منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره نساء 148- خدا بانگ برداشتن به سخن بد را دوست ندارد «1»، مگر [از جانب] كسى كه مورد ستم قرار گرفته باشد و خدا شنوايى داناست. 149- اگر نيكويى را آشكار يا نهان داريد و يا از بديها [ى ديگران] گذشت نماييد، [خدا پسندانه است و] «2» خدا گذشت كننده و تواناست. 150- كسانى كه خدا و پيامبرانش را انكار مىكنند و مىخواهند بين خدا و پيامبرانش جدايى قائل شوند «3» و مىگويند: پارهاى از پيامبران را باور داريم و پارهاى ديگر را انكار مىكنيم، و مىخواهند بين انكار و ايمان راهى انتخاب كنند، 151- انكار ورزان واقعىاند و براى آنان عذابى ذلتبار آماده كردهايم. 152- كسانى كه به خدا و پيامبرانش باور دارند و ميان هيچ يك از آنها تفاوتى قائل نمىشوند، پاداششان را [خدا] خواهد داد، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 153- اهل كتاب [به منظور بهانهجويى] از تو درخواست مىكنند كتابى از آسمان [يك جا] بر آنها نازل كنى «4»! از موسى بزرگتر از اين را خواستند كه گفتند: خدا را آشكارا به ما بنما «5»، و به خاطر [كلام ناهنجار و] ظلمشان، صاعقه آنها را فرا گرفت [ولى به درخواست موسى به زندگى باز آمدند] «6» آن گاه با آنكه نشانههاى روشن بر آنها آمده بود، گوساله را [به پرستش] گرفتند، ام [كه پس از توبه] از آن [گناهشان] درگذشتيم «7» و به موسى موضعى مسلط داديم. 154- و كوه طور را براى گرفتن پيمان از آنها «8» بر فرازشان افراشتيم [تا نشانى از قدرت خدا باشد] و گفتيم: با خضوع و فروتنى از دروازه [معبد بيت المقدس] وارد شويد و فرمان داديم كه: روز [هاى] شنبه [از حكم ويژه تحريم صيد ماهى] تجاوز نكنيد «9» و [در اين موارد] از آنها پيمان محكمى گرفتيم. __________________________________________________ 1- به آيه 19 لقمان (31) توجه فرماييد. 2- به آيه 271 بقره (2) توجه فرماييد. 3- به آيات 136 و 137 بقره (2) توجه فرماييد. 4- به آيه 93 اسراء (17) توجه فرماييد. 5- به آيه 55 بقره (2) توجه فرماييد. 6- براى توجيه افزوده، به آيه 155 اعراف (7) توجه فرماييد. 7- علت عفو آنان در آيه 54 بقره (2) آمده است. 8- به آيات 83 و 84 بقره (2) توجه فرماييد. 9- به آيه 163 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 103 155- به خاطر پيمان شكنىشان و انكار آيات خدا و قتل ناحق پيامبران و نيز به خاطر گفتار [ناهنجار] شان كه دلهاى ما در پرده است [مورد نفرين خدا قرار گرفتند] «1» در واقع خدا به [كيفر] انكارشان بر دلهاى آنها مهر [غفلت] نهاده است، لذا جز عده كمى ايمان نمىآرند. 156- و [نيز] به سبب انكار و گفتار [ناهنجار] شان در [مورد] بهتان بزرگى كه به مريم زدند! «2» 157- و اين سخنشان كه: ما عيسى مسيح فرزند مريم، پيامبر خدا را «3» كشتيم در حالى كه او را نكشتند و به دار نياويختند، بلكه امر بر آنها مشتبه شد و كسانى كه در مورد او اختلاف ورزيدند، خود از آن در ترديد و بىاطلاع و پيرو گمان بودند و مسلماً عيسى را نكشتند 158- بلكه خدا او را به سوى خويش فرا برد و خدا فرادستى فرزانه است. 159- تمامى اهل كتاب قبل از مرگ [و در آستانه مرگ كه پردهها از برابر چشمها مىافتد] به عيسى ايمان مىآورند «4» [ولى دير است] و او در روز رستاخيز بر [صحنه بازخواست] آنها گواه خواهد بود «5». 160- به سزاى ظلمى كه از يهوديان سر زد و به سبب بازداشتن فراوان آنها از راه خدا، [پارهاى از] نعمتهاى پاكيزهاى كه بر آنها حلال بود، برايشان حرام كرديم «6»، 161- و نيز به خاطر ارتكاب رباخوارى، با آنكه از آن نهى شده بودند و خوردن اموال مردم به ناحق و ما براى انكار ورزان آنها عذابى دردناك آماده كردهايم. 162- ولى اهل تحقيق از ميان اهل كتاب و مؤمنين، به آنچه بر تو و قبل از تو نازل شده است باور دارند. [به آنها] و بويژه «7» نمازگزاران و زكات دهندگان و به افرادى كه به خدا و روز واپسين باور دارند، پاداشى بزرگ خواهيم داد. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، با قسمت اول آيه 13 مائده (5) مقايسه فرماييد. 2- اين بهتان در لفافه در آيات 27 و 28 مريم (19) آمده است. 3- اينكه منكران يهود تصريح مىكنند «مسيح پيامبر خدا ...» از روى استهزاء است مثل آيه 27 شعراء (26) از زبان فرعون. 4- با كيفيتى مشابه ايمان آوردنى كه در آيه 90 يونس (10) آمده است ضمناً در آيه 47 مدثر (74) ساعت مرگ به حالت يقين تعبير شده است. 5- اين گواهى در آيات 116- 118 مائده (5) آمده است. [.....] 6- به آيه 146 انعام (6) توجه فرماييد. 7- به زيرنويس سوم آيه 177 بقره (2) مراجعه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 104 163- ما به تو وحى فرستاديم، همان گونه كه به نوح و پيامبران پس از او [مثل] ابراهيم و اسماعيل و اسحاق و يعقوب و [پيامبران] دودمان [ش] «1» و عيسى و ايوب و يونس و هارون و سليمان وحى فرستاديم، و [همان گونه كه] به داود زبور را عطا كرديم 164- و [بر] پيامبرانى كه سرگذشت پارهاى از آنها را قبلًا بر تو بازگو كرديم و پارهاى ديگر را بازگو نكردهايم [وحى فرستاديم]، و [از ميان آنها] خدا با موسى به وضوح سخن گفت «2». 165- پيامبرانى بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم تا پس از اين پيامبران، براى مردم در برابر خدا، حجت و دستاويز [عدم اطلاع] باقى نماند «3» كه خدا فرادستى فرزانه است. 166- [معاندين، وحى تو را انكار مىكنند] ولى خدا بر [حقيقت] آنچه بر تو نازل كرده كه مبتنى بر علم اوست، گواهى مىدهد و فرشتگان [نيز] گواهند و خدا به عنوان گواه كافى است. 167- آنها كه به راه انكار رفتند و [مردم را] از راه خدا بازداشتند «4»، در گمراهى بىپايانى افتادهاند. 168- آنان كه انكار ورزيدند و مرتكب ظلم شدند [و بازنگشتند] «5»، خدا بر آن نيست كه بيامرزدشان و به راهى هدايتشان كند 169- جز راه دوزخ كه جاودانه در آن به سر برند و اين بر خدا آسان است. 170- اى مردم، اينك پيامبر [گفتار] حق را از جانب پروردگارتان براى شما آورده است، ايمان بياوريد تا به سود شما باشد و اگر انكار كنيد [خدا از اطاعت شما بىنياز است كه] هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست و خدا دانايى است فرزانه. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 136 بقره (2) مراجعه فرماييد. 2- شرح گفتگوهاى مستقيم خدا با موسى را در آيات 12 تا 46 طه (20) ملاحظه فرماييد. 3- براى روشن شدن اين حجت و توجيه افزوده، به آيات 134 طه (20) و 47 قصص (28) توجه فرماييد. 4- نمونههاى «صد عن سبيل اللَّه» را در آيات 168 آل عمران (3)، 18 احزاب (33) و نيمه دوم آيه 81 توبه (9) ملاحظه فرماييد. 5- براى توجيه افزوده به آيات 153 اعراف (7)، 82 طه (20) و 53 زمر (39) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 105 171- اى اهل كتاب، در دين خويش گزافه نگوييد «1» و درباره خدا جز حق نگوييد عيسى مسيح فرزند مريم، فقط پيامبر و مخلوق «2» خداست كه به مريم القا كرد و رحمتى است از جانب خدا، پس به خدا و پيامبرانش ايمان آوريد و به سهگانگى [خدا] قائل نشويد «3»، [از اين گفتار] باز ايستيد تا به سود شما باشد خدا معبودى است يگانه منزه است از اينكه فرزندى داشته باشد، هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست و خدا به عنوان كارگزار كافى است. 172- هرگز مسيح و فرشتگان مقرب از بندگى خدا استنكاف ندارند و آنان كه از بندگى او استنكاف و تكبر ورزند، [خدا] همه آنان را [روز رستاخيز] به پيشگاه خود احضار «4» خواهد كرد، 173- و پاداش مؤمنان نيكوكار را به طور كامل خواهد داد و از بخشايش خود بر [پاداش] آنان مىافزايد و آنها را كه [از بندگى خدا] استنكاف و تكبر ورزيدهاند، به عذابى دردناك دچار خواهد كرد، و آنان در برابر خدا براى خود كارساز و ياورى نخواهند يافت. 174- اى مردم، برهان آشكارى از جانب پروردگارتان براى شما رسيد و نورى آشكار به سوى شما نازل كردهايم «5». 175- اما آنها كه به خدا ايمان آوردند و به [كتاب] او چنگ زدند، در رحمت و بخشايش خويش واردشان خواهد ساخت و آنها را به راهى راست به سوى خويش هدايت خواهد كرد. __________________________________________________ 1- به بخش ابتدايى آيات 17 و 72 مائده (5) و نيز آيات 30 و 31 توبه (9) توجه فرماييد. 2- «كلمه» در قرآن به معنى مخلوق نيز به كار رفته است به آيات 109 كهف (18) و 27 لقمان (31) توجه فرماييد. 3- پدر (خدا)، پسر (عيسى) و روح القدس. 4- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) مراجعه فرماييد. 5- منظور از نور آشكار، قرآن است به بخش پايانى آيات 52 شورى (42) و 157 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 106 176- در مورد [ميراث] «كلاله» «1» از تو نظر مىخواهند بگو: خدا نظر مىدهد: اگر مردى فوت كند كه فرزند [و پدر و مادر] نداشته و [لى] خواهرى داشته باشد، نيمى از دارايى [برادر] متعلق به اوست، و [به همين ترتيب] برادر از [دارايى] خواهرى كه فرزند ندارد ارث مىبرد هر گاه [وارثان ميت] دو خواهر باشند، دو ثلث ميراث را مىبرند و اگر [وارثان] چند برادر و خواهر باشند، بهره هر برادر دو برابر خواهر است [براى تمامى ميراث] خدا براى شما بروشنى بيان مىكند تا به اشتباه نيفتيد و خدا به هر چيزى داناست. 5- سوره مائده به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- اى مؤمنان، به قراردادها وفا كنيد. [گوشت] چارپايان جز آنها كه تذكر داده خواهد شد «2»، بر شما حلال است، [ولى] در حال احرام شكار را حلال مشمريد، خدا هر حكمى كه بخواهد مقرر مىدارد. 2- اى مؤمنان، سمبلهاى [دين] خدا «3» و [ممنوعيت جنگ در] ماه حرام «4» و قربانيهاى عادى و نشاندار را هتك حرمت نكنيد و نيز حرمت راهيان خانه خدا را كه بخشايش و خشنودى او را مىخواهند، نگاه داريد و چون از احرام خارج شديد [آزادانه مىتوانيد] شكار كنيد [زنهار] دشمنى با گروهى كه [در گذشته] شما را از مسجد الحرام بازداشتند، به تجاوز [از حق] وادارتان نكند و [همواره] در نيكى و تقوا همكارى كنيد، نه در گناه و تجاوز، و از خدا پروا كنيد، كه خدا سخت كيفر است. __________________________________________________ 1- برادر و خواهر شخصى كه فوت كرده است و پدر و مادر و فرزند ندارد. 2- اشاره به متن آيه سوم همين سوره است كه در آيات 173 بقره (2) و 121 و 145 انعام (6) نيز آمده است. [.....] 3- دو مورد از آنها را به عنوان نمونه در آيات 158 بقره (2) و 36 حج (22) ملاحظه فرماييد. 4- به زيرنويس آيه 217 بقره (2) مراجعه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 107 3- مردار، خون، گوشت خوك «1» و آنچه [به هنگام ذبح] نام غير خدا بر آن برده شده [و براى رضايت و خوشآمد طاغوتها و غيره قربانى شده باشد] و حيوانى كه خفه شده و يا با زدن از پاى درآمده و بر اثر سقوط يا ضرب شاخ [حيوانى ديگر] كشته شده و باقيمانده صيد درندگان بر شما حرام شده است، مگر اينكه [پيش از مردن] ذبح كرده باشيد و [نيز] آنچه در برابر بتها قربانى شوند و تقسيم [گوشت حيوان] به حكم قرعه اينها همه انحراف [از فرمان خدا] است اما هر كه در شرايط گرسنگى بدون قصد گناه، ناگزير [از خوردن آنها] گردد، [مسئلهاى نيست كه] خدا آمرزگارى است مهربان امروز انكارورزان از [براندازى] دين شما نوميد شدند، پس از آنها نترسيد و از [نافرمانى] من بترسيد امروز دين شما را به كمال رساندم و نعمت خويش را بر شما تمام كردم و تسليم [در قبال خدا] را «2» به عنوان دين براى شما انتخاب كردم «3». 4- از تو مىپرسند چه چيزهايى بر آنها حلال شده است؟ بگو: نعمتهاى پاكيزه بر شما حلال است، و [نيز] دستاورد سگان شكارى كه مورد تعليمشان قرار دادهايد [زيرا] هنرى كه خدا به شما آموخته است به سگان آموزش مىدهيد پس، از شكارى كه براى شما گرفتهاند بخوريد و نام خدا را بر آن ياد كنيد «4» و از خدا پروا كنيد، كه خدا سريع الحساب است. 5- امروز نعمتهاى پاكيزه بر شما حلال شد و غذا [و ذبايح] اهل كتاب بر شما و غذا [و ذبايح] شما بر آنها حلال است «5» و [نيز نكاح] زنان پارساى مؤمن و زنان پارسايى كه قبل از شما اهل كتاب بودند [بر شما حلال است]، در صورتى كه مهرشان «6» را بپردازيد، در حالى كه خود پاكدامن باشيد نه بىعفت، و نه اينكه [در نهان] دوست بگيريد و هر كه [ضرورت] ايمان را انكار كند، تلاشش بر باد رفته است و در آخرت در شمار زيانكاران خواهد بود. __________________________________________________ 1- به زيرنويس اول آيه 173 بقره (2) توجه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. 3- بر حسب ترتيب نزول، اين آيه آخرين آيه قرآن است (شادروان دهلوى) و اللَّه اعلم. 4- دستور ذكر نام خدا در موارد ذبح يا شكار، خاص مسلمانان نيست و به پيروان ساير مذاهب نيز داده شده است با آيه 34 حج (22) مقايسه فرماييد. 5- شيخ المفسرين طبرسى در تفسير خود ذيل اين آيه گفته است: «به نظر اكثر مفسران و فقها منظور از طعام، ذبيحه اهل كتاب است» طبرسى در عين حال در دنباله كلام خود اضافه مىكند: «برخى هم گفتهاند مقصود حبوبات است» در اين مورد بايد توجه داشته باشيم كه حبوبات اهل كتاب، مسئله و ابهامى نبوده است كه قرآن بخواهد آن را روشن كند. آنچه از آغاز مشكل روز بوده، مسئله ذبايح اهل كتاب بوده كه قرآن به آن اشاره و آن را روشن كرده است. شيخ طوسى و ابو الفتوح رازى نيز در تفسيرهاى خود هر دو قول را محتمل مىدانند ولى محمد جواد مغنيه در تفسير الكاشف قايل به حليت ذبايح اهل كتاب است. ضمناً در آيات قرآن «طعام» در مورد غذاى گوشتى نيز به كار رفته است به آيه 96 مائده (5) توجه فرماييد اين كلمه در قرآن حدود 20 مورد بكار رفته كه در تمامى موارد به معنى مطلق خوراك آمده است من جمله آيات 61 و 184 بقره (2)، 93 آل عمران (3)، 75 و 95 مائده (5)، 37 يوسف (12) و غيره دليل قاطع ديگر در اين مورد آيه 34 حج (22) است. براى توضيحات جامعتر و محققانهتر به رساله آيت اللَّه محمد ابراهيم جناتى در نشريه كيهان انديشه شماره 65 (فروردين و ارديبهشت 75) و نيز مقاله استاد بهاء الدين خرمشاهى در روزنامه اطلاعات شماره 21013 مورخ 25 اسفند 75 صفحه معارف اسلامى مراجعه فرماييد و اللَّه اعلم. 6- واژه «اجور» در آيه به معنى «مهريه» است با آيه 50 احزاب (33) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 108 6- اى مؤمنان، چون به [عزم] نماز برخيزيد، چهره و دستهاى خود را تا مرفق شستشو دهيد و سرها را مسح كنيد و پاها را تا دو قوزك پا [بشوييد] «1» و اگر در حال جنابت هستيد غسل كنيد و اگر بيمار يا در سفر بوديد يا يكى از شما از آبريزگاه آمد و يا با زنان آميزش داشتيد و به آب دسترسى نداشتيد، بر خاك پاكى تيمم كنيد و از آن به چهرهها و دستهاتان بكشيد خدا بر آن نيست كه شما را در تنگنا قرار دهد بلكه مىخواهد پاكتان سازد و نعمت خويش را بر شما تمام كند، بسا كه سپاسگزارى كنيد. 7- نعمت خداى را بر خود و پيمان [فطرى] كه شما را بدان ملزم ساخت- به هنگامى كه گفتيد: شنيديم و اطاعت كرديم- به ياد آوريد «2» و از خدا پروا كنيد، كه خدا به راز دلها داناست. 8- اى مؤمنان، همواره براى خدا ايستاده باشيد و به عدالت گواهى دهيد و دشمنى با گروهى [از مردم] به بىعدالتى وادارتان نكند عدالت ورزيد، كه به تقوا نزديكتر است و از خدا پروا كنيد، كه او به آنچه مىكنيد آگاه است. 9- خدا به مؤمنان نيكوكار وعده آمرزش و پاداشى بزرگ داده است. __________________________________________________ 1- «ارجلكم» به كسر لام نيز قرائت شده و در آن صورت اين كلمه عطف بر «رءوسكم» و مشمول مسح كشيدن مىشود، ولى بنا بر قرائت فتح لام، عطف بر «ايديكم» خواهد شد. بعضى از مفسران گفتهاند «ارجلكم» از آن جهت به فتح لام قرائت شده كه عطف بر محل «بروسكم» است كه نصب مىباشد. شيخ المفسرين طبرسى در اين مورد ذيل اين آيه در مجمع البيان بررسى جامعى كرده و ضمن نقل اقوال فقها و مفسران، توضيحات مفيدى داده است و اللَّه اعلم. 2- به آيه 172 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 109 10- و كسانى كه انكار ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند، دوزخىاند. 11- اى مؤمنان، نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد، آن گاه كه گروهى مىخواستند بر شما دست يابند و خدا دست آنها را از [آزار] شما بازداشت «1». از خدا پروا كنيد و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند. 12- خدا از دودمان يعقوب پيمان گرفت و از ميان آنها دوازده سالار [براى دودمانهاى دوازدهگانه] «2» برانگيخت و اعلام داشت كه: من با شما هستم اگر به نماز ايستيد و زكات بپردازيد و به پيامبران من باور آوريد و ياريشان كنيد و [با كمك به نيازمندان] به خدا وام نيكو «3» دهيد، قطعاً بديهاى شما را مىزدايم «4» و شما را به باغهايى از بهشت درآورم كه نهرها در دامن آن جارى است پس هر كه بعد از اين پيام راه انكار پويد، راه درست را گم كرده است. 13- آن گاه به خاطر پيمان شكنيشان، آنان را نفرين كرديم و دلهاشان را سخت گردانديم كلمات [كتاب] را از مفهوم اصلىاش تعريف مىكنند و بخشى از آنچه متذكر شده بودند، به فراموشى سپردند، و پيوسته بر خيانتى از آنها آگاه مىشوى، مگر عده قليلى از آنها پس از آنها درگذر و چشم بپوش، كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد. __________________________________________________ 1- در مورد اينكه اين موضوع مربوط به چه موقعى است، مفسران نظرهاى مختلفى دادهاند و صحيحترين قول اين است كه كفار قريش در حديبيه از جنگ باز ايستادند، با آنكه قصد جنگ داشتند و اللَّه اعلم. 2- به زيرنويس آيه 136 بقره (2) توجه فرماييد. 3- از آنجا كه هر گونه انفاق در راه كمك به بندگان خدا، با توجه به آيات 245 بقره (2) و 160 انعام (6) نتيجه قهرىاش پاداش بزرگترى در پيشگاه خداست، اين انفاقها به مثابه وامى به خداست كه باز پرداخت بيشترى دارد لذا «وام نيكو» ناميده شده است. 4- منظور گناهان صغيره است، به آيه 31 نساء (4) توجه فرماييد. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 110 14- از مدعيان مسيحيت [نيز] پيمان گرفتيم و آنها هم بخشى از آنچه متذكر شده بودند، به فراموشى سپردند، لذا تا روز رستاخيز ميانشان دشمنى و كينه ايجاد كرديم «1»، و خدا آنها را از [نتيجه] اعمالشان آگاه خواهد ساخت «2». 15- اى اهل كتاب، پيامبر ما به سراغ شما آمده است، در حالى كه بسيارى از حقايق كتاب [خدا] را كه پنهان مىداشتيد «3»، براى شما بروشنى بيان مىكند و از بسيارى [احكام دشوار] در مىگذرد براستى نور و كتابى روشنگر از جانب خدا نزد شما آمده است. 16- [كتابى كه] خدا در پرتو آن هر كه را پيرو خشنودى او باشد، به راههاى نجات هدايت نمايد و طبق قانونمندى خويش از تاريكيها به روشنايى رهسپار گرداند و به راه راست هدايت نمايد. 17- براستى آنان كه گفتند: خدا همان مسيح فرزند مريم است «4»، به راه كفر و انكار رفتهاند بگو: اگر خدا به هلاكت مسيح فرزند مريم و مادرش و همه اهل زمين اراده نمايد، چه كسى در برابر خدا اختيارى دارد [كه مانع شود]؟ فرمانروايى آسمانها و زمين و ما بين آنها خاص خداست هر چه اراده كند مىآفريند و خدا بر هر كارى تواناست. __________________________________________________ 1- عبارت اخير، در مورد يهوديان نيز در آيه 64 مائده (همين سوره) آمده است. 2- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 3- بخشهايى از كتاب كه مخفى كرده بودند، همان آيات مربوط به نبوت پيامبر اسلام است به آيات 146 بقره (2) و 157 اعراف (7) و 29 فتح (48) توجه فرماييد. 4- يكى از موارد سهگانهاى است كه در آيه 73 مائده (همين سوره) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 111 18- يهود و مسيحيان گفتند: ما فرزندان «1» و دوستان خداييم بگو: پس چرا [خدا] شما را در برابر گناهانتان مجازات مىكند؟ در واقع شما [هم] بشرى از جمله آفريدگان او هستيد خدا هر كه را بخواهد [و شايسته بداند] مىبخشد و هر كه را بخواهد [و سزاوار ببيند] مجازات خواهد كرد. فرمانروايى آسمانها و زمين و ما بين آنها خاص خداست و سرانجام در پيشگاه اوست. 19- اى اهل كتاب، در دوران فترت پيامبران «2»، پيامبر ما به سراغ شما آمده است، در حالى كه [حقايق را] براى شما بروشنى بيان مىكند تا نگوييد كه: هيچ بشارت دهنده و هشدار دهندهاى بر ما مبعوث نشد اينك بشارت دهنده و هشدار دهنده به سراغ شما آمده است و خدا بر هر كارى تواناست. 20- [به ياد آر] هنگامى كه موسى به قوم خود گفت: اى قوم من، نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد كه ميان شما پيامبرانى بر انگيخت و [با سپرى شدن دوران اسارت، افرادى از] شما را پادشاهان [خودتان] كرد و مزايايى در اختيارتان قرار داد كه به هيچ يك از مردم جهان عنايت نكرده بود «3». 21- اى قوم من، به سرزمين مقدسى كه خدا برايتان مقرر داشته است درآييد و [از ترس مشكلات] به عقب باز مگرديد، كه زيانكار خواهيد شد. 22- گفتند: اى موسى، در آن سرزمين گروهى خودكامه هستند كه تا بيرون نروند، هرگز به آن در نياييم و اگر بيرون رفتند، وارد خواهيم شد. 23- دو تن از مردان خدا ترس كه خدا بر آنها انعام كرده بود گفتند: شما از دروازه شهر بر آنان وارد شويد، همين كه به شهر درآييد، پيروز خواهيد شد اگر ايمان داريد بر خدا توكل كنيد [و نهراسيد]. __________________________________________________ 1- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «ابناء» به زيرنويس سوم آيه 145 بقره (2) مراجعه فرماييد اين كلمه 5 بار در قرآن آمده كه يك بار آن (در همين آيه) به شكل «ابنوا» و بقيه به شكل رايج ثبت شده است. 2- فاصله زمانى ميان حضرت عيسى (ع) و پيامبر اسلام 600 سال است و در اين مدت هيچ پيامبرى مبعوث نشده است آيه اشاره به اين دوران دارد. 3- از جمله نجات معجزهآسا از اسارت فرعونيان (49 و 50 بقره)، غذاى مخصوص (من و سلوى، 57 بقره) و جارى شدن دوازده چشمه در صحرا (60 بقره). ترجمه طاهرى، ص: 112 24- [ولى آنها] گفتند: اى موسى، مادامى كه آنها در آنجا هستند هرگز ما قدم به آن سرزمين نخواهيم گذاشت تو و پروردگارت برويد [با آنها] بجنگيد، ما همين جا نشستهايم. 25- [آن گاه] موسى گفت: پروردگارا، من فقط اختيار خودم و برادرم را دارم ميان ما و اين منحرفان جدايى انداز. 26- [خدا] گفت: آن سرزمين تا چهل سال بر آنها ممنوع گرديد و [در اين مدت] در بيابان سرگردان خواهند بود بر اين منحرفان افسوس مخور. 27- داستان دو فرزند آدم را بدرستى برايشان بازگو كه چون قربانىاى نذر كردند، از يكى پذيرفته شد و از ديگرى [كه پرهيزكار نبود] پذيرفته نشد «1» [به انگيزه حسادت] گفت: تو را مىكشم پاسخ داد: [گناه از من نيست] خدا فقط از پرهيزكاران مىپذيرد. 28- اگر دست به كشتن من بگشايى، من به كشتن تو دست نخواهم زد، كه از خداى پروردگار جهانيان ترس دارم. 29- مىخواهم به وبال گناه [قتل] من و گناه [بىپروايى سابق] خودت [كه موجب عدم پذيرش قربانى شد] گرفتار آيى و دوزخى گردى جزاى ستمگران همين است. 30- [هواى] نفس، كشتن برادر را در نظرش [موجه] جلوه داد و او را به قتل رساند و زيانكار شد. 31- آن گاه خدا زاغى برانگيخت كه در زمين كند و كاو مىكرد، تا به وى نشان دهد كه چگونه جسد برادرش را [زير خاك] پنهان سازد [قابيل با خود] «2» گفت: واى بر من، آيا ناتوان بودم از اينكه مثل اين زاغ باشم تا جسد برادر را به خاك سپارم! آن گاه [بسختى] پشيمان شد __________________________________________________ 1- در مورد كم و كيف اقدامى كه كردند و اينكه چگونه روشن شد عمل يكى در پيشگاه پروردگار قبول شده و عمل ديگرى قبول نشده، در قرآن هيچ توضيحى نيامده است. تورات توضيحى در اين مورد داده كه قابل قبول و قابل اعتماد نيست. 2- اسامى اين دو برادر در قرآن نيامده، ولى انجيل آنان را به اسامى هابيل و قابيل معرفى كرده است. ترجمه طاهرى، ص: 113 32- به خاطر [پيشگيرى از نظاير] اين [جنايت] بود كه بر دودمان يعقوب مقرر داشتيم كه هر كه ديگرى را بدون داشتن حق قصاص و نه به خاطر تبهكارى او بر روى زمين به قتل رساند، گويى همه مردم را كشته است، و هر كه سبب [ادامه] زندگانى كسى شد، گويى همه مردم را حيات بخشيده است پيامبران ما نشانههاى روشن براى دودمان يعقوب آوردند، با وجود اين بسيارى از آنها در سرزمين [خويش] به زيادهروى دست زدند. 33- كيفر آنها كه با خدا و پيامبرش مىجنگند و [با سلب امنيت] در سرزمين [خود] به تبهكارى مىكوشند آن است كه [بسته به ميزان جرم] كشته شده يا به دار آويخته شوند يا [بخشى از] يك دست و يك پاى آنان را «1» در جهت مخالف ببرند و يا از آن سرزمين تبعيد گردند اين رسوايى آنها در دنياست و در آخرت نيز عذابى بزرگ خواهند داشت 34- مگر كسانى كه قبل از آنكه دستگيرشان كنيد، توبه كنند و بدانيد كه خدا آمرزگارى است مهربان. 35- اى مؤمنان، از خدا پروا كنيد و به او تقرب جوييد و در راهش جهاد كنيد، بسا كه رستگار شويد. 36- اگر دو برابر آنچه در زمين است در اختيار انكار ورزان باشد تا همه را براى نجات خود از عذاب روز رستاخيز فدا كنند، از آنها پذيرفته نخواهد شد و عذابى دردناك [در انتظار] دارند «2». __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، با آيه 31 يوسف (12) مقايسه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 91 آل عمران (3)، 18 رعد (13)، 47 زمر (39)، 15 حديد (57) و 11- 14 معارج (70) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 114 37- همواره مىخواهند از آتش خارج شوند، و [لى] خارج شدنى از آن نيستند و عذابى پاينده دارند «1». 38- [بخشى از] دست مرد يا زن سارق را به سزاى عملشان ببريد «2»، به عنوان عقوبتى از جانب خدا و خدا فرادست و فرزانه است. 39- و هر كه پس از كردار نابجا [و ارتكاب سرقت] توبه نموده و به اصلاح [خود] پردازد، خدا [به رحمت خويش] بر او باز مىگردد، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 40- مگر نمىدانى كه خداست كه فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست؟ هر كه را بخواهد [و سزاوار ببيند] مجازات خواهد كرد و هر كه را بخواهد [و شايسته بداند] مىبخشد و خدا بر هر كارى تواناست. 41- اى پيامبر، آنها كه به راه كفر و انكار مىشتابند و به لفظ ابراز ايمان مىكنند و [لى] دلهاشان ناباور است، ترا اندوهگين نكنند و [نيز] يهوديانى كه به گفتار دروغ فراوان توجه مىكنند و جاسوس گروهى ديگرند كه [از كبر] نزد تو نيامدهاند كلمات [كتاب] را از مفهوم اصلىاش تحريف مىكنند [به يكديگر] مىگويند: اگر اين [حكم تحريف شده] به شما عرضه شد، بپذيريد و گر نه كناره بگيريد. هر كه را خدا [به علت تباهى رفتارش] به آزمايش و بلا افكند، در برابر خدا اثرى براى او نخواهى داشت آنها كسانى هستند كه خدا نخواسته است دلهاشان را [از لوث اغراض] پاك كند در دنيا رسوايى و در آخرت عذابى بزرگ خواهند داشت. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 22 حج (22) و 107 و 108 مؤمنون (23) آمده است. 2- براى توجيه افزوده، با آيه 31 يوسف (12) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 115 42- به گفتار دروغ، فراوان توجه مىكنند و مال حرام را مىبلعند، اگر نزد تو آيند، درباره آنها داورى كن يا از آنها روى بگردان، و اگر از آنها رويگردان شدى، زيانى به تو نخواهند رساند، و [لى] اگر داورى كردى، به عدالت داورى كن، كه خدا عادلان را دوست دارد. 43- چگونه تو را به حكميت انتخاب مىكنند در حالى كه تورات در اختيار آنهاست و حكم خدا در آن [مذكور] است؟ آن گاه با وجود اين از آن روى بر مىتابند، [چون] ايمان ندارند. 44- تورات را كه حاوى هدايت و نور است نازل كرديم، كه پيامبران [پس از موسى] كه تسليم [حكم خدا] بودند و نيز الهيون و علماى مذهبى كه به حفظ كتاب خدا مأمور بودند، طبق آن بين يهوديان داورى مىنمودند و بر [اصالت] آن گواه بودند شما هم [به هنگام داورى] از مردم نترسيد، تنها از من بترسيد و آيات مرا به بهايى ناچيز نفروشيد و آنان كه طبق آياتى كه خدا نازل كرده است داورى نكنند، انكار ورزند. 45- در تورات بر يهوديان مقرر داشتيم كه نفس [را] در برابر نفس [قصاص كنيد] «1»، چشم در برابر چشم، بينى در برابر بينى، گوش در برابر گوش و دندان در برابر دندان و هر زخمى [نيز] قصاص دارد اما هر كه قصاص را ببخشد، كفارهاى براى [گناهان] اوست و آنان كه طبق آياتى كه خدا نازل كرده است داورى نكنند، ستمكارند. __________________________________________________ 1- شيخ طوسى در تفسير «تبيان» ذيل اين آيه تصريح كرده است كه «اين قانون تورات در اسلام نيز امضا شده است». دكتر خزائلى در كتاب «احكام قرآن» مىگويد: «با آنكه آيه در مقام خبر از مندرجات تورات است پايان آيه حاكى است كه حكم آن در شرع اسلام تثبيت شده است، زيرا صراحت دارد كه كسانى كه به احكام منزل از جانب خدا عمل نكنند، ستمكارند». شادروان خزائلى پس از نقل آيه مشابه در تورات اضافه مىكند: «حكم عفو و صدقه در اين مورد، در تورات نيامده و قرآن آن را اضافه و تكميل كرده و اين دليلى است بر امضاى آن در قرآن». محمد جواد مغنيه در جلد سوم تفسير الكاشف ذيل آيه گفته است: «حكم النفس بالنفس الخ» از احكامى است كه در تورات نازل شده و شريعت اسلامى آن را نسخ نكرده است. لازم به ذكر است كه اين قانون، مربوط به مواردى است كه قتل در داخل يك نظام اتفاق مىافتد، به عبارت ديگر، قاتل و مقتول، هر دو تحت نفوذ يك نظام قرار دارند، و از مقوله آيه 178 بقره (2) كه مربوط به موارد قتل ميان دو نظام است، نيست، و اللَّه اعلم. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 116 46- از پى پيامبران پيشين، عيسى فرزند مريم را فرستاديم كه تورات كتاب پيشين را تصديق مىكرد و انجيل را به او داديم كه حاوى هدايت و نور بود، در حالى كه تصديق كننده تورات كتاب پيشين بود و راهنما و اندرزى براى پرهيزكاران. 47- پيروان انجيل بايد طبق مندرجات آن كه خدا نازل كرده است، داورى كنند و آنان كه طبق آياتى كه خدا نازل كرده است داورى نكنند، منحرفاند. 48- قرآن را بحق بر تو نازل كرديم كه كتب پيشين را تصديق مىكنند و نگاهبان آنهاست «1»، پس طبق آنچه خدا نازل كرده است ميان آنها داورى كن و [با غفلت] از آيات حقى كه بر تو آمده است هوسهايشان را پيروى مكن براى هر گروه از شما آيين و روشى مقرر كرديم و اگر خدا مىخواست شما را امتى واحد [و موحد] قرار مىداد «2»، ولى مىخواهد در مورد موهبت اختيار كه به شما داده است «3»، شما را آزمايش كند، از اين رو در نيكويىها [بر يكديگر] سبقت گيريد، كه بازگشت همه شما به پيشگاه خداست و در موارد اختلافتان [داورى و] شما را آگاه مىسازد. 49- و [فرمان داديم] كه طبق آنچه خدا نازل كرده است ميان آنان داورى كن و هوسهايشان را پيروى مكن و بر حذر باش از اينكه از پارهاى احكام كه خدا بر تو نازل كرده است غافلت كنند، و اگر [از داورى تو] روى برتافتند، آگاه باش كه خدا مىخواهد آنها را به [عقوبت] پارهاى از گناهانشان گرفتار سازد و براستى بسيارى از مردم منحرفند. 50- آيا داورى [دوران] جاهليت را [از تو] مىخواهند؟ براى اهل يقين داورى چه كسى بهتر از خداست؟ __________________________________________________ 1- منظور اين است كه موارد تحريف مشخص مىسازد. 2- براى روشنتر شدن و توجيه افزوده، به آيه 9 نحل (16) توجه فرماييد، در مورد توجيه افزوده، به آيات 99 يونس (10) و 13 سجده (32) هم توجه فرماييد. 3- براى توجيه كلمه «اختيار» كه به جاى موصول در عبارت فى ما ءاتيكم قرار دادهايم، به موضوع آزمايش و نيز دستور سبقت گرفتن در نيكويىها كه در آيه آمده است توجه فرماييد. بديهى آزمايش هر كس به دليل اختيار اوست براى انتخاب راه نيك و بد به قسمتهاى قبل و بعد اين عبارت در آيه مورد بحث و نيز به آيه انسان (76) هم توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 117 51- اى مؤمنان، يهوديان و مسيحيان را دوست نزديك [و پشتيبان] خود مگيريد، [بدانيد كه] آنها خود پشتيبان يكديگرند و هر كه از شما با آنها طرح دوستى بندد، در زمره آنهاست و خدا ستمگران را هدايت نخواهد كرد. 52- بيماردلان را مشاهده مىكنى كه در [دوستى] آنها شتابانند، [و] مىگويند: از اين مىترسيم كه رويداد بدى براى ما پيش آيد «1» چه بسا خدا پيروزى يا شرايطى خاص از جانب خويش [به نفع مسلمين] پديد آرد، تا [اين گروه] از انديشههايى كه در دل نهان مىداشتند [سخت] پشيمان گردند. 53- [آن روز] مؤمنين خواهند گفت: آيا اين [دشمنان رنگ باخته] همانها هستند كه با سوگندهاى سخت خود، به خدا سوگند ياد كردند كه با شما خواهند بود؟ تلاششان بر باد رفت «2» و زيانكار شدند. 54- اى مؤمنان، هر كه از شما از دين خويش بازگردد [چه باك]، بزودى خدا گروهى را [پديد] آرد كه دوستشان دارد و دوستش دارند، در برابر مؤمنان فروتنند و در برابر انكار ورزان درشت رفتار در راه خدا به جهاد برخيزند و از ملامت احدى ترس ندارند اين بخشايش خداست كه به هر كه خواهد ارزانى مىدارد، و خدا فراخى بخش و داناست. 55- بىگمان دوست شما خدا و پيامبر او و مؤمنانى هستند كه به نماز مىايستند و با خضوع و فروتنى انفاق مىكنند «3». 56- و هر كه خدا و پيامبرش و مؤمنان را به دوستى برگزيند، [از گروه خداست و] براستى گروه خدا پيروز است. 57- اى مؤمنان، كسانى از اهل كتاب كه دين شما را به استهزا و بازيچه گرفتند، و نيز كفر ورزان را به دوستى [خود] انتخاب مكنيد و اگر ايمان داريد از خدا پروا كنيد. __________________________________________________ 1- گفتار روشنتر و جسورانهتر آنان را در آيه 12 احزاب (33) ملاحظه فرماييد. 2- به آيه 33 فرقان (25) و نيز به مثالهايى در اين زمينه در آيات (18) ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. 3- در اين رابطه به آيات 262- 264 بقره (2) نيز توجه فرماييد. بعضى از مفسران و مترجمان اين آيه را بر اساس روايت در شأن حضرت على امير مؤمنان عليه السلام مىدانند و چنين ترجمه كردهاند: «آنها كه در حال ركوع زكات مىدهند»، ولى بعضى هم عقيده دارند كه آن حضرت در حين نماز به چيزى جز خدا توجه نداشت، و اللَّه اعلم. ترجمه طاهرى، ص: 118 58- و چون [مردم را] به نماز فرا مىخوانيد، آن را به استهزا و بازيچه گيرند زيرا گروهى هستند كه درك نمىكنند. 59- بگو: اى اهل كتاب، آيا جز [براى] اين بر ما عيب مىگيريد كه به خدا و كتابهايى كه بر ما و قبل از آن نازل شده است، ايمان داريم و [جز براى] اينكه بيشتر شما منحرفيد. 60- بگو: آيا شما را [از اعمالى] آگاه سازم كه از نظر جزا نزد خدا بدتر از اينهاست؟ [اعمال] آنان كه خدا نفرينشان كرده و بر آنها خشم گرفته است و برخى از آنها را [به حالت] بوزينه و خوك گردانيد و نيز كسانى كه [به جاى خدا] طاغوتها [و امراى خودكامه] را بندگى كردند آنها در جايگاهى بدترند و از راه درست گم گشتهتر. 61- چون نزد شما آيند، اظهار ايمان كنند و حال آنكه با همان انكار كه آمدند، بازگشتند و خدا از آنچه پنهان مىداشتند آگاهتر است. 62- بسيارى از آنها را مىبينى كه در گناه و تجاوز و حرامخوارى مىشتابند براستى رفتار زشتى دارند. 63- چرا الهيون و علماى مذهبى، آنها را از گفتار گنهآلود و حرامخواريشان باز نمىدارند؟ براستى رفتار زشتى دارند. 64- يهوديان گفتند: دست خدا بسته است «1»! دستهاشان بسته باد كه به خاطر اين گفتار [ناهنجار] مورد نفرين قرار گرفتند، دو دست [تواناى] او گشوده است، آن گونه كه بخواهد [بى دريغ] مىبخشد. آياتى كه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، بر طغيان و انكار بسيارى از آنها مىافزايد، و [به كيفر آن] تا روز رستاخيز ميانشان دشمنى و كينه ايجاد كرديم، هر گاه كه آتشى براى جنگ افروختند، خدا آن را فرو نشاند. پيوسته در سرزمين [خود] به تبهكارى مىكوشند، و خدا تبهكاران را دوست ندارد. __________________________________________________ 1- اشاره نيشدار يهوديان به موضوع آيات 11 حديد (57) و 17 تغابن (64) است. ترجمه طاهرى، ص: 119 65- اگر اهل كتاب ايمان مىآوردند و پرهيزكار مىشدند، بديهايشان را مىزدوديم «1» و به باغهاى بهشت سرشار از نعمت واردشان مىكرديم «2». 66- اگر آنها به تورات و انجيل و هر آنچه از جانب پروردگارشان نازل شده است، عمل مىكردند، از نعمتهاى آسمان و زمين برخوردار مىشدند، برخى از آنها گروهى ميانهرو هستند و بسيارى [ديگر] رفتار زشتى دارند. 67- اى پيامبر، آنچه از [جانب] پروردگارت بر تو نازل شده است ابلاغ كن در غير اين صورت، رسالتش را انجام ندادهاى. خدا تو را از [گزند] مردم حفظ خواهد كرد كه خدا انكار ورزان را هدايت نخواهد كرد. 68- بگو: اى اهل كتاب، هيچ ارزشى [نزد خدا] نخواهيد داشت، مگر اينكه به تورات و انجيل و هر آنچه از جانب پروردگارتان نازل شده است، عمل كنيد، ولى آياتى كه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، بر طغيان و انكار بسيارى از آنها مىافزايد پس بر [احوال] اين انكار ورزان افسوس مخور. 69- [از ميان] كسانى كه [به آيين اسلام] ايمان آوردهاند و نيز يهوديان و صائبان «3» و مسيحيان، آنان كه به خدا و روز واپسين باور دارند و به شايستگى عمل كنند، ترس و اندوهى نخواهند داشت «4». 70- از دودمان يعقوب پيمان گرفتيم و پيامبرانى بر آنها فرستاديم، و [لى] هر گاه پيامبرى پيامى خلاف پسند نفسشان آورد، گروهى را دروغ پرداز شمردند و گروهى را به قتل مىرساندند. __________________________________________________ 1- به آيه 31 نساء (4) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 69 مائده (همين سوره) آمده است. 3- به زيرنويس آيه 62 بقره (2) رجوع فرماييد. 4- به آيات 127 انعام (6) و 28- رعد (13) توجه فرماييد ضمنا مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 120 71- و بر اين پندار بودند كه آزمايش و عقابى نخواهد بود، در نتيجه كور و كر شدند، [آن گاه به خود آمدند و توبه كردند] خدا [نيز به رحمت خود] بر آنان بازگشت باز هم بسيارى از آنها [در مقابل حقايق] كور و كر شدند و خدا به آنچه مىكنند بيناست. 72- بىگمان كسانى كه گفتند: خدا همان مسيح فرزند مريم است، كفر ورزيدند با آنكه مسيح مىگفت: اى دودمان يعقوب، خداى را بندگى كنيد كه صاحب اختيار من و شماست هر كه براى خدا [در قدرت] شريك قائل شود، از بهشت محرومش گرداند و جايگاهش آتش است و ستمگران ياورى نخواهند داشت. 73- بى ترديد كسانى [هم] كه گفتند: خدا يكى از [عناصر] سه گانه [الوهيت] است «1»، كفر ورزيدند هيچ معبودى جز خداى يگانه نيست. اگر از گفتار خود باز نايستند، كسانى از آنها كه [مصرانه] انكار ورزيدند، به عذابى دردناك دچار خواهند شد. 74- آيا به درگاه خدا بازگشت و استغفار نمىكنند؟ در حالى كه خدا آمرزگارى است مهربان. 75- مسيح فرزند مريم فقط پيامبرى است كه قبل از او نيز پيامبران [ديگرى] بودهاند و مادرش نيز زنى بسيار راستگوى بود هر دو غذا مىخوردند ببين چگونه نشانهها را بر آنها بروشنى بيان مىكنيم و آنها چگونه [از حق] بازگردانده مىشوند! 76- بگو: چرا به جاى خدا چيزى را بندگى مىكنيد كه در نفع و ضرر شما بىاثر است؟! خداست كه شنوا و آگاه است. __________________________________________________ 1- مسيحيان عناصر سه گانه الوهيت را خدا، عيسى و روح القدس مىدانند. ترجمه طاهرى، ص: 121 77- بگو: اى اهل كتاب، در دين خود بنا حق گزافه نگوييد «1» و هوسهاى گروهى را پيروى نكنيد كه قبلا گمراه شدند و بسيارى را به گمراهى كشاندند و از راه اعتدال گم گشتند. 78- انكار ورزان دودمان يعقوب مورد نفرين داود و عيسى فرزند مريم قرار گرفتند اين [كيفر] به سبب نافرمانى و تجاوزشان بود. 79- يكديگر را از رفتار ناپسندى كه مرتكب آن مىشدند، باز نمىداشتند. براستى رفتار زشتى داشتند. 80- بسيارى از آنها را مىبينى كه با انكار ورزان دوستى مىورزند [هواى] نفسشان بد نتيجهاى براى آنها پيش آورده كه موجب خشم خدا بر آنان است و جاودانه در عذاب به سر برند. 81- اگر به خدا و پيامبر و كتابى كه بر او نازل شده است، باور مىداشتند، انكار ورزان را به دوستى نمىگرفتند، ولى بيشترشان منحرفند. __________________________________________________ 1- به آيات 30 و 31 توبه (9) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 122 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:31 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |