|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سوره بقره 253- برخى از آن پيامبران را بر برخى ديگر برترى داديم، [چنان كه] خدا با يكى از آنها سخن گفت «1» و بعضى را به درجاتى امتياز بخشيد «2» و به عيسى فرزند مريم نشانههاى روشن داديم و او را توسط جبرئيل «3» نيرومند كرديم [ولى بسيارى از امتهاى آنها، با دور شدن از يكتا پرستى، ايجاد اختلاف كردند] و اگر خدا مىخواست، مردمى كه پس از اين پيامبران بودند، بعد از آنكه نشانههاى روشن كه بر آنها آمد، در مقام خصومت و ستيز بر نمىآمدند، ولى [به منظور آزمايش، موهبت اختيار به انسان تفويض گرديد، لذا] اختلاف ورزيدند، [به گونهاى كه] پارهاى ايمان آوردند و پارهاى به كفر روى بردند و اگر خدا مىخواست، درگير نمىشدند ولى خدا [بنا به ضرورت آزمايش] آنچه بخواهد مىكند. 254- اى مؤمنان، از آنچه روزى شما كردهايم انفاق كنيد، قبل از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى و شفاعتى و انكار ورزان [دريابند كه] خود ستمگرند. 255- خداست كه جز او معبودى نيست زنده و برپا دارنده است هرگز نه خواب سبك او را فرا مىگيرد و نه خواب سنگين هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست كيست كه در برابر او شفاعت (و دستگيرى از ديگران) كند، جز به خواست و قانونمندى او آنچه [آدميان] در پيش دارند و آنچه پشت سر نهادهاند، مىداند و [خلق خدا] بر دانش او دست نيابند، جز به ميزانى كه خود بخواهد گستره فرمانروايىاش آسمانها و زمين را فرا گرفته است و حفظ آنها بر او گران نمىآيد، كه او والا و بزرگ است. 256- در [پذيرش] دين اكراه [و اجبارى] نيست «4» [فقط راه] كمال از [راه] تباهى مشخص شده است و هر كه طاغوتها [و امراى خودكامه] را انكار كند و به خدا ايمان آرد، به دست آويزى محكمتر چنگ زده است كه هرگز گسستنى نيست و خدا شنوا و داناست. __________________________________________________ 1- حضرت موسى (ع) به آيه 164 نساء (4) توجه فرماييد. 2- حضرت محمد (ص)، به آيات 79 اسراء (17) و 1 فرقان (25) توجه فرماييد و نيز حضرت ابراهيم وَ اتَّخَذَ اللَّهُ إِبْراهِيمَ خَلِيلًا- 125 نساء و إِنِّي جاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِماماً- 124 بقره. [.....] 3- به زيرنويس آيه 87 بقره (همين سوره) مراجعه فرماييد. 4- به آيه 99 يونس (10) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 43 257- خدا كارساز مؤمنان است، آنان را از تاريكيها به روشنى رهسپار مىگرداند و [لى] كارساز انكارورزان، طاغوتها [و گردنكشان] هستند كه آنها را از روشنى به تاريكيها مىبرند آنها جاودانه دوزخى خواهند بود. 258- آيا به [داستان] آن مرد توجه نكردى كه خدا به او فرمانروايى عطا كرده بود [و به جاى سپاس، سرمست قدرت شده بود] و با ابراهيم درباره پروردگارش محاجه مىكرد «1»؟ چون ابراهيم گفت: پروردگار من كسى است كه حيات مىبخشد و مرگ مىدهد، او گفت: من [هم] زندگى و مرگ مىدهم ابراهيم گفت: خدا خورشيد را از مشرق بر مىآورد، تو آن را از مغرب بيرون آر، و آن كه انكار مىورزيد، مبهوت و حيران ماند و خدا ستمگران را هدايت نخواهد كرد. 259- يا چون آن كس كه در دهكدهاى گذر كرد كه سقف [بنا] هايش فرو ريخته بود [با خود] گفت: چگونه [اهالى] اين [دهكده] را پس از مرگشان خدا زنده مىكند؟ خدا به مدت يكصد سال او را به حال مرگ نگاه داشت، آن گاه او را برانگيخت [و] گفت: چه مدت در اين حال ماندى؟ گفت: يك روز يا پاسى از روز، گفت: نه، صد سال است كه در اين حال هستى، به غذا و آشاميدنىات نگاه كن كه هنوز دگرگون نشده است، و الاغت را ببين [كه چگونه پوسيده و متلاشى شده است داستان تو را به وجود آورديم، تا پاسخ خود را بيابى] و تا تو را آيتى [در مورد رستاخيز] براى مردم قرار دهيم و [اكنون] نگاه كن به استخوانها [ى الاغت] كه چگونه آنها را به هم پيوسته و گوشت به آنها مىپوشانيم چون [آثار قدرت خدا بر رستاخيز مردگان] بر او «2» روشن شد، گفت: [به يقين] مىدانم كه خدا بر هر كارى تواناست. __________________________________________________ 1- غالب مفسران عقيده دارند اين شخص «نمرود» بوده است. 2- غالب مفسران گفتهاند: اين شخص «عزير» بوده است. ترجمه طاهرى، ص: 44 260- به يا دآر هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا، به من بنماى كه مردگان را چگونه زنده خواهى كرد؟ گفت: مگر باور ندارى؟ گفت: چرا، ولى براى آنكه قلبم مطمئن شود «1»، [خدا] گفت: چهار پرنده بگير و آنها را با خودت بيار [و پاره پاره كن] و بعد هر قسمتى از آن را بر سر كوهى قرار بده، آن گاه آنها را فراخوان تا شتابان به سوى تو آيند، و بدان كه خدا فرا دستى فرزانه است. 261- مثل [انفاق] آنها كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مىكنند، همچون دانه است كه هفت خوشه بروياند و در هر خوشه يكصد دانه باشد و خدا [پاداش] هر كه را بخواهد [و شايسته بداند]، چند برابر خواهد كرد كه خدا فراخى بخش و داناست. 262- كسانى كه اموال خويش را در راه خدا انفاق مىكنند و در پى آن منت و آزارى روا نمىدارند، پاداش آنها نزد پروردگارشان [محفوظ] است و ترس و اندوهى نخواهند داشت «2». 263- گفتار شايسته و گذشت [از اصرار آنان] بهتر از انفاقى است كه [منّت و] آزارى در پى داشته باشد و [بدانيد كه] خدا بىنيازى است بردبار. 264- اى مؤمنان، انفاقهاى خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازيد، مانند كسى كه مال خود را براى نمايش به مردم انفاق مىكند و به خدا و روز واپسين باور ندارد مثل او مثل تخته سنگى است كه بر آن [پردهاى از] خاك نشسته و [ناگاه] بارانى تند بر آن ببارد و سنگ را كشت ناپذير باقى گذارد [رياكاران نيز] بهرهاى از دستاوردشان نخواهند داشت و خدا انكار ورزان را هدايت نخواهد كرد. __________________________________________________ 1- فخر رازى عقيده دارد كه ابراهيم (ع) اين درخواست را به خاطر قومش مطرح كرد زيرا پيروان انبياى گذشته چنين درخواستهايى را مطرح مىكردند و يك مورد ديگر آن در آيه 153 نساء (4) آمده است و اللَّه اعلم. 2- به آيات 127 انعام (6) و 28 رعد (13) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد ضمناً معنى و مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 45 265- مثل [انفاق] آنها كه اموال خويش را در طلب خشنودى خدا و تثبيت شخصيت خويش انفاق مىكنند، همچون بوستانى است بر فراز پشتهاى كه بارانى تند بر آن ببارد و دو برابر [معمول] به بار نشيند و اگر باران تند هم بر آن نمىباريد، باران آرامى [هم براى بار دادنش كافى بود] و خدا به آنچه مىكنيد بيناست. 266- آيا كسى از شما دوست دارد كه باغى از درختان خرما و انگور در اختيار داشته باشد كه نهرها در دامن آن جريان داشته و همه ميوهها در آن باغ براى او [فراهم] باشد و با داشتن فرزندان خردسال، [ضعف و] پيرى بر او عارض شده باشد، بناگاه تندبادى آتشزا بر آن باغ افتد و شعلهور گردد؟ [انفاقهاى آلوده به منت، همين گونه نتايج حسرتبار خواهند داشت و] خدا آيات خود را اين گونه براى شما بروشنى بيان مىكند، بسا كه بيانديشيد. 267- اى مؤمنان، از نعمتهاى پاكيزه دستاورد خويش و محصولاتى كه از زمين براى شما روياندهايم، انفاق كنيد و آهنگ انفاق از قسمتهاى نامرغوب آن مكنيد، در حالى كه خود حاضر به پذيرفتن آن نيستيد، مگر از روى [ناچارى و] اغماض و بدانيد كه خدا بىنياز و شايسته ستايش است. 268- [به هنگام ضرورت انفاق] شيطان شما را از فقر مىترساند و به بىشرمى [و بخيلى] وادارتان مىكند «1»، و [لى] خدا به شما نويد آمرزش و بخشايش خويش را مىدهد و خدا فراخى بخش و داناست. 269- فرزانگى را به هر كه بخواهد [و شايسته ببيند]، عطا كند و هر كه به او فرزانگى داده شود، بىگمان فضيلت فراوانى به او داده شده است و تنها خردمندان پند مىپذيرند. __________________________________________________ 1- با آيات 99 و 100 نحل (16) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 46 270- هر انفاق يا نذرى كه كردهايد، خدا به آن آگاه است و ستمگران ياورى نخواهند داشت. 271- اگر انفاقها را آشكار كنيد [البته] نيكوست، ولى اگر آن را نهان كنيد و به نيازمندان بدهيد، براى خودتان بهتر است و پارهاى از بديهاى شما را مىزدايد «1»، و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است. 272- هدايت آنان بر عهده تو نيست «2»، [تو تنها، دعوت كنندهاى] ولى خدا هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند]، هدايت خواهد كرد «3» و هر مالى را كه انفاق كنيد، [بازگشت نيكويش] براى خود شماست و جز براى طلب خشنودى خدا انفاق نكنيد و هر چه انفاق كنيد، [پاداش آن] به طور كامل به شما مىرسد و ستمزده نخواهيد شد. 273- [مخصوصاً] در مورد نيازمندانى كه در راه خدا درمانده شدهاند و توان تلاش در زمين ندارند و چنان در [هاله] عفافند كه فرد ناآگاه آنها را بىنياز مىپندارد اما از سيمايشان به وضع آنها پى مىبرى [كه به دليل عزت نفس] چيزى از كسى به اصرار نمىخواهند و هر مالى كه انفاق كنيد، خدا از آن آگاه است. 274- آنها كه اموال خويش را در شب و روز، نهان و آشكار انفاق مىكنند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است «4»، و ترس و اندوهى نخواهند داشت «5». __________________________________________________ 1- منظور گناهان صغيره است به آيه 31 نساء (4) توجه فرماييد. 2- بيان روشنتر اين عبارت را در آيه 56 قصص (28) ملاحظه فرماييد. 3- با آيه 27 رعد (13) يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ مقايسه فرماييد. 4- در اين رابطه به آيه 271 بقره (همين سوره) هم توجه فرماييد. 5- در اين رابطه به زير نويس آيه 262 بقره (همين سوره) مراجعه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 47 275- تلاش رباخواران [در زندگى] بسان كسى است كه شيطان بر اثر تماس «1» بى منطقش كرده است زيرا [همچون شيطان، دست به توجيه بىمنطق زدند و] «2» گفتند: خريد و فروش [هم] مثل رباست، در حالى كه خدا خريد و فروش را حلال و ربا را حرام كرده است «3». هر كه اندرزى از جانب پروردگارش به او رسيد و [از رباخوارى] باز ايستاد، آنچه گذشته است مال خودش و كارش با خداست اما آنان كه [به اين عمل] بازگردند، جاودانه دوزخىاند. 276- خدا [كارآيى] ربا را نابود و [نتيجه] انفاقها را فزونى مىبخشد «4»، و خدا هر ناسپاس گناهكارى را دوست نمىدارد. 277- مؤمنان نيكوكار كه به نماز مىايستند و زكات مىدهند، پاداششان نزد پروردگارشان [محفوظ] است و ترس و اندوهى نخواهند داشت «5». 278- اى مؤمنان، از خدا پروا كنيد و اگر [براستى] ايمان داريد، آنچه از [مطالبات] ربا باقيمانده است، رها سازيد. 279- اگر [رها] نكرديد، اعلام جنگ با خدا و پيامبر او كنيد و اگر توبه كنيد، اصل سرمايه متعلق به شماست [نه سود آن]، در اين حال نه ستم مىكنيد و نه مورد ستم قرار گرفتهايد. 280- اگر [وامدار] تنگدست بود، تا [هنگام] فراخدستى [اش او را] مهلت [دهيد] و بخشيدن [آن] براى خودتان بهتر است، اگر [نتايج اين گونه برخورد را] بدانيد. 281- بترسيد از روزى كه به پيشگاه خدا بازگردانده مىشويد آن گاه نتيجه دستاوردهاى هر كس به تمامى داده شود «6»، بىآنكه مورد ظلم قرار گيرند. __________________________________________________ 1- به آيه 36 زخرف (43) توجه فرماييد. 2- توجيه بىمنطق شيطان را كه شبيه به توجيه رباخواران است، در آيه 12 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. [.....] 3- ربا اخذ اضافه در مبادله مثلين است، ولى خريد و فروش تبادل دو غير همجنس مىباشد، بدين قرار دو مورد بيع و ربا تفاوت اساسى دارند. 4- مفهوم اين آيه به بيان روشنتر در آيه 39 روم (30) آمده است. 5- در اين رابطه به آيات 82 انعام (6)، 28 رعد (13) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد ضمناً معنى و مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. 6- در اين رابطه به دو آيه 40 و 41 نجم (53) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 48 282- اى مؤمنان، هر گاه [بر اساس معاملهاى] تا سر رسيد معينى به يكديگر وامدار شديد، آن را بنويسيد و بايد نويسندهاى عادلانه، [معامله را] بين شما بنويسد و نويسنده به پاس اينكه خدا او را [توفيق] آموزش داده است، نبايد از نوشتن خوددارى كند بدهكار بايد [شرح معامله را] ديكته كند و كاتب بنويسد و از خدا، پروردگارش پروا كند و چيزى را فروگزار نكند اگر وامدار سفيه يا ناتوان است و يا قادر به ديكته كردن نيست، سرپرست او عادلانه ديكته كند و دو تن از مردان [معتمد] خود را بر آن گواه گيريد اگر دو مرد نبودند، يك مرد و دو زن از ميان گواهان كه مورد رضايت و اطمينان شما هستند [انتخاب كنيد] «1»، تا اگر يكى از زنان فراموش كرد، ديگرى به خاطرش آورد، و هنگامى كه شاهدان [براى شهادت] دعوت مىشوند، نبايد [از شهادت] خوددارى كنند از نوشتن آن احساس خستگى نكنيد، چه كوچك باشد و چه بزرگ، تا سر رسيدش اين [روش] نزد خدا عادلانهتر و براى گواهى، سر راستتر، و براى اينكه دچار ترديد نشويد، [به احتياط] نزديكتر است، مگر آن گاه كه داد و ستدى نقدى باشد كه در ميان خود رد و بدل كنيد كه [در اين صورت] اگر براى آن سندى ننويسيد، ايرادى بر شما نيست و [لى] چون معامله [بزرگى] كرديد [باز هم] گواه بگيريد و نبايد به نويسنده و گواه، زيانى [و مزاحمتى] برسد اگر چنين كنيد اين [كار] براى شما نافرمانى است و از خدا پروا كنيد خدا [راه حق را] به شما آموزش مىدهد و به هر چيزى داناست «2». __________________________________________________ 1- رشاد خليفه كه در سالهاى پايانى عمر خود، قرآن را به زبان انگليسى ترجمه كرد، در پانويس اين آيه آورده است: «معاملات مالى تنها موقعيتى است كه دو زن ممكن است جاى يك مرد را به عنوان شاهد بگيرند اين دستور براى پيشگيرى از اين رويداد است كه اگر شهود منحصر به يك زن و يك مرد باشند، محتمل است با يكديگر ازدواج كنند و امكان تبانى پيش آيد اين واقعيتى است كه زنان از نظر احساسى بيشتر از مردان اثر پذير هستند در چنين شرايطى شاهد مرد اگر سوء نيت داشته باشد، خود را براى تصميمگيرى آزاد تصور خواهد كرد» و اللَّه اعلم. 2- اين آيه بلندترين آيه قرآن است. ترجمه طاهرى، ص: 49 283- اگر در سفر بوديد و نويسندهاى [براى ثبت قرار] نيافتيد، گروگانى در اختيار [بستانكار] قرار گيرد و اگر يكى از شما ديگرى را امين دانست [و گرويى نگرفت]، بدهكار كه امين شناخته شده است، امانت [و بدهى خود] را باز پس دهد و از خدا، پروردگارش پروا كند و گواهى را كتمان نكنيد، كه هر كه چنين كند، قلبش گناهكار است و خدا به آنچه مىكنيد داناست. 284- هر چه [و هر كه] «1» در آسمانها و زمين است متعلق به خداست و آنچه در ضمير شماست، چه آشكار كنيد و چه نهان، خدا شما را براى آن به حساب مىكشد «2»، آن گاه هر كه را بخواهد [و شايسته بداند]، مىبخشد و هر كه را بخواهد [و سزاوار ببيند]، عذاب خواهد كرد و خدا بر هر كارى تواناست. 285- پيامبر به آنچه از پروردگارش به او نازل شده است باور دارد و مؤمنان [نيز] همه به خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبرانش باور دارند [زبان حالشان اين است كه:] تفاوتى ميان هيچ يك از پيامبرانش قائل نيستيم و گفتند: [حكم خدا را] شنيديم و اطاعت كرديم پروردگارا، آمرزش تو را خواستاريم، كه سرانجام در پيشگاه توست. 286- خدا هيچ كس را جز به اندازه توانش تكليف نكند «3» دستاوردهاى [نيك] هر كس به نفع خود اوست و دستاورد [زشت] او نيز وبال او بار پروردگارا، اگر فراموش يا خطا كرديم، بر ما [سخت] مگير. پروردگارا، ما را از تحمل بار گران كه بر پيشينيان ما [به خاطر گناه و طغيانشان] قرار دادى، معاف فرما پروردگارا، آنچه در توان ما نيست، بر ما مقرر مدار و از ما درگذر و بر ما ببخشاى و رحمت آور كه تو كارساز ما هستى، ما را بر انكار ورزان پيروز گردان. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 19 انبياء (21) توجه فرماييد. 2- به آيه 9 طارق (86) توجه فرماييد. 3- در اين رابطه به آيه 185 بقره (2) يُرِيدُ اللَّهُ بِكُمُ الْيُسْرَ وَ لا يُرِيدُ بِكُمُ الْعُسْرَ و آيه 78 حج (22) ما جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 50 3- سوره آل عمران به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- الف، لام، ميم «1». 2- خداست كه معبودى جز او نيست، زنده و بر پا دارنده است. 3- اين كتاب را كه كتب پيشين را تصديق مىكند بحق بر تو نازل كرد، و تورات و انجيل را 4- قبل از آن براى هدايت مردم نازل كرد و [بدين ترتيب] معيار تميز [حق از باطل] را فرو فرستاد آنها كه آيات خدا را انكار كردند، عذابى شديد دارند و خدا فرا دست و دادستان است. 5- مسلماً در زمين و آسمان چيزى بر خدا پوشيده نيست. 6- اوست كه شما را آن گونه كه بخواهد، در رحمها نقش مىدهد معبودى جز او نيست كه فرا دست و فرزانه است. 7- اوست كه اين كتاب را بر تو نازل كرد، بخش [اعظم] آن، آياتى است كه صريح و روشن كه اصل كتاب است و [بخش] ديگر، آيات متشابه است [كه احتمالات مختلفى در معنى و مفهوم آن مىرود] اما آنها كه در دلهاشان انحراف است، [اصل كتاب را رها كرده، تنها] آيات متشابه را براى فتنه جويى و طلب تأويل آن [به دلخواه خود] دنبال مىكنند در حالى كه تأويل آن را [ما دام كه تلاش محققان به نتيجه قطعى نرسيده است] هيچ كس جز خدا نمىداند «2» و [لى] محققان پىگير [از كشف ابهام آن، سلب اميد نكرده و] مىگويند: بدان باور داريم، همه كتاب از جانب پروردگار ماست [آنها خردمندند] و تنها خردمندان پند مىپذيرند. 8- [و مىگويند] پروردگارا، پس از آنكه هدايتمان كردى، دلهاى ما را دستخوش انحراف مگردان [تا در كشف مبهمات قرآن دچار لغزش نشويم] و از جانب خود رحمتى بر ما ارزانى دار كه بخشاينده تويى، تو. 9- پروردگارا، محققاً همه مردم را در روز ترديد ناپذير جمع خواهى كرد «3» مسلماً خدا خلف وعده نخواهد كرد. __________________________________________________ 1- به موجب آمارى كه رشاد خليفه تنظيم كرده است، مجموع تكرار اين سه حرف مقطعه در اين سوره برابر 5662 مرتبه است كه مضربى است از عدد 19 (تعداد حروف آيه بسم اللَّه ...) 2- در اين آيه تكيه روى هشدار نسبت به عمل بد انديشان است كه مغرضانه در پى آيات مبهم هستند تا به سود اغراض خود بهرهبردارى كنند، بقيه قسمتهاى آيه توضيح بيشتر در مورد اين هشدار است. آيات 51- 54 حج (22) نيز به بيان ديگرى، اشاره به مفهوم دو آيه 7 و 8 دارد. پارهاى از آيات در دورههاى گذشته مبهم بوده و مفهوم حقيقى آن را هيچ كس جز خدا درك نمىكرده است، ولى در عصر حاضر با تلاش مفسران و محققان، پرده از ابهام آنان برداشته شده است مع ذلك هنوز هم بسيارى از آيات متشابهند و نظرهاى مختلفى در مورد هر يك ارائه شده كه جز خدا هيچ كس بدرستى نمىداند كدام يك صحيح است (اگر يكى از آنها صحيح باشد). اين بدان معنى نيست كه در آينده هم براى هميشه اين گونه آيات، چند وجهى باقى بماند. در مورد بخشى از همين آيه مورد بحث، از جانب مفسران بزرگ دو نظر مختلف عرضه شده است: بعضى از مفسران «راسخون فى العلم» را عطف به «اللَّه» مىدانند و بعضى ديگر عطف نمىدانند دقيقاً عين اين وضعيت در آيه 285 بقره (2) وجود دارد ولى در آنجا دو نظريه وقف و عطف تغيير معناى قابل ملاحظهاى ايجاد نمىكند بر خلاف اين مورد كه تغيير معنى عظيم آن موجب اختلاف نظر دامنهدارى ميان دانشمندان علم تفسير شده است اينكه كدام درست است، خدا مىداند. بنا بر اين، همين آيه خود سمبل آيات متشابه محسوب مىشود. گفتنى است كه هيچ يك از مفسرانى كه قائل به وقف پس از كلمه «اللَّه» هستند، تا كنون در مورد هيچ آيهاى نگفتهاند تبيين اين آيه از عهده ما و به طور كلى از عهده بشر خارج است، و نيز هيچ يك از مفسرانى كه قائل به عطف پس از كلمه «اللَّه» مى باشند، تا كنون موفق به تبيين قطعى بسيارى از آيات، به گونهاى كه قابل پذيرش براى عموم محققان باشد، نشدهاند، ولى تمامى مفسران همواره تلاش خود را در راه روشنتر شدن آن آيات پى گرفتهاند. اين ملاحظات مبين آن است كه هر دو نظريه معروف قديمى نقطه ضعف دارد. بخصوص در مورد نظريه عطف با اين مشكل مواجه هستيم كه اگر فرض كنيم اطلاع از، حقيقت آيات متشابه در اختيار افراد ديگرى هم (كه اصطلاحا «راسخون فى العلم» ناميده مىشوند) باشد، بلافاصله و خودبخود انحصار آن شكسته و بى اعتبار خواهد شد، زيرا آن افراد موظفند اطلاع خود را عرضه كنند و از آن پس خودبخود در اختيار عموم خواهد بود. فى المثل در 2500 سال قبل كه فيثاغورث از رابطه بين اضلاع مثلث قائم الزاويه آگاه شد، تا قبل از آگاهى او دانش آن منحصرا در اختيار خدا بود، و در لحظه كشف او اين دانش منحصر به خدا و فيثاغورث بود و از روز بعد كه فيثاغورث كشف خود را به شاگردانش عرضه كرد، اين انحصار شكسته و بى اعتبار شد، فقط افتخار آن براى فيثاغورث باقى ماند نه انحصار آن. چگونه دانش آيات متشابه از اين قاعده و قانون بسيار بديهى و طبيعى مىتواند مستثنى باشد؟! علامه طباطبايى ضمن تأكيد بر استيناف بودن «واو» و ضرورت وقف قبل از آن، نظريه سومى را مطرح كرده است. آنچه ما در اين برگردان آوردهايم شبيه به نظريه اوست و واسطى است بين دو نظريه عمومى معروف و متضاد، و اللَّه اعلم. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 87 نساء (4)، 49 و 50 واقعه (56) و 38 مرسلات (77) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 51 10- هرگز اموال و فرزندان انكارورزان، در برابر [عذاب] خدا به هيچ وجه به حالشان سودمند نخواهد بود آنها خود، سوخت آتش [دوزخ] اند «1». 11- [شيوه آنان] همچون شيوه فرعونيان و پيشينيان است كه آيات ما را دروغ شمردند و خدا هم آنها را به [كيفر] گناهانشان گرفت و خدا سخت كيفر است. 12- به انكارورزان بگو: بزودى در هم شكسته خواهيد شد و به دوزخ كه بد قرارگاهى است احضار «2» خواهيد شد. 13- مسلماً در آن دو گروه كه [در ميدان جنگ بدر] روبرو شدند براى شما نشانهاى [از لطف خدا] بود گروهى در راه خدا مىجنگيدند و گروه ديگر كفرورزان بودند كه مؤمنان را به چشم، دو برابر خويش مشاهده مىكردند «3» [به گونهاى كه از وحشت متزلزل شدند و همين عامل شكست آنها شد] خدا هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند]، به يارى خويش نيرومند خواهد كرد، براستى در اين [داستان] براى اهل بصيرت عبرتى است. 14- عشق به تمايلات نفس، در مورد زن و فرزند و كيسههاى انباشته از زر و مركبهاى ممتاز «4» و دامها و كشتزار [ها]، در نظر مردم آراسته شده است [تا وسيلهاى براى آزمايش باشد] «5»، اين [ها] برخوردارى [گذراى] زندگى دنياست و خداست كه بازگشت نيكو تنها نزد اوست. 15- بگو: آيا شما را به بهتر از اين [ها] آگاه كنم؟ پرهيزكاران نزد پروردگارشان باغهايى از بهشت دارند كه نهرها در دامن آن جارى است و در آنجا با همسران پاك [و زيبا] «6» و خشنودى خدا، جاودانه به سر برند و خدا به [حال] بندگان بيناست. __________________________________________________ 1- پاسخ گفتار جاهلانه آنهاست كه در آيات 36 كهف (18) و 35 سبأ «34» آمده است. 2- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش پايانى آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. [.....] 3- به زيرنويس آيه 44 انفال (8) توجه فرماييد. 4- معنى تحت اللفظ آن «اسبهاى نشان كرده شده» است. 5- براى توجيه افزوده، با آيات 7 كهف (18) و 28 انفال (8) مقايسه فرماييد. 6- اوصاف اين همسران را در آيات 48 صافات (37)، 22 و 23 واقعه (56) و 33 نبأ (78) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 52 16- [اهل تقوا] كسانى [هستند] كه مىگويند: پروردگارا، ايمان آورديم، گناهان ما را بيامرز و از عذاب آتش مصونمان دار 17- همان پايداران و راستگويان و فرمانبرداران [خدا] «1» و انفاقگران و كسانى كه سحرگاهان آمرزش [خدا را] مىجويند. 18- خدا در حالى كه قائم به عدالت است گواهى مىدهد كه معبودى جز او نيست و فرشتگان و دانشوران [نيز گواهى مىدهند] [آرى] معبودى جز او نيست كه فرادست و فرزانه است. 19- براستى دين نزد خدا تسليم [در برابر او] است «2» و اهل كتاب آگاهانه با انگيزه حسد و سركشى كه بينشان بود، اختلاف ورزيدند و هر كه آيات خدا را انكار كند، [بداند كه] خدا سريع الحساب است. 20- و اگر در مقابل تو، به محاجه بر خيزند، بگو: من خود را در برابر خدا تسليم ساختهام و پيروان من [نيز چنين هستند]. به اهل كتاب و آنها كه [با] كتاب [آشنايى] ندارند، بگو: آيا شما هم [به همين گونه در برابر خدا] تسليم شدهايد؟ اگر تسليم شوند، هدايت شدهاند و اگر روى برتابند، وظيفه تو فقط ابلاغ است و خدا به [حال] بندگان بيناست. 21- آنان كه آيات خدا را انكار مىكنند و پيامبران را به ناحق مىكشند و [نيز] مناديان عدالت را كه از ميان مردم برخاستهاند از ميان مىبرند، آنان را از عذابى دردناك خبر بده «3». 22- آنان كسانىاند كه تلاششان در دنيا و آخرت بر باد رفت «4» و ياورى ندارند. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به زيرنويس اول آيه 34 نساء (4) توجه فرماييد. 2- براى توجيه ترجمه، با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. 3- استاد خرمشاهى در كتاب «قرآن پژوهى» طى بررسى محققانه خود اثبات كرده است كه «تبشير» علاوه بر معنى معروف آن، به معنى خبر دادن و آگاهانيدن نيز مىباشد. نكته مهم اين است كه تبشير به موجب اصل لغت، مربوط به خبرى است كه در «بشره» و رنگ آن تغيير ايجاد مىكند، ولى در عرف، مربوط به خبر مسرتآور است. 4- به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 53 23- آيا توجه نكردى به كسانى كه اطلاع محدودى از كتاب [تورات] يافتهاند، چون به كتاب [خدا] فرا خوانده مىشوند تا ميانشان داورى كند، گروهى از آنها در حال اعتراض روى بر مىتابند. 24- اعراضشان از آن جهت است كه گفتند: آتش [دوزخ] جز چند روزى معين به ما نخواهد رسيد و دروغهايى كه مىبافتند، آنان را در دينشان فريفت. 25- آن گاه كه براى روز ترديد ناپذير جمعشان مىكنيم و [نتيجه] دستاوردهاى هر كس به تمامى داده شود «1»، بىآنكه مورد ظلم قرار گيرند، [وضعشان] چگونه خواهد بود؟ 26- بگو: بار خدايا، اى مالك فرمانروايى، هر كه را بخواهى، فرمانروايى بخشى و از هر كه بخواهى، بازستانى، و هر كه را بخواهى، اقتدار بخشى و هر كه را بخواهى، ذليل مىكنى «2» خوبيها همه به دست توست، كه براستى بر هر كار توانايى. 27- [با تغيير تدريجى فصول] شب را در روز مىكشانى و روز را در شب و [موجود] زنده را از [ماده] بىجان پديد مىآورى و [ماده] بىجان را از [موجود] زنده، [كه تبادل دايمى مرگ و حيات به دست توست] و به هر كه بخواهى، بىدريغ روزى مىبخشى. 28- افراد با ايمان نبايد انكارورزان را به جاى مؤمنان به دوستى انتخاب كنند «3» و هر كه چنين كند، هيچ رابطهاى با خدا نخواهد داشت، مگر اينكه [بخواهيد] به گونهاى از [شر آسيب] آنها پرهيز و مدارا كنيد «4» خدا شما را از [نافرمانى] خود بر حذر مىدارد، كه سرانجام در پيشگاه خداست. 29- بگو: اگر آنچه در سينههاى شماست نهان داريد يا آشكار كنيد، خدا بدان واقف است و به هر چه در آسمانها و زمين است آگاهى دارد و بر هر كارى تواناست. __________________________________________________ 1- در اين رابطه به دو آيه 41 و 40 نجم (53) توجه فرماييد. 2- به آيه 139 نساء (4) توجه فرماييد. 3- مفهوم آيه به بيان كاملتر در آيه 118 آل عمران (همين سوره) آمده است. 4- با آيه 106 نحل (16) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 54 30- روزى كه هر كس آنچه از نيك و بد انجام داده است در برابر خود حاضر يابد «1»، آرزو كند كاش ميان او و رفتار [ناشايستها] ش فرسنگها فاصله بود. خدا شما را از [نافرمانى] خود بر حذر مىدارد و به بندگان رئوف است. 31- بگو: اگر خدا را دوست مىداريد، مرا پيروى كنيد تا خدا [هم] شما را دوست بدارد «2» و گناهان شما را ببخشد، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 32- بگو: از خدا و پيامبر اطاعت كنيد و اگر روى برتابند، [بدانند كه] خدا انكارورزان را دوست ندارد. 33- خدا آدم و نوح و [افرادى از] خاندان ابراهيم و خاندان عمران را بر تمامى جهانيان برگزيد، 34- در حالى كه [از نظر تقوا] فرزندانى مشابه يكديگرند و خدا شنوايى داناست. 35- [به يا دآر] آن گاه كه همسر عمران اظهار داشت: پروردگارا، عهد كردهام فرزندى كه در رحم دارم، آزاد [از قيد و بندهاى دنيايى] در خدمت [معبد] تو باشد از من بپذير كه تو شنوا و دانايى. 36- و چون وضع حمل كرد، [با افسوس] گفت: پروردگارا، دختر زادهام [كه قادر به انجام وظايف خدمتگزارى در پرستشگاه نيست]- در حالى كه خدا به حال فرزندى كه او [به دنيا] آورد، داناتر است و [مىداند كه] هيچ پسرى چون اين دختر نيست- و او را مريم نام نهادم و او و فرزندانش را از [وسوسههاى] شيطان طرد شده، در پناه تو قرار مىدهم. 37- آن گاه پروردگارش مريم را به نيكويى پذيرفت و [نهال وجودش را] به تربيتى شايسته پرورش داد و زكريا «3» را به سرپرستى او گماشت هر گاه زكريا در محراب [عبادت] بر مريم وارد مىشد، غذايى [شگفتآور] در كنار او مىديد [با تعجب] پرسيد: مريم، اين [روزى] از كجا براى تو رسيده است؟ [مريم] گفت: از جانب خدا البته خدا هر كه را بخواهد، بىدريغ روزى مىبخشد. __________________________________________________ 1- با آيه 49 كهف (18) مقايسه فرماييد. 2- به آيه 80 نساء (4) توجه فرماييد. [.....] 3- زكريا همسر خاله مريم بود و به گونهاى كه در آيه 44 همين سوره آمده است، پس از وفات پدر مريم به حكم قرعه عهدهدار سرپرستى مريم شد. ترجمه طاهرى، ص: 55 38- در اين هنگام زكريا [كه به كرامت مريم پى برد] پروردگارش را ندا داد [و] گفت: پروردگارا، از جانب خود فرزندى پاك [سرشت هم] به من ببخش براستى كه شنواى دعايى. 39- در حالى كه [زكريا] در محراب به نماز ايستاده بود، فرشتگان ندايش دادند كه: خدا تو را به [ولادت] يحيى بشارت مىدهد كه [عيسى] «1» مخلوق [برگزيده] خدا «2» را تصديق مىكند و بزرگوار و خويشتن دار است و پيامبرى است از شايستگان. 40- گفت: پروردگارا، چگونه فرزندى خواهم داشت، در حالى كه سنين پيرىام فرا رسيده و همسرم نازاست؟ گفت: [مشيت خدا] چنين است و خدا آنچه بخواهد مىكند. 41- [زكريا] گفت: پروردگارا، نشانهاى برايم مقرر دار [كه زمان آغاز حمل را مشخص كند] گفت: نشانه تو [اين است كه] تا سه روز قادر به تكلم با مردم نخواهى بود، مگر به اشاره و [لى] پروردگار خويش را فراوان ياد كن و شبانگاه و بامداد [او را] تقديس كن. 42- [به ياد آر] آن گاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را برگزيد و پيراست و [با تولد فرزندت عيسى] بر تمامى زنان جهان شاخص كرد. 43- اى مريم، فرمانبردار پروردگار خويش باش و با [ساير] نمازگزاران سجود و ركوع كن. 44- اين از اخبار غيب است كه بر تو وحى مىكنيم و آن گاه كه [علماى مذهبى يهود] قرعه زدند تا كداميك عهدهدار سرپرستى مريم شوند و كارشان به مخاصمه كشيد، در كنارشان حضور نداشتى. 45- [به يا دآر] آن گاه كه فرشتگان گفتند: اى مريم، خدا تو را به مخلوق [برگزيده] خود بشارت مىدهد، نامش عيسى مسيح، فرزند مريم است كه در دنيا و آخرت آبرومند و از مقربان «3» [درگاه خدا] است. __________________________________________________ 1- با آيه 45 آل عمران (همين سوره) مقايسه فرماييد. 2- «كلمه» در قرآن به معنى مخلوق نيز به كار رفته است به آيات 109 كهف (18) و 27 لقمان (31) توجه فرماييد. 3- به منظور شناخت افراد مقرب، به آيات 10 و 11 واقعه (56) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 56 46- در گاهواره [به اعجاز] «1» و در ميانسالى [به وحى] با مردم سخن خواهد گفت و در زمره شايستگان است. 47- [مريم] گفت: پروردگارا، چگونه فرزندى خواهم داشت، در حالى كه دست هيچ بشرى به من نرسيده است؟! گفت: [مشيت خدا] چنين است، هر چه بخواهد مىآفريند چون امرى را مقرر دارد. فقط به آن مىگويد: باش و مىشود. 48- و [نيز بشارت داد كه] خدا به او كتاب و فرزانگى و تورات و انجيل آموزش مىدهد 49- و [او را] پيامبرى براى دودمان يعقوب [انتخاب كند، با اين دعوى] كه براى شما نشانهاى از جانب پروردگارتان آوردهام، از گل براى شما مجسمه پرندهاى مىسازم و در آن مىدمم و به اذن خدا پرندهاى [جاندار] خواهد شد و نابيناى مادرزاد و بيمار مبتلا به لكههاى پوستى را بهبود مىبخشم و مردگان را به اذن خدا زنده مىكنم و از آنچه در خانههاى خود مىخوريد و ذخيره مىكنيد، به شما خبر مىدهم براستى در اين [امور] نشانهاى است براى شما، اگر باور داشته باشيد. 50- و در حالى كه تورات، كتاب پيشين را تصديق مىكنم، و [نيز آمدهام] تا پارهاى از آنچه [به دليل ظلم و گناهتان] بر شما حرام شده بود «2»، حلال كنم و از جانب پروردگارتان نشانهاى [بر صدق گفتارم] براى شما آوردهام پس از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 51- خدا صاحب اختيار من و شماست، پس [تنها] او را بندگى كنيد راه راست همين است. 52- عيسى چون احساس ناباورى از آنها كرد، گفت: ياوران من در راه خدا چه كسانىاند؟ حواريون «3» گفتند: ما ياوران [دين] خداييم «4» خدا را باور داريم و گواه باش كه تسليم [فرمان او] هستيم «5». __________________________________________________ 1- گفتار عيسى (ع) را در گاهواره در آيات 29- 33 مريم (19) ملاحظه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 160 نساء (4) توجه فرماييد. 3- ياران و شاگردان ويژه حضرت عيسى (ع). 4- داستان حواريون و عيسى ضمن دستورى به مؤمنين براى پيروى از آنها، در آيه 14 صف (61) نيز آمده است. 5- با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 57 53- پروردگارا، به آنچه نازل كردهاى باور داريم و پيرو اين پيامبر هستيم، پس ما را در زمره گواهى دهندگان به شمار آر «1». 54- [يهوديان] دسيسه كردند «2»، خدا هم [با] دسيسه [آنان مقابله] كرد «3»، و خدا از همه دسيسهگران قويتر است «4». 55- [به ياد آر] زمانى كه خدا گفت: اى عيسى، تو را برگرفته، به سوى خويش فرا مىبرم و از [اتهامهاى نارواى] انكارورزان پيراسته گردانم و پيروان تو را تا روز رستاخيز، برتر از انكار ورزان قرار مىدهم، آن گاه بازگشت شما به پيشگاه من است و در موارد اختلافتان ميان شما داورى خواهم كرد. 56- و انكارورزان را در دنيا و آخرت بسختى عذاب مىكنم و آنها [براى نجات خود] ياورى ندارند. 57- اما پاداش مؤمنان نيكوكار را [خدا] به طور كامل خواهد داد و خدا ستمگران را دوست ندارد. 58- اين [سخنان] را كه از آيات [الهى] و گفتار حكمتآميز است، بر تو مىخوانيم. 59- مثل [خلقت] عيسى در نظر خدا همچون مثل [خلقت] آدم است از خاك آفريدش، آن گاه گفت: [چنين] باش و مىشود. 60- [سخن] حق از جانب پروردگار توست، پس هرگز در زمره ترديد كنندگان مباش. 61- بعد از آگاهى كه [درباره مسيح] به تو رسيده، هر كه درباره او با تو محاجه كند، [جاى ادامه بحث نيست] بگو: بياييد تا ما و شما، خود و زنان و فرزندانمان را فرا خوانيم، آن گاه به زارى دعا كنيم و نفرين خدا را بر دروغ پردازان قرار دهيم. «5» __________________________________________________ 1- به آيات 52- 54 قصص (28) توجه فرماييد. 2- به نيمه اول آيه 157 نساء (4) توجه فرماييد. 3- به نيمه دوم آيه 157 نساء (4) و آيه بعدى آن توجه فرماييد. 4- به آيه 182 اعراف (7) توجه فرماييد. 5- روز 24 ذى حجه سال دهم هجرت، حضرت پيامبر (ص) به اتفاق على، فاطمه، حسن و حسين عليهم السلام از مدينه خارج شدند تا با بزرگان مسيحيان نجران به مباهله بايستند ليكن آنان از بيم نپذيرفتند و مصالحه كردند (لغت نامه دهخدا، جلد 12). [.....] ترجمه طاهرى، ص: 58 62- بىگمان داستان راستين [مسيح] همين است [كه بنده خداست نه فرزند خدا] و هيچ معبودى جز خدا نيست و براستى كه خدا فرادست و فرزانه است. 63- [با اين همه] اگر [از پذيرش حق] روى برتابند، خدا به [رفتار] تبهكاران آگاه است. 64- بگو: اى اهل كتاب، بياييد بر سر كلام [حقى] كه بين ما و شما مشترك است [بايستيم] كه جز خداى را بندگى نكنيم و هيچ كس را [در قدرت و تدبير] با او شريك تلقى نكنيم و در برابر خدا، افرادى از خودمان را صاحب اختيار [خود] نگيريم اگر آنها [از پذيرش اين پيشنهاد] روى برتابند، بگوييد: گواه باشيد كه ما تسليم [فرمان خدا] هستيم «1». 65- اى اهل كتاب، چرا در [باره] ابراهيم [با يكديگر] به محاجه برخاستهايد [و هر يك او را وابسته به آيين خود مىدانيد] «2»، در حالى كه تورات و انجيل بعد از او نازل شده است آيا درك نمىكنيد؟ 66- هان! شما كسانى هستيد كه درباره آنچه از آن آگاهى داريد محاجه كرديد چرا در [مورد] آنچه هيچ اطلاعى از آن نداريد، به محاجه بر مىخيزيد؟ [حقيقت را] خدا مىداند نه شما. 67- ابراهيم نه يهودى بود نه مسيحى، بلكه حقگرايى بود تسليم [فرمان خدا] «3» و در جرگه شرك ورزان نبود. 68- در حقيقت، نزديكترين مردم به ابراهيم كسانى هستند كه از او پيروى كردند و [از جمله] اين پيامبر و مؤمنان [همراهش] و خدا كارساز مؤمنان است. 69- گروهى از اهل كتاب دوست داشتند شما را گمراه كنند، در حالى كه تنها خود را گمراه مىكنند و نمىفهمند. 70- اى اهل كتاب، چرا آگاهانه آيات خدا را انكار مىكنيد؟ __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، با آيه 54 زمر (39) مقايسه فرماييد. 2- به آيه 140 بقره (2) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده با بخش پايانى آيه 66 غافر (40) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 59 71- اى اهل كتاب، چرا حق را به باطل مشتبه مىكنيد و آگاهانه حقيقت را پنهان مىداريد؟ 72- گروهى از اهل كتاب [به يكديگر مى] گفتند: در آغاز روز، به كتابى كه بر مؤمنان نازل شده است [به ظاهر] ابراز ايمان كنيد و در پايان روز، انكار كنيد [تا باور آنها سست شود]، بسا كه [از دين] باز گردند. 73- و تنها به پيروان دين خود اعتماد كنيد [و باور نكنيد] كه كتاب آسمانى كه به شما داده شده است، به ديگران [نيز] داده شود «1» يا در پيشگاه پروردگارتان [ياراى] محاجه با شما داشته باشند بگو: هدايت [راستين] هدايت خداست و برترى به دست اوست به هر كه خواهد [و شايسته ببيند]، ارزانى مىدارد، كه خدا فراخى بخش و داناست. 74- هر كه را بخواهد [و شايسته بداند]، به رحمت خويش اختصاص دهد، كه خدا بخشايش عظيم دارد. 75- بعضى از اهل كتاب هستند كه اگر كيسهاى از زر به امانت نزد آنها بسپارى، باز مىگردانند و كسانى [هم] هستند كه اگر دينارى به آنها بسپارى، باز نخواهند داد، مگر اينكه منظماً بر [وصول] آن ايستادگى كنى، زيرا عقيده دارند كه ما در برابر [بوميان] آموزش نديده مسئوليتى نداريم و آگاهانه بر خدا دروغ مىبندند. 76- آرى، هر كه به پيمان خويش وفا كند و پرهيزكار باشد، [مورد محبت خداست زيرا] خدا پرهيزكاران را دوست دارد. 77- آنها كه پيمان خدا و سوگندهاى خويش را به بهايى ناچيز مىفروشند، در آخرت «2» بىبهره هستند و خدا در روز رستاخيز نه سخنى با آنها خواهد گفت، نه توجهى به آنها خواهد داشت و نه [از پليدى گناه] پاكشان مىسازد، و عذابى دردناك خواهند داشت. __________________________________________________ 1- پاسخ اين بيان جاهلانه در بخشى از آيه 124 انعام (6) اللَّهُ أَعْلَمُ حَيْثُ يَجْعَلُ رِسالَتَهُ آمده است. 2- به زير نويس آيه 101 يوسف (12) در مورد برابرى تكرار دو واژه «دنيا» و «آخرت» در قرآن مراجعه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 60 78- از ميان اهل كتاب گروهى هستند كه زبان خود را در برابر كتاب [چنان] مىگردانند تا گمان كنيد گفتارشان از كتاب [خدا] است، در حالى كه از كتاب نيست و [لى] آن را از جانب خدا معرفى مىكنند، با اينكه از جانب خدا نيست، و آگاهانه بر خدا دروغ مىبندند. 79- هيچ بشرى را كه خدا به او كتاب و فرزانگى و پيامبرى بخشيده است، نسزد كه به مردم بگويد: بنده من باشيد نه بنده خدا، بلكه [شايسته است بگويد] با آموزش و خواندن كتاب، [عالمان] ربانى باشيد. 80- و [سزاوار نيست] شما را فرمان دهد كه فرشتگان و پيامبران را ارباب [خود] بگيريد چگونه [ممكن است] شما را پس از آنكه تسليم [فرمان خدا] شدهايد «1» به انكار فرا خواند؟! 81- [به ياد آريد] آن گاه كه خدا از پيامبران [و پيروان آنها] پيمان گرفت كه چون شما را كتاب و فرزانگى دادم و پيامبرى به سراغ شما آمد كه كتاب شما را تصديق مىكرد، بايد به او بگرويد و يارىاش دهيد [آن گاه] گفت: آيا اقرار كرديد و پيمان مرا در اين باره پذيرفتيد؟ گفتند: [آرى] اقرار داريم [آن گاه خدا] گفت: پس من و شما [بر اين اقرار] گواه باشيم. 82- و آنان كه بعد از اين [پيمان] روى برتابند، منحرف به شمار مىآيند. 83- آيا آنها [دينى] غير از دين [تسليم در قبال] خدا مىخواهند؟ در حالى كه هر كه [و هر چه] «2» در آسمانها و زمين است، خواه و ناخواه در برابر [مشيت] او [ناگزير به] تسليم است و [همه] به پيشگاه او بازگردانده مىشوند. __________________________________________________ 1- از نظر توجيه افزوده، با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. 2- از نظر توجيه افزوده، با آيه 49 نحل (16) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 61 84- بگو: ما به خدا و به آنچه بر ما و ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و [پيامبران] دودمان [ش] «1» نازل گرديده و نيز آنچه به موسى و عيسى و [ساير] پيامبران از [جانب] پروردگارشان داده شده است، ايمان داريم و ميان هيچ يك از آن پيامبران تفاوتى قائل نمىشويم و در برابر [فرمان] خدا تسليم هستيم. 85- هر كه دينى غير از تسليم [در برابر خدا] «2» اختيار كند، هرگز از او پذيرفته نخواهد شد، و در آخرت در شمار زيانكاران خواهد بود. 86- چگونه خدا گروهى را هدايت كند كه پس از ايمان راه انكار پيش گرفتند، در حالى كه به حقانيت پيامبر گواهى دادند و نشانههاى روشن بر آنها رسيد؟ [البته] خدا ستمگران را هدايت نخواهد كرد. 87- كيفر آنها اين است كه مورد نفرين خدا و فرشتگان و تمامى مردم قرار گيرند، 88- همواره در آن [نفرين] باقىاند نه عذابشان سبك خواهد شد و نه مهلت [عذرخواهى] يابند، 89- مگر آنها كه پس از آن توبه كردند و [رفتارشان را] اصلاح نمودند، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 90- اما كسانى كه پس از ايمان به راه انكار رفتند و بر ناباورى [خود مصرانه] افزودند، توبه [اضطرارى] آنها [به هنگام مرگ] هرگز پذيرفته نخواهد شد «3» و آنها همان گمراهانند «4». 91- انكارورزانى كه به حال انكار در گذشتند، اگر [براى آزادى خود از عذاب] هم حجم زمين طلا بدهند، هرگز از هيچ يك از آنان پذيرفته نخواهد شد و عذابى دردناك [در انتظار] دارند، در حالى كه ياورى ندارند «5». __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 136 بقره (2) مراجعه فرماييد. 2- از نظر توجيه افزوده، به آيه 54 زمر (39) توجه فرماييد. 3- از نظر توجيه افزوده، با آيه 85 غافر (40) مقايسه فرماييد. 4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 137 نساء (4) آمده است. 5- توضيح بيشتر در مورد اين گروه را در آيات 161 و 162 بقره (2) و 34 محمد (47) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 62 92- هرگز به نيكى دست نخواهيد يافت، مگر اينكه از آنچه دوست مىداريد انفاق كنيد و هر چه انفاق كنيد، خدا البته بدان آگاه است. [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:35 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||