منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



17- سوره اسراء
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- منزه است خدايى كه بنده‏اش [محمد] را شبى از مسجد الحرام به مسجد الاقصى كه پيرامونش را بركت داده‏ايم، سير داد تا برخى از نشانه‏هاى [عظمت‏] خويش را به او بنماييم «1» البته اوست كه شنوا و بيناست.
2- به موسى كتاب داديم و آن را وسيله هدايت دودمان يعقوب مقرر داشتيم كه زنهار، هيچ كس غير مرا كارگزار خود تلقى مكنيد.
3- اى فرزندان كسانى كه همراه نوح [در كشتى‏] سوارشان كرديم «2»، نوح بنده‏اى سپاسگزار بود [به راه او گام برداريد].
4- در كتاب [تورات‏] به دودمان يعقوب اعلام كرديم كه دو بار در اين سرزمين، تبهكارى و سركشى سختى خواهيد كرد.
5- چون وعده [كيفر] نخستين آن دو بار فرا رسد، بندگان جنگاور خويش را بر شما برانگيزيم كه حتى درون خانه‏ها را جستجو كنند و اين وعده‏اى انجام يافتنى است «3».
6- آن گاه اقتدار بر آنها را براى شما باز مى‏گردانيم و شما را با اموال و فرزندان يارى مى‏كنيم و بر شمار [نيروهاى‏] شما بيفزاييم «4».
7- اگر نيكويى كنيد، به سود خود كرده‏ايد و اگر بدى كنيد نيز به زيان خويش كرده‏ايد «5» و چون وعده [كيفر] آخرى [از آن دو بار] فرا رسد، [دشمنان هجوم مى‏آورند] تا چهره‏هاى شما را اندوهگين سازند و همچون بار اول به مسجد [شما] وارد شوند و به هر چه دست يابند، نابود كنند «6».
__________________________________________________
1- به آيات 13- 18 نجم (53) توجه فرماييد.
2- عده كمى كه به پيامبرى نوح مؤمن بودند و افراد خانواده‏اش در كشتى سوار شدند به آيه 40 هود (11) توجه فرماييد.
3- بعضى از مفسران گفته‏اند كه اين وعده هنگام سلطه جالوت، پادشاه عمالقه، تحقق يافت و اللَّه اعلم.
4- اين تغيير احوال به وسيله كورش، پادشاه ايران، انجام شد كه يهود را از اسارت بخت النصر نجات داد.
5- معنى و مفهوم اين عبارت به بيان ديگرى، در آيات 44 روم (30) و 46 فصلت (41) آمده است.
6- اين وعده پس از قتل يحيى با سلطه بخت النصر تحقق يافت، و اللَّه اعلم.
                        ترجمه طاهرى، ص: 283
8- چه بسا پروردگارتان بر شما رحمت آورد، و اگر [به تبهكارى‏] بازگرديد، [به كيفر شما] بازمى‏گرديم، و دوزخ را زندانى براى انكار ورزان مقرر داشته‏ايم «1».
9- اين قرآن به بهترين راه هدايت مى‏كند و به مؤمنان نيكوكار بشارت مى‏دهد كه پاداشى بزرگ خواهند داشت،
10- و [اعلام مى‏دارد] كه براى كسانى كه به آخرت باور ندارند، عذابى دردناك آماده كرده‏ايم.
11- انسان [به دليل شتابزدگى و عدم دورانديشى‏] شر خود را مى‏طلبد، همان گونه كه در طلب خير است و انسان همواره شتابزده بوده است.
12- شب و روز را دو نشانه [از تدبير و قدرت خود] قرار داديم، شب را محو كرده، روز را روشنى بخش ساختيم، تا در جستجوى بخشايش پروردگار خود باشيد و شمار سنوات و حساب [ايام‏] را بدانيد و هر چيزى را به وضوح بيان كرده‏ايم «2».
13- اعمال هر انسانى [از صاحبش جدايى پذير نيست و آن‏] را به گردنش آويخته‏ايم و روز رستاخيز كارنامه‏اى بر او عرضه مى‏كنيم كه آن را در برابر خود گشوده مى‏بيند «3».
14- كارنامه‏ات را بخوان «4» امروز شخص تو به عنوان حسابرس بر [كار] خودت كافى است.
15- هر كه هدايت شود، به سود خويش هدايت شده و هر كه گمراه گشت، به زيان خويش گمراه شده است هيچ كس بار گناه ديگرى را بر عهده نخواهد داشت «5» و ما [هيچ ملتى را] مجازات نمى‏كنيم، تا اينكه پيامبرى بر آنها برانگيزيم [و هشدار دهيم‏] «6».
16- و چون اراده هلاك [مردم‏] شهرى را كنيم «7»، به طبقه عياش آن ميدان مى‏دهيم كه [بيشتر] منحرف شوند و فرمان مجازات «8» سزاوارشان گردد. آن گاه آنها را به سختى در هم مى‏كوبيم.
17- چه بسيار نسلها را كه پس از نوح [به همين شيوه‏] هلاك كرديم «9» و پروردگارت در مورد گناهان بندگانش به عنوان آگاه و بينا كافى است «10».
__________________________________________________
1- به آيه 13 فرقان (25) توجه فرماييد.
2- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 5 يونس (10) آمده است. [.....]
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 49 كهف (18)، 80 زخرف (43)، 29 جاثيه (45) و 18 ق (50) آمده است.
4- به آيه 30 آل عمران (3) توجه فرماييد.
5- پاسخ ادعاى انكار ورزان است كه در آيه 12 عنكبوت (29) آمده است. مفهوم اين عبارت را به بيان ديگر در آيه 134 بقره (2) ملاحظه فرماييد. مفاد اين عبارت با آيات 25 نحل (16) و 13 عنكبوت (29) تناقضى ندارد، چرا؟
6- به آيات 47 يونس (10) و 134 طه (20) توجه فرماييد ضمناً مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيه 165 نساء (4) و 131 انعام (6) آمده است.
7- با آيه 117 هود (11) مقايسه فرماييد.
8- منظور از «قول» در آيه، همان مفاد آيات 18 اعراف (7)، 43 حجر (15) و 84 و 85 ص (38) است.
9- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد.
10- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 11 انبياء (21)، 45 حج (22) و 8 طلاق (65) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 284
18- هر كه طالب [لذات‏] زودگذر [دنيا] «1» است، به هر كه مصلحت بدانيم، به تشخيص خود بزودى در اختيارش قرار مى‏دهيم، آن گاه دوزخ را نصيب او كنيم «2» كه نكوهيده و مطرود به آن درآيد.
19- و آنان كه [بهره‏] آخرت را بخواهند و چنان كه شايسته آن است، براى آن تلاش كنند و مؤمن هم باشند، تلاش آنان مورد نظر [خدا] است.
20- به هر يك از اين دو گروه از بخشش پروردگارت كمك خواهيم كرد و بخشش پروردگار تو [از هيچ كس‏] بازداشته نيست.
21- ببين چگونه مردم را [در دنيا] بر يكديگر برترى بخشيده‏ايم درجات آخرت و برتريهايش [از اينهم‏] از اين بيشتر است.
22- در كنار خدا معبود ديگرى قرار مده، كه نكوهيده و فرو گذاشته خواهى ماند «3».
23- پروردگار تو فرمان داده است كه جز خودش را بندگى نكنيد و به پدر و مادر [به شايستگى‏] نيكى كنيد «4» هر گاه يكى از آنها يا هر دو در كنار تو به سالخوردگى رسند، به آنها مگو رنجيده‏ام از شما و درشتى مكن و با آنان با اكرام صحبت كن.
24- و با مهربانى بالهاى فروتنى در برابرشان بگستران و بگو: پروردگارا، به پاس آنكه مرا در كودكى پرورانده‏اند، بر آنها رحمت آور.
25- پروردگارتان به انديشه‏هاى درونى شما آگاهتر است اگر شايستگى داشته باشيد، در برابر توبه آوران آمرزگار است «5».
26- حقوق خويشاوند و بينوا و در راه مانده را بپرداز، و [لى‏] بيش از حد اسراف مكن.
27- اسراف كنندگان ياران شيطانند «6» و شيطان نسبت به پروردگارش همواره ناسپاس است.
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده‏ها، به آيه 15 هود (11) توجه فرماييد.
2- براى روشن شدن مشكلى كه در اين آيه به نظر مى‏رسد، به زيرنويس آيه 16 هود (11) كه آن هم همين مشكل را دارد مراجعه فرماييد.
3- به آيه 41 عنكبوت (29) توجه فرماييد.
4- احسان به پدر و مادر، در كنار فرمان توحيد در عبادت خدا، اهميت آن را نشان مى‏دهد به آيه بعد هم توجه فرماييد.
5- به آيه 53 زمر (39) توجه فرماييد.
6- به آيات 36- 38 زخرف (43) توجه فرماييد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 285
28- اگر به دليل [عدم امكانات و] اميد به كسب رحمتى از جانب پروردگارت، [ناگزير] آن مستمندان را [بى‏نصيب‏] رها كردى، با آنها به نرمش سخن بگو «1».
29- [به هنگام ضرورت انفاق‏] دست خويش را بتمامى مبند، و بتمامى هم مگشاى، كه ملامت زده و فرومانده خواهى ماند «2».
30- پروردگار تو روزى را براى هر كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند، كه او به [حال‏] بندگانش آگاه و بيناست.
31- فرزندان خود را از ترس تنگدستى مكشيد اين ما هستيم كه آنها و شما را روزى مى‏دهيم «3» براستى كشتن آنها گناهى است بزرگ «4».
32- و گرد زنا مگرديد، كه كارى است بى‏شرمانه و راهى است ناپسند.
33- كسى را كه خدا [كشتنش را] جز بحق حرام كرده است نكشيد، و هر كه مظلومانه كشته شود، به خونخواه او موضعى مسلط بخشيده‏ايم، ولى در انتقام زياده نرود [كه در اين صورت‏] مورد حمايت [خدا] است.
34- به مال يتيم نزديك نشويد «5» مگر به بهترين شيوه «6»، تا به مرحله رشد برسد، و به پيمان [خويش‏] وفا كنيد، كه پيمان موجب مسئوليت خواهد بود.
35- وقتى كه پيمانه مى‏كنيد، پيمانه را كامل كنيد و با ميزان درست بسنجيد، كه [براى خودتان‏] بهتر است. و خوش فرجام‏تر است.
36- از آنچه بدان علم و آگاهى ندارى پيروى مكن، كه چشم و گوش و دل، هر يك در مورد آن مسئول است «7».
37- در زمين خرامان گام برمدار كه [با غرور خود] هرگز زمين را نخواهى شكافت و به بلنداى كوه‏ها نخواهى رسيد «8».
38- همه اين عادات، زشتى‏اش، نزد پروردگار تو ناپسند است.
__________________________________________________
1- همين معنى و مفهوم به بيان ديگر در آيات 263 بقره (2) و 10 ضحى (93) آمده است.
2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 67 فرقان (25) آمده است.
3- به آيه 6 هود (11) توجه فرماييد.
4- به آيات 8 و 9 تكوير (81) توجه فرماييد.
5- به آيه 10 نساء (4) توجه فرماييد.
6- به آيه 6 نساء (4) توجه فرماييد.
7- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در بخش اول آيه 12 حجرات (49) آمده است.
8- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 18 و 19 لقمان (31) و 63 فرقان (25) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 286
39- اين [احكام‏] از حكمتهايى است كه پروردگارت به تو وحى كرده است و هرگز در كنار خدا معبود ديگرى قرار مده، كه ملامت زده و مطرود به دوزخ نگونسار خواهى شد.
40- [شما كه از داشتن دختر كراهت داريد] چگونه [ادعا داريد كه‏] پروردگارتان شما را به [داشتن‏] پسران اختصاص داد و خود دخترانى از فرشتگان برگزيد!؟ حقا كه گزافه بر زبان مى‏رانيد.
41- در اين قرآن به شكلهاى مختلف بيان كرديم تا پند پذيرند، و [لى‏] آنها را جز بر بيزاريشان نمى‏افزايد.
42- بگو: اگر در كنار خدا- آن گونه كه مى‏پندارند- معبودهاى ديگرى بود، در آن صورت راهى به سوى [اعمال حاكميت در كنار خداى‏] صاحب عرش مى‏جستند «1».
43- [خدا] منزه است و از آنچه [درباره‏اش‏] مى‏گويند، بسيار والاتر.
44- آسمانهاى هفتگانه «2» و زمين و هر كه در آنهاست [با تبعيت گريز ناپذير خود از قوانين خدا] او را تقديس مى‏كنند و هيچ چيز نيست مگر اينكه او را با ستايش، تقديس مى‏كند، ولى شما تقديسشان را در نمى‏يابيد براستى خدا بردبارى است آمرزگار.
45- و چون قرآن را تلاوت مى‏كنى، ميان تو و كسانى كه به آخرت باور ندارند، پرده‏اى ناپيدا مى‏افكنيم «3»،
46- و بر دلهاشان پرده و بر گوشهاشان سنگينى نهاديم تا آن [پيام‏] را در نيابند «4» و چون پروردگارت را در قرآن به يكتايى ياد كنى، با بيزارى به پشت خويش بازگردند «5».
47- ما داناتريم به هدفى كه به خاطر آن به [سخنان‏] تو گوش فرا مى‏دهند و نيز هنگامى كه با هم نجوا مى‏كنند، آن گاه كه ستمگران [شان‏] مى‏گويند: شما فقط از مردى جادوزده پيروى مى‏كنيد.
48- ببين چگونه براى تو مثلها زدند و گمراه شده‏اند، و در نتيجه راه به جايى نمى‏برند.
49- گفتند: چگونه وقتى استخوان «6» و خاك شديم، با آفرينش جديدى بر انگيخته خواهيم شد «7»؟
__________________________________________________
1- به آيات 22 انبياء (21) و 91 مؤمنون (23) كه روشنتر بيان كرده است، توجه فرماييد.
2- عدد هفت در قرآن به عنوان عدد تكثير نيز به كار رفته است به آيه 27 لقمان (31) توجه فرماييد.
3- به آيات 5 فصلت (41) و 124 و 125 توبه (9) توجه فرماييد.
4- علت آن را در آيات 10 بقره (2)، 155 نساء (4)، 125 توبه (9) و نيمه دوم 5 صف (61) جستجو فرماييد.
5- به آيات 49- 51 مدثر (74) توجه فرماييد ضمناً مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيات 26 فصلت (41)، 72 حج (22) و 35 و 36 صافات (37) نيز آمده است.
6- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه عظام، به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد. كلمه «عظام» دوازده بار در قرآن تكرار شده كه فقط 2 بار آن به شكل رايج ثبت شده (259 بقره و 3 قيامت) و بقيه به شكل «عظم» آمده است از جمله در آيه 98 اسراء (همين سوره). [.....]
7- پاسخ اين ادعاى جاهلانه را در آيات 79- 81 يس (36) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 287
50- بگو: سنگ باشيد يا آهن،
51- يا آفرينشى به همان سختى كه به تصور شما مى‏رسد [باز هم بر انگيخته خواهيد شد]، خواهند گفت: چه كسى ما را باز مى‏گرداند؟ بگو: همان كه نخستين بار شما را آفريد آن گاه با ژست تعجب و ناباورى «1» مى‏پرسند: چه وقت؟ بگو: چه بسا به همين نزديكى.
52- روزى كه [خدا] شما را فرا مى‏خواند، با ستايش اجابتش خواهيد كرد و مى‏پنداريد كه فقط اندكى [در گور] «2» آرميده‏ايد.
53- به بندگانم بگو: به زيباترين شكل [با يكديگر] صحبت كنند، كه شيطان ميانشان آشوب مى‏اندازد «3» زيرا كه شيطان همواره دشمن آشكار انسانهاست.
54- پروردگارتان به [حال‏] شما آگاهتر است اگر بخواهد، بر شما رحمت مى‏آورد و اگر بخواهد، مجازات مى‏كند و ما تو را كارگزار آنان نفرستاديم.
55- پروردگار تو به [حال‏] هر كه در آسمانها و زمين است، آگاهتر است و برخى از پيامبران را بر سايرين برترى داديم و زبور را به داود عطا كرديم.
56- بگو: افرادى را كه به جاى خدا [معبود خود] تصور كرده‏ايد، [بر حوائج خود] بخوانيد «4»، نه مى‏توانند گزند را از شما بردارند و نه تغيير وضعى ايجاد كنند «5».
57- افرادى كه آنان را [به نيايش‏] مى‏خوانند، خود دستاويز [تقرب‏] به پروردگارشان مى‏جويند، تا [مشخص شود] كدام يك مقربترند و اميدوار به رحمت خدا و ترسان از عذاب او هستند كه عذاب پروردگارت حذر كردنى است.
58- [سكنه‏] هر شهرى را قبل از [فرا رسيدن‏] روز رستاخيز، [به مرگ طبيعى‏] هلاك يا [با مرگ دسته جمعى‏] به سختى مجازات خواهيم كرد «6» اين [حكم‏] در كتاب مقرر شده است.
__________________________________________________
1- معنى تحت اللفظ اين عبارت «سرهاشان را به سوى تو تكان مى‏دهند» است، ولى اصطلاح را نمى‏توان تحت اللفظ ترجمه كرد.
2- براى توجيه افزوده، به آيات 55 و 56 روم (30) توجه فرماييد.
3- به آيه 36 فصلت (41) توجه فرماييد.
4- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد.
5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 22 سبأ (34) آمده است.
6- براى توجيه افزوده، به آيات 117 هود (11)، 147 نساء (4)، 131 انعام (6) و 59 قصص (28) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 288
59- تنها تكذيب [و بى‏توجهى‏] پيشينيان نسبت به معجزات [ى كه بر آنها عرضه شد]، ما را از عرضه معجزات [تازه‏] بازداشت و [از جمله‏] معجزه شتر را در اختيار قوم ثمود قرار داديم كه مايه بصيرت بود «1»، ولى [به جاى تفكر و عبرت‏] درباره آن ستم روا داشتند «2» در حالى كه ما، معجزات را تنها به منظور بيم دادن [و توجه‏] عرضه مى‏كنيم.
60- [به ياد داشته باش‏] آن گاه كه به تو گفتيم: پروردگارت بر همه مردم احاطه دارد و خوابى كه به تو نموديم «3» و درخت نفرين شده [زقوم‏] كه در قرآن آمده است «4»، تنها براى آزمايش مردم مقرر كرديم و آنها را [از شرك و عصيان‏] مى‏ترسانيم، ولى [اين هشدارها] تنها بر طغيانشان مى‏افزايد.
61- و [به ياد آر] زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى [بزرگداشت‏] آدم ابراز فروتنى كنيد، همه ابراز فروتنى كردند، جز ابليس [كه‏] گفت: چگونه در برابر كسى كه از گل آفريده‏اى ابراز فروتنى كنم!؟
62- [آن گاه‏] گفت: آيا توجه دارى آن كس كه بر من كرامتش دادى [نژادى پست‏تر از من دارد] «5»؟! اگر تا روز رستاخيز مرا مهلت دهى، بر فرزندان او، جز اندكى «6»، مهار زنم.
63- [خدا] گفت: برو، جزاى [تو و] هر كه از آنها كه از تو پيروى كند، دوزخ است، در حالى كه جزاى كاملى است.
64- هر كه از آنها را كه بتوانى، با آواى خود تحريك كن و به يارى سواران و پيادگانت بر آنها نهيب بزن و در [نحوه اكتساب و خرج‏] اموال و [تربيت‏] فرزندانشان مشاركت داشته باش و آنها را با وعده‏ها سرگرم كن و شيطان جز فريب و دروغ به آنان وعده نمى‏دهد.
65- بر بندگان [خاص‏] من سلطه‏اى نخواهى داشت «7» و پروردگار تو به عنوان كارگزار كافى است.
66- پروردگار شماست كه كشتيها را در دريا براى شما مى‏راند تا از بخشايش او [روزى‏] بجوييد براستى خدا نسبت به شما مهربان است.
__________________________________________________
1- به آيه 73 اعراف (7) توجه فرماييد.
2- ظلمى را كه روا داشتند، در آيات 77 اعراف (7)، 29 قمر (54) و 14 شمس (91) ملاحظه فرماييد.
3- مفسران از قول ابن عباس نوشته‏اند: اين رؤيا اشاره به خوابى است كه پيامبر در سال ششم هجرى كه عازم سفر حج بودند، ديد و به مردم بشارت داد كه در آينده نزديك با پيروزى بر قريش در نهايت آرامش وارد مسجد الحرام خواهيم شد. ولى در حديبيه مشكل پيش آمد و راه را بر آنها بستند كه مذاكرات منجر به صلح حديبيه شد و از همان جا بازگشتند. اما دو سال بعد فتح مكه با مسالمت تحقق يافت و آيه 27 فتح (48) نازل شد. اين تأخير دو ساله در تحقق رؤيا موجب شد مؤمنان در بوته آزمايش قرار گيرند و پاره‏اى از آنها باور خود را رها كرده، گرفتار شك و شبهه شدند.
4- اشاره به «شجره زقوم» است كه در آيات 62- 66 صافات (37) و 43- 46 دخان (44) آمده است و پاره‏اى از مردم به جاى توجه و عبرت، آن را مورد استهزا قرار دادند كه درخت سبز چگونه در آتش مى‏رويد و همين عامل آزمايش آنها بود. قرينه اينكه شجره ملعونه همان «زقوم» است، اين است كه در مورد زقوم هم مثل همين جا، قرآن مى‏فرمايد: إِنَّا جَعَلْناها فِتْنَةً لِلظَّالِمِينَ (63 صافات).
5- براى توجيه افزوده، به آيات 12 اعراف (7) و 33 حجر (15) توجه فرماييد.
6- اين عده قليل در آيات 39 و 40 حجر (15) معرفى شده‏اند.
7- اين بندگان خاص در آيات 99 نحل (16) معرفى شده‏اند ضمناً در اين رابطه به آيات 200 و 201 اعراف (7) نيز توجه فرماييد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 289
67- چون در دريا گزندى به شما رسد، همه آنها كه [به فرياد رسى‏] مى‏خوانديد، [از نظر شما] ناپديد خواهند شد، مگر خدا، و چون شما را به خشكى رساند، [از او] روى مى‏گردانيد و انسان همواره ناسپاس بوده است «1».
68- آيا [پس از نجات از دريا] ايمنيد از اينكه شما را در بخشى از خشكى فرو برد يا بر سر شما طوفانى ريگبار بفرستد، و كارگزارى براى خويش نيابيد؟
69- يا ايمن شده‏ايد از اينكه بار ديگر شما را به دريا بازگرداند و تندبادى شكننده بر شما فرستد و به سزاى ناسپاسى، غرقتان گرداند، و هيچ دادخواهى به خاطر آن [مجازات‏] در برابر ما نيابيد؟
70- بنى آدم را گرامى داشتيم «2» و در خشكى و دريا [بر مركب‏] سوارشان كرديم «3» و از نعمتهاى پاكيزه روزيشان داديم و آنها را بر بسيارى «4» از آفريدگان خويش آشكارا برترى بخشيديم.
71- روزى كه هر گروهى را با دفتر اعمالشان «5» فرا مى‏خوانيم، آنان كه كارنامه آنها به دست راستشان داده شود، [با سرور] آن را مطالعه مى‏كنند و مورد كمترين ظلمى قرار نمى‏گيرند.
72- و هر كه در اين [جهان‏] كور [دل‏] باشد «6»، در آخرت نابيناست «7» و از راه [سعادت‏] گمگشته‏تر.
73- براستى نزديك بود از آنچه به تو وحى كرده‏ايم غافلت كنند كه غير آن را به ما نسبت دهى «8»، تا در آن صورت تو را به دوستى گيرند.
74- و اگر تو را ثبات قدم نبخشيده بوديم، نزديك بود اندكى به آنها متمايل شوى.
75- در آن صورت تو را دو چندان در حيات دنيا و دو چندان [پس از] مرگ عذاب مى‏چشانديم «9» و در برابر ما براى خود هيچ ياورى نمى‏يافتى.
__________________________________________________
1- مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 12 يونس (10)، 65 عنكبوت (29) و 51 فصلت (41) آمده است.
2- به آيه 4 تين (95) توجه فرماييد.
3- به آيه 12 زخرف (43) توجه فرماييد.
4- شيخ المفسرين طبرسى ضمن توضيحات خود گفته است «كثير» در اينجا معنى جمع دارد.
5- از نظر معنى و مفهوم «امام» در اينجا، با آيه 12 يس (36) و نيز با نيمه دوم همين آيه مقايسه فرماييد. آيه 28 جاثيه (45) نيز مؤيد اين معنى است كه انتخاب كرده‏ايم.
6- براى توجيه افزوده، به آيه 46 حج (22) توجه فرماييد.
7- با آيات 124- 126- طه (20) مقايسه فرماييد اين مقايسه نيز ترجمه كوردلى را براى «اعمى» ى اول و ترجمه نابينايى فيزيكى را براى «اعمى» ى دوم توجيه مى‏كند به اين ترتيب اين آيه تناقضى با آيات 38 مريم (19) و 22 ق (50) ندارد.
8- به آيه 15 يونس (10) توجه فرماييد.
9- به آيات 44- 46 حاقه (69) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 290
76- براستى نزديك بود تو را از آن سرزمين جا كن كنند تا از آنجا اخراجت كنند «1» و در آن صورت، آنها هم بعد از تو، اندك زمانى بيش نمى‏ماندند.
77- [همچون‏] سنت [ما] در مورد پيامبرانى كه قبل از تو فرستاديم «2»، و سنت ما را تغيير پذير نخواهى يافت.
78- از آغاز برگشت «3» خورشيد تا تاريكى كامل شب به نماز [هاى ظهر، عصر، مغرب و عشا] بايست، و [نيز] به نماز بامداد، كه نماز بامداد متضمن حضور [قلب بيشترى‏] است.
79- پاسى از شب را به نماز شب بيدار باش كه وظيفه اضافى تو است چه بسا پروردگارت تو را به مقامى ستوده ارتقاء دهد.
80- بگو: پروردگارا، مرا [در هر امرى‏] به شايستگى وارد كن و به شايستگى خارج كن و مرا از جانب خود موضعى مسلط و پيروزى آور عطا فرما.
81- و بگو: حق فرا رسيد و باطل از ميان رفت، كه باطل نابود شدنى است.
82- از قرآن آنچه [موجب‏] شفا و رحمت براى باور داران است نازل مى‏كنيم، و [لى در حق‏] ستمگران [كه خود را از بهره آن محروم كرده‏اند] جز خسران نمى‏افزايد «4».
83- هر گاه به انسان نعمتى بخشيم، [با سرمستى‏] روى مى‏گرداند و دور مى‏شود، و [لى‏] هنگامى كه كمترين سختى به او برسد، نوميد مى‏شود «5».
84- بگو: هر كس طبق پايبنديهاى خويش عمل مى‏كند و پروردگار شما به وضع هر كه راه يافته‏تر است، آگاهتر است.
85- از تو درباره [كيفيت‏] وحى «6» مى‏پرسند بگو: [مسئله‏] وحى، امرى مربوط به پروردگار من است و دانشى كه به شما داده شده، اندك [و نارسا] است.
86- اگر بخواهيم، آنچه به تو وحى كرده‏ايم، [از خاطرت‏] مى‏بريم و تو در اين رابطه براى خود كارگزارى در برابر ما نخواهى يافت‏
__________________________________________________
1- به آيه 30 انفال (8) توجه فرماييد با هجرت پيامبر (ص)، تلاش اهل مكه براى تبعيد كردن او بى‏نتيجه ماند.
2- براى روشنتر شدن، به آيه 13 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
3- منظور، متمايل شدن خورشيد از ميانه آسمان به سوى مغرب است كه از هنگام ظهر شروع مى‏شود.
4- به آيات 44 فصلت (41) و 124 و 125 توبه (9) توجه فرماييد.
5- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 12 يونس (10)، 9 و 10 هود (11)، 33 و 36 روم (30) و 8 زمر (39) نيز آمده است. [.....]
6- از نظر معنى و مفهوم كلمه «روح» در اينجا، با آيات 2 نحل (16)، 15 غافر (40) و 52 شورى (42) مقايسه فرماييد و 52 شورى (42)، ضمناً توجه داريم كه آيه بعد هم در رابطه با وحى است و نيز آيات بعدتر.
                        ترجمه طاهرى، ص: 291
87- [وحى الهى بر تو نمى‏رسد] مگر به عنوان رحمتى از [جانب‏] پروردگارت، كه بخشايش او نسبت به تو فراوان است «1».
88- بگو: اگر انس و جن همداستان شوند تا شبيه اين قرآن را ارائه كنند، هرگز موفق نخواهند شد و هر چند كه پشتيبان يكديگر باشند «2».
89- در اين قرآن هر [گونه‏] مثلى را براى مردم به شكلهاى مختلف بيان كرده‏ايم «3»، ولى بيشتر مردم سرباز زدند [و] جز سر انكار نداشتند،
90- و گفتند: هرگز تو را باور نخواهيم كرد، مگر اينكه براى ما از زمين چشمه‏اى جارى سازى،
91- يا باغى از درختان خرما و انگور در اختيار تو باشد كه در ميان آن نهرهايى به جريان اندازى،
92- يا چنان كه تصور كرده‏اى، آسمان را پاره پاره بر سر ما فرودآرى «4»، يا خدا و فرشتگان را در برابر ما حاضر نمايى،
93- يا كاخى از طلا [در اختيار] داشته باشى، يا بر آسمان بالا روى و بالا رفتنت را [نيز] باور نمى‏كنيم مگر اينكه نوشته‏اى بر ما فروآورى كه آن را بخوانيم «5»، بگو: پروردگارم را تقديس مى‏كنم، آيا من جز بشرى پيام رسان هستم «6»؟
94- آن گاه كه [قرآن، عامل‏] هدايت بر مردم عرضه شد، چيزى آنان را از ايمان باز نداشت، جز اينكه گفتند: چگونه خدا بشرى را به پيامبرى برانگيخته است «7»؟!
95- بگو: اگر در زمين فرشتگانى به طور عادى آمد و شد داشتند، [بالضروره‏] فرشته‏اى را از آسمان به پيامبرى بر آنها نازل مى‏كرديم «8».
96- بگو: [در برابر انكار شما] خدا بين من و شما به عنوان گواه كافى است زيرا او به [حال‏] بندگانش آگاه و بيناست.
__________________________________________________
1- به عنوان مثال به آيات 1- 4 شرح (94) توجه فرماييد.
2- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 38 يونس (10)، 13 هود (11) و 34 طور (52) آمده است.
3- به زيرنويس آيه 54 كهف (18) توجه فرماييد.
4- اشاره است به مضمون آيه 9 سبأ (34).
5- به آيات 7 انعام (6) و 52 مدثر (74) توجه فرماييد.
6- در مورد سه آيه اخير به آيات 96 و 97 يونس (10) توجه فرماييد.
7- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 14 فصلت (41)، 24 و 34 و 47 مؤمنون (23) و 24 قمر (54) آمده و پاسخ تصور جاهلانه آنان در آيات 43 نحل (16) و 8 انبياء (21) آمده است.
8- اشاره است به گفتار مشركان كه در آيه 7 فرقان (25) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 292
97- هر كه را خدا هدايت كند «1»، راه يافته [واقعى‏] است و آنان كه خدا گمراهشان كند «2»، در برابر خدا كارسازى براى آنها نخواهى يافت، و روز رستاخيز آنها را كور و گنگ و كر، به رو در افتاده «3» احضار مى‏كنيم «4» جايگاهشان دوزخ است كه هر گاه [حرارتش‏] فرو نشيند، آتشى سوزان بر [جايگاه‏] آنان مى‏افزاييم.
98- اين سزاى آنهاست، به سبب آنكه آيات ما را انكار كردند و گفتند: چگونه وقتى استخوان و خاك شديم، با آفرينش جديدى برانگيخته خواهيم شد؟
99- آيا توجه نكردند كه خدايى كه آسمانها و زمين را آفريده، بر آفرينش همانند آنان قادر است «5»؟ براى [برانگيزش‏] آنها زمانى ترديد ناپذير مقرر داشته است، ولى ستمكاران سرباز زدند [و] جز سر انكار نداشتند.
100- بگو: اگر شما همه خزاين رحمت پروردگار مرا در اختيار مى‏داشتند، [باز هم‏] از ترس خرج كردن [و تنگدست شدن‏] امساك مى‏كرديد، كه انسان همواره تنگ‏نظر بوده است.
101- به موسى نه معجزه روشن عطا كرديم «6» وقتى كه نزد فرعونيان آمد، فرعون گفت: به نظر من جادو زده مى‏آيى از دودمان يعقوب [كه از اين داستان آگاهى دارند] بازپرس.
102- [موسى‏] اظهار داشت: تو بخوبى آگاهى كه اين [معجزات‏] را تنها خداى آسمانها و زمين به عنوان موجبات بصيرت فرستاده است، و [با اين روشى كه اتخاذ كرده‏اى‏] تو را نابود شده مى‏بينم.
103- [فرعون‏] تصميم گرفت همه آنها را از آن سرزمين تبعيد كند، ما هم او و همه همراهانش را غرق كرديم‏
104- پس از آن به دودمان يعقوب گفتيم: در آن سرزمين سكونت كنيد و چون وعده آخرت فرا رسد شما را دسته جمعى باز مى‏آوريم.
__________________________________________________
1- به آيه 11 تغابن (64) وَ مَنْ يُؤْمِنْ بِاللَّهِ يَهْدِ قَلْبَهُ توجه فرماييد.
2- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد.
3- در آيه 48 قمر (54) روشنتر بيان شده است.
4- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش پايانى آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
5- به آيه 57 غافر (40) توجه فرماييد. [.....]
6- موارد آنها را در آيات 60 بقره (2)، 108 و 117 اعراف (7) و 63 شعراء (26) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 293
105- قرآن را بحق نازل كرديم، و بحق هم نازل شد «1» و تو را فقط به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم.
106- قرآن را در بخشهاى مختلف، بتدريج نازل كرديم تا بآرامى بر مردم قرائت كنى.
107- بگو: قرآن را چه باور كنيد و چه باور نكنيد، چون بر كسانى كه از قبل اهل دانش بوده‏اند، تلاوت شود، سجده‏كنان سر به خاك مى‏سايند،
108- و مى‏گويند: پروردگارمان را تقديس مى‏كنيم، كه وعده‏هاى پروردگار ما قطعاً انجام يافتنى است.
109- آنها [با چشم‏] گريان سر به خاك مى‏سايند و قرآن بر فروتنى‏شان مى‏افزايد.
110- بگو: [خداى را] خواه «اللَّه» بخوانيد يا «رحمان» به هر نام كه بخوانيد، همه نامهاى نيكوتر خاص اوست «2» نماز خويش را نه به آواى بلند بخوان و نه آهسته و روشى با اعتدال انتخاب كن.
111- بگو: ستايش خاص خداست كه فرزندى بر نگزيده است و هيچ شريكى در فرمانروايى ندارد «3» و كارسازى نيز براى رفع مذلت [نياز] ندارد او را به شايستگى تكبير گوى.

18- سوره كهف‏
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- ستايش خاص خداست كه اين كتاب را بر بنده خويش نازل كرد و در آن هيچ گونه انحراف قرار نداد.
2- و [آن را] استوار [گرداند] تا از سختگيرى خويش هشدار دهد و به مؤمنان نيكوكار بشارت دهد كه پاداشى نيكو خواهند داشت،
3- در حالى كه همواره در آن خواهند زيست‏
4- و [نيز] كسانى را كه گفتند: خدا فرزندى برگزيده است «4»، هشدار دهد.
__________________________________________________
1- منظور اينست كه جبرئيل و پيامبر و حافظان و كاتبان وحى دخل و تصرفى در آن نكردند.
2- برخى از «اسماء الحسنى» را در آيات 22- 24 حشر (59) ملاحظه فرماييد.
3- مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيه 1 ملك (67) و نيمه اول آيه 26 آل عمران (3) آمده است.
4- به آيه 30 توبه (9) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 294
5- نه خودشان نسبت به اين [گفتار ناهنجارشان‏] آگاهى دارند، نه پدرانشان سخنى كه از دهانشان بر مى‏آيد، ناهنجار است آنان جز دروغ نمى‏گويند.
6- مباد خود را از اندوه نقش آنها اگر اين سخن [حكيمانه‏] را باور ندارند، به هلاكت اندازى «1».
7- ما آنچه روى زمين است زيورى براى آن قرار داده‏ايم، تا [به وسيله جاذبه‏اش‏] مردم را بيازماييم «2» كه كدام يك در عمل بهترند.
8- و [سرانجام‏] هر چه روى زمين است به صورت خاكى خشك و بى‏گياه در مى‏آوريم.
9- مگر پنداشته‏اى كه اصحاب كهف و سنگ نبشته «3»، از جمله نشانه‏هاى شگفت‏آور ما بودند؟!
10- آن گاه كه آن جوانمردان [از هماهنگى با ستمگران سر باز زدند و] به غار پناه بردند و گفتند: پروردگارا، از جانب خويش رحمتى به ما ارزانى دار و كار ما را سامان ده.
11- تا چندين سال «4» در غار بر گوشهاشان [پرده‏] زديم [و به خوابى عميق فرو رفتند]،
12- آن گاه بيدارشان كرديم تا مشخص گردانيم كدام يك از دو گروه، مدت خوابشان را [درست‏] حساب كرده است «5».
13- داستانشان را همان گونه كه بود بر تو بازگو مى‏كنيم آنها جوانمردانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آوردند [و از محيط شرك دست به هجرت زدند] ما نيز بر هدايتشان افزوديم «6».
14- و چون به پا خاستند، بر آنها قوت قلب بخشيديم «7» كه گفتند: صاحب اختيار ما خداى آسمانها و زمين است [نه آنها كه چند صباحى بر اسب قدرت نشسته‏اند]، هرگز غير او معبودى را [به نيايش‏] نخواهيم خواند، كه در آن صورت سخنى دور از حق گفته‏ايم.
15- اين قوم ما كه غير او [افرادى‏] را معبودان [خود] گرفته‏اند، چرا هيچ دليل روشنى بر [اصالت‏] معبودانشان نمى‏آورند؟ «8» كيست ستمكارتر از آن كه دروغ به خدا نسبت دهد؟ «9»
__________________________________________________
1- «لعل» در اينجا معنى نهى مى‏دهد، بخش پايانى آيه 68 مائده (5) و نيمه دوم آيه 8 فاطر (35) مؤيد آن است آيات 103 يوسف (12) و 2 طه (20) به گونه‏اى ديگر آن را تأييد مى‏كنند.
2- براى توجيه افزوده، به آيه 14 آل عمران (3) توجه فرماييد.
3- غالب مفسران گفته‏اند: نام افراد اصحاب كهف را بعدها بر ديوار مدخل غار به يادبود نوشتند و منظور از «رقيم» همين است.
4- مقدار مشخص آن را در آيه 25 كهف (همين سوره) ملاحظه فرماييد.
5- به آيه 19 كهف (همين سوره) توجه فرماييد (بعضى از آنها گفتند: خواب ما كمتر از يك روز و بعضى گفتند: خدا مى‏داند چقدر طول كشيده است).
6- اين افزايش هدايت، قانون كلى و عمومى است به آيه 17 محمد (47) توجه فرماييد.
7- مصداقهاى ديگر از قانون كلى را در آيات 11 و 12 انفال (8) و 10 قصص (28) ملاحظه فرماييد.
8- همين معنى و مفهوم در آيات 4 احقاف (46) و 40 فاطر (35) آمده است.
9- سرانجام كارشان را در آيه 18 هود (11) ملاحظه فرماييد. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 295
16- اينك كه از آن مردم و آنچه به جاى خدا بندگى مى‏كنند كناره گرفته‏ايد، به غار پناه بريد تا پروردگارتان رحمت خويش بر شما بگسترد «1» و كارتان را به سامان آرد.
17- [گردش‏] آفتاب را چنان مى‏ديدى كه به هنگام طلوع، از غارشان به طرف راست متمايل مى‏گرديد و هنگام غروب، از آنان به طرف چپ دور مى‏شد و آنها در پهنه غار قرار داشتند [به گونه‏اى كه از گرماى آفتاب در امان بودند] اين [داستان‏] يكى از آيات الهى است هر كه را خدا هدايت كند، «2» راه يافته [واقعى‏] است و هر كه را گمراه كند «3»، هرگز براى او دوستى كه به راه كمال هدايت [ش‏] كند، نخواهى يافت.
18- مى‏پنداشتى كه بيدارند، در حالى كه به خواب [عميقى فرو] رفته بودند، به راست و چپشان مى‏گردانديم [تا بدنشان سالم ماند] و سگشان دو بازوى خويش را بر آستانه غار گشوده بود اگر [به سراغشان مى‏رفتى و] بر وضعشان آگاهى مى‏يافتى، در حال فرار و آكنده از ترس باز مى‏گشتى.
19- اين گونه بيدارشان كرديم تا از يكديگر پرسش كنند يكى از آنها پرسيد: چه مدت [در خواب‏] بوديد؟ گفتند: يك روز يا كمتر از يك روز [ديگران‏] گفتند: پروردگارتان به مدت توقف شما داناتر است. اكنون يكى را از [ميان‏] خود، با اين سكه‏ها كه داريد به شهر بفرستيد و جستجو كند كدام غذا مناسبتر است كه خوراكى از آن براى شما بياورد، و بايد توجه كند «4» كه كسى را از وضع شما آگاه نگرداند.
20- زيرا اگر بر شما دست يابند، سنگسارتان خواهند كرد، يا شما را به آيين خودشان بازگردانند و در آن صورت هرگز رستگار نخواهيد شد.
__________________________________________________
1- آيات 33 و 34 يوسف (12) مصداق ديگرى از توكل به خدا و بى‏توجهى به غير خداست.
2- به آيه 27 رعد (13) وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ توجه فرماييد.
3- به آيه 34 غافر (40) كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ توجه فرماييد.
4- از نظر تعداد حروف، قرآن درست وسط كلمه «و ليتلطف» نصف مى‏شود تا حرف «ت» متعلق به نيمه اول و از «ل» دوم مربوط به نيمه دوم قرآن است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 296
21- بدين گونه [پس از عرضه سكه‏هاى قديمى، مردم را] به وضع آنها آگاه كرديم تا بدانند كه وعده خدا راست است و ترديدى در [مورد] رستاخيز نيست، آن گاه كه درباره آنها با يكديگر به گفتگو پرداختند و [گروهى كه بى‏اعتقاد بودند] گفتند: بر [محل‏] آن [غار] ديوارى «1» بسازيد [و اجساد آنان را به حال خودشان رها كنيد] پروردگارشان آگاهتر است به [حال‏] آنان [ولى‏] آنها كه حقيقت داستان آنها را درك كرده بودند [و آن را دليل قابل لمسى بر رستاخيز مى‏ديدند]، گفتند: بر [غار] شان نمازگاهى مى‏سازيم [تا خاطره آنان همواره باقى بماند] «2»
22- [گروهى‏] خواهند گفت: آنها سه تن بودند و چهارمى سگشان بود، و [گروهى‏] خواهند گفت: پنج تن بودند و ششمى سگشان بود، [همه از روى بى‏اطلاعى‏] تيرى به تاريكى رها مى‏كنند، و [بعضى هم‏] مى‏گويند: هفت تن بودند، هشتمى سگشان بود، بگو: [آگاهى از تعدادشان مسئله‏اى را حل نمى‏كند، به كيفيت كارشان توجه كنيد] پروردگارم به تعدادشان آگاهتر است، شمار آنها را افراد قليلى مى‏دانند درباره آنها جز در حدى كه [با وحى‏] روشن و ظاهر شده است، گفتگو مكن و از هيچ كس درباره آنان نظر مخواه‏
23- و در هيچ مورد «3» مگوى كه فردا چنين خواهم كرد،
24- مگر با قيد «ان شاء اللَّه» و هر گاه فراموش كردى، [به محض توجه‏] پروردگارت را ياد كن و بگو: چه بسا پروردگارم مرا به راهى نزديكتر از اين به كمال هدايت كند «4».
25- آنها در غارشان سيصد سال به سر بردند و [كسانى كه با مقياس قمرى محاسبه مى‏كردند] نه سال بر آن افزودند.
26- بگو: خدا از مدت توقفشان آگاهتر است، و آگاهى از اسرار آسمانها و زمين خاص اوست چه بينا و چه شنواست! آدميان جز او هيچ كارسازى نخواهند داشت و خدا هيچ كس را در فرمان خويش مشاركت نخواهد داد.
27- آنچه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده، تلاوت كن تغيير دهنده‏اى براى كلماتش وجود ندارد و هرگز پناهى جز او نخواهى يافت.
__________________________________________________
1- علامه طباطبايى در الميزان ذيل اين آيه گفته است: «بناء بنيان» به معنى احداث ديوار است.
2- لازم به ذكر است كه غالب مفسران گفته‏اند: اصحاب كهف پس از آنكه مردم به احوال آنان پى بردند، بيش از چند ساعت زنده نماندند و همه در غارشان قبض روح شدند.
3- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «شى‏ء» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد اين كلمه 279 بار در قرآن تكرار شده و فقط در همين يك مورد به صورت «شاى‏ء» نوشته شده است.
4- به آيه 152 بقره (2) فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 297
28- خودت را در برابر كسانى كه بامداد و شبانگاه پروردگار خويش را [به نيايش‏] مى‏خوانند و خشنودى او را مى‏جويند، شكيبا كن و ديدگانت در هواى زيور زندگى دنيا، از آنان [به سوى توانگران‏] برنگردد «1»، و از كسى كه دلش را از ياد خويش غافل كرده‏ايم «2» و پيرو هواى نفس خود شده و كارش زياده‏روى است، اطاعت مكن.
29- بگو: سخن حق از جانب پروردگارتان [آمده‏] است هر كه خواهد، ايمان آورد و هر كه خواهد، كفر ورزد «3» براى ستمگران آتشى مهيا كرده‏ايم كه سرا پرده‏هايش آنها را از هر سو احاطه كرده است اگر [براى تقاضاى آب‏] استغاثه كنند، با آبى همچون فلز گداخته كه چهره‏ها را تافته كند، به دادشان رسيده مى‏شود بد آشاميدنى، و بد آرامشگاهى است.
30- [ولى‏] مؤمنان نيكوكار [بدانند كه‏] پاداش هيچ نيكوكارى را تباه نخواهيم كرد «4».
31- باغهاى جاودان بهشت در انتظار آنهاست [و] از كنار [تختها] شان نهرها جارى است و در آنجا به دستواره‏هاى زرين آراسته مى‏شوند و جامه‏هايى به رنگ سبز از ديباى ظريف و ستبر در بر دارند، در حالى كه بر تختها تكيه زده‏اند [اين بهشت‏] پاداش خوب و آرامشگاهى نيكوست «5».
32- براى آنها [داستان‏] دو مرد را مَثَل بزن كه به يكى از آنها دو باغ انگور داديم كه اطراف آن درختان خرما و ميان آنها كشتزار پديد آورده بوديم.
33- هر دو بوستان بدون نقص [و آفت‏] به بار مى‏نشست، و ميان آنها نهرى روان كرده بوديم‏
34- و ثمرات [آن‏] در اختيارش بود از اين روى ضمن محاوره به معاشر خود گفت: من به لحاظ مال و فرزندان نسبت به تو فزونى دارم «6».
__________________________________________________
1- مفهوم اين قسمت از آيه به بيان ديگر در آيه 52 انعام (6) آمده است آيات 1- 10 عبس (80) نيز در همين رابطه است.
2- به نيمه دوم آيه 5 صف (61) توجه فرماييد.
3- مفهوم اين قسمت از آيه به بيان ديگر در آيه 3 انسان (76) آمده است در اين رابطه به نيمه دوم آيه 12 لقمان (31) هم توجه فرماييد.
4- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 171 آل عمران (3) و 60 رحمن (55) آمده است.
5- به آيه 17 سجده (32) توجه فرماييد.
6- پاسخ اين گفتار جاهلانه در آيات 55 و 56 مؤمنون (23) و 116 آل عمران (3) آمده است. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 298
35- در حالى كه در حق خويش ستم مى‏كرد، [با غرور] با باغش وارد شد و گفت: باور نمى‏كنم كه اين [بوستان‏] هيچ گاه نابود گردد،
36- و گمان نمى‏كنم كه قيامت برپا شود اگر [هم باشد و] به سوى پروردگارم بازگردانده شوم، جايگاهى بهتر از اين خواهم داشت «1».
37- معاشرش ضمن محاوره بدو گفت: مگر [تدبير و توان‏] خداى را كه تو را از خاك و نطفه آفريد و به صورت مرد كاملى سامان داد، انكار مى‏كنى؟
38- ولى من [اعتقاد دارم‏] خدا صاحب اختيار من است و هيچ كس را [در قدرت و تدبير] با او شريك نمى‏دانم.
39- و چرا آن گاه كه به بوستان خويش درآمدى، نگفتى كه آنچه خدا خواهد [شدنى است‏]، و هيچ نيرويى جز به تأييد خدا نيست؟ اگر از نظر مال و فرزند مرا كمتر از خود مى‏بينى، [دليل برترى تو نزد خدا نيست‏]
40- چه بسا پروردگارم بهتر از باغ تو به من عطا كند و بر آن [باغ كه تكيه‏گاه توست‏] صاعقه‏اى از آسمان بفرستد تا خاكى بى‏گياه گردد،
41- و يا آب آن [به زمين‏] فروكش كند كه هرگز به آن دست نيابى.
42- محصولش [توسط آفتى آسمانى‏] احاطه شد و [از بين رفت‏]، آن گاه دو دست خويش را در حسرت هزينه‏اى كه در آنجا كرده بود به هم مى‏ساييد، در حالى كه داربست‏هايش فرو ريخته بود و مى‏گفت: كاش هيچ كس را [در قدرت و تدبير] با پروردگارم شريك تلقى نمى‏كردم.
43- و هيچ گروهى نداشت كه در برابر خدا به يارى‏اش برخيزند و خود نيز قادر به دفاع نبود «2».
44. آنجا [متوجه شد كه‏] كارسازى [و قدرت‏] يكسره دست خداى حق است «3» كه از نظر پاداش و سرانجام دادن، نيكوتر است.
45- زندگى دنيا را براى آنها به آبى مَثَل بزن كه از آسمان فرو مى‏فرستيمش و با آن، گياهان زمين [به فراوانى برويد و] در هم پيچد، آن گاه [چنان‏] خشك و شكسته گردد كه بادها [به هر سو] پراكنده‏اش گرداند و خداست كه بر هر چيز تواناست.
__________________________________________________
1- ولى به هنگام گرفتارى و عذاب، آيات 27- 29 حاقه (69) را بر زبان مى‏آورند.
2- به آيه 17 احزاب (33) توجه فرماييد.
3- به آيات 84 و 85 غافر (40) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 299
46- مال و فرزندان، زيور زندگى دنياست و آثار شايسته و پاينده، نزد پروردگارت از نظر پاداش و اميدوارى نيكوتر است «1».
47- [به ياد آر] روزى را كه كوه‏ها را به رفتار آوريم و زمين را آشكار و هموار مى‏بينى، و همه را [براى حساب‏] احضار مى‏كنيم و احدى را فروگذار نخواهيم كرد.
48- همگى صف كشيده بر پروردگارت عرضه مى‏شوند «2»، [آن گاه خطاب مى‏رسد: اكنون‏] با همان وضعى كه در آغاز شما را آفريديم، به پيشگاه ما باز آمده‏ايد، ولى تصور مى‏كرديد كه هرگز وعده گاهى براى شما قرار نمى‏دهيم.
49- دفتر اعمال «3» را در ميان نهند و بزهكاران را مى‏بينى كه از مفاد آن هراسانند و مى‏گويند: واى بر ما، اين چه دفترى است كه هيچ [عمل‏] كوچك و بزرگى را فرو نگذاشته، مگر اينكه همه را به شمار آورده است «4»، و [همه مردم‏] اعمال خود را حاضر مى‏بينند و پروردگار تو به هيچ كس ستم نخواهد كرد.
50- [به ياد آر] زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى [بزرگداشت‏] آدم ابراز فروتنى كنيد، همه ابراز فروتنى كردند، جز ابليس، كه از گروه جن بود و از فرمان پروردگارش منحرف شد [با اين حال‏] چرا او و فرزندانش را كه دشمن شما هستند، به جاى من كارساز خود انتخاب مى‏كنيد؟! ستمگران بد جانشينى [به جاى خدا] دارند.
51- هنگام آفرينش آسمانها و زمين و نيز هنگام آفرينش نوع خودشان آنان را گواه و حاضر نكرده بوديم، و من گمراه كنندگان را دستيار خود قرار نمى‏دهم.
52- [به ياد آر] روزى را كه [خدا] گويد: افرادى را كه [در قدرت‏] شركاى من تصور مى‏كرديد [به كمك‏] فرا خوانيد، آن گاه آنها را [به كمك‏] مى‏خوانند، ولى به آنان پاسخ نمى‏دهند و ميانشان ورطه‏اى قرار دهيم «5».
53- بزهكاران آتش را مى‏بينند و يقين كنند كه بر آن نگونسار خواهند شد و راه گريزى از آن نخواهند يافت «6».
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان كاملتر در آيات 14 و 15 آل عمران (3) و 9 منافقون (63) آمده است در اين رابطه به آيات 1 و 2 تكاثر (102) هم توجه فرماييد.
2- به آيه 18 حاقه (69) توجه فرماييد.
3- با آيات 19 و 25 حاقه (69)، از نظر مفهوم «كتاب» در اين جا مقايسه فرماييد و نحوه تنظيم آن كتاب را در آيه 29 جاثيه (45) ملاحظه فرماييد.
4- همين مفهوم در آيات 13 و 14 اسراء (17) و 80 زخرف (43) آمده است به آيات 30 آل عمران (3)، 13 قيامت (75)، 29 جاثيه (45) نيز براى توضيح بيشتر توجه فرماييد.
5- مفهوم آيه به بيان كاملتر در آيات 62- 64 قصص (28) و 81 و 82 مريم (19) آمده است.
6- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 85 نحل (16) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 300
54- در اين قرآن هر [گونه‏] مثلى را براى مردم به شكلهاى مختلف بيان كرده‏ايم «1»، و [لى‏] انسان بيش از هر موجودى سر جدال دارد.
55- آن گاه كه [قرآن، عامل‏] هدايت بر مردم عرضه شد، چيزى آنان را از ايمان و درخواست آمرزش از پيشگاه پروردگارشان باز نداشت، جز اينكه [با غفلت مى‏خواستند عذابى كه‏] سنت جارى در امتهاى پيشين [بود] بر ايشان نيز جارى شود «2»، يا عذاب رو در رو به آنان برسد «3».
56- ما پيامبران را جز به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده نمى‏فرستيم، و [لى‏] انكار ورزان به باطل مجادله مى‏كنند تا حق را به آن وسيله از ميان بر دارند «4»، و آيات مرا و [بخصوص‏] آياتى كه بدان هشدار داده شده‏اند، به استهزاء گرفتند.
57- كيست ستمكارتر از آن كه به آيات پروردگارش پند داده شده و از آن روى گردانده و رفتار گذشته خود را فراموش كرده است؟ ما هم بر دلهاشان پرده و بر گوشهاشان سنگينى نهاديم تا آن [پيام‏] را در نيابند «5» و اگر به راه هدايتشان فرا خوانى، هرگز هدايت نخواهند شد.
58- پروردگارت آمرزگار و داراى رحمت است «6» اگر مى‏خواست آنها را به [سزاى‏] دستاوردشان بازخواست كند، در عذابشان شتاب مى‏كرد، ولى موعدى دارند كه هرگز در برابر آن پناهى نمى‏يابند «7».
59- [مردم‏] آن شهرها را به عقوبت ستمى كه كردند، هلاك كرديم و براى هلاكتشان موعدى مقرر داشتيم «8».
60- [به ياد آر] آن گاه كه موسى به دستيار خود گفت: [در جستجوى مرادم‏] دست از تلاش بر نمى‏دارم تا به محل برخورد دو دريا برسم «9»، هر چند كه زمان طولانى به راه ادامه دهم.
61- و چون به محل تلاقى دو دريا رسيدند، [غذاى‏] ماهى خود را از ياد بردند و ماهى راه خود را در دريا سرازير در پيش گرفت [و رفت‏].
__________________________________________________
1- به عنوان نمونه به آيات 261 بقره (2)، 24 يونس (10)، 41 عنكبوت (29)، 20 حديد (57) و 5 جمعه (62) توجه فرماييد.
2- اگر با آيه 94 اسراء (17) مقايسه كنيم اصل مسئله روشن مى‏شود. براى درك بهتر مفهوم آيه، به آيات 96 و 97 يونس (10) توجه فرماييد، و يكى از مصداقهاى آن را در آيه 11 آل عمران (3) ملاحظه فرماييد ضمناً موارد مختلف درخواستهايشان را براى رسيدن عذاب، در مورد قوم صالح در آيه 77 اعراف (7) و در مورد قوم نوح در آيه 32 هود (11) و در مورد قوم شعيب در آيه 187 شعراء (26) و در مورد قوم لوط در آيه 29 عنكبوت (29) و در مورد قوم هود در آيه 22 احقاف (46) و بالاخره در مورد مشركين قريش در آيات 32 انفال (8) و 16 ص (38) ملاحظه فرماييد.
3- به آيه 90 يونس (10) و نيز به آيات 83- 85 غافر (40) توجه فرماييد.
4- به آيات 18 انبياء (21) و 8 صف (61) توجه فرماييد.
5- علت آن را در آيات 10 بقره (2)، 155 نساء (4)، 125 توبه (9) و نيمه دوم آيه 5 صف (61) و 3 منافقون (63) جستجو فرماييد. [.....]
6- مشمولين رحمت خدا را در نيمه دوم آيه 156 اعراف (7) جستجو فرماييد.
7- به آيه 42 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
8- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد.
9- بعضى از مفسران گفته‏اند: منظور، محل اتصال خليج عقبه و خليج سوئز است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 301
62- هنگامى كه [از آنجا] گذشتند، موسى به دستيارش گفت: غذايمان را بياور كه در اين سفرمان خسته شديم.
63- پاسخ داد: آيا متوجه شدى آن گاه كه بر آن تخته سنگ آرام گرفته بوديم؟ فراموش كردم [كه داستان شگفت‏] ماهى را [بازگو كنم‏] و اين شيطان بود كه مرا از يادآورى [داستان‏] آن به فراموشى انداخت، و به صورتى شگفت‏آور [ماهى بريان‏] راه خود را به دريا گرفت [و رفت‏].
64- موسى [به فراست دريافت و] گفت: همان جاست كه مى‏خواستيم و جستجوكنان از رد پاى خود باز گشتند.
65- [آنجا] يكى از بندگان ما را يافتند كه از جانب خويش به او رحمتى عطا كرده و دانشى [خاص‏] از نزد خود به او آموخته بوديم.
66- موسى به او گفت: آيا [مى‏توانم‏] با اين شرط از تو پيروى كنم، كه از كمالى كه آموزش يافته‏اى به من بياموزى؟
67- گفت: تو همپاى من قادر به تحمل و شكيبايى نخواهى بود.
68- چگونه در برابر امور [غير عاد] ى كه به [رموز] آن هيچ آگاهى نيافته‏اى، شكيبايى خواهى داشت؟
69- گفت: ان شاء اللَّه مرا شكيبا خواهى يافت و در هيچ موردى نافرمانى‏ات نخواهم كرد.
70- [آن فرشته مجسم «1» كه از اراده‏هاى خاص پروردگار آگاهى داشت و مأمور اجرا بود] گفت: اگر از من پيروى كردى، در مورد چيزى از من سؤال مكن تا خودم براى تو توضيحى از آن مطرح كنم.
71- آن گاه به راه افتادند تا اينكه سوار كشتى شدند و كشتى را سوراخ كرد [موسى‏] گفت: آن را سوراخ كردى كه سرنشينانش را غرق كنى؟ واقعاً كار ناهنجارى كردى!
72- گفت: مگر نگفتم تو همپاى من قادر به تحمل و شكيبايى نخواهى بود؟
73- موسى گفت: مرا به خاطر آنچه فراموش كردم بازخواست مكن و در كارم بر من سخت مگير.
74- باز راه افتادند تا به پسرى رسيدند، او را كشت [موسى‏] گفت: آيا بى‏گناهى را به ناحق كشتى؟ براستى كارى غير عادى كردى!
__________________________________________________
1- نظاير اجراى برنامه‏هاى غير عادى را توسط فرشتگان مجسم در داستان زندگى ابراهيم و لوط در آيات 69- 77 هود (11) مى‏بينيم كه به ابراهيم در سنين پيرى مژده فرزند دادند و نيز خبر عذاب قوم لوط را به اطلاع لوط رساندند و خود، مأمور اجراى آن عذاب بودند حتى از آيه 78 هود استفاده مى‏شود كه قوم لوط نيز آنها را به همان صورت آراسته انسانى مشاهده كردند. همچنين در شرح حال مريم در آيات 17- 21 مريم (19) از فرشته مجسم (يا به تعبير قرآن متمثّل) صحبت شده است كه مأمور عالم تكوين بود و به صورت انسانى كامل با مريم گفتگو كرد. اينكه در آيه 65 اين سوره گفته است: عَبْداً مِنْ عِبادِنا نظريه فرشته بودن او را نقض نمى‏كند زيرا در مورد فرشتگان هم قرآن به روشنى فرموده است: بَلْ عِبادٌ مُكْرَمُونَ (26 انبياء) در مورد فرشتگان رسول به آيه صريح و روشن 75 حج (22) توجه فرماييد ضمناً آيه 9 انعام (6) نيز صراحت دارد كه اگر فرشته‏اى قرار باشد نازل شود، ناگزير بصورت بشرى خواهد بود.
                        ترجمه طاهرى، ص: 302

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 16:23 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب