|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سوره فرقان 21- كسانى كه اميد به [رستاخيز و] لقاى ما ندارند، مىگويند: چرا فرشتگان بر ما نازل نشدند يا چرا پروردگار خود را نمىبينيم؟ براستى آنها به خود بزرگ بينى و سركشى سختى گرفتار شدهاند. 22- روزى كه بزهكاران فرشتگان [مرگ] «1» را مشاهده كنند، بشارتى نخواهند داشت و [به آنها] مىگويند: [رحمت خدا] از شما دور باد «2». 23- به [بررسى] اعمالشان مىپردازيم و همه را [همچون] غبارى پراكنده مىسازيم. «3» 24- بهشتيان در آن روز بهترين قرارگاه و نيكوترين استراحتگاه را دارند. 25- روزى كه آسمانها با ابر [ها] بشكافد و فرشتگان به فراوانى فرو فرستاده شوند. 26- آن روز فرمانروايى حقيقى خاص خداى رحمان است و براى انكار ورزان روز دشوارى خواهد بود. 27- روزى كه ستمگر دو دست خويش [به حسرت] بگزد «4»، گويد: اى كاش راهى هماهنگ با پيامبر را پيش مىگرفتم «5». 28- واى بر من، اى كاش فلان [گمراه] را به دوستى نمىگرفتم «6»، 29- با آنكه [حقايق] قرآن به من رسيده بود، مرا از [پيروى] آن گمراه كرد و شيطان فروگذارنده انسان است «7». 30- و پيامبر [به شِكوه] مىگويد: پروردگارا، قوم من قرآن را به كنارى نهادند. 31- بدين گونه براى هر پيامبرى دشمنى از بزهكاران پديد آورديم و [لى] پروردگار تو به عنوان هادى و ياور كافى است. 32- انكار ورزان گويند: چرا قرآن يكباره بر او نازل نشده است؟ اين گونه [تدريجاً بر تو فرستاديم]، تا دلت را بدان استوارى [و آرامش] دهيم «8» و به آرامى تمام خوانديم. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 97 نساء (4) توجه فرماييد. 2- بيان كاملتر را در آيات 50 انفال (8) و 27 و 28 محمد (47) ملاحظه فرماييد. 3- به مثالهايى در اين زمينه در آيات 18 ابراهيم (14) و 39 نور (24) توجه فرماييد. 4- كنايه از شدت حسرت و پشيمانى است به آيات 167 بقره (2) و نيمه دوم 54 يونس (10) توجه فرماييد. 5- به بيان ديگر در آيات 66 احزاب (33)، 2 حجر (15) و 24 فجر (89) آمده است. 6- به آيه 67 زخرف (43) توجه فرماييد. 7- به آيات 48 انفال (8) و 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد. 8- دليل ديگر آن در آيه 106 اسراء (17) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 363 33- هيچ مثلى براى تو نمىآورند، مگر اينكه [پاسخ] حق را به بيانى نيكوتر برايت بياوريم. 34- آنها كه به رو در افتاده «1» به دوزخ احضار مىشوند «2»، در جايگاهى بدترند و از راه گم گشتهتر. 35- به موسى كتاب داديم و برادرش هارون را به دستيارى [اش] انتخاب كرديم. 36- و گفتيم به سوى گروهى كه آيات ما را دروغ شمردهاند برويد [ولى آن گروه به مخالفت برخاستند] و بسختى آنان را درهم كوفتيم. 37- قوم نوح چون پيامبران را دروغ پرداز شمردند، [به طوفان] غرقشان كرديم و آنها را عبرت مردم قرار داديم و براى ستمگران عذابى دردناك آماده كردهايم. 38- و نيز قوم عاد و ثمود و اهالى «رس» «3» و نسلهاى بسيار ديگرى را كه بين آنها بودند [به خاك هلاك نشانديم]. 39- و براى هر يك مثلها [ى پند آميز] زديم «4» [كه بىتأثير بود] و بكلى نابودشان كرديم. 40- [انكارورزان قريش] به شهرى كه هدف باران بلا «5» قرار گرفته بود، گذر كردهاند، مگر آن را نمىديدند «6»؟ [چرا،] ولى اميد [و بيمى] به تجديد حيات نداشتند. 41- و چون تو را ببينند، فقط به استهزايت مىگيرند [و مىگويند:] آيا همين است كه خدا به پيامبرى برانگيخته است؟ 42- اگر نسبت به [پرستش] معبودهاى خود ايستادگى نمىكرديم، نزديك بود از [راه] آنها گمراهمان كند آن گاه كه عذاب را مشاهده كنند، خواهند دانست چه كسى از راه گمگشتهتر است. 43- آيا توجه كردهاى به آن كس كه هواى نفسش را معبود خود گرفته [و تسليم آن شده است] «7»؟ مگر تو مىتوانى كارگزارش باشى؟ __________________________________________________ 1- در آيه 48 قمر (54) روشنتر بيان شده است. 2- براى توجيه ترجمه «حشر» به آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 3- مفسران هنوز اطلاع دقيقى در مورد قوم «رس» ندارند. طبرى احتمال مىدهد كه با «اصحاب اخدود» كه در آيات 4- 8 بروج (85) از آنان سخن رفته است، يكى باشند. «رس» در لغت به معنى چاه است. 4- موارد آن را به طور نمونه در آيات 73 حج (22) و 41 عنكبوت (29) ملاحظه فرماييد. 5- چگونگى اين باران را در آيه 82 هود (11) ملاحظه فرماييد. 6- به بيان ديگر در آيات 137 و 138 صافات (37) آمده است. [.....] 7- در اين رابطه به آيه 51 نحل (16) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 364 44- مگر مىپندارى بيشترشان مىشنوند يا درك مىكنند؟ آنها بسان دامها هستند، بلكه از راه گمگشتهتر «1». 45- آيا به [لطف و صنع] پروردگارت توجه نكردى كه چگونه سايه را گسترد، و اگر مىخواست، آن را ساكن مىكرد آن گاه [تغيير وضع] خورشيد را [نسبت به زمين] دليل [گسترش و حركت] آن قرار داديم. 46- آن گاه [با بالا آمدن آفتاب] سايه را به [قدرت] خود، به آسانى [و بتدريج] باز گرفتيم. 47- اوست كه شب را براى شما پوششى قرار داد و خواب را [مايه] آرامش، و روز را [نوعى] تجديد حيات. 48- و اوست كه پيش از [باران] رحمتش، بادها را به بشارت فرستاد و از آسمان، آبى پاك نازل كرديم «2»، 49- تا سرزمين خشك و خزانزده را به وسيله آن حيات بخشيم و دامها و مردم بسيارى را كه آفريدهايم، سيراب گردانيم. 50- جريان آن [آب] را به شكلهاى مختلف [چشمه و رودخانه] بين مردم پديد آورديم تا پند گيرند، ولى بيشتر مردم سر باز زدند [و] جز سر انكار نداشتند. 51- اگر مىخواستيم، در هر شهرى هشدار دهندهاى بر مىانگيختيم. 52- پس، از انكار ورزان اطاعت مكن و با [منطق] قرآن با آنها به جهادى بزرگ برخيز. 53- اوست كه دو دريا را به هم پيوست، يكى شيرين و گواراست و ديگرى شور و تلخ و ميانشان حايلى قرار داد و مانعى نفوذ ناپذير «3». 54- اوست كه بشر را از آب آفريد و دو گروه ذكور و اناث مقرر داشت «4» و پروردگار تو همواره تواناست. 55- [با اين وجود، كفر ورزان] چيزهايى را به جاى خدا بندگى مىكنند كه نه سودى به آنها مىرساند و نه زيانى و كافر بر [مخالفت امر] پروردگارش همدست [شيطان] است. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 171 بقره (2) آمده است. 2- مفهوم اين آيه به بيان كاملترى در آيه 57 اعراف (7) آمده است. 3- منابع آبهاى شيرين طبيعت دائماً از طريق رودخانهها به درياها كه محتوى آب شور است مىريزد ولى با تبخير درياها توسط خورشيد و نزولات جوى، مجدداً آبهاى شيرين به منابع خود باز مىگردند به اين ترتيب در عين اختلاط همواره مجزا هستند. 4- نسب و صهر به معنى خويشاوندى حاصل از جهت مردان و زنان است، ولى با مقايسه اين آيه با آيات 45 و 46 نجم (53) و 37- 39 قيامت (75) معلوم مىشود كه منظور دو دسته ذكور و اناث است. ترجمه طاهرى، ص: 365 56- تو را فقط به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم. 57- بگو: از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم، ولى [پاداش من همين بس كه] هر كه خواهد، راهى به سوى پروردگارش انتخاب كند. 58- بر خداى زنده فنا ناپذير توكل كن و با ستايش، او را تقديس كن و همين كه او به گناهان بندگانش آگاه باشد، كافى است. 59- خدايى كه آسمانها و زمين و ما بين آنها را طى شش دوران آفريد «1»، آن گاه بر عرش [تدبير] استيلا يافت [اوست] خداى رحمان، در مورد او از آن كه آگاه است بپرس. 60- و چون [به انكار ورزان] گفته مىشود: براى خداى رحمان سجود كنيد، مىگويند: خداى رحمان كيست «2»؟ آيا [قرار است] بر هر چه تو امر كنى، سجده بريم؟ و [اين گفتار] بر بيزاريشان مىافزايد. 61- منشأ بركات است خدايى كه در آسمان ستارگانى «3» قرار داد و بين آنها چراغى «4» و ماهى روشن پديد آورد. 62- و اوست كه شب و روز را پياپى مقرر داشت تا هر كه خواهد پند گيرد يا سپاس دارد. 63- و بندگان [خاص] خداى رحمان كسانى هستند كه روى زمين آرام و فروتن راه مىروند «5» و چون جاهلان آنان را [با سخنى ناروا] مخاطب سازند، مىگويند: سلامت باشيد، 64- و آنان كه براى پروردگار خويش به سجده و قيام، شب زندهدارى كنند «6»، 65- و آنان كه مىگويند: پروردگارا، عذاب دوزخ را از ما بازگردان كه عذاب آن دشوار و پيوسته است، 66- و بد قرارگاه و مكانى است، 67- و نيز آنان كه به هنگام انفاق نه زيادهروى مىكنند، نه سخت گيرى و ميان اين دو راه، اعتدال پيش گيرند «7»، __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 54 اعراف (7) مراجعه فرماييد. 2- به آيات 1- 4 رحمن (55) توجه فرماييد. 3- براى توجيه ترجمه بروج به ستارگان، آيه 16 حجر (15) را با آيه 6 صافات (37) مقايسه فرماييد. 4- براى روشن شدن معنى سراج در اينجا، به آيه 16 نوح (71) توجه فرماييد. 5- به آيه 37 اسراء (17) توجه فرماييد. 6- به آيات 16 سجده (32) و 16- 18 ذاريات (51) توجه فرماييد. 7- به آيه 29 اسراء (17) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 366 68- و نيز كسانى كه در كنار خدا معبود ديگرى را [به نيايش] نمىخوانند و كسى را كه خدا [كشتنش را] جز بحق حرام كرده است، نمىكشند و گرد زنا نمىگردند و هر كه چنين كند، با عقوبتى دشوار مواجه خواهد شد، 69- عذابش در روز رستاخيز مضاعف گردد و پيوسته در آن [عذاب] به ذلت باقى خواهد ماند، 70- مگر آنها كه به توبه و ايمان و عمل شايسته روى برند و خدا گناهان اين گروه را به نيكيها بدل مىكند، كه خدا آمرزگارى است مهربان. 71- و هر كه توبه و عمل شايسته كند، به سوى خدا بازگشتى پسنديده خواهد داشت. 72- و آنها كه به ناحق گواهى نمىدهند، و چون به ياوهاى برخورد كنند، بزرگوارانه [از آن] در مىگذرند «1»، 73- و كسانى كه هر گاه متذكر آيات پروردگارشان شوند، كور و كر با آن برخورد نمىكنند «2» 74- و آنان كه گويند: پروردگارا، از ناحيه همسران و فرزندانمان روشنى چشم به ما ارزانى دار و ما را پيشاهنگ پرهيزكاران قرار بده. 75- آنها به خاطر صبرى كه كردهاند، غرفه [هاى بهشت] را به پاداش گيرند «3» و در آن با درود و سلام روبرو شوند. 76- جاودانه در آن به سر برند، كه نيكو قرارگاه و منزلگاهى است. 77- بگو: اگر دعوت [عام خدا] در مورد شما [مطرح] نبود، با تكذيبى كه كردهايد، پروردگارم اعتنايى به شما نداشت بزودى [نتيجه تكذيب] گريبانگير [تان] خواهد شد. __________________________________________________ 1- مفهوم اين عبارت به بيان كاملتر در آيه 55 قصص (28) آمده است. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 2 انفال (8) و 23 زمر (39) آمده است. [.....] 3- توضيح بيشتر را در آيه 20 زمر (39) ملاحظه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 367 26- سوره شعراء به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- طا، سين، ميم. 2- اين آيات كتاب روشنگر است. 3- مباد خود را از [اندوه] اينكه ايمان نمىآورند به هلاكت اندازى «1». 4- اگر اراده كنيم، از آسمان معجزهاى بر آنها نازل مىكنيم كه در برابر آن با فروتنى سر فرود آرند. 5- هيچ سخن تازهاى از خداى رحمان بر آنها نمىرسيد، مگر اينكه از آن رويگردان بودند. 6- آنها تكذيب [و استهزا] كردند، ولى بزودى خبرهاى «2» آنچه استهزايش مىكردند به آنان خواهد رسيد. 7- آيا به زمين نمىنگرند كه چه بسيار از هر گونه [گياه] سودمندى در آن رويانديم. 8- براستى در اين [امور] نشانهاى است [از تدبير خدا]، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 9- بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 10- [به ياد آر] هنگامى كه پروردگارت موسى را ندا داد كه: به سراغ آن گروه ستمگر برو، 11- گروه فرعون [و توجه كن كه با هشدار تو] آيا [باز هم] پروا نمىكنند؟ 12- گفت: پروردگارا، از آن ترس دارم كه مرا دروغ پرداز بشمارند، 13- و تحمل [كافى] ندارم و بيانم رسا نيست «3» پس به هارون نيز [پيام] فرست [كه دستيار من باشد] «4»؟ 14- و آنها ادعاى گناهى بر گردن من دارند «5» مىترسم مرا به قتل برسانند. 15- گفت: هرگز با معجزات ما برويد «6» كه [همه جا] در كنار شما هستيم و [گفتگوى شما را] مىشنويم. 16- نزد فرعون برويد و بگوييد: ما پيامبر پروردگار جهانيان هستيم، 17- [مىخواهيم] كه دودمان يعقوب را در اختيار ما بگذارى. 18- [فرعون] گفت: مگر از كودكى تو را در كنار خويش پرورش نداديم و سالهايى از عمرت را در ميان ما به سر نبردى «7»؟ 19- و كار خودت را كردى [و رفتى] و ناسپاس هستى «8». __________________________________________________ 1- «لعل» در اينجا معنى نهى مىدهد بخش پايانى آيه 68 مائده (5) و نيمه دوم آيه 8 فاطر (35) مؤيد آن است. آيات 56 قصص (28)، 103 يوسف (12) و 2 طه (20) نيز به گونهاى ديگر آن را تأييد مىكند. 2- به زيرنويس آيه 5 انعام (6) مراجعه فرماييد. 3- معنى تحت اللفظ آن، «سينهام تنگ مىشود و زبانم گشوده نمىشود» است ولى اصطلاح را نمىتوان تحت اللفظ ترجمه كرد. 4- به آيات 29- 32 طه (20) توجه فرماييد. 5- اين گناه در آيه 33 قصص (28) بيان شده و جزئيات آن در آيه 15 قصص (28) آمده است. 6- به آيات 17- 23 طه (20) توجه فرماييد. 7- به آيات 7- 9 قصص (28) توجه فرماييد. 8- به آيه 15 قصص (28) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 368 20- موسى گفت: من آن كار را هنگامى مرتكب شدم كه گمراه بودم. 21- و از ترس شما گريختم، آن گاه پروردگارم مرا فرزانگى بخشيد و به پيامبرىام انتخاب كرد. 22- مگر اين نعمتى است كه بر من منت مىنهى كه دودمان يعقوب را به بردگى گرفتهاى «1»؟! 23- فرعون گفت: پروردگار جهانيان [كه مطرح كردهاى] چيست؟ 24- گفت: صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنهاست اگر به يقين دريابيد. 25- [فرعون] به اطرافيان خود گفت: آيا نمىشنويد [چه مىگويد]؟ 26- [موسى] اضافه كرد: پروردگار شما و نياكان شما. 27- [فرعون] گفت: پيامبرى كه بر شما فرستاده شده، ديوانه است. 28- [موسى] گفت: او صاحب اختيار شرق و غرب [جهان] و ما بين آنهاست اگر درك كنيد. 29- گفت: اگر معبودى جز من قائل باشى، زندانىات خواهم كرد. 30- [موسى] گفت: حتى اگر نشانه آشكارى [در مورد رسالتم] براى تو آورده باشم؟ 31- گفت: اگر راست مىگويى، آن را ارائه كن. 32- آن گاه چوبدست خود را انداخت، ناگهان اژدهايى آشكار شد. 33- و دستش را [از گريبان] «2» بيرون آورد، ناگاه در نظر بينندگان سپيد و روشن نمودار شد. 34- [فرعون] به اطرافيانش گفت: براستى جادوگرى است دانا، 35- كه با جادوى خود مىخواهد شما را از سرزمينتان آواره كند نظر شما چيست؟ 36- گفتند: [كار] او و برادرش را مسكوت بگذار و مأمورانى به شهرها بفرست، 37- تا هر جادوگر دانايى را به حضور تو آورند. 38- سرانجام جادوگران در وعدهگاه روزى معلوم «3» جمع آورى شدند، 39- و به مردم گفتند: آيا شما نيز مجتمع مىشويد؟ __________________________________________________ 1- اين بيان موسى پاسخ گفتار فرعون در آيه 18 همين سوره (شعرا) است كه گفت: تو را در خاندان خودمان پرورش داديم و موسى در لفافه مىگويد: از آن جهت كه دودمان يعقوب را به بردگى گرفتى و فرزندان ذكور آنها را به قتل مىرساندى، مادرم مرا در صندوق گذاشت و به رود نيل انداخت و دست تقدير مرا به خانه تو كشاند و اگر چنين ظلمى را در مورد دودمان يعقوب روا نمىداشتى، دليلى نداشت كه من به خانه تو كشانده شوم و به طور طبيعى در آغوش مادر پرورش مىيافتم. اين چه منتى است كه بر من مىگذارى؟ به آيات 4- 9 قصص (28) توجه فرماييد. لازم به يادآورى است كه مفسران گفتهاند: همزه استفهام در ابتداى اين آيه افتاده است و اين پديده در كلام عرب سابقه دارد مثل زبان فارسى، 2- براى توجيه افزوده: به آيه 12 نمل (27) توجه فرماييد. 3- منظور همان روز عيد ملى است كه در آيات 58 و 59 طه (20) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 369 40- تا اگر جادوگران پيروز شدند، همه از آنها پيروى كنيم. 41- و چون جادوگران آمدند، به فرعون گفتند: اگر ما پيروز شديم، آيا پاداشى خواهيم داشت؟ 42- گفت: آرى، و در آن صورت از مقربان [دربارم] خواهيد بود. 43- موسى به جادوگران گفت: هر هنرى داريد عرضه كنيد. 44- ريسمانها و چوبهاى خود را انداختند و گفتند: قسم به عزت فرعون كه ما پيروزيم. 45- موسى نيز چوبدست خود را انداخت، ناگهان [اژدهايى شد و] «1» ساختههاى دروغين آنها را بلعيد. 46- جادوگران [بىاختيار] به سجده درافتادند 47- گفتند: به پروردگار جهانيان ايمان آورديم، 48- پروردگار موسى و هارون. 49- [فرعون] گفت: چگونه قبل از آنكه اجازه دهم به او ايمان آورديد؟ بىترديد او بزرگ شماست كه شما را جادو آموخته است بزودى [نتيجه كارتان را] خواهيد ديد دست و پاى شما را به عكس يكديگر قطع مىكنم و همه شما را به دار مىآويزم. 50- گفتند: مسئلهاى نيست، به پيشگاه پروردگارمان باز مىگرديم «2». 51- اميدوارم پروردگارمان خطاى ما را ببخشد كه ما نخستين كسانى هستيم كه ايمان آورديم. 52- به موسى وحى كرديم كه: بندگان مرا شبانه راهى كن، زيرا شما مورد تعقيب قرار خواهيد گرفت «3». 53- فرعون مأمورانى به شهرها فرستاد 54- [و پيام داد كه] اينها گروهىاند كند، 55- و ما را به خشم آوردهاند، 56- و ما همگى آماده پيكاريم. 57- و [لى] ما فرعونيان را از باغها و چشمهسارها اخراج كرديم، 58- و از گنجها و اقامتگاههاى اشرافى، 59- [خواست ما] اين گونه بود و همه را به دودمان يعقوب به ميراث داديم. 60- [سپاهيان فرعون] به هنگام بر آمدن آفتاب از پى آنها تاختند. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 31 قصص (28) توجه فرماييد. 2- دنباله كلام ساحران متنبه شده را در آيه 72 طه (20) ملاحظه فرماييد. [.....] 3- ضمن اين دستور كه در اينجا به اختصار بيان شده، خدا مژده فرج و گشايشى نيز داده است كه در آيات 23- 31 دخان (44) تصريح شده است. ترجمه طاهرى، ص: 370 61- چون دو گروه يكديگر را مشاهده كردند، ياران موسى گفتند: به دام افتاديم. 62- [موسى] گفت: هرگز، پروردگار من با من است «1» و مرا هدايت خواهد كرد. 63- سپس به موسى وحى كرديم كه: چوبدست خود را به رود [نيل] بزن آن گاه از هم شكاف برداشت و هر پارهاى چون كوهى عظيم شد. 64- و فرعونيان را به آنجا كشانديم [و به دام انداختيم]. 65- و موسى را با همه همراهانش نجات داديم. 66- آن گاه ديگران را غرق كرديم. 67- براستى در اين [مورد] نشانهاى است [از تدبير خدا]، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 68- و بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 69- داستان ابراهيم را بر آنها بازگو. 70- هنگامى كه به پدر و قومش گفت: چه چيز را بندگى مىكنيد؟ 71- گفتند: بتهايى را بندگى مىكنيم كه پيوسته سر بر آستانشان داريم. 72- گفت: آيا وقتى آنها را [به نيايش] مىخوانيد، آواى شما را مىشنوند؟ 73- يا سود و زيانى براى شما دارند؟ 74- گفتند: [نه] ولى ديديم كه پدران ما بر اين شيوه بودند. 75- گفت: آيا توجه كردهايد كه آنچه را كه شما و نياكانتان بندگى مىكرديد، 76- گفت: آيا توجه كردهايد كه آنچه را كه شما و نياكانتان بندگى مىكرديد، 77- همه دشمن منند؟ مگر پروردگار جهانيان 78- كه مرا آفريده و هدايتم كرده است 79- و طعام و آشاميدنىام از [لطف] اوست، 80- و چون بيمار شوم، شفا مىبخشد، 81- و آن كه مرا مىميراند، سپس زندگى [دوباره] مىبخشد 82- و آن كه چشم اميد از او دارم كه در روز جزا لغزشم را ببخشايد. 83- پروردگارا، مرا فرزانگى بخش و به شايستگان ملحق ساز، __________________________________________________ 1- به آيه 46 طه (20) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 371 84- و در ميان آيندگان خوشنام گردان «1»، 85- و مرا در زمره وارثان بهشت پر نعمت قرار ده، 86- و پدرم را كه از گمراهان است بيامرز «2»، 87- و در آن روز كه [مردم] برانگيخته مىشوند، مرا رسوا مكن 88- [همان] روزى كه مال و فرزندان سودى نخواهد داشت، 89- [همه گرفتارند] مگر آن كس كه دلى پاك و سليم «3» به پيشگاه خدا آورد. 90- [در آن روز] بهشت در دسترس پرهيزكاران قرار داده مىشود 91- و دوزخ براى بيراهان آشكار خواهد شد «4»، 92- و به آنها گفته مىشود: معبودانى كه به جاى خدا بندگى مىكرديد، كجا هستند؟ 93- آيا مىتوانند شما را يارى دهند، و حتى خود را «5»؟! 94- آنها و بيراهان [ى كه پيرو آنها بودند] به دوزخ نگونسار خواهند شد، 95- با سپاهيان ابليس، يكسره. 96- آنجا با يكديگر به مخاصمه برخيزند و گويند: 97- به خدا سوگند كه در گمراهى آشكارى بوديم 98- كه شما را با پروردگار جهانيان برابر مىشمرديم. 99- تنها عامل گمراهى ما [همين] بزهكاران بودند. 100- اكنون هم كمك كار و دوست مهربانى نداريم «6». 101- اكنون هم كمك كار و دوست مهربانى نداريم. 102- كاش بازگشتى [به دنيا] «7» داشتيم تا در زمره مؤمنان قرار مىگرفتيم. 103- براستى در اين [امور] نشانهاى است و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 104- و بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 105- قوم نوح هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند. 106- آن گاه كه برادرشان نوح به آنان گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 107- من براى شما پيامبرى امين هستم، 108- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد 109- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است. 110- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 111- گفتند: چگونه تو را باور كنيم، در حالى كه افراد فرومايهتر پيرو تو هستند؟ __________________________________________________ 1- آيه 50 مريم (19) و 78 صافات (37) اشاره به پذيرش اين دعاى ابراهيم از جانب خدا دارد. 2- ابتدا به آيه 47 مريم (19) و بعد به آيه 114 توبه (9) توجه فرماييد. 3- بر عكس افرادى كه در قطب مخالف آنان قرار گرفتهاند و بيماردل معرفى شدهاند، به آيات 10 بقره (2)، 52 مائده (5)، 50 نور (24) و 29 محمد (47) توجه فرماييد. 4- به آيه 23 فجر (89) توجه فرماييد. 5- معنى و مفهوم دو آيه 92 و 93 همين سوره (شعرا) به بيان ديگر در آيه 25 عنكبوت (29) آمده است. 6- به آيه 67 زخرف (43) توجه فرماييد. 7- براى توجيه افزوده، به آيه 99 مؤمنون (23) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 372 112- [نوح] گفت: مرا با آنچه [در گذشته] مىكردند كارى نيست! 113- حسابشان تنها با پروردگار من است، اگر درست درك كنيد، 114- و من هرگز مؤمنان را طرد نخواهم كرد «1» 115- زيرا هشدار دهنده آشكارى بيش نيستم. 116- گفتند: اى نوح، اگر [از اين سخنان] باز نايستى، سنگسار خواهى شد. 117- گفت: پروردگارا، قوم من مرا دروغ پرداز شمردند. 118- ميان من و آنها [بحق] داورى كن و من و مؤمنان همراهم را نجات ده. 119- آن گاه او و همراهانش را در آن كشتى انباشته «2» نجات داديم، 120- و بقيه را غرق كرديم. 121- براستى در اين [امور] نشانهاى است [از تدبير خدا]، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 122- و بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 123- قوم عاد هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند 124- آن گاه كه برادرشان هود به آنان گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 125- من براى شما پيامبرى امين هستم، 126- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد، 127- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است. 128- چرا بر هر بلندى از سر هوس بنايى ايجاد مىكنيد؟ 129- و به خيال عمر جاويدان دژها مىسازيد؟ 130- و هنگامى كه [بر ديگران] دست مىگشاييد، همچون خودكامگان دست مىگشاييد؟ 131- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد، 132- از خدايى پروا كنيد كه شما را به نعمتهايى يارى داد كه خود [بهتر] مىدانيد، 133- شما را به وسيله دامها و فرزندان [تان] يارى داد، 134- و باغها و چشمهسارها، 135- [اگر در برابر پروردگار خود عصيان ورزيد] «3» از عذاب روزى بزرگ بر شما مىترسم. 136- گفتند: اندرز بدهى يا ندهى، براى ما يكسان است. __________________________________________________ 1- به آيه 52 انعام (6) توجه فرماييد. 2- انباشته از دامهاى مختلف نر و ماده به آيه 40 هود (11) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به آيات 15 انعام (6) و 13 زمر (39) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 373 137- اين [روش ما] جز شيوه پشتيبان نيست «1»، 138- و عذاب نخواهيم شد. 139- هود را دروغ پرداز شمردند، ما هم هلاكشان كرديم براستى در اين [امور] نشانهاى است، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 140- بىگمان پروردگار تو فرا دست و مهربان است. 141- قوم ثمود «2» نيز پيامبران را دروغ پرداز شمردند. 142- آن گاه كه برادرشان صالح «3» به آنان گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 143- من براى شما پيامبرى امين هستم، 144- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 145- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است. 146- آيا [تصور مىكنيد] در وضع كنونى خود، ايمن رها شدهايد؟ 147- در باغها و چشمهسارها، 148- و كشتزارها و درختان خرما، با آن شكوفههاى لطيفش؟ 149- و [به تصور جاودانگى ناز و نعمت] هنرمندانه از كوهها خانههايى مىتراشيد، 150- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 151- و از فرمان اسرافكاران اطاعت مكنيد، 152- كه در اين سرزمين تبهكارى مىكنند، نه اصلاح. 153- گفتند: جز اين نيست كه جادو زده شدهاى. 154- تو نيز بشرى همچون ما هستى اگر راست مىگويى، معجزهاى بياور. 155- گفت: اين ماده شترى است «4» كه سهمى از آب [چشمه] دارد، و روز معينى [از هفته] هم سهم شماست. 156- آزارى به آن نرسانيد كه عذاب روزى بزرگ شما را فرا خواهد گرفت. 157- و [لى] آن را از پاى در آوردند، سپس پشيمان شدند، 158- آن گاه عذاب آنان را فرا گرفت «5» براستى در اين [امور] نشانهاى است، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 159- بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. __________________________________________________ 1- اين عبارت همان مفهوم آيه 74 شعرا (همين سوره) را دارد. 2- ثمود از قبايل قديم عرب است كه پس از نابودى قوم عاد به وجود آمدند (آيه 74 اعراف) و به لحاظ معمارى، تمدن پيشرفتهاى داشتند (آيه 74 اعراف و 9 فجر). اين قوم متعاقب مخالفت با پيامبرشان صالح از ميان رفتند. آيه 78 اعراف (7) عامل نابودى آنها را زلزله سختى معرفى كرده است. [.....] 3- صالح دومين نفر از پنج پيامبر عرب است چهار تن ديگر به ترتيب: هود، ابراهيم، شعيب و محمد عليهم السلام هستند. 4- ناقه صالح ويژگيهايى داشته كه در قرآن تصريح نشده است و مفسران توضيح دادهاند آنچه در قرآن در اين باره آمده در نيمه دوم آيه 73 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. 5- به آيه 78 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 374 160- قوم لوط نيز پيامبران را دروغ پرداز شمردند، 161- آن گاه كه برادرشان لوط به آنان گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 162- من براى شما پيامبرى امين هستم، 163- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 164- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است. 165- چرا از ميان جهانيان، مردان را [براى آميزش] انتخاب كردهايد؟ 166- و همسرانى را كه پروردگارتان براى شما آفريده است، رها مىكنيد حقا كه گروهى تجاوزگريد. 167- گفتند: اى لوط، اگر [از اين سخنان] باز نايستى، تبعيد خواهى شد. 168- گفت: [به هر حال] من از رفتار شما سخت منزجرم. 169- پروردگارا، من و خانوادهام را از [شئامت] رفتارشان نجات ده «1». 170- سرانجام او و همه خانوادهاش را نجات داديم، 171- مگر پير زنى كه [همراه بزهكاران] باقى ماند «2». 172- آن گاه ديگران را درهم كوفتيم. 173- و بارانى «3» بر آنان باريديم و باران هشدار داده شدگان وحشتناك بود. 174- براستى در اين [امور] نشانهاى است [از تدبير خدا]، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 175- بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 176- اهالى «ايكه» «4» هم پيامبران را دروغ پرداز شمردند، 177- آن گاه كه شعيب به آنان گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 178- من براى شما پيامبرى امين هستم، 179- از خدا پروا كنيد و مطيع من باشيد. 180- از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم، پاداش من، تنها بر عهده پروردگار جهانيان است. 181- پيمانه را تمام بدهيد و كسر نگذاريد، 182- و با ميزان درست بسنجيد، 183- حقوق مردم را كم برآورد نكنيد و در زمين تبهكارانه سركشى نكنيد، __________________________________________________ 1- با توجه به آنچه در آيه 36 ذاريات (51) آمده، لوط درخواستش را تنها براى خود و خانوادهاش مطرح كرده است. 2- براى شناخت آن پير زن، به آيه 83 اعراف (7) توجه فرماييد. 3- منظور سنگباران است به آيه 82 هود (11) توجه فرماييد. 4- به زيرنويس آيه 78 حجر (15) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 375 184- و از خدايى كه شما و گروههاى پيشين را آفريد، پروا كنيد، 185- گفتند: جز اين نيست كه جادو زده شدهاى، 186- تو نيز بشرى مثل ما هستى و البته تصور ما اين است كه يقيناً دروغ پردازى. 187- اگر راست مىگويى، پارهاى از آسمان را بر سر ما فرود آر «1». 188- گفت: پروردگارم به اعمال شما [و نوع مجازات آن] آگاهتر است. 189- او را دروغ پرداز شمردند و سرانجام عذاب روز تيره- كه عذاب روز بزرگى بود- آنها را فرا گرفت. 190- براستى در اين [امور] نشانهاى است [از تدبير خدا]، و [لى] بيشترشان سر ايمان نداشتند. 191- بىگمان پروردگار تو فرادست و مهربان است. 192- و اين [قرآن] نازل شده پروردگار جهانيان است. 193- [كه] روح الامين «2» آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى. 194- [كه] روح الامين آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى. 195- [كه] روح الامين آن را به زبان عربى روشن بر قلب تو نازل كرده است تا هشدار دهنده باشى. 196- و [اصول] آن در گفتار پندآموز [پيامبران] پيشين نيز هست. «3» 197- آيا همين نشانه براى آنان [كافى] نيست كه دانشوران دودمان يعقوب، قرآن را بخوبى مىشناسند «4». 198- اگر ما آن [قرآن] را بر يك غير عرب نازل كرده بوديم، 199- و او آن را بر مردم مكه مىخواند، [طبيعى است كه درك نمىكردند و] به آن ايمان نمىآوردند [ولى اكنون كه اعجاز آن را درك مىكنند، با كدام عذر سر باز زدهاند] «5». 200- اين گونه قرآن را بر دلهاى بزهكاران عرضه كرديم [تا با پذيرش يا انكارش، مورد آزمايش قرار گيرند]. 201- [ولى] به آن ايمان نمىآورند تا آنكه عذاب دردناك را ببينند «6»، 202- كه در حال غفلتشان ناگهان بر آنان فرا رسد، 203- [در آن حال] گويند: آيا مهلتى خواهيم يافت «7»؟ 204- آيا [باز هم] عذاب ما را به شتاب مىطلبند «8»؟ 205- آيا توجه كردهاى كه اگر سالها [ى ديگرى هم] آنها را [از زندگى] برخوردار كنيم، 206- باز هم [به دليل رفتارشان] عذاب موعود دامنگيرشان شود، __________________________________________________ 1- پاسخ اين كلام مغلطه آميزشان در آيه 44 طور (52) آمده است ضمناً اقوام ديگر نيز مشابه همين درخواست را از پيامبرشان داشتند اين درخواستها را در مورد قوم صالح در آيه 77 اعراف (7) و در مورد قوم نوح در آيه 32 هود (11) و در مورد قوم لوط در آيه 29 عنكبوت (29) و در مورد قوم هود در آيه 22 احقاف (46) و در مورد مشركين قريش در آيات 32 انفال (8) و 16 ص (38) ملاحظه فرماييد. 2- يكى از القاب جبرئيل است با آيه 97 بقره (2) مقايسه فرماييد. 3- به آيات 18 و 19 اعلى (87) توجه فرماييد. 4- به آيه 146 بقره (2) توجه فرماييد. 5- براى روشنتر شدن مفهوم آيه به آيه 44 فصلت (41) توجه فرماييد. 6- به آيه 85 غافر (40) توجه فرماييد. 7- پاسخ اين درخواستشان در آيه 40 انبياء (21) آمده است. [.....] 8- به آيات 32 انفال (8) و 16 ص (38) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 376 207- برخوردارى آنان [از دنيا] سودى به حالشان نخواهد داشت. 208- [مردم] هيچ شهرى را هلاك نكرديم، مگر اينكه [براى] يادآورى، هشدار دهندگانى آشكار داشتند «1» [اگر جز اين بود، ستمى نسبت به آنها بود] و ما ستمگر نبوديم «2». 209- [مردم] هيچ شهرى را هلاك نكرديم، مگر اينكه [براى] يادآورى، هشدار دهندگانى آشكار داشتند [اگر جز اين بود، ستمى نسبت به آنها بود] و ما ستمگر نبوديم. 210- اين قرآن را شياطين فرود نياوردهاند. 211- نه در خور اين كارند و نه توانش را دارند. 212- [زيرا آنها] از استماع [وحى الهى] بركنار هستند. 213- پس، در كنار خدا معبود ديگرى را [به نيايش] مخوان «3»، كه مستوجب عذاب گردى. 214- و [ابتدا] خويشان نزديكت را هشدار بده «4»، 215- و در برابر مؤمنانى كه پيروىات كردهاند، بالهاى مهربانى بگستران، 216- و اگر نافرمانىات كردند، بگو: من با روش شما بيگانهام. 217- و بر [خداى] فرادست مهربان توكل كن، 218- همان كه چون [به نماز و هر تلاشى] برخيزى، تو را مىبيند، 219- و گردش تو را در ميان اهل سجود [مىنگرد]. 220- براستى او شنوا و داناست. 221- آيا شما را آگاه كنم كه شياطين بر چه كسانى فرود مىآيند؟ 222- بر هر دروغ پرداز گناهكارى فرود مىآيند «5» 223- [كه براى تجسس] گوش فرا مىدارند و بيشترشان دروغ پردازند. 224- [پيامبر شما شاعر نيست] «6» شاعران كسانىاند كه بيراهان بدنبالشان روانند «7». 225- آيا توجه نكردهاى كه آنها در هر طريقى سرگردانند، 226- و سخنانى [به مبالغه] مىگويند كه [معتقد نيستند و] عمل نمىكنند، 227- مگر مؤمنان نيكوكار كه فراوان به ياد خدا هستند و پس از آنكه ستم ديدند، [با اشعار خود] انتقام گرفتند «8» و بزودى ستمگران متوجه خواهند شد كه به كدام بازگشتگاه باز مىگردند «9». __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در بخش پايانى آيه 15 اسراء (17) آمده است. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 44 يونس (10) آمده است. 3- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد. 4- منافاتى با جهانى بودن دعوت پيامبر (ص) كه در آيه 1 فرقان (25) و آيات ديگر آمده است، ندارد. 5- به آيه 83 مريم (19) توجه فرماييد. 6- به آيه 69 يس (36) توجه فرماييد. 7- آيه 224 همين سوره (شعرا) مربوط به دوران قبل از هجرت است كه اكثريت عظيم مكيان در صف مخالف قرار داشتند و شعراى آنان در هجو پيامبر (ص) اشعارى مىسرودند و عوام را تحريك به مخالفت مىكردند، لذا غالب مفسران عقيده دارند در اينجا شعراى آن دوره مورد نظر است. 8- منظور شعرايى است كه با اشعار خود، اشعارى را كه مشركين در هجو رسول خدا (ص) و طعن در دين او سرودهاند، رد كرده و پاسخ دادهاند. 9- به آيات 3- 8 تكاثر (102) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 377 27- سوره نمل به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- طا، سين اين آيات قرآن و كتابى روشنگر است، 2- كه هدايت و بشارتى است براى باورداران، 3- همانها كه به نماز مىايستند و زكات مىپردازند و به آخرت يقين دارند. 4- اعمال كسانى را كه به آخرت باور ندارند، در نظرشان آراستيم «1»، به گونهاى كه سرگشته شدهاند. 5- آنان كسانى هستند كه عذاب سختى دارند و در آخرت زيانكارترند. 6- مسلماً اين قرآن را از جانب فرزانهاى آگاه فرا مىگيرى. 7- [به ياد آر] آن گاه كه موسى [در تاريكى صحرا] به خانوادهاش گفت: من آتشى [از دور] ديدم [مىروم و] خبرى از آن براى شما مىآورم يا پاره آتشى كه گرم شويد. 8- چون به آتش رسيد، ندايى برخاست كه: مبارك باد آن كه در آتش است و آن كه پيرامون آن است و منزه است خداى صاحب اختيار جهانيان «2». 9- اى موسى، منم خداى فرادست و فرزانه، 10- چوبدست خود را بيفكن و چون موسى آن را ديد كه بسان مارى سبكخيز مىخزد، بازگشت و گريخت و برنگشت [خدا گفت:] اى موسى، مترس كه پيامبران در آستان من ترسى ندارند 11- مگر كسى كه مرتكب ظلمى شده باشد آن گاه [حتى او هم اگر] از پى بدى، به شايستگى تغيير روش دهد، [ايمن است] كه من آمرزگارى مهربانم. 12- دستت را در گريبانت فرو بر تا سپيد [و] بى آسيب خارج شود [اين] از جمله نه معجزهاى است «3» براى [دعوت] فرعون و قومش كه گروهى منحرفند. 13- ولى هنگامى كه نشانههاى روشن ما به آنها رسيد، گفتند: اين جادويى است آشكار. __________________________________________________ 1- به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد. 2- در مورد ندايى كه برخاست، مطلب كاملتر در آيات 12- 15 طه (20) آمده است. 3- به بعضى از آنها در قرآن اشاره شده است به آيات 60 بقره (2)، 108 و 117 اعراف (7) و 63 شعراء (26) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 378 14- با آنكه در دل به آن يقين داشتند، از سر ستم و سركشى انكار كردند ببين سرانجام تبهكاران چگونه بود. 15- به داود و سليمان دانشى [وسيع] «1» داديم، و گفتند: ستايش خداى را كه ما را بر بسيارى از بندگان با ايمان خويش برترى بخشيد. 16- سليمان از داود ارث برد «2» و گفت: اى مردم، زبان پرندگان به ما تعليم داده شده است و از هر نعمتى بهرهمند شدهايم، كه فضيلتى است آشكار «3». 17- سپاهيان سليمان از جن و انس و پرندگان در برابر او جمعآورى و [از پراكندگى] بازداشته شدند. 18- تا به سرزمين مورچگان رسيدند، مورى به ساير مورچگان گفت: به خانههاى خود درآييد كه سليمان و سپاهيانش ندانسته شما را پايمال نكنند. 19- سليمان از گفتار او دهان به خنده گشود و گفت: پروردگارا، به من توفيق ده تا نعمتت را كه بر من و پدر و مادرم ارزانى داشتهاى، سپاس دارم و به كار شايستهاى كه از آن خوشنود گردى، دست زنم و مرا به رحمت خويش در صف بندگان شايستهات درآر. 20- سليمان [از ميان سپاه خويش] جوياى حال پرندگان شد و گفت: چرا هدهد را نمىبينم مگر [بىاجازه] غيبت كرده است؟ 21- او را بسختى مجازات يا ذبحش مىكنم، مگر اينكه عذر موجهى [براى غيبتش] بياورد. 22- ديرى نپاييد كه [هدهد آمد و] گفت: به چيزى آگاهى يافتهام كه تو بدان آگاهى نيافتهاى و از سرزمين سبا «4» برايت خبرى موثق آوردهام. __________________________________________________ 1- نوع دانش داود در آيات 20 ص (38) و 16 همين سوره (نمل) آمده است. [.....] 2- منظور وراثت علم و دين است نه وراثت مال مؤيد آن آيات 5 و 6 مريم (19) است. 3- بيان سليمان در مورد معرفى نعمتهايى كه خدا به او ارزانى داشته، از باب دستورى است كه در آيه 11 ضحى (93) آمده است. 4- مفسران گفتهاند شهرى در يمن بوده است. ترجمه طاهرى، ص: 379 23- زنى را ديدم كه بر آنها پادشاهى مىكند و هر چيزى در اختيار او قرار داده شده است و [مخصوصاً] تخت بزرگى دارد «1». 24- متوجه شدم كه او و قومش به جاى خدا، خورشيد را مىپرستند و شيطان اعمالشان را در نظرشان آراست «2» و آنها را از راه [حق] بازداشت و هدايت نشدهاند، 25- [از راه بازشان داشته] كه در برابر خدا كه پنهان را در آسمانها و زمين به عرصه ظهور مىآورد، و آنچه پنهان و آشكار كنيد مىداند، سجده نكنند. 26- خداست كه معبودى جز او نيست و صاحب اختيار عرش بزرگ است. 27- [سليمان] گفت: خواهيم ديد كه راست مىگويى يا دروغ پردازى. 28- اينك نامه مرا ببر و بر آنها بيفكن، آن گاه دور شو و ببين چه واكنشى نشان مىدهند. 29- [ملكه سبا] گفت: اى سران [كشور]، نامه جالبى به من رسيده است. 30- آن [نامه] از جانب سليمان است و با «بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ» [آغاز شده است]، 31- [با اين مضمون كه] درصدد برترى جويى نسبت به من مباشيد و در برابر من از در تسليم درآييد. 32- [آن گاه] گفت: اى سران [كشور]، در مورد مسئلهام نظر بدهيد كه بدون حضور شما هيچ كار [مهمى] را فيصله ندادهام. 33- گفتند: ما نيرومند و جنگاوريم و ليكن اختيار به دست توست بررسى كن چه دستورى بدهى. 34- [ملكه] گفت: پادشاهان هر گاه شهرى «3» را تصرف كنند، تباهش مىكنند و عزيزان آن سرزمين را ذليل مىكنند، و پيوسته كارشان همين است. 35- من هديهاى براى آنها مىفرستم تا ببينم سفيران ما چه گزارشى باز مىآرند. __________________________________________________ 1- در مورد اين تخت در آيات 38- 42 همين سوره (نمل) سخن رفته است. 2- به آيه 36 زخرف (43) توجه فرماييد. 3- به زيرنويس آيه 58 بقره (2) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 380 36- هنگامى كه [سفير] نزد سليمان آمد، [سليمان] گفت: آيا مىخواهيد كمك مالى به من بدهيد؟ آنچه خدا در اختيار من قرار داده، بهتر است از آنچه به شما داده است شماييد كه به هديه خويش شادمانيد. 37- نزد آنها بازگرد با سپاهى بر آنها روى مىآوريم كه توان مقابله با آن را نخواهند داشت و با حقارت از آنجا بيرونشان مىرانيم. 38- [آن گاه] گفت: اى سران [سپاه]، كدام يك از شما تخت او را قبل از آنكه به حال تسليم نزد من آيند، برايم مىآورد؟ 39- يكى از جنيان درشت اندام گفت: من آن را قبل از آنكه از مجلس خويش برخيزى، به حضور تو مىآورم «1» و براى اين كار توانا و قابل اعتماد هستم. 40- [اما] آن كه دانشى [خاص] از كتاب [الهى] داشت، گفت: من قبل از آنكه چشم بر هم زنى، آن را برايت مىآورم و چون آن را در مقابل خود مستقر ديد، گفت: اين [توانايى] از بخشايش پروردگار من است تا بيازمايدم كه سپاس مىدارم يا كفران و هر كه سپاس دارد، به سود خود اوست، و هر كه كفران ورزد [به زيان او، كه] «2» پروردگار من بىنياز و كريم است. 41- آن گاه سليمان گفت: تختش را [تغيير شكل دهيد و] برايش ناشناس كنيد تا ببينيم متوجه مىشود يا نه. 42- وقتى كه [ملكه سبأ] آمد، از او پرسيدند: آيا تخت تو اين گونه است؟ گفت: گويا خودش است و قبل از اين هم [از اعجاز شما] آگاه شده بوديم و تسليم هستيم. 43- آنچه به جاى خدا بندگى مىكرد، او را [از پرستش خدا] بازداشته بود و در زمره انكارورزان بود. 44- به او گفته شد: به حياط قصر درآى چون آن را مشاهده كرد، آن را استخرى عميق پنداشت و يكه خورد «3» [سليمان] گفت: [آب نيست] اين قصرى است فرش شده از قطعات بلور [ملكه] گفت: پروردگارا، من بر خود ستم كردهام و [اينك] به همراه سليمان در برابر خداى صاحب اختيار جهانيان تسليم هستم. __________________________________________________ 1- در مورد اين عاملان كارهاى فوق العاده، به نيمه دوم آيه 12 سبأ (34) توجه فرماييد. 2- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد. 3- مجمع البيان ذيل اين آيه نقل كرده است كه: روايت شده وقتى ملكه سبا صحن را ديد، گفت: پسر داود براى كشتن من راهى جز غرق كردن به نظرش نرسيد. به زيرنويس آيه 42 قلم (68) هم توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 381 45- بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستاديم، [با اين پيام] كه: [تنها] خداى را بندگى كنيد، اما آنها دو گروه شدند و به مخاصمه پرداختند «1». 46- [صالح] گفت: اى قوم من، چرا به جاى رحمت، شتابزده خواهان عذاب هستيد؟ «2» چرا از خدا آمرزش نمىخواهيد، بسا كه مورد رحمت قرار گيريد؟ 47- گفتند: ما تو و همراهانت را به شگون بد گرفتهايم گفت: شگون بد [و مصائب و سرنوشت] شما در اختيار خداست، بلكه [در برابر او] مورد آزمايش قرار گرفتهايد. 48- در آن شهر نُه دسته كوچك بودند «3» كه در آن سرزمين تبهكارى مىكردند، نه اصلاح. 49- [آنها] گفتند: بياييد همقسم شويد به خدا كه به او و خانوادهاش شبيخون بزنيم، آن گاه به خونخواهش بگوييم: ما در جريان قتل خانوادهاش نبوديم و راست مىگوييم. 50- دسيسه سختى [براى قتل صالح] كردند، ما هم [متقابلًا] دسيسه كرديم، ولى نفهميدند «4». 51- ببين سرانجام دسيسه آنان چگونه بود آنها و قومشان را به تمامى هلاك كرديم. 52- اينك خانههايشان به كيفر ستمى كه كردند ويران و تهى مانده «5» كه در اين [امر] براى اهل دانش نشانهاى است. 53- و كسانى را كه ايمان آورده و پرهيزكار بودند نجات داديم «6». 54- و لوط را [به ياد آر] آن گاه كه به قوم خود گفت: چرا به عملى بىشرمانه دست مىزنيد با آنكه [زشتى آن را] مىبينيد؟ 55- چرا به جاى زنان، براى كامرانى به مردان روى مىآوريد؟ حقا كه گروهى جاهل هستيد. __________________________________________________ 1- داستان اين مخاصمه در آيات 75 و 76 اعراف (7) آمده است. 2- با آيه 77 اعراف (7) مقايسه فرماييد. 3- «رهط» به گروهى از مردان مىگويند كه عده آنها كمتر از ده نفر باشد. 4- به آيه 182 اعراف (7) توجه فرماييد. 5- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. [.....] 6- به بخش انتهايى آيه 128 اعراف (7) وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 382 [ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 10:2 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||