|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سوره آل عمران 93- همه غذاها بر دودمان يعقوب حلال بود، جز آنچه يعقوب قبل از نزول تورات [بنا به ملاحظات مزاجى] بر خود تحريم كرده بود «1» [ولى يهوديان مىگفتند: از قبل، در شريعت ابراهيم حرام بوده] بگو: اگر راست مىگوييد، تورات را بياوريد و بخوانيد. 94- بعد از اين [توضيح] آنان كه دروغ به خدا نسبت دهند، ستمكارند. 95- بگو: خدا راست گفته است از آيين ابراهيم كه حقگرا بود پيروى كنيد، كه در جرگه شرك ورزان نبود. 96- بتحقيق نخستين خانهاى كه براى [نيايش] مردم مقرر شده، همان است كه در مكه «2» قرار دارد، [و] براى جهانيان مبارك و هدايت است. 97- در آن [خانه] نشانههاى روشنى است، [از جمله] پايگاه [عبادت] ابراهيم و هر كه به آنجا درآيد، امنيت خواهد داشت و بر مردم [واجب] است هر كه توان رفتن دارد، براى [عبادت] خدا، آهنگ «3» آن خانه كند و هر كه انكار كند، [توفيق را از خودش سلب كرده كه] خدا از جهانيان بىنياز است «4». 98- بگو: اى اهل كتاب، چرا آيات خدا را انكار مىكنيد، با آنكه خدا گواه رفتار شماست؟ 99- بگو: اى اهل كتاب، چرا كسانى را كه ايمان دارند از راه خدا باز مىداريد و آگاهانه آن [راه] را بيراهه و ناهموار جلوه مىدهيد؟ خدا از آنچه مىكنيد غافل نيست. 100- اى مؤمنان، اگر از گروهى از اهل كتاب [كه با آيين شما عناد دارند] اطاعت كنيد، شما را پس از ايمانتان به انكار بازگردانند. __________________________________________________ 1- مفسران گفتهاند يعقوب از گوشت و شير شتر به دليل ناسازگارى كه با طبع او داشت پرهيز مىكرد. بازماندگان او در اين مورد از او پيروى كردند و تدريجاً براى نسلهاى بعدى اين توهم پيش آمد كه به فرمان خدا تحريم شده و در آيين ابراهيم هم حرام بوده است لذا بر پيامبر ايراد مىگرفتند كه شريعت ابراهيم را نقض مىكند. آيه در مقام پاسخگويى به اين ايراد است. 2- غالب مفسران عقيده دارند كه «بكه» همان «مكه» است كه «م» آن تبديل به «ب» شده است و در لغت عرب در موارد ديگرى هم ديده مىشود مثل «لازم» و «لازب». رشاد خليفه دانشمند و قرآنپژوه مصرى كه به كشف تاريخى انشاى رياضى قرآن دست يافت، در اين مورد گفته است: با آنكه كلمه «مكه» در آيه 24 فتح (48) درست نوشته شده، در اين سوره كه با حروف مقطعه شامل حرف «ميم» شروع شده است، ديكته خاصى دارد و اين مبين آن است كه معجزه رياضى قرآن اتفاقى نيست و آگاهانه بوده است. اگر اين كلمه در اينجا به صورت عادى نوشته مىشد، نظم رياضى آن (كه در پانويس آغازين اين سوره آوردهايم) بر هم مىخورد. [.....] 3- حج به فتح و كسر حاء، هر دو به يك معنى است (قصد كردن). 4- مفهوم اين عبارت به بيان روشنتر و رساتر در آيه 15 فاطر (35) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 63 101- چگونه انكار مىورزيد با اينكه آيات خدا بر شما خوانده مىشود و پيامبرش در ميان شماست؟! و هر كه به [كتاب] خدا چنگ زند، مسلماً به راه راست هدايت خواهد شد. 102- اى مؤمنان، در برابر خدا آن گونه كه شايسته اوست، پروا كنيد «1» و جز به حال تسليم [در برابر او] «2» از دنيا نرويد. 103- همگى به [قرآن] رشته [ارتباط با] خدا چنگ زنيد و پراكنده مشويد و نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد كه دشمنان [يكديگر] بوديد و دلهاى شما را الفت داد و به لطف او [همچون] برادر شديد در صورتى كه بر لبه پرتگاهى از آتش بوديد و شما را از آن [ورطه] رهايى بخشيد «3» خدا آيات خود را اين گونه براى شما بروشنى بيان مىكند، بسا كه هدايت شويد. 104- بايد از ميان شما افرادى باشند كه [ديگران را] به نيكويى فرا خوانند و به رفتار شايسته فرمان دهند و از ناپسند باز دارند و آنان رستگارند. 105- همچون كسانى نباشيد كه با آنكه نشانههاى روشن بر آنها آشكار شد، پراكنده شدند و اختلاف ورزيدند آنها عذابى بزرگ خواهند داشت 106- [اين عذاب] روزى [خواهد بود] كه چهرههايى سپيد و چهرههايى سياه مىشوند «4» آن گاه [به] سيه رويان [خواهند گفت:] چگونه پس از ايمان به راه انكار رفتيد؟ پس به سزاى انكارتان عذاب را بچشيد. 107- و اما سپيد رويان [در بهشت] جاودانه در رحمت خدا خواهند بود. 108- اين آيات خداست كه بحق بر تو مىخوانيم و خدا هيچ ستمى را بر جهانيان نمىخواهد. __________________________________________________ 1- به قيد ديگرى كه در اين مورد در بخش آغازين آيه 16 تغابن (64) آمده است، توجه فرماييد. 2- از نظر توجيه افزوده، با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. 3- پيش از ظهور پيامبر اكرم (ص)، قبايل عرب پيوسته در حال جنگ با يكديگر بودند كه تدريجاً آنها را به نابودى مىكشاند در چنين شرايطى پيامبر اكرم (ص) موفق به ايجاد اتحاد ميان اين ستيزهگران شد. 4- يكى از موجبات سياهرويى را در قيامت، در آيه 60 زمر (39) و مورد عمومى آن را در آيه 27 يونس (10) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 64 109- هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به خداست و همه كارها به او باز گردانده مىشود. 110- شما نيكوترين گروهى هستيد كه به مردم عرضه شديد، [زيرا يكديگر را] به شايستگى فرا مىخوانيد و از ناپسند باز مىداريد و به خدا ايمان داريد و اگر اهل كتاب [نيز] ايمان مىآوردند، به سود آنها بود [ولى] برخى از آنها با ايمانند و بيشترشان منحرفند. 111- هرگز به شما گزندى نرسانند، مگر آزار اندكى و اگر با شما به جنگ برخيزند، در مقابل شما به عقب باز مىگردند آن گاه [نيز] مورد يارى قرار نخواهند گرفت. 112- هر جا كه ديده شوند، محكوم به ذلت و درماندگىاند، مگر با داشتن ارتباطى [شايسته] با خدا و مردم و به خشم خدا گرفتار شدند و [سرنوشت] درماندگى بر آنها مقرر شد زيرا به سبب نافرمانى و تجاوزشان، آيات خدا را انكار مىكردند و پيامبران را بناحق مىكشتند «1». 113- اهل كتاب [همه] يكسان نيستند [برخى از آنها] گروهى به پا خواستهاند و در ساعات شب به تلاوت آيات خدا مشغولند و [در مقابل عظمت او] سر به خاك مىسايند 114- به خدا و روز واپسين باور دارند و به رفتار شايسته فرا مىخوانند و از ناپسند باز مىدارند و در نيكوييها شتاب مىورزند و در شمار شايستگانند. 115- هر كار نيكويى انجام دهند، هرگز درباره آن مورد ناسپاسى قرار نخواهند گرفت، كه خدا به [حال] پرهيزكاران آگاه است. __________________________________________________ 1- از مقايسه با نيمه دوم آيه 61 بقره (2) روشن مىشود كه اين آيه درباره يهود است. ترجمه طاهرى، ص: 65 116- هرگز اموال و فرزندان انكار ورزان، در برابر [عذاب] خدا به هيچ وجه به حالشان سودمند نخواهد بود و جاودانه دوزخىاند «1». 117- داستان آنچه [در راه پيشبرد اغراض خود] در زندگى دنيا هزينه مىكنند، همچون داستان باد سوزانى است كه بر كشتزار گروهى كه بر خويش ستم كردهاند مىوزد و آن را نابود مىكند «2» خدا بر آنها ستمى نكرد، بلكه خود در حق خويش ستم مىكنند. 118- اى مؤمنان، بيگانگان را محرم اسرار خود انتخاب نكنيد كه آنها از هيچ گونه تباهى در حق شما كوتاهى نمىكنند «3» دوست دارند كه شما در رنج باشيد [نشانههاى] عناد از لحنشان آشكار است و كينههايى كه در دل پوشيده مىدارند بزرگتر است براستى آيات را براى شما بروشنى بيان كرديم، اگر درك كنيد. 119- هان! شما كسانى هستيد كه آنها را دوست مىداريد و [لى] آنها شما را دوست ندارند [و تنها كتاب خودشان را قبول دارند]، در حالى كه شما به همه كتاب [هاى آسمانى] باور داريد و زمانى كه شما را ملاقات مىكنند مىگويند: [ما هم] ايمان آوردهايم و چون به خلوت روند، از [شدت] خشم نسبت به شما سرانگشت خويش به دندان گزند بگو: به خشم خويش بميريد كه خدا به راز دلها داناست. 120- اگر خيرى به شما رسد، آنان را ناراحت خواهد كرد و اگر حادثه ناگوارى براى شما رخ دهد، بدان شادمان مىشوند و اگر شكيبا و پرهيزكار باشيد، نيرنگ آنها زيانى متوجه شما نخواهد كرد، كه خدا به آنچه مىكنند احاطه دارد. 121- [به يا دآر اى پيامبر] آن گاه را كه صبحگاهان از ميان خانواده خود خارج شدى تا مؤمنان را در مواضع نظامى براى جنگ [احد] مستقر سازى «4» و خدا شنوا و داناست. __________________________________________________ 1- پاسخ گفتار جاهلانه آنهاست كه در آيات 36 كهف (18) و 77- 80 مريم (19) آمده است. 2- مثالهاى ديگر در اين زمينه آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) است. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 22 مجادله (58) آمده است. 4- جنگ احد در سال سوم هجرى اتفاق افتاد. در اين جنگ ابو سفيان با نيروى سه هزار نفرى خود به جنگ پيامبر رفت و پيامبر با هزار نفر براى مقابله، از شهر خارج شد و در منطقه احد موضع گرفت، ولى سيصد نفر از اين عده از بين راه بازگشتند كه به منافقان معروف شدند. جنگ احد كه در آغاز به سود مسلمانان پيش مىرفت، به علت نافرمانى محافظان دره به شكست انجاميد. اين جنگ مانند همه جنگهاى پيامبر (ص) دفاعى بود به آيه 190 بقره (2) و نيز آيات 8- 9 ممتحنه (60) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 66 122- [و به يا دآر] آن گاه را كه دو گروه از شما در آستانه ضعف [و هراس] قرار گرفتند «1»، در حالى كه خدا كارساز آنها بود [و به آنها آرامش و قوت قلب بخشيد] پس مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. 123- براستى خدا شما را در [جنگ] بدر يارى كرد «2» [تا بر انبوه دشمنان پيروز شديد]، در حالى كه [نسبت به آنها] ضعيف بوديد پس از خدا پروا كنيد، بسا كه [نعمتهاى او را] سپاس داريد. 124- [به ياد آر] آن گاه كه به مؤمنان گفتى: آيا كافى نيست كه پروردگارتان [در امر جنگ] شما را با سه هزار فرشته فرو فرستاده شده، يارى كند؟ 125- آرى، اگر ايستادگى كنيد و پرهيزكار باشيد و [دشمنان] با همين خشم كه در آنهاست بر شما هجوم آرند، پروردگارتان شما را با پنج هزار فرشته كه فرستنده [اطمينان بر قلبها و ثبات بر قدمهاى مؤمنان] اند «3» يارى خواهد كرد «4». 126- خدا اين [امداد فرشتگان] را تنها براى بشارت به شما مقرر داشت تا [ثابت قدم باشيد] و قلبهاى شما اطمينان يابد و يارى و پيروزى جز از جانب خداى فرادست و فرزانه نيست. 127- [خدا شما را نصرت داد] تا بخشى از [سپاه] انكارورزان را شكافته يا سركوبشان كند، آن گاه بازنده بازگردند. 128- [ولى] كار به دست تو نيست، يا [به رحمت خويش] بر آنان باز مىگردد يا مجازاتشان كند «5»، زيرا ستمگرند. 129- هر چه [و هر كه] «6» در آسمانها و زمين است، متعلق به خداست هر كه را بخواهد [و شايسته بداند] مىبخشد و هر كه را بخواهد [و سزاوار ببيند] مجازات خواهد كرد و خدا آمرزگارى است مهربان. 130- اى مؤمنان، ربا را كه افزايش مكرر [و خود به خود سرمايه] است، مخوريد و از خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد 131- و از آتشى كه براى انكار ورزان آماده شده است، بپرهيزيد 132- و از خدا و پيامبر اطاعت كنيد، بسا كه مورد رحمت قرار گيريد __________________________________________________ 1- اين دو گروه پس از بازگشت گروه سيصد نفرى دچار ترس و تزلزل شدند و قصد بازگشت داشتند، ولى خيلى زود بر خود مسلط شدند و از بازگشت منصرف گرديدند. 2- جنگ بدر در سال دوم هجرت اتفاق افتاد. در اين جنگ نيروهاى پيامبر در مقابل نيروى مهاجم كه سه برابر خود بودند به دفاع پرداختند و فاتح شدند. 3- از نظر توجيه افزوده، با آيات 10 و 12 انفال (8) مقايسه فرماييد. [.....] 4- معنى ديگر «تسويم» علاوه بر فرستادن، «نشان گذارى» است كه غالب مترجمان اين معنى را با فرض قرائت فتح «واو» در مسومين انتخاب كردهاند. معنى اى كه ما انتخاب كردهايم با فرض قرائت فتح «واو» مىشود «فرشته روانه شده» كه با مفهوم آيه قبل و نيز آيه 9 انفال (8) هماهنگى خواهد داشت و اللَّه اعلم. 5- نويسنده «الاتقان» توضيح داده است كه كلمه عذاب در قرآن غالباً به معنى مجازات است آيه 18 مائده (5) مؤيد نظر اوست. 6- براى توجيه افزوده، به آيه 19 انبياء (21) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 67 133- و براى نيل به آمرزش پروردگار خويش و بهشتى كه پهنه آن [همچون پهنه] «1» همه آسمانها و زمين است [و] براى پرهيزكاران آماده شده است، بشتابيد 134- همانها كه در آسايش و گزند انفاق مىكنند و خشم [خويش] را فرو مىنشانند و از [خطاى] مردم در مىگذرند [چنين مردمى نيكوكارند] و خدا نيكوكاران را دوست مىدارد 135- و آنها كه هر گاه مرتكب بىشرمى شوند يا بر خويش ستم روا دارند، خداى را به ياد آرند و براى گناهانشان از خدا آمرزش خواهند- و جز خدا چه كسى گناهان را مىآمرزد؟- و بر گناهى كه مرتكب شدهاند، دانسته پافشارى نورزند. 136- پاداش آنها آمرزش پروردگارشان و باغهايى از بهشت است كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برند و [براستى] پاداش اهل عمل نيكوست. 137- قبل از شما سنتهايى [بوده و] گذشته است پس جهانگردى كنيد و ببينيد سرانجام تكذيب كنندگان چگونه بود. 138- اين [آيات] توضيحى است براى [عموم] مردم و هدايت و اندرزى است براى پرهيزكاران. 139- ضعف نشان ندهيد و اندوهگين مباشيد كه اگر ايمان داشته باشيد، شما برتريد. 140- اگر شما [در جنگ احد] زخمى شديد، گروه [مقابل نيز در جنگ بدر] همان گونه زخمى شدند و اين روزها [ى ناكامى] را ميان مردم مىگردانيم تا [درس بگيرند] و خدا افراد با ايمان را [در مقام آزمايش] مشخص گرداند و افرادى از شما را الگو و نمونه قرار دهد و خدا ستمگران را دوست نمىدارد __________________________________________________ 1- از نظر توجيه افزوده، با آيه 21 حديد (57) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 68 141- و تا خدا مؤمنان را [در گردش ايام و بوته آزمايش] پيراسته گرداند و انكار ورزان را به نابودى كشاند. 142- مگر پنداشتهايد [كه تنها به صرف ادعاى ايمان] به بهشت داخل خواهيد شد؟ در حالى كه هنوز خدا مجاهدان و پايداران را از ميان شما [در مقام آزمايش] مشخص نكرده است «1». 143- شما مرگ [در ميدان جنگ] را قبل از آنكه با آن روياروى شويد آرزو مىكرديد و [فرصت] آن را [در جنگ احد] دريافتيد، ولى [هراسناك] به تماشا ايستاديد. 144- محمد «2» فقط پيامبرى است كه قبل از او نيز پيامبران [ديگرى] بودهاند آيا اگر او [نيز] به مرگ يا شهادت درگذشت، شما به [جاهليت] گذشته باز مىگرديد؟ و هر كه به گذشته باز گردد، هرگز گزند و زيانى به خدا نرساند و خدا سپاسگزاران را پاداش خواهد داد. 145- هيچ كس جز به قانونمندى خدا دستخوش مرگ نخواهد شد كه [آن نيز] با قيد وقت مقرر شده است هر كه خواهان پاداش دنيا باشد، نصيبش خواهيم كرد «3» و هر كه خواهان پاداش آخرت باشد [نيز] نصيبش خواهيم كرد و سپاسگزاران را پاداش [ى مخصوص] خواهيم داد. 146- چه بسيار پيامبرانى كه خداپرستان فراوانى در كنارشان جنگيدند و در مقابل دشواريهايى كه در راه خدا به آنها مىرسيد، ضعف نشان ندادند و تن به زبونى و تسليم ندادند و خدا پايداران را دوست مىدارد. 147- گفتارشان جز اين نبود كه: پروردگارا، گناهان و زيادهروىهاى ما را در امورمان ببخش و گامهاى ما را ثبات بخش و ما را بر انكار ورزان پيروز گردان. 148- خدا [هم] پاداش دنيا و پاداش نيكوى آخرت را به آنها ارزانى داشت، كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد. __________________________________________________ 1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر و روشنتر، در آيات 16 توبه (9)، 2 عنكبوت (29) و 31 محمد (47) آمده است. 2- محمد (ص) آخرين نفر از پنج پيامبر عرب است، چهار تن ديگر به ترتيب عبارتند از: هود، صالح، ابراهيم و شعيب عليهم السلام. 3- عبارت اخير به بيان ديگر و با توضيح تكميلى در آيات 15 و 16 هود (11) و آيه 18 اسراء (17) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 69 149- اى مؤمنان، اگر از انكار ورزان اطاعت كنيد، شما را به گذشته [سياه] بازگردانند و زيانكار خواهيد شد «1». 150- [نه آن قدرتهاى پوشالى] بلكه خدا كارساز شماست و او بهترين يارى دهنده است. 151- بزودى در دل انكار ورزان هراس مىافكنيم، از آن جهت كه چيزى را [در قدرت] با خدا شريك دانستند كه [خدا] هيچ اعتبارى به آن نداده است. جايگاهشان آتش است و [براستى] جايگاه ستمگران بد است. 152- خدا وعده خود را كه با شما نهاده بود به تحقق رساند، آن گاه كه [در آغاز جنگ احد] دشمنان را [با چابكى] به قانونمندى او از پاى در مىآورديد تا وقتى كه [به هواى غنايم سنگرهاى خويش را رها كرديد و] در كار جنگ سست شديد و به نزاع پرداختيد و پس از آنكه پيروزى مورد علاقه شما را [خدا] در برابرتان قرار داده بود، [در لحظهاى بحرانى] بناى نافرمانى گذاشتيد بعضى از شما خواهان دنيا و بعضى ديگر خواهان آخرت بودند آن گاه خدا شما را از [تسلط بر] آنها بازداشت تا شما را بيازمايد و از [گناه نافرمانى] شما درگذشت و خدا نسبت به مؤمنان بخشايش دارد «2». 153- به ياد آريد زمانى را كه [از دامنه احد، در حال گريز] دور مىشديد و به احدى توجه نداشتيد و پيامبر شما را از پشت سر به [بازگشت] فرا مىخواند، آن گاه [خدا] اندوه [شكست] را در برابر اندوهى [كه دامنگير پيامبر ساختيد] جزاى شما كرد، [داستان را تشريح كرديم] تا بر آنچه از دستتان رفت و رنجى كه به شما رسيد اندوهگين مشويد [بلكه به اصلاح خود پردازيد] و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است. __________________________________________________ 1- به آيه 139 نساء (4) توجه فرماييد. 2- اشاره به زمانى است كه جنگ احد به سود مسلمانان پيش مىرفت، ولى تيراندازان محافظ دره به طمع غنايم سنگرهاى خود را رها كردند و دشمن به حمله متقابل پرداخت و گروهى از سپاه مسلمانان براى خروج از حلقه محاصره گريختند با همه اين احوال خدا آنها را بخشود و حتى به پيامبر (ص) دستور گذشت و مهربانى و حتى مشاوره با آنها را داد. به آيه 159 آل عمران (همين سوره) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 70 154- آن گاه پس از آن اندوه، خدا شما را آرامش بخشيد، [به گونهاى] كه گروهى از شما را خوابى آرام فرا گرفت، اما گروهى ديگر، تنها در بند خويش بودند و به شيوه [دوران] جاهليت نسبت به خدا گمانهاى ناحقى داشتند و مىگفتند: آيا [اختيار] كار به دست ماست [تا خود را از معركه خارج كنيم]؟ بگو: سر رشته كارها يكسره به دست خداست آنها در دلهاى خويش امورى را نهان مىدارند كه بر تو آشكار نمىسازند مىگويند: اگر [اختيار] كار دست ما بود، در اينجا كشته نمىشديم بگو: اگر [حتى] در خانههاى خويش بوديد، كسانى كه كشته شدن بر آنها مقرر شده بود، [به پاى خود] به بسترهاى مرگ خويش مىرفتند «1»، تا [اجل محتومشان يك لحظه هم به تأخير نيفتد] «2» و افكارى را كه در سينههاى شماست، خدا مورد آزمايش قرار دهد و ايمانى كه در دل داريد پيراسته گرداند كه خدا به راز دلها داناست «3». 155- افرادى از [بين] شما كه روز «4» درگيرى دو سپاه [در احد، به جنگ] پشت كردند، بى ترديد به سبب پارهاى از دستاوردشان، شيطان آنها را به لغزش انداخته بود، و [لى] خدا از آنها درگذشت، كه خدا آمرزگارى است دير كيفر. 156- اى مؤمنان، بسان انكار ورزانى نباشيد كه درباره برادران خويش كه به سفر يا جنگ رفته بودند [و از پاى درآمدند] گفتند: اگر نزد ما مىماندند، به چنگ مرگ نمىافتادند و كشته نمىشدند، [خدا اين پندار را در آنان قوت بخشيد] تا آن را [به صورت] حسرت [و اندوهى] در دلهاى آنها قرار دهد خداست كه حيات و مرگ مىدهد و خدا به آنچه مىكنيد بيناست. 157- اگر در راه خدا كشته يا دستخوش مرگ شويد، آمرزش و رحمت خدا بىگمان از اموالى كه [فراريان جنگ] جمع مىكنند بهتر است «5». __________________________________________________ 1- به بخش انتهايى آيه 168 آل عمران (همين سوره) توجه فرماييد. 2- به آيه 61 نحل (16) توجه فرماييد. 3- كليه حروف الفباى عربى در اين آيه و آيه 29 فتح (48) به كار رفته است. 4- به زيرنويس آيه 69 حج (22) در مورد كلمات روز و ماه مراجعه فرماييد. 5- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 111 توبه (9) آمده است. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 71 158- اگر مرگ شما را دريابد يا كشته شويد، به پيشگاه خدا احضار مىشويد «1». 159- در پرتو رحمت الهى، بر آنها [كه در احد نافرمانى كردند و پشيمان شدند] نرم [خو و مهربان] شدى و اگر خشن و سختدل بودى، از گرد تو پراكنده مىشدند، پس از آنها درگذر و برايشان آمرزش بخواه و در كار با آنها مشورت كن و چون [بر اساس مشاوره] تصميم گرفتى، [نگران مباش] بر خدا توكل كن، كه خدا توكل كنندگان را دوست دارد. 160- اگر خدا شما را يارى كند، هيچ نيرويى بر شما پيروز نخواهد شد و اگر شما را فروگذارد، كيست كه پس از او شما را يارى كند «2»؟ پس مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. 161- هيچ پيامبرى را نسزد كه [در غنايم جنگ] خيانت ورزد و هر كه خيانت كند، روز رستاخيز مورد خيانتش را به همراه مىآورد آن گاه [نتيجه] دستاوردهاى هر كس به تمامى داده شود، بىآنكه مورد ظلم قرار گيرند «3». 162- آيا كسى كه راه خشنودى خدا را پيروى كند، همچون كسى است كه گرفتار خشم خدا شده و جايگاهش جهنم است؟ و [براستى] بد سرانجامى است. 163- آنان درجات و مقامى [خاص خود] در پيشگاه خدا دارند و خدا به آنچه مىكنند بيناست. 164- خدا بر اهل ايمان نعمت بزرگى داد كه در ميان آنها پيامبرى از خودشان برانگيخت كه آياتش را بر آنها مىخواند و [از پليدى جهل و شرك] پاكشان مىسازد و به آنها كتاب و فرزانگى مىآموزد در حالى كه بىترديد قبل از آن در گمراهى آشكارى بودند. 165- چرا آن زمان كه آسيبى [در جنگ احد] به شما رسيد- [در حالى كه] دو برابر آن را [در جنگ بدر بر دشمن] وارد ساخته بوديد- [با تعجب] گفتيد: [براى ما كه ايمان داريم] اين آسيب از كجا رسيد؟! بگو: از ناحيه خودتان بود «4» خدا بر هر كارى تواناست. __________________________________________________ 1- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 17 انعام (6) آمده است. 3- در اين رابطه به دو آيه 40 و 41 نجم (53) توجه فرماييد. 4- تفصيل اينكه چگونه از ناحيه خودشان بود، در آيه 152 آل عمران (همين سوره) آمده است ضمناً قانون كلى و عمومى خدا را در مورد يارى مؤمنين در آيه 7 محمد (47) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 72 166- آنچه روز درگيرى دو سپاه [در احد] به شما رسيد، بنا به قانونمندى خدا بود [زيرا نافرمانى به شكست مىانجامد. روند جنگ چنين شد تا به خطاى خود پى ببريد] و تا مؤمنان [واقعى] را [كه ايستادگى كردند، خدا] مشخص نمايد، 167- و نيز دو رويان را معلوم گرداند كه [چون] به آنها گفته شد: بياييد در راه خدا جنگ كنيد و يا [از حريم خود] دفاع نماييد، گفتند: اگر جنگى را [به مصلحت] مىدانستيم، از شما پيروى مىكرديم آنها در آن روز به كفر نزديكتر بودند تا ايمان، به زبان چيزهايى مىگويند كه در دل اعتقاد ندارند و خدا بدانچه [در دل] نهفته مىدارند، آگاهتر است. 168- آنان كه [از جهاد] باز ايستادند، درباره برادران [مؤمن] خويش گفتند: اگر از ما اطاعت كرده بودند، كشته نمىشدند بگو: اگر راست مىگوييد مرگ را از خود بازداريد. 169- كسانى را كه در راه خدا جان باختهاند، مرده مپندار، آنها [در بهشت] «1» زندهاند و در پيشگاه پروردگار خويش روزى داده مىشوند «2». 170- در حالى كه به آنچه خدا از بخشايش خود به آنها عطا كرده است، شادمانند، و براى [سرانجام] كسانى كه [راه] آنها را پى گرفتهاند و [هنوز] به آنها نپيوستهاند، شادى مىكنند چرا كه آنها ترس و اندوهى نخواهند داشت «3». 171- به نعمت و بخشايشى از [جانب] خدا و اينكه خدا پاداش مؤمنان را تباه نخواهد كرد، شادى مىكنند. 172- آنها كه پس از زخمى شدن [در نبرد احد، باز هم] دعوت خدا و پيامبر را [براى روبرو شدن مجدد با لشگر مشركان] اجابت كردند «4» كسانى از آن جمع كه نيك رفتار و پرهيزكار باشند، پاداشى بزرگ خواهند داشت 173- همانها كه چون [گروهى از] مردم به ايشان گفتند كه: [سپاهى از] مردم [مكه] عليه شما بسيج شدهاند، از آنها بترسيد، [اين سخن] بر ايمانشان افزود و گفتند: خدا ما را كافى است و نيكو كارگزارى است. __________________________________________________ 1- براى روشنتر شدن و توجيه افزوده، به نيمه دوم آيه 40 غافر (40) توجه فرماييد. 2- نقطه مقابل آنها كسانىاند كه وضعشان پس از مرگ در آيه 74 طه (20) توصيف شده است. 3- به آيات 82 و 127 انعام (6) و 27 و 28 فجر (89) توجه فرماييد. 4- در پايان جنگ احد لشگر فاتح ابو سفيان راه مكه را پيش گرفت. در بين راه، ابو سفيان از اينكه كار پيامبر و يارانش را يكسره نكرده است پشيمان شد و تصميم به مراجعت به مدينه گرفت تا پيامبر و باقيمانده قواى او را بكلى نابود سازد. اين خبر وقتى به مدينه رسيد، فوراً پيامبر دستور بسيج به لشگر احد داد و به مقابله ابو سفيان شتافت و در محلى به نام حمراء الاسد كه با مدينه 12 كيلومتر فاصله داشت اردو زد. وقتى خبر آمادگى قواى پيامبر براى مقابله به لشگر قريش رسيد ابو سفيان از تصور سرسختى نيروهاى مدينه دچار ترديد شد و به مكه بازگشت. پيامبر پس از سه روز توقف چون خبر انصراف ابو سفيان را شنيد، بدون درگيرى به مدينه بازگشت. دو آيه بعد نيز اشاره به همين داستان است. ترجمه طاهرى، ص: 73 174- آن گاه به نعمت و بخشايشى از [جانب] خدا، بىآنكه گزندى به آنها برسد، بازگشتند، و خشنودى خدا را پيروى كردند و خدا بخشايش عظيم دارد. 175- اين شيطان است كه دوستان خود را مىترساند «1»، اگر ايمان داريد از آنان مترسيد [و فقط] از [نافرمانى] من بترسيد «2». 176- آنها كه به راه كفر و انكار مىشتابند، تو را اندوهگين نكنند زيرا آنها هرگز زيانى به خدا نخواهند رساند خدا مىخواهد براى آنها در آخرت نصيبى قرار ندهد [كه به حال خود رهايشان كرده است] و عذابى بزرگ خواهند داشت. 177- مسلماً آنها كه انكار را به [بهاى] ايمان خريدهاند، هرگز زيانى به خدا نخواهند رساند و عذابى دردناك [در انتظار] دارند. 178- انكار ورزان مپندارند مهلتى كه به آنها مىدهيم به سود آنهاست به آنان مهلت [و ميدان] مىدهيم تا بر بار گناه خود بيفزايند و عذابى ذلتبار [در انتظار] دارند «3». 179- خدا بر آن نيست كه مؤمنان را در وضع فعلى [اجتماع] شما رها كند، [بلكه صحنههاى آزمايش پيش مىآورد] تا پليد را از پاك [نهاد مشخص و] متمايز كند «4» و بر آن نيست كه شما را از غيب آگاه كند [كه بدون آزمايش، يكديگر را بشناسيد]، و ليكن خدا از پيامبرانش هر كه را خواهد، بر مىگزيند، پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد و اگر ايمان آوريد و پرهيزكار باشيد، پاداشى بزرگ خواهيد داشت. 180- كسانى كه بر آنچه خدا از بخشايش خود به آنها عطا كرده است، بخل مىورزند، مپنداريد كه [بخلشان] به نفع آنهاست، بلكه [موجب] شر آنهاست در روز رستاخيز آنچه درباره آن بخل ورزيدند، طوق گردنشان خواهد شد و ميراث آسمانها و زمين متعلق به خداست و خدا به آنچه مىكنيد آگاه است. __________________________________________________ 1- به آيات 5 و 6 ناس (114) توجه فرماييد. 2- به آيه 13 جن (72) توجه فرماييد. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 55 و 56 مؤمنون (23) و 4 عنكبوت (29) آمده است نتيجه تصورات باطلشان را در آيه 44 انعام (6) ملاحظه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيه 48 مائده (5) وَ لكِنْ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 74 181- بىگمان خدا گفتار آنها را كه گفتند: خدا نيازمند است و ما بىنيازيم «1»، شنيد. گفتارشان را با قتل ناحق پيامبران [به حسابشان] ثبت خواهيم كرد و [به آنها] خواهيم گفت: عذاب آتش را بچشيد. 182- اين [مجازات] نتيجه رفتار گذشته شماست، و [گرنه] ظلم فاحشى نسبت به بندگان [مىبود كه] دور از [شأن] خداست «2». 183- [آنان] كسانى [هستند] كه گفتند: خدا به ما سفارش كرده است كه هيچ پيامبرى را باور نكنيم تا [گوسفندى] قربانى براى ما بياورد كه طعمه آتش [ناشى از صاعقه] گردد بگو: قبل از من، پيامبرانى معجزههاى آشكار و آنچه خواستيد براى شما آوردند، اگر راست مىگوييد، چرا آنها را به قتل رسانديد؟! 184- پس اگر تو را دروغ پرداز شمردند، [غمگين مباش] قبل از تو [نيز] پيامبرانى كه نشانههاى روشن و گفتار پندآموز و كتاب روشن آورده بودند، مورد تكذيب قرار گرفتند. 185- هر كس [طعم] مرگ را خواهد چشيد و محققاً روز رستاخيز پاداششان به تمامى داده مىشود «3» و هر كه از آتش دوزخ بركنار مانده و به بهشت درآورده شود، براستى كامياب شده است و زندگى دنيا جز برخوردارى فريبا نيست. 186- مسلماً شما به اموال و جانهاى خود آزموده خواهيد شد و از [جانب] كسانى كه قبل از شما اهل كتاب بودند و شركورزان [سخنان] آزار [دهنده] فراوان خواهيد شنيد و اگر شكيبايى و پرهيزكارى ورزيد، اين نشان قدرت اراده [شما] است. __________________________________________________ 1- اشاره نيشدار خدا نشناسان به موضوع آيه 11 حديد (57) است. 2- خوانندگان عزيز توجه دارند كه «ظلام» صيغه مبالغه است و اين كلمه در اين آيه رابطه دقيق و ظريف با بخش ابتدايى آيه دارد ضمناً اين آيه را با آيه 117 هود (11) و نيمه دوم آيه 59 قصص (28) مقايسه فرماييد. [.....] 3- مفهوم اين قسمت از آيه به بيان ديگر در آيه 57 عنكبوت (29) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 75 187- به ياد آريد آن گاه كه خدا [به زبان پيامبران] از اهل كتاب پيمان گرفت كه كتاب [خدا] را براى مردم بروشنى بيان كنيد و پردهپوشىاش نكنيد، ولى آنها عهد خويش را پشت سر انداختند و آن را به بهاى ناچيزى فروختند [براستى] بد معاملهاى كردند. «1» 188- هرگز مپندار آنها كه از رفتار [ناهنجار] خود سر مستند و دوست دارند به خاطر آنچه نكردهاند، مورد ستايش قرار گيرند، از عذاب [الهى] برهند و عذابى دردناك [در انتظار] دارند. 189- فرمانروايى آسمانها و زمين خاص خداست و خدا بر هر كارى تواناست. 190- براستى در آفرينش آسمانها و زمين و گردش پياپى شب و روز «2» براى خردمندان نشانههايى [از توان و تدبير خدا] است، 191- همانها كه [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده، خداى را ياد مىكنند و در آفرينش آسمانها و زمين مىانديشند [و مىگويند:] پروردگارا، اين [نظام با عظمت] را به گزاف و بيهوده نيافريدهاى تو را تقديس مىكنيم، ما را از عذاب آتش بازدار. 192- پروردگارا، هر كه را [به كيفر رفتارش] به آتش افكنى، براستى رسوايش كردهاى «3» و ستمگران ياورى نخواهند داشت. 193- پروردگارا، ما [صداى پيامبر] منادى [توحيد] را كه به ايمان فرا مىخواند، شنيديم [به ما ابلاغ كرد] به پروردگار خود ايمان آوريد و ايمان آورديم پروردگارا، گناهان ما را بيامرز و بديهاى ما را بزداى و همراه نيكوكاران جان ما را بگير. 194- پروردگارا، آنچه به وسيله پيامبرانت ما را وعده دادهاى، به ما ارزانى دار و در روز رستاخيز رسوايمان نگردان، كه يقيناً خلف وعده نخواهى كرد. __________________________________________________ 1- اشاره به موضوع آيه 79 بقره (2) است در اين رابطه به آيه 159 بقره (2) هم توجه فرماييد. 2- از نظر روشن شدن معنى و مفهوم «اختلاف» در اينجا، با آيه 62 فرقان (25) مقايسه فرماييد. 3- به آيه 10 حج (22) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 76 195- پروردگارشان به آنها [چنين] پاسخ داد كه: من تلاش [هاى شايسته] هيچ يك از شما را چه مرد و چه زن- كه همنوع يكديگرند- تباه نخواهم كرد پس آنها كه [از وطن خود] هجرت كردند و [يا] از خانههاى خويش رانده شدند و در راه من آزار ديدند و جنگيدند و كشته شدند «1»، قطعاً بديهاى آنان را مىزدايم «2» و به عنوان پاداشى از جانب خود، آنها را به باغهايى از بهشت درآورم كه نهرها در دامن آن جارى است و خداست كه پاداش نيكو تنها در اختيار اوست. 196- جولان انكار ورزان در شهرها تو را نفريبد. 197- [اين] برخوردارى ناچيزى است آن گاه جايگاهشان دوزخ است و بد قرارگاهى است. 198- اما كسانى كه از پروردگارشان پروا دارند، به عنوان پذيرايى از جانب خدا، باغهايى از بهشت [در انتظار] دارند كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن [باغها] به سر برند و براى نيكوكاران آنچه نزد خداست بهتر است «3». 199- پارهاى از اهل كتاب به خدا و كتابى كه بر شما و خودشان نازل شده است، باور دارند، در حالى كه در برابر خدا فروتن هستند، و آيات خدا را به بهايى ناچيز نفروشند پاداش آنها نزد پروردگارشان [محفوظ] است البته خدا سريع الحساب است. 200- اى مؤمنان، به صورت فردى و جمعى پايدار باشيد «4» و با يكديگر ارتباط برقرار كنيد و از خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد. __________________________________________________ 1- به آيه 23 احزاب (33) توجه فرماييد. 2- منظور گناهان صغيره است به آيه 31 نساء (4) توجه فرماييد. 3- براى نيكوكاران چه چيزى نزد خداست؟ به آيات 22- 25 مطففين (83) توجه فرماييد ضمناً به نيمه اول آيه 96 نحل (16) هم توجه فرماييد. 4- معنى و مفهوم اين بخش از آيه، به بيان ديگر در آيه 46 سبا (34) آمده است به زير نويس مربوط به آن هم توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 77 4- سوره نساء به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- اى مردم، در برابر پروردگارتان پروا كنيد كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را نيز از [جنس] «1» او آفريد و از آن دو [تن]، مردان و زنان بسيار [در زمين] پراكنده كرد و از خدايى پروا كنيد كه به [استناد موهبتهاى] او از يكديگر درخواست [و با يكديگر همكارى] مىكنيد و از [گسيختن روابط] خويشاوندى بپرهيزيد كه خدا مراقب شماست. 2- اموال يتيمان را [پس از بلوغ و رشد] «2» به خودشان بازگردانيد، بىآنكه مرغوب را با نامرغوب جا به جا كنيد و اموال آنان را به ضميمه اموال خود مخوريد «3»، كه گناهى است بس بزرگ. 3- اگر ترس داشتيد كه [در صورت ازدواج با دختران يتيم تحت قيوميت خود] نتوانيد درباره آنها عدالت را رعايت كنيد، با زنان ديگر كه مىپسنديد ازدواج كنيد «4» دو يا سه و [حد اكثر] چهار [مورد] «5» و اگر [باز هم] ترس داشتيد كه [درباره همسران متعدد] نتوانيد عدالت را رعايت كنيد، تنها يك همسر اختيار كنيد و يا به زن اسيرى كه [احياناً] در اختيار شماست [اكتفاء كنيد] اين [روش] نزديكتر است به اينكه [از حق] منحرف نشويد. 4- كابين زنان را به گونهاى كه به تصرفشان درآيد «6» بپردازيد و اگر خودشان بخشى از آن را با طيب خاطر به شما بخشيدند، گوارا و نوشين از آن بهره بريد. 5- اموال [سفيهان تحت قيموميت] خود را كه خدا قوام زندگى شما [را هم در صورت استحقاق به آن] مقرر داشته «7»، به تصرف [خود] سفيهان «8» در نياوريد، و [لى] از [درآمد] آن «9»، خوراك و لباس آنها را تأمين كنيد و به شايستگى با آنها سخن گوييد. 6- يتيمان را [مراقبت و] آزمايش كنيد تا به سن ازدواج برسند و اگر در آنها احساس رشد كرديد، اموالشان را در اختيار خودشان قرار دهيد و آن اموال را به زيادهروى و شتاب حيف و ميل نكنيد، [از بيم آن] كه بزرگ شوند [و اموالشان را باز ستانند]. هر كه بىنياز است، [از برداشت حق سرپرستى] خوددارى كند و هر كه نيازمند است، در حد شايسته [از آن] استفاده نمايد و هنگامى كه اموالشان را باز پس داديد، بر آنها گواه بگيريد [گرچه] خدا به عنوان حسابرس كافى است. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، با آيه 21 روم (30) يا 72 نحل (16) مقايسه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 6 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. 3- به آيه 10 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. 4- مسئله اين است كه سرپرست يك دختر يتيم (كه اموالى هم به ميراث برده است)، پس از ازدواج دختر مىبايست مدافع او در قبال بىعدالتى احتمالى همسر باشد و اگر سرپرست، خودش همسر دختر باشد، در موارد اختلاف و دشوارى چگونه از او دفاع خواهد كرد؟ لذا بهتر است شرايط به گونهاى باشد كه دختر يتيم پس از ازدواج، سايه سرپرست را نيز جداگانه احساس كند. اين مسئله شبيه به قوانين عرفى است كه هيئت مديره شركتها را از معامله با خود شركت منع كرده است. ولى چون پديده اختلاف در اين مورد عموميت ندارد، آيه فقط هشدار داده است، نه دستور در اين رابطه در آيه 127 همين سوره نيز مجدداً هشدار داده شده است. 5- ترجمه تحت اللفظ عبارت اين است: «دودو، سهسه و چهار چهار»، بعضى از مفسرين از جمله شيخ المفسرين طبرسى و علامه طباطبايى گفتهاند: «چون خطاب متوجه عمومى است به اين صورت بيان شده است»، ولى اين توضيح براى رفع ابهام از آن تعبير كافى به نظر نمىرسد و اللَّه اعلم. 6- استاد هدايت طى شرح مستدلى در پىنويس ترجمه قرآن خود، اين معنى را براى واژه «نحله» اثبات كرده است. [.....] 7- براى توجيه افزوده، به آيه 6 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. 8- منظور از «سفيه» در اينجا افراد نابالغ از يتيمان است كه رشد كافى در خصوص امور مالى ندارند مؤيد آن آيه بعدى است (فان انستم رشداً ...) 9- بعضى از مفسران توضيح دادهاند، اينكه در آيه آمده است: وَ ارْزُقُوهُمْ فِيها نه «منها»، به اين معنى است كه سرمايه را بايد به كار اندازند و از ثمره آن، زندگى آنها را تأمين كنند. ترجمه طاهرى، ص: 78 7- مردان و زنان [و پسران و دختران] از ميراث پدر و مادر و نزديكان بهرهاى دارند، بهرهاى معين «1» خواه آن مال اندك باشد يا بسيار. 8- به هنگام تقسيم [ميراث]، اگر خويشاوندان [كم بضاعت] و يتيمان، و بينوايان حضور داشتند، آنها را هم بهرهمندشان كنيد و به شايستگى با آنها سخن گوييد. 9- كسانى كه اگر پس از خود فرزندانى ناتوان بازگذارند و بر [آينده] آنها ترس دارند، بايد [از ستم به يتيمان مردم] بترسند و از خدا پروا كنند و سنجيده و استوار سخن گويند. 10- براستى آنها كه اموال يتيمان را به ستم مىخورند، آتش است كه مىبلعند و به آتشى سوزان درمىآيند. 11- خدا درباره [ارث] فرزندانتان سفارش مىكند كه: بهره پسر دو برابر دختر است و اگر فرزندان [منحصر به دو دختر يا] بيش از دو دختر باشند، دو سوم ميراث متعلق به آنهاست و اگر [فرزند منحصر به] يك دختر بود، نصف ميراث حق اوست در اين حالت كه متوفى فرزند دارد، پدر و مادر هر كدام يك ششم از ميراث [را خواهند برد]، ولى اگر فرزندى نداشته باشد و ميراثبران [تنها] پدر و مادر باشند، سهم مادر ثلث است و اگر متوفى برادرانى «2» داشته باشد، [بدون اينكه برادران ارث برند] سهم مادر يك ششم خواهد بود [اين تقسيم ارث] پس از [انجام] وصيتى است كه كرده «3» يا [پرداخت] وامى است كه دارد شما نمىدانيد كه پدر [و مادر] يا فرزندانتان كدام يك براى شما نافعتر «4» [و به بهرهمندى از ميراث سزاوارتر] ند [چنين تقسيم كنيد] به عنوان فريضهاى از جانب خدا، كه دانايى است فرزانه. __________________________________________________ 1- قبل از اسلام در ميان قبايل عرب، زنان و دختران ارث نمىبردند عرب كسى را شايسته ارث مىدانست كه بهتر مىجنگيد ضمناً ميزان سهم ارث در آيات 11 و 176 همين سوره مشخص شده است. 2- واژه «اخوه» به معنى برادران، بنا به قاعده تغليب، «اخوات» يعنى خواهران را نيز شامل مىشود. 3- منظور از وصيت همان است كه در آيه 180 بقره (2) مقرر شده است. 4- به زيرنويس آيه 73 يوسف (12) در مورد برابرى دو واژه نفع و فساد در قرآن توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 79 12- در صورتى كه زنان شما فرزندى نداشته باشند، نصف ميراثشان پس از [انجام] وصيتى كه كردهاند يا پرداخت وامى كه دارند، متعلق به شماست و اگر فرزندى داشته باشند، يك چهارم ميراث سهم شماست ولى شما اگر فرزندى نداشته باشيد، زنان شما يك چهارم ميراث شما را خواهند برد و اگر فرزندى داشته باشيد، يك هشتم از ميراث متعلق به آنهاست، پس از [انجام] وصيتى كه كردهايد يا [پرداخت] وامى كه داريد. هر گاه مردى يا زنى كه نه پدر و مادر و نه فرزندى داشته، فوت كند و وارث او يك برادر يا يك خواهر باشد، سهم او در هر يك از دو حالت، يك ششم [ميراث] است و اگر [برادران و خواهران] بيش از يك نفر باشند، مشتركاً يك سوم ميراث را [به تساوى] خواهند داشت، [البته] پس از انجام وصيت و پرداخت ديون [واقعى]، كه به منظور زيان به وارث تنظيم نشده باشد خدا [بدرستى] سفارش كرده است كه دانايى است دير كيفر. 13- اين احكام خداست و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، [خدا] او را در باغهايى از بهشت وارد خواهد كرد كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برد و اين است كاميابى بزرگ. 14- و هر كه نافرمانى خدا و پيامبرش كند و از احكام او تجاوز نمايد، خدا او را به آتشى درآورد كه جاودانه در آن خواهد بود و عذابى ذلتبار خواهد داشت. ترجمه طاهرى، ص: 80 15- از زنان شما هر كه دست به بىشرمى زد، از چهار تن از نزديكان خود، بر آنها گواهى بخواهيد اگر گواهى دادند، تا هنگامى كه مرگ آنان را فراگيرد در خانهها نگاهشان داريد يا خدا راهى [ديگر] براى آنها بگشايد «1». 16- و آن مرد و زن از [وابستگان] شما كه مرتكب بىشرمى شدهاند، تأديبشان كنيد و اگر توبه كردند و به شايستگى آمدند، از [سرزنش] آنها دست برداريد، كه خدا بازپذيرى است مهربان. 17- پذيرش قطعى توبه از جانب خدا، تنها براى كسانى است كه به نادانى مرتكب عمل زشتى شوند و بزودى توبه كنند خدا [به رحمت خود] بر آنها باز مىگردد، و خدا دانايى است فرزانه. 18- و توبه آنها كه [تا پايان عمر] مرتكب زشتيها مىشوند و به هنگام مرگ، هر يك از آنها گويد: حالا توبه كردم، پذيرفته نيست و نه آنها كه به حال انكار از دنيا مىروند عذابى دردناك براى آنها آماده كردهايم «2». 19- اى مؤمنان، براى شما روا نيست كه زنان را با وجود اكراهشان به ميراث بريد «3» و آنان را تحت فشار قرار ندهيد تا قسمتى از مهريه كه به آنها پرداختهايد، باز ستانيد، مگر آن گاه كه آشكارا دست به بىشرمى بزنند و با آنان به شايستگى معاشرت كنيد و اگر همسران خود را پسند نمىكنيد، [در انديشه جدايى نباشيد] چه بسا چيزى را خوش نداشته باشيد و خدا خير فراوان در آن نهاده است. __________________________________________________ 1- اين راه به موجب آيه 2 سوره نور (24) مشخص و حكم آن به صد تازيانه تبديل شد. 2- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 51 و 52 يونس (10) و 84 و 85 غافر (40) و مصداق آن در آيات 90 و 91 يونس (10) آمده است ضمناً به آيه 110 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. 3- در ميان اعراب دوران جاهليت رسم بود كه وقتى پدرى فوت مىكرد فرزند بزرگتر او كه از موضع مسلط برخوردار بود، همسران پدر را (به جز مادر) به ارث مىبرد اين رسم ناشايست با نزول اين آيه ملغى گرديد. ترجمه طاهرى، ص: 81 20- اگر خواستيد همسر ديگرى به جاى همسر خود انتخاب كنيد و كيسهاى از زر به يكى از آنان بخشيدهايد، چيزى از آن را باز نستانيد، چرا براى باز پس گرفتن آن، دست به بهتان و گناهى آشكار مىزنيد؟ 21- چگونه مهريه را با وجود پيمان محكمى كه از شما گرفتهاند، باز پس مىگيريد در حالى كه هر دو از يكديگر بهرهمند شدهايد؟ 22- با همسران پدر ازدواج نكنيد، مگر آنچه قبل از اين [دستور] رخ داده است كه كارى است بيشرمانه و تنفر انگيز و شيوهاى است ناپسند. 23- [ازدواج با] مادران و دختران و خواهران و عمهها و خالهها و دختران برادر و دختران خواهر و زنانى كه شما را شير دادهاند و خواهران شيرى و مادران همسر بر شما حرام شده است و [نيز] دختران همسرتان كه در كنار شما پرورش يافتهاند و از همسرانى باشند كه با آنها آميزش داشتهايد، در غير اين صورت ايرادى بر شما نيست و نيز همسران پسران تنى شما و ازدواج [همزمان] با دو خواهر، مگر آنچه قبل از اين [دستور] رخ داده باشد، كه خدا آمرزگارى است مهربان. ترجمه طاهرى، ص: 82 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:33 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||