منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره اعراف 88- سران سرورى خواه قومش گفتند: اى شعيب «1»، تو و مؤمنان همراهت را از شهرمان اخراج مىكنيم، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد «2» گفت: حتى اگر [از آن] ناخشنود باشيم؟ 89- پس از آنكه خدا ما را از آيين شما نجات داد، اگر بدان بازگرديم، دروغ به خدا نسبت دادهايم؟ و ما را نسزد كه بدان باز گرديم، مگر اينكه خدا، پروردگار ما، بخواهد كه دانش پروردگار ما هر چيزى را فراگرفته است بر خدا توكل كردهايم. پروردگارا، ميان ما و قوم ما به حق داورى كن كه تو بهترين داورانى. 90- سران قومش را كه انكار مىورزيدند گفتند: اگر از شعيب پيروى كنيد، زيانكار خواهيد شد. 91- آن گاه زلزله آنان را فرا گرفت و در خانههاى خويش از پاى درآمدند. 92- آنها كه شعيب را دروغ پرداز مىشمردند [چنان نابود شدند كه] گويى هرگز در آن [ديار] نبودهاند» ، و خود زيانكار شدند. 93- شعيب از آنها روى برتافت و گفت: اى قوم من، پيامهاى پروردگارم را به شما رسانيدم «4» و براى شما خيرخواهى كردم اكنون چگونه بر [هلاك] انكارورزان [خيره سر] اندوهگين شوم؟ 94- هيچ پيامبرى را به شهرى نفرستاديم، مگر اينكه اهل آن را به سختى و گزند گرفتار كرديم، بسا كه زارى كنند [و به درگاه ما بازآيند]. 95- [آن گاه] دشوارى [هاى] آنها را به رفاه بدل كرديم تا آنكه انبوه شدند و گفتند: پدران ما نيز گزند و آسايش داشتند [اين گردش روزگار است نه آزمايش خدا]، آن گاه در حال غفلتشان ناگهان آنها را [به كيفر گناهشان] گرفتيم «5». __________________________________________________ 1- شعيب چهارمين نفر از پنج پيامبر عرب است چهار تن ديگر به ترتيب عبارتند از: هود، صالح، ابراهيم و محمد عليهم السلام. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 13 ابراهيم (14) آمده است. 3- اين سرنوشت كسانى بود كه مىخواستند ديگران را از شهرشان اخراج كنند! به آيه 88 همين سوره (اعراف) توجه فرماييد. 4- پيامى را كه شعيب تبليغ مىكرد، در آيه 84 هود (11) ملاحظه فرماييد. 5- براى روشنتر شدن معنى و مفهوم اين آيه، به آيات 42- 45 انعام (6) و 74- 77 مؤمنون (23) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 163 96- اگر مردم [آن] شهرها با ايمان و پرهيزكار بودند، بركات آسمان و زمين را به روى آنها مىگشوديم، ولى [پيام ما را] دروغ شمردند و ما [هم] به [سزاى] دستاوردشان آنها را گرفتار ساختيم «1». 97- مگر مردم شهرها ايمنند از اينكه سختگيرى ما شب هنگام كه به خواب فرو رفتهاند، آنها را فرا گيرد؟ 98- يا مردم شهرها ايمنند از اينكه سختگيرى ما به هنگام نيمروز كه سرگرم بازىاند، آنها را فرا گيرد؟ 99- و آيا از دسيسه خدا در امانند «2» [كه غافل نشستهاند]؟ در حالى كه از دسيسه خدا جز زيانكاران احساس ايمنى نخواهند كرد. 100- آيا براى كسانى كه زمين را پس از [هلاك] صاحبان [قبلىا] اش به ارث مىبرند، روشن نشده است كه اگر مىخواستيم آنها را [نيز] به [كيفر] گناهانشان گرفتار مىكرديم و بر دلهاشان مهر [غفلت] مىنهاديم كه [حقايق را] نشنوند؟ 101- اين سرزمينهايى است كه پارهاى از اخبارش را بر تو حكايت مىكنيم و پيامبرانشان نشانههاى روشن بر آنها عرضه كردند، ولى آنها بر آن نبودند كه به آنچه كه قبلًا دروغ مىشمردند، ايمان آورند. خدا اين گونه بر دلهاى انكارورزان مهر [غفلت] مىنهد «3». 102- در بيشترشان [وفاى به] هيچ عهدى نديديم و منحرف و بزهكار تشخيصشان داديم. 103- پس از پيامبران گذشته، موسى را با آيات خويش بر فرعون و سران [قوم] ش برانگيختيم، اما آنها [با تكذيب خود] نسبت به آيات ما ستم [و ناسپاسى] كردند «4» ببين سرانجام تبهكاران چگونه بود! 104- موسى گفت: اى فرعون «5»، من پيامبرى از سوى پروردگار جهانيانم __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 52 هود (11) آمده است. [.....] 2- براى درك چگونگى مكر خدا به آيه 182 اعراف (7) توجه فرماييد. 3- با آيه 155 نساء (4) مقايسه فرماييد. 4- براى درك معنى و مفهوم «ظلم» در اينجا، به آيات 13 و 14 نمل (27) كه روشنتر بيان شده است توجه فرماييد. 5- «فرعون» لقب عمومى شاهان مصر باستان است و فرعون زمان موسى طبق نقل تاريخ، رامسس دوم بوده است. ترجمه طاهرى، ص: 164 105- سزاوارم كه در مورد خدا جز به راستى و حق سخن نگويم براى شما نشانه روشنى از جانب پروردگارتان آوردهام، پس دودمان يعقوب را [آزاد كن و] در اختيار من بگذار. 106- [فرعون] گفت: اگر راست مىگويى و دليل روشنى آوردهاى، ارائه كن. 107- آن گاه چوبدست خود را انداخت، ناگهان اژدهايى آشكار شد. 108- و دستش را [از گريبان] «1» بيرون آورد، ناگاه در نظر بينندگان سپيد و روشن نمودار شد. 109- سران قوم فرعون گفتند: براستى جادوگرى است دانا «2». 110- [فرعون گفت:] مىخواهد شما را از سرزمينتان آواره كند نظر شما چيست؟ 111- گفتند: [كار] او و برادرش را مسكوت بگذار و مأمورانى به شهرها بفرست، 112- تا هر جادوگر دانايى را به حضور تو آورند. 113- جادوگران نزد فرعون آمدند و گفتند: اگر ما پيروز شديم مسلماً پاداشى خواهيم داشت. 114- گفت: آرى، و از مقربان [دربارم] خواهيد بود. 115- [جادوگران] گفتند: اى موسى، تو [كار خود را] عرضه مىكنى يا ما [اول] عرضه كنيم؟ 116- گفت: شما [كار خود را] عرضه كنيد چون عرضه كردند «3»، چشمان مردم را مسحور كردند و آنان را به ترس انداختند «4» و جادويى بزرگ ارائه كردند. 117- [آن گاه] به موسى الهام كرديم كه چوبدست خود را بيفكن ناگاه [اژدهايى شد و] «5» ساختههاى دروغين آنها را بلعيد. 118- آن گاه حق نمايان گشت و همه تلاش آنها نقش بر آب شد. 119- [فرعونيان] همان جا شكست خوردند و به حقارت افتادند 120- و جادوگران [بىاختيار] به سجده درافتادند، __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 22 طه (20) توجه فرماييد. 2- آنها مثل سران همه نظامهاى خفقان، كلام رهبر خود را طوطىوار ادا مىكردند به آيه 34 شعراء (26) كه همين بيان از زبان فرعون ادا شده توجه فرماييد. 3- به آيه 66 طه (20) توجه فرماييد. 4- حتى خود موسى نيز در لحظههاى اول ترسيد جريان واقعه را در آيات 66- 68 طه (20) ملاحظه فرماييد. 5- براى توجيه افزوده، به آيه 31 قصص (28) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 165 121- و گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، 122- پروردگار موسى و هارون. 123- فرعون گفت: چگونه قبل از آنكه به شما رخصت دهم به او ايمان آورديد؟ اين دسيسهايست كه [با تبانى قبلى] در شهر به كار بستهايد تا مردمش را آواره كنيد بزودى [از فرجام كار خود] آگاه خواهيد شد. 124- دست و پاى شما را به عكس يكديگر قطع مىكنم و همه شما را به دار مىآويزم. 125- [ساحران] گفتند: [مسئلهاى نيست] به پيشگاه پروردگارمان باز مىگرديم. 126- خشم تو بر ما تنها به اين جهت است كه به معجزات پروردگار خويش- آن گاه كه به ما رسيد- ايمان آورديم پروردگارا، بر ما شكيبايى و پايدارى ببار و در حال تسليم [در برابر خودت] «1» جان ما را بگير. 127- سران قوم فرعون گفتند: آيا موسى و قومش را رها مىكنى تا در اين سرزمين تبهكارى كنند و [موسى] تو و معبودانت را فروگذارد؟ گفت: پسرانشان را كشته و دخترانشان را زنده نگاه خواهيم داشت و ما كاملًا بر آنان تسلط داريم. 128- موسى به قوم خود گفت: از خدا يارى بخواهيد و پايدارى كنيد زمين ملك خداست هر كه از بندگانش را كه بخواهد وارث آن خواهد كرد و سرانجام نيك خاص پرهيزكاران است. 129- [قومش] گفتند: قبل از آنكه [به رسالت] نزد ما آيى و پس از آنكه آمدى، مورد آزار قرار گرفتيم «2» [موسى] گفت: چه بسا كه پروردگارتان دشمن شما را هلاك كند و شما را در اين سرزمين جايگزين [آنها] سازد «3» و ببيند چگونه عمل مىكنيد. 130- فرعونيان را به خشكسالى و كاهش محصول گرفتار كرديم، بسا كه پند پذيرند. «4» __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، با آيه 131 بقره (2) مقايسه فرماييد. 2- به آيه 4 قصص (28) توجه فرماييد. 3- به آيات 136 و 137 اعراف (همين سوره) كه تحقق پيشبينى ناشى از توكل موسى (ع) است توجه فرماييد همچنين آيات 5 و 6 قصص (28) را ملاحظه فرماييد. 4- مصداق قاعده كلى است كه در آيات 42 انعام (6) و 94 اعراف (7) بيان شده است. ترجمه طاهرى، ص: 166 131- چون نيكويى و نعمت به آنها مىرسيد، مىگفتند: اين از [شايستگى] ماست، و چون بدى و بلا به آنان روى مىآورد، [شومى] آن را به موسى و همراهانش نسبت مىدادند، آگاه باشيد كه سرنوشتشان در اختيار خداست، ولى بيشترشان نمىدانند. 132- و گفتند: هر معجزهاى براى مسحور كردن ما بياورى، به تو ايمان نمىآوريم «1». 133- آن گاه [به كيفر انكارشان بلاى] طوفان، ملخ، حشره، غوك و [باران] خون بر آنها فرستاديم، در حالى كه نشانههايى واضح بودند باز هم سركشى كردند و گروهى بزهكار بودند. 134- همين كه بلا بر آنان روى آورد، گفتند: اى موسى، از خداى خود بنا به عهدى كه با تو دارد، براى ما بخواه [كه توجهى كند] اگر اين اضطراب و بلا را از ما بردارى، يقيناً به تو ايمان مىآوريم و دودمان يعقوب را در اختيارت قرار مىدهيم. 135- و چون بلا را تا مدت محدودى كه [براى اجراى عهد خود] فرصت داشتند از آنها برداشتيم، باز هم پيمان شكستند. 136- سرانجام از آنها انتقام گرفتيم و در دريا غرقشان كرديم زيرا آيات ما را دروغ شمردند و از آنها غافل بودند. 137- و شرق و غرب آن سرزمين را كه در آن بركت ايجاد كرده بوديم، به گروهى كه مقهور [گردنكشان] بودند به ميراث داديم و وعده نيكوى پروردگارت «2» بر دودمان يعقوب به خاطر پايدارى و شكيبايىشان به تحقق رسيد و آنچه فرعون و قومش ساخته و افراشته بودند در هم كوفتيم. __________________________________________________ 1- به آيات 6 بقره (2) و 14 نمل (27) توجه فرماييد. [.....] 2- اين وعده نيكو را در آيات 5 و 6 قصص (28) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 167 138- دودمان يعقوب را از دريا گذرانديم [در مسير خود] به گروهى رسيدند كه به پرستش بتهاى خويش مىپرداختند [دودمان يعقوب] گفتند: اى موسى، براى ما هم معبودى [ديدنى و محسوس] مثل معبودهاى آنها مقرر كن گفت: براستى شما گروهى جاهل هستيد. 139- آيين اين گروه نابودشدنى است و كارى را كه مىكنند بيهوده است. 140- [آن گاه] گفت: چگونه غير خدا معبودى براى شما انتخاب كنم، در حالى كه او شما را [به موهبت توحيد] بر جهانيان برترى بخشيد؟ 141- [به ياد آريد] آن گاه كه شما را از [سلطه] فرعونيان نجات داديم «1» كه شما را به سختى آزار مىدادند پسرانتان را مىكشتند و دخترانتان را زنده نگاه مىداشتند و در اين [دشواريها و نجات]، آزمونى بزرگ از جانب پروردگارتان بود. 142- با موسى سى شب وعده گذاشتيم و آن را با ده شب [ديگر] تكميل كرديم تا ميعاد پروردگارش چهل شب تمام شد و موسى [قبل از حركت] به برادرش هارون گفت: در ميان قوم جانشين من باش و به اصلاح [امور] پرداز و شيوه تبهكاران را پيروى نكن. 143- و چون موسى به ميعادگاه ما آمد و پروردگارش با او سخن گفت، اظهار داشت: پروردگارا، [خود را] به من بنماى تا تو را ببينم [خدا] گفت: هرگز مرا نخواهى ديد، ولى به اين كوه بنگر، اگر در جاى خود برقرار باقى ماند، مرا خواهى ديد همين كه پروردگارش بر آن كوه تجلى كرد، آن را متلاشى و خرد كرد و موسى مدهوش [به زمين] افتاد چون به خود بازآمد، گفت: [بار خدايا] تو را تقديس مىكنم، به درگاهت بازگشتهام و نخستين باور دارندهام. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 49 بقره (2) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 168 144- [خدا] گفت: اى موسى، تو را با پيامها و گفتار [بى واسطها] م از ميان مردم برگزيدهام، پس آنچه به تو القا كردهام فراگير و سپاس دار. 145- و براى او در الواح [تورات] «1» هر گونه اندرز و بيان واضح هر مطلبى را نوشتيم آن گاه [گفتيم:] آن را جدى بگير و به قوم خود نيز توصيه كن تا نيكوترين احكام آن را فرا گيرند [و به كار بندند] و بزودى جايگاه منحرفان را به شما نشان خواهم داد 146- كسانى را كه به ناحق در زمين تكبر مىورزند، از [توجه به] آيات خويش باز خواهم داشت و [در نتيجه] اگر هر نشانهاى را [از توان و تدبير من] ببينند، به آن ايمان نياورند و اگر راه درست را ملاحظه كنند آن را در پيش نگيرند، و هر گاه راه تباهى را ببينند آن را انتخاب كنند اين به خاطر آن است كه آيات ما را دروغ شمردند و از آن غافل بودند. 147- كسانى كه آيات ما و ديدار آخرت را دروغ شمردند، تلاششان بر باد رفت «2» آيا جز در برابر آنچه كردهاند مجازات مىشوند؟ 148- [عده كثيرى از] «3» قوم موسى در غياب او از زيورآلات خويش مجسمه گوسالهاى ساختند كه صدايى داشت مگر نمىديدند كه [گوساله] با آنها سخن نمىگويد و به راهى هدايتشان نمىكند؟ [مع ذلك] گوساله را [به خدايى] «4» گرفتند و ستمكار بودند. 149- وقتى كه دچار ندامت شدند و متوجه گشتند كه گمراه شدهاند، گفتند: اگر پروردگارمان بر ما به مهر نيامده و ما را نبخشايد، در زمره زيانكاران خواهيم بود. __________________________________________________ 1- در مورد اينكه كيفيت اين الواح چگونه بوده است در قرآن توضيح بيشترى نيامده، ولى در تورات سخن از سنگى بودن الواح به ميان آمده است. 2- به آيه 23 فرقان (25) و نيز به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، با آيه 159 اعراف (7) مقايسه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيه 88 طه (20) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 169 150- و چون موسى با خشم و تأسف نزد قوم خود بازگشت، گفت: در غيبت من روش ناهنجارى داشتيد چرا از فرمان پروردگارتان [در مورد انتظار چهل روزه براى نزول تورات] شتاب كرديد «1»؟ [موسى] الواح را افكند و [موى] سر برادرش را گرفت و به سمت خود كشيد. [هارون] گفت: برادر من، اين گروه تحت فشارم گذاشتند و نزديك بود مرا بكشند [با اين رفتار] دشمنان را نسبت به من شادكام مكن و مرا [هماهنگ] با ستمگران به شمار مياور «2». 151- [آن گاه موسى دست به دعا برداشت و] گفت: پروردگارا، من و برادرم را بيامرز و ما را در [پناه] رحمت خويش درآور، كه تو مهربانترين مهربانانى. 152- افرادى كه گوساله را [به پرستش] گرفتند، بزودى خشمى از پروردگارشان و ذلتى در زندگى دنيا دامنگيرشان خواهد شد و دروغ پردازان را اين گونه كيفر مىدهيم. 153- آنها كه دست به ارتكاب زشتيها زدند، آن گاه توبه كردند و ايمان آوردند، [به آينده خود اميدوار باشند] كه پروردگار تو، پس از توبه يقيناً آمرزگار و مهربان است. 154- چون خشم موسى فرو نشست، الواح [تورات] را برگرفت، و در نوشتار آن هدايت و رحمتى براى خداترسان [مقرر شده] بود. 155- موسى هفتاد تن از مردان قومش را براى ميعادگاه ما برگزيد، و چون [پس از درخواست نامعقولشان براى ديدن خدا] «3» زلزله آنها را فرا گرفت [و هلاك شدند] گفت: پروردگارا، كاش صلاح مىدانستى آنها و خودم را قبلًا هلاك مىكردى [كه تنها و شرمنده به ميان قوم بازنگردم] آيا به خاطر آنچه [بىخردان] ما [اظهار] كردند ما را هلاك مىكنى؟ اين تنها آزمايش توست هر كه را بخواهى [و مستوجب بدانى] از اين رهگذر گمراه مىسازى «4» و هر كه را بخواهى [و شايسته ببينى] هدايت مىكنى «5» تو كارساز ما هستى، ما را بيامرز و بر ما رحمت آور كه تو بهترين آمرزندگانى. __________________________________________________ 1- دنباله كلام موسى (ع) را در اين مقطع در آيات 86- 88 طه (20) ملاحظه فرماييد به قرينه اين آيات، قوم موسى به علت طولانى شدن غيبت موسى تصور كردند او فوت كرده و موضوع دعوت او و نزول تورات منتفى شده است به اين ترتيب زمينه براى پا گرفتن توطئه گوساله پرستى فراهم شد. 2- خدا هارون را در آيات 90 و 91 طه (20) مبرا از خطا معرفى مىكند. 3- براى توجيه افزوده، با آيه 55 بقره (2) مقايسه فرماييد. 4- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. 5- به آيه 11 تغابن (64)، وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 170 156- براى ما در اين [حيات] دنيا و نيز در آخرت نيكى مقرر فرما كه به سوى تو بازگشتهايم [خدا] گفت: عذاب خود را به هر كه بخواهم [و مستوجب بدانم] مىرسانم، و رحمتم هر چيزى را فرا گرفته است [خاصه] آن را براى پرهيزكاران و زكات دهندگان و كسانى كه آيات ما را باور دارند، مقرر خواهم داشت 157- هم آنان كه از اين رسول و پيامبر آموزش نديده «1»- كه [خصوصيات] او را نزد خود در تورات و انجيل نوشته مىيابند «2»- پيروى مىكنند [همان پيامبرى كه] آنان را به رفتار شايسته فرا مىخواند و از ناپسند باز مىدارد و نعمتهاى پاكيزه را برايشان حلال و پليديها را حرام مىشمرد و از قيد و بندهايى كه داشتهاند آزادشان مىسازد پس كسانى كه به او ايمان داشته، حرمتش را نگاهداشتند و يارىاش كردند و نورى را كه همراه او نازل شده است پيروى كردند، رستگارند. 158- بگو: اى مردم، من پيامبر خدا بر همه شما هستم، خدايى كه فرمانروايى آسمانها و زمين خاص اوست معبودى جز او نيست كه حيات مىبخشد و مرگ مىدهد، پس به خدا و رسولش كه پيامبر آموزش نديده است و خدا و كلماتش «3» را باور دارد، ايمان بياوريد، و از او پيروى كنيد، بسا كه هدايت شويد. 159- گروهى از قوم موسى هستند كه [مردم را] به راه حق هدايت مىنمايند و با [معيار] حق حكم مىكنند. __________________________________________________ 1- به آيه 48 عنكبوت (29) توجه فرماييد. 2- به آيه 6 صف (61) توجه فرماييد. 3- منظور از كلمات خدا گفتار همه پيامبران گذشته است با آيه 136 بقره (2) مقايسه فرماييد. [.....] ترجمه طاهرى، ص: 171 160- دودمان يعقوب را به دوازده تيره مستقل» بخش كرديم و چون [در صحرا] قوم موسى از او آب خواستند، به او وحى كرديم: چوب دستى خود را بر آن سنگ بزن! آن گاه دوازده چشمه از آن جوشيد و هر تيره آبشخور خويش را شناخت و ابر «2» را بر آنها سايه گسترديم. و بر [اى تغذيه] آنها نعمتى گياهى و نعمتى از گوشت پرندگان مقرر داشتيم [و گفتيم:] از نعمتهاى پاكيزه كه روزى شما كردهايم بخوريد و [لى] آنها [با ناسپاسى و نافرمانى] بر ما ستمى نكردند، بلكه در حق خويش ستم مىكردند. 161- [به ياد آريد] آن گاه كه به آنها گفته شد در اين شهر سكنى گزينيد و از [نعمتهاى] آن از هر جا كه خواهيد بخوريد و بگوييد: [خدايا، درخواست ما] آمرزش است، و با خضوع و فروتنى از دروازه وارد شويد تا گناهانتان را بيامرزيم و [البته] بر [پاداش] نيكوكاران خواهيم افزود. 162- ولى ستمگرانشان سخنى به كار بردند غير از آنچه كه به آنها گفته شده بود [و كلام استهزا آميزى گفتند]، ما هم به كيفر ستمشان بلايى از آسمان بر آنها فرو فرستاديم. 163- از دودمان يعقوب درباره [مردم] شهرى كه مشرف بر دريا بود بپرس، آن گاه كه [از فرمان تحريم صيد ماهى] در روز شنبه تجاوز مىكردند چون ماهيان [به موجب غريزه تشخيص داده بودند] كه در روز [هاى] شنبه [مصون از تعرضند و] انبوه و آشكارا [بر آبهاى ساحلى] مىآمدند، و [لى] غير شنبه نمىآمدند آنها را به سبب انحرافشان اين گونه به آزمايش گرفتيم. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 136 بقره (2) مراجعه فرماييد. 2- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «غمام» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره مراجعه فرماييد اين كلمه 4 بار در قرآن تكرار شده كه دو مورد آن به شكل رايج و دو مورد ديگر، يكى در اين آيه و ديگرى در آيه 25 فرقان (25) به شكل «غمم» ثبت شده است. ترجمه طاهرى، ص: 172 164- و آن گاه كه جمعى از ايشان [به ديگران] گفتند: چرا گروهى را كه [سرانجام] خدا هلاكشان خواهد كرد يا به عذابى سخت گرفتار خواهد ساخت، [بيهوده] اندرز مىدهيد؟ [خيرخواهان] اظهار داشتند: [اين اندرزها] براى اعتذار [و انجام وظيفه] در پيشگاه پروردگار شماست و بسا كه [مفيد و مؤثر باشد و] پرهيزكار شوند. 165- همين كه تذكرات را به فراموشى سپردند، كسانى را كه از بدى نهى مىكردند، نجات داديم و ستمگران را به كيفر انحرافشان به عذابى سخت گرفتار كرديم «1». 166- و آن گاه كه از [ترك] مناهى سر باز زدند، به آنها خطاب كرديم: بوزينههايى مطرود باشيد. 167- و [نيز به ياد آر] آن گاه كه پروردگارت اعلام كرد تا روز رستاخيز كسى را بر آن متمردان يهود بر مىانگيزد كه آنان را به سختى آزار دهد بىگمان پروردگار تو سريع كيفر «2» و [در عين حال] آمرزگارى است مهربان. 168- دودمان يعقوب را در زمين به صورت گروههايى پراكنده ساختيم، گروهى از آنها شايسته و گروهى ديگر ناشايستهاند و آنان را به نيكيها و بديها آزموديم، و آنان را به نيكيها و بديها آزموديم، بسا كه [به حكم حق] بازگردند «3». 169- آن گاه پس از آنان آيندگانى جانشين شدند كه وارث كتاب [تورات] شدند، و [لى] بهره [ناپايدار] اين [جهان] پستتر را انتخاب كردند و [هر تجاوزى كه به اموال ديگران مىكردند] مىگفتند [گناهان ما] آمرزيده خواهد شد و اگر بهره مشابهى به دستشان افتد، آن را هم مىربايند مگر آن عهد كه در كتاب تورات است- و مندرجات آن را آموختهاند- از آنها گرفته نشده است كه درباره خدا جز به حق سخن نگويند «4»؟ سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است چرا درك نمىكنيد؟ 170- آنها كه به كتاب [خدا] چنگ مىزنند و به نماز مىايستند، [درستكارند و] براستى پاداش درستكاران را تباه نخواهيم كرد. __________________________________________________ 1- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 2- به آيه 14 فجر (89) توجه فرماييد. 3- به آيه 2 عنكبوت (29) توجه فرماييد. 4- اين ميثاق را در آيه 187 آل عمران (3) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 173 171- [به ياد آر] آن گاه كه كوه را بر فراز [گروهى از] دودمان يعقوب همچون چترى نگاه داشتيم كه مىپنداشتند بر سرشان فرود مىآيد [گفتيم:] آنچه [از احكام تورات] «1» به شما دادهايم، جدى بگيريد و مفاد آن را «2» به خاطر بسپاريد، بسا كه پرهيزكار شويد. 172- [به ياد آر] آن گاه كه پروردگار تو از پشت بنى آدم نسلشان را پديد آورد و [به زبان فطرت] آنها را بر خودشان گواه ساخت كه: مگر من پروردگار شما نيستم؟ گفتند: آرى، گواهى داديم [اين گواهى را به زبان فطرت گرفتيم] تا روز رستاخيز نگوييد از اين [توحيد] بىخبر بوديم 173- يا نگوييد كه پدران ما از قبل مشرك بودند و ما فرزندانى از پى آنها [و پيرو آنها] بوديم آيا ما را به خاطر آنچه هرزه درايان كردند هلاك مىكنى؟ 174- آيات را اين گونه به وضوح بيان مىكنيم و بسا كه بازگردند. 175- داستان آن [دانشمند] را بر آنها بخوان كه نشانههاى خود را [به صورت كراماتى] به او داده بوديم، ولى يكباره و بكلى از آنها دست كشيد، آن گاه شيطان به تعقيبش پرداخت و در راه تباهى قرار گرفت «3». 176- و اگر مىخواستيم [و شايستهاش تشخيص مىداديم، مقام] او را بدان [كرامات] رفعت مىبخشيديم «4»، ولى او به پستى گراييد و هواى نفس خويش را پيروى كرد حكايت او همچون حكايت سگ است كه چه بر او حمله برى و چه به حال خود رهايش كنى، لهله زند، چنين است داستان گروهى كه آيات ما را دروغ شمردند داستان را بازگو، بسا كه انديشه كنند. 177- گروهى كه آيات ما را دروغ شمردند و به خويش ستم مىكردند، از صفت بدى برخوردارند. 178- هر كه را خدا هدايت كند، راه يافته [واقعى] است «5» و آنان كه خدا، گمراهشان كند، «6» زيانكارند. __________________________________________________ 1- از نظر توجيه افزوده، با آيه 145 اعراف (7) مقايسه فرماييد. 2- به آيات 83 و 84 بقره (2) و 12 مائده (5) توجه فرماييد. 3- نام شخص مورد بحث در قرآن مشخص نشده است. به نظر مىرسد اين داستان بيانى سمبليك باشد و شامل هر دانشمندى است كه پايان كارى چنين ناهنجار دارد. بعضى از مفسرين گفتهاند كه مصداق آيه، يكى از علماى يهود به نام «بلعم باعورا» بوده است. 4- به بخش پايانى آيه 24 توبه (9) وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ توجه فرماييد. 5- به آيه 16 مائده (5) توجه فرماييد. 6- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 174 179- بىگمان بسيارى از جن و انس كه پديد آوردهايم دوزخى خواهند شد «1» [زيرا] قلبهايى دارند كه با آن [حق را] در نمىيابند و چشمهايى دارند كه با آن [حقايق را] نمىبينند و گوشهايى دارند كه با آن [كلام حق را] نمىشنوند آنها بسان دامها هستند، بلكه گمراهتر [و] در حال غفلتند «2». 180- صفات «3» نيكوتر به خدا اختصاص دارد، پس به همان صفات خداى را بخوانيد و كسانى را كه در مورد صفاتش كجروى مىكنند، واگذاريد كه بزودى به سبب كردارشان مجازات خواهند شد. 181- گروهى از آفريدگان ما هستند كه [مردم را] به راه حق هدايت مىنمايند و با [معيار] حق حكم مىكنند. 182- و كسانى كه آيات ما را دروغ شمردهاند، بتدريج آنان را از جايى كه گمان نمىبرند به دام مىاندازيم «4» 183- و مهلتشان مىدهم كه تدبير من محكم [و حساب شده] است «5». 184- آيا نمىانديشند كه در [وجود] معاشرشان اثرى از جنون نيست «6»؟! او فقط هشدار دهندهاى است آشكار. 185- چرا در نظام حاكم بر آسمانها و زمين و آنچه خدا آفريده است توجه نمىكنند، و اينكه چه بسا پايان زندگى آنها نزديك باشد؟ بعد از قرآن «7» كدام سخن را باور مىكنند؟ 186- هر كه را خدا [به جرم رفتارش] به گمراهى سپرد «8»، هيچ راهنمايى نخواهد داشت و آنها را در طغيانشان سرگشته رها مىسازد «9». 187- از تو درباره رستاخيز مىپرسند كه استقرارش چه زمانى است؟ بگو: علم آن خاص پروردگار من است و تنها او به موقع خود پديدارش خواهد ساخت [اما برپايىاش] در آسمانها و زمين بسى سنگين [و پر اهميت] است [و] ناگهان به سراغ شما مىآيد از تو [چنان] مىپرسند كه گويى كاملًا بدان آگاهى بگو: علم آن خاص خداست، ولى بيشتر مردم [فلسفه مكتوم بودن آن را] نمىدانند. __________________________________________________ 1- ترجمه تحت اللفظ آيه اين است: «بسيارى از جن و انس را براى دوزخ آفريديم» ولى با توجه به آيه 56 ذاريات (51) كه مىگويد: «جن و انس را تنها به اين منظور خلق كردم كه مرا بپرستند»، و با توجه به اين آيه 2 ملك (67) كه مىگويد: «مرگ و حيات را پديد آورد تا شما را آزمايش كند كدام نيكوكارتريد» و نيز با توجه به آيات 2 و 3 انسان (76) كه گفته است: «انسان را شنوا و بينا خلق كرديم و راه را نشانش داديم يا شاكر خواهد شد يا ناسپاس»، و نيز با توجه به گفتار اجماع مفسران كه مىگويند: «لام در اين جمله، لام عاقبت است نه غرض، يعنى رفتن آنها به جهنم نتيجه نهايى اراده و عمل خودشان است» (مثل لام در آيات 8 قصص و 88 يونس)، معنى و مفهوم دقيق آيه در متن ترجمه آمده است. باز هم براى روشنتر شدن مفهوم آيه به آيات 37- 41 نازعات (79) توجه فرماييد و اللَّه اعلم. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 44 فرقان (25) آمده است. [.....] 3- اسم، مبين صفات و ويژگيهاست به نيمه دوم آيه 7 مريم (19) توجه فرماييد. 4- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 42 طور (52) آمده است. 5- مفهوم آيه به بيان ديگر در بخش ميانى آيه 14 شورى (42) لَوْ لا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّكَ إِلى أَجَلٍ مُسَمًّى لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ آمده است. 6- اشاره به كلام مخالفان است كه در آيات 6 حجر (15)، 36 صافات (37)، 14 دخان (44) و 51 قلم (68) آمده است. 7- براى توجيه كلمهاى كه به جاى ضمير قرار دادهايم، با آيه 6 جاثيه (45) مقايسه فرماييد. 8- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. 9- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 37 نحل (16) و 56 قصص (28) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 175 188- بگو: من اختيار هيچ نفع و ضررى را براى خودم [هم] ندارم، جز آنچه خدا بخواهد و اگر غيب مىدانستم منفعت فراوان فراهم مىكردم، و هيچ گاه گزندى به من نمىرسيد من فقط براى اهل ايمان هشدار دهنده و بشارت دهندهام. 189- اوست خدايى كه شما را از يك تن آفريد و همسرش را نيز از [جنس] او پديد آورد «1» تا [هر كس] در كنار همسرش آرام گيرد و هنگامى كه [مردى] با همسرش درآميخت «2»، [همسرش] بارى سبك برداشت و مدتى بر آن گذشت و چون گرانبار شد، هر دو، پروردگار خويش را ندا كردند كه اگر [فرزندى سالم و] شايسته به ما عطا كنى، بيقين سپاسگزار خواهيم بود. 190- و چون [فرزندى] شايسته به آنها داد، عوامل ديگر را در موهبتى كه خدا عطايشان كرده بود، سهيم [و مؤثر] دانستند و خدا از آنچه [در قدرت با او] شريك مىپندارند، والاتر است. 191- چرا موجوداتى را كه چيزى نمىآفرينند و خود آفريده مىشوند، همسان [خدا] قرار مىدهند؟ 192- در حالى كه نه توان يارى آنها را داشته و نه مىتوانند مشكل خود را حل كنند. 193- اگر بتپرستان را به راه هدايت دعوت كنيد، پيروى نخواهند كرد چه دعوتشان كنيد و چه خاموش بنشينيد، يكسان است. 194- كسانى را كه به جاى خدا [به نيايش] مىخوانيد، بندگانى همچون خود شما هستند «3»، پس [در گرفتاريها] آنها را [به كمك] فرا خوانيد، بايد درخواست شما را بپذيرند، اگر راست مىگوييد. 195- مگر پاهايى دارند كه با آن گام زنند؟ يا دستهايى دارند كه با آن بگيرند؟ يا چشمهايى دارند كه با آن ببينند؟ يا گوشهايى دارند كه با آن بشنوند؟ بگو: معبودان خود را [به كمك] فرا خوانيد و در حق من بد انديشى كنيد و مهلتم ندهيد. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 21 روم (30) توجه فرماييد. 2- مفسران دو گونه برداشت از اين آيه دارند. براى توجيه انتخابى كه كردهايم، موضوع كلى اين آيه را با نيمه اول آيه 13 حجرات (49) مقايسه فرماييد ضمناً ضمير جمع در «عما يشركون» (آيه بعدى) نشان مىدهد در اين آيه و آيه بعد، منظور از «آن دو»، آدم و حوا نيست و اللَّه اعلم. 3- به آيه 48 نساء (4) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 176 196- بىگمان كارساز من خدايى است كه اين كتاب را نازل كرد و هموست كه براى همه شايستگان كارسازى مىكند. 197- كسانى را كه به جاى خدا [به نيايش] مىخوانيد [و نيازهاى خود را از آنها مىخواهيد]، توان يارى شما [حتى] خويشتن را ندارند «1». 198- اگر آن بت پرستان را به راه هدايت دعوت كنيد، نمىشنوند و مىبينى كه به سويت چشم دوختهاند، امّا بصيرت و بينش ندارند «2». 199- [براى هدايتشان] طريق گذشت [و مدارا] پيش گير و به نيكيها دعوت كن [چنانچه نپذيرند] از آن جاهلان روى گردان. 200- و هر گاه از جانب شيطان وسوسهاى تو را فرا گرفت، به خدا پناه بر، كه او شنوا و داناست «3». 201- هر گاه پرهيزكاران را وسوسه شيطانى فرا گيرد، به ياد [خدا] مىافتند و در دم [به خود آيند و] بصيرت يابند «4». 202- و [لى افراد بىپروا را] برادران «5» [شيطان صفت] شان به راه تباهى مىكشند و كوتاهى نمىكنند «6». 203- و [چون نزول وحى به تأخير افتد] اگر آيتى براى آنها نياورى، [با اعتراض] گويند: چرا خود آيتى برنگزيدى؟ بگو: من تنها آنچه از جانب پروردگارم وحى مىشود پيروى مىكنم اين [قرآن] موجب بصيرتهايى از سوى پروردگار شماست و هدايت و رحمتى است براى اهل ايمان. 204- وقتى كه قرآن خوانده مىشود، گوش فرا دهيد و خاموش باشيد، بسا كه مورد رحمت قرار گيريد. 205- پروردگارت را در درون خويش به زارى و با ترس [از عقوبتش]، بدون آواى بلند «7»، بامداد و شبانگاه ياد كن و از ياد او غافل مباش. 206- آنان كه مقرب پروردگار تو هستند، از بندگىاش گردنكشى نمىكنند و او را تقديس نموده و [فقط] بر او سجده مىبرند «8». __________________________________________________ 1- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد. 2- به نيمه دوم آيه 179 اعراف (همين سوره) توجه فرماييد. 3- مفهوم دو آيه اخير به بيان ديگر در آيات 96 و 97 مؤمنون (23) آمده است. 4- به آيه 99 نحل (16) توجه فرماييد. [.....] 5- با آيه 27 اسراء (17) مقايسه فرماييد. 6- به آيه 100 نحل (16) توجه فرماييد. 7- به نيمه دوم آيه 110 اسراء (17) توجه فرماييد. 8- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 38 فصلت (41) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 177 8- سوره انفال به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- از تو درباره انفال» سؤال مىكنند بگو: انفال اختصاص به خدا و پيامبر دارد [و به مصرف عمومى بايد برسد] اگر ايمان داريد، [اصرار بر تملك آن نكنيد و] از خدا پروا كنيد و ميان خود سازگارى ايجاد نماييد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد. 2- اهل ايمان تنها كسانى هستند كه چون ياد خدا به ميان آيد، دلهاشان [از تصور نافرمانى او] هراسان گردد و چون آيات خدا بر آنها تلاوت شود، [آن آيات] بر ايمانشان بيفزايد و بر پروردگارشان توكل مىكنند، 3- همانها كه به نماز مىايستند و از آنچه روزىشان كردهايم انفاق مىكنند. 4- آنها مؤمنان راستينند و نزد پروردگارشان درجاتى [والا] و آمرزش و روزى بزرگوارانه دارند. 5- [نفى مالكيت خصوصى بر انفال مورد ناخشنودى آنهاست] هم چنان كه [وقتى] پروردگارت بحق، تو را از خانه [براى جنگ بدر] بيرون فرستاد، [و سرانجامش پيروزى بود،] گروهى از مؤمنان ناخشنود بودند 6- با تو در مورد [آن سفر] حق مجادله مىكردند، با آنكه [ضرورت آن] روشن بود، [چنان به وحشت افتاده بودند كه] انگار به سوى مرگ رانده مىشوند، در حالى كه [مرگ را به چشم خود] مىبينند. 7- [به ياد آريد] هنگامى را كه دستيابى به يكى از دو گروه [كاروان تجارى قريش يا لشگر ابو سفيان] را خدا به شما وعده مىداد و شما دوست مىداشتيد كه [كاروان] غير مسلح نصيب شما شود، و [لى] خدا اراده داشت با تمهيدات خويش، حق را پا برجا و ريشه انكارورزان را بر كَنَد [لذا شما را با لشگر قريش درگير ساخت و يارى داد] «2»، 8- تا حق را مستقر و باطل را به زوال كشاند، هر چند بزهكاران ناخشنود باشند. __________________________________________________ 1- غنايم جنگ و هر گونه ثروتى كه مالكيت خصوصى ندارد. 2- به آيه 123 آل عمران (3) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 178 9- [به ياد آريد] زمانى را [كه در لحظههاى حساس ميدان بدر] با فرياد از پروردگارتان يارى مىخواستيد و او پذيرفت [و گفت] كه: شما را به هزار فرشته كه به دنبالشان گروههاى ديگرى است «1» يارى مىكنم. 10- خدا اين [اعزام فرشتگان] را تنها براى بشارت مقرر داشت تا [اميدوار شويد] و دلهاى شما بدان آرامش يابد و يارى [و پيروزى] تنها از جانب خداست، كه خدا فرادستى فرزانه است. 11- به ياد آر وقتى كه [در آن شب پر اضطراب درگيرى بدر، خدا] خوابى سبك را كه آرامشى از جانب او بود به شما القا كرد و [در آن بيابان خشك كه دشمن چاههاى اطراف را در اختيار داشت] بارانى از آسمان فرستاد [كه در گودالها جمع شد] تا شما را بدان پاك كند و اضطراب وسوسه شيطان را [كه بىآبى موجب شكست و هلاك شما خواهد شد] از شما بزدايد و دلهاى شما را گرم و گامهايتان را از اثرش استوار سازد. 12- [به ياد آريد] آن دم را كه پروردگارت به فرشتگان وحى مىكرد كه من با شما هستم مؤمنان را پايمردى بخشيد بزودى در دل انكار ورزان هراس مىافكنم پس [شما مجاهدان] بر فراز گردنها [يشان] بزنيد و دستهاى [قدرت] شان را قطع كنيد. 13- اين [عقوبت] از آن جهت بود كه با خدا و پيامبرش به مخالفت برخاستند و هر كه با خدا و پيامبرش مخالفت ورزد، [بداند كه] خدا سخت كيفر است. 14- اين كيفر [دنيا] را بچشيد، و انكار ورزان عذاب آتش را [نيز در پيش] خواهند داشت. 15- اى مؤمنان، چون با [انبوه] انكار ورزان روبرو شديد، پشت به آنها نكنيد، 16- و هر كه در آن هنگام به عقب بازگردد- مگر براى تاكتيك جنگى يا پيوستن به گروهى ديگر- به خشم خدا گرفتار خواهد شد و جايگاهش دوزخ است و بد سرانجامى است. __________________________________________________ 1- ابتدا هزار تن بودند، بعد سه هزار تن شدند و بعد پنج هزار تن به آيات 124 و 125 آل عمران (3) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 179 17- [در جنگ بدر] نه شما، بلكه خدا دشمنان را كشت، و [اى رسول] آن گاه كه [تير به سوى آنها] انداختى، نه تو، بلكه خدا انداخت، تا [دشمن را مرعوب] و مؤمنان را با آزمونى نيكو از جانب خويش آزمايش كند «1»، كه خدا شنوايى داناست. 18- [خواست خدا] اين است و خدا نيرنگ انكارورزان را سست [و بىاثر] خواهد كرد. 19- [شما مؤمنان سست عنصر] اگر خواهان پيروزى هستيد، اينك پيروزى شما فرا رسيد و اگر [از مخالفت با رسول] خوددارى كنيد، به نفع شماست و اگر [به مخالفت] بازگرديد، ما هم باز خواهيم گشت [و شما را گرفتار دشمن خواهيم كرد] و هرگز گروه شما اگر چه انبوه باشد، به حالتان سودمند نخواهد بود بىگمان خدا با مؤمنان [راستين] است. 20- اى مؤمنان، از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و در حالى كه [كلام خدا را از پيامبر] مىشنويد، از او روى برمتابيد. 21- و همچون كسانى نباشيد كه [بىتوجه] گفتند: [پيام حق را] شنيديم، در حالى كه نمىشنوند «2»، 22- بدترين موجودات زنده در نظر خدا كسانى هستند كه [در مقابل حق] كر و گنگ و فاقد دركند. 23- اگر خدا خيرى در [نهاد] آنها سراغ داشت، به آنان گوش شنوا مىداد و اگر هم شنواشان مىساخت، باز به حال اعراض روى بر مىتافتند. 24- اى مؤمنان، چون [پيامبر از جانب خدا] شما را به پيامى حيات بخش «3» فرا مىخواند، خدا و پيامبر را اجابت كنيد و بدانيد كه خدا ميان انسان و قلبش حايل مىگردد [به گونهاى كه از اسرار همه آگاه است] «4» و [آگاه باشيد كه] به پيشگاه او احضار «5» خواهيد شد. 25- بپرهيزيد از فتنهاى كه تنها دامن ستمگرانتان را نخواهد گرفت [بلكه افرادى را هم كه در مقابل ظلم، سكوت يا تأييد مىكنند، فرا مىگيرد] و آگاه باشيد كه خدا سخت كيفر است. __________________________________________________ 1- با بخش آخر آيه 168 اعراف (7) مقايسه فرماييد. 2- مصداق آنها در آيه 16 محمد (47) آمده است. 3- به آيه 122 انعام (6) و 97 نحل (16) توجه فرماييد. 4- اين قسمت از آيه، همان معنى و مفهوم بخش انتهايى آيه 16 ق (50) را دارد. 5- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 180 26- به ياد آريد زمانى را كه در سرزمين [مكه]، گروهى اندك و تحت فشار و مقهور بوديد و ترس داشتيد از اينكه مردم [نااهل] شما را بربايند، و خدا شما را [در مدينه] پناه داد و به يارى خود نيرومند ساخت و از نعمتهاى پاكيزه روزيتان داد، بسا كه [نعمتش را] سپاس داريد «1». 27- اى مؤمنان، به خدا و پيامبر خيانت مكنيد و آگاهانه در امانات يكديگر خيانت نورزيد. 28- بدانيد كه اموال و فرزندانتان فقط [وسيله] آزمايشند «2»، و خداست كه پاداشى بزرگ در اختيار اوست. 29- اى مؤمنان، اگر از خدا پروا داشته باشيد، شما را بصيرت شناخت عطا خواهد كرد «3» و بديهاى شما را بزدايد «4» و ببخشد، كه خدا بخشايش عظيم دارد. 30- و آن هنگام [را به ياد آر] كه انكار ورزان [در دار الندوه مكه] دسيسهاى را عليه تو ساز مىكردند تا تو را بازداشت يا به قتل برسانند و يا [از مكه] اخراجت كنند «5» آنان دسيسه كردند و خدا هم [با] دسيسه [آنها مقابله] كرد، كه خدا بهترين دسيسه گران است «6». 31- چون آيات ما بر آنها خوانده شود، گويند: شنيديم، ما هم اگر بخواهيم مثل آن را خواهيم گفت، اينها چيزى جز افسانههاى كهن نيست. 32- و [به ياد آر] آن گاه كه گفتند: بار خدايا، اگر اين آيات براستى حق است و از جانب توست، سنگهايى از آسمان بر ما ببار و يا به عذابى دردناك گرفتارمان ساز «7». 33- ولى خدا بر آن نيست كه در حالى كه تو در ميان آنها [به هشدار و بشارت پرداخته] اى، مجازاتشان كند «8» و در حال استغفار نيز خدا عذابشان نخواهد كرد. __________________________________________________ 1- قانون كلى آن را در نيمه اول آيه 55 نور (24) ملاحظه فرماييد. 2- با آيه 14 آل عمران (3) مقايسه فرماييد ضمناً به آيات 55 و 56 مؤمنون (23) توجه فرماييد. [.....] 3- مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در آيات 69 عنكبوت (29)، 17 محمد (47) و 28 حديد (57) آمده است. 4- منظور گناهان صغيره است به آيه 31 نساء (4) توجه فرماييد. 5- به آيه 40 توبه (9) توجه فرماييد. 6- به آيات 123 انعام (6) و 182 اعراف (7) توجه فرماييد. 7- درخواست مشابه اين مشركين مكه را در آيه 16 ص (38) ملاحظه فرماييد ضمناً اقوام ديگر نيز مشابه همين درخواست را از پيامبرشان داشتند اين درخواستها را در مورد قوم صالح در آيه 77 اعراف (7) و در مورد قوم نوح در آيه 32 هود (11) و در مورد قوم شعيب در آيه 187 شعراء (26) و در مورد قوم لوط در آيه 29 عنكبوت (29) و در مورد قوم هود در آيه 22 احقاف (46) ملاحظه فرماييد. 8- نويسنده «الاتقان» توضيح داده است كه كلمه عذاب در قرآن غالباً به معنى مجازات است آيه 18 مائده (5) و بسيارى آيات ديگر مؤيد نظر اوست. ترجمه طاهرى، ص: 181 34- [ولى پس از تو، اگر استغفار نكنند] چرا خدا مجازاتشان نكند، در حالى كه [مردم را] از [عبادت در] مسجد الحرام باز مىدارند، با آنكه متوليان آن هم نيستند، متوليان [بر حق] مسجد الحرام تنها پرهيزكارانند، ولى بيشتر اينها نمىدانند. 35- نمازشان در خانه [كعبه] جز صفير كشيدن و كف زدن نيست، پس به سزاى انكارتان عذاب را بچشيد. 36- انكار ورزان اموالشان را هزينه مىكنند تا [مردم را] از راه خدا باز دارند هزينه خواهند كرد، ولى مايه حسرت [و اندوه] آنها خواهد شد و سپس شكست خواهند خورد و انكارورزان به دوزخ احضار خواهند شد. 37- [حوادث جريان مىيابد] تا خدا پليد را از پاك متمايز كند «1» و پليدها را به يكديگر ملحق و جملگى را مجتمع كند و به دوزخ در آورد آنان زيانكارند. 38- به انكارورزان بگو: اگر [از تلاش به خاطر بازداشتن مردم از راه خدا] باز ايستند، آنچه گذشته است بر آنان بخشوده خواهد شد و اگر [به شيوه ناشايست خود] بازگردند، سنت [الهى كه در مورد] پيشينيان گذشت [تكرار خواهد شد] «2». 39- با آنها بجنگيد تا فتنه برچيده شود و دين [و پرستش] خاص خدا باشد اگر باز ايستادند، [شما هم باز ايستيد كه] خدا به آنچه مىكنند بيناست. 40- و اگر روى برتافتند، آگاه باشيد كه خدا كارساز شماست و نيكو كارساز و ياورى است. __________________________________________________ 1- به آيه 100 مائده (5) و 18 سجده (32) توجه فرماييد. 2- به آيات 59 كهف (18) و 74 مريم (19) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 182 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:28 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |