منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
سوره كهف 75- گفت: مگر به تو نگفتم همپاى من قادر به تحمل و شكيبايى نخواهى بود؟! 76- [موسى] گفت: اگر از اين پس چيزى از تو پرسيدم، با من همراهى مكن، كه از جانب من معذور خواهى بود. 77- باز به راه افتادند تا به شهرى رسيدند، از مردمش طعام خواستند، ولى آنها از پذيرايىشان خوددارى كردند، آن گاه ديوارى را مشاهده كردند كه نزديك به فرو ريختن بود و [فرشته مجسم] آن ديوار را [تعمير و] برپا داشت [موسى] گفت: كاش در برابر اين كار پاداشى دريافت مىكردى [كه خرج تهيه غذا كنيم]. 78- گفت: اينك [موقع] جدايى ميان من و توست، [ولى] تو را از واقعيت ناپيداى امورى كه در برابرش ياراى صبر [و سكوت] نداشتى، آگاه خواهم كرد. 79- اما آن كشتى متعلق به بينوايانى بود كه در دريا كار مىكردند، خواستم معيوبش كنم چون در جلو راهشان «1» پادشاهى [ستمگر در كمين] بود كه هر كشتى [سالم] را مصادره مىكرد. 80- و اما آن نوجوان، پدر و مادرش مؤمن بودند و از آن ترس داشتيم كه طغيان و انكار را دامنگير آنان كند. 81- پس اراده كرديم كه پروردگارشان [فرزندى] پاك نهادتر و مهربانتر از او به آنها عوض بدهد. 82- و اما آن ديوار متعلق به دو پسر يتيم در آن شهر بود كه زيرش گنجى متعلق به آنها [نهفته] بود و پدرشان مردى صالح بود پروردگار تو مىخواست آن دو به حد رشد برسند و به رحمت پروردگارت گنج خويش را خارج كنند و من اين كار [ها] را به ميل خويش نكردم «2» اين است واقعيت ناپيداى آنچه ظرفيت شكيبايىاش را نداشتى. 83- از تو درباره ذو القرنين «3» مىپرسند، بگو: خبرى از او براى شما شرح خواهم داد. __________________________________________________ 1- «وراء» از واژههاى اضداد است، هم به معنى پيش رو، و هم پشت سر مىآيد. 2- جمله «ما فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي» و نيز ضمير جمع متكلم در آيات 80 و 81، مؤيد اين نظر است كه آن شخص به ابتكار خود اقدامى نمىكرده و ناگزير مأموريتى از جانب نظام تكوين داشته است. آنچه در اين مورد هر گونه شبهه را از ميان مىبرد، اين جمله صريح است كه «پروردگار تو خواست كه آنها به نيرو و جوانى خود برسند و گنج خود را بازيابند و من آن را از پيش خود نكردم». 3- پارهاى از محققان گفتهاند: «ذو القرنين» اسكندر مقدونى است كه با قراين آيات سازگار نيست. ولى ابو الكلام آزاد وزير اسبق آموزش و پرورش هند در كتاب محققانهاى كه تحت همين عنوان نوشته، او را كورش كبير، پادشاه هخامنشى ايران، معرفى كرده است و اين نظر قابل قبولتر مىنمايد. مع ذلك بايد گفت كه هويت او هنوز هم در هاله ابهام است و اللَّه اعلم. ترجمه طاهرى، ص: 303 84- به او در زمين نيرو و قدرت داديم و از هر موردى وسيلهاى در اختيارش قرار داديم. 85- او هم وسيلهاى را [براى سفر] پى گرفت. 86- [حركت كرد] تا اينكه [در ساحل دريا] به محل فرو رفتن آفتاب رسيد تصور كرد خورشيد در دريايى [تيره و] گل آلود غروب مىكند و در آن منطقه گروهى را مشاهده كرد گفتيم: اى ذو القرنين، [به اختيار خودت] يا بر آنها سخت مىگيرى يا به نيكويى ميانشان رفتار مىكنى. 87- گفت: هر كه ستم كند، عذابش خواهيم كرد، آن گاه به سوى پروردگارش بازگردانده مىشود و به عذابى غير عادى گرفتارش خواهد كرد. 88- و هر كه ايمان آرد و به شايستگى عمل كند، نيكويى، پاداشى براى اوست، و از جانب خود نيز دستور آسانى در مورد او خواهيم داد «1». 89- باز هم وسيلهاى را [براى سفر] پى گرفت. 90- [به سير ادامه داد] تا اينكه رسيد به محل برآمدن آفتاب و مشاهده كرد كه آفتاب [آن محل] بر قومى مىتابد كه هيچ گونه پوششى در برابر آن در اختيارشان قرار نداده بوديم. 91- [داستان ذو القرنين] چنين بود و ما از امكاناتى كه داشت آگاه بوديم. 92- باز هم وسيلهاى را [براى سفر] پى گرفت. 93- تا به ميان دو كوه رسيد مقابل آن گروهى را ديد كه [بدرستى] سخن را در نمىيافتند. 94- [با اشارات] گفتند: اى ذو القرنين، يأجوج و مأجوج «2» در اين سرزمين تبهكارند، آيا ممكن است هزينهاى در اختيار تو قرار دهيم تا سدى ميان ما و آنها ايجاد كنى؟ 95- ذو القرنين گفت: امكاناتى كه پروردگارم به من عطا كرده، بهتر [از كمك مالى شما] است، ولى به نيرو [ى انسانى] مرا يارى كنيد تا ميان شما و آنها سد محكمى ايجاد كنم. 96- قطعات [سنگ] آهن را براى من [از كوه به اينجا] حمل كنيد چون ميان دو كوه را انباشته و همسطح ساخت، گفت: [آتش بيفروزيد و در آن] بدميد تا اينكه آن را گداخت، سپس گفت: [سنگ مس] نزد من بياوريد تا مس گداخته بر آن ريزم. 97- [با ايجاد آن سد، اقوام وحشى] نه مىتوانستند از آن بالا روند و نه بر آن نقب بزنند. __________________________________________________ 1- عبارت اخير همان مفهوم آيه 7 ليل (92) را دارد فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرى. 2- بعضى از مفسران به نقل از محققان و مورخان گفتهاند: «يأجوج و مأجوج» دو گروه جنگجو از طايفه مغول بودند كه در شمال شرق آسيا زندگى مىكردند. بعضى هم گفتهاند: آنها دو قبيله تاتار و مغول بودند كه غالباً سيل آسا به سرزمينهاى شرق و جنوب حمله مىبردند و اللَّه اعلم. ترجمه طاهرى، ص: 304 98- آن گاه گفت: [توفيق احداث] اين [سد] رحمتى از جانب پروردگار من است، و آن گاه كه وعده پروردگارم فرا رسد، آن را در هم مىكوبد، و وعده پروردگارم راست است. 99- و آن روز مردم را [از قيد گورها] چنان رها مىكنيم كه در هم موج مىزنند و در صدا دهنده بزرگ دميده مىشود و آن گاه آنان را بطور كامل جمع مىكنيم 100- و در آن روز، دوزخ را آشكارا به انكار ورزان عرضه مىكنيم 101- همانها كه ديدگانشان از ياد من در پرده [غفلت] «1» بود و قدرت شنيدن [حق را] نداشتند. 102- مگر انكار ورزان پنداشتهاند كه ممكن است [پارهاى از] بندگان مرا به جاى من، كارساز خود انتخاب كنند «2» [و از عذاب من در امان باشند]؟ دوزخ را به عنوان محل پذيرايى انكار ورزان آماده كردهايم. 103- بگو: آيا مىخواهيد شما را به [افراد] زيانكارتر از نظر عمل آگاه كنيم؟ 104- همان كسانى كه تلاششان در زندگى دنيا بر باد رفته است «3»، با اين حال مىپندارند كه در عمل، نيكويى مىكنند. 105- آنها كسانى هستند كه آيات پروردگارشان و لقاى او را انكار كردند، و تلاششان بر باد رفت «4»، لذا روز رستاخيز براى آنها هيچ وزن [و ارزشى] «5» قائل نخواهيم شد. 106- آرى، كيفر آنان دوزخ است «6»، به سزاى آنكه انكار ورزيدهاند و آيات و پيامبران مرا به استهزا گرفتند. 107- [ولى] مؤمنان نيكوكار، باغهاى فردوس محل پذيرايى آنهاست «7»، 108- جاودانه در آن به سر برند و هرگز هواى تغيير وضع نكنند «8». 109- بگو: اگر دريا براى نوشتن آفريدههاى پروردگارم مركب شود، قبل از آنكه مخلوقات پروردگارم پايان يابد، دريا پايان پذيرد هر چند كه [دريايى ديگر] مانند آن مىافزوديم. 110- بگو: من فقط بشرى همچون شما هستم «9» كه به من وحى مىشود: معبود شما معبودى است يگانه و هر كه اميد لقاى پروردگار خويش دارد، بايد به اعمال شايسته دست زند و در بندگى پروردگارش احدى را كنار او قرار ندهد. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 2- منظور آنان را از گرفتن بندگان خدا به ولايت، در آيه 3 زمر (39) ملاحظه فرماييد. 3- به آيات 23 فرقان (25) و 18 ابراهيم (14) توجه فرماييد. 4- به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. [.....] 5- به آيه 9 اعراف (7) توجه فرماييد. 6- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 7- به آيه 72 زخرف (43) توجه فرماييد. 8- به آيه 17 سجده (32) توجه فرماييد. 9- براى توضيح بيشتر به آيه 50 انعام (6) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 305 19- سوره مريم به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- كاف، ها، يا، عين، صاد «1». 2- [اين آيات] يادآورى رحمت پروردگارت نسبت به بنده [خاص] خويش زكرياست. 3- آن گاه كه با پروردگار خويش در نهان مناجات كرد «2». 4- گفت: پروردگارا، از [شدت] پيرى استخوانم سست و سرم سپيد گشته است و در مناجات با تو [هرگز] بىبهره نبودهام. 5- و از بستگان خويش [كه شايستگى ندارند] بعد از خودم ترس دارم و همسرم نازاست از لطف خويش وارثى [شايسته] به من ارزانى دار 6- كه [نبوت و كتاب را] از من و از خاندان يعقوب ارث مىبرد «3» و پروردگارا، پسنديدهاش گردان. 7- [فرشتگان ندايش دادند:] «4» اى زكريا، تو را به فرزندى به نام يحيى بشارت مىدهيم كه قبلًا همتايى با ويژگيهاى [نيكوى] او نيافريدهايم «5». 8- گفت: پروردگارا، چگونه فرزندى خواهم داشت، در حالى كه همسرم نازاست و خود نيز از شدت سالخوردگى شكسته شدهام؟ 9- [فرشته وحى] گفت: بله، پروردگارت گفت: اين كار بر من آسان است، [همان گونه كه] تو را قبلًا در حالى كه وجود نداشتى، آفريدم. 10- گفت: پروردگارا، نشانهاى برايم مقرر دارد [كه زمان تحقق اين رويداد را مشخص كند] «6» گفت: نشانه تو اين است كه در عين تندرستى سه شب [انه روز] «7» قادر به تكلم با مردم نخواهى بود [مگر به اشاره] «8». 11- آن گاه از محراب [عبادت] به ميان قومش بيرون آمد و به آنان اشاره كرد كه: بامداد و شبانگاه [خداى را] تقديس كنيد. __________________________________________________ 1- طولانىترين مجموعه حروف مقطعه در اين سوره آمده است و مجموع تكرار اين پنج حرف در اين سوره 798 مرتبه است كه مضربى است از 19 علاوه بر اين رابطه دقيق بين اين حروف، تعداد حرف ص به تنهايى در اين سوره، رابطه ديگرى با تعداد حرف ص در سورههاى اعراف (7) و ص (38) كه با حروف مقطعه شامل حرف ص آغاز شده است، دارد به اين معنى كه مجموع تكرار ص در هر سوره مضرب 19 است. 2- اين نحوه دعا دستور كلى و عام است براى همه به آيه 55 اعراف (7) توجه فرماييد. 3- از نظر معنوى بودن ميراث در اين آيه، به آيات 32 فاطر (35) و 14 شورى (42) توجه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيه 39 آل عمران (3) توجه فرماييد. 5- از نظر معنى و مفهوم «سميا» در اين آيه، به آيه 65 همين سوره (مريم) توجه فرماييد. ضمناً ويژگىهاى بيشتر اين فرزند را در آيه 39 آل عمران (3) ملاحظه فرماييد. 6- اين درخواست زكريا براى اطمينان قلب بود، همان طور كه در مورد ابراهيم در آيه 260 بقره (2) آمده است. 7- به آيه 41 آل عمران (3) كه مدت را سه روز مشخص كرده است، توجه فرماييد. 8- براى توجيه افزوده، به آيه 41 آل عمران (3) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 306 12- [گفتيم:] اى يحيى، [احكام] كتاب را جدى بگير و به او در كودكى فرزانگى داديم، 13- و مهربانى و پارسايى از جانب خويش به او كه پرهيزكار بود [بخشيديم]، 14- و با پدر و مادرش نيك رفتار بود و خودكامه و نافرمان نبود. 15- سلام بر او، روزى كه تولد يافت و روزى كه مىميرد و روزى كه زنده برانگيخته خواهد شد. 16- [احوال] مريم را در اين كتاب ياد كن، آن گاه كه در محلى [آرام] در شرق [بيت المقدس] از خانواده خويش كناره گرفت. 17- و [براى مناجات با خدا] خود را از مردم مستور كرد آن گاه جبرئيل «1» [فرشته مقرب خود] را به سوى او فرستاديم و او به صورت بشرى كامل اندام، بر وى ظاهر گشت. 18- مريم [ترسان شد و] گفت: از [مزاحمت] تو به خداى رحمان پناه مىبرم، اگر پروا داشته باشى «2». 19- گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم تا فرزندى پارسا به تو ببخشم «3». 20- گفت: چگونه ممكن است فرزندى داشته باشم و حال آنكه دست هيچ بشرى به من نرسيده است و سركش نبودهام. 21- گفت: بله، پروردگارت گفت: اين كار براى من آسان است، [به انجام مىرسانيم] تا [قدرت خويش را آشكار كنيم] و آن فرزند را براى مردم آيتى و رحمتى از جانب خويش قرار دهيم، و كارى است انجام يافته. 22- آن گاه [مريم] به آن فرزند بار گرفت، و بدان سبب در مكان دور افتادهاى خلوت گزيد. 23- درد زايمان او را به طرف تنه درخت خرمايى كشاند [و با اندوه] گفت: اى كاش قبل از اين جان سپرده بودم و يكسره [از خاطرهها] فراموش شده بودم. 24- [نوزادش] از كنار درخت ندا داد: اندوهگين مباش كه پروردگار تو زير قدمت چشمه آبى روان ساخت 25- تنه درخت خرما را به طرف خود حركت بده تا رطب رسيده بر تو فرو ريزد. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 87 بقره (2) مراجعه فرماييد ضمناً به آيات 102 نحل (16) و 193 شعراء (26) نيز توجه فرماييد. [.....] 2- اين گفتار مريم اشاره به مضمون آيه 201 اعراف (7) است. 3- توضيح بيشتر در مورد اين فرزند را در آيات 45 و 46 آل عمران (3) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 307 26- [از اين رطب] بخور و [از آن چشمه] بياشام و چشمت را [به اين مولود] روشن دار و اگر از آدميان كسى را ديدى، [به اشارت] بگو: براى خداى رحمان روزه [سكوت] نذر كردهام و امروز با هيچ كس سخن نخواهم گفت. 27- مريم در حالى كه نوزاد را در آغوش گرفته بود، او را نزد كسان خود آورد گفتند: مريم، وضع خارق العادهاى دارى! 28- اى خواهر هارون! پدرت مردى نابكار نبود و مادرت [زنى] سركش نبود! 29- [مريم] به فرزند اشاره كرد [كه از او توضيح بخواهيد] گفتند: چگونه با كودكى در گهواره سخن بگوييم «1»؟! 30- [آن گاه نوزاد زبان گشود و] گفت: من بنده خدا هستم «2» بىترديد به من كتاب و مقام پيامبرى خواهد داد «3» 31- و هر جا كه باشم، موجب بركت و رحمتم قرار داده و تا زندهام، مرا به نماز و زكات توصيه كرده است. 32- و مرا نسبت به مادرم نيك رفتار گردانيده، و خودكامهاى نگون بخت قرار نداده است. 33- سلام بر من، روزى كه تولد يافتم و روزى كه مىميرم و روزى كه زنده بر انگيخته خواهم شد. 34- اين [داستان حقيقى] عيسى فرزند مريم است همان گفتار راستينى كه دربارهاش ترديد دارند «4». 35- خداى را نسزد كه فرزندى برگزيند، منزه [از اين نسبتها] است چون امرى را مقرر دارد، فقط به آن مىگويد: باش، و مىشود. 36- [مسيح همواره تأكيد مىكرد كه:] «5» خدا صاحب اختيار من و شماست، پس [تنها] او را بندگى كنيد راه راست همين است. 37- اما گروهها [يى از پيروان او] بين خود اختلاف ورزيدند واى بر انكار ورزان از [هنگام] حضور در روز بزرگ [رستاخيز]. 38- روزى كه به پيشگاه ما بازآيند، چه خوب شنوا و بينا هستند! «6» ولى اين ستمگران، امروز [كه بايد حقيقت را دريابند] در گمراهى آشكارى فرو رفتهاند. __________________________________________________ 1- مريم بنا به سابقه و وحى فرشتگان هنگامى كه بشارت فرزند را به او دادند، مىدانست كه فرزند شيرخوارش در صورت لزوم قادر به بيان است به آيات 45 و 46 آل عمران (3) توجه فرماييد. 2- اولين كلام عيسى دفع دعوى تثليث است كه بعدها بوجود آمد به آيه 73 مائده (5) و زيرنويس آن توجه فرماييد. 3- در زبان عربى هر چه در آينده محقق الوقوع است، براى تأكيد، به فعل ماضى ذكر مىكنند مثل آيات 1 نحل (16) و 68 و 69 زمر (39). 4- به آيه 64 نحل (16) توجه فرماييد. 5- براى توجيه افزوده، به آيات 63 و 64 زخرف (43)، و نيز 50 و 51 آل عمران (3) توجه فرماييد. 6- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 308 39- آنها را از روز حسرت و پشيمانى هشدار بده، آن گاه كه كار به پايان رسيده است، و [لى امروز] در غفلت و ناباورىاند «1». 40- تنها وارث زمين و اهلش ماييم و همه به پيشگاه ما بازگردانده مىشوند «2». 41- در اين كتاب از ابراهيم ياد كن كه پيامبرى راست گفتار بود. 42- آن گاه كه با پدرش گفت: پدرم «3»، چرا [خداى را رها كرده] چيزى را بندگى مىكنى كه نه مىشنود و نه مىبيند و هيچ اثرى براى تو ندارد؟! 43- پدرم، من آگاهيهايى دارم كه براى تو حاصل نشده است، از من پيروى كن تا به راه درست هدايتت كنم. 44- پدرم، شيطان را بندگى مكن، كه او در مقابل خداى رحمان نافرمان بود. 45- پدرم، از آن مىترسم كه عذابى از جانب خداى رحمان بر تو رسد و دوست شيطان باشى. 46- [پدرش] گفت: آيا به معبودهاى من بىعلاقهاى اى ابراهيم؟! اگر [از مخالفت] باز نايستى، سنگسارت مىكنم [برو] و ديرگاهى از من دور باش. 47- [ابراهيم] گفت: تو را به سلامت «4» از پروردگارم براى تو درخواست آمرزش خواهم كرد «5»، كه او نسبت به من مهربان است. 48- من از شما و بتهايى كه به جاى خدا [به نيايش] مىخوانيد، كناره مىگيرم و پروردگارم را [به نيايش] مىخوانم، چه بسا از نيايش پروردگارم بىبهره نباشم. 49- چون [ابراهيم] از آنها و بتهايى كه به جاى خدا بندگى [شان] مىكردند كناره گرفت، اسحق و يعقوب را به او بخشيديم و به هر يك مقام پيامبرى عطا كرديم «6». 50- و از رحمت خويش به آنها ارزانى داشتيم و نكونام و بلند آوازهشان كرديم. «7» 51- در اين كتاب از موسى ياد كن كه اخلاص يافته و رسولى پيامبر بود. __________________________________________________ 1- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 31 انعام (6) و 56 زمر (39) آمده است. 2- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 26 و 27 رحمن (55) و 23 حجر (15) آمده است. 3- به زيرنويس آيه 4 يوسف (12) مراجعه فرماييد. 4- سلام در اين گونه موارد مفهوم خداحافظى دارد با آيات 55 قصص (28) و 89 زخرف (43) مقايسه فرماييد. ضمناً آيه بعد كه اعلام كنارهگيرى ابراهيم است مؤيد اين نظر است. در حقيقت اين همان دستور العملى است كه در آيات 63 و 72 فرقان (25) آمده است. 5- با آيه 114 توبه (9) مقايسه فرماييد. 6- اجابت دعاى ابراهيم است كه در آيه 100 صافات (37) آمده است. [.....] 7- پاسخى است به تقاضاى خود ابراهيم كه در آيه 84 شعراء (26) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 309 52- از كناره خجسته كوه طور «1» او را فرا خوانديم و در حالى كه با وى گفتگو مىكرديم «2» او را به مقام قرب خود برگزيديم. 53- و از رحمت خويش، برادرش هارون پيامبر را [براى همكارى] به او ارزانى داشتيم «3». 54- در اين كتاب از اسماعيل ياد كن كه در وعدههايش صادق «4» و رسولى پيامبر بود. 55- و همواره خانواده خويش را به نماز و زكات فرا مىخواند و مورد پسند پروردگارش بود. 56- و [نيز] در اين كتاب از ادريس ياد كن كه پيامبرى راست گفتار بود 57- و او را به مقامى والا فرا برديم. 58- آنها كسانى بودند كه خدا بر آنها انعام كرد، از زمره پيامبران، از ميان فرزندان آدم و [فرزندان] كسانى كه همراه نوح بر كشتى سوار كرديم و از فرزندان ابراهيم و يعقوب و از جمله آنان كه برگزيديم و هدايتشان كرديم چون آيات خداى رحمان بر آنها خوانده شود، سجدهكنان و گريان به روى افتند. 59- آن گاه پس از آنان آيندگانى جانشين شدند كه نماز [و عبادات] را تباه ساختند و پيرو هوسها شدند و بزودى [كيفر] بيراهى دامنگيرشان خواهد شد 60- مگر آنها كه به توبه و ايمان و عمل شايسته روى برند كه در آن صورت، راهى بهشت خواهند شد و مورد كمترين ظلمى قرار نمىگيرند 61- باغهاى جاودان بهشت كه خداى رحمان از [عالم] ناپيدا به بندگان خويش وعده داده است و بىگمان وعدهاش فرا رسيدنى است. 62- در آنجا [گفتار] ياوهاى نخواهند شنيد، [و گفتارى] جز سلام «5» [و صميميت نيست] و روزى آنان همواره بامداد و شبانگاه آماده است. 63- اين بهشتى است كه به هر كه از ميان بندگان ما كه پرهيزكار باشد، به ميراث مىدهيم. 64- ما [فرشتگان] جز به فرمان پروردگارت فرود نمىآييم وضعيت آينده و گذشته و حال ما در اختيار اوست و پروردگار تو [هرگز] فراموشكار نيست. __________________________________________________ 1- ايمن به معنى سمت راست هم هست، ولى اساساً كلمات يمين و ميمنه به معنى طرف راست هم در آيات قرآنى، از جمله آيات 8 و 27 و 38 و 90 واقعه (56) و 18 بلد (90)، به عنوان نشانه و سنبل خير و بركت و مباركى آمده و در آيات 12 طه (20) و 16 نازعات (79)، همين محل نداى خدا، به نام سرزمين مقدس طوى ناميده شده است. حتى در آيه 30 قصص، كلمه «مبارك» در مورد محل گفتگوى خدا با موسى تصريح شده است. تفسيرهاى روح المعانى، شبر، اضواء البيان، نور و منهج الصادقين ذيل اين آيه، ملحوظ داشتن هر دو معنى مبارك و طرف راست را در اين آيه روا دانستهاند، ولى تفسير الميزان مبارك را مردود دانسته است. برخى از مفسران براى توجيه كاربرد «طرف راست» در مورد كوه- كه ظاهراً غير منطقى است- گفتهاند منظور طرف راست خود موسى است، در جهتى كه حركت مىكرده است ولى اين نظر قابل حمل بر عبارت مشابه در آيه 80 طه (20) نمىتواند باشد و اللَّه اعلم. ضمناً از آيه 44 قصص (28) مشخص مىشود كه اين محل در دامنه غربى كوه طور بوده است. 2- برجستهترين كلام در اين گفتگو، در آيات 12 طه (20) و 30 قصص (28) آمده است. براى تفصيل آن گفتگو به آيات 12 الى 44 طه (20) توجه فرماييد. 3- پاسخى است به تقاضاى خود موسى كه در آيات 29- 32 طه (20) آمده است. 4- اشاره به وفاى عهد اسماعيل است در برابر پدر براى اجراى وحى خدا در مورد ذبحش به آيات 102 و 103 صافات (37) توجه فرماييد. 5- به آيات 23 و 24 رعد (13)، 23 ابراهيم (14)، 58 يس (36)، 73 زمر (39) و 34 ق (50) توجه فرماييد ضمناً توجه داريم كه استثناء در اينجا منقطع است استثناى منقطع در فارسى و ساير زبانها وجود ندارد. ترجمه طاهرى، ص: 310 65- صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنهاست پس [تنها] او را بندگى كن و بر بندگىاش پايدار باش آيا همتايى با ويژگيهاى او سراغ دارى [كه دست نياز به سويش دراز كنى]؟ 66- انسان مىگويد: آيا چون بميرم، زنده [از گور] اخراج خواهم شد؟! 67- آيا همين انسان توجه ندارد كه قبلًا او را آفريديم، در حالى كه هيچ چيز نبود «1»؟ 68- سوگند به پروردگارت كه قطعاً آنها را با شيطانها [يى كه به دوستى خود گرفته بودند] «2» احضار مىكنيم، آن گاه همه آنان را يقيناً در اطراف دوزخ، به زانو درآمده، حاضر خواهيم كرد. 69- آن گاه از هر گروه، كسانى را كه در برابر خداى رحمان سركشتر بودهاند، بيرون مىكشيم. 70- در آن هنگام ما بهتر مىدانيم چه كسانى به درآمدن در آتش سزاوارترند. 71- و هيچ يك از شما نيست مگر اينكه به [آستانه] جهنم مىرسد «3» [اين برنامه] بر پروردگارت حتمى و قطعى است. 72- آن گاه پرهيزكاران را نجات مىدهيم و ستمگران را به زانو درآمده در آنجا رها مىكنيم. 73- چون آيات روشنگر ما بر آنها خوانده شود، انكار ورزان [در مقام مفاخره] به باور داران مىگويند: كدام يك از [ما] دو گروه جايگاه بهتر و مجلس آراستهترى دارند؟ 74- چه بسيار مردم روزگاران را قبل از آنان هلاك كرديم كه اثاث [زندگى] و منظرشان آراستهتر بود. 75- بگو: آنان كه به گمراهى افتادند، خداى رحمان بايد [در همان راه] دوامشان دهد، دوامى لازم و كافى «4»، تا مجازاتى را كه به آنان وعده داده شده است، مشاهده كنند كه ممكن است عذاب دنيا و يا رستاخيز باشد بزودى متوجه خواهند شد كه جايگاه چه كسى بدتر و نيرويش ضعيفتر است «5». 76- خدا بر هدايت راهيافتگان مىافزايد «6» و آثار شايسته و پاينده نزد پروردگارت از نظر پاداش و سرانجام، نيكوتر است. __________________________________________________ 1- به آيه 1 انسان (76) توجه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 36 زخرف (43) توجه فرماييد. 3- شيخ المفسرين طبرسى و بعضى ديگر از مفسران عقيده دارند «ورود» در اينجا به معنى رسيدن و اشراف بر آن است، و به آيه 23 قصص (28) استدلال مىكنند (وَ لَمَّا وَرَدَ ماءَ مَدْيَنَ ... هنگامى كه موسى كنار آب مدين رسيد). طبرسى اضافه كرده است كه دليل صحت اين نظر، آيات 101 و 102 انبياء (21) است كه مىگويد: «كسانى كه به پاداش نيكوى ما رسيدهاند، از جهنم دورند و صداى آن را نمىشنوند». 4- منظور مهلت دادن است، به آيات 24 لقمان (31) و 178 آل عمران (3) توجه فرماييد. 5- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 178 آل عمران (3) و 44 انعام (6) آمده است ضمناً جمله آخر آيه مورد بحث، پاسخ گفتار انكار ورزان است كه در آيه 73 همين سوره (مريم) آمده است. براى تكميل بحث آيه اصلى، به آيه 85 غافر (40) توجه فرماييد. 6- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 4 فتح (48) و 69 عنكبوت (29) و 17 محمد (47) آمده است ضمناً مصداق آن را در آيه 13 كهف (18) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 311 77- آيا توجه كردى به آن كس كه آيات ما را انكار مىكرد و ادعا داشت كه: قطعاً مال و فرزند بسيارى نصيب من خواهد شد «1»؟ 78- آيا از عالم غيب آگاهى يافته، يا از خداى رحمان [در اين زمينه] پيمانى گرفته بود؟ 79- هرگز! گفتارش را ثبت خواهيم كرد «2» و عذابش را سخت مىافزاييم. 80- اموالى كه از آن دم مىزد «3» [و مايه تفاخرش مىشمرد]، از او به ميراث مىبريم «4» و تك و تنها به پيشگاه ما مىآيد. 81- به جاى خدا معبودهايى برگزيدهاند كه مايه عزت [و اعتبار] شان باشد، 82- هرگز! [معبودهاى باطل] بزودى بندگى آنان را انكار خواهند كرد و بر ضدشان موضع مىگيرند «5». 83- آيا توجه نكردى كه ما شياطين را به سراغ انكار ورزان مىفرستيم تا بشدّت تحريكشان كنند «6»؟ 84- در مورد [مجازات] آنان شتاب مكن، كه حسابشان را دقيقاً نگاه مىداريم «7». 85- روزى كه پرهيزكاران را براى بار يافتن نزد خداى رحمان احضار مىكنيم «8» 86- و بزهكاران را تشنه كام به سوى دوزخ سوق مىدهيم «9». 87- توان شفاعت ندارند، مگر اينكه كسى [با ايمان و عمل شايسته در دنيا] از خداى رحمان پيمانى گرفته باشد [و از عذاب برهد] «10». 88- گفتند: خداى رحمان فرزندى برگزيده است! «11» 89- براستى گفتار ناهنجارى عرضه كرديد! 90- نزديك است آسمانها از [ناهنجارى] اين سخن پاره پاره شوند و زمين بشكافد و كوهها در هم شكسته فرو ريزند «12»، 91- كه براى خداى رحمان فرزندى قائل شدند. 92- خداى رحمان را نسزد كه فرزندى برگزيند. 93- هيچ كس در آسمانها و زمين نيست، مگر اينكه در مسير بندگى خداى رحمان [و مقهور قوانين و اراده او] ست، 94- [خدا همه] آنان را به شمار آورده است و حساب همه را دقيقاً دارد. 95- و همه آنان در روز رستاخيز تك و تنها در پيشگاه او حضور يابند «13». __________________________________________________ 1- پاسخ گفتار جاهلانهاش در آيات 116 آل عمران (3) و 55 و 56 مؤمنون (23) آمده ضمناً مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 35 سبأ (34) آمده است. 2- به آيه 80 زخرف (43) توجه فرماييد. [.....] 3- به آيه 77 همين سوره (مريم) توجه فرماييد. 4- به آيات 23 حجر (15) و 40 همين سوره (مريم) توجه فرماييد. 5- معنى و مفهوم دو آيه اخير به بيان ديگر در آيات 139 نساء (4) و 5 و 6 احقاف (46) آمده است. 6- به نيمه دوم آيه 5 صف (61) فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ وَ اللَّهُ لا يَهْدِي الْقَوْمَ الْفاسِقِينَ توجه فرماييد در ضمن مفهوم آيه به بيان ديگر در نيمه اول آيه 25 فصلت (41) و آيات 36 و 37 زخرف (43) آمده است ضمناً به آيه 100 نحل (16) نيز توجه فرماييد. 7- به آيات 178 آل عمران (3)، 104 هود (11) و 42 ابراهيم (14) توجه فرماييد. 8- به آيه 73 زمر (39) توجه فرماييد. 9- به آيات 71 و 72 زمر (39) توجه فرماييد. 10- اين تعبير در اين آيه، مشابه تعبيرى است كه در دو آيه متوالى 88 و 89 شعراء (26) و نيز دو آيه متوالى 41 و 42 دخان (44) آمده است در هر سه مورد استثناء منقطع است. 11- به آيه 30 توبه (9) توجه فرماييد. 12- به آيه 5 كهف (18) هم توجه فرماييد. 13- به آيه 19 انفطار (82) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 312 96- خداى رحمان مؤمنان نيكوكار را محبوب [همه] مىگرداند. 97- قرآن را به زبان تو روان كرديم تا پرهيزكاران را به وسيله آن بشارت داده و گروه سرسخت را هشدار دهى. 98- چه بسيار مردم روزگاران را قبل از آنان هلاك كرديم «1» آيا [وجود] احدى از آنها را احساس مىكنى يا كمترين صدايى از آنها مىشنوى؟ 20- سوره طه به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- طا، ها. 2- قرآن را بر تو نازل نكردهايم كه در رنج افتى «2» 3- [آن را نفرستاديم] مگر براى پند دادن كسى كه [از نافرمانى خدا] بترسد «3» 4- [كتابى است] نازل شده از جانب خدايى كه زمين و آسمانهاى بلند را آفريد. 5- خداى رحمان بر عرش [تدبير] استيلا دارد. 6- هر چه در آسمانها و زمين و بين آنها و درون زمين است، متعلق به اوست. 7- اگر سخن را آشكار بگويى [يا پنهان]، او به نهان و [حتى] نهانتر «4» آگاه است. 8- خداست كه معبودى جز او نيست و صفات «5» نيكوتر خاص اوست «6». 9- آيا داستان موسى به تو رسيده است؟ 10- آن دم كه [در تاريكى صحرا] آتشى را مشاهده كرد و به خانوادهاش گفت: اندكى مكث كنيد كه آتشى ديدم، بسا كه افروزهاى از آن را براى شما بياورم، يا در پرتو آن [به جاى امنى] راه يابم. 11- چون موسى به آتش نزديك شد، ندا رسيد: اى موسى، 12- من پروردگار توام، پاى پوش خود را [به احترام] بيرون آر، كه در سرزمين مقدس «طوى» «7» هستى. __________________________________________________ 1- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 6 كهف (18) آمده است. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 11 يس (36) آمده است. [.....] 4- منظور وسوسه است كه بر دل مىگذرد به آيه 16 ق (50) توجه فرماييد. 5- از نظر معنى و مفهوم اسم در اينجا، با آيه 65 مريم (19) مقايسه فرماييد. 6- به آيه 180 اعراف (7) توجه فرماييد ضمناً بعضى از اسماء الحسنى را در آيات 23 و 24 حشر (59) ملاحظه فرماييد. 7- غالب مفسران گفتهاند: نام درهاى است كنار كوه طور از مقايسه اين آيه با آيات 29 و 30 قصص (28) اين نظر تأييد مىشود. ترجمه طاهرى، ص: 313 13- تو را [به مقام رسالت] برگزيدهام، به آنچه وحى مىشود گوش فرا دار. 14- منم خدا كه معبودى جز من نيست، مرا بندگى كن و براى ياد من «1» به نماز بايست. 15- بىگمان رستاخيز فرا رسيدنى است، [ولى زمان] آن را پوشيده مىدارم «2» تا هر كس در برابر تلاش خود جزا بيند. 16- آن كس كه رستاخيز را باور ندارد و پيرو هواى نفس خويش شده است، هرگز نبايد تو را از [توجه به] رستاخيز باز دارد، كه به هلاكت [و تباهى] افتى. 17- اى موسى: در دست راست تو چيست؟ 18- گفت: چوبدست من است كه بر آن تكيه مىكنم و با آن براى گوسفندانم برگ مىريزم و نيازهاى ديگرى نيز به آن دارم. 19- [خدا] گفت: اى موسى، آن را بيفكن. 20- چون آن را به زمين انداخت، ناگهان مارى [بزرگ] شد كه به سرعت مىخزيد. 21- گفت: آن را بگير و مترس ما آن را به حالت نخستين بازمىگردانيم. 22- دستت را به پهلوى خويش بر تا سپيد و روشن [و] بىآسيب خارج شود، [اين هم] معجزهاى ديگر، 23- [مىخواهيم] كه معجزات بزرگتر خود را به تو بنماييم. 24- [اينك] به سوى فرعون برو كه سر به طغيان برداشته است «3». 25- گفت: پروردگارا، صبر و تحملم را زياد كن «4»، 26- و كارم را آسان ساز، 27- و لكنت را از زبانم بگشاى، 28- تا گفتار مرا دريابند. 29- و براى من دستيارى از كسانم مقرر دار «5». 30- برادرم هارون را 31- پشتم را به [كمك] او استوار دار، 32- و او را در امر [رسالت] م شريك گردان، 33- تا تو را فراوان تقديس كنيم، 34- و فراوان به يادت باشيم، 35- كه همواره به [حال] ما بينايى. 36- [خدا] گفت: اى موسى، آنچه خواستهاى در اختيار توست. 37- ديگر بار هم نعمت بزرگى به تو داده بوديم، __________________________________________________ 1- به آيه 45 عنكبوت (29) وَ لَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ و آيه 152 بقره (2) فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ توجه فرماييد. 2- به آيه 187 اعراف (7) لا تَأْتِيكُمْ إِلَّا بَغْتَةً توجه فرماييد. 3- دنباله اين كلام را در آيه 44 همين سوره (طه) ملاحظه فرماييد ضمناً به زيرنويس آيه 43 همين سوره (طه) مراجعه فرماييد. 4- ترجمه تحت اللفظ اين اصطلاح «سينهام را برايم گشاده گردان» است، ولى اصطلاح را در هيچ زبانى نمىتوان تحت اللفظ ترجمه كرد به توضيحات مشروح علامه طباطبايى ذيل اين آيه در الميزان مراجعه فرماييد. 5- اجابت اين درخواست موسى در آيه 53 مريم (19) تصريح شده است. ترجمه طاهرى، ص: 314 38- آن گاه كه به مادرت آنچه لازم بود الهام كرديم، 39- كه كودك را در صندوق قرار بده و به رود [نيل] افكن تا امواج او را به ساحل اندازد و دشمن من و دشمن او صندوق را برگيرد و محبوبيتى از جانب خود بر تو القا كردم تا [مورد محبت آنان قرار گيرى] «1»، و [به دست آنها] زير نظر من پرورش يابى. 40- آن گاه كه خواهرت [با نگرانى در تعقيب صندوق] مىرفت و گفت: آيا [مىخواهيد] كسى را به شما معرفى كنم كه سرپرستىاش كند؟ بدين قرار تو را به [آغوش] مادرت بازگردانديم تا ديدهاش روشن گردد و اندوه نخورد و [آن گاه كه به غير عمد] يك نفر را كشتى «2» [و در تعقيبت بودند]، تو را از اندوه [و گرفتارى] نجات داديم «3» و بارها تو را آزموديم، تا اينكه سالها در ميان مردم مدين به سر بردى «4»، اينك بر اساس تقدير [الهى] باز آمدهاى. 41- تو را براى [پيامبرى] خود پرورش دادم. 42- به همراه برادرت معجزات مرا «5» [براى آنان] ببريد و در ياد كردن من سستى مكنيد. 43- به سوى فرعون برويد كه سر به طغيان برداشته است «6»، 44- و با نرمش با او سخن بگوييد «7»، بسا كه پند پذيرد يا [از خداى] بترسد. 45- گفتند: پروردگارا، مىترسيم كه بر ما سخت گيرد و گردن فرازى كند «8». 46- گفت: مترسيد، من با شما هستم، مىشنوم و مىبينم «9». 47- نزد او برويد و بگوييد: ما دو پيامبر پروردگار توايم، دودمان يعقوب را در اختيار ما بگذار و آزارشان مده، نشانهاى از پروردگارت براى تو آوردهايم، و درود بر آن كه پيرو راه هدايت باشد. 48- به ما وحى شده است كه عذاب دامنگير كسى خواهد شد كه [حق را] دروغ شمرد و [از آن] روى برتابد. 49- [فرعون] گفت: اى موسى، پروردگار شما كيست؟ 50- گفت: پروردگار ما كسى است كه بر هر چيزى نعمت وجود بخشيده و راهش را مشخص كرده است. 51- گفت: پس تكليف نسلهاى پيشين [كه پيام تو را نشنيدهاند] چه خواهد شد؟ __________________________________________________ 1- نمونه آثار آن را در آيه 9 قصص (28) و نيز در داستان آشنايىاش با خانواده شعيب در آيات 25- 28 قصص (28) ملاحظه فرماييد. 2- چگونگى اين قتل و انفعال موسى را در آيات 15 و 16 قصص (26) توجه فرماييد. 3- چگونگى نجات موسى در آيات 20- 25 قصص (28) ملاحظه فرماييد ضمناً اين نجات، اجابت درخواست موسى است كه در آيه 21 قصص (28) آمده است. 4- تعداد سالهاى آن در آيه 27 قصص (28) و مشروح داستان در آيات 18 به بعد قصص آمده است. 5- به آيات 60 بقره (2)، 108 و 117 اعراف (7) و 63 شعراء (26) توجه فرماييد. [.....] 6- آثار طغيانش را در آيات 29 شعراء (26) و 24 نازعات (79) ملاحظه فرماييد. 7- به آيه 125 نحل (16) توجه فرماييد و برخورد موسى را با فرعون در آيات 18 و 19 نازعات (79) ملاحظه فرماييد. 8- دليل اين ترس در آيه 33 قصص (28) آمده است. 9- به آيات 171 و 172 صافات (37) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 315 52- [موسى] گفت: دانش آن در كتابى است نزد پروردگار من، كه پروردگار من نه اشتباه مىكند و نه فراموش. 53- همان [خدايى] كه زمين را محل آسايش شما قرار داد و براى شما در آن راههايى پديد آورد و از آسمان بارانى فرستاد آن گاه زوجهايى از گياهان مختلف بدان پديد آورديم. 54- [از ثمرات آن] بخوريد و دامهاتان را [در آن] به چرا ببريد مسلماً در اين [امور] براى خردمندان نشانههايى [از قدرت و تدبير خدا] است. 55- شما را از خاك آفريديم و به خاك باز مىگردانيم و بار ديگر شما را از آن بيرون آوريم. 56- همه آيات خود را به فرعون ارائه داديم، ولى دروغ شمرد و سر باز زد، 57- (و) گفت: اى موسى، آيا نزد ما آمدهاى تا به جادوى خود، ما را از سرزمينمان اخراج كنى؟ 58- ما هم همان گونه براى تو جادويى عرضه مىكنيم، پس بين ما و خودت ميعادى در زمينى هموار قرار بده، و هيچ كدام خلف وعده نكنيم. 59- گفت: ميعادتان روز جشن باشد، [به شرط] آنكه همه مردم هنگام نيمروز گردآورده شوند. 60- فرعون برگشت و نيرنگ خود را به كار بست «1» و [به اتفاق جادوگران به ميعاد] بازآمد. 61- موسى به آنها گفت: واى بر شما، زنهار [با سحر خود] دروغ به خدا نسبت مدهيد كه شما را با عذابى [سخت] ريشه كن خواهد كرد و هر كه بر خدا دروغ بست، باخت. 62- [جادوگران تحت تأثير بيان قاطع موسى] در مورد كارشان بين خود به گفتگو پرداختند، و [لى] رازگويىشان را پنهان داشتند «2». 63- [فرعونيان] گفتند: بىترديد اين دو تن جادوگرانى هستند كه مىخواهند به جادوى خود، شما را از سرزمينتان آواره كنند و آيين برتر شما را [از ميان] ببرند. 64- همه نيرنگهاى خويش را به كار گيريد، آن گاه [به اتفاق] صفآرايى كنيد، كه امروز هر كه برترى يافت، رستگار شده است. __________________________________________________ 1- به آيه 79 يونس (10) توجه فرماييد. 2- اختلاف نظر و مشاورات خود را در مورد اينكه اگر موسى پيروز شد، چگونه برخورد كنند، بين خودشان پنهان داشتند. ترجمه طاهرى، ص: 316 65- [جادوگران] گفتند: اى موسى، تو [كار خود را] عرضه مىكنى يا ما [اول] عرضه كنيم؟ 66- گفت: شما عرضه كنيد، ناگاه از اثر جادوى آنها به نظر موسى رسيد كه ريسمانها و چوبهاشان بتندى مىخزند «1» 67- [به طورى كه] موسى در دلش احساس ترس كرد. 68- گفتيم: مترس كه تو [در موضع] برتر هستى. 69- آنچه در دست توست بيفكن تا هر چه ساختهاند، ببلعد، ساختههاى آنان نيرنگ جادوگر است و جادوگر هر جا كه رود، رستگار نخواهد شد «2». 70- جادوگران [بىاختيار] به سجده درافتادند و گفتند: به پروردگار موسى و هارون ايمان آورديم. 71- [فرعون] گفت: چگونه قبل از آنكه اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ بىترديد او بزرگ شماست كه شما را جادو آموخته است دست و پاى شما را به عكس يكديگر قطع مىكنم و شما را بر تنههاى درخت خرما به دار مىآويزم، و خواهيد دانست كدام يك از ما سخت مجازاتتر و پايندهتر است. 72- گفتند: هرگز تو را بر نشانههاى روشنى كه به ما رسيده و آن كه ما را آفريده است، مقدم نخواهيم داشت، پس هر چه خواهى حكم كن تو فقط بر زندگى دنيا [ى ما] حكم مىكنى. 73- ما به پروردگارمان ايمان آورديم تا لغزشها و جادويى كه ما را به اكراه به آن وادار كردهاى ببخشد، و [لطف] خدا بهتر و پايندهتر است. 74- بىگمان «3» هر كه [بىايمان و] بزهكار «4» نزد پروردگار خويش باز آيد، جزاى او دوزخ است در آنجا نه مىميرد و نه زندگى مىكند «5». 75- و آنان كه مؤمن و نيكوكار به پيشگاه او باز آيند، درجاتى بلند خواهند داشت، 76- [در] باغهاى جاويدان بهشت كه نهرها در دامن آن جارى است و جاودانه در آن به سر برند اين است پاداش هر كه پاكى ورزد. __________________________________________________ 1- به آيه 116 اعراف (7) توجه فرماييد. 2- اشاره به گفتار فرعونيان است كه در آيه 64 همين سوره (طه) آمده است. 3- ضمير در «انه» ضمير شأن است و در ترجمه نمىآيد به زيرنويس آيه 1 توحيد (112) مراجعه فرماييد. 4- از نظر معنى و مفهوم «مجرم» در اين آيه و توجيه افزوده، با آيه 31 فرقان (25) مقايسه فرماييد. 5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 36 فاطر (35) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 317 77- به موسى وحى كرديم كه بندگان مرا شبانه [از شهر] خارج كن، و [با اعجاز ما] راهى خشك براى آنها در دريا بگشاى «1» كه نه ترسى از تعقيب [فرعونيان] داشته باشى و نه بيمى [از غرق شدن]. 78- فرعون با سپاهش از پى آنها تاخت و امواج دريا آنها را فرو پوشاند. 79- [در واقع] فرعون قومش را گمراه كرد، نه هدايت «2». 80- اى دودمان يعقوب، ما شما را از [چنگ] دشمنان نجات داديم «3» و در كناره خجسته كوه «4» طور با شما وعده گزارديم «5» و بر [اى تغذيه] شما نعمتى گياهى و نعمتى از گوشت پرندگان مقرر داشتيم. 81- از نعمتهاى پاكيزه كه روزى شما كردهايم بخوريد، و [لى] زيادهروى در [مورد] آن مكنيد كه مورد خشم من قرار خواهيد گرفت و هر كه مورد خشم من قرار گيرد، سقوط كرده است. 82- مسلماً من آمرزنده كسى هستم كه به توبه و ايمان و عمل شايسته روى برد، آن گاه هدايت شود «6». 83- اى موسى، چه چيز تو را [غافل] از قوم خودت با شتاب [به وعدهگاه] آورد؟ «7» 84- گفت: پروردگارا، آنها از پى من در راهند و من به سوى تو شتافتم تا خشنود شوى. 85- [خداى] گفت: پس از [رفتن] تو، قومت را به آزمون گرفتيم، و سامرى گمراهشان كرد «8». 86- موسى با خشم و تأسف نزد قوم خود بازگشت و گفت: اى قوم من، مگر پروردگارتان به شما وعده [هاى] نيكو نداده بود؟ آيا مدت [سفرم] به نظر شما طولانى شده بود، يا مىخواستيد خشم پروردگارتان شما را فراگيرد كه با من خلف وعده كرديد؟ 87- گفتند: ما به ميل و اختيار خود وعده تو را خلاف نكرديم، بلكه محمولههايى از زر و زيور فرعونيان بر ما بار شده بود و آنها را [به تحريك سامرى در آتش] ريختيم [تا ذوب شود] و سامرى [هم محموله خود را] همين گونه ريخت __________________________________________________ 1- چگونگى آن را در آيه 63 شعراء (26) ملاحظه فرماييد. 2- ادعاى فرعون را كه در آيه 29 غافر (40) آمده است، نفى مىكند. 3- به آيه 49 بقره (2) و زيرنويس آن مراجعه فرماييد. [.....] 4- به زيرنويس آيه 52 مريم (19) مراجعه فرماييد. 5- در رابطه با آيه 142 اعراف (7) است. 6- مفهوم اين آيه به بيان ديگر در نيمه اول آيه 38 انفال (8) و آيه 53 زمر (39) آمده است. 7- صحبت از ميعادى است كه در آيه 142 اعراف (7) آمده است. 8- چگونگى گمراه كردن سامرى را در آيه 51 بقره (2) و توضيح بيشتر را در آيات 87- 88 همين سوره (طه) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 318 88- بدين قرار او براى قوم، مجسمه گوسالهاى را ساخت كه صدايى داشت، و [همدستانش] گفتند: اين معبود شما و موسى است كه [موسى او را] فراموش كرده است. 89- مگر نمىديدند كه [گوساله] هيچ پاسخى به آنها نمىدهد، و ضرر و نفعى به حالشان ندارد؟ 90- هارون قبلًا به آنها گفته بود: اى قوم من، شما به اين وسيله مورد آزمايش قرار گرفتهايد، و پروردگار شما همان خداى رحمان است مرا پيروى كنيد و از من اطاعت كنيد. 91- [ولى آنها] گفتند: ما هم چنان بر [عبادت] اين [گوساله] باقى خواهيم ماند تا موسى نزد ما بازگردد. 92- [موسى چون بازآمد] گفت: اى هارون، وقتى ديدى آنان گمراه شدهاند، چه چيز تو را از پيروى من بازداشت «1»؟ چرا از دستور من «2» نافرمانى كردى؟ 93- [موسى چون بازآمد] گفت: اى هارون، وقتى ديدى آنان گمراه شدهاند، چه چيز تو را از پيروى من بازداشت؟ چرا از دستور من نافرمانى كردى؟ 94- گفت: برادرم، موى سر و صورت مرا مگير «3» من ترس داشتم كه بگويى: ميان دودمان يعقوب تفرقه انداختى و رعايت گفتار مرا نكردى «4». 95- آن گاه [موسى] گفت: اى سامرى، ماجراى تو چيست؟ 96- گفت: من به نكاتى [در رابطه با آمادگى قوم براى پرستش بت] پى برده بودم «5» كه [هارون و ديگر بزرگان قوم] پى نبرده بودند از اثر [تعليمات موسى] پيامبر [خدا] مقدار كمى به دست آورده بودم، آن گاه [در آن ترديد كرده] رهايش كردم، و اينگونه نفس من [اين كار را] در نظرم آراست «6». 97- [موسى سامرى را طرد كرد و] گفت: برو كه نصيب تو در زندگى [دنيا] درخواست عدم تماس [با مردم] است، «7» و وعدهگاهى [در دوزخ] دارى كه در مورد تو تغيير پذير نيست [اينك] به معبود خود كه به پرستش آن ايستادگى داشتى بنگر كه آن را به آتش مىكشيم و [همه ذراتش را] يكسره در دريا پراكنده مىكنيم. 98- معبود شما تنها خداست كه هيچ معبودى جز او نيست دانش [او] هر چيزى را فرا گرفته است. __________________________________________________ 1- حرف «لا» در اينجا زايد بوده و براى تأكيد آمده است به توضيح بيشترى كه در مورد آيه 12 اعراف (7)، در زيرنويس آن آمده است، توجه فرماييد. 2- دستور موسى به برادرش هنگام عزيمت به طور در آيه 142 اعراف (7) آمده است. 3- پاسخ حركت خشم آلود موسى است كه در اواسط آيه 150 اعراف (7) آمده است. 4- در اينجا موسى (ع) متقاعد شد و گفت ... به آيه 151 اعراف (7) توجه فرماييد. 5- به آيات 138- 140 اعراف (7) توجه فرماييد. 6- اين آيه را مفسران به دو شكل مختلف ديگر كه تفاوت ماهوى دارند، تفسير كردهاند و اللَّه اعلم. 7- شبيه مجازاتى كه مدتى محدود در مورد سه نفر متخلفين جنگ تبوك اعمال شد و در آيه 118 توبه (9) به آن اشاره شد. ترجمه طاهرى، ص: 319 99- از اخبار گذشته اين گونه بر تو حكايت مىكنيم و قرآن را «1» از جانب خود بر تو عطا كرديم. 100- آنان كه از آن رويگردانند، روز رستاخيز بارى سنگين به دوش خواهند داشت 101- جاودانه زير آن [بار] به سر مىبرند و بد بارى در روز رستاخيز بر دوش مىكشند 102- همان روز كه در صدا دهنده بزرگ دميده شود و بزهكاران را با چشمانى تيره «2» در آن روز احضار «3» مىكنيم. 103- آهسته ميان خود نجوا مىكنند كه بيش از ده روز [در گورها] «4» نيارميدهايد. 104- ما به گفتارشان داناتريم، آن گاه كه شايسته رفتارترينشان مىگويد: يك روز بيشتر [در گور] درنگ نكرديد «5»! 105- از تو درباره [وضع] كوهها [در قيامت] مىپرسند، بگو: پروردگارم همه را [متلاشى و] يكسره پراكنده خواهد ساخت، 106- آن گاه زمين را [به صورت] دشتى هموار رها مىسازد، 107- [به گونهاى] كه در آن نشيب و فرازى نخواهى ديد. 108- در آن روز [تمامى خلق] فرا خواننده را بدون هيچ انحراف [و نافرمانى] پيروى خواهند كرد، و صداها در برابر خداى رحمان فرو نشيند «6»، و [از هيچ كس] جز آوايى آهسته نخواهى شنيد. 109- در آن روز شفاعت سودى نخواهد داشت، [و هيچ كس از عذاب نرهد] مگر كسى كه خداى رحمان براى او اذن دهد و گفتار [و كردار] ش را بپسندد «7». 110- آنچه [آدميان] در پيش دارند و آنچه پشت سر نهادهاند مىداند، و [لى] آنان احاطهاى به علم او ندارند. 111- چهرهها در برابر خداى زنده و برپا دارنده به خضوع گرايد و هر كه بار ستم به دوش دارد، باخت. 112- و [لى] هر كه در حال داشتن ايمان نيكوكارى كند، از هيچ ستم و آسيبى ترس نخواهد داشت. 113- قرآن را اين گونه به زبان عربى نازل كرديم و در آن به شكلهاى مختلف، اعلام خطر كرديم، بسا كه پرهيزكار شوند يا موجب پندى براى آنان باشد. __________________________________________________ 1- براى توجيه ترجمه «ذكر» به قرآن، به آيات 9 حجر (15)، 50 انبياء (21) و 44 زخرف (43) توجه فرماييد. 2- به آيه 124 همين سوره (طه) توجه فرماييد. [.....] 3- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 4- با آيات 55 و 56 روم (30) مقايسه فرماييد ضمناً به زيرنويس آيه 55 روم توجه فرماييد. 5- پيشين. 6- به آيه 16 غافر (40) توجه فرماييد. 7- اين تعبير در آيه، مشابه تعبيرى است كه در دو آيه متوالى 88 و 89 شعراء (26) و نيز دو آيه متوالى 41 و 42 دخان (44) آمده است استثناء در هر سه مورد منقطع است. ترجمه طاهرى، ص: 320 114- والاست خدا، آن فرمانرواى راستين و [تو اى رسول] قبل از آنكه وحى قرآن بر تو انجام پذيرد، [بر تكرارش] شتاب مكن «1» و بگو: پروردگارا، بر دانش من بيفزاى. 115- از قبل به آدم سفارشى كرديم، ولى فراموش كرد «2» و پايمردى در او نيافتيم. 116- و [به ياد آر] زمانى را كه به فرشتگان گفتيم: براى [بزرگداشت] آدم ابراز فروتنى كنيد، همه ابراز فروتنى كردند، جز ابليس «3» كه سر باز زد. 117- آن گاه گفتيم: اى آدم، اين [ابليس] دشمن تو و همسر توست زنهار شما را از بهشت آواره نكند كه نگون بخت خواهى [د] شد. 118- در بهشت بدون غذا و لباس نخواهى ماند، 119- نه تشنه خواهى شد و نه آفتاب زده. 120- ولى شيطان وسوسهاش كرد و گفت: اى آدم، آيا [دوست دارى] تو را به درخت جاودانگى و فرمانروايى زوال ناپذير راهنمايى كنم؟ 121- هر دو از آن درخت خوردند، آن گاه [لباس بهشتىشان فرو ريخت و] اندام جنسى آنها در نظرشان آشكار شد و شروع كردند از برگ [درختان] بر خود بپوشانند [بدين قرار] آدم پروردگار خويش را نافرمانى كرد و به راه تباهى افتاد. 122- آن گاه [با پشيمانى توبه كرد و] پروردگارش او را برگزيد و [به رحمت خود] بر او بازگشت و هدايتش نمود. 123- [و] گفت: [با انبوه نسل خود] همگى از بهشت فرود آييد در حالى كه دشمن يكديگريد و هر گاه از جانب من رهنمودى براى شما آمد، هر كه از هدايت من پيروى كند، گمراه و تيره بخت نخواهد شد. 124- و هر كه از ياد من رويگرداند، زندگى سختى خواهد داشت «4» و روز رستاخيز نابينا احضارش كنيم «5». 125- مىگويد: پروردگارا، من كه بينا بودهام، چگونه نابينا احضارم كردهاى؟ __________________________________________________ 1- به آيات 16- 19 قيامت (75) توجه فرماييد. 2- منظور همان دستورى است كه در نيمه دوم آيه 19 اعراف (7) آمده است. 3- در قرآن كريم 11 مرتبه ذكر ابليس رفته و عيناً به همين تعداد فرمان به استعاذه (پناه جستن) تكرار شده است (از كتاب اعجاز عددى قرآن، نوشته عبد الرزاق نوفل، ترجمه مصطفى حسينى طباطبايى). 4- در عين حال همين افراد در صورت توبه و استغفار، اميدوارى دارند به نيمه اول آيه 3 هود (11) توجه فرماييد. 5- مؤيد اينكه «اعمى» در اينجا نابينايى فيزيكى است، آيه بعدى است به آيه 72 اسراء (17) هم توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 321 126- [خدا] گويد: اينگونه [نابينا محشور شدى كه] آيات ما بر تو عرضه شد و به دست فراموشى سپردى، و همان گونه امروز فراموش مىشوى «1». 127- هر كه را زيادهروى كرده و آيات پروردگار خويش را باور نداشته باشد، اين گونه كيفر مىدهيم «2» و عذاب آخرت سختتر و پايندهتر است. 128- چرا [سرگذشت] آن همه نسلها كه قبل از آنان هلاك كرديم «3» و اكنون ايشان در مساكن آنها گام مىزنند، موجب هدايتشان نشده است؟ مسلماً در اين [داستان] براى خردمندان نشانههايى است. 129- اگر فرمانى از پروردگارت [در مورد مهلت] «4» از قبل مقرر نشده بود و مدتى معين نداشت، [بى درنگ] عذاب محقق مىشد. 130- پس در برابر گفتار [ناهنجار] شان صبور باش و قبل از برآمدن آفتاب و قبل از فرو شدنش و ساعاتى از شب و كنارههاى روز، پروردگارت را با ستايش تقديس كن، بسا كه خشنود شوى. 131- به آنچه از تجمل زندگى دنيا كه برخى از منكران را به منظور آزمايش، بدان برخوردار كردهايم، چشم مدوز «5» روزى پروردگارت بهتر و پايندهتر است. 132- خانواده خود را به نماز سفارش كن و خود نيز بر [انجام] آن شكيبا باش روزى [كسى را] از تو نمىخواهيم، كه روزى تو را نيز ما مىدهيم و سرانجام نيك خاص تقوا [پيشگان] است. 133- [انكار ورزان] گفتند: چرا [محمد] معجزهاى از جانب پروردگار خويش براى ما نمىآورد؟ مگر توضيح روشنى [در مورد درخواست مشابه منكران گذشته] كه در كتابهاى پيشين است، در دسترسشان نيست «6»؟ 134- اگر ما قبل از فرستادن پيامبر به عذابى هلاكشان كرده بوديم، مىگفتند: پروردگارا، چرا پيامبرى بر ما نفرستادى تا قبل از آنكه ذليل و رسوا شويم، آيات تو را پيروى كنيم. 135- بگو: همه چشم به راه هستند، پس [شما هم] چشم به راه باشيد «7»، بزودى متوجه خواهيد شد چه كسانى در راه راستند و چه كسانى هدايت شدهاند. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان كاملتر در آيات 34 جاثيه (45) و 14 سجده (32) آمده است به آيات 51 اعراف (7) و 19 حشر (59) هم در همين زمينه توجه فرماييد. 2- اين گروه هم مىتوانند اميدوار باشند، به آيه 53 زمر (39) توجه فرماييد. 3- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، اين آيه را با آيات 42 ابراهيم (14) و 45 فاطر (35) مقايسه فرماييد. [.....] 5- به آيه 85 توبه (9) كه روشنتر بيان كرده است، توجه فرماييد. 6- اشاره به درخواست معجزات خاص است كه امتهاى گذشته از پيامبران خود داشتند و بر آنها عرضه شد، ولى چون باز هم ايمان نياوردند، گرفتار بلا شدند، در توضيح اين امر، به آيه 8 انعام (6) توجه فرماييد. 7- به آيه 52 توبه (9) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 322 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 16:21 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |