منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


سوره انفال‏
41- اگر به خدا و آنچه بر بنده [و رسول‏] خود در روز تميز حق از باطل، روز درگيرى دو سپاه [در جنگ بدر]، نازل كرديم باور داريد، بدانيد كه هر گونه مالى كه بدون زحمت به دست آيد «1»، خمس آن خاص خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه ماندگان است و خدا بر هر كارى تواناست.
42- در آن هنگام [كه درگيرى بدر شكل مى‏گرفت‏]، شما در طرف نزديكتر [به درّه موضع گرفته‏] بوديد و آنها در طرف دورتر و كاروان [تجارى قريش‏] پايينتر از [منطقه جنگى و دور از دسترس‏] شما قرار داشت [لذا درگيرى با دشمن اجتناب ناپذير شد و كاروان را به حال خود رها كرديد «2»، اما وضع چنان دشوار مى‏نمود كه‏] اگر با يكديگر [براى آغاز جنگ‏] وعده مى‏گذاشتيد، [از تصور برترى موقع وعده دشمن‏] خلف وعده مى‏كرديد، ولى [جريان حوادث به گونه‏اى پيش رفت‏] تا خدا امرى را كه انجام يافتنى بود، سرانجام دهد، تا [همه در بوته آزمايش قرار گيرند و] هر كه [به گمراهى‏] هلاك مى‏شود يا [به هدايت‏] زنده مى‏شود «3»، بر اساس دليل روشنى باشد و خدا شنوايى داناست.
43- [به ياد آر] آن گاه را كه خدا تعداد دشمنان را در رؤياى تو اندك [و بى‏اهميت‏] نماياند و اگر آنها را انبوهى به تو نشان مى‏داد، سست مى‏شديد و در كار [جنگ‏] دچار اختلاف مى‏شديد، ولى خدا شما را [از سستى و اختلاف‏] در امان و سلامت داشت، كه او به راز دلها داناست.
44- و آن گاه كه [در ميدان نبرد] روبرو شديد، آنها را در چشم شما اندك نماياند [تا قوى دل شويد] و شما را نيز در چشم آنها اندك نشان داد [كه تجهيز كامل نكنند] «4»، تا خدا امرى را كه انجام يافتنى بود، سرانجام دهد و همه كارها به خدا بازگردانده مى‏شود.
45- اى مؤمنان، هر گاه با گروهى [از دشمنان‏] روبرو شديد، ثبات [و پايمردى‏] خود را حفظ كنيد «5» و خدا را فراوان ياد كنيد «6»، بسا كه رستگار شويد.
__________________________________________________
1- فرهنگ‏هاى «لسان العرب»، «تاج العروس» و «قاموس»، «غنيمت» را دستيابى به اموال، بدون زحمت مى‏دانند. تفسير نمونه همين معنى را ضمن نقل از ارباب لغت تأييد كرده است.
2- به آيه 7 انفال (همين سوره) توجه فرماييد.
3- به آيه 122 انعام (6) توجه فرماييد.
4- در آيه 13 سوره آل عمران (3) آمده است كه دشمنان، سپاه مؤمنان را دو برابر آنچه بود مى‏ديدند، ولى اين آيه مى‏گويد هر دو گروه در چشم طرف مقابل كم جلوه كردند. بايد توجه داشت كه اين آيه مربوط به ساعتهاى قبل از درگيرى است و آيه سوره آل عمران مربوط به لحظه درگيرى است. به تفاوت اين دو موقعيت، دقت فرماييد.
5- معنى و مفهوم اين عبارت به بيان ديگرى در آيه 15 انفال (همين سوره) آمده است.
6- به آيه 152 بقره (2) توجه فرماييد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 183
46- از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد و به كشمكش و نزاع بر مخيزيد كه سست و بد دل شويد و مهابت شما از ميان برود پايدار باشيد، كه خدا با شكيبايان [و پايداران‏] است.
47- مانند كسانى نباشيد كه با سرمستى و غرور براى نمايش به مردم از سرزمين خود [به مقصد ميدان بدر] خارج شدند و [مردم را] از راه خدا باز مى‏دارند و خدا به آنچه مى‏كنند احاطه دارد.
48- و آن هنگام شيطان كردار زشت آنها را در نظرشان آراست «1» و گفت: امروز «2» كسى بر شما پيروز نخواهد شد و من در كنار شما هستم اما به هنگامى كه دو گروه رو به رو شدند، به عقب بازگشت و گفت: از شما كناره گرفتم، من چيزى را مى‏بينم كه شما نمى‏بينيد، من از خداى مى‏ترسم و خدا سخت كيفر است «3».
49- آن گاه دو رويان و بيمار دلان گفتند: اين مسلمانان را دينشان مغرور كرده است و هر كه بر خدا توكل كند، [بداند كه‏] خدا فرادستى فرزانه است.
50- كاش مى‏ديدى آن گاه كه فرشتگان جان انكارورزان را مى‏گيرند «4» در حالى كه بر چهره‏ها و پشتهاشان مى‏زنند و [گويند:] عذاب آتش را بچشيد «5».
51- اين [مجازات‏] نتيجه رفتار گذشته شماست، و [گرنه‏] ظلم فاحشى نسبت به بندگان [مى‏بود كه‏] دور از [شأن‏] خداست «6»
52- [شيوه آنان‏] همچون شيوه فرعونيان و پيشينيانشان است آيات خدا را انكار كردند، خدا هم آنها را به [كيفر] گناهانشان گرفت كه خدا توانمندى است سخت كيفر.
__________________________________________________
1- به آيه 36 زخرف (43) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد.
2- به زيرنويس آيه 69 حج (22) در مورد كلمات روز و ماه توجه فرماييد.
3- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 22 ابراهيم (14) و 16 حشر (59) آمده است به آيه 120 نساء (4) هم در همين زمينه توجه فرماييد.
4- تناقضى با آيات 11 سجده (32) و 42 زمر (39) ندارد. (چرا؟)
5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 93 انعام (6) و 27 محمد (47) آمده است ضمناً علت اين برخورد را در آيه 28 محمد (47) ملاحظه فرماييد و نيز در مقابل اين افراد، چگونگى مرگ نيكوكاران را در آيات 32 نحل (16)، 103 انبياء (21)، 30 فصلت (41) و 27 و 28 فجر (89) ملاحظه فرماييد.
6- به زيرنويس آيه 182 آل عمران (3) مراجعه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 184
53- اين [كيفر] از آن جهت است كه خدا هيچ نعمتى را كه به گروهى ارزانى داشته، تغيير نخواهد داد، مگر آن گاه كه انديشه و روش خود را تغيير دهند «1»، و از آن جهت كه خدا شنوايى داناست‏
54- [شيوه آنان‏] همچون شيوه فرعونيان و پيشينيانشان است آيات پروردگارشان را دروغ شمردند، ما هم به كيفر گناهانشان آنها را هلاك كرديم و فرعونيان را غرقه ساختيم و همگى ستمكار بودند.
55- بدترين موجودات زنده در نظر خدا كسانى هستند كه انكار ورزيدند و ايمان نمى‏آرند.
56- [همان‏] كسانى كه [چند بار] از آنها پيمان [همزيستى مسالمت آميز] گرفتى و همواره بى‏پروا پيمان خويش را مى‏شكنند «2».
57- اگر در جنگ بر آنان دست يافتى، با [سختگيرى بر] آنها پشت جبهه، آنان را پراكنده ساز، بسا كه پند پذيرند.
58- اگر [با شواهدى‏] از [پيمان‏شكنى و] خيانت گروهى ترس داشتى، پيمانشان را به آنها بازگردان»
 كه [وضع طرفين‏] يكسان باشد، كه خدا خائنان را دوست ندارد.
59- انكار ورزان مپندارند كه [از مجازات‏] جسته‏اند! هرگز [خداى را] «4» به تنگ نمى‏آورند «5».
60- در برابر آنها آنچه توان داريد، نيرو [ى رزمى‏] و مركب كارآمد آماده كنيد، تا به آن وسيله دشمنان خدا و دشمنان خودتان را بترسانيد و نيز دشمنان ديگرى را كه نمى‏شناسيد، و [لى‏] خدا آنها را خوب مى‏شناسد «6» و هر چه در راه خدا هزينه [دفاعى‏] كنيد، [پاداش آن‏] به تمامى به شما داده مى‏شود و مورد ستم قرار نخواهيد گرفت.
61- اگر [دشمنان‏] براى صلح تمايل نشان دادند، تو هم به آن متمايل شو و بر خدا توكل كن، كه او شنوا و داناست.
__________________________________________________
1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ساده‏تر در آيه 30 شورى (42) آمده است ضمناً مورد خاص آن را در آيه 112 نحل (16) ملاحظه فرماييد.
2- تعريض به يهوديان مدينه است.
3- منظور اين است كه: «انقضاى پيمان را به آنان اعلام كن». بديهى است پيمانى كه فقط براى يك طرف ايجاد امنيت كند، قابل احترام نيست.
4- براى توجيه افزوده به آيات 2 و 3 توبه (9) توجه فرماييد.
5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 4 عنكبوت (29) آمده است.
6- منظور دورويان هستند از توجه به آيه 101 توبه (9) اين نتيجه گرفته مى‏شود.
                        ترجمه طاهرى، ص: 185
62- و اگر بخواهند [با پيشنهاد صلح‏] تو را فريب دهند، قطعاً [يارى‏] خدا براى تو كافيست «1» اوست كه با يارى خود و [يارى‏] مؤمنان تو را نيرومند كرده است،
63- و [خدا] دلهاى مؤمنان را [چنان‏] الفت و مهربانى بخشيد كه اگر تمام آنچه در زمين است صرف مى‏كردى، قادر به ايجاد الفت بين دلهاى آنها نبودى، امّا خدا بين آنها الفت داد، كه او فرادستى فرزانه است.
64- اى پيامبر، [حمايت‏] خدا براى تو و مؤمنانى كه پيرو تو هستند كافى است «2»
65- اى پيامبر، مؤمنان را به جنگ [با دشمن‏] ترغيب كن، كه اگر بيست نفر از شما پايدار باشند، بر دويست نفر پيروز خواهند شد و اگر صد نفر از شما [پايدار] باشند، بر هزار نفر از انكارورزان پيروز خواهند شد، چرا كه آنها گروهى هستند كه در نمى‏يابند.
66- [اما] اكنون خدا بر شما سبك گرفت و آگاه است كه در شما ضعفى هست پس اگر از شما صد تن [پايمردى داشته‏] باشند، بر دويست تن پيروز خواهند شد و اگر هزار نفر باشند، بر اساس قانونمندى خدا بر دو هزار نفر پيروز خواهند شد و خدا با شكيبايان [و پايداران‏] است.
67- هيچ پيامبرى را نسزد كه [با انگيزه اخذ سَربها] اسيرانى بگيرد تا آنكه [بدين وسيله‏] در منطقه چيره شود شما بهره [ناپايدار] دنيا را مى‏خواهيد و خدا [حياتِ‏] آخرت را [براى شما] مى‏خواهد و [آگاه باشيد كه‏] خدا فرادستى فرزانه است.
68- اگر فرمان سابق خدا نبود [كه قبل از ابلاغ حكم و قانون، كيفر ندهد] «3» به خاطر اسيرانى كه [با هدف گرفتن سَربها] گرفتيد، عذابى بزرگ دامنگيرتان مى‏شد.
69- [ولى اكنون‏] آنچه فرا چنگ آورده‏ايد، حلال و گوارا بخوريد و از خدا پروا كنيد، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
__________________________________________________
1- به آيه 3 طلاق وَ مَنْ يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ توجه فرماييد.
2- پيشين. [.....]
3- براى توجيه افزوده، به بخش آخر آيه 15 اسراء (17) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 186
70- اى پيامبر، به اسيرانى كه در دست شما هستند بگو: اگر خدا در دل شما خيرى مشاهده كند، بهتر از آنچه از شما گرفته شده، به شما ارزانى خواهد داشت و شما را مى‏بخشايد، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
71- اگر [با ابراز دروغين ايمان‏] قصد خيانت با تو داشته باشند، قبلًا هم [با عناد و انكار خود] به خدا خيانت ورزيده‏اند، ولى خدا [تو را] بر آنها تسلط داد و خدا دانايى فرزانه است.
72- كسانى كه ايمان آوردند و [در راه عقيده از وطن‏] هجرت كردند و با اموال و جانهاى خويش در راه خدا به جهاد برخاستند و آنها كه [مهاجران را] پناه داده و يارى كردند، دوستان يكديگرند و آنها كه ايمان آورده، و مهاجرت نكردند، ما دام كه هجرت نكرده‏اند، هيچ گونه دوستى با آنان نخواهيد داشت اما اگر به خاطر دين [درگير شدند و] از شما يارى طلبيدند، يارى آنها وظيفه شماست «1»، مگر اينكه [درگيرى آنها] بر ضد گروهى باشد كه ميان شما و آنها پيمان [ترك مخاصمه‏] باشد و خدا به آنچه مى‏كنيد بيناست.
73- انكار ورزان هم دوستان [و مدافعان‏] يكديگرند. اگر دستور [كمك به مؤمنين مكه‏] را [رعايت‏] نكنيد، فتنه و فسادى بزرگ در اين سرزمين روى خواهد داد.
74- كسانى كه ايمان آوردند و در راه خدا هجرت و جهاد كردند و نيز آنها كه [در مدينه مهاجران را] پناه و يارى دادند، به حقيقت اهل ايمانند [و] آمرزش و روزى بزرگوارانه دارند.
75- و آنها كه بعداً ايمان آورده، هجرت كردند و به اتفاق شما جهاد كردند، از شما هستند و [لى‏] در كتاب خدا، خويشاوندان نسبت به آنها [در مورد ميراث‏] سزاوارترند كه خدا به هر امرى داناست.
__________________________________________________
1- به آيه 75 نساء (4) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 187
9- سوره توبه‏
 «1»
1- اين [اعلام‏] جدايى خدا و پيامبرش نسبت به مشركينى است كه [با آنها] پيمان بسته‏ايد [و رعايت حرمت آن را نمى‏كنند] «2».
2- با اين حال [شما انكار ورزان‏] چهار ماه [مهلت داريد كه‏] در سرزمين [مكه آزادانه‏] آمد و شد كنيد و آگاه باشيد كه خداى را به تنگ نخواهيد آورد، و خدا انكار ورزان را رسوا مى‏سازد.
3- و اين اعلامى است از خدا و پيامبرش به [عموم‏] مردم، در روز حج بزرگتر «3» كه خدا و پيامبرش از شرك ورزان جدايى دارند اگر توبه كنيد، به نفع شماست و اگر روى برتابيد، آگاه باشيد كه خداى را به تنگ نخواهيد آورد و انكار ورزان را از عذابى دردناك خبر بده «4»
4- بجز مشركانى كه با آنها پيمان بسته‏ايد و هيچ بخشى از [آن را به زيان‏] شما نقض نكردند و با هيچ كس عليه شما همدست نشدند به پيمان آنها تا پايان مدت وفا كنيد، كه خدا پرهيزكاران را دوست مى‏دارد.
5- چون ماههاى مورد احترام «5» سپرى شد، مشركان را [كه از عهد شكنى دست بر نداشته‏اند] «6» هر جا يافتيد به قتل برسانيد و آنها را محاصره و بازداشت نماييد و در هر گذرگاهى به كمينشان بنشينيد اما اگر توبه كنند و به نماز ايستند و زكات بپردازند، راه را بر آنها باز گذاريد كه خدا آمرزگارى است مهربان.
6- هر گاه يكى از مشركين از تو پناه بخواهد، به او پناه بده تا كلام خدا را بشنود، آن گاه او را به محل امنش برسان چرا كه آنها گروهى ناآگاهند.
__________________________________________________
1- رشاد خليفه كه در آمارهاى رياضى قرآن، كد 19 را كشف كرده است، در مورد بدون بسم اللَّه بودن اين سوره مى‏گويد: تعداد بسم اللّه‏هاى قرآن با توجه به اينكه در سوره نمل (27) دو بار آمده، مضربى است از عدد 19 و اگر در اين سوره بسم اللَّه مى‏آمد، اين نظم كلى بر هم مى‏خورد و نشان دهنده آن است كه اين آمار رياضى، آگاهانه بوده است نه اتفاقى. لازم به يادآورى است كه عدد 19، تعداد حروف آيه بسم اللَّه ... است.
2- براى توجيه افزوده، با آيه 4 همين سوره (توبه) مقايسه فرماييد.
3- منظور روزهاى حج در سال نهم هجرى است كه تنها سالى بود كه هر دو گروه مسلمانان و مشركين حضور داشتند و جمعيت انبوهى تشكيل شده بود. از سال بعد به موجب آيه 28 همين سوره، ورود مشركين به خانه كعبه در مراسم حج ممنوع شد و قبل از آن هم ورود مسلمانان ممنوع بود.
4- به زيرنويس آيه 21 آل عمران (3) توجه فرماييد.
5- اين مورد، ارتباطى با ماههاى حرام معروف كه در آيه 217 سوره بقره (2) به آن اشاره شده است ندارد، و منظور چهار ماه متوالى است كه در آيه 2 مهلت داده شده و از روز عيد قربان همان سال شروع شده است (سال هشتم هجرى).
6- براى توجيه افزوده، به آيه قبل و آيه 56 انفال (8) و آيه قبل از آن توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 188
7- چگونه مشركين [كه همواره عهد شكنى مى‏كنند] نزد خدا و پيامبرش پيمانى خواهند داشت؟ جز آنها كه در [حومه‏] مسجد الحرام با آنها پيمان بستيد [و پيمان خود را محترم شمرده‏اند] ما دام كه در برابر شما [به عهد خود] پايبند هستند، شما هم متقابلًا به عهد خود پايبند باشيد، كه خدا پرهيزكاران را دوست دارد.
8- چگونه [با عهد شكنان، وفاى به عهد توان كرد]؟ در حالى كه اگر بر شما دست يابند، در مورد شما نه [حق‏] خويشاوندى را رعايت مى‏كنند، و نه عهدى را به زبان [بازى‏] شما را خشنود مى‏سازند، و دلهاى آنان ابا دارد و بيشترشان [پيمان شكن و] منحرفند.
9- آيات خدا را به بهايى ناچيز فروختند و [مردم را] از راه او باز داشتند «1» براستى رفتار زشتى داشتند.
10- درباره هيچ فرد با ايمانى نه [حق‏] خويشاوندى را رعايت مى‏كنند و نه عهدى را، و مردمى متجاوزند.
11- [با اين حال‏] اگر توبه كنند و به نماز ايستند و زكات بپردازند، برادران دينى شما هستند، و ما آيات را براى اهل دانش به وضوح بيان مى‏كنيم.
12- اگر پس از معاهده‏اى كه دارند [باز هم‏] سوگندهاى خود را بشكنند و دين شما را مورد طعن قرار دهند، با سردمداران كفر جنگ كنيد، زيرا پايبند عهد و سوگند [خود] نيستند، بسا كه [از پيمان شكنى‏] دست بردارند.
13- چرا با گروهى كه سوگندهاى خويش را شكستند و براى بيرون راندن پيامبر [از مكه‏] كمر بستند «2» و اول بار آنها [ستيزه را] عليه شما آغاز كردند «3»، نمى‏جنگيد؟ مگر از آنها ترس داريد «4»؟ در حالى كه خدا سزاوارتر است كه از او بترسيد، اگر ايمان داريد.
__________________________________________________
1- مصداقهاى «صد عن سبيل اللَّه» را در آيات 168 آل عمران (3)، 18 احزاب (33) و نيمه دوم آيه 81 توبه (همين سوره) ملاحظه فرماييد.
2- به آيه 30 انفال (8) توجه فرماييد.
3- به آيه 75 نساء (4) توجه فرماييد.
4- به آيه 194 بقره (2) فَمَنِ اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى‏ عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 189
14- با آنها جنگ كنيد تا خدا آنها را به دست شما مجازات كند «1» و رسواشان ساخته، شما را بر آنها پيروزى بخشد و سينه‏هاى مؤمنان را [كه لبريز از خاطرات دردناك گذشته است‏] مرهم نهد،
15- و خشم دلهاى آنها را بزدايد. خدا هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند، به رحمت خويش‏] بر او باز مى‏گردد كه خدا دانايى فرزانه است.
16- مگر پنداشته‏ايد كه [به حال خود] باز گذاشته شده‏ايد، در حالى كه هنوز خدا از ميان شما، كسانى را كه جهاد مى‏كنند و غير از خدا و پيامبرش و مؤمنان همرازى نمى‏گيرند [در مقام آزمايش‏] مشخص نكرده است؟ و خدا به آنچه مى‏كنيد آگاه است «2»
17- آباد كردن مساجد خدا [و در رأس آنها مسجد الحرام‏] در صلاحيت مشركين نيست «3»، در حالى كه [به زبان حال‏] عليه خود به كفر گواهند تلاششان بر باد رفت و جاودانه دوزخى خواهند شد.
18- مساجد خدا را فقط كسانى [بايد] آباد كنند [و رونق دهند] كه به خدا و روز واپسين باور داشته، به نماز بايستند و زكات بپردازند و از غير خدا نترسند. چه بسا كه آنها در زمره راه يافتگان باشند.
19- آيا [منصب‏] آب دادن به حاجيان و آباد كردن مسجد الحرام را با [مقام‏] كسى كه به خدا و روز واپسين باور دارد و در راه خدا جهاد كرده است، برابر مى‏دانيد؟ در نظر خدا يكسان نيستند و خدا ستمگران را هدايت نخواهد كرد.
20- كسانى كه ايمان آوردند و در راه خدا هجرت كردند و با اموال و جانهاى خويش به جهاد برخاستند، نزد خدا درجه‏اى برتر دارند و كاميابند.
__________________________________________________
1- نويسنده «الاتقان» توضيح داده است كه كلمه عذاب در قرآن غالباً معنى مجازات دارد آيه 18 مائده (5) و بسيارى از آيات ديگر مؤيد نظر اوست.
2- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 142 آل عمران (3)، 16 توبه (همين سوره)، 2 عنكبوت (29) و 31 محمد (47) آمده است. [.....]
3- تعريض است به فخر فروشى قريش نسبت به عمران مسجد الحرام.
                        ترجمه طاهرى، ص: 190
21- پروردگارشان به آنها بشارت رحمت و خشنودى خويش و باغهايى از بهشت مى‏دهد كه در آنها نعمتهايى پاينده دارند.
22- جاودانه در آن باغها به سر برند براستى خداست كه پاداشى بزرگ در اختيار اوست.
23- اى مؤمنان، هر گاه پدران و برادرانتان انكار را بر ايمان ترجيح دهند، آنها را دوستان خود تلقى نكنيد و آنان كه از شما با آنها دوستى كنند، ستمكارند «1».
24- بگو: اگر پدران و فرزندان و برادران و همسران و خويشان و اموالى كه به چنگ آورده‏ايد و تجارتى كه از بى‏رونقى‏اش ترس داريد و خانه‏هاى مورد علاقه شما، در نظر شما از خدا و پيامبرش و جهاد در راهش، دوست داشتنى‏تر است، چشم به راه باشيد تا خدا فرمان خويش را [در ميان‏] آورد و خدا منحرفان را هدايت نخواهد كرد.
25- خدا شما را در مواضع بسيار و نيز در جنگ حنين يارى داد، آن گاه كه انبوه لشگرتان شما را شاد و شگفت‏زده كرده بود، ولى به هيچ وجه سودى به حالتان نداشت و زمين با همه فراخيش بر شما تنگ شد، آن گاه بازگشت‏كنان روى گردانديد.
26- آن گاه خدا آرامش [خاطرى از جانب‏] خويش بر پيامبرش و بر مؤمنين القا كرد و سپاهيانى [از فرشتگان‏] كه آنها را نمى‏ديديد، [به كمك شما] فرستاد و انكارورزان را به رنج و عذاب انداخت و سزاى آنان همين است. «2»
__________________________________________________
1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 22 مجادله (58) آمده است.
2- جنگ حنين در سال هشتم هجرى اتفاق افتاد. در آغاز جنگ، با حمله غافلگيرانه دشمن، سپاه مسلمانان، على رغم برترى نفرات، تار و مار شدند. عده‏اى كشته و عده‏اى فرار كردند، ولى عده كمى اطراف پيامبر باقى مانده و در مقابل دشمن بسختى ايستادگى كردند، به گونه‏اى كه بخش عمده فراريان كه مقاومت دوستان خود را ديدند، با شتاب بازگشتند و شجاعانه جنگيدند. همين جا بود كه يارى خدا فرا رسيد، نه هنگام فرار (به آيات 152 و 153 آل عمران (3) توجه فرماييد) و شكست ابتدايى جنگ به پيروزى انجاميد. جنگ حنين مانند همه جنگ‏هاى پيامبر (ص) دفاعى بود به آيه 190 بقره (2) و نيز آيات 8- 9 ممتحنه (60) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 191
27- سپس خدا هر كه [از مؤمنان فرارى‏] را كه بخواهد [و شايسته ببيند، به رحمت خويش‏] بر او باز مى‏گردد، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
28- اى مؤمنان، مشركان [به خاطر افكار ناهنجارشان‏] پليدند «1»، از اين رو نبايد بعد از سال جارى «2» به مسجد الحرام نزديك شوند اگر [با قطع ارتباط] از [كاهش درآمد توريستى و] فقر مى‏ترسيد، خدا اگر بخواهد از بخشايش خود شما را توانگر خواهد كرد، كه خدا دانايى فرزانه است.
29- با كسانى از اهل كتاب كه به خدا و روز واپسين باور نمى‏آرند و آنچه خدا و پيامبرش حرام كرده است، حرام نمى‏دانند و دين حق را نمى‏پذيرند، جنگ كنيد، تا [تسليم شوند و] به دست خود با حقارت جزيه دهند «3».
30- يهوديان گفتند: عُزَير «4» پسر خداست! و مسيحيان گفتند: مسيح پسر خداست! اين سخنان آنان است كه [به باطل‏] بر زبان مى‏رانند و با گفتار انكارورزان پيشين هماهنگ شده‏اند، خدا هلاكشان كند، چگونه [از حق‏] بازگردانده مى‏شوند؟!
31- آنها اجبار «5» و راهبانشان «6» و مسيح فرزند مريم را به جاى خدا صاحب اختيار خود تلقى كردند، در حالى كه دستورشان جز اين نبود كه تنها معبود يگانه را بندگى كنند، كه معبودى جز او نيست او منزه است از افرادى كه [در قدرت و تدبير] با او سهيم تلقى مى‏كنند.
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده، با آيه 100 يونس (وَ يَجْعَلُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يَعْقِلُونَ) مقايسه فرماييد.
2- سال نهم هجرى.
3- جزيه يك ماليات سرانه است و به افراد تعلق مى‏گيرد نه به درآمدها. جهت آن اين است كه اهل كتاب در دفاع شركت نداشتند و از جنگ معاف بودند، در عوض براى تأمين هزينه‏هاى دفاعى ماليات سرانه مى‏پرداختند.
4- «عُزَير» يكى از مردان بزرگ يهود است كه پس از فتح بابل به دست كورش، با او ملاقات كرد و به كمك او يهود را پس از يك قرن ذلت، از اسارت بازماندگان بخت النصر، نجات داد و تورات را كه ممنوع بود و از حفظ داشت، دوباره نگاشت و تكثير و توزيع كرد و دين و مليت يهود را كه در شرف اضمحلال بود، دوباره زنده كرد. ولى اين اعتقاد كه عُزَير پسر خداست، خاص گروهى از يهوديان در قديم و يهوديان مدينه در زمان پيامبر بوده است و يهوديان در حال حاضر چنين اعتقادى ندارند.
5- علماى مذهبى يهود.
6- عبادت پيشه‏هاى مسيحى.
                        ترجمه طاهرى، ص: 192
32- مى‏خواهند نور خدا را «1» با گفتار [باطل‏] خويش خاموش سازند و خدا مصرّ است كه نور خويش را كامل كند، هر چند كه مشركان ناخشنود باشند.
33- اوست كه پيامبرش را با هدايت و دين حق فرستاد تا آن را بر همه اديان پيروز گرداند، هر چند كه شرك ورزان ناخشنود باشند.
34- اى مؤمنان، بسيارى از احبار و راهبان اموال مردم را به ناروا مى‏خورند و [مردم را] از راه خدا باز مى‏دارند و آنها را كه طلا و نقره را گنجينه ساخته و در راه خدا انفاق نمى‏كنند از عذابى دردناك خبرشان ده «2»
35- روزى كه آن [سكه‏ها] در آتش دوزخ تافته شود، پيشانى و پهلو و پشتشان را با آن داغ كنند [به آنها خطاب شود:] اين همان گنجينه‏اى است كه براى خود اندوختيد، پس [بازتاب‏] اندوخته خود را بچشيد.
36- شمار ماهها نزد خدا، در كتاب [آفرينش‏] الهى از همان روز كه آسمانها و زمين را آفريده، دوازده ماه است «3» كه چهار ماهش [ماه‏] حرام است»
 [و جنگ در آن ممنوع شده است‏] اين است قانون [بر حق‏] پايدار در آن ماهها [با جنگ و خونريزى‏] به يكديگر ستم مكنيد و همان گونه كه مشركان همگى به جنگ شما بر مى‏خيزند، شما هم همگى به جنگشان برخيزيد و بدانيد كه خدا با پرهيزكاران است.
__________________________________________________
1- منظور قرآن است به آيات 174 نساء (4) و 8 تغابن (64) توجه فرماييد.
2- به زيرنويس آيه 21 آل عمران (3) مراجعه فرماييد.
3- به زيرنويس آيه 185 بقره (2) توجه فرماييد.
4- به زيرنويس آيه 217 بقره (2) مراجعه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 193
37- به تأخير انداختن ماههاى حرام [و بر هم زدن ترتيب اصلى‏اش‏] زياده [روى‏] در انكار است كه انكار ورزان بدان وسيله به گمراهى كشيده مى‏شوند يك سال [جنگ در] آن [ماه‏] را روا مى‏دانند و يك سال حرام مى‏شمرند تا با شمار ماههايى كه خدا حرام كرده است تطبيق دهند و [با اين حيله‏] آنچه را خدا حرام كرده است، حلال سازند كردار زشتشان در نظرشان آراسته شده است «1» و خدا انكار ورزان را هدايت نخواهد كرد.
38- اى مؤمنان، چرا وقتى كه به شما گفته مى‏شود: براى جنگ در راه خدا حركت كنيد، به زمين مى‏چسبيد؟! آيا به جاى آخرت به زندگى دنيا دل خوش كرده‏ايد؟ برخوردارى [گذراى‏] زندگى دنيا در برابر [رستگارى در] آخرت بسيار ناچيز است.
39- اگر رهسپار [جهاد] نشويد، [خدا] شما را به عذابى دردناك مجازات خواهد كرد، و گروهى ديگر را جايگزين شما خواهد كرد. شما [با تخلف از جهاد] هيچ زيانى به او نمى‏رسانيد و خدا بر هر كارى تواناست.
40- اگر شما پيامبر را يارى نكنيد [خدا متوجه اوست‏]، بدان هنگام كه انكار ورزان [از مكه‏] اخراجش كردند، در حالى كه [فقط] دو نفر بودند، خدا يارى‏اش كرد وقتى كه در غار [ثور مخفى‏] بودند، به معاشر خود [ابو بكر] مى‏گفت: اندوهگين مباش، كه خدا با ماست «2» آن گاه خدا [در آن شرايط بحرانى‏] آرامش [خاطرى از جانب‏] خويش بر پيامبر القاء كرد و با سپاهيانى كه شما مشاهده نمى‏كرديد، نيرومندش كرد «3» و آرمان انكار ورزان را [در موضع‏] ضعيفتر قرار داد و [آگاه باشيد كه‏] خواست و آرمان خداست كه برتر است و خدا فرادستى فرزانه است «4».
__________________________________________________
1- در رابطه با عبارت اخير، به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) از جهت ديگر توجه فرماييد. [.....]
2- به آيه 128 نحل (16) توجه فرماييد.
3- امدادهاى الهى به وسيله فرشتگان كه با عنوان لشكريان نامرئى در اين آيه به آن اشاره شده است، در جنگهاى بدر، احزاب و حنين هم به كمك پيامبر (ص) آمدند كه به ترتيب در آيات 12 انفال (8)، 9 احزاب (33) و 25 و 26 توبه (همين سوره) آمده است ضمناً به آيه 51 غافر (40) نيز توجه فرماييد.
4- اين آيه به داستان هجرت پيامبر از مكه به مدينه اشاره دارد كه متعاقب توطئه مشركين انجام شد به آيه 30 انفال (8) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 194
41- سبكبار و سنگين‏بار بسيج شويد و با اموال و جانهاى خويش در راه خدا به جهاد برخيزيد اگر بدانيد، [نهايتاً] به نفع شماست «1».
42- اگر [بسيج جنگ براى‏] بهره‏اى دسترس و سفرى آسان بود، [دو رويان به طمع دنيا] از تو پيروى مى‏كردند، ولى راه پر مشقت [تبوك‏] بر آنان گران آمد و به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه اگر توان داشتيم، همراه شما رهسپار مى‏شديم [با اين رفتارشان شخصيت‏] خود را مى‏كشند و خدا مى‏داند كه دروغ پردازند.
43- خدا از تو درگذرد چرا پيش از آنكه افراد راستگو و دروغ پرداز براى تو مشخص و شناخته شوند، به آنها اجازه [معافيت از جنگ‏] دادى؟
44- آنها كه به خدا و روز واپسين باور دارند، هرگز در مورد جهاد با اموال و جانهاى خويش از تو اجازه [معافيت‏] نمى‏خواهند و خدا به حال پرهيزكاران داناست «2».
45- تنها كسانى از تو اجازه [معافيت‏] مى‏خواهند كه به خدا و روز واپسين باور ندارند و دلهاشان به شك افتاده است و تحت تأثير شك خود سرگردانند.
46- اگر آنها آهنگ خروج [و راه افتادن به جنگ را] داشتند، قطعاً ساز و برگى براى آن آماده مى‏كردند، ولى خدا بسيج آنها را [كه به آسايش دنيا دل بسته بودند] خوش نداشت، لذا آنها را [از توفيق جهاد] بازداشت «3» و [به آنها] گفته شد: شما هم با وانشستگان [در خانه‏] بنشينيد.
47- اگر در [صفوف‏] شما بيرون آمده بودند، جز تباهى براى شما به بار نمى‏آوردند و به قصد فتنه‏انگيزى بين شما رخنه مى‏كردند در ميان شما جاسوسانى [هم‏] دارند و خدا به حال ستمكاران داناست.
__________________________________________________
1- شرايط افرادى كه از اين دستور عام مستثنى شده‏اند، در آيه 91 توبه (همين سوره) آمده است.
2- اين آيات اشاره به جنگ تبوك دارد كه آخرين جنگ در زمان حيات پيامبر (ص) بود. تبوك محلى بود در مرز شمالى جزيرة العرب و نزديك مرز امپراطورى روم شرقى كه بر شامات تسلط داشت. بعد مسافت و شدت گرما و درگيرى با ابر قدرت وقت، افراد سست ايمان را از شركت در جنگ دچار ترديد كرده بود، ولى سپاهى از داوطلبان با ايمان، عازم منطقه مورد اشغال شد. با ورود آنان روميان پيشنهاد صلح دادند و پيامبر (ص) از موضع قدرت پذيرفت و مسلمانان بدون درگيرى، با پيروزى بازگشتند. اين جنگ مانند همه جنگهاى پيامبر (ص) دفاعى بود به آيه 190 بقره (2) و نيز آيات 8- 9 ممتحنه (60) توجه فرماييد.
3- به آيه 10 بقره (2) و نيمه دوم آيه 5 صف (61) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 195
48- قبلًا هم «1» در صدد فتنه‏گرى بودند «2» و جريان امور را بر تو مى‏آشفتند تا آن گاه كه حق، روى آورد و فرمان الهى آشكار شد، در حالى كه ناخوشنود بودند.
49- بعضى از آنها مى‏گويند: به ما اجازه [مرخصى‏] بده و به فتنه گرفتار مساز آگاه باشيد كه آنها [با اين تفكر] در فتنه سقوط كرده‏اند، و دوزخ بر انكار ورزان احاطه دارد.
50- هر گاه خيرى به تو رسد، بر آنها ناگوار آيد و اگر آسيبى به تو رسد، مى‏گويند: ما قبلًا احتياط خود را كرده‏ايم [كه به جنگ نرفتيم‏] آن گاه شادى‏كنان روى بر مى‏تابند.
51- بگو: هرگز جز آنچه خدا مقدر داشته، به ما نخواهد رسيد او كارساز ماست و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
52- بگو: آيا درباره ما جز يكى از دو پديده نيكوتر [پيروزى و شهادت‏] را چشم به راه هستيد؟ و [لى‏] ما درباره شما چشم به راه هستيم كه خدا به عذابى از سوى خويش يا به دست ما گرفتارتان كند پس چشم به راه باشيد ما هم با شما چشم به راه خواهيم ماند.
53- بگو: چه با ميل و رضا [براى تأمين هزينه جنگ‏] كمك مالى بدهيد و چه با كراهت، هرگز از شما پذيرفته نخواهد شد «3» زيرا گروهى منحرف هستيد.
54- [هيچ چيز] مانع قبول كمكهاى مالى آنها نشد، جز اينكه خدا و پيامبرش را انكار كردند و به نماز حاضر نمى‏شوند، مگر سست و بى‏حال و انفاق [هم‏] نمى‏كنند، مگر با ناخشنودى.
__________________________________________________
1- منظور قبل از فرا رسيدن واقعه تبوك است.
2- اشاره به كناره‏گيرى گروهى از دورويان در روز جنگ احد است كه پيامبر (ص) و ياران وفادارش را تنها گذاشتند.
3- اشاره به گفتار دورويان است كه پيشنهاد مى‏كردند اجازه دهيد ما در جنگ تبوك شركت نكنيم، در عوض، براى تأمين هزينه جنگ كمك مالى بدهيم.
                        ترجمه طاهرى، ص: 196
55- [فراوانى‏] اموال و فرزندانشان تو را به شگفتى نياورد، خدا مى‏خواهد آنها را به همين [وسيله‏] در زندگى دنيا به رنج افكند و در حال انكار جان سپرند «1».
56- به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه از شما هستند، و [لى‏] از شما نيستند «2»، بلكه گروهى هستند كه [از كشته شدن در جنگ‏] وحشت دارند.
57- اگر پناهگاه يا (يكى از) غارها يا گريزگاهى [براى فرار] بيابند، شتابان به آن روى مى‏آورند.
58- و بعضى از آنها در [نحوه تقسيم‏] كمكها از تو عيب‏جويى مى‏كنند اگر به آنها [سهمى‏] بدهند، راضى خواهند شد و اگر ندهند، به خشم در مى‏آيند.
59- [چقدر بهتر بود] اگر به آنچه خدا و پيامبرش به آنها عطا مى‏كنند، خرسند مى‏شدند و مى‏گفتند: [لطف‏] خدا ما را بس و خدا و پيامبرش از بخشايش خود [باز هم‏] به ما عطا خواهند كرد تنها به خدا گرايش [و اميدوارى‏] داريم.
60- كمكهاى مالى تنها براى نيازمندان و بينوايان و كارگزاران آن است و [نيز] آنها كه دلجويى مى‏شوند و در [راه‏] آزاد كردن اسيران «3» و خسارت ديدگان و واماندگان [در زندگى‏] و [هر گونه هزينه‏] در راه خداست، به عنوان فريضه‏اى از جانب خدا و خدا دانايى است فرزانه.
61- پاره‏اى از آنها پيامبر را مى‏آزارند و مى‏گويند: خوش‏باور است بگو: توجه او به صحبتها به نفع شماست به خدا ايمان دارد و [گفتار] مؤمنان را تصديق مى‏كند و رحمتى است براى مؤمنين شما، و آنها كه پيامبر خدا را مى‏آزارند، عذابى دردناك [در انتظار] دارند.
__________________________________________________
1- به آيات 182 و 183 اعراف (7) توجه فرماييد.
2- به آيه 14 بقره (2) توجه فرماييد.
3- معنى تحت اللفظ آن «در گردنها» است ولى منظور آزاد كردن هر كسى است كه اسير بدهى خود باشد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 197
62- به خدا سوگند ياد مى‏كنند تا شما را راضى نگاه دارند «1»، و [لى‏] اگر ايمان مى‏داشتند، سزاوارتر اين بود كه خدا و پيامبرش را خشنود كنند.
63- مگر نمى‏دانند كه هر كه با خدا و پيامبرش مخالفت ورزد، جاودانه در آتش دوزخ خواهد بود رسوايى بزرگ همين است.
64- دو رويان از آن بيم دارند كه سوره‏اى بر ضد آنان نازل شود و از آنچه در دلهايشان است به مؤمنان خبر دهد بگو: استهزا كنيد «2»، كه خدا رازى را كه [از بروزش‏] بيم داريد، برملا خواهد ساخت «3».
65- اگر از آنها [درباره تمسخرشان‏] بپرسى، مسلماً خواهند گفت: [سخنان‏] بيهوده مى‏گفتيم و بازى مى‏كرديم بگو: آيا به خدا و آيات او و پيامبرش استهزا مى‏كرديد؟
66- عذر نياوريد، شما پس از ايمان به سوى انكار رفته‏ايد اگر از گروهى از شما [كه احياناً توبه كنند] «4» بگذريم، گروه ديگر را به [كيفر] اينكه بزهكار بودند مجازات خواهيم كرد.
67- مردان و زنان دورو همه بر كيش يكديگرند، به ناپسند فرا مى‏خوانند و از رفتار شايسته باز مى‏دارند و دست خود را [از انفاق و خير] مى‏بندند خدا را فراموش كردند، خدا [هم‏] آنها را به فراموشى سپرد «5»، زيرا دورويان [از فرمان خدا] منحرفند.
68- خدا به مردان و زنان دورو و انكار ورزان وعده آتش دوزخ داده است كه جاودانه در آن به سر برند و همين بر آنها بس خدا آنها را نفرين كرده است و عذابى پاينده دارند.
__________________________________________________
1- اشاره به گفتار دو رويانى است كه به بهانه‏هاى واهى از شركت در جنگ تبوك طفره رفتند و پس از بازگشت پيروزمندانه ياران پيامبر، سعى در توجيه عمل خود داشتند.
2- با آيه 14 بقره (2) مقايسه فرماييد. [.....]
3- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 29 و 30 محمد (47) آمده است.
4- براى توجيه افزوده، به توبه‏اى كه در آيه 74 توبه (همين سوره) به آن اشاره شده است توجه فرماييد.
5- مفهوم عبارت اخير را به بيان كامل‏تر در آيه 51 اعراف (7) ملاحظه فرماييد به آيات 126 طه (20) و 19 حشر (59) هم در همين زمينه توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 198
69- [روش شما دورويان‏] بسان پيشينيان شماست كه نيرويى فزونتر و اموال و فرزندان بيشتر داشتند آنها [با دورنگى‏] از بهره خود برخوردار شدند و شما نيز همچون پيشينيانتان از بهره خود برخوردار شديد. شما به بيهوده گويى مشغول شديد، همان گونه كه آنها مشغول شدند [آگاه باشيد كه‏] تلاششان در دنيا و آخرت بر باد رفت «1» و آنان زيانكارند.
70- مگر سرگذشت پيشينيانشان [چون‏] قوم نوح و عاد «2» و ثمود «3» و قوم ابراهيم و اهالى مدين «4» و شهرهاى زير و رو شده [قوم لوط] به آنها نرسيده است كه پيامبرانشان نشانه‏هاى روشن بر آنها عرضه كردند [و چون پذيرا نبودند، هلاك شدند]؟ خدا بر آن نبود كه بر آنها ستم كند، بلكه آنها خود در حق خويش ستم مى‏كردند.
71- مردان و زنان با ايمان دوستان يكديگرند، به رفتار شايسته فرا مى‏خوانند و از ناپسند باز مى‏دارند «5»، به نماز مى‏ايستند و زكات مى‏پردازند و از خدا و پيامبرش اطاعت مى‏كنند خدا آنها را مورد رحمت خويش قرار خواهد داد، كه بى‏گمان فرادستى فرزانه است.
72- خدا به مردان و زنان با ايمان باغهايى از بهشت وعده داده كه نهرها در دامن آن جارى است و [نيز] مساكنى نيكو در باغهاى پاينده بهشت كه جاودانه در آن به سر برند، ولى خشنودى خدا [كه شامل حال آنهاست از همه اين نعمات‏] برتر است اين است همان كاميابى بزرگ.
__________________________________________________
1- به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد.
2- قوم هود.
3- قوم صالح‏
4- قوم شعيب‏
5- عكس اين تعريف را در مورد دورويان در آيه 67 توبه (همين سوره) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 199
73- اى پيامبر، با انكار ورزان و دورويان جهاد كن و بر آنان سخت‏گير جايگاهشان دوزخ است و بد سرانجامى است.
74- به خدا سوگند ياد مى‏كنند كه [ناشايست‏] نگفته‏اند «1» و [لى‏] قطعاً سخنان كفرآميز بر زبان رانده‏اند و پس از اسلام آوردنشان، به انكار روى برده‏اند و آهنگ [دسيسه‏اى‏] كردند كه بدان نايل نشدند «2» و به انكار و مخالفت برنخاستند، مگر [بعد از] آنكه خدا و پيامبرش آنها را به بخشايش خود بى‏نياز كردند! [در حالى كه جا داشت سپاسگزارى كنند، با اين حال‏] اگر توبه كنند، براى آنها بهتر است و اگر روى برتابند، خدا آنها را به عذابى دردناك در دنيا و آخرت كيفر خواهد داد و در زمين [نيز] كارساز و ياورى نخواهند داشت.
75- بعضى از آنها با خدا پيمان بسته‏اند كه اگر خدا از بخشايش خود [مالى‏] به ما عطا كند، انفاق خواهيم كرد و در زمره شايستگان خواهيم بود،
76- [ولى‏] وقتى كه [خدا] از بخشايش خود به آنها عطا كرد، نسبت به آن بخل ورزيدند و در حال اعراض [از عهد خود] روى برتافتند.
77- از آن پس به [سزاى‏] دروغ پردازى و نقض عهدى كه با خدا داشتند، خدا هم دلهاى آنها را دستخوش نفاق كرد، تا روزى كه به لقاى او [و كيفر اعمالشان‏] برسند.
78- مگر ندانسته‏اند كه خدا اسرار و نجواى آنها را مى‏داند و داناى رازهاى نهان است؟
79- آنها كه از مؤمنان [توانگر] كه داوطلبانه انفاق مى‏كنند و نيز از آن دسته كه [براى انفاق‏] به بيش از توان [ناچيز] خود دسترسى ندارند، عيب‏جويى و تمسخر مى‏كنند، خدا تمسخرشان [را تلافى‏] خواهد كرد و عذابى دردناك [در انتظار] دارند.
__________________________________________________
1- اشاره به گفتار عبد اللَّه ابَى سر دسته دورويان است كه در آيه 8 منافقون (63) آمده است.
2- مجمع البيان نقل كرده است كه يك عده ده نفرى از دورويان توطئه كرده بودند كه پيامبر را در مراجعت از تبوك در گردنه‏اى به نام عقبه به قتل برسانند، ولى نقشه آنها با هشيارى پيامبر عقيم ماند.
                        ترجمه طاهرى، ص: 200
80- چه براى آنها آمرزش بخواهى و چه نخواهى [بى تفاوت است‏] اگر هفتاد بار [هم‏] براى آنها آمرزش بخواهى، هرگز خدا آنها را نمى‏بخشد زيرا آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند «1»، و خدا منحرفان را هدايت نخواهد كرد.
81- تن زدگان [از شركت در جنگ تبوك‏]، پس از [حركت‏] پيامبر خدا، به خانه‏نشينى خود شادمان شدند و جهاد با اموال و جانهاى خود در راه خدا را خوش نداشتند و [به ديگران‏] مى‏گفتند: در اين هواى گرم «2» رهسپار [جنگ‏] نشويد به آنها بگو: آتش دوزخ سوزانتر است، اگر در مى‏يافتند.
82- به سزاى دستاوردشان بايد كم بخندند و فراوان بگريند.
83- اگر خدا تو را [از جنگ تبوك، پيروز] به سوى گروهى از ايشان [به مدينه‏] بازگردانيد و از تو اجازه خروج [براى جنگ ديگرى‏] خواستند، بگو: شما هرگز [براى جنگ‏] همراه من [از شهر] خارج نخواهيد شد، و در كنار من با هيچ دشمنى جنگ نخواهيد كرد زيرا اين شما بوديد كه از آغاز، تن به [كنار] نشستن داديد، پس با [ساير] خانه نشينان [به جاى خود] بنشينيد «3».
84- هرگز بر هيچ يك از آنها كه از دنيا مى‏رود اقامه نماز مكن و [به دعا] بر گورشان مايست آنها خدا و پيامبرش را انكار كردند و در حال انحراف جان سپردند.
85- [فراوانى‏] اموال و فرزندانشان تو را به شگفتى نياورد خدا مى‏خواهد آنها را به همين [وسيله‏] در [زندگى‏] دنيا كيفر دهد و در حال انكار جان سپرند.
86- وقتى كه سوره‏اى نازل گردد كه به خدا ايمان آوريد و همراه پيامبرش به جهاد برخيزيد، توانگران آنها از تو اجازه [معافيت‏] مى‏خواهند، و مى‏گويند: بگذار تا همراه وانشستگان باشيم.
__________________________________________________
1- به آيات 113 و 114 توبه (همين سوره) و 6 و 7 منافقون (63) توجه فرماييد.
2- واژه‏هاى «حَر» و «بَرد» هر كدام 4 بار در قرآن تكرار شده‏اند و با هم برابرند (از كتاب اعجاز عددى قرآن كريم، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى).
3- به آيه 87 توبه (همين سوره) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 201
87- راضى شدند كه در كنار زمين‏گيرها باشند، لذا بر دلهاشان مهر [غفلت و نفاق‏] زده شده است «1» و [حقايق را] در نمى‏يابند.
88- ولى پيامبر و مؤمنان همراه او با اموال و جانهاى خويش به جهاد بر خاستند همه نيكوييها خاص آنهاست و رستگارند «2».
89- خدا براى آنها باغهايى از بهشت آماده كرده كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برند اين است كاميابى بزرگ.
90- عذرتراشان باديه نشين «3» آمدند كه به آنها رخصت [معافيت از جنگ‏] داده شود و آنها كه [در ادعاى ايمان خود] به خدا و پيامبرش دروغ مى‏گفتند، [بدون هيچ عذر و اجازه‏اى‏] خانه نشينى را برگزيدند به كسانى از آنها كه [معذور نبودند و حق را] انكار مى‏كردند، عذابى دردناك خواهد رسيد.
91- بر ناتوانان و بيماران و آنها كه براى هزينه [سفر] به چيزى دسترسى ندارند- اگر در مقابل خدا و پيامبرش، حسن نيت داشته باشند- گناهى نيست [كه در جنگ شركت نكنند] زيرا بر نيكوكاران راهى [براى سرزنش‏] نيست و خدا آمرزگارى است مهربان،
92- و نه بر آنها كه چون نزد تو بيايند تا ساز و برگ سفر آنها را [به جنگ‏] تأمين كنى، بگويى: وسيله‏اى كه شما را به آن مجهز كنم در اختيار ندارم، باز گردند در حالى كه چشمانشان از اينكه چيزى در اختيار ندارند تا [براى تأمين تجهيزات سفر] هزينه كنند، بر اثر اندوه اشكبار شده است.
93- راه [سرزنش و اعتراض‏] تنها به روى كسانى [گشوده‏] است كه در عين بى‏نيازى [و داشتن امكانات‏]، از تو اجازه [مرخصى‏] مى‏خواهند [و] به آن تن داده‏اند كه همراه زمين‏گيرها باشند خدا بر دلهاشان مهر [غفلت‏] نهاده است«4»، از اين رو آگاهى ندارند.
__________________________________________________
1- علت آن را در آيات 10 بقره (2)، 125 توبه (همين سوره)، نيمه دوم آيه 5 صف (61) و 3 منافقون (63) جستجو فرماييد. [.....]
2- به آيات 10 و 11 صف (61) توجه فرماييد.
3- «اعراب» اسم جمع است و مفرد آن «اعرابى» است كه به افراد صحرانشين عربستان مى‏گويند و «عرب» هم اسم جمع است كه مفرد آن «عربى» است و به افراد شهرنشين مى‏گويند.
4- علت آن را در زيرنويس آيه 87 توبه (همين سوره) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 202

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 17:26 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب