه است.
210- [آنها كه دچار لغزش شده‏اند] آيا جز اين انتظار مى‏برند كه [رستاخيز ناگهان به سراغشان آيد و فرمان عذاب‏] خدا به همراه فرشتگان، در سايبانهايى از ابر بر آنها فرا رسد و كار به پايان رسد؟ [آگاه باشيد كه‏] همه كارها به خدا بازگردانده مى‏شود «4».
__________________________________________________
1- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
2- به آيه 83 قصص (28) توجه فرماييد.
3- منظور از لغزش در اينجا، ناديده گرفتن مفاد دستور آيه قبل است به آيه قبل توجه فرماييد.
4- براى روشنتر شدن اين آيه كه به اختصار آمده است، به آيه 158 انعام (6) توجه فرماييد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 33
211- از دودمان يعقوب بپرس كه چقدر آيات روشن بر آنها آورديم [ولى ناسپاسى و كجروى كردند]، و هر كه نعمت خدا را پس از آنكه به او رسيد، [با ناسپاسى‏اش‏] دگرگون سازد، [بداند كه‏] خدا سخت كيفر است.
212- زندگى دنيا در نظر انكارورزان آراسته شده است «1» و [لذا] افراد با ايمان را [كه دستشان تهى است‏] به تمسخر مى‏گيرند «2»، و [لى‏] پرهيزكاران در روز رستاخيز بسى برتر از انكارورزان خواهند بود «3»، و خدا هر كه را بخواهد، بى‏دريغ روزى مى‏بخشد.
213- مردم [در آغاز] امتى واحد بودند (به تدريج شرك و نفع طلبى موجب تضاد شد) آن گاه خدا پيامبران را بشارت دهنده و هشدار دهنده برانگيخت و با آنها كتاب [آسمانى‏] را بحق نازل كرد تا ميان مردم، در موارد اختلافشان داورى كند و [گروهى از] همانها كه كتاب آسمانى را دريافت داشته بودند، با آنكه نشانه‏هاى روشن بر آنها آمده بود، با انگيزه حسد و سركشى كه بينشان بود، در كتاب الهى اختلاف ورزيدند سپس خدا مؤمنين [واقعى‏] را در موارد اختلافشان نسبت به حق، بر اساس قانونمندى خويش هدايت فرمود، و خدا هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند]، به راه راست هدايت كند «4».
214- مگر پنداشتيد [براحتى‏] به بهشت داخل خواهيد شد، در حالى كه هنوز مشابه گرفتاريهاى پيشينيانتان به شما نرسيده است؟ سختى و گزند [فراوان‏] به آنها رسيد و چنان پريشان خاطر شدند كه پيامبر و مؤمنان همراه او مى‏گفتند: پس يارى خدا كى فرا مى‏رسد «5»؟ آگاه باشيد كه يارى خدا نزديك است «6».
215- از تو مى‏پرسند چه چيز انفاق كنند، بگو: هر مالى كه انفاق كنيد، براى پدر و مادر، نزديكان، يتيمان، بينوايان و به راه‏ماندگان، رواست و [نيز] هر كار نيكى كه بكنيد، خدا از آن آگاه است.
__________________________________________________
1- به آيه 25 فصلت (41) توجه فرماييد.
2- به آيات 29 و 30 مطففين (83) توجه فرماييد.
3- نتيجه كار را در آيات 34- 36 مطففين (83) ملاحظه فرماييد.
4- براى توجيه افزوده، به آيه 13 شورى (42) وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ يُنِيبُ توجه فرماييد.
5- منظور وعده يارى‏اى است كه در آيات 171 و 172 صافات (37) و 21 مجادله (58) آمده است.
6- براى روشنتر شدن مضمون آيه، به آيات 142 و 179 آل عمران (3)، 16 توبه (9)، 2 و 3 عنكبوت (29) و 31 محمد (47) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 34
216- جنگ [در راه حق‏] بر شما مقرر گرديد در حالى كه آن را خوش نداريد و چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد كه خيرى براى شماست و چه بسا كه دوستدار چيزى باشيد و شرى براى شماست [مصلحت را] خدا مى‏داند نه شما.
217- از تو درباره جنگ در ماه حرام مى‏پرسند «1»، بگو: جنگ در آن ماه [گناهى‏] است بزرگ، و [لى‏] باز داشتن [خلق‏] از راه خدا و انكار [الوهيت‏] او و [بازداشتن از] مسجد الحرام «2» و اخراج ساكنانش، نزد خدا [گناهى‏] بزرگتر است، و فتنه [شرك‏] از قتل شديدتر آنها پيوسته با شما جنگ مى‏كنند تا اگر بتوانند شما را از دين خود بازگردانند و آنان كه از [ميان‏] شما، از دين خود بازگردند و به حال انكار بميرند، تلاششان در دنيا و آخرت بر باد خواهد رفت و جاودانه دوزخى خواهند بود «3».
218- كسانى كه ايمان آوردند و كسانى كه در راه خدا هجرت و جهاد كرده‏اند، به رحمت خدا اميدوارند، و خدا آمرزگارى است مهربان.
219- درباره مى و قمار از تو مى‏پرسند، بگو: در آنها گناه بزرگى است و منافعى [هم‏] براى مردم دارد، و [لى‏] گناهش از نفعش بيشتر است و [نيز] از تو مى‏پرسند چه چيز انفاق كنند، بگو: [در انفاق‏] ميانه‏روى «4» [شايسته است‏] خدا آيات را اين گونه براى شما بروشنى بيان مى‏كند، بسا كه درباره دنيا و آخرت [خود] بيانديشيد.
__________________________________________________
1- ماههاى حرام عبارتند از: ذيقعده، ذى حجه، محرم و رجب كه در آنها هر گونه جنگ و خونريزى ممنوع است (مگر اينكه جنگ از سوى دشمن آغاز شده باشد). حرمت اين چهار ماه، سنت كهن مردم عرب بوده است كه سابقه آن به زمان ابراهيم مى‏رسد. قرآن اين سنت قديمى عرب را مورد تأييد قرار داده است.
قانون جنگ در اسلام را در آيه 190 بقره (همين سوره) و نيز آيات 8 و 9 ممتحنه (60) ملاحظه فرماييد. اين آيه و نيز آيه 194 بقره تبصره‏ايست بر آن قانون، تبصره ديگر قانون جنگ را در آيه 61 انفال (8) ملاحظه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، با آيه 25 حج (22) مقايسه فرماييد.
3- به آيه 23 فرقان (25) و نيز مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد.
4- از نظر معنى و مفهوم كلمه «عفو» در اين آيه، به آيات 67 فرقان (25) و 29 اسراء (17) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 35
220- در مورد يتيمان از تو سؤال مى‏كنند [كه چگونه رفتار كنند]، بگو: سامان دادن كار آنها بهتر است [از عدم مداخله‏] «1»، و اگر با آنها معاشرت مى‏كنيد، [همچون‏] برادران شما باشند، و خدا تبهكار را از درستكار تشخيص مى‏دهد و اگر خدا مى‏خواست، شما [مفسدين‏] را به ستوه مى‏آورد، كه فرادستى فرزانه است.
221- با زنان بت‏پرست ازدواج نكنيد، مگر اينكه ايمان بياورند و زن اسيرى كه ايمان آورده، بهتر است از زن [آزاد] مشرك، اگر چه [زيبايى‏اش‏] شما را به شگفت آورد و [دختران خود را] به ازدواج مشركين در نياوريد، مگر آنكه ايمان بياورند و اسير با ايمان بهتر است از مشرك [آزاد]، اگر چه [محاسنش‏] شما را به شگفت آورد آنان به آتش فرا مى‏خوانند و خدا بر اساس قانونمندى خويش به بهشت و آمرزش فرا مى‏خواند و آيات خود را براى مردم بروشنى بيان مى‏دارد، بسا كه پند پذيرند.
222- از تو در مورد [آميزش به هنگام‏] دوره ماهانه [زنان‏] مى‏پرسند بگو: آن [حالت براى آنها] رنج و ناراحتى است، پس در آن دوره از [آميزش با] ايشان كناره بگيريد و به آنان نزديك نشويد تا پاك شوند و چون تطهير گردند، همان گونه كه خدا فرمان داده است، بر آنها درآييد، كه خدا توبه كنندگان و تطهير كنندگان را دوست مى‏دارد.
223- زنان شما [همچون‏] كشتزارى براى شما هستند، پس هر زمان كه بخواهيد به كشتزار خويش درآييد و براى خويش از قبل تدارك كنيد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه به لقاى او نايل خواهيد شد و اهل ايمان را [براى آن ملاقات‏] بشارت ده.
224- [نام‏] خدا را دستاويزى براى سوگندهاى خويش قرار ندهيد تا [به اين وسيله‏] از نيكويى و پرهيزكارى و اصلاح بين مردم شانه خالى كنيد و [بدانيد كه‏] خدا شنوايى داناست.
__________________________________________________
1- منظور اصلى در اين آيه اين است كه به علت نگرانى و سوء برداشت از آيات 152 انعام (6) و 10 نساء (4)، كناره‏گيرى از سامان دادن امور يتيمان نكنيد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 36
225- خدا شما را به خاطر سوگندهاى بيهوده [و بى‏اختيار] تان بازخواست نمى‏كند، ولى نسبت به سوگندهاى قلبى شما «1» بازخواست مى‏كند و [از آنچه گذشته است آمرزش بخواهيد كه‏] خدا آمرزگارى است دير كيفر.
226- براى كسانى كه [به رسم زشت جاهليت‏] بر ترك آميزش با زنان خود سوگند ياد كنند، چهار ماه چشم به راه بودن مقرر شده و اگر [از سوگند بى‏منطق‏] بازگشتند، خدا آمرزگارى است مهربان.
227- و اگر آهنگ طلاق كردند، [به شايستگى جدا شوند كه‏] خدا شنوا و داناست.
228- زنان مطلقه بايد تا [مدت‏] سه [دوره ماهانه و] پاك شدن، خود را چشم به راه دارند [و از ازدواج خوددارى كنند] «2»، و اگر به خدا و روز واپسين باور دارند، روا نيست حملى كه خدا در رحمهاى آنها آفريده است، پنهان سازند و همسران آنها در صورتى كه خواهان اصلاح باشند، به باز گرداندنشان در اين [مدت‏] سزاوارترند و زنان حقوقى شايسته دارند، همسنگ وظايفى كه بر عهده دارند، ولى مردان بر آنها درجه‏اى [برتر] دارند [كه نبايد از آن سوء استفاده كنند و گرنه‏]، خدا [در گرفتن انتقام‏] فرا دستى فرزانه است.
229- طلاق [قابل رجوع تا] دو مرتبه [ممكن‏] است، [پس از آن وظيفه شوهر يا] نگاهدارى است به وجهى شايسته و يا رها كردن به خوبى و احسان و روا نيست كه چيزى از آنچه به آنها داده‏ايد باز ستانيد، مگر اينكه طرفين بترسند كه نتوانند احكام خدا را [در ادامه زندگى شايسته‏] رعايت كنند [و زن به علت بى‏رغبتى به شوهر، سازش نكند، مرد هم متقابلًا تعدى كند در اين صورت‏]، چنانچه از عدم رعايت احكام خدا توسط آنان ترسيديد، ايرادى بر آن دو نيست كه [براى متاركه به نوعى توافق مالى هم برسند و] زن [براى گرفتن طلاق‏] عوضى پرداخته [يا از مهريه خود صرفنظر كند] «3» اين احكام خداست، از آن تجاوز نكنيد و آنان كه از احكام خدا تجاوز كنند، ستمكارند.
230- اگر [مردى براى سومين بار] همسرش را طلاق داد، از آن به بعد بر او حلال نخواهد بود، مگر اينكه به نكاح مرد ديگرى درآيد و [همسر دوم‏] اگر با او متاركه كرد، ايرادى بر آنان نيست كه [به زندگى مشترك، مجدداً] بازگردند، در صورتى كه مطمئن باشند كه [اين بار] احكام خدا را [براى زندگى مشترك شايسته‏] رعايت خواهند كرد و اينها احكام خداست كه براى اهل دانش بروشنى بيان مى‏كند.
__________________________________________________
1- به آيه 284 بقره (2) إِنْ تُبْدُوا ما فِي أَنْفُسِكُمْ أَوْ تُخْفُوهُ يُحاسِبْكُمْ بِهِ اللَّهُ توجه فرماييد.
2- سه مورد استثنايى دستور جداگانه‏اى دارد يك مورد را در آيه 49 احزاب (33) و دو مورد ديگر را در آيه 4 طلاق (65) ملاحظه فرماييد.
3- بحث از طلاق خلع است كه به صورت تبصره بر حكم طلاق رجعى آمده است. خلاصه اينكه اگر طلاق به تمايل مرد باشد، حق ندارد هيچ چيز از آنچه داده است پس بگيرد، ولى اگر طلاق بنا به درخواست زن باشد، مرد مى‏تواند مال بخشيده شده را دريافت كند. از مجموع آيات مربوط به طلاق در قرآن بخوبى هويداست كه خدا طلاق را دوست ندارد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 37
231- هر گاه زنان را طلاق داديد و در آستانه اتمام مدت [انتظار] شان قرار گرفتند، يا به شايستگى نگاهشان داريد و يا به شايستگى رها سازيد. و آنان را براى تجاوز به حقوقشان، در حال زيان و آزار نگاه مداريد، و هر كه چنين كند به خويش ستم كرده است و آيات خدا را به استهزا مگيريد و نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد [بخصوص‏] آيات و حكمتى را كه براى شما نازل كرده است و به [وسيله‏] آن شما را اندرز مى‏دهد و از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او به هر چيزى داناست.
232- هنگامى كه طلاق زنان [وابسته خود] را گرفته‏ايد و مدت [انتظار] شان را به پايان بردند، مانع آنها نشويد كه اگر به شايستگى به توافق رسيده‏اند، به نكاح همسران [سابق‏] خويش باز آيند هر كه از شما كه به خدا و روز واپسين باور دارد، به اين [دستورها] اندرز داده مى‏شود اين [روش‏] براى شما شايسته‏تر و پاكتر است و [مصلحت را] خدا مى‏داند نه شما.
233- مادران [طلاق گرفته‏] دو سال تمام فرزندان خود را شير دهند [اين حكم‏] براى كسى است كه بخواهد [وظيفه‏] شير دادن را به طور كامل انجام دهد [در اين دوران‏] تأمين خوراك و پوشاك مادران به طور شايسته بر عهده پدر است [و البته‏] هيچ كس جز به اندازه توانش مكلف نمى‏شود نه مادر به خاطر [نگاهدارى‏] فرزند دچار [مشكلات و] زيان شود و نه پدر، و [طى دوره شيرخوارگى اگر كودك يتيم شد] بر وارث فرض است كه همين [تعهدات پدر] را [در مورد تأمين هزينه مادر] انجام دهد هر گاه پدر و مادر [ى كه متاركه كرده‏اند] با توافق و مشورت يكديگر بخواهند [كودك را زودتر] از شير بازگيرند، گناهى بر آنها نيست و اگر خواستيد دايه‏اى براى شيردادن فرزندتان بگيريد، در صورتى رواست كه تعهدات خود را به طور شايسته ادا كنيد از خدا پروا كنيد و بدانيد كه او به آنچه مى‏كنيد بيناست.                        ترجمه طاهرى، ص: 38
234- مردانى از شما كه در آستانه مرگ قرار گيرند و همسران خود را [تنها] بگذارند، بايد چهار ماه و ده روز خود را چشم به راه دارند [و از ازدواج خوددارى كنند] و چون به پايان مدت [انتظار] شان رسيدند، در مورد آنچه به شايستگى درباره [زندگى‏] خود كنند، مسئوليتى متوجه شما نيست [محدودشان نكنيد] كه خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است.
235- آنچه در مورد خواستگارى از آن زنان [در دوران عده مرگ شوهرانشان‏] به اشاره ابراز داريد، يا [چنين تمايلى را] در دل نگاهداريد، گناهى بر شما نيست خدا مى‏داند كه به ياد آنها خواهيد افتاد، ولى با آنها در نهان وعده [ازدواج‏] نگذاريد، مگر اينكه گفتار شايسته‏اى ابراز كنيد و تا وقتى مدت [انتظارشان‏] سپرى نشده است، آهنگ عقد نكاح نكنيد و بدانيد كه خدا از نيات درونى شما آگاه است، پس، از او پروا كنيد و بدانيد كه خدا آمرزگارى است دير كيفر.
236- اگر زنان را قبل از آميزش يا تعيين مهر طلاق دهيد، تعهدى بر شما نيست، و [لى‏] آنها را به شيوه‏اى شايسته كه سزاوار نيكوكاران است برخوردار سازيد، فراخ دست و تنگدست در حد توان خود.
237- اگر زنان را قبل از آميزش در حالى كه براى آنها تعيين مهر كرده‏ايد طلاق دهيد، نيمى از كابين كه ملتزم شده‏ايد [حق آنهاست‏]، مگر اينكه خود گذشت كنند و يا شوهر كه [اخذ تصميم در] امر نكاح به دست اوست گذشت كند [و تمامى مهر را بپردازد]، گذشت شما به تقوا نزديكتر است بزرگوارى در مقابل يكديگر را فراموش نكنيد، كه خدا به آنچه مى‏كنيد بيناست.                        ترجمه طاهرى، ص: 39
238- بر همه نمازها و [بويژه‏] نماز عصر مراقبت كنيد «1» و با فرمانبردارى براى خدا به پا خيزيد.
239- ولى اگر [از خطرى‏] ترس داشتيد [نماز را به هر حال كه ميسر است‏]، پياده يا سواره [انجام دهيد] و چون امنيت خود را بازيافتيد، [باز هم‏] خدا را ياد كنيد «2»، كه چيزهايى به شما آموخت كه [هرگز] نمى‏توانستيد بدانيد «3».
240- مردانى از شما كه در آستانه مرگ قرار گيرند و همسران خود را [تنها] بگذارند، بايد توصيه كنند كه آنان را تا يك سال [از هزينه زندگى‏] برخوردار سازند و [از خانه مسكونى شوهر] خارجشان نكنند، ولى اگر [به تمايل‏] خود خارج شدند، در مورد اقدام شايسته‏اى كه درباره [زندگى‏] خود كنند، مسئوليتى متوجه شما نيست [و بدانيد] كه خدا فرا دستى فرزانه است.
241- زنان مطلقه [حق‏] بهره‏اى به شيوه شايسته دارند [اين حكم‏] سزاوار پرهيزكاران است.
242- خدا آيات خود را اين گونه براى شما بروشنى بيان مى‏كند، بسا كه درك كنيد.
243- آيا توجه نكردى به جمعيتى كه هزاران تن بودند و [به جاى دفاع در مقابل دشمن‏] از بيم مرگ از خانه‏هاى خود خارج شدند [و گريختند]؟ «4» خدا به آنها گفت: پذيراى مرگ باشيد [تا حيات اجتماع شما تضمين گردد] آن گاه [با بيدارى و پيكار ايشان‏] آنها را حيات بخشيد بى‏گمان خدا نسبت به مردم بخشايش دارد، ولى بيشترشان سپاسگزار نيستند.
244- در راه خدا بجنگيد و بدانيد كه خدا شنوا و داناست.
245- كيست كه [با انفاق خود] به خدا وامى نيكو «5» دهد تا براى او به دفعات چندين برابرش سازد «6»؟ خداست كه سختى و گشايش پيش مى‏آورد «7» و به پيشگاه او بازگردانده مى‏شويد.
__________________________________________________
1- چون نماز عصر در شمار نمازهاى پنجگانه، سومى است، وسطى محسوب مى‏شود و از آنجا كه موقع انجامش وسط برنامه‏هاى كسب و كار روزانه است و احياناً دستخوش غفلت مى‏شود، روى آن تأكيد شده است. مفسران در مورد اينكه منظور از نماز وسطى كدام يك از نمازهاى پنجگانه است، نظرهاى مختلفى دارند. طبق آنچه كه در مجمع البيان آمده است، ابن عباس و چهار مفسر قديمى ديگر، ضمن نقل قول از حضرت امير (ع)، عقيده داشتند كه منظور نماز عصر است.
صفوة التفاسير اين حديث را از پيامبر نقل كرده كه مربوط به جنگ احزاب است و صراحت دارد: «ما را از نماز وسطى يعنى نماز عصر مشغول (و باز) داشتند، خدا قلب و خانه‏هاشان را مملو از آتش كند» تفسيرهاى المنار و كبير هم به اين روايت اشاره كرده‏اند و اللَّه اعلم.
2- دو آيه متوالى فوق در مورد نماز در ميان آيات احكام ازدواج و طلاق آمده و در توجيه آن مفسران عموماً سكوت كرده‏اند و آنها كه توضيحى داده‏اند قانع كننده نيست. سيد قطب در تفسير «فى ظلال» گفته است: بيش از شش ماه در اين باره تدبر كردم و به نتيجه نرسيدم. به نظر نگارنده اين آيه كه تأكيد روى حفظ نمازها دارد، از آن جهت در ميان آيات مربوط به طلاق آمده كه توجه دهد در جريان اختلافات زوجين كه منجر به متاركه مى‏شود، همواره خدا را در نظر داشته باشيد تا از خودخواهى دور بمانيد و خدا پسندانه رفتار نماييد مؤيد آن آيه قبلى است كه صراحتاً توجه به تقوا و فضيلت را در جريان اختلاف نظرها كه منجر به متاركه مى‏شود، توصيه كرده. اين همان حقيقتى است كه در آيات 200 و 201 اعراف (7) آمده است دقيقاً به اين دو آيه توجه فرماييد.
3- آخرت و خدا.
4- به آيه 16 احزاب (33) توجه فرماييد.
5- به زيرنويس اول آيه 12 مائده (5) توجه فرماييد.
6- به آيه 261 بقره (همين سوره) توجه فرماييد.
7- كلمه «يبصط» از ريشه «بسط» على القاعده بايد با «سين» نوشته مى‏شد، همان گونه كه در 9 مورد ديگر قرآن بدرستى با سين ثبت شده است اين عدول از
                        ترجمه طاهرى، ص: 40
246- آيا به [داستان‏] گروهى از سران دودمان يعقوب توجه نكردى كه پس از موسى از پيامبر [وقت‏] خود تقاضا كردند: پادشاهى براى ما انتخاب كن تا [به فرماندهى او] در راه خدا جنگ كنيم، [پيامبرشان‏] گفت: آيا چنين نيست كه اگر جنگ بر شما مقرر شود، از آن سر باز زنيد؟ گفتند: چگونه ممكن است از جنگ در راه خدا خوددارى كنيم، در حالى كه از سرزمين خود و [از كنار همسر و] فرزندانمان رانده شده‏ايم؟ و چون جنگ بر آنها مقرر شد، جز معدودى از آنها، همه از جنگ روى برتافتند [و به خود ستم كردند]، و خدا به حال ستمگران داناست.
247- پيامبرشان به آنها گفت: خدا طالوت را به پادشاهى شما انتخاب كرده است، گفتند: چگونه او كه اموالى در اختيارش نيست بر ما فرمانروايى داشته باشد، در حالى كه ما خود به فرمانروايى سزاوارتريم؟ گفت: خدا او را بر شما برگزيده و دانش و نيروى جسمى‏اش را وسعت بخشيده است، و البته خدا فرمانروايى خويش را به هر كه بخواهد، ارزانى مى‏دارد، كه خدا فراخى بخش و داناست.
248- پيامبرشان به آنها گفت: نشانه [صلاحيت‏] فرمانروايى او اين است كه صندوق [معهود] براى شما مى‏رسد كه [موجبات‏] آرامش خاطر از جانب پروردگارتان و بازمانده‏اى از ميراث خاندان موسى و هارون در آن است، و در حالى [مى رسد] كه فرشتگان آن را حمل مى‏كنند «1»، مسلما در اين [رويداد] نشانه‏اى است براى شما، اگر باور داشته باشيد.
__________________________________________________
قواعد املايى در قرآن مجيد موارد ديگرى هم دارد، از جمله كلمه بصطه (به جاى بسطه) در آيه 69 اعراف (7)، در حالى كه همين كلمه در آيه 247 بقره (2) با سين ثبت شده است همچنين كلمه ابراهيم به جاى ابراهيم (15 بار در سوره بقره) و نيز مواردى ديگر. گفتنى است كه تغيير در رسم الخط واحد و رسمى قرآن، كه در يك قرن اخير در ايران معمول شده بود و موارد زيادى از اين ناهماهنگى‏ها يكسان گرديده بود، به اعتقاد بسيارى از صاحبنظران نارواست و اين ناهمگونى‏هاى قدس آميز همواره مى‏بايست حفظ گردد.
1- مفسران گفته‏اند: همان صندوقى است كه مادر موسى او را در آن صندوق گذاشت و به امواج نيل سپرد، مقابل كاخ فرعون صندوق را از آب گرفتند و همسر فرعون كودك را پرورش داد. اين صندوق در ميان دودمان يعقوب خاطره‏انگيز بود و محترم شمرده مى‏شد. موسى در واپسين روزهاى عمر، الواحى كه احكام خدا را بر آن نوشته بود، در آن نهاد و متوليان خاص از آن نگاهدارى مى‏كردند. اين صندوق در جنگلها حمل مى‏شد و اثر روانى در پيروزى آنها داشت. صندوق بعدها به دست دشمنان افتاد و از ميان رفت تا اينكه ...، و اللَّه اعلم.
                        ترجمه طاهرى، ص: 41
249- هنگامى كه طالوت لشگر كشيد، [به سربازان خود] گفت: خدا [ميزان پايدارى‏] شما را به وسيله يك نهر آب آزمايش خواهد كرد هر كه از آب آن بنوشد، از [ياران وفادار] من نيست و هر كه از آن نخورد، از [ياران‏] من به شمار مى‏آيد، مگر آنكه با دست خود مشتى [از آن‏] برگيرد [اما] همگى جز عده قليلى از آن [جويبار] نوشيدند هنگامى كه طالوت و مؤمنان همراه او از آن نهر گذشتند، [افراد سست عنصرى كه از نهر آب نوشيدند] گفتند: امروز «1» ما تاب [هماوردى با] جالوت و سپاهيانش را نخواهيم داشت [ولى‏] كسانى كه يقين داشتند به لقاى خدا نايل خواهند شد، گفتند: چه بسيار گروهى اندك [و مصمم‏] كه به قانونمندى خدا، بر گروهى عظيم پيروز شدند و خدا با شكيبايان [و پايداران‏] است.
250- و چون آنها در برابر جالوت و سپاهيانش موضع گرفتند، گفتند: پروردگارا، بر ما شكيبايى و پايدارى ببار و گامهاى ما را ثبات بخش و ما را بر انكارورزان پيروز گردان.
251- آن گاه سپاه دشمن را به قانونمندى خدا در هم شكستند، و داود [افسر جوان و شجاع سپاه طالوت‏]، جالوت را به قتل رساند و خدا او را فرمانروايى و فرزانگى بخشيد و از آنچه مى‏خواست به او آموخت «2» و اگر خدا پاره‏اى از مردم را به وسيله پاره‏اى ديگر دفع نمى‏كرد، زمين را تباهى فرا مى‏گرفت، اما خدا نسبت به جهانيان بخشايش دارد.
252- اين آيات خداست كه بحق بر تو مى‏خوانيم و تو در زمره پيامبرانى «3».
__________________________________________________
1- به زيرنويس آيه 69 حج (22) در مورد كلمات روز و ماه مراجعه فرماييد.
2- موارد آن را در آيه 80 انبياء (21) و اواخر آيه 10 و تمام آيه 11 سبأ (34) ملاحظه فرماييد.
3- دو بار تأكيد كه در عبارت اخير با حروف ان و لام آمده، اشاره به انكار مخالفان است كه در آيه 43 رعد (13) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 42

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:35 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب