سوره احزاب ترجمه طاهرى، ص: 422
31- و [متقابلًا] هر كه از شما فرمانبردار خدا و پيامبرش باشد و به شايستگى عمل كند، پاداش او را [نيز] دو برابر خواهيم داد «1»، و روزى بزرگوارانه برايش فراهم كنيم.
32- اى همسران پيامبر، اگر پرهيزكار باشيد، [مقام والايى خواهيد داشت، به گونهاى كه] هم سطح هيچ يك از [ساير] زنان نخواهيد بود، پس در گفتار ناز و نرمش به كار نبريد كه بيمار دل به طمع افتد و به شيوهاى شايسته سخن گوييد.
33- در خانههاى خود آرام گيريد و همچون جلوهگرى جاهليت پيشين جلوهگرى نكنيد و به نماز بايستيد و زكات بدهيد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد، [صدور اين دستورات] فقط [از آن جهت است كه] خدا مىخواهد پليدى را از شما خانواده رسالت دور كند و شما را [از هر عيبى] پاك و منزه گرداند «2»،
34- و از آيات خدا و حكمت كه در خانههاى شما خوانده مىشود، ياد كنيد كه خدا باريك بين و آگاه است.
35- خدا براى [تمامى] مردان و زنان مسلمان و با ايمان، فرمانبردار [خدا] «3»، راستگوى، شكيبا، فروتن، انفاقگر، روزهدار، پاكدامن و آنها كه بسيار ياد خدا مىكنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است.
__________________________________________________
1- اين پاداش دو برابر، خاص همسران پيامبر (ص) نيست، به آيات 52- 54 قصص (28) و 28 حديد (57) توجه فرماييد.
2- تبديل ضميرهاى جمع مؤنث به جمع مذكر به خاطر لفظ «اهل» است كه مذكر است آيه 73 هود (11) در مورد ابراهيم (ع) نيز از همين مقوله است و توجه داريم كه ابراهيم در آن هنگام فرزندى نداشته است عكس اين موضوع را به خاطر مؤنث بودن كلمه «نفس» در آيات 27- 30 فجر (89) ملاحظه فرماييد.
3- تفسير طبرى ذيل آيه 43 آل عمران (3) از قول پيامبر (ص) نقل كرده است كه هر جا در قرآن ذكر قنوت گرديده، منظور فرمانبردارى از خداست. [.....]
ترجمه طاهرى، ص: 423
36- براى هيچ مرد و زن مؤمنى شايسته نيست كه وقتى خدا و پيامبرش به كارى فرمان دهند، اختيارى در كار خويش براى خود قائل باشد و هر كه خدا و پيامبرش را نافرمانى كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.
37- [به ياد آر] زمانى را كه به [زيد ابن حارثه] كسى كه خدا نعمت [اسلام] و تو نيز نعمت [آزادىاش] بخشيدى، [به نصيحت] مىگفتى: همسرت را نگاهدار و از خدا پروا داشته باش [و متاركه نكن]، و در دل مطلبى را [در مورد امكان ازدواج خودت با او در صورت سرپيچى زيد] پنهان مىداشتى كه خدا آن را آشكار كرد و [چون اين ازدواج، شكستن سنتهاى جاهلى محسوب مىشد «1»] از [سرزنش] مردم مىترسيدى «2»، در حالى كه خدا سزاوارتر است كه از او بترسى و آن گاه كه زيد نيازش را از همسرش برآورد [و متاركه كرد]، او را به نكاح تو درآورديم تا براى مؤمنان در امر ازدواج با همسران پسر خواندههاى خويش كه نيازشان را از آنها برآورده [و متاركه كرده] اند، گناهى نباشد، و فرمان خدا انجام يافتنى است.
38- هيچ گونه محظورى بر پيامبر در آنچه خدا بر او مقرر داشته است، نيست، [سنت شكنى را] خدا ميان پيامبران گذشته «3» [بدرستى] سنت نهاده است، و فرمان خدا سنجيده و دقيق است،
39- همانها كه پيامهاى الهى را مىرسانند و [تنها] از او مىترسند و از هيچ كس جز او ترسى ندارند و خدا به عنوان حسابرس كافى است.
40- محمد پدر هيچ يك از مردان شما [و از جمله زيد] نيست «4»، بلكه پيامبر خدا و مُهر پيامبران است «5» و خدا به هر چيزى داناست.
41- اى مؤمنان، خدا را فراوان ياد كنيد «6»،
42- و بامداد و شبانگاه [همواره] او را تقديس نماييد.
43- اوست كه به شما توجه و عنايت دارد- و فرشتگان او نيز «7»- تا شما را از تاريكيها به سوى روشنى برآورد و [خدا] نسبت به اهل ايمان همواره مهربان است.
__________________________________________________
1- زيد بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده پيامبر (ص) بود.
2- همان موضوعى است كه پيامبر به راز با يكى از همسرانش در ميان گذاشت و در آيه 3 تحريم (66) به طور سربسته آمده است.
3- منظور از كلمه «الذين» پيامبران خدا هستند به آيه بعدى و نيز آيه 77 اسراء (17) توجه فرماييد.
4- نتيجه حكمى است كه در آيه 4 احزاب (همين سوره) آمده است ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ.
5- خاتم به فتح تاء به معنى مُهر است و چون مُهر را در پايان نامه مىزنند، منظور اين است كه سلسله پيامبرى به او پايان يافته است.
6- به آيه 152 بقره (2) توجه فرماييد.
7- به آيات 7- 9 غافر (40) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 424
44- درودشان روزى كه او را ملاقات كنند، سلام است «1»، و براى آنها پاداشى بزرگوارانه آماده كرده است.
45- اى پيامبر، تو را نمونه و بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم،
46- و نيز دعوت كننده به سوى خدا، بر طبق روشى كه او معين كرده است و چراغى روشن.
47- و گرويدگان را بشارت ده كه از جانب خدا بخشايشى بزرگ خواهند داشت «2»
48- و از انكار ورزان و دورويان اطاعت مكن و به آزارشان بى توجه باش و بر خدا توكل كن كه خدا به عنوان كارگزار كافى است.
49- اى مؤمنان، هر گاه زنان مؤمن را به نكاح خود درآورديد و قبل از آميزش متاركه كرديد، از جهت شما هيچ گونه عدهاى بر عهده آنها نيست كه حسابش را نگاهداريد [با هديه مناسبى] بهرهمندشان سازيد «3» و به شيوهاى نيكو رهاشان سازيد.
50- اى پيامبر، همسران تو را كه مهرشان را پرداختهاى و زنان اسيرى كه در اختيار تو هستند و خدا از بهره جنگ به تو ارزانى داشته است، بر تو حلال كرديم و نيز دختران عمو، دختران عمه، دختران دايى و دختران خاله كه با تو هجرت كردند [در صورت توافق و تعيين مهر، ازدواجشان با تو رواست] و نيز هر زن مؤمنى كه داوطلبانه [و بدون مهر] خود را به پيامبر ببخشد، به شرط موافقت پيامبر، [ازدواجش رواست. اين ازدواج بدون مهر] ويژه توست نه ساير مؤمنان «4» براى آنها حكم همسرانشان و اسيرانى را كه در اختيار دارند [جداگانه] به علم خود مقرر داشتهايم [برقرارى اين شرايط ويژه] از آن جهت بود كه [در امر ازدواجهاى ضرورى، به خاطر پيشبرد وظايف رسالت] هيچ مشكلى براى تو پيش نيايد و خدا آمرزگارى است مهربان.
__________________________________________________
1- به آيات 23 و 24 رعد (13) و 73 زمر (39) و 58 يس (36) توجه فرماييد.
2- اين فضل كبير در نيمه دوم آيه 22 شورى (42) توضيح داده شده است ضمناً به آيات 17 سجده (32) و 35 ق (50) هم توجه فرماييد.
3- به شرحى كه در آيه 236 بقره (2) آمده است بديهى است اين بهرهمند ساختن علاوه بر نصف مهريه است كه در آيه 237 بقره (2) آمده است.
4- ابن عباس و برخى ديگر از مفسران عقيده دارند كه پيامبر در عمل هرگز با هيچ زنى با اين كيفيت ازدواج نكرد (تفسير نمونه).
ترجمه طاهرى، ص: 425
51- [پذيرش پيشنهاد] هر يك از زنان را [كه افتخار همسرى تو را بدون مهر مىخواهند] به تمايل خودت [مىتوانى] به تأخير اندازى و هر كه را خواهى بپذيرى و هر كه را كه دور داشتهاى، اگر باز پذيرى، بر تو محظورى نيست اين [اختيار تو از جانب خداست] مناسبتر است به اينكه ديده آنها روشن شود و اندوه نخورند و از رفتارى كه با همگىشان مىكنى خشنود گردند خدا هر چه در دلهاى شماست مىداند و خدا دانايى است بردبار.
52- از اين پس [نكاح] زنان [ديگر] بر تو حلال نيست و مجاز نيست كه همسران فعلىات را به همسر ديگر مبدل كنى، هر چند كه زيبايى آنها تو را به شگفت آورده باشد، مگر زنان اسيرى كه در قبضه تو در آمدند، و خدا مراقب هر چيزى است.
53- اى مؤمنان، به خانههاى پيامبر داخل نشويد، مگر اينكه براى صرف غذا دعوت شده باشيد «1»، بىآنكه [با ورود قبل از موعد] در انتظار فرا رسيدن وقت [غذا] بنشينيد، بلكه هنگامى كه شما را فرا خواندهاند، وارد شويد و پس از صرف غذا پراكنده شويد و سرگرم سخنى نشويد، كه اين رفتار پيامبر را مىآزارد و از [ابراز آن در برابر] شما شرم دارد، و [لى] خدا از [بيان] حق شرم ندارد و هنگامى كه از همسران پيامبر سؤالى داريد، از وراى پرده سؤال كنيد كه براى دلهاى شما و آنان پاك [دارنده] تر است سزاوار نيست كه پيامبر خدا را بيازاريد و پس از او همسرانش را هرگز به نكاح خود در نياوريد «2» كه از نظر خدا [خطايى] سنگين است.
54- [از خدا بترسيد كه] هر چيزى را كه آشكار كنيد يا پنهان داريد، [در هر حال] خدا به هر چيزى داناست.
__________________________________________________
1- حكم وارد نشدن بدون اجازه، اختصاص به خانه پيامبر (ص) ندارد و عمومى است به آيه 27 نور (24) توجه فرماييد.
2- شادروان دكتر رشاد خليفه در ترجمه انگليسى قرآن خود ذيل اين آيه در پانويس نوشته است: به موجب آيه 22 نساء (4) ازدواج با همسران پدر ممنوع شده است اين فرمان الهى احترام ما را نسبت به پدرانمان و زندگى خصوصىشان محفوظ نگاه مىدارد، زيرا ازدواج امرى است مقدس و رابطهاى است كاملًا خصوصى پيامبر هم براى مؤمنان زمان خود حكم پدر را داشته، لذا خدا آنها را از ازدواج با همسران پيامبر منع كرده است.
ترجمه طاهرى، ص: 426
55- براى زنان [نداشتن حجاب] در برابر پدران و پسران و برادران و برادر زادگان و خواهر زادگانشان ايرادى نيست و نه در برابر زنان [معاشر] شان و زنان اسيرى كه در اختيار آنهاست و از خدا پروا كنيد، كه خدا بر هر چيز گواه است.
56- بىگمان خدا و فرشتگانش بر پيامبر توجه و عنايت دارند شما مؤمنان هم [براى سير به سوى كمال] به او توجه و انعطاف داشته باشيد «1» و تسليم كامل [فرمان او] باشيد.
57- آنها كه [با مخالفت خود] خدا و پيامبرش را مىآزارند، خدا در دنيا و آخرت نفرينشان خواهد كرد و براى آنها عذابى ذلت بار آماده كرده است.
58- و آنها كه مردان و زنان با ايمان و بىگناه را [با اتهامهاى ناروا] مىآزارند، [بترسند كه آگاهانه] بار بهتان و گناهى آشكار را برداشتهاند.
59- اى پيامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو: روسرىهاى خويش را بر خود فرو پوشند كه مناسبتر است، از آن جهت كه [به متانت و وقار] شناخته شوند و مورد آزارِ [هرزگان] قرار نگيرند و [در مورد كوتاهيهاى گذشته] خدا آمرزگارى است مهربان.
60- هر گاه دورويان و بيماردلان و شايعه سازان شهر [از كار خود] باز نايستند، تو را بر [دفع] آنها بر مىانگيزيم، آن گاه جز مدت كوتاهى در همسايگى تو نپايند
61- در حالى كه نفرين شده هستند، [و] هر جا كه يافت شوند، دستگير و نابود گردند.
62- [لعنت دورويان و فتنه انگيزان را] خدا ميان گذشتگان [بدرستى] سنت نهاده است، و سنت خداى را هرگز دگرگون نخواهى يافت.
__________________________________________________
1- علامه طباطبايى در الميزان ذيل آيه 43 همين سوره (احزاب) و نيز ذيل همين آيه توضيح داده است كه انعطاف و توجه خدا به معنى رحمت و در مورد ملائكه به معنى استغفار و در مورد مردم به معنى درخواست رحمت براى پيامبر است. [.....]
ترجمه طاهرى، ص: 427
63- مردم درباره [فرا رسيدن] رستاخيز از تو مىپرسند بگو: علم آن خاص خداست خبر ندارى، بسا كه [زمان وقوعش] نزديك باشد «1».
64- خدا انكار ورزان را مورد نفرين خود قرار داده و آتشى سوزان براى آنها آماده كرده است،
65- جاودانه در آن به سر برند و كارساز و ياورى نخواهند يافت.
66- روزى كه چهرههاى آنها در آتش دگرگون مىشود، خواهند گفت: اى كاش از خدا و پيامبر اطاعت مىكرديم.
67- و مىگويند: پروردگارا، ما از بزرگان و سران خود اطاعت كرديم كه ما را از راه به در بردند.
68- پروردگارا، عذابشان را دو برابر گردان [زيرا علاوه بر خود، ما را هم گمراه كردند] و بسختى مورد نفرين خود قرارشان بده.
69- اى مؤمنان، مانند كسانى نباشيد كه موسى را آزردند «2» و خدا از آنچه [به افترا] گفتند، مبرايش ساخت «3» و او نزد خدا آبرومند بود.
70- اى مؤمنان، از خدا پروا كنيد و سنجيده و استوار سخن گوييد،
71- تا خدا هم كارهاى شما را به سامان آرد و گناهان شما را ببخشايد، و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، به كاميابى بزرگى دست يافته است.
72- ما [موهبت اختيار را به صورت] امانت «4» بر آسمانها و زمين و كوهساران عرضه داشتيم، [بنا به عدم استعداد] جملگى از تحمل آن [عاجز مانده و] سر باز زدند و از آن هراس داشتند و انسان [كه مستعد پذيرش آن بود] بار آن را بر عهده گرفت، ولى [با سوء استفاده از اختيار] همواره ستم پيشه و جهالت پيشه است،
73- [اين عرض امانت و تفويض اختيار] از آن جهت بود كه خدا دورويان و شرك زدگان را اعم از مرد و زن [مشخص و] مجازات گرداند و به رحمت خويش بر مردان و زنان مؤمن بازگردد و خدا آمرزگارى است مهربان.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه را با توضيح بيشتر در آيه 187 اعراف (7) ملاحظه فرماييد و توضيح خاصى را در آيات 6 و 7 معارج (70) ملاحظه فرماييد.
2- به آيه 5 صف (61) توجه فرماييد، ضمناً موارد اين آزار و افترا در قرآن تصريح نشده، روايات هم مختلف است.
3- به آيه 38 حج (22) توجه فرماييد.
4- پديده اختيار فقط مخصوص دوران كوتاه زندگى دنياست و در لحظه مرگ براى هميشه از انسان سلب مىگردد، بدون اينكه به هنگام رستاخيز و حيات آخرت بازگشت كند. در دوران كوتاه زندگى دنيا هم فرصت انتخاب و استفاده بهينه از اختيار، محدود به مقاطع خاصى از پيشامدهاى مختلف زندگى است لذا واژه امانت نام با مسمايى است براى اختيار، اين نظريه را كه منظور از امانت در آيه، اختيار است، دكتر على شريعتى و مهندس مهدى بازرگان، قرآن پژوهان بزرگ معاصر مطرح كردهاند و اللَّه اعلم.
ترجمه طاهرى، ص: 428
34- سوره سبأ
به نام خداى رحمان [و] رحيم
1- ستايش خاص خداست كه هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست، و در آخرت [نيز] ستايش خاص اوست «1»، و او فرزانه و آگاه است.
2- هر چه در زمين نفوذ كند و يا از آن برآيد، و هر چه از آسمان فرود آيد يا بر آن صعود كند، [همه را] مىداند و او مهربان و آمرزگار است.
3- انكار ورزان گفتند: قيامتى نخواهيم داشت «2» بگو: چرا، سوگند به پروردگارم كه از عالم غيب آگاه است، [رستاخيز] بىگمان به سراغتان مىآيد همسنگ ذرهاى در آسمانها و زمين از او پوشيده نيست و كوچكتر و بزرگتر از آن چيزى نيست، مگر اينكه در كتاب روشن [علم خدا] ثبت است «3»
4- تا مؤمنان نيكوكار را پاداش دهد آنها آمرزش و روزى بزرگوارانه دارند.
5- و آنان كه در برابر آيات ما جبهه گرفتند «4»، عذابى دردناك [ناشى] از اضطراب خواهند داشت.
6- اهل دانش [بخوبى] مىدانند كه قرآنى كه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، حق است و به راه [خداى] فرادست و شايسته ستايش هدايت مىكند.
7- و انكار ورزان مىگويند: آيا مىخواهيد مردى را به شما معرفى كنيم كه خبر مىدهد: آن گاه كه [پس از مرگ] سخت متلاشى شديد، به آفرينشى جديد باز مىآييد «5»؟!
__________________________________________________
1- براى روشن شدن منظور از حمد در آخرت، به آيه 74 زمر (39) توجه فرماييد.
2- نحوه بيان و استدلالشان را در آيات 38 نحل (16)، 66 مريم (19) و 78 يس (36) ملاحظه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 59 انعام (6) آمده است.
4- به آيات 5 انبياء (21)، 4 و 5 فرقان (25) و 43 همين سوره (سبأ) توجه فرماييد.
5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 10 و 11 سجده (32) آمده است.
ترجمه طاهرى، ص: 429
8- [مىگويند] آيا دروغ به خدا نسبت داده «1» يا به نوعى جنون گرفتار شده است؟ [هيچ كدام] بلكه كسانى كه به آخرت باور ندارند، در عذاب و گمراهى بىپايان قرار گرفتهاند.
9- آيا [انكار ورزان] به آسمان و زمين در اطرافشان نمىنگرند [و نمىدانند كه قادر به گريز از آن نيستند]؟ اگر بخواهيم آنها را در زمين فرو مىبريم يا پارههايى از آسمان را بر سرشان مىافكنيم. قطعاً در اين [هشدار] براى هر بنده بازآينده [به پيشگاه خدا] نشانهاى است.
10- به داود از جانب خويش فضيلتى بزرگ بخشيديم «2»، [و گفتيم] اى كوهها، [در تسبيح خدا] با او هماواز شويد «3»، و پرندگان را [در خدمتش گماشتيم] «4»، و آهن را برايش نرم گردانديم،
11- [و گفتيم] كه زرههاى بلند با بافت منظم بساز، و به شايستگى عمل كنيد كه به آنچه مىكنيد بينا هستم.
12- و باد را در خدمت سليمان [گماشتيم] «5» كه صبحگاهان راه يك ماهه را طى مىكرد و عصرگاهان نيز راه يك ماهه را «6» و چشمه مس مذاب را برايش روان ساختيم و گروهى از ديوان به فرمان پروردگارش در خدمت او كار مىكردند و هر يك از آنها كه از فرمان ما منحرف مىشد، عذاب سوزانش مىچشانديم.
13- آنها براى سليمان هر چه مىخواست، از محرابها و مجسمهها و ظروف بزرگ در حد استخر و ديگهاى عظيم ثابت مىساختند اى خاندان داود، در عمل سپاسگزار باشيد ولى اندكى از بندگان من سپاسگزارند.
14- هنگامى كه مرگ را بر سليمان مقرر داشتيم، تنها يك جانور خاكى كه عصايش را جويد، ديوان را از مرگ وى خبردار كرد و چون پيكر سليمان فرو افتاد ديوان دريافتند كه اگر از اسرار ناپيدا آگاه بودند، در عذاب ذلت بار باقى نمىماندند.
__________________________________________________
1- به آيات 44- 46 حاقه (69) توجه فرماييد.
2- اين فضيلت را در اواسط آيه 251 بقره (2) و آيه 20 ص (38) ملاحظه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، به آيه 18 ص (38) توجه فرماييد.
4- براى توجيه افزوده، به آيه 79 انبياء (21) توجه فرماييد.
5- اين جمله در اين آيه مجمل آمده، ولى در آيه 36 ص (38) كامل بيان شده است. [.....]
6- «غدو» مدت صبح تا ظهر است و «رواح» ظهر تا غروب.
ترجمه طاهرى، ص: 430
15- در محل سكونت [مردم] سبأ «1» دو باغ [بزرگ] از سمت راست و چپ [قرار داشت] كه نشانهاى [از قدرت الهى] بود [به آنها گفتيم:] از روزى پروردگارتان بخوريد و شكرگزار او باشيد «2» شهرى مصفا [داريد] و پروردگارى آمرزگار.
16- پس، [از سپاسگزارى] رويگرداندند، ما هم سيل ويرانگرى را بر آنها فرستاديم كه دو بوستانشان را به تلخستان و شوره گز و اندكى درخت كُنار بدل كرديم.
17- به سزاى ناسپاسىشان آنها را اين [گونه] كيفر داديم آيا جز ناسپاسان را مجازات مىكنيم؟
18- ميان آنها و شهرهايى كه در آن بركت ايجاد كرده بوديم «3»، آباديهاى پيوسته پديد آورديم و سير و سفر [آسان] را در [فواصل] آنها مقرر داشته بوديم [و گفتيم:] شب و روز بين آنها با امنيت سفر كنيد.
19- ولى [با ناسپاسى و به زبان حال] گفتند: پروردگارا، ميان [سفرهاى] ما فواصل بيشترى ايجاد كن، [تا بينوايان نتوانند همچون اغنيا براحتى سفر كنند و با اين گفتار] بر خويش ستم كردند ما هم به تمامى تار و مارشان كرديم، به گونهاى كه آنان را [موضوع] داستانها قرار داديم قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزار نشانههايى است.
20- ابليس گمان خود را در مورد آنان به تحقق رساند «4»، و جز گروهى از مؤمنان «5» همه او را پيروى كردند.
21- در صورتى كه شيطان بر آنها سلطهاى نداشت «6»، [آنها به اختيار خود پيروىاش كردند «7» پديده اختيار را مقرر نداشتيم] مگر براى اينكه كسى را كه به آخرت باور دارد، از كسى كه درباره آن در ترديد است، بازشناسيم كه پروردگار تو بر هر چيز نگاهبان است.
22- بگو: افرادى را كه به جاى خدا [معبود خود] تصور كردهايد، [بر حوايج خود] بخوانيد «8» همسنگ ذرهاى در آسمانها و زمين اختيار ندارند و نه در [تدبير] آسمان و زمين شركتى دارند و نه از جانب آنها حمايتى براى خدا وجود دارد «9».
__________________________________________________
1- سبا نام قوم و كشورى در جنوب غربى عربستان بوده است كه اكنون يمن نام دارد. اين قوم كه در هزاره سوم قبل از ميلاد زندگى مىكردند، در تاريخ عربستان جنوبى نقش مهمى داشتهاند و نخستين قومى بودند كه در آن منطقه به تمدن بزرگى دست يافتند بخصوص در آبيارى و سدسازى مهارت زيادى داشتند. سد مأرب كه در حومه پايتخت اين كشور احداث شده بود، نماينده هنر و تمدن آنان بوده و سيل بزرگى كه در آيه بعد (16 سبا) به آن اشاره شده است، اين سد را در هم شكست و قوم سبا را در كشورهاى اطراف پراكند. طول اين سد حدود 800 قدم بوده كه تقريباً يك سوم سمت غربى آن هنوز باقى است (مأخوذ از توضيحات استاد خرمشاهى ذيل اين آيه).
2- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
3- غالب مفسران عقيده دارند كه منظور سرزمين شامات است بعضى از مفسران هم گفتهاند منظور آباديهاى صنعاء است تفسير نمونه با استدلال منطقى خود نتيجه گرفته كه نظر دوم محتملتر است و اللَّه اعلم.
4- گمان شيطان را در آيات 16 و 17 اعراف (7) ملاحظه فرماييد.
5- اين گروه از مؤمنان به بيان ديگر در آيات 82 و 83 ص (38) تعريف شدهاند.
6- شيطان عدم سلطه خود را در قيامت به شكل جالبى توضيح مىدهد، به آيه 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
7- براى توجيه افزوده، به آيه 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
8- به آيه 48 نساء (4) توجه فرماييد.
9- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 56 اسراء (17) آمده است.
ترجمه طاهرى، ص: 431
23- در برابر او شفاعت [و امدادهاى غيبى فرشتگان] «1» سودمند نيست، مگر براى كسى كه خودش براى او اذن داده باشد وقتى كه اضطراب از قلوب فرشتگان فرو نشست، [به مقامهاى بالاترشان] «2» مىگويند: پروردگارتان چه گفت؟ مىگويند: [به] حق [دستور داد]، كه والا و بزرگ است «3».
24- بگو: چه كسى از آسمانها و زمين به شما روزى مىدهد؟ [در مقابل سكوت يا مغلطه آنها] خودت بگو: خدا، و مسلماً [يكى از بين] ما و شما بر راه هدايت است، يا در گمراهى آشكار.
25- بگو: شما از جرايمى كه ما مرتكب مىشويم، بازخواست نمىشويد و ما هم در مورد عملكرد شما بازخواست نخواهيم شد «4».
26- و اضافه كن: پروردگارمان [روز رستاخيز] همه ما را گرد مىآورد، آن گاه ميان ما به حق داورى خواهد كرد، كه او داور داناست.
27- بگو: كسانى را كه [در توان و تدبير] با خدا شريك فرض كردهايد، به من نشان دهيد [كه آيا اختيار و تأثيرى در جهان دارند]، هرگز بلكه تنها اوست خداى فرادست و فرزانه.
28- تو را فقط به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده براى تمامى مردم فرستادهايم، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
29- و مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده [ى رستاخيز] چه وقت فرا مىرسد؟
30- بگو: [همين قدر بدانيد كه] ميعاد شما روزى است كه نه لحظهاى از آن به تأخير افتيد و نه به پيش.
31- انكار ورزان گفتند: ما اين قرآن و [كتب] قبل از آن را باور نخواهيم داشت كاش آن گاه كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان بازداشته مىشوند، مىديدى كه [چگونه] سخن يكديگر را رد مىكنند آنها كه [در دنيا] مقهور بودهاند، به سرورى خواهان گويند: اگر شما نبوديد، ما ايمان مىآورديم.
__________________________________________________
1- با آيه 26 نجم (53) مقايسه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، به آيه 164 صافات (37) توجه فرماييد.
3- از نظر هراس و اضطراب فرشتگان شفيع، با آيات 26- 28 انبياء (21) مقايسه فرماييد.
4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 134 بقره (2) و 41 يونس (10) آمده است ضمناً تعبير «اجرمنا» براى طرف خود و «تعملون» براى طرف مقابل، بر اساس دستورى است كه در آيه 125 نحل (16) وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ آمده است. [.....]
ترجمه طاهرى، ص: 432
32- سرورى خواهان به آنان پاسخ دهند: چگونه ما شما را از راه هدايت كه به شما عرضه شده بود باز داشتيم؟! شما خود بزهكار بوديد [كه به دنبال ما راه افتاديد].
33- و مقهور شدگان [خطاب] به سرورى خواهان گويند: دسيسههاى شب و روز [شما بود كه موجب فريب ما شد]، آن گاه كه به ما دستور مىداديد خدا را انكار و براى او [در قدرت و تدبير] همتايانى قايل شويم «1»، و چون عذاب را ببينند، ابراز پشيمانى كنند «2» و زنجيرها [ى عذاب] را بر گردن انكار ورزان قرار دهيم، آيا جز در برابر آنچه كردهاند، مجازات مىشوند؟
34- هيچ هشدار دهندهاى را در هيچ شهرى نفرستاديم، مگر آنكه طبقه عياش آن گفتند: ما پيامى را كه مأمور [ابلاغ] آن شدهايد، انكار مىكنيم.
35- و گفتند: اموال و فرزندان ما بيشتر است، و عذاب نخواهيم شد «3».
36- بگو: پروردگار من روزى را بر هر كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند، ولى بيشتر مردم نمىدانند.
37- اموال و فرزندان شما [فضيلتى] نيست كه شما را بخوبى به درگاه ما نزديك گرداند، مگر آنها كه ايمان آورند و به شايستگى عمل كنند كه در قبال رفتارشان پاداش چندين برابر «4» دارند و در غرفهها [ى بهشت] «5» ايمنند «6».
38- و آنان كه در برابر آيات ما جبهه مىگيرند «7»، براى مجازات احضار خواهند شد.
39- بگو: پروردگار من روزى را بر هر كه از بندگانش كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند و هر چه انفاق كنيد، عوض مىبخشد و او بهترين روزى دهنده است.
__________________________________________________
1- مخاصمه جهنميان كه در سه آيه اخير آمده، به بيان ديگر در آيات 38 و 39 اعراف (7)، 21 ابراهيم (14) و 47 و 48 غافر (40) آمده است.
2- «اسرار» از كلمات اضداد است و اينجا معنى آشكار كردن دارد آيات 38 و 53 اعراف (7)، 12 سجده (32)، 66- 68 احزاب (33)، 37 فاطر (35)، 29 فصلت (41)، 38 زخرف (43)، 40 نبأ (78) و حتى مفاد همين آيه مورد بحث (33 سبأ) و بسيارى آيات ديگر كه ابراز پشيمانى گنهكاران را نشان مىدهد، مؤيد معنايى است كه انتخاب كردهايم، علاوه بر آن به موجب آيه 9 طارق (86) و 10 و 11 عاديات (100) آيات مشابه ديگر، در آن روز جايى براى پردهپوشى هيچ پديدهاى نيست.
3- پاسخ اين گفتار جاهلانه در آيات 116 آل عمران (3) و 55 و 56 مؤمنون (23) آمده است، و به هنگام عذاب ناگزير مفاد آيات 27- 29 حاقه (69) را بر زبان مىآورند.
4- به آيه 160 انعام (6) توجه فرماييد.
5- براى توجيه افزوده، با آيه 58 عنكبوت (29) مقايسه فرماييد.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 46 كهف (18) آمده است.
7- به زيرنويس آيه 5 همين سوره (سبأ) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 433
40- روزى كه خدا همه را احضار «1» كند، به فرشتگان خواهد گفت: آيا اينان شما را معبود خود مىگرفتند؟!
41- پاسخ دهند: تو را تقديس مىكنيم، كارساز ما تويى نه آنها آنها شياطين را «2» بندگى مىكردند و بيشترشان به آنان اعتقاد داشتند.
42- اكنون نفع و ضررى براى يكديگر نخواهيد داشت و به ستمگران خواهيم گفت: عذاب آتشى را كه دروغ مىشمرديد، بچشيد «3».
43- چون آيات روشنگر ما بر آنها خوانده شود، گويند: او مردى است كه مىخواهد شما را از آنچه پدرانتان بندگى مىكردند باز دارد «4» و [نيز] گويند: سخنانش جز دروغى به هم بافته نيست و انكار ورزان در مورد سخن حقى كه بر آنها عرضه شد، گفتند: اين جز جادويى آشكار نيست «5».
44- در حالى كه قبل از تو به مشركان عرب كتابى نداده بوديم كه آن را بخوانند [و براى انكار تو، به آنها استناد كنند] و هشدار دهندهاى هم بر آنها نفرستاده بوديم.
45- پيشينيان آنها نيز [پيامبران را] دروغ پرداز شمردند، و اين انكار ورزان يك دهم امكاناتى كه به آنها داده بوديم ندارند، با وجود اين، پيامبران مرا دروغ پرداز شمردند [ديديد] تعرض من چگونه بود «6»؟!
46- بگو: فقط شما را يك اندرز مىدهم: به صورت جمعى «7» و فردى براى خدا به پا خيزيد، و بينديشيد كه معاشر شما مبتلا به جنون نيست «8» او فقط هشدار دهندهاى است براى شما، پيش از رسيدن عذابى سخت.
47- بگو: هر پاداشى كه از شما خواسته باشم، ارزانى خودتان پاداش من تنها بر عهده خداست و او بر هر چيزى ناظر است «9».
48- بگو: پروردگار من كه داناى رازهاى نهان است، حق را [بر باطل] «10» مىافكند.
__________________________________________________
1- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
2- با آيه 117 نساء (4) مقايسه فرماييد.
3- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد.
4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 94 اسراء (17) آمده است.
5- مفهوم آيه به بيان سادهتر در آيه 2 انبياء (21) آمده است.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 9 روم (30) و 82 غافر (40) آمده است.
7- كلمه «مثنى» در اينجا بيانى است سمبليك براى اشاره به جمع. [.....]
8- اشاره به گفتار ناشايست مخالفان در مورد پيامبر خداست كه در آيات 6 حجر (15)، 36 صافات (37)، 14 دخان (44) و 51 قلم (68) آمده است.
9- همه پيامبران همين را گفتند در مورد نوح، هود، صالح، لوط و شعيب به آيات 109، 127، 145، 164 و 180 شعراء (26) توجه فرماييد.
10- براى توجيه افزوده، به آيه 18 انبياء (21) توجه فرماييد ضمناً اين دو آيه با آيه 81 اسراء (17) هم، هم معنى است.
ترجمه طاهرى، ص: 434
49- بگو: حق فرا رسيد، و باطل نه [جلوه جديدى را] مىتواند آغاز كند، و نه [جلوه گذشتهاش را] باز گرداند.
50- بگو: اگر من گمراه باشم، فقط به زيان خويش گمراه شدهام و اگر به راه هدايت باشم، نتيجه وحى پروردگار من است كه او شنوا و نزديك است.
51- كاش مىديدى آن گاه كه [انكار ورزان] مضطرب شوند بىآنكه راه گريزى داشته باشند، و از نزديك [به مجازات] گرفته شوند «1» [چگونه حقايق را بروشنى درك مىكنند] «2».
52- و [در آن حال] گويند: به قرآن ايمان آورديم و چگونه از مكانى دور [نسبت به دنيا] به ايمان دسترسى خواهند داشت «3»؟
53- با آنكه قبلًا آن را انكار مىكردند و [با گمانها و نسبتهاى نسنجيده] از دور تيرى به تاريكى رها مىكردند «4».
54- آن گاه ميان آنها و خواستههاشان «5» جدايى افتد، چنان كه قبل از آن هم در مورد همفكرانشان انجام شد زيرا [همه] آنان [نسبت به رستاخيز] در ترديدى آميخته به بدگمانى بودند.
35- سوره فاطر
به نام خداى رحمان [و] رحيم
1- ستايش خاص خداى آفريننده آسمانها و زمين است كه فرشتگان را با بالهاى [قدرت متفاوت] «6» دوگانه و سه گانه و چهارگانه، فرستادگانى [براى اجراى فرمان خود] «7»، در آفرينش هر چه بخواهد، مىافزايد، كه خدا بر هر كارى تواناست.
2- هر رحمتى را كه خدا در حق مردم بگشايد، باز دارندهاى نخواهد داشت، و هر نعمتى را كه باز دارد، فرستندهاى پس از او وجود ندارد و اوست فرادست و فرزانه «8».
3- اى مردم، نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد آيا آفرينندهاى جز خدا وجود دارد كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از راه بندگى او] بازگردانده مىشويد؟!
__________________________________________________
1- به آيه 3 ص (38) توجه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، با آيه 84 غافر (40) مقايسه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان روشنتر در آيات 84 و 85 غافر (40) و 23 فجر (89) آمده است.
4- مفهوم دو آيه اخير به بيان روشنتر در نيمه دوم آيه 90 و تمام آيه 91 يونس (10) آمده است، و نيز در آيه 18 نساء (4).
5- به آيه 12 سجده (32) توجه فرماييد.
6- علامه طباطبايى در الميزان گفته است: جهازى كه فرشتگان براى حركت از آسمان به زمين و بالعكس به آن مجهزند، «جناح» نامگذارى شده است و اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه فرشتگان دو بال نظير مرغان داشته باشند.
7- براى توجيه افزوده، پارهاى از مأموريتهاى آنان را در آيات 61 انعام (6) و 21 يونس (10) و 31 عنكبوت (29) و 80 زخرف (43) و 18 ق (50) و 10 و 11 انفطار (82) ملاحظه فرماييد.
8- مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 107 يونس (10) و 17 احزاب (33) آمده است.
ترجمه طاهرى، ص: 435
4- اگر تو را تكذيب مىكنند، [امر تازهاى نيست] قبل از تو [نيز] پيامبرانى مورد تكذيب قرار گرفتند و همه كارها به خدا بازگردانده مىشود «1».
5- اى مردم، بىگمان وعده خدا راست است، پس مباد زندگى دنيا فريبتان دهد، و شيطان «2» شما را در برابر خدا گستاخ گرداند.
6- شيطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن گيريد او فقط گروه خويش را فرا مىخواند تا همه دوزخى گردند «3».
7- انكار ورزان عذابى سخت [در انتظار] خواهند داشت و مؤمنان نيكوكار، آمرزش و پاداشى بزرگ.
8- آيا كسى كه رفتار زشتش در نظرش آراسته شده «4» و آن را نيكو مىپندارد [همچون كسى است كه واقع بين است]، خدا هر كه را بخواهد، گمراه كند «5» و هر كه را بخواهد [شايسته بيند]، هدايت كند «6»، مباد وجود تو به خاطر دريغ و اندوه بر آنها تباه گردد كه خدا داناست به آنچه مىكنند.
9- خداست كه بادها را فرستاد، آن گاه [آن بادها] ابرها را برانگيزند و [ماييم كه] ابرها را به سرزمينهاى خزان زده و خشك مىرانيم و زمين را پس از خزان و خشكىاش، بدان حيات مىبخشيم تجديد حيات [انسانها نيز] چنين است.
10- هر كه خواهان عزت است، عزت به تمامى دست خداست «7»، گفتار شايسته به سوى او اوج مىگيرد و عمل شايسته آن [گفتار] را رفعت مىبخشد «8» و آنان كه با دسيسه به تبهكارى مىپردازند «9»، عذابى سخت [در انتظار] خواهند داشت و [نهايتاً] دسيسه آنان تباه خواهد شد.
11- خدا شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه شما را به صورت زوجها [ى مرد و زن] درآورد و باردارى و وضع حمل هر مادهاى با آگاهى اوست و عمر طولانى به هيچ سالخوردهاى داده نشود و از عمرش كاسته نگردد، مگر اينكه در كتاب [علم خدا] ثبت شده، كه اين [كار] بر خدا آسان است.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 43 فصلت (41) آمده است.
2- براى توجيه ترجمه «غرور» به شيطان، به آيه 120 نساء (4) توجه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 4 حج (22) آمده است. [.....]
4- به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد.
5- به آيه 34 غافر (40) كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ توجه فرماييد.
6- به آيه 27 رعد (13) وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ توجه فرماييد.
7- به آيه 139 نساء (4) توجه فرماييد ضمناً مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در آيات 81 و 82 مريم (19) آمده است.
8- به آيه 24 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
9- مصداق آن را در آيات 33 سبا (34) و 22 و 23 نوح (71) ملاحظه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 436
12- دو دريا كه يكى شيرين و گواراست كه آشاميدنش خوش كام است و ديگرى شور و تلخ، يكسان نيستند و [لى] از هر يك ماهى تازه مىخوريد و زيورى براى آراستن خود از آن بيرون مىآوريد «1» و كشتيها را در آن مىبينى كه [سينه امواج را] مىشكافند تا از بخشايش خدا [روزى] بجوييد، و بسا كه سپاس داريد.
13- [با تغيير تدريجى فصول،] شب را در روز مىكشاند و روز را در شب، و خورشيد و ماه را در خدمت [شما] گماشت «2» كه هر يك تا سرآمد معينى روان است «3»، اين است خدا، پروردگار شما كه فرمانروايى خاص اوست و كسانى كه به جاى او [آنان را به نيايش] مىخوانيد، كمترين اختيارى [در برابر خدا] ندارند «4».
14- اگر [به فرياد] بخوانيدشان، نمىشنوند و به فرض اينكه بشنوند، پاسخ شما را نمىدهند و روز رستاخيز بندگى شما را نسبت به خودشان انكار مىكنند «5» و هيچ كس همچون [خداى] آگاه، تو را [از حقيقت امور] با خبر نخواهد كرد.
15- اى مردم، شما همه نيازمند خداييد و [تنها] خداست كه بىنياز و شايسته ستايش است «6».
16- اگر بخواهد، شما را [از ميان] مىبرد و خلق جديدى مىآورد «7»،
17- و اين [كار] بر خدا دشوار نيست.
18- هيچ كس بار گناه ديگرى را بر عهده نخواهد داشت «8» و اگر گرانبارى، كسى را براى [برداشتن] بارش فراخواند، هيچ بخشى از آن برداشته نخواهد شد، هر چند كه خويشاوند [وى] باشد «9» تنها كسانى را هشدار مىدهى [و تحت تأثير هشدار تو قرار مىگيرند] كه از [مجازات] پروردگارشان در نهان مىترسند و به نماز مىايستند و هر كه پاكى ورزد، به سود خويش پاكى مىورزد و سرانجام در پيشگاه خداست.
__________________________________________________
1- به آيه 22 رحمن (55) توجه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، به آيات 33 ابراهيم (14) و 12 نحل (16) توجه فرماييد.
3- به آيات 1 و 2 تكوير (81) توجه فرماييد.
4- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد.
5- به بخش پايانى آيات 28 يونس (10) و 63 قصص (28) و نيز براى روشنتر شدن به آيه 166 بقره (2) توجه فرماييد.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 8 ابراهيم (14) آمده است.
7- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 133 انعام (6) آمده است.
8- پاسخ ادعاى انكار ورزان است كه در آيه 12 عنكبوت (29) آمده است، مفاد اين آيه با آيات 25 نحل (16) و 13 عنكبوت (29) تناقضى ندارد، چرا؟ [.....]
9- به آيه 88 شعراء (26) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 437
19- نابينا و بينا برابر نيستند،
20- و نه تاريكيها و نور،
21- و نه سايه و حرارت آفتاب،
22- و نه هم بيدار [دلان] و خفته [دلان] «1» خدا [حقايق را] به هر كه خواهد [و شايسته بداند]، مىشنواند و تو خفتگان در گورها را شنوا نخواهى كرد «2».
23- تو فقط هشدار دهندهاى.
24- تو را بحق بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستادهايم و هيچ امتى نيست، مگر آنكه ميان آنها هشدار دهندهاى بوده است.
25- اگر تو را دروغ پرداز مىشمرند، پيشينيان آنها هم پيامبرانشان را كه نشانههاى روشن و گفتار پند آموز و كتاب روشن بر آنها عرضه كردند، دروغ پرداز شمردند «3».
26- آن گاه انكار ورزان را [به مجازات] گرفتم، [ديدى] تعرض من چگونه بود؟
27- آيا توجه نكردهاى كه خدا از آسمان بارانى فرستاد كه به وسيله آن ميوههاى رنگارنگ را رويانديم؟ و [بخشهايى] از كوهها [به صنع ما] طبقاتى است با رنگهاى گوناگون سفيد و قرمز و سياه تند؟
28- و [نيز] از مردم و جانوران و دامها كه همان گونه رنگهايشان مختلف است [آفريديم]؟ از ميان بندگان خدا، تنها دانشوران از [محاسبه] خدا نگرانند البته خدا فرادستى است آمرزگار.
29- كسانى كه كتاب خداى را تلاوت مىكنند و به نماز مىايستند و از آنچه روزيشان كردهايم، در نهان و آشكار انفاق مىكنند «4»، به تجارتى بدون زيان اميدوارند «5».
30- تا [خدا] پاداش آنها را به تمامى بدهد و از بخشايش خود در حق آنان بيفزايد «6»، كه او آمرزگارى است حقگزار.
__________________________________________________
1- براى روشن شدن منظور از «احياء و اموات» به آيه 122 انعام (6) توجه فرماييد.
2- به آيه 81 نمل (27) توجه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 34 انعام (6)، 41 انبياء (21) و 43 فصلت (41) آمده است.
4- به آيه 271 بقره (2) توجه فرماييد.
5- به آيات 10- 13 صف (61) توجه فرماييد.
6- به آيات 261 بقره (2) و 160 انعام (6) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 438
31- و هر چه از كتاب به تو وحى كردهايم، كلامى است حق كه كتب پيشين را تصديق مىكند بىگمان خدا به كار بندگانش آگاه و بيناست.
32- آن گاه اين كتاب را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم برخى از آنها در حق خويش ستمكار «1» و برخى ميانه رو هستند، و عدهاى ديگر به اذن خدا در نيكوييها سبقت مىگيرند كه اين برترى بزرگى است.
33- [آنها] در باغهاى جاويدان بهشت وارد خواهند شد، در آنجا به دستوارههاى زرين و مرواريد آراسته مىشوند، و لباسشان از ديباست.
34- و [به زبان حال] مىگويند: ستايش خداى را كه اندوه را از ما بزدود براستى پروردگارمان آمرزگارى است حقگزار
35- همان خدايى كه از بخشايش خود ما را در اين سراى جاويد جاى داد، كه در آنجا رنج و خستگى به ما نخواهد رسيد.
36- انكار ورزان آتش دوزخ را [در انتظار] خواهند داشت نه حكم [مرگ] بر آنان جارى مىشود تا بميرند و نه عذاب دوزخ بر آنها سبك مىشود هر ناسپاسى را اين گونه جزا مىدهيم.
37- آنان در آنجا فرياد مىزنند: پروردگارا، ما را بيرون آر تا عمل شايستهاى جز آنچه داشتيم داشته باشيم [جواب مىشنوند:] مگر عمر طولانى به شما نداديم تا هر كه پند پذير است، در آن [مدت] پند پذيرد و هشدار دهنده هم به سراغ شما آمد؟ اكنون [عذاب را] بچشيد كه ستمگران ياورى ندارند.
38- خدا به اسرار آسمانها و زمين و راز دلها داناست «2».
__________________________________________________
1- براى روشن شدن چگونگى اين ستم، به آيه 14 شورى (42) توجه فرماييد.
2- به آيه 19 غافر (40) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 439
39- اوست كه شما را در زمين جانشين [پيشينيان] كرد پس هر كه انكار ورزد، زيان انكارش بر خود اوست و اين انكارشان نزد خدا جز نسبت به آنها نمىافزايد، و بر آنان جز زيان به بار نمىآرد.
40- بگو: آيا توجه كردهايد به معبودهاى خود كه به جاى خدا [به نيايش] مىخوانيد؟ به من نشان دهيد كه چه چيز از زمين را آفريدهاند، مگر در [آفرينش] آسمانها شركتى داشتهاند «1»؟ يا كتابى در اختيارشان گذاشتهايم كه به استناد آن، نشانه روشنى [بر حقانيت خود] دارند؟ [نه،] بلكه ستمگران جز فريب به يكديگر وعده نمىدهند.
41- محققاً خدا آسمانها و زمين را نگاه مىدارد تا [از نظام خود] منحرف نشوند «2»، و اگر انحراف يابند، جز او هيچ كس قادر به حفظ آنها نيست براستى خدا بردبارى است آمرزگار.
42- [مشركان عرب] با سوگندهاى سخت خود، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر پيامبرى هشدار دهنده براى [هدايت] شان بيايد، از هر امتى راه يافتهتر خواهند شد ولى همين كه هشدار دهندهاى به سراغشان آمد، جز بر بيزارى آنان نيفزود،
43- به انگيزه سرورى خواهى در زمين و دسيسه زشت و دسيسه زشت تنها دامن اهلش را فرا مىگيرد «3» آيا جز سنتى كه بر پيشينيان رفته است انتظار مىبرند؟ پس سنت خداى را هرگز دگرگون نخواهى يافت، و سنت خداى را هرگز تغيير پذير نخواهى يافت.
44- مگر جهانگردى نكردهاند تا ببينند سرانجام پيشينيانشان كه نيرومندتر بودند، چگونه بود؟ چنين نيست كه چيزى در آسمانها و زمين خداى را به تنگ آورد چرا كه او دانا و تواناست.
__________________________________________________
1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 17 نحل (16) و 73 حج (22) و 11 لقمان (31) نيز آمده است.
2- به بخش اول آيه 2 رعد (13) توجه فرماييد.
3- به آيه 23 يونس (11) إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى أَنْفُسِكُمْ توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 440
45- اگر خدا مردم را به سبب دستاوردشان مؤاخذه مىكرد، در روى زمين احدى باقى نمىگذاشت «1»، ولى آنان را تا مدتى معين مهلت مىدهد «2» و آن گاه كه سرآمدشان فرا رسد، خدا [براى محاسبه و كيفر] به حال بندگانش بيناست.
36- سوره يس
به نام خداى رحمان [و] رحيم
1- يا، سين «3»،
2- سوگند به قرآن حكمت آميز،
3- كه تو در زمره پيامبرانى «4»،
4- بر راهى راست.
5- نازل شده [ى خداى] فرادست و مهربان [را در اختيار دارى]،
6- تا گروهى را كه پدرانشان هشدار نيافتهاند «5» و خود غافلند، هشدار دهى «6».
7- فرمان مجازات «7» در مورد بيشتر آنها تحقق يافته است و ايمان نمىآورند «8».
8- ما هم بر گردن آنها تا چانه زنجير نهادهايم، به گونهاى كه سرهايشان بالا مانده است [و راه خود را نمىبينند]
9- از پيش و پس [راه را] بر آنها سد كردهايم و بر [ديدگان] آنان پرده افكندهايم كه [راه راست را] نمىبينند «9».
10- براى آنها يكسان است كه هشدارشان بدهى يا ندهى، ايمان نمىآورند.
11- تنها كسى را [مىتوانى] هشدار دهى كه پيرو قرآن باشد و از [خداى] رحمان در نهان بترسد «10» چنين كسى را به آمرزش و پاداشى بزرگوارانه بشارت ده.
12- مسلماً ماييم كه مردگان را بر مىانگيزيم و تمام اعمال گذشته و آثار وجوديشان را ثبت مىكنيم و هر چيز را در دفتر «11» روشنى به شمار آوردهايم.
__________________________________________________
1- به زيرنويس آيه 61 نحل (16) توجه فرماييد.
2- به آيه 42 ابراهيم (14) توجه فرماييد. [.....]
3- به موجب آمارى كه رشاد خليفه، دانشمند مصرى، تهيه كرده است. اين دو حرف مقطعه در اين سوره مجموعاً 285 بار تكرار شده كه مضربى است از عدد 19 (تعداد حروف آيه بسم اللَّه ...).
4- اشاره به گفتار منكران است كه در آيه 43 رعد (13) آمده است.
5- منظور نياكان نزديك آنهاست، و نياكان دورشان پيامبرانى مثل ابراهيم و اسماعيل داشتهاند به آيات 24 و 25 فاطر (35) توجه فرماييد.
6- به آيه 15 اسراء (17) توجه فرماييد.
7- منظور از كلمه «قول» در آيه همان موضوع آيات 18 اعراف (7)، 43 حجر (15) و 85 ص (38) است اين معنى، از آيه 16 اسراء (17)، بروشنى ملاحظه مىشود.
8- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 96 يونس (10) آمده است.
9- به آيه 5 صف (61) فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ توجه فرماييد.
10- مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در آيات 51 انعام (6) و 45 نازعات (79) آمده است.
11- براى توجيه ترجمه امام، به آيات 29 نبأ (78)، 13 و 14 اسراء (17)، 49 كهف (18) و 28 و 29 جاثيه (45) توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 441
13- براى آنها مردم شهرى را مثال بزن كه پيامبران به سراغشان رفتند.
14- آن گاه كه دو تن را به سوى آنان فرستاديم و تكذيبشان كردند و با فرستاده سوم تأييد [شان] كرديم كه گفتند [از جانب خدا] به سوى شما رسالت يافتهايم.
15- گفتند: شما بشرى همچون ما هستيد، و خداى رحمان چيزى نازل نكرده است، شما فقط دروغ پردازيد «1».
16- گفتند: پروردگار ما مىداند كه ما به سوى شما فرستاده شدهايم،
17- و ما وظيفهاى جز ابلاغ آشكار نداريم.
18- گفتند: ما وجود شما را شوم مىدانيم اگر باز نايستيد، سنگسارتان مىكنيم و عذاب دردناكى از جانب ما به شما خواهد رسيد.
19- [رسولان] گفتند: شومى شما از خود شماست آيا اگر مورد تذكر قرار گيريد [آن را شوم تلقى مىكنيد]؟ حقاً كه گروهى اسرافكار هستيد.
20- از دورترين محله شهر مردى شتابان آمد و گفت: اى قوم من، از اين رسولان پيروى كنيد [به صلاح شماست]،
21- پيرو كسانى باشيد كه درخواست پاداشى ندارند و خود راه يافتهاند.
22- چرا خدايى را بندگى نكنم كه مرا آفريده است و [همه] به پيشگاه او بازگردانده مىشويد؟
23- آيا به جاى او معبودانى اختيار كنم كه اگر خداى رحمان گزندى براى من بخواهد، نه شفاعتشان به حال من سودمند خواهد بود و نه مىتوانند رهايىام بخشند؟
24- در آن صورت در گمراهى آشكارى خواهم بود.
25- من به پروردگار شما ايمان آوردم، سخن مرا بشنويد.
26- [مظلومانه به شهادت رسيد و از عالم غيب به او] خطاب شد: به بهشت در آى گفت: اى كاش قوم من [هم] مىدانستند،
27- كه پروردگارم به كدام سبب مرا آمرزيد و گرامىام «2» داشت.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 94 اسراء (17) و 24 مؤمنون (23) آمده است ضمناً نتيجه گفتار منكران را در آيات 8 و 9 ملك (67) ملاحظه فرماييد.
2- به آيه 13 حجرات (49) إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ كه معيار گرامى بودن نزد خداست، توجه فرماييد.
ترجمه طاهرى، ص: 442