منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


سوره فرقان

21- كسانى كه اميد به [رستاخيز و] لقاى ما ندارند، مى‏گويند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا چرا پروردگار خود را نمى‏بينيم؟ براستى آنها به خود بزرگ بينى و سركشى سختى گرفتار شده‏اند.
22- روزى كه بزهكاران فرشتگان [مرگ‏] «1» را مشاهده كنند، بشارتى نخواهند داشت و [به آنها] مى‏گويند: [رحمت خدا] از شما دور باد «2».
23- به [بررسى‏] اعمالشان مى‏پردازيم و همه را [همچون‏] غبارى پراكنده مى‏سازيم. «3»
24- بهشتيان در آن روز بهترين قرارگاه و نيكوترين استراحتگاه را دارند.
25- روزى كه آسمانها با ابر [ها] بشكافد و فرشتگان به فراوانى فرو فرستاده شوند.
26- آن روز فرمانروايى حقيقى خاص خداى رحمان است و براى انكار ورزان روز دشوارى خواهد بود.
27- روزى كه ستمگر دو دست خويش [به حسرت‏] بگزد «4»، گويد: اى كاش راهى هماهنگ با پيامبر را پيش مى‏گرفتم «5».
28- واى بر من، اى كاش فلان [گمراه‏] را به دوستى نمى‏گرفتم «6»،
29- با آنكه [حقايق‏] قرآن به من رسيده بود، مرا از [پيروى‏] آن گمراه كرد و شيطان فروگذارنده انسان است «7».
30- و پيامبر [به شِكوه‏] مى‏گويد: پروردگارا، قوم من قرآن را به كنارى نهادند.
31- بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از بزهكاران پديد آورديم و [لى‏] پروردگار تو به عنوان هادى و ياور كافى است.
32- انكار ورزان گويند: چرا قرآن يكباره بر او نازل نشده است؟ اين گونه [تدريجاً بر تو فرستاديم‏]، تا دلت را بدان استوارى [و آرامش‏] دهيم «8» و به آرامى تمام خوانديم.
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده، به آيه 97 نساء (4) توجه فرماييد.
2- بيان كاملتر را در آيات 50 انفال (8) و 27 و 28 محمد (47) ملاحظه فرماييد.
3- به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد.
4- كنايه از شدت حسرت و پشيمانى است به آيات 167 بقره (2) و نيمه دوم 54 يونس (10) توجه فرماييد.
5- به بيان ديگر در آيات 66 احزاب (33)، 2 حجر (15) و 24 فجر (89) آمده است.
6- به آيه 67 زخرف (43) توجه فرماييد.
7- به آيات 48 انفال (8) و 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
8- دليل ديگر آن در آيه 106 اسراء (17) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 363
33- هيچ مثلى براى تو نمى‏آورند، مگر اينكه [پاسخ‏] حق را به بيانى نيكوتر برايت بياوريم.
34- آنها كه به رو در افتاده «1» به دوزخ احضار مى‏شوند «2»، در جايگاهى بدترند و از راه گم گشته‏تر.
35- به موسى كتاب داديم و برادرش هارون را به دستيارى [اش‏] انتخاب كرديم.
36- و گفتيم به سوى گروهى كه آيات ما را دروغ شمرده‏اند برويد [ولى آن گروه به مخالفت برخاستند] و بسختى آنان را درهم كوفتيم.
37- قوم نوح چون پيامبران را دروغ پرداز شمردند، [به طوفان‏] غرقشان كرديم و آنها را عبرت مردم قرار داديم و براى ستمگران عذابى دردناك آماده كرده‏ايم.
38- و نيز قوم عاد و ثمود و اهالى «رس» «3» و نسلهاى بسيار ديگرى را كه بين آنها بودند [به خاك هلاك نشانديم‏].
39- و براى هر يك مثلها [ى پند آميز] زديم «4» [كه بى‏تأثير بود] و بكلى نابودشان كرديم.
40- [انكارورزان قريش‏] به شهرى كه هدف باران بلا «5» قرار گرفته بود، گذر كرده‏اند، مگر آن را نمى‏ديدند «6»؟ [چرا،] ولى اميد [و بيمى‏] به تجديد حيات نداشتند.
41- و چون تو را ببينند، فقط به استهزايت مى‏گيرند [و مى‏گويند:] آيا همين است كه خدا به پيامبرى برانگيخته است؟
42- اگر نسبت به [پرستش‏] معبودهاى خود ايستادگى نمى‏كرديم، نزديك بود از [راه‏] آنها گمراهمان كند آن گاه كه عذاب را مشاهده كنند، خواهند دانست چه كسى از راه گمگشته‏تر است.
43- آيا توجه كرده‏اى به آن كس كه هواى نفسش را معبود خود گرفته [و تسليم آن شده است‏] «7»؟ مگر تو مى‏توانى كارگزارش باشى؟
__________________________________________________
1- در آيه 48 قمر (54) روشنتر بيان شده است.
2- براى توجيه ترجمه «حشر» به آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
3- مفسران هنوز اطلاع دقيقى در مورد قوم «رس» ندارند. طبرى احتمال مى‏دهد كه با «اصحاب اخدود» كه در آيات 4- 8 بروج (85) از آنان سخن رفته است، يكى باشند. «رس» در لغت به معنى چاه است.
4- موارد آن را به طور نمونه در آيات 73 حج (22) و 41 عنكبوت (29) ملاحظه فرماييد.
5- چگونگى اين باران را در آيه 82 هود (11) ملاحظه فرماييد.
6- به بيان ديگر در آيات 137 و 138 صافات (37) آمده است. [.....]
7- در اين رابطه به آيه 51 نحل (16) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 364
44- مگر مى‏پندارى بيشترشان مى‏شنوند يا درك مى‏كنند؟ آنها بسان دامها هستند، بلكه از راه گمگشته‏تر «1».
45- آيا به [لطف و صنع‏] پروردگارت توجه نكردى كه چگونه سايه را گسترد، و اگر مى‏خواست، آن را ساكن مى‏كرد آن گاه [تغيير وضع‏] خورشيد را [نسبت به زمين‏] دليل [گسترش و حركت‏] آن قرار داديم.
46- آن گاه [با بالا آمدن آفتاب‏] سايه را به [قدرت‏] خود، به آسانى [و بتدريج‏] باز گرفتيم.
47- اوست كه شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مايه‏] آرامش، و روز را [نوعى‏] تجديد حيات.
48- و اوست كه پيش از [باران‏] رحمتش، بادها را به بشارت فرستاد و از آسمان، آبى پاك نازل كرديم «2»،
49- تا سرزمين خشك و خزان‏زده را به وسيله آن حيات بخشيم و دامها و مردم بسيارى را كه آفريده‏ايم، سيراب گردانيم.
50- جريان آن [آب‏] را به شكلهاى مختلف [چشمه و رودخانه‏] بين مردم پديد آورديم تا پند گيرند، ولى بيشتر مردم سر باز زدند [و] جز سر انكار نداشتند.
51- اگر مى‏خواستيم، در هر شهرى هشدار دهنده‏اى بر مى‏انگيختيم.
52- پس، از انكار ورزان اطاعت مكن و با [منطق‏] قرآن با آنها به جهادى بزرگ برخيز.
53- اوست كه دو دريا را به هم پيوست، يكى شيرين و گواراست و ديگرى شور و تلخ و ميانشان حايلى قرار داد و مانعى نفوذ ناپذير «3».
54- اوست كه بشر را از آب آفريد و دو گروه ذكور و اناث مقرر داشت «4» و پروردگار تو همواره تواناست.
55- [با اين وجود، كفر ورزان‏] چيزهايى را به جاى خدا بندگى مى‏كنند كه نه سودى به آنها مى‏رساند و نه زيانى و كافر بر [مخالفت امر] پروردگارش همدست [شيطان‏] است.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 171 بقره (2) آمده است.
2- مفهوم اين آيه به بيان كاملترى در آيه 57 اعراف (7) آمده است.
3- منابع آبهاى شيرين طبيعت دائماً از طريق رودخانه‏ها به درياها كه محتوى آب شور است مى‏ريزد ولى با تبخير درياها توسط خورشيد و نزولات جوى، مجدداً آبهاى شيرين به منابع خود باز مى‏گردند به اين ترتيب در عين اختلاط همواره مجزا هستند.
4- نسب و صهر به معنى خويشاوندى حاصل از جهت مردان و زنان است، ولى با مقايسه اين آيه با آيات 45 و 46 نجم (53) و 37- 39 قيامت (75) معلوم مى‏شود كه منظور دو دسته ذكور و اناث است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 365
56- تو را فقط به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم.
57- بگو: از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم، ولى [پاداش من همين بس كه‏] هر كه خواهد، راهى به سوى پروردگارش انتخاب كند.
58- بر خداى زنده فنا ناپذير توكل كن و با ستايش، او را تقديس كن و همين كه او به گناهان بندگانش آگاه باشد، كافى است.
59- خدايى كه آسمانها و زمين و ما بين آنها را طى شش دوران آفريد «1»، آن گاه بر عرش [تدبير] استيلا يافت [اوست‏] خداى رحمان، در مورد او از آن كه آگاه است بپرس.
60- و چون [به انكار ورزان‏] گفته مى‏شود: براى خداى رحمان سجود كنيد، مى‏گويند: خداى رحمان كيست «2»؟ آيا [قرار است‏] بر هر چه تو امر كنى، سجده بريم؟ و [اين گفتار] بر بيزاريشان مى‏افزايد.
61- منشأ بركات است خدايى كه در آسمان ستارگانى «3» قرار داد و بين آنها چراغى «4» و ماهى روشن پديد آورد.
62- و اوست كه شب و روز را پياپى مقرر داشت تا هر كه خواهد پند گيرد يا سپاس دارد.
63- و بندگان [خاص‏] خداى رحمان كسانى هستند كه روى زمين آرام و فروتن راه مى‏روند «5» و چون جاهلان آنان را [با سخنى ناروا] مخاطب سازند، مى‏گويند: سلامت باشيد،
64- و آنان كه براى پروردگار خويش به سجده و قيام، شب زنده‏دارى كنند «6»،
65- و آنان كه مى‏گويند: پروردگارا، عذاب دوزخ را از ما بازگردان كه عذاب آن دشوار و پيوسته است،
66- و بد قرارگاه و مكانى است،
67- و نيز آنان كه به هنگام انفاق نه زياده‏روى مى‏كنند، نه سخت گيرى و ميان اين دو راه، اعتدال پيش گيرند «7»،
__________________________________________________
1- به زيرنويس آيه 54 اعراف (7) مراجعه فرماييد.
2- به آيات 1- 4 رحمن (55) توجه فرماييد.
3- براى توجيه ترجمه بروج به ستارگان، آيه 16 حجر (15) را با آيه 6 صافات (37) مقايسه فرماييد.
4- براى روشن شدن معنى سراج در اينجا، به آيه 16 نوح (71) توجه فرماييد.
5- به آيه 37 اسراء (17) توجه فرماييد.
6- به آيات 16 سجده (32) و 16- 18 ذاريات (51) توجه فرماييد.
7- به آيه 29 اسراء (17) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 366
68- و نيز كسانى كه در كنار خدا معبود ديگرى را [به نيايش‏] نمى‏خوانند و كسى را كه خدا [كشتنش را] جز بحق حرام كرده است، نمى‏كشند و گرد زنا نمى‏گردند و هر كه چنين كند، با عقوبتى دشوار مواجه خواهد شد،
69- عذابش در روز رستاخيز مضاعف گردد و پيوسته در آن [عذاب‏] به ذلت باقى خواهد ماند،
70- مگر آنها كه به توبه و ايمان و عمل شايسته روى برند و خدا گناهان اين گروه را به نيكيها بدل مى‏كند، كه خدا آمرزگارى است مهربان.
71- و هر كه توبه و عمل شايسته كند، به سوى خدا بازگشتى پسنديده خواهد داشت.
72- و آنها كه به ناحق گواهى نمى‏دهند، و چون به ياوه‏اى برخورد كنند، بزرگوارانه [از آن‏] در مى‏گذرند «1»،
73- و كسانى كه هر گاه متذكر آيات پروردگارشان شوند، كور و كر با آن برخورد نمى‏كنند «2»
74- و آنان كه گويند: پروردگارا، از ناحيه همسران و فرزندانمان روشنى چشم به ما ارزانى دار و ما را پيشاهنگ پرهيزكاران قرار بده.
75- آنها به خاطر صبرى كه كرده‏اند، غرفه [هاى بهشت‏] را به پاداش گيرند «3» و در آن با درود و سلام روبرو شوند.
76- جاودانه در آن به سر برند، كه نيكو قرارگاه و منزلگاهى است.
77- بگو: اگر دعوت [عام خدا] در مورد شما [مطرح‏] نبود، با تكذيبى كه كرده‏ايد، پروردگارم اعتنايى به شما نداشت بزودى [نتيجه تكذيب‏] گريبانگير [تان‏] خواهد شد.
__________________________________________________
1- مفهوم اين عبارت به بيان كاملتر در آيه 55 قصص (28) آمده است.
2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 2 انفال (8) و 23 زمر (39) آمده است. [.....]
3- توضيح بيشتر را در آيه 20 زمر (39) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 367

26- سوره شعراء
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- طا، سين، ميم.
2- اين آيات كتاب روشنگر است.
3- مباد خود را از [اندوه‏] اينكه ايمان نمى‏آورند به هلاكت اندازى «1».
4- اگر اراده كنيم، از آسمان معجزه‏اى بر آنها نازل مى‏كنيم كه در برابر آن با فروتنى سر فرود آرند.
5- هيچ سخن تازه‏اى از خداى رحمان بر آنها نمى‏رسيد، مگر اينكه از آن رويگردان بودند.
6- آنها تكذيب [و استهزا] كردند، ولى بزودى خبرهاى «2» آنچه استهزايش مى‏كردند به آنان خواهد رسيد.
7- آيا به زمين نمى‏نگرند كه چه بسيار از هر گونه [گياه‏] سودمندى در آن رويانديم.
8- براستى در اين [امور] نشانه‏اى است [از تدبير خدا]، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
9- بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
10- [به ياد آر] هنگامى كه پروردگارت موسى را ندا داد كه: به سراغ آن گروه ستمگر برو،
11- گروه فرعون [و توجه كن كه با هشدار تو] آيا [باز هم‏] پروا نمى‏كنند؟
12- گفت: پروردگارا، از آن ترس دارم كه مرا دروغ پرداز بشمارند،
13- و تحمل [كافى‏] ندارم و بيانم رسا نيست «3» پس به هارون نيز [پيام‏] فرست [كه دستيار من باشد] «4»؟
14- و آنها ادعاى گناهى بر گردن من دارند «5» مى‏ترسم مرا به قتل برسانند.
15- گفت: هرگز با معجزات ما برويد «6» كه [همه جا] در كنار شما هستيم و [گفتگوى شما را] مى‏شنويم.
16- نزد فرعون برويد و بگوييد: ما پيامبر پروردگار جهانيان هستيم،
17- [مى‏خواهيم‏] كه دودمان يعقوب را در اختيار ما بگذارى.
18- [فرعون‏] گفت: مگر از كودكى تو را در كنار خويش پرورش نداديم و سالهايى از عمرت را در ميان ما به سر نبردى «7»؟
19- و كار خودت را كردى [و رفتى‏] و ناسپاس هستى «8».
__________________________________________________
1- «لعل» در اينجا معنى نهى مى‏دهد بخش پايانى آيه 68 مائده (5) و نيمه دوم آيه 8 فاطر (35) مؤيد آن است. آيات 56 قصص (28)، 103 يوسف (12) و 2 طه (20) نيز به گونه‏اى ديگر آن را تأييد مى‏كند.
2- به زيرنويس آيه 5 انعام (6) مراجعه فرماييد.
3- معنى تحت اللفظ آن، «سينه‏ام تنگ مى‏شود و زبانم گشوده نمى‏شود» است ولى اصطلاح را نمى‏توان تحت اللفظ ترجمه كرد.
4- به آيات 29- 32 طه (20) توجه فرماييد.
5- اين گناه در آيه 33 قصص (28) بيان شده و جزئيات آن در آيه 15 قصص (28) آمده است.
6- به آيات 17- 23 طه (20) توجه فرماييد.
7- به آيات 7- 9 قصص (28) توجه فرماييد.
8- به آيه 15 قصص (28) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 368
20- موسى گفت: من آن كار را هنگامى مرتكب شدم كه گمراه بودم.
21- و از ترس شما گريختم، آن گاه پروردگارم مرا فرزانگى بخشيد و به پيامبرى‏ام انتخاب كرد.
22- مگر اين نعمتى است كه بر من منت مى‏نهى كه دودمان يعقوب را به بردگى گرفته‏اى «1»؟!
23- فرعون گفت: پروردگار جهانيان [كه مطرح كرده‏اى‏] چيست؟
24- گفت: صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنهاست اگر به يقين دريابيد.
25- [فرعون‏] به اطرافيان خود گفت: آيا نمى‏شنويد [چه مى‏گويد]؟
26- [موسى‏] اضافه كرد: پروردگار شما و نياكان شما.
27- [فرعون‏] گفت: پيامبرى كه بر شما فرستاده شده، ديوانه است.
28- [موسى‏] گفت: او صاحب اختيار شرق و غرب [جهان‏] و ما بين آنهاست اگر درك كنيد.
29- گفت: اگر معبودى جز من قائل باشى، زندانى‏ات خواهم كرد.
30- [موسى‏] گفت: حتى اگر نشانه آشكارى [در مورد رسالتم‏] براى تو آورده باشم؟
31- گفت: اگر راست مى‏گويى، آن را ارائه كن.
32- آن گاه چوبدست خود را انداخت، ناگهان اژدهايى آشكار شد.
33- و دستش را [از گريبان‏] «2» بيرون آورد، ناگاه در نظر بينندگان سپيد و روشن نمودار شد.
34- [فرعون‏] به اطرافيانش گفت: براستى جادوگرى است دانا،
35- كه با جادوى خود مى‏خواهد شما را از سرزمينتان آواره كند نظر شما چيست؟
36- گفتند: [كار] او و برادرش را مسكوت بگذار و مأمورانى به شهرها بفرست،
37- تا هر جادوگر دانايى را به حضور تو آورند.
38- سرانجام جادوگران در وعده‏گاه روزى معلوم «3» جمع آورى شدند،
39- و به مردم گفتند: آيا شما نيز مجتمع مى‏شويد؟
__________________________________________________
1- اين بيان موسى پاسخ گفتار فرعون در آيه 18 همين سوره (شعرا) است كه گفت: تو را در خاندان خودمان پرورش داديم و موسى در لفافه مى‏گويد: از آن جهت كه دودمان يعقوب را به بردگى گرفتى و فرزندان ذكور آنها را به قتل مى‏رساندى، مادرم مرا در صندوق گذاشت و به رود نيل انداخت و دست تقدير مرا به خانه تو كشاند و اگر چنين ظلمى را در مورد دودمان يعقوب روا نمى‏داشتى، دليلى نداشت كه من به خانه تو كشانده شوم و به طور طبيعى در آغوش مادر پرورش مى‏يافتم. اين چه منتى است كه بر من مى‏گذارى؟ به آيات 4- 9 قصص (28) توجه فرماييد. لازم به يادآورى است كه مفسران گفته‏اند: همزه استفهام در ابتداى اين آيه افتاده است و اين پديده در كلام عرب سابقه دارد مثل زبان فارسى،
2- براى توجيه افزوده: به آيه 12 نمل (27) توجه فرماييد.
3- منظور همان روز عيد ملى است كه در آيات 58 و 59 طه (20) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 369
40- تا اگر جادوگران پيروز شدند، همه از آنها پيروى كنيم.
41- و چون جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما پيروز شديم، آيا پاداشى خواهيم داشت؟
42- گفت: آرى، و در آن صورت از مقربان [دربارم‏] خواهيد بود.
43- موسى به جادوگران گفت: هر هنرى داريد عرضه كنيد.
44- ريسمانها و چوبهاى خود را انداختند و گفتند: قسم به عزت فرعون كه ما پيروزيم.
45- موسى نيز چوبدست خود را انداخت، ناگهان [اژدهايى شد و] «1» ساخته‏هاى دروغين آنها را بلعيد.
46- جادوگران [بى‏اختيار] به سجده درافتادند
47- گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم،
48- پروردگار موسى و هارون.
49- [فرعون‏] گفت: چگونه قبل از آنكه اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ بى‏ترديد او بزرگ شماست كه شما را جادو آموخته است بزودى [نتيجه كارتان را] خواهيد ديد دست و پاى شما را به عكس يكديگر قطع مى‏كنم و همه شما را به دار مى‏آويزم.
50- گفتند: مسئله‏اى نيست، به پيشگاه پروردگارمان باز مى‏گرديم «2».
51- اميدوارم پروردگارمان خطاى ما را ببخشد كه ما نخستين كسانى هستيم كه ايمان آورديم.
52- به موسى وحى كرديم كه: بندگان مرا شبانه راهى كن، زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت «3».
53- فرعون مأمورانى به شهرها فرستاد
54- [و پيام داد كه‏] اينها گروهى‏اند كند،
55- و ما را به خشم آورده‏اند،
56- و ما همگى آماده پيكاريم.
57- و [لى‏] ما فرعونيان را از باغها و چشمه‏سارها اخراج كرديم،
58- و از گنجها و اقامتگاههاى اشرافى،
59- [خواست ما] اين گونه بود و همه را به دودمان يعقوب به ميراث داديم.
60- [سپاهيان فرعون‏] به هنگام بر آمدن آفتاب از پى آنها تاختند.
__________________________________________________
1- براى توجيه افزوده، به آيه 31 قصص (28) توجه فرماييد.
2- دنباله كلام ساحران متنبه شده را در آيه 72 طه (20) ملاحظه فرماييد. [.....]
3- ضمن اين دستور كه در اينجا به اختصار بيان شده، خدا مژده فرج و گشايشى نيز داده است كه در آيات 23- 31 دخان (44) تصريح شده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 370
61- چون دو گروه يكديگر را مشاهده كردند، ياران موسى گفتند: به دام افتاديم.
62- [موسى‏] گفت: هرگز، پروردگار من با من است «1» و مرا هدايت خواهد كرد.
63- سپس به موسى وحى كرديم كه: چوبدست خود را به رود [نيل‏] بزن آن گاه از هم شكاف برداشت و هر پاره‏اى چون كوهى عظيم شد.
64- و فرعونيان را به آنجا كشانديم [و به دام انداختيم‏].
65- و موسى را با همه همراهانش نجات داديم.
66- آن گاه ديگران را غرق كرديم.
67- براستى در اين [مورد] نشانه‏اى است [از تدبير خدا]، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
68- و بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
69- داستان ابراهيم را بر آنها بازگو.
70- هنگامى كه به پدر و قومش گفت: چه چيز را بندگى مى‏كنيد؟
71- گفتند: بتهايى را بندگى مى‏كنيم كه پيوسته سر بر آستانشان داريم.
72- گفت: آيا وقتى آنها را [به نيايش‏] مى‏خوانيد، آواى شما را مى‏شنوند؟
73- يا سود و زيانى براى شما دارند؟
74- گفتند: [نه‏] ولى ديديم كه پدران ما بر اين شيوه بودند.
75- گفت: آيا توجه كرده‏ايد كه آنچه را كه شما و نياكانتان بندگى مى‏كرديد،
76- گفت: آيا توجه كرده‏ايد كه آنچه را كه شما و نياكانتان بندگى مى‏كرديد،
77- همه دشمن منند؟ مگر پروردگار جهانيان‏
78- كه مرا آفريده و هدايتم كرده است‏
79- و طعام و آشاميدنى‏ام از [لطف‏] اوست،
80- و چون بيمار شوم، شفا مى‏بخشد،
81- و آن كه مرا مى‏ميراند، سپس زندگى [دوباره‏] مى‏بخشد
82- و آن كه چشم اميد از او دارم كه در روز جزا لغزشم را ببخشايد.
83- پروردگارا، مرا فرزانگى بخش و به شايستگان ملحق ساز،
__________________________________________________
1- به آيه 46 طه (20) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 371
84- و در ميان آيندگان خوشنام گردان «1»،
85- و مرا در زمره وارثان بهشت پر نعمت قرار ده،
86- و پدرم را كه از گمراهان است بيامرز «2»،
87- و در آن روز كه [مردم‏] برانگيخته مى‏شوند، مرا رسوا مكن‏
88- [همان‏] روزى كه مال و فرزندان سودى نخواهد داشت،
89- [همه گرفتارند] مگر آن كس كه دلى پاك و سليم «3» به پيشگاه خدا آورد.
90- [در آن روز] بهشت در دسترس پرهيزكاران قرار داده مى‏شود
91- و دوزخ براى بيراهان آشكار خواهد شد «4»،
92- و به آنها گفته مى‏شود: معبودانى كه به جاى خدا بندگى مى‏كرديد، كجا هستند؟
93- آيا مى‏توانند شما را يارى دهند، و حتى خود را «5»؟!
94- آنها و بيراهان [ى كه پيرو آنها بودند] به دوزخ نگونسار خواهند شد،
95- با سپاهيان ابليس، يكسره.
96- آنجا با يكديگر به مخاصمه برخيزند و گويند:
97- به خدا سوگند كه در گمراهى آشكارى بوديم‏
98- كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مى‏شمرديم.
99- تنها عامل گمراهى ما [همين‏] بزهكاران بودند.
100- اكنون هم كمك كار و دوست مهربانى نداريم «6».
101- اكنون هم كمك كار و دوست مهربانى نداريم.
102- كاش بازگشتى [به دنيا] «7» داشتيم تا در زمره مؤمنان قرار مى‏گرفتيم.
103- براستى در اين [امور] نشانه‏اى است و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
104- و بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
105- قوم نوح هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند.
106- آن گاه كه برادرشان نوح به آنان گفت: چرا پروا نمى‏كنيد؟
107- من براى شما پيامبرى امين هستم،
108- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد
109- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
110- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد.
111- گفتند: چگونه تو را باور كنيم، در حالى كه افراد فرومايه‏تر پيرو تو هستند؟
__________________________________________________
1- آيه 50 مريم (19) و 78 صافات (37) اشاره به پذيرش اين دعاى ابراهيم از جانب خدا دارد.
2- ابتدا به آيه 47 مريم (19) و بعد به آيه 114 توبه (9) توجه فرماييد.
3- بر عكس افرادى كه در قطب مخالف آنان قرار گرفته‏اند و بيماردل معرفى شده‏اند، به آيات 10 بقره (2)، 52 مائده (5)، 50 نور (24) و 29 محمد (47) توجه فرماييد.
4- به آيه 23 فجر (89) توجه فرماييد.
5- معنى و مفهوم دو آيه 92 و 93 همين سوره (شعرا) به بيان ديگر در آيه 25 عنكبوت (29) آمده است.
6- به آيه 67 زخرف (43) توجه فرماييد.
7- براى توجيه افزوده، به آيه 99 مؤمنون (23) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 372
112- [نوح‏] گفت: مرا با آنچه [در گذشته‏] مى‏كردند كارى نيست!
113- حسابشان تنها با پروردگار من است، اگر درست درك كنيد،
114- و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم كرد «1»
115- زيرا هشدار دهنده آشكارى بيش نيستم.
116- گفتند: اى نوح، اگر [از اين سخنان‏] باز نايستى، سنگسار خواهى شد.
117- گفت: پروردگارا، قوم من مرا دروغ پرداز شمردند.
118- ميان من و آنها [بحق‏] داورى كن و من و مؤمنان همراهم را نجات ده.
119- آن گاه او و همراهانش را در آن كشتى انباشته «2» نجات داديم،
120- و بقيه را غرق كرديم.
121- براستى در اين [امور] نشانه‏اى است [از تدبير خدا]، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
122- و بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
123- قوم عاد هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند
124- آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: چرا پروا نمى‏كنيد؟
125- من براى شما پيامبرى امين هستم،
126- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد،
127- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
128- چرا بر هر بلندى از سر هوس بنايى ايجاد مى‏كنيد؟
129- و به خيال عمر جاويدان دژها مى‏سازيد؟
130- و هنگامى كه [بر ديگران‏] دست مى‏گشاييد، همچون خودكامگان دست مى‏گشاييد؟
131- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد،
132- از خدايى پروا كنيد كه شما را به نعمتهايى يارى داد كه خود [بهتر] مى‏دانيد،
133- شما را به وسيله دامها و فرزندان [تان‏] يارى داد،
134- و باغها و چشمه‏سارها،
135- [اگر در برابر پروردگار خود عصيان ورزيد] «3» از عذاب روزى بزرگ بر شما مى‏ترسم.
136- گفتند: اندرز بدهى يا ندهى، براى ما يكسان است.
__________________________________________________
1- به آيه 52 انعام (6) توجه فرماييد.
2- انباشته از دامهاى مختلف نر و ماده به آيه 40 هود (11) توجه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، به آيات 15 انعام (6) و 13 زمر (39) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 373
137- اين [روش ما] جز شيوه پشتيبان نيست «1»،
138- و عذاب نخواهيم شد.
139- هود را دروغ پرداز شمردند، ما هم هلاكشان كرديم براستى در اين [امور] نشانه‏اى است، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
140- بى‏گمان پروردگار تو فرا دست و مهربان است.
141- قوم ثمود «2» نيز پيامبران را دروغ پرداز شمردند.
142- آن گاه كه برادرشان صالح «3» به آنان گفت: چرا پروا نمى‏كنيد؟
143- من براى شما پيامبرى امين هستم،
144- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد.
145- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
146- آيا [تصور مى‏كنيد] در وضع كنونى خود، ايمن رها شده‏ايد؟
147- در باغها و چشمه‏سارها،
148- و كشتزارها و درختان خرما، با آن شكوفه‏هاى لطيفش؟
149- و [به تصور جاودانگى ناز و نعمت‏] هنرمندانه از كوه‏ها خانه‏هايى مى‏تراشيد،
150- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد.
151- و از فرمان اسرافكاران اطاعت مكنيد،
152- كه در اين سرزمين تبهكارى مى‏كنند، نه اصلاح.
153- گفتند: جز اين نيست كه جادو زده شده‏اى.
154- تو نيز بشرى همچون ما هستى اگر راست مى‏گويى، معجزه‏اى بياور.
155- گفت: اين ماده شترى است «4» كه سهمى از آب [چشمه‏] دارد، و روز معينى [از هفته‏] هم سهم شماست.
156- آزارى به آن نرسانيد كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت.
157- و [لى‏] آن را از پاى در آوردند، سپس پشيمان شدند،
158- آن گاه عذاب آنان را فرا گرفت «5» براستى در اين [امور] نشانه‏اى است، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
159- بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
__________________________________________________
1- اين عبارت همان مفهوم آيه 74 شعرا (همين سوره) را دارد.
2- ثمود از قبايل قديم عرب است كه پس از نابودى قوم عاد به وجود آمدند (آيه 74 اعراف) و به لحاظ معمارى، تمدن پيشرفته‏اى داشتند (آيه 74 اعراف و 9 فجر). اين قوم متعاقب مخالفت با پيامبرشان صالح از ميان رفتند. آيه 78 اعراف (7) عامل نابودى آنها را زلزله سختى معرفى كرده است. [.....]
3- صالح دومين نفر از پنج پيامبر عرب است چهار تن ديگر به ترتيب: هود، ابراهيم، شعيب و محمد عليهم السلام هستند.
4- ناقه صالح ويژگيهايى داشته كه در قرآن تصريح نشده است و مفسران توضيح داده‏اند آنچه در قرآن در اين باره آمده در نيمه دوم آيه 73 اعراف (7) ملاحظه فرماييد.
5- به آيه 78 اعراف (7) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 374
160- قوم لوط نيز پيامبران را دروغ پرداز شمردند،
161- آن گاه كه برادرشان لوط به آنان گفت: چرا پروا نمى‏كنيد؟
162- من براى شما پيامبرى امين هستم،
163- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد.
164- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
165- چرا از ميان جهانيان، مردان را [براى آميزش‏] انتخاب كرده‏ايد؟
166- و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است، رها مى‏كنيد حقا كه گروهى تجاوزگريد.
167- گفتند: اى لوط، اگر [از اين سخنان‏] باز نايستى، تبعيد خواهى شد.
168- گفت: [به هر حال‏] من از رفتار شما سخت منزجرم.
169- پروردگارا، من و خانواده‏ام را از [شئامت‏] رفتارشان نجات ده «1».
170- سرانجام او و همه خانواده‏اش را نجات داديم،
171- مگر پير زنى كه [همراه بزهكاران‏] باقى ماند «2».
172- آن گاه ديگران را درهم كوفتيم.
173- و بارانى «3» بر آنان باريديم و باران هشدار داده شدگان وحشتناك بود.
174- براستى در اين [امور] نشانه‏اى است [از تدبير خدا]، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
175- بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
176- اهالى «ايكه» «4» هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند،
177- آن گاه كه شعيب به آنان گفت: چرا پروا نمى‏كنيد؟
178- من براى شما پيامبرى امين هستم،
179- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد.
180- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمى‏خواهم، پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است.
181- پيمانه را تمام بدهيد و كسر نگذاريد،
182- و با ميزان درست بسنجيد،
183- حقوق مردم را كم برآورد نكنيد و در زمين تبهكارانه سركشى نكنيد،
__________________________________________________
1- با توجه به آنچه در آيه 36 ذاريات (51) آمده، لوط درخواستش را تنها براى خود و خانواده‏اش مطرح كرده است.
2- براى شناخت آن پير زن، به آيه 83 اعراف (7) توجه فرماييد.
3- منظور سنگباران است به آيه 82 هود (11) توجه فرماييد.
4- به زيرنويس آيه 78 حجر (15) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 375
184- و از خدايى كه شما و گروه‏هاى پيشين را آفريد، پروا كنيد،
185- گفتند: جز اين نيست كه جادو زده شده‏اى،
186- تو نيز بشرى مثل ما هستى و البته تصور ما اين است كه يقيناً دروغ پردازى.
187- اگر راست مى‏گويى، پاره‏اى از آسمان را بر سر ما فرود آر «1».
188- گفت: پروردگارم به اعمال شما [و نوع مجازات آن‏] آگاهتر است.
189- او را دروغ پرداز شمردند و سرانجام عذاب روز تيره- كه عذاب روز بزرگى بود- آنها را فرا گرفت.
190- براستى در اين [امور] نشانه‏اى است [از تدبير خدا]، و [لى‏] بيشترشان سر ايمان نداشتند.
191- بى‏گمان پروردگار تو فرادست و مهربان است.
192- و اين [قرآن‏] نازل شده پروردگار جهانيان است.
193- [كه‏] روح الامين «2» آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى.
194- [كه‏] روح الامين آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى.
195- [كه‏] روح الامين آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى.
196- و [اصول‏] آن در گفتار پندآموز [پيامبران‏] پيشين نيز هست. «3»
197- آيا همين نشانه براى آنان [كافى‏] نيست كه دانشوران دودمان يعقوب، قرآن را بخوبى مى‏شناسند «4».
198- اگر ما آن [قرآن‏] را بر يك غير عرب نازل كرده بوديم،
199- و او آن را بر مردم مكه مى‏خواند، [طبيعى است كه درك نمى‏كردند و] به آن ايمان نمى‏آوردند [ولى اكنون كه اعجاز آن را درك مى‏كنند، با كدام عذر سر باز زده‏اند] «5».
200- اين گونه قرآن را بر دلهاى بزهكاران عرضه كرديم [تا با پذيرش يا انكارش، مورد آزمايش قرار گيرند].
201- [ولى‏] به آن ايمان نمى‏آورند تا آنكه عذاب دردناك را ببينند «6»،
202- كه در حال غفلتشان ناگهان بر آنان فرا رسد،
203- [در آن حال‏] گويند: آيا مهلتى خواهيم يافت «7»؟
204- آيا [باز هم‏] عذاب ما را به شتاب مى‏طلبند «8»؟
205- آيا توجه كرده‏اى كه اگر سالها [ى ديگرى هم‏] آنها را [از زندگى‏] برخوردار كنيم،
206- باز هم [به دليل رفتارشان‏] عذاب موعود دامنگيرشان شود،
__________________________________________________
1- پاسخ اين كلام مغلطه آميزشان در آيه 44 طور (52) آمده است ضمناً اقوام ديگر نيز مشابه همين درخواست را از پيامبرشان داشتند اين درخواستها را در مورد قوم صالح در آيه 77 اعراف (7) و در مورد قوم نوح در آيه 32 هود (11) و در مورد قوم لوط در آيه 29 عنكبوت (29) و در مورد قوم هود در آيه 22 احقاف (46) و در مورد مشركين قريش در آيات 32 انفال (8) و 16 ص (38) ملاحظه فرماييد.
2- يكى از القاب جبرئيل است با آيه 97 بقره (2) مقايسه فرماييد.
3- به آيات 18 و 19 اعلى (87) توجه فرماييد.
4- به آيه 146 بقره (2) توجه فرماييد.
5- براى روشنتر شدن مفهوم آيه به آيه 44 فصلت (41) توجه فرماييد.
6- به آيه 85 غافر (40) توجه فرماييد.
7- پاسخ اين درخواستشان در آيه 40 انبياء (21) آمده است. [.....]
8- به آيات 32 انفال (8) و 16 ص (38) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 376
207- برخوردارى آنان [از دنيا] سودى به حالشان نخواهد داشت.
208- [مردم‏] هيچ شهرى را هلاك نكرديم، مگر اينكه [براى‏] يادآورى، هشدار دهندگانى آشكار داشتند «1» [اگر جز اين بود، ستمى نسبت به آنها بود] و ما ستمگر نبوديم «2».
209- [مردم‏] هيچ شهرى را هلاك نكرديم، مگر اينكه [براى‏] يادآورى، هشدار دهندگانى آشكار داشتند [اگر جز اين بود، ستمى نسبت به آنها بود] و ما ستمگر نبوديم.
210- اين قرآن را شياطين فرود نياورده‏اند.
211- نه در خور اين كارند و نه توانش را دارند.
212- [زيرا آنها] از استماع [وحى الهى‏] بركنار هستند.
213- پس، در كنار خدا معبود ديگرى را [به نيايش‏] مخوان «3»، كه مستوجب عذاب گردى.
214- و [ابتدا] خويشان نزديكت را هشدار بده «4»،
215- و در برابر مؤمنانى كه پيروى‏ات كرده‏اند، بالهاى مهربانى بگستران،
216- و اگر نافرمانى‏ات كردند، بگو: من با روش شما بيگانه‏ام.
217- و بر [خداى‏] فرادست مهربان توكل كن،
218- همان كه چون [به نماز و هر تلاشى‏] برخيزى، تو را مى‏بيند،
219- و گردش تو را در ميان اهل سجود [مى‏نگرد].
220- براستى او شنوا و داناست.
221- آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسانى فرود مى‏آيند؟
222- بر هر دروغ پرداز گناهكارى فرود مى‏آيند «5»
223- [كه براى تجسس‏] گوش فرا مى‏دارند و بيشترشان دروغ پردازند.
224- [پيامبر شما شاعر نيست‏] «6» شاعران كسانى‏اند كه بيراهان بدنبالشان روانند «7».
225- آيا توجه نكرده‏اى كه آنها در هر طريقى سرگردانند،
226- و سخنانى [به مبالغه‏] مى‏گويند كه [معتقد نيستند و] عمل نمى‏كنند،
227- مگر مؤمنان نيكوكار كه فراوان به ياد خدا هستند و پس از آنكه ستم ديدند، [با اشعار خود] انتقام گرفتند «8» و بزودى ستمگران متوجه خواهند شد كه به كدام بازگشتگاه باز مى‏گردند «9».
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در بخش پايانى آيه 15 اسراء (17) آمده است.
2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 44 يونس (10) آمده است.
3- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد.
4- منافاتى با جهانى بودن دعوت پيامبر (ص) كه در آيه 1 فرقان (25) و آيات ديگر آمده است، ندارد.
5- به آيه 83 مريم (19) توجه فرماييد.
6- به آيه 69 يس (36) توجه فرماييد.
7- آيه 224 همين سوره (شعرا) مربوط به دوران قبل از هجرت است كه اكثريت عظيم مكيان در صف مخالف قرار داشتند و شعراى آنان در هجو پيامبر (ص) اشعارى مى‏سرودند و عوام را تحريك به مخالفت مى‏كردند، لذا غالب مفسران عقيده دارند در اينجا شعراى آن دوره مورد نظر است.
8- منظور شعرايى است كه با اشعار خود، اشعارى را كه مشركين در هجو رسول خدا (ص) و طعن در دين او سروده‏اند، رد كرده و پاسخ داده‏اند.
9- به آيات 3- 8 تكاثر (102) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 377

27- سوره نمل‏
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- طا، سين اين آيات قرآن و كتابى روشنگر است،
2- كه هدايت و بشارتى است براى باورداران،
3- همانها كه به نماز مى‏ايستند و زكات مى‏پردازند و به آخرت يقين دارند.
4- اعمال كسانى را كه به آخرت باور ندارند، در نظرشان آراستيم «1»، به گونه‏اى كه سرگشته شده‏اند.
5- آنان كسانى هستند كه عذاب سختى دارند و در آخرت زيانكارترند.
6- مسلماً اين قرآن را از جانب فرزانه‏اى آگاه فرا مى‏گيرى.
7- [به ياد آر] آن گاه كه موسى [در تاريكى صحرا] به خانواده‏اش گفت: من آتشى [از دور] ديدم [مى‏روم و] خبرى از آن براى شما مى‏آورم يا پاره آتشى كه گرم شويد.
8- چون به آتش رسيد، ندايى برخاست كه: مبارك باد آن كه در آتش است و آن كه پيرامون آن است و منزه است خداى صاحب اختيار جهانيان «2».
9- اى موسى، منم خداى فرادست و فرزانه،
10- چوبدست خود را بيفكن و چون موسى آن را ديد كه بسان مارى سبكخيز مى‏خزد، بازگشت و گريخت و برنگشت [خدا گفت:] اى موسى، مترس كه پيامبران در آستان من ترسى ندارند
11- مگر كسى كه مرتكب ظلمى شده باشد آن گاه [حتى او هم اگر] از پى بدى، به شايستگى تغيير روش دهد، [ايمن است‏] كه من آمرزگارى مهربانم.
12- دستت را در گريبانت فرو بر تا سپيد [و] بى آسيب خارج شود [اين‏] از جمله نه معجزه‏اى است «3» براى [دعوت‏] فرعون و قومش كه گروهى منحرفند.
13- ولى هنگامى كه نشانه‏هاى روشن ما به آنها رسيد، گفتند: اين جادويى است آشكار.
__________________________________________________
1- به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد.
2- در مورد ندايى كه برخاست، مطلب كاملتر در آيات 12- 15 طه (20) آمده است.
3- به بعضى از آنها در قرآن اشاره شده است به آيات 60 بقره (2)، 108 و 117 اعراف (7) و 63 شعراء (26) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 378
14- با آنكه در دل به آن يقين داشتند، از سر ستم و سركشى انكار كردند ببين سرانجام تبهكاران چگونه بود.
15- به داود و سليمان دانشى [وسيع‏] «1» داديم، و گفتند: ستايش خداى را كه ما را بر بسيارى از بندگان با ايمان خويش برترى بخشيد.
16- سليمان از داود ارث برد «2» و گفت: اى مردم، زبان پرندگان به ما تعليم داده شده است و از هر نعمتى بهره‏مند شده‏ايم، كه فضيلتى است آشكار «3».
17- سپاهيان سليمان از جن و انس و پرندگان در برابر او جمع‏آورى و [از پراكندگى‏] بازداشته شدند.
18- تا به سرزمين مورچگان رسيدند، مورى به ساير مورچگان گفت: به خانه‏هاى خود درآييد كه سليمان و سپاهيانش ندانسته شما را پايمال نكنند.
19- سليمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: پروردگارا، به من توفيق ده تا نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشته‏اى، سپاس دارم و به كار شايسته‏اى كه از آن خوشنود گردى، دست زنم و مرا به رحمت خويش در صف بندگان شايسته‏ات درآر.
20- سليمان [از ميان سپاه خويش‏] جوياى حال پرندگان شد و گفت: چرا هدهد را نمى‏بينم مگر [بى‏اجازه‏] غيبت كرده است؟
21- او را بسختى مجازات يا ذبحش مى‏كنم، مگر اينكه عذر موجهى [براى غيبتش‏] بياورد.
22- ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت: به چيزى آگاهى يافته‏ام كه تو بدان آگاهى نيافته‏اى و از سرزمين سبا «4» برايت خبرى موثق آورده‏ام.
__________________________________________________
1- نوع دانش داود در آيات 20 ص (38) و 16 همين سوره (نمل) آمده است. [.....]
2- منظور وراثت علم و دين است نه وراثت مال مؤيد آن آيات 5 و 6 مريم (19) است.
3- بيان سليمان در مورد معرفى نعمتهايى كه خدا به او ارزانى داشته، از باب دستورى است كه در آيه 11 ضحى (93) آمده است.
4- مفسران گفته‏اند شهرى در يمن بوده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 379
23- زنى را ديدم كه بر آنها پادشاهى مى‏كند و هر چيزى در اختيار او قرار داده شده است و [مخصوصاً] تخت بزرگى دارد «1».
24- متوجه شدم كه او و قومش به جاى خدا، خورشيد را مى‏پرستند و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست «2» و آنها را از راه [حق‏] بازداشت و هدايت نشده‏اند،
25- [از راه بازشان داشته‏] كه در برابر خدا كه پنهان را در آسمانها و زمين به عرصه ظهور مى‏آورد، و آنچه پنهان و آشكار كنيد مى‏داند، سجده نكنند.
26- خداست كه معبودى جز او نيست و صاحب اختيار عرش بزرگ است.
27- [سليمان‏] گفت: خواهيم ديد كه راست مى‏گويى يا دروغ پردازى.
28- اينك نامه مرا ببر و بر آنها بيفكن، آن گاه دور شو و ببين چه واكنشى نشان مى‏دهند.
29- [ملكه سبا] گفت: اى سران [كشور]، نامه جالبى به من رسيده است.
30- آن [نامه‏] از جانب سليمان است و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» [آغاز شده است‏]،
31- [با اين مضمون كه‏] درصدد برترى جويى نسبت به من مباشيد و در برابر من از در تسليم درآييد.
32- [آن گاه‏] گفت: اى سران [كشور]، در مورد مسئله‏ام نظر بدهيد كه بدون حضور شما هيچ كار [مهمى‏] را فيصله نداده‏ام.
33- گفتند: ما نيرومند و جنگاوريم و ليكن اختيار به دست توست بررسى كن چه دستورى بدهى.
34- [ملكه‏] گفت: پادشاهان هر گاه شهرى «3» را تصرف كنند، تباهش مى‏كنند و عزيزان آن سرزمين را ذليل مى‏كنند، و پيوسته كارشان همين است.
35- من هديه‏اى براى آنها مى‏فرستم تا ببينم سفيران ما چه گزارشى باز مى‏آرند.
__________________________________________________
1- در مورد اين تخت در آيات 38- 42 همين سوره (نمل) سخن رفته است.
2- به آيه 36 زخرف (43) توجه فرماييد.
3- به زيرنويس آيه 58 بقره (2) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 380
36- هنگامى كه [سفير] نزد سليمان آمد، [سليمان‏] گفت: آيا مى‏خواهيد كمك مالى به من بدهيد؟ آنچه خدا در اختيار من قرار داده، بهتر است از آنچه به شما داده است شماييد كه به هديه خويش شادمانيد.
37- نزد آنها بازگرد با سپاهى بر آنها روى مى‏آوريم كه توان مقابله با آن را نخواهند داشت و با حقارت از آنجا بيرونشان مى‏رانيم.
38- [آن گاه‏] گفت: اى سران [سپاه‏]، كدام يك از شما تخت او را قبل از آنكه به حال تسليم نزد من آيند، برايم مى‏آورد؟
39- يكى از جنيان درشت اندام گفت: من آن را قبل از آنكه از مجلس خويش برخيزى، به حضور تو مى‏آورم «1» و براى اين كار توانا و قابل اعتماد هستم.
40- [اما] آن كه دانشى [خاص‏] از كتاب [الهى‏] داشت، گفت: من قبل از آنكه چشم بر هم زنى، آن را برايت مى‏آورم و چون آن را در مقابل خود مستقر ديد، گفت: اين [توانايى‏] از بخشايش پروردگار من است تا بيازمايدم كه سپاس مى‏دارم يا كفران و هر كه سپاس دارد، به سود خود اوست، و هر كه كفران ورزد [به زيان او، كه‏] «2» پروردگار من بى‏نياز و كريم است.
41- آن گاه سليمان گفت: تختش را [تغيير شكل دهيد و] برايش ناشناس كنيد تا ببينيم متوجه مى‏شود يا نه.
42- وقتى كه [ملكه سبأ] آمد، از او پرسيدند: آيا تخت تو اين گونه است؟ گفت: گويا خودش است و قبل از اين هم [از اعجاز شما] آگاه شده بوديم و تسليم هستيم.
43- آنچه به جاى خدا بندگى مى‏كرد، او را [از پرستش خدا] بازداشته بود و در زمره انكارورزان بود.
44- به او گفته شد: به حياط قصر درآى چون آن را مشاهده كرد، آن را استخرى عميق پنداشت و يكه خورد «3» [سليمان‏] گفت: [آب نيست‏] اين قصرى است فرش شده از قطعات بلور [ملكه‏] گفت: پروردگارا، من بر خود ستم كرده‏ام و [اينك‏] به همراه سليمان در برابر خداى صاحب اختيار جهانيان تسليم هستم.
__________________________________________________
1- در مورد اين عاملان كارهاى فوق العاده، به نيمه دوم آيه 12 سبأ (34) توجه فرماييد.
2- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
3- مجمع البيان ذيل اين آيه نقل كرده است كه: روايت شده وقتى ملكه سبا صحن را ديد، گفت: پسر داود براى كشتن من راهى جز غرق كردن به نظرش نرسيد.
به زيرنويس آيه 42 قلم (68) هم توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 381
45- بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم، [با اين پيام‏] كه: [تنها] خداى را بندگى كنيد، اما آنها دو گروه شدند و به مخاصمه پرداختند «1».
46- [صالح‏] گفت: اى قوم من، چرا به جاى رحمت، شتابزده خواهان عذاب هستيد؟ «2» چرا از خدا آمرزش نمى‏خواهيد، بسا كه مورد رحمت قرار گيريد؟
47- گفتند: ما تو و همراهانت را به شگون بد گرفته‏ايم گفت: شگون بد [و مصائب و سرنوشت‏] شما در اختيار خداست، بلكه [در برابر او] مورد آزمايش قرار گرفته‏ايد.
48- در آن شهر نُه دسته كوچك بودند «3» كه در آن سرزمين تبهكارى مى‏كردند، نه اصلاح.
49- [آنها] گفتند: بياييد همقسم شويد به خدا كه به او و خانواده‏اش شبيخون بزنيم، آن گاه به خونخواهش بگوييم: ما در جريان قتل خانواده‏اش نبوديم و راست مى‏گوييم.
50- دسيسه سختى [براى قتل صالح‏] كردند، ما هم [متقابلًا] دسيسه كرديم، ولى نفهميدند «4».
51- ببين سرانجام دسيسه آنان چگونه بود آنها و قومشان را به تمامى هلاك كرديم.
52- اينك خانه‏هايشان به كيفر ستمى كه كردند ويران و تهى مانده «5» كه در اين [امر] براى اهل دانش نشانه‏اى است.
53- و كسانى را كه ايمان آورده و پرهيزكار بودند نجات داديم «6».
54- و لوط را [به ياد آر] آن گاه كه به قوم خود گفت: چرا به عملى بى‏شرمانه دست مى‏زنيد با آنكه [زشتى آن را] مى‏بينيد؟
55- چرا به جاى زنان، براى كامرانى به مردان روى مى‏آوريد؟ حقا كه گروهى جاهل هستيد.
__________________________________________________
1- داستان اين مخاصمه در آيات 75 و 76 اعراف (7) آمده است.
2- با آيه 77 اعراف (7) مقايسه فرماييد.
3- «رهط» به گروهى از مردان مى‏گويند كه عده آنها كمتر از ده نفر باشد.
4- به آيه 182 اعراف (7) توجه فرماييد.
5- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. [.....]
6- به بخش انتهايى آيه 128 اعراف (7) وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 382

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 10:2 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب