منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره نساء 24- [نكاح] زنان شوهردار [نيز بر شما حرام شده]، مگر زنان اسيرى كه در اختيار شما قرار گرفتهاند [اين حكم را] خدا بر شما مقرر داشته است [ساير زنان] غير از اينها بر شما حلال است كه با [تقبل هزينه از] اموال خود به پاكدامنى خواستار ازدواج باشيد، نه به بىعفتى و چون از آنها كام گرفتيد، مهرشان را به عنوان فريضهاى بپردازيد و پس از مهر مقرر، هر توافقى كه در مورد آن كرديد، گناهى بر شما نيست، كه خدا دانايى فرزانه است. 25- هر كه از شما توان مالى [لازم] براى ازدواج با زنان آزاد و مؤمن ندارد، با زنان با ايمان از اسيران جنگى كه [احياناً] در اختيار داريد [ازدواج كند] خدا به ايمان شما داناتر است [و در آفرينش] همه از يك گوهريد آنها را با اجازه كسانشان به نكاح خود درآوريد و مهرشان را به نحو شايستهاى بپردازيد، در حالى كه پاكدامن باشند، نه بىعفت و دوستانى برنگزينند اگر آن زنان در حصار ازدواج قرار گرفتند و مرتكب بىشرمى شدند، مستوجب [پنجاه تازيانه معادل] نصف كيفر زنان آزاد «1» هستند اين [حكم ازدواج با زنان اسير] براى كسى از شما است كه از رنج [تجرد و ارتكاب گناه] بترسد و اگر خويشتن دارى كنيد [تا خدا گشايشى ايجاد كند] بهتر است، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 26- خدا مىخواهد [روش درست را] براى شما بروشنى بيان كند و سنتهاى [شايسته] پيشينيانتان را به شما بنماياند و [به رحمت خويش] بر شما باز گردد، كه خدا دانايى فرزانه است. __________________________________________________ 1- به آيه 2 نور (24) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 83 27- خدا مىخواهد [به رحمت خويش] بر شما بازگردد، و [لى] آنها كه پيرو شهواتند، مىخواهند شما سخت منحرف شويد. 28- خدا مىخواهد بر شما آسان گيرد و [آگاه است كه] انسان ضعيف آفريده شده است. 29- اى مؤمنان، اموال يكديگر را بين خود بناحق مخوريد، مگر اينكه به صورت داد و ستدى به تراضى طرفين باشد و خود را به هلاكت [و تباهى] ميندازيد، كه خدا نسبت به شما مهربان است. 30- و هر كه ستمگرانه چنين كند، بزودى او را به آتش دوزخ درآوريم و اين بر خدا آسان است. 31- اگر از گناهان بزرگ كه از آن نهى شدهايد بپرهيزيد، بديهاى شما را مىزداييم و شما را به اقامتگاه بزرگوارانهاى درمىآوريم. 32- عواملى را كه خدا به وسيله آن شما را بر يكديگر برترى داده، آرزو مكنيد مردان بهرهاى از دستاوردهاى خويش دارند و زنان نيز بهرهاى از دستاوردهاى خويش، [به جاى رشك نسبت به يكديگر] از بخشايش خدا درخواست كنيد، كه خدا بر هر چيزى داناست. 33- براى هر ميراثى كه پدر و مادر و نزديكان و همسران «1» به جاى گذاشتهاند، وارثانى مقرر كرديم، بهره آنان را بپردازيد، كه خدا بر هر چيز گواه است. __________________________________________________ 1- در اين آيه، آنچه ترجمه آن را «همسران» گذاشتهايم، ترجمه تحت اللفظ آن اينست: «كسانى كه دستهاى شما (با آنان) پيمان بست» كه منظور همان همسران است. ترجمه طاهرى، ص: 84 34- مردان قوام [زندگى] زنانند، زيرا خدا [از نظر نيروى جسمى] آنها را بر زنان برترى بخشيده و [براى هزينه زندگى مشترك] از اموال خود خرج مىكنند بنا بر اين زنان شايسته فرمانبردار [خدا] «1» هستند و در غياب [همسر]، پاسدار [حقوق او] مىباشند، به سبب آنكه خدا [با الزام مردان به قوام زندگى بودن و پرداخت نفقه] حقوقشان را حفظ كرده است اما زنانى را كه از سركشى و ترك وظيفهشان [و طبعاً از فاجعه طلاقشان] ترس داريد، [ابتدا] اندرزشان دهيد و [اگر مؤثر نيفتاد] در بستر از آنها كناره بگيريد، [اگر باز هم بىنتيجه ماند، ناگزير] تأديبشان كنيد «2»، ولى اگر [در مورد وظايفى كه بر عهده دارند] از شما اطاعت كردند، بر آنها بهانهاى مجوييد [و از موقعيت خود سوء استفاده نكنيد]، كه خدا بلند پايه و بزرگ است. 35- و اگر [مشكل زوج حل نشد و] از ناسازگارى ميان آنها ترس داشتيد، [باز هم براى پرهيز از متاركه] داورى از خانواده مرد و داورى از خانواده زن انتخاب كنيد اگر داوران [حسن نيت و] قصد اصلاح داشته باشند، خدا آنها را به توافق خواهد رساند، كه خدا دانايى است آگاه. 36- خداى را بندگى كنيد و هيچ چيز [و هيچ كس] را [در توان و تدبير] با او شريك نشماريد و نسبت به پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان، بينوايان، همسايگان نزديك و دور، و معاشران، در راه ماندگان و نيز اسيرانى كه در اختيار شما هستند، [به شايستگى] نيكى كنيد، كه خدا افراد متكبر و فخر فروش را دوست ندارد 37- همان افرادى كه بخل مىورزند و مردم را به بخل وا مىدارند و مالى را كه خدا از بخشايش خود به آنها عطا كرده است، پنهان مىدارند و براى ناسپاسان عذابى ذلتبار آماده كردهايم __________________________________________________ 1- در تفسير طبرى ذيل اين آيه از قول پيامبر نقل شده كه هر جا در قرآن ذكر قنوت گرديده، منظور فرمانبردارى از خداست آيه 43 آل عمران (3) در اين مورد صراحت دارد. 2- به دليل مفاد آيه بعد كه بحث داورى براى پيشگيرى از جدايى و توافق احتمالى مطرح شده، مسائل اين آيه نيز كه مقدمه آيه بعدى است، مربوط به موقعى است كه خطر متاركه به علت برترىجويى و خيرهسرى زن به طور جدى مطرح شده است، و براى پرهيز از پديده ناهنجار طلاق، آزمايش و تحمل مشكلات كوچكتر، البته عاقلانه است. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 85 38- و [نيز] همانها كه اموالشان را براى نمايش به مردم انفاق مىكنند و به خدا و روز واپسين باور ندارند [شيطان همنشين آنهاست] و هر كه شيطان همنشين اوست «1»، [بداند كه] بد همنشينى است. 39- چه زيانى به آنها مىرسيد اگر به خدا و روز واپسين باور داشته و از آنچه خدا روزيشان كرده، انفاق مىكردند؟ و خدا به احوالشان داناست. 40- براستى خدا همسنگ ذرهاى ستم نمىكند و اگر [در كارنامه كسى] حسنهاى باشد، چند برابرش مىكند «2» و از جانب خود پاداشى بزرگ خواهد داد. 41- آن گاه كه از هر امتى گواهى آوريم و تو را [در مورد ابلاغ پيامهاى ما] «3» بر اين مردم گواه آوريم، [حال و روز اين ناباوران] چگونه است؟ 42- در آن روز انكار ورزانى كه با پيامبر به نافرمانى برخاستند، آرزو مىكنند كاش با خاك يكسان شوند «4» و هيچ سخنى را از خدا كتمان نتوانند كرد. 43- اى مؤمنان، در حال مستى به نماز نايستيد، تا زمانى كه بدانيد چه مىگوييد و نه هم در حال جنابت، تا وقتى غسل كنيد، مگر اينكه مسافر باشيد و اگر بيمار يا در سفر بوديد، يا يكى از شما از آبريزگاه آمد و يا با زنان آميزش داشتيد و به آب دسترسى نداشتيد، بر خاك پاكى تيمم كنيد و به چهرهها و دستهاتان بكشيد، كه خدا گذشت كننده و آمرزگار است. 44- آيا توجه نكردهاى به كسانى كه بهرهاى از كتاب [آسمانى] يافته بودند كه گمراهى را خريدار شدند و مىخواهند شما هم راه را گم كنيد؟ __________________________________________________ 1- به آيه 83 مريم (19) توجه فرماييد. 2- به آيه 261 بقره (2) و نيمه اول آيه 160 انعام (6) توجه فرماييد. 3- با آيه 117 مائده (5). از نظر تشخيص نوع گواهى دادن پيامبران مقايسه فرماييد. 4- همين معنى به صورت روشنتر در آيه 40 نبأ (78) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 86 45- خدا دشمنان شما را بهتر مىشناسد و خدا به عنوان كارساز و ياور كافى است. 46- پارهاى از يهوديان، كلمات [كتاب] را از مفهوم اصلىاش تحريف مىكنند و مىگويند: «شنيديم و نافرمانى كرديم! بشنو كه ناشنوا باشى» و با زبان بازى و براى طعن در دين «راعنا» [را به گونه زشتى بيان مىكردند] «1» و اگر [مؤدبانه] مىگفتند: شنيديم و اطاعت كرديم، [تو نيز] سخنان ما را بشنو و ناظر [احوال] ما باش، بهتر و درستتر بود ولى خدا آنها را به خاطر انكارشان نفرين كرده است و جز عده كمى ايمان نمىآورند. 47- اى اهل كتاب، به قرآنى كه نازل كردهايم و كتاب شما را تصديق مىكند، باور آوريد، قبل از آنكه [بينايى و شنوايى را از] چهرههايى محو كنيم و آنها را به قهقرا بازگردانيم [تا در تشخيص راه، سرگشته بمانند] «2»، يا همچون افراد [داستان] شنبه «3» نفرينشان كنيم «4»، و فرمان خدا انجام يافتنى است. 48- خدا اين [گناه را] كه برايش [در قدرت] شريك قائل شوند نمىبخشد، و [لى] غير از آن را براى هر كه بخواهد [و شايسته بداند] مىبخشد و هر كه براى خدا شريك قائل شود، گناهى عظيم بربافته است. 49- آيا توجه نكردهاى به كسانى كه خودستايى مىكنند «5»؟ خداست كه هر كه را بخواهد پيراسته گرداند و مورد كمترين ظلمى قرار نخواهند گرفت. 50- ببين چگونه دروغ به خدا نسبت مىدهند «6» و همين عمل به عنوان گناه آشكار كافى است. 51- آيا توجه نكردهاى به كسانى كه بهرهاى از كتاب [آسمانى] يافته بودند [و بنا به مصلحت روز] به بت [ها] و طاغوتها مىگروند و درباره انكار ورزان اظهار مىدارند كه: اينها راه يافتهتر از مؤمنين هستند «7»!؟ __________________________________________________ 1- «راعنا» در صورتى كه با تشديد نون بيان شود، معنى «تحميق كن» مىدهد و بدون تشديد، معنى ما را رعايت كن (تفسير نمونه)، به ترجمه و توضيح آيه 104 بقره (2) نيز مراجعه فرماييد. 2- براى روشنتر شدن مفهوم آيه و توجيه افزوده، به آيه 110 انعام (6) توجه فرماييد ضمناً اين آيه را با آيات 7 و 15 بقره (2) مقايسه فرماييد. 3- به ترجمه و توضيح آيه 65 بقره (2) و 163 اعراف (7) مراجعه فرماييد. 4- نتيجه لعن خدا را در مورد آنان در آيات 65 بقره (2) و 166 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. 5- اشاره به خودستايىهايى است كه براى نمونه در آيات 80 و 111 بقره (2) و 18 مائده (5) و 6 جمعه (62) آمده است در عين حال عموميت آيه به جاى خود محفوظ است. 6- منظور دروغى است كه يهوديان مطرح مىكردند و در آيه 80 بقره (2) آمده است. 7- تعريض به يهوديانى است كه در جنگ احزاب از مشركان حمايت مىكردند. ترجمه طاهرى، ص: 87 52- خدا آنها را نفرين كرده است و هر كه را خدا نفرين كند، ياورى براى او نخواهى يافت. 53- مگر يهوديان سهمى از فرمانروايى دارند؟ در آن صورت هم از بذل پشيزى به مردم دريغ مىورزيدند «1». 54- مگر به اشخاص [ى مثل پيامبر و گروندگانش]، به خاطر اين [رسالت و قرآن] كه خدا از بخشايش خود به آنها عطا كرده است حسد مىورزند؟! [با آنكه يهود هم از] خاندان ابراهيم [هستند و زمانى خود آنها] را كتاب و حكمت و فرمانروايى بزرگى بخشيديم «2». 55- برخى از آنها به پيامبر گرويدند و برخى [ديگر مردم را] از [اقبال به] او باز داشتند و دوزخ به عنوان آتش سوزان [براى آنها] كافى است. 56- آنها كه آيات ما را انكار كردند، آنان را به آتشى در آوريم كه هر گاه پوستشان بسوزد، به پوست ديگر مجهزشان كنيم تا [همواره] عذاب را بچشند، كه خدا فرادستى است فرزانه. 57- اما مؤمنان نيكوكار در باغهايى از بهشت وارد مىكنيم كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن بسر برند، در آنجا همسرانى پاك [و زيبا] دارند «3» و در سايهاى گسترده داخلشان كنيم. 58- خدا به شما فرمان مىدهد كه امانتها را به صاحبانش باز پس دهيد «4»، و چون در ميان مردم داورى كنيد، عادلانه داورى كنيد خدا اندرز نيكويى به شما مىدهد البته خدا شنوايى بيناست. 59- اى مؤمنان، از خدا و پيامبر و متصديان امور كه از خودتان هستند، اطاعت كنيد و هر گاه در امرى دچار اختلاف شديد، اگر به خدا و روز واپسين باور داريد، آن را به [كتاب] خدا و [روش] پيامبر ارجاع دهيد «5»، كه اين بهتر و خوش فرجامتر است. __________________________________________________ 1- آيه معنى و مفهوم آيه 100 اسراء (17) را دارد. 2- مثل حاكميت يوسف در مصر و داود و سليمان در شامات. در مورد يوسف به آيات 54- 56 يوسف (12) و در مورد داود به آيات 251 بقره (2)، 10 سبأ (34)، 20 و 26 ص (38)، و در مورد سليمان به آيات 16 و 17 نمل (27) و نيز 38- 40 نمل توجه فرماييد. يادآورى مىشود نسل ابراهيم به علت دو همسر ابراهيم (سارا و هاجر)، به دو شاخه اسرائيلى و اسماعيلى تقسيم شد سارا به اتفاق فرزندش اسحاق (پدر يعقوب) در فلسطين زندگى مىكرد و منشأ شاخه اسرائيلى بود، هاجر با فرزندش اسماعيل ساكن عربستان بود و منشأ شاخه اسماعيلى شد كه تيرهاى از اعرابند. 3- اوصاف اين همسران را در آيات 48 صافات (37)، 22 و 23 واقعه (56) و 33 نبأ (78) ملاحظه فرماييد. [.....] 4- مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در بخش انتهايى آيات 34 اسراء (17) و 10 فتح (48) آمده است. 5- به آيه 10 شورى (42) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 88 60- آيا توجه نكردهاى به كسانى كه بر اين تصورند كه به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است، باور دارند، و [لى] مىخواهند حاكميت طاغوتها [و امراى خودكامه] را بپذيرند، در حالى كه [در همان كتابها] به انكار طاغوتها فرمان يافتهاند شيطان مىخواهد در گمراهى بىپايانى قرارشان دهد. 61- و چون به آنها گفته شود: به آنچه خدا نازل كرده است و به [تعليمات] پيامبر توجه كنيد، دو رويان را مىبينى كه سخت از تو روى بر مىتابند. 62- آن گاه كه بر اثر رفتار گذشته خود دچار آسيبى مىشوند، چگونه است كه به سراغ تو مىآيند، در حالى كه به خدا سوگند ياد مىكنند كه جز خير خواهى و سازگارى منظورى نداشتيم. 63- اينان كسانى هستند كه خدا نيّات درونيشان را مىداند، از آنها درگذر و اندرزشان بده و به گونهاى دلنشين با بيانى رسا با آنان سخن بگو. 64- هيچ پيامبرى را نفرستاديم مگر به اين منظور كه به فرمان خدا مورد اطاعت [مردم] قرار گيرد و اگر [هواداران طاغوتها] هنگامى كه [با كارشكنى و دشمنى] به خويش ستم مىكردند، نزد تو آمده، از خدا آمرزش مىخواستند و پيامبر هم برايشان آمرزش مىطلبيد، خداى را بازپذير و مهربان مىيافتند «1». 65- نه، به پروردگارت سوگند، آنها ايمان [واقعى] نخواهند داشت، مگر اينكه در اختلاف بين خود، تو را به داورى بپذيرند و از داورى تو در دل احساس ناراحتى نكنند و بىچون و چرا تسليم آن باشند. __________________________________________________ 1- يك مصداق در مورد آن را در آيه 12 ممتحنه (60) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 89 66- اگر بر آنها مقرر مىداشتيم [كه در راه خدا] پذيراى مرگ باشيد، يا از خانههاى خود [براى دفاع] خارج شويد، جز عده كمى از آنها [اطاعت] نمىكردند و اگر به آنچه اندرز داده شدند، عمل مىكردند، قطعاً برايشان بهتر و اساسىتر بود 67- و در آن صورت پاداشى بزرگ از جانب خود به آنها مىداديم 68- و حتماً به راهى راست هدايتشان مىكرديم. 69- آنان كه از خدا و پيامبر اطاعت كنند، [در بهشت] با كسانى كه خدا بدانها موهبت داده است، از پيامبران و راستى پيشگان و گواهان و شايستگان [همنشين] خواهند بود كه نيكو رفيقانى هستند «1». 70- اين برترى از ناحيه خداست و خدا به عنوان آگاه، [به احوال بندگان]، كافى است. 71- اى مؤمنان، [به موقع] وسايل دفاعى خود را برگيريد و [بسته به شرايط] گروه گروه يا دسته جمعى [براى مقابله] حركت كنيد. 72- در ميان شما افرادى هستند كه [در كارزار] قاطعيت ندارند و اگر آسيبى به شما برسد، [هر كدام از آنها] مىگويد: خدا به من رحم كرد كه همراهشان نبودم. 73- و اگر از جانب خدا [پيروزى و] بخشايشى بر شما رسد، گويى هيچ [ارتباط و] دوستى ميان شما و او نبوده، خواهد گفت: اى كاش من هم با آنها مىبودم تا به كاميابى بزرگى دست مىيافتم. 74- كسانى كه زندگانى دنيا را در مقابل [به دست آوردن] زندگى آخرت مىفروشند، بايد در راه خدا بجنگند و هر كه در راه خدا جنگ كند، چه كشته شود و چه پيروز، پاداشى بزرگ به او خواهيم داد «2». __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 9 عنكبوت (29) آمده است. 2- به آيات 111 توبه (9) و 23 احزاب (33) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 90 75- چرا در راه خدا و [به خاطر نجات] مردان و زنان و كودكان تحت فشار و مقهور، جنگ نمىكنيد كه مىگويند: پروردگارا، ما را از اين شهر «1» كه مردمش ستمگرند خارج ساز و از جانب خود براى ما كارساز و ياورى قرار بده؟ 76- مؤمنان در راه خدا جنگ مىكنند و انكار ورزان در راه طاغوتها [و امراى خودكامه]، پس با هواداران شيطان [و طاغوتها] جنگ كنيد كه نيرنگ شيطان رنگ باختنى است. 77- آيا توجه نكردى به كسانى كه [چون در مكه] به آنها گفته شد: [فعلًا] دست [از جنگ] بازداريد و به نماز ايستيد و زكات بپردازيد [ناراحت شدند]، ولى چون جنگ [بدر] بر آنها مقرر شد، گروهى از آنها از مردم [مهاجم] مىترسيدند، همچون ترس از خدا، حتى بيشتر مىگفتند: پروردگارا، چه شد كه جنگ را بر ما مقرر داشتى؟ چرا مدت كمى [برنامهى] ما را به تأخير نينداختى؟ بگو: برخوردارى زندگى دنيا ناچيز است، و آخرت براى پرهيزكاران بهتر [و پايندهتر] است و [آنجا] مورد كمترين ستمى قرار نخواهيد گرفت. 78- هر جا كه باشيد مرگ گريبانگيرتان خواهد شد، اگر چه در دژهاى مستحكم باشيد و اگر پيشامد خوشى [براى اين دو رويان] رخ دهد، گويند: از جانب خداست و اگر پيشامد ناگوارى روى دهد، گويند: از [نامباركى] توست بگو: همه [چيز] از جانب خداست [و انعكاس رفتار شماست] چرا اين گروه هيچ سخنى را نمىخواهند دريابند؟! 79- هر پيشامد خوشى برايت روى دهد، از ناحيه خداست و هر پيشامد ناگوارى رخ دهد، از خود توست «2» تو را به پيامبرى براى مردم فرستاديم و خدا به عنوان گواه كافى است. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 58 بقره (2) توجه فرماييد. 2- خطاب به پيامبر است ولى منظور تشريح وضع همه انسانهاست ضمناً اين آيه تناقضى با آيه 11 تغابن (64) ندارد، چرا؟ ترجمه طاهرى، ص: 91 80- هر كه از پيامبر اطاعت كند، مسلماً از خدا اطاعت كرده است و هر كه [از اطاعت او] روى برتابد، [توفيق را از خودش سلب كرده است و] ما تو را نگاهبان آنان نفرستاديم. 81- [در حضور تو] دم از فرمانبردارى [و ايمان] مىزنند و چون از حضور تو دور شوند، گروهى از آنها خلاف آنچه مىگويند «1»، شبانه در دل مىپرورند و خدا انديشههايى را كه شبانه در خاطر مىپرورند ثبت خواهد كرد از آنها روى بگردان و بر خدا توكل كن، كه خدا به عنوان كارگزار كافى است. 82- چرا در قرآن تدبر نمىكنند؟ اگر از جانب غير خدا مىبود، در آن ناهمگونى فراوان مىيافتند «2». 83- هنگامى كه خبرى [حاكى] از امنيت يا خطر [در رابطه با دشمنان] بر آنها برسد، [بدون تحقيق] آن را پخش مىكنند و اگر آن [خبر] را به پيامبر و يا متصديان امور كه از خودشان هستند گزارش مىكردند، حقيقت آن را افراد مطلع و با تشخيصشان در مىيافتند براستى اگر بخشايش و رحمت خدا بر شما نبود، جز تعداد قليلى، [همه] پيرو شيطان مىشديد. 84- در راه خدا به جنگ برخيز تنها نسبت به خود مكلفى، و [لى] مؤمنان را [نيز] ترغيب كن چه بسا خدا سختگيرى انكار ورزان را باز دارد، كه سختگيرى و عقوبت خدا شديدتر است. 85- هر كه موجب خيرى [براى ديگران] شود، خود [نيز] از آن بهرهاى خواهد داشت و هر كه موجب شرى باشد، از آن سهمى خواهد داشت «3» و خدا بر هر چيز تواناست. 86- هر گاه به شما درودى صميمانه گويند، نيكوتر از آن و يا معادل آن پاسخ گوييد، كه خدا بر هر چيز حسابرس است. __________________________________________________ 1- به آيه 2 صف (61) توجه فرماييد ضمناً «تقول» صيغه غايب مؤنث است و فاعل آن ضمير عائد به «طائفه» است. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 24 محمد 470) آمده است. 3- با آيه 160 انعام (6) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 92 87- خداست كه معبودى جز او نيست محققاً شما را در روز ترديد ناپذير رستاخيز جمع مىكند «1» [اين گفتار خداست] و راستگوتر از خدا كيست؟ 88- چرا در مورد دو رويان دو گروه شديد؟ در حالى كه خدا به خاطر دستاورد [زشت] شان آنها را نگونسار كرده [و با افكار دوران جاهليت دمساز شدهاند] آيا مىخواهيد كسى را كه خدا گمراه كرده است هدايت كنيد «2»؟ هر كه را خدا گمراه كرده است، هرگز راهى براى او نخواهى يافت. 89- دوست دارند شما هم بسان آنها به راه انكار گام زنيد، و يكسان باشيد، پس با هيچ يك از آنان دوستى نكنيد تا در راه خدا مهاجرت كنند و اگر [از هجرت] روى برتافتند [و علاقه به جلب محبت گروه متخاصم داشتند، سوء نيتشان محرز است]، آنها را هر جا كه يافتيد دستگير و به قتل برسانيد و از ميان آنها دوست و ياورى انتخاب نكنيد 90- مگر كسانى كه وابسته به گروهى باشند كه بين شما و آنها پيمانى برقرار است، يا آنها كه [با اين تعهد] به سراغ شما مىآيند كه نسبت به جنگ و ستيز با شما و گروه خود بىعلاقهاند اگر خدا مىخواست، آنان را بر شما مسلط مىكرد كه با شما بجنگند پس اگر از [تعرض و] جنگ با شما كناره گرفتهاند و ابراز مسالمت كردهاند، خدا براى شما هيچ گونه راه تعرضى عليه آنها نگشوده است. 91- گروه ديگرى را خواهيد يافت كه [موضعى جداگانه دارند و با دورويى] مىخواهند از جانب شما و هم از جانب قوم [مشرك] خود ايمان باشند [ولى] هر گاه كه [با تحريك دشمنان] به فتنه كشانده شوند، [براحتى] در آن نگونسارشان كنند اگر آنها از [تعرض عليه] شما كناره نگرفته و ابراز مسالمت نكردند و دست از شما بازنداشتند، آنها را هر جا كه يافتيد دستگير و به قتل برسانيد «3» ايشان هستند كه در برابر آنان شما را در موضعى مسلط قرار دادهايم. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 9 آل عمران (3)، 49 و 50 واقعه (56) و 38 مرسلات (77) آمده است. 2- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. 3- اين آيه را با توجه به آيه 61 انفال (8) بايد در نظر گرفت. مه طاهرى، ص: 93 92- هيچ مؤمنى را نسزد كه مؤمنى ديگر را به قتل برساند، مگر به اشتباه و هر كه مؤمنى را به اشتباه به قتل برساند، بايد اسير با ايمانى «1» را آزاد و خونبهايى به خانواده مقتول پرداخت كند، مگر اينكه [خودشان] گذشت كنند، اگر [مقتول] مؤمنى از گروه دشمنان شما باشد، بايد [فقط] اسير با ايمانى را آزاد كند و اگر مقتول، وابسته به گروهى باشد كه بين شما و آنها پيمانى برقرار است، بايد خونبها به خانواده او پرداخت و اسير با ايمانى را نيز آزاد كند و هر كه [توان آن را در خود] نيافت، دو ماه پياپى- به عنوان پذيرش توبه از جانب خدا- روزه بگيرد و خدا دانايى است فرزانه. 93- و هر كه مؤمنى را عمداً به قتل رساند، كيفرش دوزخ است كه جاودانه در آن باقى خواهد ماند و خدا [نيز] بر او خشم گيرد و لعنتش كند و عذابى بزرگ براى او آماده سازد «2». 94- اى مؤمنان، هنگامى كه [براى جهاد] در راه خدا گام بر مىداريد، [در مورد دشمن] تحقيق كنيد [كه مبادا كسى را به خطا از پاى درآوريد] و به آن كس كه نسبت به شما ابراز مسالمت كرده است در طلب بهره زندگى دنيا نگوييد: ايمان نياوردهاى كه غنايم فراوان نزد خداست در گذشته چنين [بىپروا] بوديد [كه جنگهاى شما انگيزه غارتگرى داشت] و خدا بر شما نعمت بزرگى داد [و هدايتتان كرد]، پس [منصفانه] تحقيق كنيد، كه خدا از آنچه مىكنيد آگاه است. __________________________________________________ 1- «رقبه» در لغت به معنى گردن است، ولى اصطلاحاً به هر شخص گرفتارى گفته مىشود. [.....] 2- كيفر دنيوى البته به موجب آيه 45 مائده (5)، به جاى خود محفوظ است. ترجمه طاهرى، ص: 94 95- مؤمنان وانشسته و بدون عذر، با مجاهدان با اموال و جانهاى خويش در راه خدا، برابر نيستند خدا [مقام] مجاهدان با اموال و جانهاى خويش را بر وانشستگان [تن آسا] به درجهاى [بزرگ] برترى بخشيده، و تمامى [آنان] را وعده نيكو داده است و مجاهدان را با پاداشى بزرگ نسبت به وانشستگان [از جنگ] برترى داده است 96- به درجاتى [والا] و آمرزش و رحمتى از جانب خويش و خدا آمرزگارى است مهربان. 97- فرشتگان به كسانى كه جانشان را مىگيرند- در حالى كه آنان [با همكارى با ستمگران] نسبت به خويش ستم كردهاند- مىگويند: شما چه وضعى داشتيد [كه يكسره باختيد]؟ پاسخ مىدهند كه ما در سرزمين [خود]، تحت فشار و مقهور بوديم [و چارهاى جز هماهنگى با ستمگران نداشتيم] مىگويند: مگر زمين خدا فراخ نبود تا در آن به مهاجرت پردازيد «1»؟ جايگاهشان دوزخ است، كه بد سرانجامى است، 98- بجز مردان و زنان و كودكان تحت فشار و مقهورى كه چارهاى ندارند و راه به جايى نبرند 99- چه بسا خدا از آنها درگذرد، و خدا گذشت كننده و آمرزگار است. 100- و هر كه در راه خدا مهاجرت كند [و از دشواريها نهراسد]، در زمين جولانگاههاى فراوان و گشايش [معيشت] مىيابد و هر كه با قصد مهاجرت به خاطر خدا و پيامبرش از خانه خويش خارج شود، آن گاه مرگ او را دريابد، پاداش او قطعاً به عهده خداست و خدا آمرزگارى است مهربان. 101- هنگامى كه در زمين سفر مىكنيد، اگر از فتنه انكار ورزان ترس داشتيد، گناهى بر شما نيست كه نماز خويش را كوتاه كنيد زيرا انكار ورزان دشمن آشكار شما هستند. __________________________________________________ 1- به آيه 100 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 95 102- و چون [در سفرهاى جنگى] تو در ميان مؤمنان باشى و [بخواهى] براى آنها نماز برپا دارى، بايد گروهى از آنها مسلح با تو به [نماز] ايستند و چون سجده [و نماز] را به پايان بردند، عقبدار شما شوند و گروهى ديگر كه نماز به جاى نياوردهاند بيايند و همراه تو به نماز ايستند و بايد وسايل دفاعى و سلاح خود را برگيرند، زيرا انكار ورزان دوست دارند شما از وسايل دفاعى و تجهيزات خود غافل شويد كه ناگهان بر شما هجوم آرند و هر گاه از باران يا بيمارى در رنج بوديد، ايرادى بر شما نيست كه سلاحهاى خويش را فرو بگذاريد، و [لى] احتياط خويش را حفظ كنيد، كه خدا براى انكار ورزان عذابى ذلتبار آماده كرده است. 103- هنگامى كه نماز را به پايان برديد، [در همه حال] ايستاده و نشسته و بر پهلو آرميده، خداى را ياد كنيد و همين كه آرامش يافتيد، [طبق معمول] به نماز ايستيد زيرا نماز براى مؤمنان، وظيفهاى است مقرر و زمانبندى شده. 104- در تعقيب گروه [دشمن كه پيمان شكسته است] ضعف نشان ندهيد اگر شما [در اين راه] رنج مىبريد، آنها نيز همچون شما رنج مىبرند و [لى] شما اميدهايى به خدا داريد كه آنها ندارند «1» و خدا دانايى است فرزانه. 105- اين كتاب را بحق بر تو نازل كرديم تا طبق آنچه خدا به تو ارائه داده است، ميان مردم داورى كنى و زنهار، به نفع خائنان جبهه نگير. __________________________________________________ 1- همين معنى و مفهوم به بيان ديگرى در آيات 139 و 140 آل عمران (3) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 96 106- از خدا آمرزش بخواه، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 107- از آنها كه به خود [و ديگران] خيانت مىورزند، دفاع مكن، كه خدا خيانتكاران گناهكار را دوست ندارد، 108- [خيانتهاى خود را] از مردم پنهان مىكنند، و [لى] از خدا نمىتوانند پنهان دارند و آن گاه كه گفتارى خلاف پسند خدا را شبانه در دل مىپرورند، خدا حاضر است، و به آنچه مىكنند احاطه دارد. 109- هان! شما كسانى هستيد كه در زندگى دنيا از خيانتكاران دفاع كرديد، در روز «1» رستاخيز چه كسى در برابر خدا از آنها دفاع خواهد كرد؟ يا چه كسى كارگزارشان خواهد بود؟ 110- هر كه عمل ناشايستى مرتكب شود يا به خويش ستم كند، آن گاه [متنبه شده] از خدا آمرزش بخواهد، خدا را آمرزگارى مهربان خواهد يافت «2»، 111- و هر كه گناهى مرتكب شود، بىگمان به زيان خويش مرتكب شده است «3»، و خدا دانايى است فرزانه. 112- و هر كه خطايى يا گناهى مرتكب شود، آن گاه بىگناهى را به آن متهم كند، بار بهتان و گناهى آشكار را به دوش كشيده است. 113- اگر بخشايش و رحمت خدا بر تو نبود، گروهى از دشمنان در صدد گمراه كردن تو بودند، و [لى] تنها خود را گمراه مىكنند و هيچ زيانى به تو نمىرسانند. خدا بر تو كتاب و فرزانگى نازل كرد و آنچه را كه نمىتوانستى بدانى به تو آموخت «4» و بخشايش خدا نسبت به تو فراوان است. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 69 حج (22) در مورد كلمات «روز» و «ماه» توجه فرماييد. 2- به آيه 18 نساء (همين سوره) توجه فرماييد. 3- به آيه 164 انعام (6) وَ لا تَكْسِبُ كُلُّ نَفْسٍ إِلَّا عَلَيْها وَ لا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى و نيز به آيه 46 فصلت (41) توجه فرماييد. 4- به آيه 52 شورى (42) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 97 114- در بسيارى از نجواهاى آنها [هيچ نظر] خيرى نيست «1»، مگر [در گفتار] كسى كه توصيه به انفاق و شايستگى و اصلاح ميان مردم كند و هر كه در طلب خشنودى خدا چنين كند، پاداشى بزرگ به او خواهيم داد. 115- هر كه پس از روشن شدن راه هدايت، [باز هم] با پيامبر به مخالفت برخيزد و راهى جز راه مؤمنان را پيروى كند، او را به راهى كه انتخاب كرده است، واگذاريم و به دوزخش درآوريم كه بد سر انجامى است. 116- خدا اين [گناه را] كه برايش [در قدرت] شريك قائل شوند نمىبخشد، ولى غير از آن را براى هر كه بخواهد [و شايسته بداند]، مىبخشد و هر كه براى خدا شريك قائل شود، در گمراهى بىپايانى افتاده است. 117- آنها به جاى خدا جز افراد اثر پذيرى «2» را [كه در برابر خدا ذليل خواهند شد، تكيهگاه خود] نمىخوانند «3» و جز شيطان متمرد را [به نيايش] نمىخوانند 118- كه خدا نفرينش كرد و [شيطان] گفت: از بندگان تو سهم معينى را [به خدمت] خواهم گرفت «4». 119- و آنان را گمراه ساخته و به آرزوهاى باطل مىافكنم و [به خرافات كشانده] وادارشان مىكنم كه گوش [پارهاى از] دامها را بشكافند تا [مقدس تلقى شده و بلا استفاده رها گردند «5» و با اين عمل ناهنجار] آفرينش الهى را تغيير دهند و هر كه شيطان را به جاى خدا كارساز خود برگزيد، محقّقاً زيان آشكارى كرده است. 120- [شيطان] انسانها را وعده مىدهد و به آرزوهاى باطل مىافكند و جز فريب به آنان وعده نمىدهد «6»، 121- آنان جايگاهشان دوزخ است و راهگريزى از آن نمىيابند. __________________________________________________ 1- به آيات 9- 10 مجادله (58) هم توجه فرماييد. 2- معنى اصلى ريشه لغوى «انث»، موجود اثر پذير و قابل انعطاف است و «ماده» مفهوم تبعى و بعدى است براى اين كلمه، مفردات راغب و تفسيرهاى الميزان و نمونه و نيز قاموس قرآن به تفصيل در اين مورد توضيح دادهاند. 3- به آيه 3 فرقان (25) توجه فرماييد. 4- ابتدا به آيات 82 و 83 ص (38) و بعد به آيات 99 و 100 نحل (16) توجه فرماييد. 5- براى توضيح چگونگى موارد آن به آيه 103 مائده (5) و زيرنويس آن رجوع فرماييد. 6- به آيه 39 نور (24) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 98 122- مؤمنان نيكوكار را در باغهايى از بهشت وارد مىكنيم كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر مىبرند خدا بدرستى وعده داده است و راستگوتر از خدا كيست؟ 123- [نتيجه كار] بسته به خواست و آرزوهاى شما «1» و اهل كتاب نيست «2» هر كه مرتكب عمل بدى شود، به آن جزا داده خواهد شد و در برابر خدا براى خود كارساز و ياورى نخواهد يافت. 124- آنان كه در حال داشتن ايمان، نيكوكارى كنند، چه مرد و چه زن، راهى بهشت خواهند شد و مورد كمترين ظلمى قرار نخواهند گرفت. 125- از لحاظ دين [دارى] چه كسى بهتر است از آن كه وجود خود را تسليم خدا كرده است و نيكوكار «3» و پيرو آيين ابراهيم كه حقگرا بود، باشد و خدا ابراهيم را به دوستى خود برگزيد. 126- هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به خداست و خدا بر هر چيزى احاطه دارد. 127- از تو درباره زنان نظر مىخواهند، بگو: خدا در مورد آنها براى شما نظر مىدهد، و نيز در مورد مطالبى [در اين زمينه] كه در قرآن بر شما تلاوت مىشود «4»، [بخصوص] در مورد دختران يتيمى كه حقوق و ميراث مقررشان را نمىپردازيد و تمايل به ازدواج آنان داريد «5» و نيز در مورد كودكان تحت فشار، و مقهور، و اينكه با يتيمان [بطور كلى] به عدالت رفتار كنيد «6» و [آگاه باشيد كه] هر اقدام نيكويى به عمل آوريد، خدا از آن آگاه است. __________________________________________________ 1- به آيات 35 سبأ (34) و 29 انعام (6) توجه فرماييد. [.....] 2- به آيات 111 بقره (2) و 18 مائده (5) توجه فرماييد. 3- به آيه 22 لقمان (31) توجه فرماييد. 4- در آيات 3 به بعد و نيز آيات 128- 130 نساء (همين سوره) و همچنين حدود 20 آيه مختلف در سوره بقره (2). 5- «ترغبون» اگر با «الى يا فى» متعدى شود، به معناى تمايل است، و اگر با «عن» متعدى شود، به معنى عدم تمايل است در اين آيه هيچ يك از اين حروف وجود ندارد، ولى اين آيه متعرض همان مسئلهاى است كه در آيه 3 نساء (همين سوره) مطرح شده و هشدار مىدهد كه تمايل شما به ازدواج با دختر يتيم، مجوزى براى تصاحب اموالش نيست لذا در اينجا بايد گفت: «الى» در تقدير است به زيرنويس اول آيه 3 سوره نساء (همين سوره) هم توجه فرماييد. 6- به آيات 220 بقره (2) و 9 ضحى (93) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 99 128- اگر زنى از بى توجهى و رويگردانى شوهرش ترس داشت، ايرادى بر آنها نيست كه [با پارهاى گذشتها] ميان خود به گونهاى آشتى و سازش برقرار كنند كه سازش [با جدايى] بهتر [از زندگى با اختلاف] است نفوس در معرض بخل [و فرومايگى] قرار گرفته است [كه اختلاف به سازش نمىانجامد] «1» و اگر نيكويى و پرهيزكارى كنيد، [پاداش آن با خداست و] محققاً خدا از آنچه مىكنيد آگاه است. 129- هرگز نمىتوانيد ميان زنان [از همه جهات] به عدالت رفتار كنيد، هر چند كه [بر اجراى عدالت] مصر باشيد پس [لا اقل از زنى كه دوستش نداريد] به تمامى منحرف نشويد كه او را بلا تكليف رها سازيد و اگر سازش و پرهيزكارى كنيد، [بدانيد كه] خدا آمرزگارى است مهربان. 130- اگر متاركه بين آنها [اجتناب ناپذير] شد، [هيچ كدام خود را باخته تصور نكنند كه] خدا هر يك را به توان [بيكران] خويش بىنياز خواهد كرد، كه خدا فراخى بخش و فرزانه است. 131- هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به خداست، به شما و آنها كه قبل از شما اهل كتاب بودند، سفارش كرديم كه از خدا پروا كنيد و اگر انكار ورزيد [به خود زيان رساندهايد] هر چند در آسمانها و زمين است متعلق به خداست و خدا بىنياز و شايسته ستايش است. 132- هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به خداست و خدا به عنوان كارگزار [براى بندگان] كافى است. 133- اى مردم، اگر [خدا] بخواهد، شما را [از ميان] مىبرد و افراد ديگرى را [به جاى شما] مىآورد «2» و خدا بر اين كار تواناست. 134- هر كه [فقط] پاداش دنيا را مىخواهد، [بداند كه] پاداش دنيا و آخرت در اختيار خداست «3» و خدا شنوا و بيناست. __________________________________________________ 1- به بخش انتهايى آيه 9 حشر (59) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 133 انعام (6) و 19 و 20 ابراهيم (14) آمده است. 3- به آيه 7 روم (30) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 100 135- اى مؤمنان، همواره براى عدالت ايستاده باشيد و براى خدا گواهى دهيد، هر چند كه به زيان خودتان يا پدر و مادر و نزديكان [تان] باشد خواه [طرف مورد شهادت] بىنياز باشد يا نيازمند، [در هر حال] خدا نسبت به [رعايت حال] فقير و غنى «1» سزاوارتر است پس پيرو هواى نفس مباشيد، كه از عدالت باز مىمانيد و اگر [شهادت را] تحريف يا [از اداى آن] روى گردانيد، محققاً خدا از آنچه مىكنيد آگاه است. 136- اى مؤمنان، به خدا و پيامبرش و كتابى كه بر وى نازل كرد و كتاب [هاي] ى كه قبلًا نازل كرده است، ايمان آوريد و هر كه خدا و فرشتگان و كتابها و پيامبرانش و [نيز] روز واپسين را انكار كند، در گمراهى بىپايانى افتاده است. 137- افرادى كه ايمان آوردند و سپس انكار كردند و باز ايمان آوردند و دگر باز به راه انكار رفتند و بر انكار خود افزودند، خدا بر آن نيست كه بيامرزدشان و به راهى هدايتشان كند «2». 138- [اين] دو رويان را خبر بده كه عذابى دردناك [در انتظار] دارند. 139- هم آنها كه انكار ورزان را به جاى مؤمنان به دوستى [خود] گرفتهاند، آيا [ارج و] عزت را نزد آنها مىجويند؟ در حالى كه عزت به تمامى دست خداست «3». 140- در كتاب [خدا] براى شما [اين حكم] نازل شده است «4» كه چون شنيديد آيات خدا مورد انكار و استهزاى [گروهى] قرار مىگيرد، با آنها منشينيد تا به سخنى ديگر پردازند، و گر نه شما هم هماهنگ با آنها خواهيد شد محققاً خدا دو رويان و انكار ورزان را در دوزخ گرد مىآورد، __________________________________________________ 1- ضمير تثنيه به فقير و غنى باز مىگردد. 2- به آيات 17 و 18 نساء (همين سوره) و 90 آل عمران (3) توجه فرماييد. 3- به آيه 26 آل عمران (3) توجه فرماييد ضمناً مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 81 و 82 مريم (19) آمده است. 4- با آيه 68 انعام (6) كه مكى است مقايسه فرماييد توجه داريم كه اين سوره مدنى است و بعد از انعام نازل شده است. ترجمه طاهرى، ص: 101 141- همان كسانى كه [موذيانه] در [كار] شما چشم به راه مىمانند اگر از [لطف] خدا پيروزى عايد شما شد، مىگويند: مگر ما با شما نبوديم؟! و اگر انكار ورزان بهرهاى يافتند، مىگويند: مگر ما شما را [به مبارزه] سوق نداديم و شما را از [پيوستن به] مؤمنان باز نداشتيم؟! روز رستاخيز، خدا ميان شما داورى خواهد كرد و خدا هرگز براى انكار ورزان، راهى بر زيان مؤمنين قرار نخواهد داد. 142- دورويان [به گمان خود] خدا را فريب مىدهند، در حالى كه خدا [به سزاى عملشان] آنان را فريب مىدهد و چون به نماز برخيزند، سست و بىحال براى خودنمايى در برابر مردم بر مىخيزند و جز اندكى خدا را ياد نمىكنند. 143- ميان كفر و ايمان سرگردانند، نه با اين گروهند و نه با آن گروه و هر كه را خدا گمراه كرده است «1»، هرگز راهى براى او نخواهى يافت. 144- اى مؤمنان، انكار ورزان را به جاى مؤمنان به دوستى انتخاب مكنيد آيا مىخواهيد در پيشگاه خدا عليه خودتان دليل روشنى پديد آريد؟! 145- محققاً دو رويان [كه به دوستى انكار ورزان دل بستهاند] در طبقه فروتر دوزخ جاى دارند، و هرگز براى آنها ياورى نخواهى يافت، 146- مگر آنها كه توبه كنند و [رفتار خود را] اصلاح نمايند و به كتاب خدا چنگ زنند و آيين خويش را ويژه خدا كنند كه آنها در زمره مؤمناناند و خدا به افراد با ايمان پاداشى بزرگ خواهد داد. 147- اگر سپاسگزار و با ايمان باشيد، خدا را با عذاب شما چكار «2»؟ و خدا حقگزار و داناست. __________________________________________________ 1- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. 2- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 102 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:32 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |