منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره مائده 82- يهود و مشركان را دشمنترين مردم نسبت به مؤمنان خواهى يافت، و نزديكترين آنها را به دوستى مؤمنان، كسانى مىيابى كه گفتند مسيحى هستيم زيرا برخى از آنها دانشمند و تارك دنيا هستند و سرورى خواه نيستند 83- و آن گاه كه آيات نازل شده بر پيامبر را بشنوند، ملاحظه مىكنى كه بر اثر شناخت حقيقت، ديدگانشان را اشك [شوق] فرا مىگيرد [و] مىگويند: پروردگارا، باور داريم ما را در زمره گواهى دهندگان به شمار آر «1». 84- و [گويند:] چرا به خدا و حقيقتى كه به ما رسيده است، ايمان نياوريم و اميدوار نباشيم كه پروردگارمان ما را همراه شايستگان [به بهشت] در آورد؟ 85- خدا نيز به پاداش گفتارشان آنان را به باغهايى از بهشت پاداش داد كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برند پاداش نيكوكاران همين است «2». 86- و كسانى كه انكار ورزيدند و آيات ما را دروغ شمردند، دوزخىاند. 87- اى مؤمنان، نعمتهاى پاكيزهاى كه خدا بر شما حلال كرده است، حرام تلقى نكنيد و [از حد] تجاوز مكنيد، كه خدا متجاوزان را دوست ندارد. 88- از آنچه خدا روزى شما كرده است، حلال و پاكيزه بخوريد و از خدايى كه به او ايمان داريد، پروا كنيد. 89- خدا شما را به خاطر سوگندهاى بيهوده [و بى اختيار] تان باز خواست نمىكند، ولى نسبت به [شكستن] سوگندهايى كه به اراده ياد كردهايد بازخواست مىكند و كفاره آن، اطعام ده بينواست از متوسط غذاى خانواده خويش، يا [تهيه] لباس آنها، يا آزاد كردن يك اسير «3»، و هر كه [توان اين موارد را در خود] نيافت، سه روز روزه بگيرد اين كفاره سوگندهاى شماست كه ياد مىكنيد و [مىشكنيد حرمت] سوگندهاى خود را پاس داريد خدا آيات خود را اين گونه براى شما بروشنى بيان مىكند، بسا كه سپاس داريد. __________________________________________________ 1- به آيات 52- 54 قصص (28) توجه فرماييد. [.....] 2- اشاره به فضيلت گروهى از مسيحيان حبشه است كه همراه جعفر طيار به خدمت پيامبر آمدند. به هر حال اين مورد، تخصيص بر آيه نمىزند. 3- معنى تحت اللفظ آن «آزاد كردن گردن» است. ترجمه طاهرى، ص: 123 90- اى مؤمنان، مى و قمار و بتها و [كاربرد] ابزار قرعهكشى [و بخت آزمايى] پليد و از كار [هاى] شيطان است از آنها دورى كنيد، بسا كه رستگار شويد. 91- شيطان مىخواهد از طريق مى و قمار، ميان شما دشمنى و كينه برانگيزد و شما را از ياد خدا و نماز باز دارد آيا دست بردار هستيد؟ 92- از خدا و پيامبر اطاعت كنيد و [از گناهان] بر حذر باشيد و اگر روى برتابيد، آگاه باشيد كه بر عهده پيامبر ما فقط ابلاغ آشكار است. 93- بر مؤمنان نيكوكار در مورد آنچه [قبل از تحريم] خوردهاند گناهى نيست، به شرطى كه پرهيزكار و مؤمن و نيكوكار باشند، [و اگر دچار لغزش شدند] باز به تقوا و ايمان روى آورند و [با تكرار لغزش] باز هم تقوا و احسان پيشه كنند [در آن صورت مورد بخشايش خدا قرار مىگيرند] «1» كه خدا نيكوكاران را دوست مىدارد. 94- اى مؤمنان، خدا شما را [در حال احرام] به شكارى كه در دسترس شما و تيررس شماست مىآزمايد، تا معلوم گرداند چه كسى در خلوت از [نافرمانى] او مىترسد و هر كه بعد از اين، تجاوز كند، عذابى دردناك [در انتظار] دارد. 95- اى مؤمنان، در حال احرام شكار نزنيد و هر كه عمداً بزند، بايد جريمهاى بپردازد به صورت قربانى حيوانى اهلى در كعبه، همسنگ همان شكار كه دو تن عادل همسنگ بودن آن را تصديق كنند، و يا كفارهاى كه غذا دادن بينوايان است [در حد همان قربانى]، يا [اگر توان مالى نداشت] به تعداد آن [مساكين] روزه بگيرد، تا وبال كار خويش ببينند از آنچه گذشته، خدا گذشت كرده است و هر كه بازگردد، خدا از او انتقام مىگيرد كه خدا فرا دست و دادستان است. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 153 اعراف (7) و 119 نحل (16) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 124 96- صيد دريا و غذاى آن بر شما حلال گرديد تا براى شما و [ساير] كاروانيان برخوردارى باشد، و [لى] شكار خشكى ما دام كه در احرام هستيد بر شما حرام شده است. از خدايى كه به پيشگاه او احضار «1» مىشويد، پروا كنيد. 97- خدا، خانه با حرمت كعبه و ماه حرام و قربانيهاى عادى و نشاندار را وسيله قوام [كار] مردم قرار داد، تا بدانيد كه خدا به هر چه در آسمانها و زمين است آگاه است و به هر چيزى داناست. 98- آگاه باشيد كه خدا سخت كيفر و [در عين حال] آمرزگارى است مهربان. 99- پيامبر وظيفهاى جز ابلاغ ندارد و خدا هر چه را آشكار و پنهان داريد مىداند. 100- بگو: هرگز پليد و پاك يكسان نيستند، هر چند فراوانى پليد تو را به شگفت آرد اى خردمندان، اى خدا پروا كنيد، بسا كه رستگار شويد. 101- اى مؤمنان، از امورى پرس و جو مكنيد كه اگر بر شما آشكار شود، ناراحتتان مىكند اگر [صبر كنيد و] پرسش آن را به هنگام نزول آيات قرآن واگذاريد، [بموقع] براى شما آشكار خواهد شد خدا از آن [پرسشهاى بيجا] درگذشت و خدا آمرزگارى است دير كيفر. 102- قبل از شما گروهى از اين پرسشها كردند و آن گاه بدانها انكار ورزيدند «2». 103- خدا [حكمى] در مورد بحيره و سائبه و وصيله و حامى مقرر نكرده است «3»، بلكه انكار ورزان دروغ به خدا نسبت مىدهند و بيشترشان درك نمىكنند. __________________________________________________ 1- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 2- احتمالًا اشاره به درخواست گروهى از بنى اسرائيل است كه در آيه 55 بقره (2) و 153 نساء (4) آمده و نيز درخواست گروهى از همراهان عيسى كه در آيات 112- 115 همين سوره آمده است. 3- «بحيره» در لغت به معنى «گوش شكافته» و اصطلاحاً به ماده شترى مىگفتند كه پنج بار زائيده و پنجمى نر باشد گوش آن را شكاف مىدادند و رها مىكردند و خوردن گوشت آن را حرام مىدانستند. «سائبه» در لغت به معنى «رها» و اصطلاحاً به ماده شترى مىگفتند كه نذر بتها مىكردند در آن صورت كسى حق گرفتن آن را نداشت. «وصيله» در لغت به معنى «رسيده و پيوسته» و اصطلاحاً به گوسفندى مىگفتند كه دو قلوى نر و ماده زائيده و كشتن آن را حرام مىدانستند. «حامى» در لغت به معنى «حمايت كننده» و اصطلاحاً به حيوان نرى مىگفتند كه در يك فصل، 10 بار براى تلقيح 10 ماده از آن استفاده شده باشد. خوردن گوشت همه اين چهار مورد را حرام مىدانستند. ترجمه طاهرى، ص: 125 104- و چون به آنها گفته شود: به آنچه خدا نازل كرده است و به [تعليمات] پيامبر توجه كنيد، گويند: آنچه پدرانمان را معتقد به آن تشخيص دادهايم ما را بس اگر پدرانشان چيزى نمىدانسته و هدايت نيافته بودند، چطور «1»؟ 105- اى مؤمنان، مراقب خود باشيد اگر شما به راه هدايت باشيد، هر كه گمراه است به شما زيانى نخواهد رساند بازگشت همه شما به پيشگاه خداست و شما را به آنچه مىكرديد آگاه مىسازد «2». 106- اى مؤمنان، چون مرگ يكى از شما فرا رسد، هنگام وصيت، [ملاك] گواهى ميان شما، [گواهى] دو نفر عادل از شماست، يا اگر در سفر باشيد و پيشامد مرگ شما فرا رسيد، دو تن ديگر از غير خود و اگر [در مورد صداقت آنها] دچار ترديد شديد، پس از نماز بازشان داريد تا به خدا سوگند ياد كنند كه: گواهى حق را به هيچ بهايى نفروشيم، اگر چه [پاى] خويشاوند [در ميان] باشد، و گواهى الهى را هرگز كتمان نكنيم كه در غير اين صورت گناهكار خواهيم بود. 107- هر گاه مشخص شد كه گواهان مرتكب گناه [و خيانت] شدهاند، دو تن ديگر از كسانى كه مورد خيانت قرار گرفتهاند و [به ميت] نزديكترند به جايشان قرار گيرند و به خدا سوگند ياد كنند كه: گواهى ما درستتر از گواهى آنهاست و [از حق] تجاوز نكردهايم در غير اين صورت ستمكار خواهيم بود «3». 108- اين [شيوه] مناسبتر است به اينكه گواهى را بر وجه [حقيقى] اش ادا كنند و يا بترسند از اينكه سوگندهاى ديگرى بر سوگندهاى خودشان حاكم گردد از خدا پروا كنيد و [به فرمان او] گوش فرا داريد، كه خدا منحرفان را هدايت نخواهد كرد. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 170 بقره (2) و 23 و 24 زخرف (43) آمده است. 2- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 3- شيخ المفسرين طبرسى و علامه طباطبايى بنا به دشواريهايى كه در اين آيه و آيه قبل هست، اين دو آيه را از دشوارترين آيات قرآن به شمار آوردهاند. ترجمه طاهرى، ص: 126 109- روزى كه خدا پيامبران را احضار و سؤال كند: دعوت شما [از جانب مردم] چگونه اجابت شد؟ گويند: آگاهى نداريم كه داناى رازهاى نهان تويى، تو. 110- سخن [به ياد آر] آن گاه را كه خدا گفت: اى عيسى فرزند مريم، نعمت مرا بر خود و مادرت به يا دآر، آن زمان كه تو را توسط جبرئيل «1» نيرومند كردم با مردم در گهواره فرزانگى و [به اعجاز] و در ميانسالى [به وحى] گفتى و آن گاه كه تو را كتاب و تورات و انجيل آموختم و زمانى كه به اذن من مجسمه پرندهاى از گل مىساختى و در آن مىدميدى كه پرندهاى [جاندار] مىشد، و نابيناى مادرزاد و بيمار مبتلا به لكههاى پوستى را به اذن من بهبود مىبخشيدى و آن گاه كه مردگان را [زنده از گور] «2» خارج مىكردى و آزار دودمان يعقوب را آن گاه كه نشانههاى روشن براى آنان آوردى از تو بازداشتم، و از گروهى كه انكار مىورزيدند گفتند: اين جز جادويى «3» آشكار نيست 111- و [به ياد آر] آن گاه را كه به حواريون «4» الهام كردم: به من و پيامبرم ايمان آوريد گفتند: ايمان آورديم و گواه باش كه تسليم [فرمان تو] «5» هستيم. 112- و [ياد آر] آن گاه كه حواريون گفتند: اى عيسى فرزند مريم، آيا پروردگار تو مىتواند براى ما خوراكى از آسمان فرو فرستد؟ [عيسى] گفت: اگر ايمان داريد از خدا پروا كنيد [و درخواست جاهلانه مكنيد]. 113- گفتند: [منظورى نداشتيم، فقط] مىخواهيم از آن غذا بخوريم و دلهاى ما [به رسالت تو] مطمئن گردد و صداقت تو را درك كنيم و بر آن گواه باشيم. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 87 بقره (2) مراجعه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 49 آل عمران (3) توجه فرماييد. 3- واژه «سحر» و مشتقات آن 60 بار در قرآن تكرار شده، و واژه «فتنه» و مشتقات آن نيز به همين تعداد در قرآن آمده است (از كتاب معجزات عددى قرآن، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى). 4- ياران ويژه عيسى (ع). 5- با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 127 114- عيسى فرزند مريم [متقاعد شد و] عرضه داشت: بار خدايا، پروردگارا، خوراكى از آسمان بر ما فرو فرست تا براى ما و گروندگان نخستين و آيندگان ما عيدى و آيتى از تو باشد و روزى ما را عطا فرما كه تو بهترين روزى رسانى. 115- خدا ندا داد كه آن را براى شما مىفرستم [ولى مسئوليت شما سنگين خواهد شد] و هر كه از شما بعد از آن انكار ورزد، او را چنان مجازات كنم كه در مورد هيچ يك از جهانيان نكرده باشم. 116- و [به ياد آر] آن گاه را كه [روز رستاخيز] خدا گويد: اى عيسى فرزند مريم، آيا تو به مردم گفتى كه من و مادرم را به جاى خدا به الوهيت گيريد؟ او پاسخ دهد: سبحان اللَّه، مرا نسزد كه آنچه سزاوار من نيست اظهار كنم اگر چنين سخنى گفته بودم، بتحقيق تو مىدانستى به آنچه در نهاد من است دانايى و من از آنچه در ذات تو است بىخبرم كه داناى رازهاى نهان تويى، تو. 117- تنها آنچه مرا بدان مأمور كردى به آنها گفتم كه: خداى صاحب اختيار من و خود را بندگى كنيد و تا وقتى كه در ميان آنها به سر مىبردم، مراقب و گواه آنان بودم و چون مرا برگرفتى، تو خود مراقبشان بودى و تويى كه بر هر چيز گواهى. 118- اگر عذابشان كنى، بندگان تواند، و اگر آنها را مورد بخشايش قرار دهى [از لطف بىحساب توست]، كه تو فرا دست و فرزانهاى. 119- آن گاه خدا گفت: امروز روزى است كه براى راستگويان، راستى گفتارشان سودمند خواهد بود آنان باغهايى از بهشت دارند كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برند خدا از آنها راضى است و آنها نيز از خدا راضىاند اين است كاميابى بزرگ. 120- فرمانروايى آسمانها و زمين و هر چه در آنهاست خاص خداست و او بر هر كارى تواناست. ترجمه طاهرى، ص: 128 6- سوره انعام به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- ستايش خداى را كه آسمانها و زمين را آفريد و تاريكيها و روشنى را مقرر داشت با اين همه، انكار ورزان، [غير خدا را در توان و تدبير] با پروردگار خويش برابر مىشمرند. 2- اوست كه شما را از گل آفريد، آن گاه [براى زيستن شما] سرآمدى مقرر داشت و [آگاهى بر اين] سرآمد معين در اختيار اوست با اين همه باز [در الوهيتش] ترديد مىورزيد! 3- خدا [ى يگانه] در آسمانها و زمين اوست [و] به نهان و آشكار و دستاورد شما آگاهى دارد. 4- هيچ آيتى از آيات پروردگارشان بر آنها عرضه نمىشد، مگر اينكه از آن رويگردان بودند «1». 5- و چون گفتار حق بر آنها عرضه شد، [آن را] دروغ شمردند ولى خبرهاى «2» آنچه استهزايش مىكردند به آنان خواهد رسيد. 6- مگر مشاهده نكردند كه چه بسيار مردم روزگاران را قبل از آنان هلاك كرديم؟ [در حالى كه] امكانات و اقتدارى به آنها داده بوديم كه به شما ندادهايم و باران آسمان را پياپى بر آنان فرستاديم و نهرها پديد آورديم كه در سرزمينشان جارى بود، و آن گاه [كه طغيان و سركشى كردند] «3» به كيفر گناهانشان هلاكشان كرديم و از پى آنها نسلى ديگر پديد آورديم «4». 7- [حتى] اگر كتابى نوشته بر كاغذ بر تو نازل مىكرديم «5» كه انكار ورزان با دستهاى خود آن را لمس كنند، باز هم مىگفتند: اين جز جادويى آشكار نيست «6». 8- گفتهاند: چرا فرشتهاى بر او نازل نشده است «7»؟ اگر فرشتهاى نازل مىكرديم، كار به پايان مىرسيد و هيچ مهلتى نمىيافتند. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 105 يوسف (12) آمده است. 2- اين كلمه 10 بار در قرآن آمده كه دو بار آن به شكل «انبؤا» ثبت شده است: يكى در همين آيه و يك بار هم در آيه 6 شعراء (26)، و بقيه به شكل رايج ثبت شده است. در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «انباء» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد. 3- به آيات 6 و 7 علق (96) توجه فرماييد. 4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 45 سبأ (34) و 82 غافر (40) آمده است. 5- اشاره به درخواست منكران است كه در آيه 93 اسراء (17) آمده است. 6- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 14 و 15 حجر (15) و 44 طور (52) آمده است. 7- منظور آنان از درخواست فرشته در آيه 7 فرقان (25) روشنتر بيان شده است. ترجمه طاهرى، ص: 129 9- اگر آن [فرستاده] را فرشتهاى قرار مىداديم، قطعاً او را هم به صورت بشرى در مىآورديم و آنچه را [اكنون] پوشيده مىدارند، بر آنان پوشيده مىداشتيم «1». 10- قبل از تو نيز پيامبرانى مورد استهزا قرار گرفتند و [سرانجام] عذابى كه استهزايش مىكردند دامنگير تمسخر كنندگان شد «2». 11- بگو: جهانگردى كنيد و ببينيد سرانجام تكذيب كنندگان چگونه بود. 12- بگو: آنچه در آسمانها و زمين است ملك كيست؟ [در مقابل سكوت يا مغلطه آنها] بگو: ملك خداست كه رحمت را بر خود مقرر داشته است [و] محققاً شما را در روز ترديد نپذير رستاخيز جمع مىكند و [لى] كسانى كه [به فريب دنيا] خود را به زيان انداختند، باور نمىآورند. 13- هر آنچه در شب و روز آرامش [و تكاپو] دارد، متعلق به اوست و او شنوا و داناست. 14- بگو: آيا غير خدا را كارساز خود انتخاب كنم، آن آفريننده آسمانها و زمين كه روزى مىبخشد و خود روزى داده نمىشود؟ [هرگز!] بگو: من مأمورم كه در راه تسليم [در قبال خدا] «3» پيشگام باشم و [به من هشدار داده شده كه:] در جرگه شرك ورزان مباش. 15- بگو: اگر در برابر پروردگارم نافرمان باشم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم. 16- هر كه در آن روز عذاب از او گردانده شود، بىترديد خدا بر او رحمت آورده است و اين است كاميابى آشكار. 17- و اگر خدا [به منظور آزمون يا كيفر] تو را گزندى رساند، بردارندهاى جز خودش وجود ندارد و اگر به تو خيرى رساند، [هيچ كس بازدارنده بخشايش او نخواهد شد و] «4» اوست كه بر هر كارى تواناست «5». 18- اوست كه بر بندگان خويش قاهر و مسلط است «6» و اوست فرزانه و آگاه. __________________________________________________ 1- مسئله اينست كه درخواست منكران براى اعزام يك فرشته، بهانهاى بيش نبوده است كه براى توجيه انكار خود مطرح مىكردند. در چنين شرايطى اراده خدا آن نيست كه به دلخواه آنان عمل شود همانگونه كه در مورد در خواستهاى معجزات مختلف به تمايل منكران معاند، كه در آيات 90- 93 اسراء (17) آمده است، درخواست آنان منطقى شناخته نشده است. اينكه آيه مىفرمايد: اگر فرشتهاى هم بفرستيم، بصورت مردى مىفرستيم، توضيح روشنترش آيه 95 اسراء (17) است كه مىفرمايد: اگر در زمين فرشتگان زندگى مىكردند، پيامبرشان را نيز بصورت فرشتهاى مىفرستاديم. و اينكه گفته است آنچه مبهم نگاه مىدارند بر آنان مبهم مىداشتيم، توضيح روشنترش همان است كه در آيه 5 صف (61) آمده است فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 34 انعام (همين سوره)، 25 و 26 فاطر (35) و 43 فصلت (41) آمده است. 3- براى توجيه افزوده، به آيه 54 زمر (39) توجه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيه 107 يونس (10) توجه فرماييد. 5- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 17 احزاب (33) و 2 فاطر (35) آمده است. 6- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 93 مريم (19) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 130 19- بگو: گواهى چه كسى برتر و بزرگتر است؟ [آن گاه] بگو: [گواهى] خدا [كه] ميان من و شما گواه است و اين قرآن [از جانب او] بر من وحى شده است تا به وسيله آن شما و هر كه را [پيام آن به او] برسد، هشدار دهم آيا نظر شما اين است كه در كنار خداى [يگانه] معبودان ديگرى هست؟ و بگو: من هرگز چنين نظرى نخواهم داد بگو: تنها او معبود يگانه است و من از آنچه [در قدرت با او] شريك مىدانيد، برى هستم. 20- اهل كتاب پيامبر را چنان مىشناسد كه فرزندان خويش را [با وجود اين بسيارى از] آنها كه خود را به زيان انداختند، ايمان نمىآرند. 21- كيست ستمكارتر از آن كه دروغ به خدا نسبت دهد «1» يا آيات او را دروغ شمارد؟ براستى ستمگران رستگار نخواهند شد. 22- و (به ياد آر) روزى را كه همگان را احضار مىكنيم «2»، آن گاه به شرك ورزان خطاب كنيم: افرادى كه معبود خود تصور مىكرديد، كجا هستند «3»؟ 23- عذر [بدتر از گناه] شان همين است كه: سوگند به خدا، پروردگارمان كه ما مشرك نبوديم. 24- ببين چگونه [دعاوى] خود را تكذيب مىكنند و بتهايى كه به باطل علم مىكردند، از نظرشان ناپديد گشت. 25- پارهاى از آنها [در ظاهر] به [گفتار] تو گوش فرا مىدهند، و [لى] بر دلهاشان پرده و بر گوشهاشان سنگينى نهاديم «4» تا آن [پيام] را در نيابند و هر آيتى را كه مشاهده كنند باور نمىآورند وقتى هم كه به سراغ تو آيند، انكار ورزان با مجادله مىگويند: اين [كتاب] چيزى جز افسانههاى كهن نيست. 26- آنها [ديگران را هم] از [پيروى] قرآن باز مىدارند و خود نيز از آن كناره مىگيرند در حالى كه تنها خود را به هلاكت مىاندازند و نمىفهمند. 27- و كاش آنان را هنگامى كه در برابر آتش بازداشته شدهاند، مشاهده مىكردى كه [با حسرت] خواهند گفت: كاش [به دنيا] بازگردانده شويم و آيات پروردگار خود را دروغ نشمريم و در زمره مؤمنان قرار گيريم. __________________________________________________ 1- مصداق آن را در آيه 79 بقره (2) و سر انجامشان را در آيه 18 هود (11) ملاحظه فرماييد. [.....] 2- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش پايانى آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 3- به آيه 48 فصلت (41) توجه فرماييد. 4- علت آن را در آيات 10 بقره (2)، 155 نساء (4)، 125 توبه (9) و نيمه دوم 5 صف (61) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 131 28- [چنين نيست كه به راه آمده باشند] بلكه اعمال و نياتى كه قبلًا پنهان مىكردند، در برابرشان آشكار شده [و در بنبست قرار گرفتهاند] و اگر [هم به دنيا] بازگردانده شوند، همان رفتارى را كه از آن نهى شدهاند از سر گيرند و مسلماً دروغ پردازند. 29- مىگفتند: جز زندگى دنياى ما [خبرى] نيست و هرگز برانگيخته نخواهيم شد. 30- كاش آنان را هنگامى كه در برابر پروردگارشان بازداشته شدهاند «1» مشاهده مىكردى كه [خدا به آنها] گويد: آيا اين [آتش] «2» حق [شما] نيست؟ گويند: چرا، سوگند به پروردگارمان [آن گاه خدا] گويد: پس به سزاى انكارتان عذاب را بچشيد. 31- براستى آنها كه لقاى خدا را دروغ شمردند به زيان افتادند و چون رستاخيز ناگهان فرا رسد، در حالى كه بار سنگين گناهان خويش را بر پشت حمل مىكنند، خواهند گفت: دريغ از غفلتى كه در دنيا كرديم «3» آگاه باشيد كه بار بدى بر دوش دارند. 32- زندگانى دنيا جز بازيچه و سرگرمى نيست و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است چرا درك نمىكنيد «4». 33- مىدانيم كه گفتار انكار ورزان تو را اندوهگين مىكند «5»، ولى در واقع تو را دروغ پرداز نمىشمرند، بلكه اين ستمگران آيات خدا را دانسته انكار مىكنند. 34- قبل از تو نيز پيامبرانى مورد تكذيب قرار گرفتند كه پارهاى از اخبارشان «6» را شنيدهاى «7» آنها در برابر آن تكذيب و آزار [آن قدر] شكيبا بودند تا يارى ما بدانها فرا رسيد و برنامه و سنت الهى هيچ تغيير دهندهاى ندارد. 35- اگر اعراض آنها بر تو سنگين و ناگوار است، [خونسرد و شكيبا باش و گر نه] اگر مىتوانى نقبى در زمين يا نردبانى بر آسمان بزنى تا معجزهاى [ديگر براى آنها] بياورى، [بزن ولى] اگر خدا مىخواست همه را [به اجبار] به راه هدايت جمع مىكرد [اما به حكمتش اختيار را مقرر داشت] «8» پس در زمره جاهلان مباش. __________________________________________________ 1- به آيه 6 مطففين (83) توجه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 34 احقاف (46) توجه فرماييد. 3- مفهوم اين آيه به بيان سادهتر در آيات 39 مريم (19) و 56 زمر (39) آمده است. 4- به آيات 1- 2 تكاثر (102) توجه فرماييد. 5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 6 كهف (18) آمده است. 6- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «نبأ» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد. اين كلمه 15 بار در قرآن تكرار شده و 5 بار آن به صورت غير رايج ثبت شده است در اين آيه و آيات 9 ابراهيم (14)، 21 و 67 ص (38) و 5 تغابن (64). 7- با آيه 120 هود (11) مقايسه فرماييد 8- به آيات 8- 10 شمس (91) توجه فرماييد ترجمه طاهرى، ص: 132 36- تنها كسانى كه گوش شنوا دارند [دعوت تو را] مىپذيرند و [لى] مرده دلان [ناباور] «1» را [وقتى] خدا برانگيزد، [متوجه خواهند شد] «2» آن گاه [همه] به پيشگاه او بازگردانده مىشوند. 37- آنها مىگفتند: چرا [مانند پيامبران پيشين] «3» معجزهاى از پروردگارش بر او نازل نشده است «4»؟ [در حالى كه قرآن معجزهاى است جاودانه] «5»، بگو: خدا قادر است كه [هر] معجزهاى نازل كند، ولى بيشترشان نمىدانند. 38- هيچ موجود زندهاى در زمين نيست و نه پرندهاى كه با دو بال خود پرواز مىكند، مگر آنكه گروههايى هستند همانند شما [آفريده شده و روزىخوار] ما در كتاب [آفرينش و تقدير] هيچ چيز را فروگذار نكردهايم، آن گاه در پيشگاه پروردگارشان احضار خواهند شد. 39- كسانى كه آيات ما را دروغ شمردند، كر و گنگ در تاريكيها [ى جهل] به سر مىبرند خدا هر كه را بخواهد گمراه كند «6» و هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند] بر راه راست قرارش خواهد داد «7». 40- بگو به نظر شما اگر عذاب خدا يا رستاخيز بر شما فرا رسد- اگر راستگوييد- آيا جز خدا را [به يارى] مىخوانيد؟ 41- [هرگز!] بلكه فقط او را [به فرياد] مىخوانيد «8»، و اگر او بخواهد، مشكلى را كه به آن اشاره مىكنيد از ميان بر مىدارد و افرادى را كه [در قدرت، با خدا] شريك مىدانستيد، از ياد مىبريد. 42- بر امتهاى قبل از تو [نيز پيامبرانى] فرستاديم و [چون به راه نيامدند، براى آزمايش] آنها را به سختى و گزند گرفتار كرديم، بسا كه زارى كنند [و به درگاه ما بازآيند]. 43- چرا هنگامى كه سختگيرى ما به آنها رسيد، [توبه و] زارى نكردند؟ بلكه دلهايشان سخت شد و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست «9» 44- و چون همه تذكراتى كه به آنها داده شده بود به فراموشى سپردند، [براى آزمايش و اتمام حجت] درهاى هر نعمتى را به رويشان گشوديم، تا بدان سرمست شدند، آن گاه ناگهان آنها را [به تازيانه كيفر] گرفتيم، به گونهاى كه همه در نوميدى فرو رفتند. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 52 روم (30) آمده است. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 12 سجده (32) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به نيمه دوم آيه 5 انبياء (21) و آيه 48 قصص (28) توجه فرماييد. [.....] 4- به آيات 90- 93 اسراء (17) كه نظر مخالفان را در اين مورد به صورت مشروح بيان داشته است، توجه فرماييد. 5- به آيه 38 يونس (10) توجه فرماييد. 6- با آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ مقايسه فرماييد. 7- با آيه 16 مائده (5) يَهْدِي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ مقايسه فرماييد. 8- به آيات 65 عنكبوت (29) و 32 لقمان (31) توجه فرماييد. 9- در رابطه با عبارت اخير، به آيه 36 زخرف (43) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 133 45- پس ريشه آن ستمگران بركنده شد «1»، و ستايش خاص خداست، پروردگار جهانيان. 46- بگو: به نظر شما اگر خدا شنوايى و بينايى شما را باز ستاند و بر دلهاى شما مهر [غفلت] نهد، كدام معبودى جز خدا آن را براى شما باز مىآرد؟ ببين چگونه آيات را به شكلهاى مختلف بيان مىكنيم، باز هم روى بر مىتابند. 47- بگو: به نظر شما اگر عذاب خدا ناگهان يا پس از اعلام، بر شما فرا رسد، آيا جز گروه ستمگران هلاك مىشوند؟ 48- ما پيامبران را جز به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده نمىفرستيم و آنان كه ايمان آرند و به شايستگى رفتار كنند، ترس و اندوهى نخواهند داشت «2». 49- ولى كسانى كه آيات ما را دروغ شمارند، به كيفر انحرافشان، عذاب دامنگيرشان خواهد شد. 50- بگو: به شما نمىگويم كه خزاين خدا در اختيار من است، غيب هم نمىدانم، و نمىگويم كه فرشتهام تنها پيرو آنچه به من وحى مىشود هستم بگو: آيا نابينا و بينا يكسانند؟ چرا انديشه نمىكنيد؟ 51- و بدين [پيام] كسانى را كه از حضور بر آستان پروردگارشان ترس دارند، هشدار بده «3» كه [در آن روز] هيچ كارساز و شفيعى جز خدا نخواهند داشت، بسا كه پرهيزكار شوند. 52- [زنهار] كسانى را كه بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را [به نيايش] مىخوانند و خشنودى او را مىجويند، طرد مكن، نه تو مسئول حساب آنها هستى و نه آنها مسئول حساب تو كه طردشان كنى و در زمره ستمگران قرار گيرى. __________________________________________________ 1- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 2- به آيات 127 انعام (همين سوره)، 28 رعد (13) و 27- 28 فجر (89) توجه فرماييد ضمناً مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 123 طه (20) آمده است. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 11 يس (36) و 45 نازعات (79) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 134 53- مردم را اين گونه به وسيله يكديگر به آزمايش گرفتيم تا [توانگرانشان] بگويند: آيا از ميان ما اين [اراذل] هستند كه خدا نعمت بزرگى به آنان داد؟ «1» مگر خدا به حال سپاسگزاران آگاهتر نيست؟ 54- و چون افرادى كه به آيات ما باور دارند نزد تو آيند، بگو: درود بر شما كه پروردگارتان [در حق شما] رحمت را بر خود مقرر داشته است هر كه از شما به نادانى مرتكب عمل زشتى شود آن گاه پس از آن توبه نموده و به اصلاح [خود] پردازد، [بداند كه] خدا آمرزگارى است مهربان. 55- آيات را اين گونه بوضوح بيان مىكنيم تا راه [نجات] بزهكاران آشكار گردد. 56- بگو: من از بندگى افرادى كه شما به جاى خدا [به نيايش] مىخوانيد، نهى شدهام «2» بگو: هوسهاى شما را پيروى نمىكنم، كه در آن صورت گمراه خواهم بود نه راه يافته. 57- بگو: من نشانه روشنى از پروردگار خويش دارم كه شما آن را دروغ شمردهايد عذابى كه با [تمسخر و] شتاب مىخواهيد، در اختيار من نيست حكم تنها به دست خداست كه حقيقت را بيان مىدارد و بهترين داوران است. 58- بگو: اگر عذابى كه با [تمسخر و] شتاب مىخواهيد در اختيار من بود «3»، كار ميان من و شما يكسره مىشد و خدا به [احوال] ستمگران آگاهتر است. 59- خزائن نهان تنها در اختيار اوست و جز او كسى بدان واقف نيست «4» آنچه در خشكى و درياست مىداند هيچ برگى بدون آگاهى او [از درخت] نمىافتد و هيچ دانهاى در تاريكيهاى [درون] زمين و هيچ تر و خشكى نيست، مگر اينكه در كتاب روشن [علم خدا] ثبت است. __________________________________________________ 1- از نظر توجيه افزوده، با آيه 111 شعراء (26) مقايسه فرماييد. 2- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد. 3- به آيات 32 انفال (8) و 32 هود (11) توجه فرماييد. 4- تفسير «اضواء البيان» با نقل روايتى از رسول اكرم (ص) توضيح داده است كه «مفاتح الغيب» همان پنج موردى است كه در آخرين آيه سوره لقمان (31) شرح داده شده است. ترجمه طاهرى، ص: 135 60- اوست كه [روح] شما را در شب برمىگيرد و از آنچه در روز كردهايد آگاه است، آن گاه شما را بامدادان بر مىانگيزد، [و اين روند ادامه خواهد داشت] تا مدت معينى سپرى شود «1» آن گاه بازگشت شما به پيشگاه اوست و شما را به آنچه مىكرديد آگاه مىسازد «2». 61- اوست كه بر بندگان خويش قاهر و مسلط است «3» و محافظانى بر شما مىفرستد «4»، آن گاه كه مرگ يكى از شما فرا رسد، فرشتگان ما بدون هيچ كوتاهى جان او را مىگيرند. 62- آن گاه به آستان خدا- مولاى راستين خود- باز گردانده مىشوند آگاه باشيد كه داورى خاص اوست و او سريعترين حسابرسان است. 63- بگو: چه كسى شما را از تاريكيهاى خشكى و دريا نجات مىدهد؟ [آن گاه كه] او را به زارى و در نهان مىخوانيد كه: اگر از اين [ظلمت و رنج] ما را نجات دهد، پيوسته سپاسگزار خواهيم بود. 64- بگو: خداست كه شما را از اين خطرات و از هر اندوهى نجات مىدهد، باز هم غير خدا را [در اين نجات، مؤثر و] شريك او مىپنداريد «5». 65- بگو: او تواناست كه عذابى از آسمان يا زمين بر شما بفرستد يا شما را به اختلاف كلمه و پراكندگى اندازد و [طعم] سختگيرى يكديگر را به شما بچشاند «6» ببين چگونه آيات را به شكلهاى مختلف بيان مىكنيم، بسا كه دريابند. 66- قوم تو قرآن را كه سخنى است بر حق، دروغ شمردند بگو: [شما مختاريد و] من كارگزار شما نيستم. 67- هر خبرى [از بشارت و انذارهاى قرآن] موعدى دارد كه بزودى آگاه خواهيد شد «7». 68- چون كسانى را ديدى كه درباره آيات ما به خردهگيرى و طعن زدن پردازند، از آنها رويگردان تا به سخنى ديگر پردازند «8» و اگر شيطان به فراموشىات انداخت، پس از توجه يافتن، با آن ستمگران مجالست مكن. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 42 زمر (39) آمده است. [.....] 2- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 3- مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيه 93 مريم (19) آمده است. 4- توضيح بيشتر را در نيمه اول آيه 11 رعد (13) ملاحظه فرماييد ضمناً به آيات 10- 12 انفطار (82) و 4 طارق (86) توجه فرماييد. 5- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 54 نحل (16) و 67 اسراء (17) آمده است. 6- با آيه 129 انعام (6) مقايسه فرماييد. 7- به آيات 87 و 88 ص (38) توجه فرماييد. 8- به آيه 140 نساء (4) كه روشنتر بيان كرده است، توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 136 69- پرهيزكاران مسئول [سخنان] آنها نيستند اما [ضروريست كه] تذكرى بدهند، بسا كه پرهيزكار شوند. 70- كسانى را كه دين خويش را بازيچه و سرگرمى گرفتهاند و زندگى دنيا فريبشان داده، به حال خود واگذار، و [لى همين قدر] با آيات قرآن به آنها يادآورى كن، تا كسى گرفتار [بازتاب] دستاورد خود نشود، كه [در جهان واپسين] هيچ كس جز خدا كارساز و شفيعى نخواهد داشت و اگر [براى رهايى خويش بخواهد] با تمامى توان مجازاتش را بازخريد كند، پذيرفته نخواهد شد آنها گرفتار عواقب دستاورد خود شدهاند و به خاطر انكارشان آشاميدنىاى از آب داغ و عذابى دردناك دارند. 71- بگو: با آنكه از هدايت الهى برخورداريم، آيا غير خدا را كه نفع و زيانى به حال ما ندارد [به نيايش] بخوانيم «1» و به گذشته [سياه] بازگردانده شويم؟ بخوانيم «2» و به گذشته [سياه] باز گردانده شويم؟ همچون كسى كه ياران [با حسن نيت] ى دارد كه به راه درست دعوتش مىكنند و مىگويند: «به طرف ما بيا» و [لى] شياطين راهش را زده باشند و در زمين حيران مانده باشد بگو: هدايت [راستين]، هدايت خداست و فرمان يافتهايم در برابر پروردگار جهانيان تسليم باشيم 72- و [به يكديگر سفارش كنيم] كه: به نماز بايستيد و از خدا پروا كنيد و اوست كه [براى محاسبه] به پيشگاهش احضار «3» خواهيد شد. 73- اوست كه آسمانها و زمين را به حق [و با هدف] آفريد و روزى كه [براى برپايى رستاخيز] مىگويد باش، مىشود كلامش حقيقت [محض] است روزى كه در صدا دهنده بزرگ دميده مىشود، فرمانروايى خاص اوست داناى نهان و آشكار است و اوست فرزانه و آگاه. __________________________________________________ 1، 2- به آيه 48 نساء (4) توجه فرماييد. 3- براى توجيه ترجمه «حشر» به آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 137 74- [به ياد آر] هنگامى را كه ابراهيم به پدرش آذر گفت: چگونه بتها را معبود خويش فرض مىكنى؟ براستى تو و قومت را در گمراهى آشكار مىبينم. 75- و اين گونه نظام حاكم بر آسمانها و زمين را به ابراهيم مىنموديم تا [يكتايى آفريدگار جهان را درك كند] و به يقين دريابد. 76- هنگامى كه [تاريكى] شب بر [چشمان] او پرده كشيد، به ستارهاى توجه كرد و گفت: اين پروردگار من است و چون افول كرد، گفت: به آنچه از ميان مىرود علاقهاى ندارم. 77- و چون ماه را تابان ديد، [به قوم خود] گفت: اين پروردگار من است «1» و چون افول كرد، گفت: اگر پروردگارم مرا هدايت نكند، مسلماً در زمره گمراهان خواهم بود. 78- و هنگامى كه خورشيد را تابان ديد، گفت: اين كه بزرگتر است پروردگار من است و چون افول كرد، گفت: اى قوم من، من از آنچه [در قدرت با خدا] شريك مىدانيد، برى هستم. 79- من حقگرايانه وجود خود را متوجه كسى كه آسمانها و زمين را آفريده است كردهام و در جرگه شرك ورزان نيستم. 80- قومش با او به احتجاج برخاستند گفت: چرا درباره خدا كه مرا هدايت كرده است، با من محاجه مىكنيد؟ من از بتهايى كه شريك خدا قرار دادهايد ترس ندارم، [هيچ اتفاقى نمىافتد] مگر اينكه پروردگارم مشكلى را بخواهد دانش پروردگار من هر چيزى را فرا گرفته است آيا پند نمىگيريد؟ 81- چگونه از بتهايى كه [با خدا] شريك تلقى كردهايد بترسم، در حالى كه شما از اينكه چيزى را [در قدرت] با خدا شريك مىدانيد كه [خدا] براى شما هيچ اعتبارى به آن نداده است، ترس نداريد. كدام يك از دو گروه [موحدان و مشركان] به امنيت خاطر سزاوارترند، «2» اگر [بهتر] مىدانيد؟ __________________________________________________ 1- شيوه خاصى است كه ابراهيم براى بيان غير مستقيم منظورش به كاربرد همان گونه كه در مورد شكستن بتها گفت: «احتمالًا كار بت بزرگ است كه كوچكترها را شكسته است، از خودشان بپرسيد.» به آيات 58- 65 انبياء (21) توجه فرماييد. 2- معنى و مفهوم عبارت اخير به بيان ديگر در آيه 28 رعد (13) نيز آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 138 82- مؤمنانى كه، ايمان خود را [با كرنش در برابر صاحبان قدرت] به شرك «1» آلوده نساختند، امنيت خاطر دارند و راه يافتهاند. 83- اين منطق ما بود كه به ابراهيم در مواجهه با قومش القا كرديم [مقام] هر كه را بخواهيم به درجاتى رفعت مىبخشيم «2»، كه پروردگار تو فرزانهاى است دانا. 84- اسحاق و يعقوب را به ابراهيم بخشيديم هر يك را هدايت كرديم، و نوح را هم قبل از آن هدايت كرديم و از فرزندان ابراهيم نيز داود و سليمان و ايوب و يوسف و موسى و هارون را [راه نموديم] و نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم، 85- و زكريا و يحيى و عيسى و الياس را [هدايت كرديم] كه همه از شايستگان بودند. 86- اسماعيل و يسع و يونس و لوط را [نيز راه نموديم] و هر يك را بر جهانيان برترى بخشيديم، 87- و برخى از پدران و فرزندان و برادرانشان [را نيز] و آنان را برگزيديم و به راه راست هدايتشان كرديم. 88- اين هدايت خداست كه هر كه از بندگان خويش را بخواهد [و شايسته ببيند]، بدان هدايت خواهد كرد و اگر شرك بورزند، همه تلاششان بر باد خواهد رفت «3». 89- آنها بودند كه كتاب و فرزانگى و پيامبرى عطاشان كرديم و اگر اين [مردم مكه] كتاب و رسالت را انكار كنند [اهميت نده]، ما گروهى را بر آن برگماريم كه در مقام انكار نخواهند بود. 90- آنها كسانى بودند كه خدا هدايتشان كرد، پس راهشان را پى گير [و به مردم] بگو: از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم اين [كتاب] جز پندى براى جهانيان نيست. __________________________________________________ 1- براى توجيه ترجمه ظلم به شرك در اينجا، با آيه 13 لقمان (31) مقايسه فرماييد آيه 106 يوسف (12) هم مؤيد آن است. 2- به نيمه دوم آيه 11 مجادله (58) توجه فرماييد. 3- به آيه 23 فرقان (25) و نيز به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 139 91- [يهوديان] خداى را چنان كه سزاوار اوست، ارج ننهادند، چون گفتند: خدا بر هيچ بشرى هيچ پيامى نازل نكرده است بگو: كتابى را كه موسى عرضه كرد و براى مردم روشنى [راه] و هدايت بود، چه كسى نازل كرده بود؟ [كه] شما آن را به صورت [پراكنده بر] ورقها درمىآوريد و [قسمتى را] آشكار و بسيارى از آن را پنهان مىسازيد در حالى كه [با همان كتاب] مطالبى به شما آموزش داده شده كه نه شما مىدانستيد و نه پدران شما بگو: خداست [كه همه كتب آسمانى را مىفرستد]، آن گاه بگذار آنها را تا در بيهودهگويىشان بازى كنند. 92- اين كتابى است مبارك كه كتب پيشين را تصديق مىكند آن را نازل كرديم تا [همه جهانيان] و [بخصوص] اهل مكه و ساكنان اطرافش را هشدار دهى «1» و كسانى كه به آخرت باور دارند، به آن [كتاب] ايمان مىآورند و بر نماز [هاى] خود مراقبت دارند. 93- كيست ستمكارتر از آن كه دروغ به خدا نسبت دهد يا ادعا كند: به من [نيز] وحى فرستاده شده است، در حالى كه هيچ وحىاى به او نرسيده است، و يا كسى كه مدعى شود من نيز همانند آياتى كه خدا نازل كرده است، عرضه خواهم كرد «2» كاش مىديدى آن گاه كه ستمگران در شدايد مرگاند و فرشتگان با دستهاى گشوده [به آنها نهيب مىزنند:] قالب تهى كنيد! امروز به سزاى گفتار ناحق خود درباره خدا و تكبر در برابر آياتش، به عذابى ذلتبار جزا داده خواهيد شد «3». 94- و [خطاب مىرسد: اكنون] تك و تنها با همان وضعى كه در آغاز شما را آفريديم، به پيشگاه ما باز آمدهايد و هر آنچه ارزانىتان داشته بوديم، پشت سر نهاديد «4» و شفيعانى را كه در [سرنوشت] خود [مؤثر و] شريك تصور مىكرديد، همراهتان نمىبينيم [پيوندها] ميان شما گسسته است و آنچه [تكيهگاه خود] تصور مىكرديد، از نظرتان ناپديد شده است «5». __________________________________________________ 1- براى توجيه افزودهها به آيات 1 فرقان (25) و 28 سبأ (34) توجه فرماييد. لازم به ذكر است كه حتى قبل از اين دستور، پيامبر اكرم (ص) موظف به انذار خويشان نزديك بوده است به آيه 214 شعراء (26) توجه فرماييد. 2- ادعاى آنان را در آيه 31 انفال (8) و پاسخ اين ادعا در آيات 88 اسراء (17) و 34 طور (52) آمده است. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 50 انفال (8) آمده است ضمناً موقعيت متقابل را در مورد نيكان در آيات 27- 30 فجر (89) ملاحظه فرماييد. 4- مفهوم اين بخش از آيه به بيان سادهتر در آيه 95 مريم (19) آمده است. 5- به آيات 92 و 93 شعراء (26) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 140 95- خداست كه [در دل زمين] دانه و هسته را مىشكافد [موجود] زنده را از [ماده] بىجان پديد مىآورد و [ماده] بىجان را از [موجود] زنده [كه تبادل دائمى مرگ و حيات به دست اوست] اين است خدا، پس چگونه [از راه بندگى او] باز گردانده مىشويد؟ 96- شكافنده صبحدم است و شب را مايه آرامش مقرر داشت و خورشيد و ماه را [معيار] حساب [زمان] قرار داد اين تقدير خداى فرادست و داناست. 97- اوست كه ستارگان را براى شما برقرار داشت تا در تاريكيهاى خشكى و دريا بدانها راه يابيد به يقين نشانهها [ى قدرت و تدبير خود] را براى اهل دانش بوضوح بيان كردهايم. 98- و هم اوست كه شما را از يك تن پديد آورد و قرارگاهى [براى زندگى] و امانت گاهى [پس از مرگ خواهيد داشت] اين آيات را براى گروهى كه در مىيابند بوضوح بيان كردهايم. 99- اوست كه از آسمان بارانى فرستاد، و بدان هر [گونه] روييدنى پديد آورديم و از آن سبزهاى برآورديم كه از [نهالهاى] آن، دانههاى بر هم نشسته [براى تغذيه شما] پديد مىآوريم، و نتيجه شكوفههاى درخت خرما، خوشههاى دسترسى است، و نيز [درختان] زيتون و انار «1» و باغهايى از انگور به صورت مشابه و غير مشابه [رويانديم] به هنگامى كه به بار مىنشيند به ميوههاى آن و به [نحوه] رسيدنش بنگريد، كه در آن براى اهل ايمان نشانههايى [از توان و تدبير خدا] است. 100- براى خدا شريكانى از جن قرار دادند، با آنكه خدا آنها را آفريده است، و از سر بىدانشى براى او پسران «2» و دخترانى «3» تصور كردند او را تقديس مىكنم و [او] والاتر است از آنچه توصيف مىكنند. 101- پديد آورنده آسمانها و زمين است چگونه ممكن است فرزندى داشته باشد، با آنكه همسرى نداشته است و هر چيزى را او آفريده و به هر چيزى داناست. __________________________________________________ 1- نظر به اينكه دو كلمه «زيتون و رمان» عطف بر «اعناب» نيستند بلكه عطف بر «جنات» اند، ناگزير آن را قبل از «جنات» آوردهايم. 2- به آيه 30 توبه (9) توجه فرماييد. 3- به آيات 40 اسراء (17) و 21 نجم (53) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 141 102- اين است خدا، پروردگار شما، معبودى جز او نيست، آفريننده هر چيزى است، پس او را بندگى كنيد كه او كارگزار هر موجودى است. 103- چشمها او را در نيابند و او همه چشمها را دريابد و اوست كه باريكبين و آگاه است. 104- از جانب پروردگارتان موجبات بصيرت براى شما آمده است هر كه ديده بصيرت گشايد، به سود اوست و هر كه ديده بر بندد، به زيان خود اوست و من نگاهبان شما نيستم. 105- و آيات را اين گونه در شكلهاى مختلف بيان مىكنيم، تا [دريابند] و نگويند [از ديگران] آموختهاى و تا براى اهل دانش بروشنى بيان كنيم. 106- از آنچه از پروردگارت به تو وحى شده است پيروى كن معبودى جز او نيست و از مشركان رويگردان. 107- اگر خدا مىخواست شرك نمىورزيدند [ولى نظام خلقت انسان را بر اساس اختيار قرار داد] «1» و تو را نگاهبان آنها تعيين نكردهايم و كارگزار آنان نيستى. 108- به معبودانى كه به جاى خدا [به نيايش] مىخوانند، ناسزا نگوييد كه آنها هم با انگيزه تجاوز [از حق] و از سر جهالت خدا را مورد ناسزا قرار دهند كردار هر گروهى را اين گونه در نظرشان آراستهايم «2»، آن گاه بازگشت آنان به پيشگاه پروردگارشان است و آنان را به آنچه مىكردند آگاه مىسازد «3». 109- با سوگندهاى سخت خود به خدا سوگند ياد كردند كه اگر معجزهاى بر آنها برسد، بدان ايمان آورند بگو: معجزهها همه در اختيار خداست [نه من،] و شما چه مىدانيد، كه اگر معجزات هم بيايد، ايمان نمىآورند. 110- دلها و ديدگان آنها را كه در آغاز [از سر عناد] ايمان نياوردند، [از درك حقايق] مىگردانيم و در طغيانشان سرگشته رها مىسازيم. __________________________________________________ 1- به آيه 3 انسان (76) توجه فرماييد. 2- به آيه 25 فصلت (41) توجه فرماييد. 3- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 142 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:30 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |