منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


سوره يوسف‏

                        ترجمه طاهرى، ص: 242
53- و خود را بى‏گناه نمى‏دانم زيرا نفس [انسان‏] فراوان به گناه فرمان مى‏دهد، [مستوجب كيفرم‏] مگر آنكه پروردگارم رحمت آورد، كه پروردگار من «1» آمرزگارى است مهربان.
54- شاه گفت: يوسف را نزد من آريد تا او را [مشاور] ويژه خود گردانم همين كه با او گفتگو كرد، [به درايت و نبوغش پى برد و] گفت: تو از امروز نزد ما صاحب مقام و امين هستى.
55- [يوسف‏] گفت: مرا به [سرپرستى‏] خزاين [و اقتصاد و دارايى‏] اين سرزمين بگمار [تا بحران عظيمى كه در پيش است مهار كنم‏]، كه نگاهبانى دانا هستم.
56- يوسف را در سرزمين [مصر] اين گونه اقتدار بخشيديم، [به گونه‏اى كه‏] هر جا بخواهد، مقام گيرد، هر كه را خواهيم [و شايسته بدانيم‏] به رحمت خويش مى‏رسانيم و پاداش نيكوكاران را تباه خواهيم كرد.
57- و البته پاداش آخرت براى كسانى كه ايمان آورده و پرهيزكارى مى‏كردند بهتر است.
58- [خشكسالى فرا رسيد] و برادران يوسف [در جستجوى غله‏] راهى [مصر] شدند و بر يوسف درآمدند آنها را شناخت، و [لى‏] آنها وى را نشناختند.
59- و چون بارهايشان را مهيا كرد، گفت: [در سفر آينده‏] برادر پدرى‏تان را [نيز] نزد من آوريد «2» مگر نمى‏بينيد كه سهميه [همه‏] را كامل مى‏دهم و پذيراى شايسته‏اى هستم.
60- اگر او را نياوريد، سهميه‏اى نزد من نخواهيد داشت و به [مقر] من نزديك نشويد.
61- گفتند: او را از پدرش بنرمى درخواست مى‏كنيم حتماً!
62- و [آن گاه‏] به دستياران خويش گفت: سرمايه آنان را [كه در مقابل غله پرداخت كرده‏اند] در خورجين‏هاشان بگذاريد تا هنگامى كه نزد خانواده خود باز مى‏گردند، آن را بازشناسند، بسا كه [براى خريد مجدد غلّه‏] بازگردند.
63- چون نزد پدرشان بازگشتند، گفتند: اى پدر، [براى سفر بعدى‏] از دريافت غله ممنوع شده‏ايم [مگر اينكه بنيامين را همراه ببريم‏]، پس برادرمان را با ما بفرست تا [مجدداً] سهميه غله [خود] را دريافت كنيم، و ما محافظش خواهيم بود.
__________________________________________________
1- شيخ المفسرين طبرسى ضمن تفسير آيه 29 گفته است: عبارت «استغفرى لذنبك» نشان مى‏دهد كه مصريان با وجود بت‏پرستى، خدا را هم مى‏شناخته‏اند.
علاوه بر گفتار طبرسى، زليخا در دورانى كه يوسف در خانه‏اش بود بارها نام خدا را در هر فرصتى از يوسف شنيده بود، بخصوص موقعى كه او را به سوى خود دعوت كرد و يوسف گفت: «معاذ اللَّه» همان طور كه در دوران زندان در هر فرصتى با هم بندهاى خود از خداى يكتا صحبت مى‏كرد. لذا زليخا در لحظه‏اى كه يوسف را بيگناه معرفى كرد، به ياد پروردگار خود كه يوسف تبليغ مى‏كرد، افتاد.
2- مأموران يوسف از متقاضيان غله، قبلًا در مورد تعداد عائله آنها بازپرسى مى‏كردند، لذا صحبت يوسف در مورد برادر ناتنى آنها ابتدا به ساكن نبوده است و موجب تعجب برادران نشد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 243
64- گفت: آيا [مى‏توانم‏] در مورد او شما را امين بدانم جز به همان گونه‏اى كه در مورد برادرش [يوسف‏] قبل از اين شما را امين دانستم؟! [در هر حال به‏] خدا [توكل مى‏كنم كه‏] بهترين نگاه دارنده و مهربانترين مهربانان است.
65- و چون بارهاى خويش را گشودند، متوجه سرمايه خود شدند كه به آنان بازگردانده شده است گفتند: اى پدر، ديگر چه مى‏خواهيم؟ اين سرمايه ماست كه به ما بازگردانده شده است و [با همين وسيله مجدداً] براى خانواده خود غله مى‏آوريم، برادرمان را هم محافظت مى‏كنيم و يك سهم بيشتر هم [به نام بنيامين‏] خواهيم گرفت كه [براى وزير سخاوتمند مصر] اين سهميه‏اى بى‏اهميت است.
66- [يعقوب‏] گفت: هرگز او را با شما نمى‏فرستم تا آنكه تعهدى خدايى بدهيد كه نزد من بازش آريد، مگر اينكه [از جانب دشمنان‏] مورد گرفتارى قرار گيريد و چون تعهد خود را سپردند، گفت: خدا كارگزار [و ناظر] بر گفتار ماست.
67- [هنگام حركت، يعقوب‏] گفت: اى فرزندان من، [از نظر احتياط] از يك دروازه [به مصر] وارد مشويد، از دروازه‏هاى مختلف وارد شويد [تا حساسيت مصريان عامى نسبت به جمعى بيگانه تحريك نشود] و [لى‏] در برابر [قضا و قدر] خدا، به هيچ وجه سودى به حالتان نخواهم داشت حكم تنها به دست خداست بر او توكل كرده‏ام، و اهل توكل بايد فقط بر او توكل كنند.
68- با آنكه همان گونه كه پدرشان فرمان داده بود وارد [شهر] شدند، [اين شيوه ورود] در برابر اراده خدا [در مورد بازداشت بنيامين‏] هيچ اثرى براى آنان نداشت، بلكه تنها احتياطى در ضمير يعقوب بود كه ابراز كرد و البته او از بركت تعليم ما دانايى [وارسته‏] بود، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.
69- چون بر يوسف وارد شدند، برادرش [بنيامين‏] را در كنار خود جاى داد و [به آرامى‏] گفت: من برادر [تنى‏] تو هستم از آنچه مى‏كردند اندوهگين مباش.                        ترجمه طاهرى، ص: 244
70- و چون [يوسف توسط مأموران خود] بار آنها را بست، جام [زرين‏] را در خورجين برادرش گذاشت، آن گاه جارچى به بانگ بلند گفت: اى كاروانيان شما سارقيد.
71- [برادران‏] در حالى كه به سمت آنها برگشتند، گفتند: مگر چه گم كرده‏ايد؟
72- گفتند: جام شاه را گم كرده‏ايم، و [مأمور ويژه گفت:] هر كه آن را بياورد، يك بار شتر [غله جايزه‏] دارد و من بر اين [وعده‏] ضامنم.
73- گفتند: به خدا سوگند، شما مى‏دانيد كه ما براى تبهكارى «1» به اين سرزمين نيامده‏ايم و سارق نيستيم.
74- گفتند: اگر دروغ گفته باشيد، كيفر آن چيست؟
75- گفتند: كيفر آن، [بازداشت‏] خود آن كسى است كه [جام‏] در خورجين او يافت شود و ما [در ميان خويش،] ستمگران [سارق‏] را اين گونه كيفر مى‏دهيم.
76- [مأمور يوسف‏] قبل از بار برادرش، به بررسى بار سايرين پرداخت و سرانجام جام را از بار برادرش [بنيامين‏] بيرون كشيد اين گونه براى يوسف تدبير كرديم [زيرا] در قانون شاه، حق نداشت كه برادرش را [بدون دليل‏] بازداشت كند، مگر با تمهيد خدا [مقام‏] هر كه را بخواهيم به درجاتى رفعت مى‏بخشيم، و بالاى [دست‏] هر دانشمندى، دانشمند بزرگ [تر] ى هست.
77- [برادران‏] گفتند: اگر او دزدى كرده باشد، [جاى شگفتى نيست‏] قبل از اين برادر [تنى‏ا] ش هم دزدى كرده بود يوسف اين [بهتان‏] را در درون خود نگاه داشت و برايشان آشكار نساخت [و در دل‏] گفت: شما در وضع بدترى [از آنچه اظهار مى‏داريد] هستيد، و خدا از آنچه مى‏گوييد آگاهتر است.
78- برادران گفتند: اى وزير، او پدرى سالخورده دارد [كه تحمل فراق او را نخواهد داشت‏] يكى از ما را به جاى او بازداشت كن، كه ما تو را نيكوكار تشخيص داده‏ايم.
__________________________________________________
1- واژه «فساد» و مشتقاتش جمعاً 50 بار در قرآن تكرار شده است و درست موافق با همين تعداد (50 مرتبه) واژه «نفع» با همه مشتقاتش در قرآن آمده (از كتاب اعجاز عددى قرآن كريم، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى).
                        ترجمه طاهرى، ص: 245
79- يوسف گفت: پناه [مى‏برم‏] به خدا كه جز آن كس را كه كالاى خويش را نزد او يافته‏ايم بازداشت كنيم، كه در آن صورت ستمگريم.
80- و چون از او نوميد شدند، نجواكنان به كنارى رفتند، بزرگترشان گفت: مگر نه اين است كه پدرتان تعهدى خدايى از شما گرفته است و قبل از اين نيز درباره يوسف تقصير كرديد؟ من از اين سرزمين تكان نخواهم خورد تا پدرم اجازه دهد يا خدا درباره من داورى كند و او بهترين داوران است.
81- نزد پدرتان بازگرديد و بگوييد: اى پدر، پسرت دزدى كرد و ما [در مورد كيفر سرقت‏] جز آنچه [بر اساس عقيده‏] مى‏دانستيم، گواهى نداديم «1» و از غيب آگاه نبوديم [كه بدانيم جام شاه را بنيامين برداشته است‏].
82- از [مردم‏] شهرى «2» كه در آن بوديم و از كاروانى كه همراهش آمديم بپرس، [و ببين‏] كه راست مى‏گوييم.
83- [يعقوب‏] گفت: [نه،] بلكه نفسهاى شما كارى [نادرست‏] را در نظرتان آراست [چاره‏ام‏] صبرى زيبنده است چه بسا خدا آنها را با هم به نزدم بازآرد، كه او دانا و فرزانه است.
84- آن گاه از آنها روى برتافت و گفت: واى از [فراق‏] يوسف، و ديدگانش از اندوه سپيد شد و خشم خويش فرو مى‏خورد.
85- [فرزندان‏] گفتند: به خدا سوگند كه پيوسته يوسف را ياد مى‏كنى تا فرتوت يا هلاك شوى.
86- گفت: درد و اندوه خود را فقط به خدا بازگويم و از [لطف و تدبير] خدا چيزهايى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد.
__________________________________________________
1- اشاره به موضوع آيه 75 يوسف (همين سوره) است.
2- به زيرنويس آيه 58 بقره (2) مراجعه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 246
87- [و افزود:] اى فرزندان من، به جستجوى يوسف و برادرش برويد و از رحمت خدا نوميد مباشيد، كه از رحمت خدا تنها انكار ورزان نوميدند.
88- [برادران به مصر بازآمدند] و چون بر يوسف وارد شدند، گفتند: اى وزير، ما و خانواده‏مان را گزند و پريشانى فرا گرفته است و سرمايه ناچيزى [براى خريد غله‏] آورده‏ايم، سهميه ما را كامل عطا كن و بر ما انفاق كن، كه خدا انفاق كنندگان را پاداش مى‏دهد.
89- [يوسف‏] گفت: آيا به خاطر داريد آن گاه كه نادان بوديد، با يوسف و برادرش چه كرديد «1»؟
90- گفتند: مگر تو براستى يوسفى؟! گفت: من يوسفم و اين برادر من است. خدا بر ما نعمت بزرگى بخشيد مسلماً هر كه تقوا و شكيبايى ورزد، [نيكوكار است و] خدا پاداش نيكوكاران را تباه نخواهد كرد.
91- گفتند: به خدا سوگند كه خدا تو را بر ما برترى داده است و ما خطا كار بوده‏ايم.
92- يوسف گفت: امروز «2» هيچ سرزنشى بر شما نيست خدا شما را مى‏بخشايد كه مهربانترين مهربانان است.
93- پيراهن مرا ببريد و بر چهره پدرم افكنيد تا بينا شود، و همه خانواده خود را نزد من آريد.
94- زمانى كه كاروان [از مصر] به راه افتاد، پدرشان گفت: اگر ديوانه‏ام نشمريد، بوى يوسف را احساس مى‏كنم.
95- [اطرافيان‏] گفتند: به خدا سوگند كه تو در اشتباه ديرين «3» خويش هستى.
__________________________________________________
1- با آيه 15 يوسف (همين سوره) مقايسه فرماييد.
2- به زيرنويس آيه 69 حج (22) مراجعه فرماييد. [.....]
3- به آيه 8 يوسف (همين سوره) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 247
96- و چون بشارت دهنده آمد و پيراهن را بر چهره او افكند، بينا گشت [و] گفت: مگر به شما نگفتم از [تدبير و قدرت‏] خدا چيزهايى مى‏دانم كه شما نمى‏دانيد؟!
97- گفتند: اى پدر، در مورد گناهانمان براى ما آمرزش بخواه كه خطاكار بوده‏ايم.
98- گفت: از [درگاه‏] پروردگارم براى شما آمرزش خواهم خواست، كه او بس آمرزگار و مهربان است.
99- و چون [يعقوب و خانواده‏اش‏] بر يوسف وارد شدند، پدر و مادرش را در كنار خود جاى داد و گفت: با امنيت به مصر درآييد، ان شاء اللَّه.
100- پدر و مادر خود را بر تخت نشاند و همگان به خاطر او در حال ابراز فروتنى [به زمين‏] افتادند آن گاه گفت: پدرم، اين تعبير خواب پيشين من است «1» كه پروردگارم آن را تحقق بخشيد و آن گاه كه از زندان خارج كرد و شما را، پس از فتنه‏گرى شيطان ميان من و برادرانم، از صحرا [به اين منطقه‏] آورد، در حق من احسان [فراوان‏] كرد بى‏گمان پروردگار من در هر موردى كه بخواهد باريك بين است و اوست كه دانا و فرزانه است.
101- پروردگارا، فرمانروايى‏ام بخشيدى و پيش‏بينى نتيجه رويدادها [و تعبير خوابها] را آموختى «2» اى آفريننده آسمانها و زمين، تنها تو كارساز من در دنيا و آخرت «3» هستى جان مرا در حال تسليم [در برابر خودت‏] «4» بگير و به شايستگان ملحق فرما.
102- اين [سرگذشت‏] از اخبار غيب است كه بر تو وحى مى‏كنيم و هنگامى كه [آن برادران نابكار] دسيسه‏كنان همداستان شدند «5»، در كنارشان حضور نداشتى.
103- و [لى‏] بيشتر مردم هر چند تو اصرار داشته باشى، ايمان نمى‏آورند «6».
__________________________________________________
1- در رابطه با آيه 4 يوسف (همين سوره).
2- نمونه آن را در آيات 41 و 47- 49 يوسف (همين سوره) ملاحظه فرماييد.
3- كلمه «دنيا» 115 بار در قرآن وارد شده و كلمه «آخرت» دقيقاً به همين تعداد (115 بار) در قرآن آمده است (از كتاب اعجاز عددى قرآن كريم، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى).
4- با بخش پايانى آيه 71 انعام (6) مقايسه فرماييد.
5- به آيات 15- 18 يوسف (همين سوره) توجه فرماييد.
6- ابتدا به آيه 56 قصص (28) و بعد به آيه 50 همان سوره توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 248
104- و تو هيچ پاداشى بر اين [پيام‏] از آنها نمى‏خواهى، قرآن جز يادآورى براى جهانيان نيست.
105- و چه بسيار نشانه‏ها [يى از الوهيت خدا] در آسمانها و زمين هست كه به حال اعراض از كنارش مى‏گذرند «1».
106- و بيشتر آنها هم ايمان نمى‏آورند، مگر اينكه [هنوز] در بندهاى شرك [و تكيه بر دنيا] اسيرند «2».
107- آيا ايمن شدند از اينكه عذابى فراگير از جانب خدا دامنگيرشان شود، يا رستاخيز در حال غفلتشان ناگهان بر آنان فرا رسد.
108- بگو: اين راه من است كه من و پيروانم با بصيرت، [همه را] به سوى خدا دعوت مى‏كنيم و خداى را تقديس مى‏كنم و در جرگه شرك ورزان نيستم.
109- قبل از تو هم [هيچ پيامبرى‏] نفرستاديم جز مردانى از اهل شهرها كه به آنها وحى مى‏كرديم [و هيچ كدام فرشته نبودند] «3» مگر جهانگردى نكرده‏اند تا ببينند سرانجام پيشينيانشان چگونه بود؟ و سراى آخرت براى پرهيزكاران بهتر است چرا درك نمى‏كنيد؟
110- [انكار پيشينيان ادامه داشت‏] تا وقتى كه پيامبران [از ايمان قوم خود] نوميد شدند «4» و [قومشان‏] پنداشتند كه [در مورد خبر عذاب‏] به آنان دروغ گفته شده است «5»، [آن گاه‏] يارى ما بر پيامبران رسيد و هر كه را خواستيم [و لايق ديديم‏]، مورد نجات قرار گرفت «6» و سختگيرى ما از بزهكاران بازگردانده نخواهد شد.
111- در داستان آنها براى خردمندان عبرتى است [اين قرآن‏] سخنى نيست كه به دروغ بافته شده باشد، بلكه تصديق كتابهاى پيش از خود و بيان واضح هر چيزى است، و هدايت و رحمتى است براى اهل ايمان.
__________________________________________________
1- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 46 يس (36) آمده است به آيه 101 يونس (10) هم توجه فرماييد.
2- مصداق آنها را در آيه 77 نساء (4) فَرِيقٌ مِنْهُمْ يَخْشَوْنَ النَّاسَ كَخَشْيَةِ اللَّهِ أَوْ أَشَدَّ خَشْيَةً ملاحظه فرماييد.
3- پاسخ به گفتار منكران است كه در آيات 24 مؤمنون (23) و 7 فرقان (25) آمده است.
4- موارد آن را در آيات 36 هود (11) و 26 و 27 نوح (71) ملاحظه فرماييد.
5- از موارد آن در آيه 27 هود (11) بَلْ نَظُنُّكُمْ كاذِبِينَ و در آيه 101 اسراء (17) فَقالَ لَهُ فِرْعَوْنُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يا مُوسى‏ مَسْحُوراً آمده است.
6- به آيه 51 غافر (40) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 249

13- سوره رعد
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- الف، لام، ميم، را «1» اين آيات كتاب [خدا] است و آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، راست است، ولى بيشتر مردم باور ندارند.
2- خداست كه آسمانها را بدون ستونهايى قابل رؤيت بر افراشت «2»، آن گاه بر عرش [تدبير] استيلا يافت و خورشيد و ماه را كه هر يك تا سرآمد معينى در سيرند، در خدمت [شما] گماشت «3» امور [جهان‏] را او تدبير مى‏كند و نشانه‏ها [ى الوهيتش‏] را به وضوح بيان مى‏كند، بسا كه به لقاى پروردگارتان يقين كنيد.
3- اوست كه زمين را گسترد و در آن كوه‏هاى ثابت و نهرهايى پديد آورد و از هر نوع ميوه در آن به صورت زوج «4» آفريد و روز را به [پرده‏] شب مى‏پوشاند كه در اين [امور] براى انديشمندان نشانه‏هايى است [از توان و تدبير خدا].
4- در زمين قطعاتى است [با طبيعت مختلف‏] مجاور يكديگر و باغهايى از درختان انگور و كشتزارها و درختان خرمايى با ريشه مستقل و مشترك كه با يك آب آبيارى مى‏شوند، با اين حال ميوه آنها را بر يكديگر برترى داده‏ايم براستى در اين [امور] براى گروهى كه درك مى‏كنند نشانه‏هايى است [از توان و تدبير خدا].
5- اگر جاى شگفتى باشد، شگفت از گفتار آنهاست كه [مى‏گويند] آيا چون [پوسيده و] خاك شديم، به آفرينش جديدى در مى‏آييم؟! «5» آنها پروردگارشان را انكار كرده‏اند، و [همين انكار] زنجيرهايى است بر گردنشان و جاودانه دوزخى‏اند.
__________________________________________________
1- به موجب آمار رشاد خليفه، مجموع تكرار اين چهار حرف مقطعه در اين سوره، برابر 1482 است كه مضربى است از عدد 19 (تعداد حروف بسم اللَّه ...) [.....]
2- اشاره ظريفى به نيروى جاذبه است.
3- براى توجيه افزوده، به آيات 33 ابراهيم (14) و 12 نحل (16) توجه فرماييد.
4- براى توضيح عبارت «زوجين اثنين» به زيرنويس آيه 143 انعام (6) توجه فرماييد.
5- پاسخ گفتارشان كه عجيب معرفى شده، در آيه 79 يس (36) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 250
6- قبل از [توجه به‏] رحمت، شتابزده [و با تمسخر] از تو درخواست عذاب دارند «1»، با اينكه قبل از آنها بلاهاى عبرت‏آورى بوده است و پروردگار تو نسبت به مردم با همه ستمگريشان آمرزش دارد و [در عين حال‏] سخت كيفر است.
7- انكار ورزان مى‏گويند: چرا معجزه‏اى از پروردگارش بر او نازل نشده است «2» [در حالى كه قرآن معجزه‏اى است جاودانه‏] «3»؟! تو تنها هشدار دهنده‏اى و هر گروهى راهنمايى دارد «4».
8- خدا از حمل هر ماده‏اى آگاه است «5» و نيز هر چه رحمها جذب مى‏كنند و هر چه [در خود مى‏پرورند و] اضافه مى‏كنند و هر چيزى نزد او اندازه [و حساب‏] معينى دارد.
9- داناى نهان و آشكار است و بزرگ و والاست.
10- هر كه از شما سخن به راز گويد يا آشكار، و به شب پنهان گردد يا در روز روان، [براى او] بى تفاوت است «6».
11- انسان فرشتگان تعقيب كننده‏اى دارد كه از پيش رو و از پشت سر به فرمان خدا محافظتش مى‏كنند «7». خدا وضع هيچ گروهى را تغيير نخواهد داد تا آن گاه كه انديشه و روش خود را تغيير دهند و زمانى كه خدا بر گروهى [به سبب اعمالشان‏] اراده بلايى كند «8»، برگشت ندارد و در برابر خدا كارسازى نخواهند داشت.
12- اوست كه [رعد و] برق را براى ترس و اميد به شما مى‏نمايد و ابرهاى گرانبار را پديد مى‏آرد «9».
13- رعد [و برق با بركات و نتايج خود، به زبان حال‏] با ستايش، او را تقديس مى‏كنند و فرشتگان [نيز] از هيبت او. صاعقه‏ها را مى‏فرستد و آن را بر هر كه بخواهد، مى‏بارد، در حالى كه آنها به مجادله [لجوجانه‏] درباره خداى سخت كيفر سرگرمند.
__________________________________________________
1- با آيه 32 انفال (8) مقايسه فرماييد. در مورد ساير پيامبران نيز به آيه 32 هود (11) يا 22 احقاف (46) توجه فرماييد.
2- به آيات 90- 93 اسراء (17) توجه فرماييد.
3- به آيه 33 بقره (2) توجه فرماييد.
4- به آيه 47 يونس (10) توجه فرماييد.
5- مفهوم واقعى اين عبارت به بيان كاملتر در آيه 6 آل عمران (3) و نيمه دوم آيه 32 نجم (53) آمده است.
6- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 7 طه (20)، 19 غافر (40)، 16 ق (50) و 13 ملك (67) آمده است.
7- به بخش پايانى آيه 21 يونس (10) و آيات 80 زخرف (43) و 17 و 18 ق (50) و 10- 12 انفطار (82) توجه فرماييد.
8- منشأ و موجب آن خود انسانها هستند، به آيه 79 نساء (4) توجه فرماييد.
9- به آيه 43 نور (24) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 251
14- تنها اوست كه سزاوار مناجات است و كسانى كه آنها را به جاى خدا [به نيايش‏] مى‏خوانند، هيچ پاسخى به آنان نمى‏دهند، مگر همچون كسى كه دست خويش را به سوى آبى [كه در دور دست قرار گرفته‏] گشايد تا به دهانش برسد، در حالى كه هرگز نخواهد رسيد و نيايش انكار ورزان جز در تباهى نيست.
15- هر كه [و هر چه‏] «1» در آسمانها و زمين است و [حتى‏] سايه‏هاشان، خواه و ناخواه، بامداد و شبانگاه [با تبعيت گريز ناپذير از قوانين تكوين جهان‏] در مقابل خدا خاضع [و تسليم‏] «2» است.
16- [از مشركان‏] بازپرس كه صاحب اختيار آسمانها و زمين چه كسى است؟ [در مقابل سكوت يا مغلطه آنها] بگو: خداست آن گاه بگو: چگونه كارسازهايى در برابر خدا انتخاب كرده‏ايد كه قادر به تأمين هيچ نفع و ضررى براى خودشان هم نيستند؟ بگو: آيا نابينا و بينا برابرند، يا تاريكيها و روشنى يكسان است؟ مگر همسانهايى [در قدرت و تدبير] براى خدا فرض كرده‏اند كه بسان او آفرينشى داشته‏اند «3» و در نتيجه امر آفرينش بر آنها مشتبه شده است؟ بگو: خدا آفريننده هر چيزى است و او يگانه قهار است.
17- [خدا] از آسمان بارانى فرستاد، آن گاه رودهايى به تناسب ظرفيتشان روان گرديد و سيلاب، روى خود، كفى بر آمده حمل كرد و از آنچه به منظور دستيابى به لوازم زندگى و زيور بر آتش مى‏گدازند، همان گونه كفى ظاهر مى‏شود خدا حق و باطل را اين گونه به مثل مى‏آرد اما كفها به كنارى رفته، محو مى‏شوند، ولى آنچه براى مردم سودمند است برجاى مى‏ماند خدا مثلها را اين گونه بيان مى‏كند.
18- آنها كه [دعوت‏] پروردگارشان را پذيرا شدند، [سرانجام‏] نيكويى دارند و كسانى كه [دعوت‏] او را پاسخ نداده‏اند، اگر دو برابر آنچه در زمين است در اختيارشان باشد، [از وحشت عذاب‏] همه را فداى رهايى خويش كنند آنان دشوارى حساب را خواهند داشت و جايگاهشان دوزخ است و بد قرارگاهى است «4».
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده، با آيه 49 نحل (16) مقايسه فرماييد. [.....]
2- براى توجيه افزوده، با آيه 83 آل عمران (3) مقايسه فرماييد.
3- معنى و مفهوم جمله اخير به بيان ديگرى در آيات 17 نحل (16) و 11 لقمان (31) آمده است.
4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 91 آل عمران (3)، 36 مائده (5)، 18 رعد (13)، 47 زمر (39)، و 15 حديد (57) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 252
19- آيا كسى كه آگاهى دارد كه آنچه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده است، حقيقت دارد، همچون كسى است كه كور [دل‏] است؟ تنها خردمندان پند مى‏پذيرند
20- همانها كه به پيمان الهى وفا مى‏كنند و پيمان نمى‏شكنند
21- و آنان كه روابط [نيكوى خويشاوندى‏] را «1» كه خدا به برقرارى آن فرمان داده است، حفظ مى‏كنند و از [تصور زيانكار شدن در مقابل‏] پروردگارشان بيمناكند و از سختى حساب ترس دارند.
22- و آنان كه در جستجوى خشنودى پروردگارشان شكيبايى مى‏ورزند و به نماز مى‏ايستند و از آنچه روزيشان كرده‏ايم، در نهان و آشكار انفاق مى‏كنند «2» و بدى را با نيكى دفع مى‏كنند «3»، آنان هستند كه نيك فرجامى خواهند داشت‏
23- [همان‏] باغهاى جاويدان بهشت كه به اتفاق پدران [و مادران‏] و همسران و فرزندان صالحشان به آن درآيند «4» و فرشتگان از هر درى بر [اى پذيرايى‏] آنها وارد خواهند شد.
24- [و گويند:] سلام بر شما به خاطر پايدارى كه كرده‏ايد و [براستى‏] آسايش آخرت نيكوست.
25- و آنان كه پيمان خدا را پس از بستن آن مى‏شكنند «5» و روابط (نيكوى خويشاوندى) را «6» كه خدا به برقرارى آن فرمان داده است، مى‏گسلند و در زمين تبهكارى مى‏كنند، مورد نفرين [خدا و مردم‏] هستند و دشوارى آخرت را [در انتظار] دارند.
26- خداست كه روزى را بر هر كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند و [بيشتر مردم‏] به زندگى دنيا شادمانند در حالى كه زندگى دنيا در مقايسه با آخرت برخوردارى‏اى [زودگذر] است.
27- انكارورزان مى‏گويند: چرا معجزه‏اى از پروردگارش بر او نازل نشده است؟ [در حالى كه قرآن معجزه‏اى است جاودانه‏] «7» بگو: خدا هر كه را بخواهد، گمراه مى‏كند «8» و هر كه بازگردد، به سوى خويش هدايتش خواهد كرد.
28- هم آنان كه باور دارند و دلهاشان به ياد خدا آرام مى‏گيرد، آگاه باشيد كه تنها با ياد خدا دلها آرامش مى‏يابد.
__________________________________________________
1- براى توجيه آنچه به جاى موصول قرار داده‏ايم، به آيه 22 محمد (47) توجه فرماييد.
2- به آيه 271 بقره (2) توجه فرماييد.
3- به آيه 34 فصلت (41) توجه فرماييد.
4- به آيه 21 طور (52) توجه فرماييد.
5- اشاره به فرمان خدا و پيمان فطرى است كه در آيات 60 و 61 يس (36) آمده است.
6- براى توجيه آنچه به جاى موصول قرار داده‏ايم، به آيه 22 محمد (47) توجه فرماييد.
7- به آيه 38 يونس (10) توجه فرماييد ضمناً آيه 51 عنكبوت (29) را نيز ملاحظه فرماييد.
8- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 253
29- مؤمنان نيكوكار زندگى خوش و بازگشت نيكو دارند «1».
30- اين گونه تو را به ميان امتى فرستاديم كه قبل از آنها امتها [و پيامبران‏] «2» ديگرى [آمدند و] رفتند، تا آنچه بر تو وحى فرستاديم بر آنها كه خداى رحمان را انكار مى‏كنند بازخوانى بگو: صاحب اختيار من است، معبودى جز او نيست، تنها بر او توكل كرده‏ام و بازگشت من به پيشگاه اوست.
31- اگر قرآنى مى‏بود كه كوه‏ها با [اعجاز] آن به رفتار آيند يا زمين بدان قطعه قطعه شود و مردگان به گفتار آيند [باز هم معاندان خيره‏سر ايمان نخواهند آورد «3» زيرا انسان مختار آفريده شده «4» و پديده اختيار، حكمت خداست‏]، بلكه همه امور به دست خداست آيا مؤمنان [از ايمان آوردن انكار ورزان هنوز] نوميد نشده‏اند «5» [و ندانسته‏اند] كه اگر خدا مى‏خواست، [جبراً] همه مردم را يكسره هدايت مى‏كرد؟ انكار ورزان پيوسته- به سبب رفتارشان- گرفتار مصيبت كوبنده‏اى مى‏شوند «6» يا [حادثه دشوارى‏] در اطرافشان روى مى‏دهد، تا وعده [نهايى‏] خدا فرا رسد، مسلماً خدا خلف وعده نخواهد كرد.
32- قبل از تو نيز پيامبرانى مورد استهزاء قرار گرفتند، و به انكار ورزان مهلت دادم، آن گاه آنها را [به مجازات‏] گرفتم [ديديد] كيفر من چگونه بود؟!
33- آيا خدايى كه مراقب دستاورد هر كسى است [در برابر او كسى مستثنى مى‏شود، كه شريك او باشد]؟ شريكانى براى خدا قائل شده‏اند بگو: آنها را توصيف كنيد [تا بدانيد كه در وجودشان هيچ اثرى نيست‏] مگر مى‏خواهيد خدا را از معبودانى در زمين آگاه كنيد كه [از وجود آنها] بى‏خبر است يا به سخنانى سرسرى [دلخوش شده‏ايد]؟! بلكه دسيسه‏هاى انكار ورزان در نظرشان آراسته شده «7» و از راه [حق‏] بازداشته شده‏اند و هر كه را خدا گمراه كند «8»، هيچ راهنمايى نخواهد داشت.
34- در زندگى دنيا معذبند و عذاب آخرت [نيز] دشوارتر است «9»، و در برابر خدا هيچ مدافعى نخواهند داشت.
__________________________________________________
1- به آيه 97 نحل (16) توجه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، به آيه 9 احقاف (46) توجه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، با آيه 111 انعام (6) مقايسه فرماييد. [.....]
4- به آيه 3 انسان (76) توجه فرماييد.
5- براى توجيه افزوده، به آيه 6 بقره (2) توجه فرماييد.
6- اين قسمت از آيه در تقابل با آيه 28 رعد (همين سوره) است.
7- در رابطه با عبارت اخير، به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد.
8- وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ آيه 27 ابراهيم (14).
9- به آيه 26 زمر (39) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 254
35- وصف بهشتى كه به پرهيزكاران وعده داده شده، [اين است كه‏] نهرها در دامن آن جارى است ميوه‏ها و سايه‏هايش هميشگى است اين فرجام پرهيزكاران است و آتش فرجام انكار ورزان.
36- [افراد حق طلب‏] اهل كتاب از آنچه بر تو نازل شده است، شاد مى‏شوند، و [لى‏] گروهى از آنها برخى از آيات را انكار مى‏كنند بگو: من فرمان يافته‏ام كه تنها خداى را بندگى كنم و شريكى [در قدرت و تدبير] براى او قائل نشوم به سوى او دعوت مى‏كنم و بازگشتم به پيشگاه اوست.
37- اين گونه قرآن را فرمانى به زبان عربى «1» نازل كرديم و اگر آگاهانه از هوسهاى آنها پيروى كنى، در برابر خدا هيچ كارساز و نگهدارنده‏اى نخواهى داشت.
38- قبل از تو [نيز] پيامبرانى فرستاديم و به آنان همسر و فرزند بخشيديم [و هيچ كدام فرشته نبودند] «2» هيچ پيامبرى قادر نبود معجزه‏اى بياورد، مگر به فرمان خدا براى هر دورانى، حكمى مقرر شده است.
39- خدا هر چه را بخواهد، محو يا تثبيت خواهد كرد «3» و لوح محفوظ «4» در اختيار اوست.
40- اگر برخى از مجازاتهايى را كه به آنها وعده داده‏ايم، [در حياتت‏] به تو بنماييم، يا [قبل از آن‏] «5» تو را [از دنيا] برگيريم، [در هر حال‏] وظيفه تو فقط ابلاغ است و حساب [آنها] بر عهده ماست.
41- مگر نديدند كه ما به [تمهيد امر] زمين مى‏پردازيم و از همه طرف [قدرتهاى مستقر در] آن را تباه مى‏گردانيم [و نظم تازه‏اى جايگزين آن مى‏كنيم‏] «6»؟ تنها خدا حكومت مى‏كند و هيچ مانعى بازدارنده حكمش نيست و او سريع الحساب است.
42- پيشينيان آنها نيز دسيسه كردند، ولى همه دسيسه‏ها در اختيار خداست «7» و از كار هر كسى آگاه است بزودى انكار ورزان آگاه خواهند شد كه آسايش آخرت از آن كيست.
__________________________________________________
1- به آيه 4 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
2- پاسخ گفتار مخالفان است كه در آيه 94 اسراء (17)، 24 مؤمنون (23)، 7 فرقان (25) و 24 قمر (54) آمده است.
3- با آيه 24 شورى (42) يَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ يُحِقُّ الْحَقَّ مقايسه فرماييد.
4- براى توجيه ترجمه «ام الكتاب» به لوح محفوظ، اين آيه را با آيات 21 و 22 بروج (85) مقايسه فرماييد.
5- براى توجيه افزوده، با آيه 41 و 42 زخرف (43) مقايسه فرماييد.
6- براى توجيه افزوده‏ها و روشنتر شدن مفهوم اين آيه، به آيات 6 انعام (6)، 82 غافر (40) و 27 احقاف (46) توجه فرماييد.
7- چگونگى دسيسه خدا را در آيه 182 اعراف (7) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 255
43- انكار ورزان مى‏گويند: تو فرستاده [خدا] نيستى بگو: خدا «1» و افرادى كه دانش كتاب [آسمانى‏] دارند «2»، به عنوان گواه بين من و شما كافى است.

14- سوره ابراهيم‏
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- الف، لام، را «3» [اين‏] كتابى است كه بر تو نازل كرديم تا مردم را طبق قانونمندى پروردگارشان از تاريكيها به روشنايى، به سوى راه خداى فرا دست و شايسته ستايش رهسپار گردانى.
2- خدايى كه هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست و واى بر انكار ورزان از عذابى سخت.
3- هم آنان كه زندگى دنيا را بر آخرت ترجيح مى‏دهند و [مردم را] از راه خدا باز مى‏دارند و آن را بيراهه و ناهموار جلوه مى‏دهند آنها در گمراهى بى‏پايانى قرار دارند.
4- هيچ پيامبرى را جز به زبان قومش نفرستاديم تا [پيام خدا را] بر آنان بروشنى بيان كند آن گاه خدا هر كه را بخواهد، گمراه كند «4» و هر كه را بخواهد [و شايسته ببيند]، هدايت كند «5»، و او فرادست و فرزانه است.
5- موسى را با نشانه‏هاى خود «6» فرستاديم [و گفتيم‏] كه: قوم خود را از تاريكيها به روشنايى رهسپار گردان و روزهاى [انعام و انتقام‏] خدا را «7» به آنها يادآورى كن، كه در آنها براى هر شكيباى سپاسگزار نشانه‏هايى است.
__________________________________________________
1- به آيات 252 بقره (2) و 3 يس (36) توجه فرماييد. [.....]
2- به آيه 197 شعراء (26) و 10 احقاف (46) توجه فرماييد.
3- به موجب آمار رشاد خليفه مجموع تكرار اين سه حرف در اين سوره 1197 مرتبه است كه مضربى است از عدد 19 (تعداد حروف بسم اللَّه ...).
4- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد.
5- به آيه 27 رعد (13) وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ توجه فرماييد.
6- به آيات 107 و 108 اعراف (7) مراجعه فرماييد.
7- به عنوان نمونه با آيه بعد مقايسه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 256
6- (به ياد آر) زمانى را كه موسى به قومش گفت: نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد، آن گاه كه شما را از [سلطه‏] فرعونيان نجات داد «1»، كه شما را به سختى آزار مى‏دادند و پسرانتان را سر مى‏بريدند و دخترانتان را زنده نگاه مى‏داشتند و در اين [دشواريها و نجات‏]، آزمونى بزرگ از جانب پروردگارتان بود.
7- و هنگامى را كه پروردگارتان اعلام داشت: اگر سپاس داريد، بر [نعمتهاى‏] شما مى‏افزاييم و اگر ناسپاسى كنيد، عذاب من سخت است.
8- موسى [به قومش‏] گفت: اگر شما و همه اهل زمين انكار ورزيد، خدا [از عبادت شما] بى‏نياز و شايسته ستايش است «2».
9- آيا خبر قوم نوح و عاد و ثمود كه قبل از شما مى‏زيسته‏اند، و كسانى كه بعد از آنها آمدند و جز خدا كسى بر احوالشان آگاه نيست، به شما نرسيده است؟ پيامبرانشان نشانه‏هاى روشن بر آنها عرضه كردند و آنها پيامبران را وادار به سكوت كرده و «3» گفتند: ما پيامى را كه مأمور [ابلاغ‏] آن شده‏ايد انكار مى‏كنيم و نسبت به آنچه ما را به آن دعوت مى‏كنيد در ترديدى آميخته به بدگمانى هستيم.
10- پيامبرانشان گفتند: آيا در مورد خداى آفريننده آسمانها و زمين [جاى‏] ترديدى هست؟ او شما را [به ايمان‏] فرا مى‏خواند تا برخى از گناهانتان را «4» ببخشد و شما را تا مدتى معين مهلت دهد گفتند: شما بشرى مثل ما هستيد كه مى‏خواهيد ما را از آنچه پدرانمان بندگى مى‏كردند بازداريد، پس دليلى روشن «5» براى ما بياوريد.
__________________________________________________
1- به زيرنويس آيه 49 بقره (2) مراجعه فرماييد.
2- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 15 فاطر (35) و نيمه اول آيه 7 زمر (39) آمده است.
3- تفسير الميزان ذيل اين آيه گفته است: «رد ايدى الى افواه» كنايه از وادار به سكوت كردن است آيات 18 يس (36) و 26 فصلت (41) مؤيد اين نظر است.
4- منظور گناهان قبل از ايمان است به آيه 38 انفال (8) توجه فرماييد.
5- به آيات 90- 93 اسراء (17) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 257
11- پيامبرانشان گفتند: [بله‏] ما بشرى مثل شما هستيم «1»، ولى خدا بر هر يك از بندگانش كه بخواهد، [با تفويض رسالت‏] نعمت فراوان مى‏دهد و ما هرگز قادر نيستيم معجزه‏اى جز به فرمان خدا بياوريم و مؤمنان بايد تنها بر خدا توكل كنند.
12- چرا بر خدا كه ما را به راهها [ى درست‏] مان هدايت كرده است، توكل نكنيم؟ بر آزار شما شكيبا خواهيم بود و اهل توكل بايد تنها بر خدا توكل كنند.
13- [باز] انكار ورزان به پيامبران خود مى‏گفتند: شما را از سرزمين خود بيرون مى‏كنيم، مگر اينكه به آيين ما بازگرديد [در اين حال‏] پروردگارشان به آنها وحى كرد: ستمگران را هلاك خواهيم كرد،
14- و از پى آنها شما را در اين سرزمين سكونت مى‏بخشيم اين [عنايت‏] «2» تنها براى كسى است كه از ايستادن در پيشگاه من [براى رسيدگى به حساب‏] و از اعلام خطر من بترسد.
15- آن پيامبران [از پروردگارشان‏] تقاضاى پيروزى كردند و هر خودكامه حق ستيز باخت «3»
16- فراروى «4» او دوزخ است و از آبى آلوده نوشانيده شود،
17- كه آن را جرعه جرعه مى‏نوشد و بسختى فرو مى‏برد و مرگ از هر طرف به او روى مى‏آورد، و [لى‏] نمى‏ميرد و عذابى سخت در انتظار خواهد داشت.
18- اعمال آنان كه پروردگارشان را انكار كردند، در مَثَل چون خاكسترى است كه در روز طوفانى، تندبادى بر آن بوزد آنها بهره‏اى از دستاوردشان نخواهند داشت «5» گمراهى بى‏پايان همين است.
__________________________________________________
1- براى توضيح بيشتر به آيه 50 انعام (6) توجه فرماييد ضمناً مفهوم عبارت به بيان ديگر در آيه 51 غافر (40) آمده است.
2- به آيات 171- 173 صافات (37) توجه فرماييد.
3- صفات اين گروه و عذابشان را در آيات 24- 26 ق (50) ملاحظه فرماييد. [.....]
4- «وراء» از واژه‏هاى اضداد است، هم به معنى پيش رو و هم به معنى پشت سر مى‏آيد.
5- مثالهاى ديگر را در همين زمينه در آيات 117 آل عمران (3)، 39 نور (24) و 23 فرقان (25) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 258
19- آيا توجه نكردى كه خدا آسمانها و زمين را به حق [و با هدف‏] آفريده است؟ اگر بخواهد، شما را [از ميان‏] مى‏برد و خلق جديدى مى‏آورد «1»،
20- و اين [كار] بر خدا دشوار نيست.
21- همه در پيشگاه خدا ظاهر خواهند شد و ضعيفان [دنباله‏رو] «2» به سرورى خواهان گويند: ما پيرو شما بوديم، آيا ممكن است بخشى از عذاب خدا را از ما بازداريد؟ گويند: اگر خدا راهى [براى گريز] به ما نشان مى‏داد، ما نيز شما را راهنمايى مى‏كرديم «3» [اكنون‏] يكسان است كه بيتابى كنيم يا شكيبا باشيم، راه گريزى نيست.
22- همين كه كار [داورى‏] انجام مى‏شود، شيطان [به گناهكاران‏] گويد: خدا به شما وعده داد، وعده درست، من هم به شما وعده [بى‏جا] دادم و خلف وعده كردم و [لى‏] هيچ سلطه‏اى بر شما نداشتم «4»، جز اينكه دعوتتان كردم و پذيرا شديد پس مرا ملامت نكنيد، خود را ملامت كنيد «5»، نه من فريادرس شما هستم و نه شما فريادرس من «6»، به مشاركتى كه در گذشته براى من [در كار خدا] قائل شده بوديد [و به جاى تسليم در برابر او، در برابر من تسليم شديد]، بى‏اعتقاد بودم براستى ستمگران عذابى دردناك [در انتظار] دارند.
23- و مؤمنان نيكوكار به باغهايى از بهشت درآورده مى‏شوند كه نهرها در دامن آن جارى است و طبق قانونمندى پروردگارشان جاودانه در آن به سر برند، [در حالى كه‏] درودشان در آنجا سلام است «7».
24- آيا توجه نكردى كه خدا چگونه سخن نيكو را به درخت زيبايى تشبيه كرده كه ريشه‏اش [در زمين‏] استوار و شاخه‏هايش در فضا [سركشيده‏] است‏
__________________________________________________
1- عبارت اخير به بيان ديگر در آيه 133 انعام (6) آمده است.
2- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «ضعفاء» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد. اين كلمه 4 بار در قرآن تكرار شده است، دو بار آن به شكل «ضعفؤا» ثبت شده است: يكى در همين مورد و ديگرى در آيه 47 غافر (40).
3- اين محاجه در موارد ديگرى از قرآن، از جمله در آيات 38 و 39 اعراف (7)، 31- 33 سبأ (34) و 47 و 48 غافر (40) هم آمده است.
4- به آيات 99 و 100 نحل (16) توجه فرماييد.
5- به آيه 27 ق (50) توجه فرماييد.
6- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 48 انفال (8) و 16 حشر (59) آمده است به آيه 120 نساء (4) هم توجه فرماييد.
7- به آيات 23 و 24 رعد (13) و 73 زمر (39) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 259
25- هر دوره‏اى طبق قانونمندى پروردگارش به بار نشيند و خدا براى مردم مَثَلها مى‏زند، بسا كه پند پذيرند.
26- و مَثَل سخن ناشايست همچون نهال هرزه‏اى است كه از زمين كنده شده و قرار ندارد.
27- خدا افراد با ايمان را با گفتار [و اعتقاد] ثابت در زندگى دنيا و آخرت استوار مى‏دارد و ستمگران را گمراه مى‏كند، و هر چه خواهد به انجام مى‏رساند.
28- آيا به [داستان‏] كسانى كه [شكر] نعمت خدا را به ناسپاسى بدل كردند و قوم خود را به گرداب هلاكت كشاندند، توجه نكرده‏اى؟
29- همان دوزخ كه به آن درمى‏آيند و قرارگاه بدى است.
30- [طاغوتها را] همتايانى براى خدا قرار دادند تا [مردم را] از راه او گمراه سازند بگو: [چند صباحى‏] برخوردار باشيد كه سرانجامتان به سوى آتش است «1».
31- به بندگان با ايمان من بگو: به نماز ايستند و از آنچه روزيشان كرده‏ايم، در نهان و آشكار انفاق كنند «2»، قبل از آنكه روزى فرا رسد كه در آن نه داد و ستدى است و نه دوستى.
32- خداست كه آسمانها و زمين را آفريد و از آسمان بارانى فرستاد كه بدان [انواع‏] ميوه‏ها را براى روزى شما پديد آورد، و كشتيها را به خدمتتان گماشت تا بر پهنه درياها طبق قوانين، او به حركت درآيند، و نهرها را نيز در خدمت شما قرار داد.
33- خورشيد و ماه را كه پيوسته روانند، و نيز شب و روز را به خدمت شما گماشت.
__________________________________________________
1- معنى و مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيات 24 لقمان (31) و 196 و 197 آل عمران (3) آمده است.
2- به آيه 271 بقره (2) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 260
34- هر چه درخواست داشتيد، [در طبيعت پيش بينى كرده بود و] در اختيار شما گذاشت اگر [بخواهيد] نعمتهاى خدا را بر شماريد، قادر به شمارش نخواهيد بود [با اين حال‏] انسان ستم پيشه و ناسپاس است.
35- [به ياد آر] هنگامى كه ابراهيم گفت: پروردگارا، اين شهر را [سرزمينى‏] امن قرار ده «1» و من و فرزندانم را از بندگى [طاغوتها و] بتان بركنار دار «2».
36- پروردگارا، اين بتان بسيارى از مردم را گمراه ساخته‏اند، پس هر كه مرا [در بندگى تو] پيروى كند، از [ياران‏] من است و هر كه در برابر [دعوت‏] من نافرمان باشد، [امر او با توست كه‏] تو آمرزگارى مهربان هستى.
37- پروردگارا، من [همسر و يكى از] فرزندانم را به دره‏اى غير قابل كشت در كنار خانه حُرمَت يافته‏ات «3» جاى داده‏ام تا [براى عبادت تو] به نماز ايستند دلهاى مردم را متوجه آنان ساز و از محصولات روزيشان بده، بسا كه سپاس دارند.
38- پروردگارا، هر چه پنهان و آشكار سازيم مى‏دانى و هيچ چيز در زمين و آسمان بر خدا پوشيده نيست.
39- ستايش خداى را كه با وجود سالخوردگى، اسماعيل و اسحق را به من بخشيد كه پروردگارم قطعاً دعا را مى‏شنود.
40- پروردگارا، من و فرزندانم را توفيق نمازگزارى عطا كن و دعاى مرا بپذير.
41- بار الها، من و پدر «4» و مادرم و ديگر مؤمنان را در روزى كه حساب برپا مى‏شود بيامرز.
42- هرگز خداى را از آنچه ستمگران مى‏كنند غافل مپندار [كيفر] آنها را تا روزى كه چشمها در آن [از حيرت‏] خيره خواهد ماند، به تأخير مى‏افكَنَد «5»،
__________________________________________________
1- اجابت اين دعاى ابراهيم در آيه 125 بقره (2) آمده است.
2- اين دعا در مورد فرزندانش اجابت شد، ولى نه همه آنها به آيه 113 صافات (37) توجه فرماييد.
3- معلوم مى‏شود خانه كعبه قبل از ابراهيم وجود داشته و محترم تلقى مى‏شده است. در تأييد اين نظر به زيرنويس آيه 29 حج (22) هم توجه فرماييد. [.....]
4- به آيه 114 توبه (9) توجه فرماييد.
5- به آيه 97 انبياء (21) كه روشنتر بيان كرده است، توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 261
43- در حالى كه [به سوى منادى محشر] شتابانند «1»، سرها را بالا گرفته، چشمشان بر هم نمى‏خورد و دلهاشان [از حيرت و هراس‏] فرو ريخته است.
44- مردم را از روزى كه عذاب بر آنان فرا مى‏رسد هشدار بده كه ستمگران [در آن روز] مى‏گويند: پروردگارا، مدت كمى ما را مهلت ده تا [به دنيا بازگرديم و] دعوت تو را بپذيريم و پيامبران را پيروى كنيم [به آنها خواهند گفت:] مگر شما نبوديد كه قبلًا سوگند ياد مى‏كرديد «2» كه زوالى نخواهيد داشت «3»؟
45- [مگر نه اين است كه‏] در مساكن آنان كه بر خويش ستم كردند، سكونت يافتيد و براى شما روشن شد كه با آنها چه كرديم و [عملًا] براى شما [از احوال گذشتگان‏] مَثَلها زديم؟
46- آنها دسيسه خود را به كار بردند، در حالى كه [كارآيى‏] دسيسه آنان در اختيار خداست و دسيسه آنان چنان نبود كه كوه‏ها بدان از جاى كنده شود «4».
47- هرگز مپندار خدا با پيامبرانش خلف وعده كند «5»، كه خدا فرادست و دادستان است.
48- روزى كه زمين به زمينى ديگر بدل شود «6» و آسمانها [به آسمانهايى ديگر] و [همه‏] در پيشگاه خداى يگانه قهار، پديدار گردند.
49- در آن روز بزهكاران را دست و پا بسته در بند مشاهده خواهى كرد «7».
50- جامه‏هاشان از قير است و آتش چهره‏هاشان را فرا گرفته است «8»،
51- تا خدا هر كس را برابر دستاوردش كيفر دهد، كه خدا سريع الحساب است.
52- اين [آيات‏] ابلاغى است براى مردم تا [توجه كنند] و بدان هشدار يابند و بدانند كه او معبودى يگانه است «9»، و خردمندان پند پذيرند.
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده، به آيات 8 قمر (54) و 43 معارج (70) توجه فرماييد.
2- به آيه 38 نحل (16) توجه فرماييد.
3- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 99 و 100 مؤمنون (23) و 10 و 11 منافقون (63) آمده است.
4- منظور اين است كه تعاليم و كتب پيامبران همواره همچون كوه استوار و پا برجاست به آيه 123 انعام (6) هم توجه فرماييد.
5- به آيات 55 نور (24) و 51 غافر (40) توجه فرماييد.
6- به آيه 107 طه (20) توجه فرماييد.
7- معنى اين آيه به بيان ديگر در آيه 13 فرقان (25) آمده است.
8- معنى اين عبارت به بيان ديگر در آيات 41 اعراف (7)، 50 ابراهيم (14)، 39 انبياء (21)، 104 مؤمنون (23) و 16 زمر (39) آمده است.
9- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 37 ق (50) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 262

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 16:27 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب