منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید


سوره احزاب

 ترجمه طاهرى، ص: 422

31- و [متقابلًا] هر كه از شما فرمانبردار خدا و پيامبرش باشد و به شايستگى عمل كند، پاداش او را [نيز] دو برابر خواهيم داد «1»، و روزى بزرگوارانه برايش فراهم كنيم.
32- اى همسران پيامبر، اگر پرهيزكار باشيد، [مقام والايى خواهيد داشت، به گونه‏اى كه‏] هم سطح هيچ يك از [ساير] زنان نخواهيد بود، پس در گفتار ناز و نرمش به كار نبريد كه بيمار دل به طمع افتد و به شيوه‏اى شايسته سخن گوييد.
33- در خانه‏هاى خود آرام گيريد و همچون جلوه‏گرى جاهليت پيشين جلوه‏گرى نكنيد و به نماز بايستيد و زكات بدهيد و از خدا و پيامبرش اطاعت كنيد، [صدور اين دستورات‏] فقط [از آن جهت است كه‏] خدا مى‏خواهد پليدى را از شما خانواده رسالت دور كند و شما را [از هر عيبى‏] پاك و منزه گرداند «2»،
34- و از آيات خدا و حكمت كه در خانه‏هاى شما خوانده مى‏شود، ياد كنيد كه خدا باريك بين و آگاه است.
35- خدا براى [تمامى‏] مردان و زنان مسلمان و با ايمان، فرمانبردار [خدا] «3»، راستگوى، شكيبا، فروتن، انفاقگر، روزه‏دار، پاكدامن و آنها كه بسيار ياد خدا مى‏كنند، آمرزش و پاداشى بزرگ آماده كرده است.
__________________________________________________
1- اين پاداش دو برابر، خاص همسران پيامبر (ص) نيست، به آيات 52- 54 قصص (28) و 28 حديد (57) توجه فرماييد.
2- تبديل ضميرهاى جمع مؤنث به جمع مذكر به خاطر لفظ «اهل» است كه مذكر است آيه 73 هود (11) در مورد ابراهيم (ع) نيز از همين مقوله است و توجه داريم كه ابراهيم در آن هنگام فرزندى نداشته است عكس اين موضوع را به خاطر مؤنث بودن كلمه «نفس» در آيات 27- 30 فجر (89) ملاحظه فرماييد.
3- تفسير طبرى ذيل آيه 43 آل عمران (3) از قول پيامبر (ص) نقل كرده است كه هر جا در قرآن ذكر قنوت گرديده، منظور فرمانبردارى از خداست. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 423
36- براى هيچ مرد و زن مؤمنى شايسته نيست كه وقتى خدا و پيامبرش به كارى فرمان دهند، اختيارى در كار خويش براى خود قائل باشد و هر كه خدا و پيامبرش را نافرمانى كند، به گمراهى آشكارى گرفتار شده است.
37- [به ياد آر] زمانى را كه به [زيد ابن حارثه‏] كسى كه خدا نعمت [اسلام‏] و تو نيز نعمت [آزادى‏اش‏] بخشيدى، [به نصيحت‏] مى‏گفتى: همسرت را نگاهدار و از خدا پروا داشته باش [و متاركه نكن‏]، و در دل مطلبى را [در مورد امكان ازدواج خودت با او در صورت سرپيچى زيد] پنهان مى‏داشتى كه خدا آن را آشكار كرد و [چون اين ازدواج، شكستن سنتهاى جاهلى محسوب مى‏شد «1»] از [سرزنش‏] مردم مى‏ترسيدى «2»، در حالى كه خدا سزاوارتر است كه از او بترسى و آن گاه كه زيد نيازش را از همسرش برآورد [و متاركه كرد]، او را به نكاح تو درآورديم تا براى مؤمنان در امر ازدواج با همسران پسر خوانده‏هاى خويش كه نيازشان را از آنها برآورده [و متاركه كرده‏] اند، گناهى نباشد، و فرمان خدا انجام يافتنى است.
38- هيچ گونه محظورى بر پيامبر در آنچه خدا بر او مقرر داشته است، نيست، [سنت شكنى را] خدا ميان پيامبران گذشته «3» [بدرستى‏] سنت نهاده است، و فرمان خدا سنجيده و دقيق است،
39- همانها كه پيامهاى الهى را مى‏رسانند و [تنها] از او مى‏ترسند و از هيچ كس جز او ترسى ندارند و خدا به عنوان حسابرس كافى است.
40- محمد پدر هيچ يك از مردان شما [و از جمله زيد] نيست «4»، بلكه پيامبر خدا و مُهر پيامبران است «5» و خدا به هر چيزى داناست.
41- اى مؤمنان، خدا را فراوان ياد كنيد «6»،
42- و بامداد و شبانگاه [همواره‏] او را تقديس نماييد.
43- اوست كه به شما توجه و عنايت دارد- و فرشتگان او نيز «7»- تا شما را از تاريكيها به سوى روشنى برآورد و [خدا] نسبت به اهل ايمان همواره مهربان است.
__________________________________________________
1- زيد بن حارثه برده آزاد شده و پسر خوانده پيامبر (ص) بود.
2- همان موضوعى است كه پيامبر به راز با يكى از همسرانش در ميان گذاشت و در آيه 3 تحريم (66) به طور سربسته آمده است.
3- منظور از كلمه «الذين» پيامبران خدا هستند به آيه بعدى و نيز آيه 77 اسراء (17) توجه فرماييد.
4- نتيجه حكمى است كه در آيه 4 احزاب (همين سوره) آمده است ما جَعَلَ أَدْعِياءَكُمْ أَبْناءَكُمْ.
5- خاتم به فتح تاء به معنى مُهر است و چون مُهر را در پايان نامه مى‏زنند، منظور اين است كه سلسله پيامبرى به او پايان يافته است.
6- به آيه 152 بقره (2) توجه فرماييد.
7- به آيات 7- 9 غافر (40) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 424
44- درودشان روزى كه او را ملاقات كنند، سلام است «1»، و براى آنها پاداشى بزرگوارانه آماده كرده است.
45- اى پيامبر، تو را نمونه و بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاديم،
46- و نيز دعوت كننده به سوى خدا، بر طبق روشى كه او معين كرده است و چراغى روشن.
47- و گرويدگان را بشارت ده كه از جانب خدا بخشايشى بزرگ خواهند داشت «2»
48- و از انكار ورزان و دورويان اطاعت مكن و به آزارشان بى توجه باش و بر خدا توكل كن كه خدا به عنوان كارگزار كافى است.
49- اى مؤمنان، هر گاه زنان مؤمن را به نكاح خود درآورديد و قبل از آميزش متاركه كرديد، از جهت شما هيچ گونه عده‏اى بر عهده آنها نيست كه حسابش را نگاهداريد [با هديه مناسبى‏] بهره‏مندشان سازيد «3» و به شيوه‏اى نيكو رهاشان سازيد.
50- اى پيامبر، همسران تو را كه مهرشان را پرداخته‏اى و زنان اسيرى كه در اختيار تو هستند و خدا از بهره جنگ به تو ارزانى داشته است، بر تو حلال كرديم و نيز دختران عمو، دختران عمه، دختران دايى و دختران خاله كه با تو هجرت كردند [در صورت توافق و تعيين مهر، ازدواجشان با تو رواست‏] و نيز هر زن مؤمنى كه داوطلبانه [و بدون مهر] خود را به پيامبر ببخشد، به شرط موافقت پيامبر، [ازدواجش رواست. اين ازدواج بدون مهر] ويژه توست نه ساير مؤمنان «4» براى آنها حكم همسرانشان و اسيرانى را كه در اختيار دارند [جداگانه‏] به علم خود مقرر داشته‏ايم [برقرارى اين شرايط ويژه‏] از آن جهت بود كه [در امر ازدواجهاى ضرورى، به خاطر پيشبرد وظايف رسالت‏] هيچ مشكلى براى تو پيش نيايد و خدا آمرزگارى است مهربان.
__________________________________________________
1- به آيات 23 و 24 رعد (13) و 73 زمر (39) و 58 يس (36) توجه فرماييد.
2- اين فضل كبير در نيمه دوم آيه 22 شورى (42) توضيح داده شده است ضمناً به آيات 17 سجده (32) و 35 ق (50) هم توجه فرماييد.
3- به شرحى كه در آيه 236 بقره (2) آمده است بديهى است اين بهره‏مند ساختن علاوه بر نصف مهريه است كه در آيه 237 بقره (2) آمده است.
4- ابن عباس و برخى ديگر از مفسران عقيده دارند كه پيامبر در عمل هرگز با هيچ زنى با اين كيفيت ازدواج نكرد (تفسير نمونه).
                        ترجمه طاهرى، ص: 425
51- [پذيرش پيشنهاد] هر يك از زنان را [كه افتخار همسرى تو را بدون مهر مى‏خواهند] به تمايل خودت [مى‏توانى‏] به تأخير اندازى و هر كه را خواهى بپذيرى و هر كه را كه دور داشته‏اى، اگر باز پذيرى، بر تو محظورى نيست اين [اختيار تو از جانب خداست‏] مناسبتر است به اينكه ديده آنها روشن شود و اندوه نخورند و از رفتارى كه با همگى‏شان مى‏كنى خشنود گردند خدا هر چه در دلهاى شماست مى‏داند و خدا دانايى است بردبار.
52- از اين پس [نكاح‏] زنان [ديگر] بر تو حلال نيست و مجاز نيست كه همسران فعلى‏ات را به همسر ديگر مبدل كنى، هر چند كه زيبايى آنها تو را به شگفت آورده باشد، مگر زنان اسيرى كه در قبضه تو در آمدند، و خدا مراقب هر چيزى است.
53- اى مؤمنان، به خانه‏هاى پيامبر داخل نشويد، مگر اينكه براى صرف غذا دعوت شده باشيد «1»، بى‏آنكه [با ورود قبل از موعد] در انتظار فرا رسيدن وقت [غذا] بنشينيد، بلكه هنگامى كه شما را فرا خوانده‏اند، وارد شويد و پس از صرف غذا پراكنده شويد و سرگرم سخنى نشويد، كه اين رفتار پيامبر را مى‏آزارد و از [ابراز آن در برابر] شما شرم دارد، و [لى‏] خدا از [بيان‏] حق شرم ندارد و هنگامى كه از همسران پيامبر سؤالى داريد، از وراى پرده سؤال كنيد كه براى دلهاى شما و آنان پاك [دارنده‏] تر است سزاوار نيست كه پيامبر خدا را بيازاريد و پس از او همسرانش را هرگز به نكاح خود در نياوريد «2» كه از نظر خدا [خطايى‏] سنگين است.
54- [از خدا بترسيد كه‏] هر چيزى را كه آشكار كنيد يا پنهان داريد، [در هر حال‏] خدا به هر چيزى داناست.
__________________________________________________
1- حكم وارد نشدن بدون اجازه، اختصاص به خانه پيامبر (ص) ندارد و عمومى است به آيه 27 نور (24) توجه فرماييد.
2- شادروان دكتر رشاد خليفه در ترجمه انگليسى قرآن خود ذيل اين آيه در پانويس نوشته است: به موجب آيه 22 نساء (4) ازدواج با همسران پدر ممنوع شده است اين فرمان الهى احترام ما را نسبت به پدرانمان و زندگى خصوصى‏شان محفوظ نگاه مى‏دارد، زيرا ازدواج امرى است مقدس و رابطه‏اى است كاملًا خصوصى پيامبر هم براى مؤمنان زمان خود حكم پدر را داشته، لذا خدا آنها را از ازدواج با همسران پيامبر منع كرده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 426
55- براى زنان [نداشتن حجاب‏] در برابر پدران و پسران و برادران و برادر زادگان و خواهر زادگانشان ايرادى نيست و نه در برابر زنان [معاشر] شان و زنان اسيرى كه در اختيار آنهاست و از خدا پروا كنيد، كه خدا بر هر چيز گواه است.
56- بى‏گمان خدا و فرشتگانش بر پيامبر توجه و عنايت دارند شما مؤمنان هم [براى سير به سوى كمال‏] به او توجه و انعطاف داشته باشيد «1» و تسليم كامل [فرمان او] باشيد.
57- آنها كه [با مخالفت خود] خدا و پيامبرش را مى‏آزارند، خدا در دنيا و آخرت نفرينشان خواهد كرد و براى آنها عذابى ذلت بار آماده كرده است.
58- و آنها كه مردان و زنان با ايمان و بى‏گناه را [با اتهامهاى ناروا] مى‏آزارند، [بترسند كه آگاهانه‏] بار بهتان و گناهى آشكار را برداشته‏اند.
59- اى پيامبر، به همسران و دختران خود و زنان مؤمنان بگو: روسرى‏هاى خويش را بر خود فرو پوشند كه مناسبتر است، از آن جهت كه [به متانت و وقار] شناخته شوند و مورد آزارِ [هرزگان‏] قرار نگيرند و [در مورد كوتاهيهاى گذشته‏] خدا آمرزگارى است مهربان.
60- هر گاه دورويان و بيماردلان و شايعه سازان شهر [از كار خود] باز نايستند، تو را بر [دفع‏] آنها بر مى‏انگيزيم، آن گاه جز مدت كوتاهى در همسايگى تو نپايند
61- در حالى كه نفرين شده هستند، [و] هر جا كه يافت شوند، دستگير و نابود گردند.
62- [لعنت دورويان و فتنه انگيزان را] خدا ميان گذشتگان [بدرستى‏] سنت نهاده است، و سنت خداى را هرگز دگرگون نخواهى يافت.
__________________________________________________
1- علامه طباطبايى در الميزان ذيل آيه 43 همين سوره (احزاب) و نيز ذيل همين آيه توضيح داده است كه انعطاف و توجه خدا به معنى رحمت و در مورد ملائكه به معنى استغفار و در مورد مردم به معنى درخواست رحمت براى پيامبر است. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 427
63- مردم درباره [فرا رسيدن‏] رستاخيز از تو مى‏پرسند بگو: علم آن خاص خداست خبر ندارى، بسا كه [زمان وقوعش‏] نزديك باشد «1».
64- خدا انكار ورزان را مورد نفرين خود قرار داده و آتشى سوزان براى آنها آماده كرده است،
65- جاودانه در آن به سر برند و كارساز و ياورى نخواهند يافت.
66- روزى كه چهره‏هاى آنها در آتش دگرگون مى‏شود، خواهند گفت: اى كاش از خدا و پيامبر اطاعت مى‏كرديم.
67- و مى‏گويند: پروردگارا، ما از بزرگان و سران خود اطاعت كرديم كه ما را از راه به در بردند.
68- پروردگارا، عذابشان را دو برابر گردان [زيرا علاوه بر خود، ما را هم گمراه كردند] و بسختى مورد نفرين خود قرارشان بده.
69- اى مؤمنان، مانند كسانى نباشيد كه موسى را آزردند «2» و خدا از آنچه [به افترا] گفتند، مبرايش ساخت «3» و او نزد خدا آبرومند بود.
70- اى مؤمنان، از خدا پروا كنيد و سنجيده و استوار سخن گوييد،
71- تا خدا هم كارهاى شما را به سامان آرد و گناهان شما را ببخشايد، و هر كه از خدا و پيامبرش اطاعت كند، به كاميابى بزرگى دست يافته است.
72- ما [موهبت اختيار را به صورت‏] امانت «4» بر آسمانها و زمين و كوهساران عرضه داشتيم، [بنا به عدم استعداد] جملگى از تحمل آن [عاجز مانده و] سر باز زدند و از آن هراس داشتند و انسان [كه مستعد پذيرش آن بود] بار آن را بر عهده گرفت، ولى [با سوء استفاده از اختيار] همواره ستم پيشه و جهالت پيشه است،
73- [اين عرض امانت و تفويض اختيار] از آن جهت بود كه خدا دورويان و شرك زدگان را اعم از مرد و زن [مشخص و] مجازات گرداند و به رحمت خويش بر مردان و زنان مؤمن بازگردد و خدا آمرزگارى است مهربان.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه را با توضيح بيشتر در آيه 187 اعراف (7) ملاحظه فرماييد و توضيح خاصى را در آيات 6 و 7 معارج (70) ملاحظه فرماييد.
2- به آيه 5 صف (61) توجه فرماييد، ضمناً موارد اين آزار و افترا در قرآن تصريح نشده، روايات هم مختلف است.
3- به آيه 38 حج (22) توجه فرماييد.
4- پديده اختيار فقط مخصوص دوران كوتاه زندگى دنياست و در لحظه مرگ براى هميشه از انسان سلب مى‏گردد، بدون اينكه به هنگام رستاخيز و حيات آخرت بازگشت كند. در دوران كوتاه زندگى دنيا هم فرصت انتخاب و استفاده بهينه از اختيار، محدود به مقاطع خاصى از پيشامدهاى مختلف زندگى است لذا واژه امانت نام با مسمايى است براى اختيار، اين نظريه را كه منظور از امانت در آيه، اختيار است، دكتر على شريعتى و مهندس مهدى بازرگان، قرآن پژوهان بزرگ معاصر مطرح كرده‏اند و اللَّه اعلم.
                        ترجمه طاهرى، ص: 428
34- سوره سبأ
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- ستايش خاص خداست كه هر چه در آسمانها و زمين است متعلق به اوست، و در آخرت [نيز] ستايش خاص اوست «1»، و او فرزانه و آگاه است.
2- هر چه در زمين نفوذ كند و يا از آن برآيد، و هر چه از آسمان فرود آيد يا بر آن صعود كند، [همه را] مى‏داند و او مهربان و آمرزگار است.
3- انكار ورزان گفتند: قيامتى نخواهيم داشت «2» بگو: چرا، سوگند به پروردگارم كه از عالم غيب آگاه است، [رستاخيز] بى‏گمان به سراغتان مى‏آيد همسنگ ذره‏اى در آسمانها و زمين از او پوشيده نيست و كوچكتر و بزرگتر از آن چيزى نيست، مگر اينكه در كتاب روشن [علم خدا] ثبت است «3»
4- تا مؤمنان نيكوكار را پاداش دهد آنها آمرزش و روزى بزرگوارانه دارند.
5- و آنان كه در برابر آيات ما جبهه گرفتند «4»، عذابى دردناك [ناشى‏] از اضطراب خواهند داشت.
6- اهل دانش [بخوبى‏] مى‏دانند كه قرآنى كه از جانب پروردگارت بر تو نازل شده، حق است و به راه [خداى‏] فرادست و شايسته ستايش هدايت مى‏كند.
7- و انكار ورزان مى‏گويند: آيا مى‏خواهيد مردى را به شما معرفى كنيم كه خبر مى‏دهد: آن گاه كه [پس از مرگ‏] سخت متلاشى شديد، به آفرينشى جديد باز مى‏آييد «5»؟!
__________________________________________________
1- براى روشن شدن منظور از حمد در آخرت، به آيه 74 زمر (39) توجه فرماييد.
2- نحوه بيان و استدلالشان را در آيات 38 نحل (16)، 66 مريم (19) و 78 يس (36) ملاحظه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 59 انعام (6) آمده است.
4- به آيات 5 انبياء (21)، 4 و 5 فرقان (25) و 43 همين سوره (سبأ) توجه فرماييد.
5- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 10 و 11 سجده (32) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 429
8- [مى‏گويند] آيا دروغ به خدا نسبت داده «1» يا به نوعى جنون گرفتار شده است؟ [هيچ كدام‏] بلكه كسانى كه به آخرت باور ندارند، در عذاب و گمراهى بى‏پايان قرار گرفته‏اند.
9- آيا [انكار ورزان‏] به آسمان و زمين در اطرافشان نمى‏نگرند [و نمى‏دانند كه قادر به گريز از آن نيستند]؟ اگر بخواهيم آنها را در زمين فرو مى‏بريم يا پاره‏هايى از آسمان را بر سرشان مى‏افكنيم. قطعاً در اين [هشدار] براى هر بنده بازآينده [به پيشگاه خدا] نشانه‏اى است.
10- به داود از جانب خويش فضيلتى بزرگ بخشيديم «2»، [و گفتيم‏] اى كوه‏ها، [در تسبيح خدا] با او هماواز شويد «3»، و پرندگان را [در خدمتش گماشتيم‏] «4»، و آهن را برايش نرم گردانديم،
11- [و گفتيم‏] كه زره‏هاى بلند با بافت منظم بساز، و به شايستگى عمل كنيد كه به آنچه مى‏كنيد بينا هستم.
12- و باد را در خدمت سليمان [گماشتيم‏] «5» كه صبحگاهان راه يك ماهه را طى مى‏كرد و عصرگاهان نيز راه يك ماهه را «6» و چشمه مس مذاب را برايش روان ساختيم و گروهى از ديوان به فرمان پروردگارش در خدمت او كار مى‏كردند و هر يك از آنها كه از فرمان ما منحرف مى‏شد، عذاب سوزانش مى‏چشانديم.
13- آنها براى سليمان هر چه مى‏خواست، از محرابها و مجسمه‏ها و ظروف بزرگ در حد استخر و ديگهاى عظيم ثابت مى‏ساختند اى خاندان داود، در عمل سپاسگزار باشيد ولى اندكى از بندگان من سپاسگزارند.
14- هنگامى كه مرگ را بر سليمان مقرر داشتيم، تنها يك جانور خاكى كه عصايش را جويد، ديوان را از مرگ وى خبردار كرد و چون پيكر سليمان فرو افتاد ديوان دريافتند كه اگر از اسرار ناپيدا آگاه بودند، در عذاب ذلت بار باقى نمى‏ماندند.
__________________________________________________
1- به آيات 44- 46 حاقه (69) توجه فرماييد.
2- اين فضيلت را در اواسط آيه 251 بقره (2) و آيه 20 ص (38) ملاحظه فرماييد.
3- براى توجيه افزوده، به آيه 18 ص (38) توجه فرماييد.
4- براى توجيه افزوده، به آيه 79 انبياء (21) توجه فرماييد.
5- اين جمله در اين آيه مجمل آمده، ولى در آيه 36 ص (38) كامل بيان شده است. [.....]
6- «غدو» مدت صبح تا ظهر است و «رواح» ظهر تا غروب.
                        ترجمه طاهرى، ص: 430
15- در محل سكونت [مردم‏] سبأ «1» دو باغ [بزرگ‏] از سمت راست و چپ [قرار داشت‏] كه نشانه‏اى [از قدرت الهى‏] بود [به آنها گفتيم:] از روزى پروردگارتان بخوريد و شكرگزار او باشيد «2» شهرى مصفا [داريد] و پروردگارى آمرزگار.
16- پس، [از سپاسگزارى‏] رويگرداندند، ما هم سيل ويرانگرى را بر آنها فرستاديم كه دو بوستانشان را به تلخستان و شوره گز و اندكى درخت كُنار بدل كرديم.
17- به سزاى ناسپاسى‏شان آنها را اين [گونه‏] كيفر داديم آيا جز ناسپاسان را مجازات مى‏كنيم؟
18- ميان آنها و شهرهايى كه در آن بركت ايجاد كرده بوديم «3»، آباديهاى پيوسته پديد آورديم و سير و سفر [آسان‏] را در [فواصل‏] آنها مقرر داشته بوديم [و گفتيم:] شب و روز بين آنها با امنيت سفر كنيد.
19- ولى [با ناسپاسى و به زبان حال‏] گفتند: پروردگارا، ميان [سفرهاى‏] ما فواصل بيشترى ايجاد كن، [تا بينوايان نتوانند همچون اغنيا براحتى سفر كنند و با اين گفتار] بر خويش ستم كردند ما هم به تمامى تار و مارشان كرديم، به گونه‏اى كه آنان را [موضوع‏] داستانها قرار داديم قطعاً در اين [ماجرا] براى هر شكيباى سپاسگزار نشانه‏هايى است.
20- ابليس گمان خود را در مورد آنان به تحقق رساند «4»، و جز گروهى از مؤمنان «5» همه او را پيروى كردند.
21- در صورتى كه شيطان بر آنها سلطه‏اى نداشت «6»، [آنها به اختيار خود پيروى‏اش كردند «7» پديده اختيار را مقرر نداشتيم‏] مگر براى اينكه كسى را كه به آخرت باور دارد، از كسى كه درباره آن در ترديد است، بازشناسيم كه پروردگار تو بر هر چيز نگاهبان است.
22- بگو: افرادى را كه به جاى خدا [معبود خود] تصور كرده‏ايد، [بر حوايج خود] بخوانيد «8» همسنگ ذره‏اى در آسمانها و زمين اختيار ندارند و نه در [تدبير] آسمان و زمين شركتى دارند و نه از جانب آنها حمايتى براى خدا وجود دارد «9».
__________________________________________________
1- سبا نام قوم و كشورى در جنوب غربى عربستان بوده است كه اكنون يمن نام دارد. اين قوم كه در هزاره سوم قبل از ميلاد زندگى مى‏كردند، در تاريخ عربستان جنوبى نقش مهمى داشته‏اند و نخستين قومى بودند كه در آن منطقه به تمدن بزرگى دست يافتند بخصوص در آبيارى و سدسازى مهارت زيادى داشتند. سد مأرب كه در حومه پايتخت اين كشور احداث شده بود، نماينده هنر و تمدن آنان بوده و سيل بزرگى كه در آيه بعد (16 سبا) به آن اشاره شده است، اين سد را در هم شكست و قوم سبا را در كشورهاى اطراف پراكند. طول اين سد حدود 800 قدم بوده كه تقريباً يك سوم سمت غربى آن هنوز باقى است (مأخوذ از توضيحات استاد خرمشاهى ذيل اين آيه).
2- به آيه 7 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
3- غالب مفسران عقيده دارند كه منظور سرزمين شامات است بعضى از مفسران هم گفته‏اند منظور آباديهاى صنعاء است تفسير نمونه با استدلال منطقى خود نتيجه گرفته كه نظر دوم محتملتر است و اللَّه اعلم.
4- گمان شيطان را در آيات 16 و 17 اعراف (7) ملاحظه فرماييد.
5- اين گروه از مؤمنان به بيان ديگر در آيات 82 و 83 ص (38) تعريف شده‏اند.
6- شيطان عدم سلطه خود را در قيامت به شكل جالبى توضيح مى‏دهد، به آيه 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
7- براى توجيه افزوده، به آيه 22 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
8- به آيه 48 نساء (4) توجه فرماييد.
9- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 56 اسراء (17) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 431
23- در برابر او شفاعت [و امدادهاى غيبى فرشتگان‏] «1» سودمند نيست، مگر براى كسى كه خودش براى او اذن داده باشد وقتى كه اضطراب از قلوب فرشتگان فرو نشست، [به مقامهاى بالاترشان‏] «2» مى‏گويند: پروردگارتان چه گفت؟ مى‏گويند: [به‏] حق [دستور داد]، كه والا و بزرگ است «3».
24- بگو: چه كسى از آسمانها و زمين به شما روزى مى‏دهد؟ [در مقابل سكوت يا مغلطه آنها] خودت بگو: خدا، و مسلماً [يكى از بين‏] ما و شما بر راه هدايت است، يا در گمراهى آشكار.
25- بگو: شما از جرايمى كه ما مرتكب مى‏شويم، بازخواست نمى‏شويد و ما هم در مورد عملكرد شما بازخواست نخواهيم شد «4».
26- و اضافه كن: پروردگارمان [روز رستاخيز] همه ما را گرد مى‏آورد، آن گاه ميان ما به حق داورى خواهد كرد، كه او داور داناست.
27- بگو: كسانى را كه [در توان و تدبير] با خدا شريك فرض كرده‏ايد، به من نشان دهيد [كه آيا اختيار و تأثيرى در جهان دارند]، هرگز بلكه تنها اوست خداى فرادست و فرزانه.
28- تو را فقط به عنوان بشارت دهنده و هشدار دهنده براى تمامى مردم فرستاده‏ايم، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.
29- و مى‏گويند: اگر راست مى‏گوييد، اين وعده [ى رستاخيز] چه وقت فرا مى‏رسد؟
30- بگو: [همين قدر بدانيد كه‏] ميعاد شما روزى است كه نه لحظه‏اى از آن به تأخير افتيد و نه به پيش.
31- انكار ورزان گفتند: ما اين قرآن و [كتب‏] قبل از آن را باور نخواهيم داشت كاش آن گاه كه اين ستمگران در پيشگاه پروردگارشان بازداشته مى‏شوند، مى‏ديدى كه [چگونه‏] سخن يكديگر را رد مى‏كنند آنها كه [در دنيا] مقهور بوده‏اند، به سرورى خواهان گويند: اگر شما نبوديد، ما ايمان مى‏آورديم.
__________________________________________________
1- با آيه 26 نجم (53) مقايسه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، به آيه 164 صافات (37) توجه فرماييد.
3- از نظر هراس و اضطراب فرشتگان شفيع، با آيات 26- 28 انبياء (21) مقايسه فرماييد.
4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 134 بقره (2) و 41 يونس (10) آمده است ضمناً تعبير «اجرمنا» براى طرف خود و «تعملون» براى طرف مقابل، بر اساس دستورى است كه در آيه 125 نحل (16) وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ آمده است. [.....]
                        ترجمه طاهرى، ص: 432
32- سرورى خواهان به آنان پاسخ دهند: چگونه ما شما را از راه هدايت كه به شما عرضه شده بود باز داشتيم؟! شما خود بزهكار بوديد [كه به دنبال ما راه افتاديد].
33- و مقهور شدگان [خطاب‏] به سرورى خواهان گويند: دسيسه‏هاى شب و روز [شما بود كه موجب فريب ما شد]، آن گاه كه به ما دستور مى‏داديد خدا را انكار و براى او [در قدرت و تدبير] همتايانى قايل شويم «1»، و چون عذاب را ببينند، ابراز پشيمانى كنند «2» و زنجيرها [ى عذاب‏] را بر گردن انكار ورزان قرار دهيم، آيا جز در برابر آنچه كرده‏اند، مجازات مى‏شوند؟
34- هيچ هشدار دهنده‏اى را در هيچ شهرى نفرستاديم، مگر آنكه طبقه عياش آن گفتند: ما پيامى را كه مأمور [ابلاغ‏] آن شده‏ايد، انكار مى‏كنيم.
35- و گفتند: اموال و فرزندان ما بيشتر است، و عذاب نخواهيم شد «3».
36- بگو: پروردگار من روزى را بر هر كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند، ولى بيشتر مردم نمى‏دانند.
37- اموال و فرزندان شما [فضيلتى‏] نيست كه شما را بخوبى به درگاه ما نزديك گرداند، مگر آنها كه ايمان آورند و به شايستگى عمل كنند كه در قبال رفتارشان پاداش چندين برابر «4» دارند و در غرفه‏ها [ى بهشت‏] «5» ايمنند «6».
38- و آنان كه در برابر آيات ما جبهه مى‏گيرند «7»، براى مجازات احضار خواهند شد.
39- بگو: پروردگار من روزى را بر هر كه از بندگانش كه بخواهد، فراخى بخشد و يا محدود گرداند و هر چه انفاق كنيد، عوض مى‏بخشد و او بهترين روزى دهنده است.
__________________________________________________
1- مخاصمه جهنميان كه در سه آيه اخير آمده، به بيان ديگر در آيات 38 و 39 اعراف (7)، 21 ابراهيم (14) و 47 و 48 غافر (40) آمده است.
2- «اسرار» از كلمات اضداد است و اينجا معنى آشكار كردن دارد آيات 38 و 53 اعراف (7)، 12 سجده (32)، 66- 68 احزاب (33)، 37 فاطر (35)، 29 فصلت (41)، 38 زخرف (43)، 40 نبأ (78) و حتى مفاد همين آيه مورد بحث (33 سبأ) و بسيارى آيات ديگر كه ابراز پشيمانى گنهكاران را نشان مى‏دهد، مؤيد معنايى است كه انتخاب كرده‏ايم، علاوه بر آن به موجب آيه 9 طارق (86) و 10 و 11 عاديات (100) آيات مشابه ديگر، در آن روز جايى براى پرده‏پوشى هيچ پديده‏اى نيست.
3- پاسخ اين گفتار جاهلانه در آيات 116 آل عمران (3) و 55 و 56 مؤمنون (23) آمده است، و به هنگام عذاب ناگزير مفاد آيات 27- 29 حاقه (69) را بر زبان مى‏آورند.
4- به آيه 160 انعام (6) توجه فرماييد.
5- براى توجيه افزوده، با آيه 58 عنكبوت (29) مقايسه فرماييد.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 46 كهف (18) آمده است.
7- به زيرنويس آيه 5 همين سوره (سبأ) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 433
40- روزى كه خدا همه را احضار «1» كند، به فرشتگان خواهد گفت: آيا اينان شما را معبود خود مى‏گرفتند؟!
41- پاسخ دهند: تو را تقديس مى‏كنيم، كارساز ما تويى نه آنها آنها شياطين را «2» بندگى مى‏كردند و بيشترشان به آنان اعتقاد داشتند.
42- اكنون نفع و ضررى براى يكديگر نخواهيد داشت و به ستمگران خواهيم گفت: عذاب آتشى را كه دروغ مى‏شمرديد، بچشيد «3».
43- چون آيات روشنگر ما بر آنها خوانده شود، گويند: او مردى است كه مى‏خواهد شما را از آنچه پدرانتان بندگى مى‏كردند باز دارد «4» و [نيز] گويند: سخنانش جز دروغى به هم بافته نيست و انكار ورزان در مورد سخن حقى كه بر آنها عرضه شد، گفتند: اين جز جادويى آشكار نيست «5».
44- در حالى كه قبل از تو به مشركان عرب كتابى نداده بوديم كه آن را بخوانند [و براى انكار تو، به آنها استناد كنند] و هشدار دهنده‏اى هم بر آنها نفرستاده بوديم.
45- پيشينيان آنها نيز [پيامبران را] دروغ پرداز شمردند، و اين انكار ورزان يك دهم امكاناتى كه به آنها داده بوديم ندارند، با وجود اين، پيامبران مرا دروغ پرداز شمردند [ديديد] تعرض من چگونه بود «6»؟!
46- بگو: فقط شما را يك اندرز مى‏دهم: به صورت جمعى «7» و فردى براى خدا به پا خيزيد، و بينديشيد كه معاشر شما مبتلا به جنون نيست «8» او فقط هشدار دهنده‏اى است براى شما، پيش از رسيدن عذابى سخت.
47- بگو: هر پاداشى كه از شما خواسته باشم، ارزانى خودتان پاداش من تنها بر عهده خداست و او بر هر چيزى ناظر است «9».
48- بگو: پروردگار من كه داناى رازهاى نهان است، حق را [بر باطل‏] «10» مى‏افكند.
__________________________________________________
1- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد.
2- با آيه 117 نساء (4) مقايسه فرماييد.
3- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد.
4- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 94 اسراء (17) آمده است.
5- مفهوم آيه به بيان ساده‏تر در آيه 2 انبياء (21) آمده است.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 9 روم (30) و 82 غافر (40) آمده است.
7- كلمه «مثنى» در اينجا بيانى است سمبليك براى اشاره به جمع. [.....]
8- اشاره به گفتار ناشايست مخالفان در مورد پيامبر خداست كه در آيات 6 حجر (15)، 36 صافات (37)، 14 دخان (44) و 51 قلم (68) آمده است.
9- همه پيامبران همين را گفتند در مورد نوح، هود، صالح، لوط و شعيب به آيات 109، 127، 145، 164 و 180 شعراء (26) توجه فرماييد.
10- براى توجيه افزوده، به آيه 18 انبياء (21) توجه فرماييد ضمناً اين دو آيه با آيه 81 اسراء (17) هم، هم معنى است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 434
49- بگو: حق فرا رسيد، و باطل نه [جلوه جديدى را] مى‏تواند آغاز كند، و نه [جلوه گذشته‏اش را] باز گرداند.
50- بگو: اگر من گمراه باشم، فقط به زيان خويش گمراه شده‏ام و اگر به راه هدايت باشم، نتيجه وحى پروردگار من است كه او شنوا و نزديك است.
51- كاش مى‏ديدى آن گاه كه [انكار ورزان‏] مضطرب شوند بى‏آنكه راه گريزى داشته باشند، و از نزديك [به مجازات‏] گرفته شوند «1» [چگونه حقايق را بروشنى درك مى‏كنند] «2».
52- و [در آن حال‏] گويند: به قرآن ايمان آورديم و چگونه از مكانى دور [نسبت به دنيا] به ايمان دسترسى خواهند داشت «3»؟
53- با آنكه قبلًا آن را انكار مى‏كردند و [با گمانها و نسبتهاى نسنجيده‏] از دور تيرى به تاريكى رها مى‏كردند «4».
54- آن گاه ميان آنها و خواسته‏هاشان «5» جدايى افتد، چنان كه قبل از آن هم در مورد همفكرانشان انجام شد زيرا [همه‏] آنان [نسبت به رستاخيز] در ترديدى آميخته به بدگمانى بودند.
35- سوره فاطر
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- ستايش خاص خداى آفريننده آسمانها و زمين است كه فرشتگان را با بالهاى [قدرت متفاوت‏] «6» دوگانه و سه گانه و چهارگانه، فرستادگانى [براى اجراى فرمان خود] «7»، در آفرينش هر چه بخواهد، مى‏افزايد، كه خدا بر هر كارى تواناست.
2- هر رحمتى را كه خدا در حق مردم بگشايد، باز دارنده‏اى نخواهد داشت، و هر نعمتى را كه باز دارد، فرستنده‏اى پس از او وجود ندارد و اوست فرادست و فرزانه «8».
3- اى مردم، نعمت خداى را بر خود به ياد آوريد آيا آفريننده‏اى جز خدا وجود دارد كه شما را از آسمان و زمين روزى دهد؟ معبودى جز او نيست، پس چگونه [از راه بندگى او] بازگردانده مى‏شويد؟!
__________________________________________________
1- به آيه 3 ص (38) توجه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، با آيه 84 غافر (40) مقايسه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان روشنتر در آيات 84 و 85 غافر (40) و 23 فجر (89) آمده است.
4- مفهوم دو آيه اخير به بيان روشنتر در نيمه دوم آيه 90 و تمام آيه 91 يونس (10) آمده است، و نيز در آيه 18 نساء (4).
5- به آيه 12 سجده (32) توجه فرماييد.
6- علامه طباطبايى در الميزان گفته است: جهازى كه فرشتگان براى حركت از آسمان به زمين و بالعكس به آن مجهزند، «جناح» نامگذارى شده است و اين نامگذارى مستلزم آن نيست كه فرشتگان دو بال نظير مرغان داشته باشند.
7- براى توجيه افزوده، پاره‏اى از مأموريتهاى آنان را در آيات 61 انعام (6) و 21 يونس (10) و 31 عنكبوت (29) و 80 زخرف (43) و 18 ق (50) و 10 و 11 انفطار (82) ملاحظه فرماييد.
8- مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 107 يونس (10) و 17 احزاب (33) آمده است.
                        ترجمه طاهرى، ص: 435
4- اگر تو را تكذيب مى‏كنند، [امر تازه‏اى نيست‏] قبل از تو [نيز] پيامبرانى مورد تكذيب قرار گرفتند و همه كارها به خدا بازگردانده مى‏شود «1».
5- اى مردم، بى‏گمان وعده خدا راست است، پس مباد زندگى دنيا فريبتان دهد، و شيطان «2» شما را در برابر خدا گستاخ گرداند.
6- شيطان دشمن شماست، شما هم او را دشمن گيريد او فقط گروه خويش را فرا مى‏خواند تا همه دوزخى گردند «3».
7- انكار ورزان عذابى سخت [در انتظار] خواهند داشت و مؤمنان نيكوكار، آمرزش و پاداشى بزرگ.
8- آيا كسى كه رفتار زشتش در نظرش آراسته شده «4» و آن را نيكو مى‏پندارد [همچون كسى است كه واقع بين است‏]، خدا هر كه را بخواهد، گمراه كند «5» و هر كه را بخواهد [شايسته بيند]، هدايت كند «6»، مباد وجود تو به خاطر دريغ و اندوه بر آنها تباه گردد كه خدا داناست به آنچه مى‏كنند.
9- خداست كه بادها را فرستاد، آن گاه [آن بادها] ابرها را برانگيزند و [ماييم كه‏] ابرها را به سرزمينهاى خزان زده و خشك مى‏رانيم و زمين را پس از خزان و خشكى‏اش، بدان حيات مى‏بخشيم تجديد حيات [انسانها نيز] چنين است.
10- هر كه خواهان عزت است، عزت به تمامى دست خداست «7»، گفتار شايسته به سوى او اوج مى‏گيرد و عمل شايسته آن [گفتار] را رفعت مى‏بخشد «8» و آنان كه با دسيسه به تبهكارى مى‏پردازند «9»، عذابى سخت [در انتظار] خواهند داشت و [نهايتاً] دسيسه آنان تباه خواهد شد.
11- خدا شما را از خاك آفريد، سپس از نطفه، آن گاه شما را به صورت زوجها [ى مرد و زن‏] درآورد و باردارى و وضع حمل هر ماده‏اى با آگاهى اوست و عمر طولانى به هيچ سالخورده‏اى داده نشود و از عمرش كاسته نگردد، مگر اينكه در كتاب [علم خدا] ثبت شده، كه اين [كار] بر خدا آسان است.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 43 فصلت (41) آمده است.
2- براى توجيه ترجمه «غرور» به شيطان، به آيه 120 نساء (4) توجه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 4 حج (22) آمده است. [.....]
4- به آيه 25 فصلت (41) و نيز به آيات 103- 105 كهف (18) توجه فرماييد.
5- به آيه 34 غافر (40) كَذلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ توجه فرماييد.
6- به آيه 27 رعد (13) وَ يَهْدِي إِلَيْهِ مَنْ أَنابَ توجه فرماييد.
7- به آيه 139 نساء (4) توجه فرماييد ضمناً مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در آيات 81 و 82 مريم (19) آمده است.
8- به آيه 24 ابراهيم (14) توجه فرماييد.
9- مصداق آن را در آيات 33 سبا (34) و 22 و 23 نوح (71) ملاحظه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 436
12- دو دريا كه يكى شيرين و گواراست كه آشاميدنش خوش كام است و ديگرى شور و تلخ، يكسان نيستند و [لى‏] از هر يك ماهى تازه مى‏خوريد و زيورى براى آراستن خود از آن بيرون مى‏آوريد «1» و كشتيها را در آن مى‏بينى كه [سينه امواج را] مى‏شكافند تا از بخشايش خدا [روزى‏] بجوييد، و بسا كه سپاس داريد.
13- [با تغيير تدريجى فصول،] شب را در روز مى‏كشاند و روز را در شب، و خورشيد و ماه را در خدمت [شما] گماشت «2» كه هر يك تا سرآمد معينى روان است «3»، اين است خدا، پروردگار شما كه فرمانروايى خاص اوست و كسانى كه به جاى او [آنان را به نيايش‏] مى‏خوانيد، كمترين اختيارى [در برابر خدا] ندارند «4».
14- اگر [به فرياد] بخوانيدشان، نمى‏شنوند و به فرض اينكه بشنوند، پاسخ شما را نمى‏دهند و روز رستاخيز بندگى شما را نسبت به خودشان انكار مى‏كنند «5» و هيچ كس همچون [خداى‏] آگاه، تو را [از حقيقت امور] با خبر نخواهد كرد.
15- اى مردم، شما همه نيازمند خداييد و [تنها] خداست كه بى‏نياز و شايسته ستايش است «6».
16- اگر بخواهد، شما را [از ميان‏] مى‏برد و خلق جديدى مى‏آورد «7»،
17- و اين [كار] بر خدا دشوار نيست.
18- هيچ كس بار گناه ديگرى را بر عهده نخواهد داشت «8» و اگر گرانبارى، كسى را براى [برداشتن‏] بارش فراخواند، هيچ بخشى از آن برداشته نخواهد شد، هر چند كه خويشاوند [وى‏] باشد «9» تنها كسانى را هشدار مى‏دهى [و تحت تأثير هشدار تو قرار مى‏گيرند] كه از [مجازات‏] پروردگارشان در نهان مى‏ترسند و به نماز مى‏ايستند و هر كه پاكى ورزد، به سود خويش پاكى مى‏ورزد و سرانجام در پيشگاه خداست.
__________________________________________________
1- به آيه 22 رحمن (55) توجه فرماييد.
2- براى توجيه افزوده، به آيات 33 ابراهيم (14) و 12 نحل (16) توجه فرماييد.
3- به آيات 1 و 2 تكوير (81) توجه فرماييد.
4- به آيه 116 نساء (4) توجه فرماييد.
5- به بخش پايانى آيات 28 يونس (10) و 63 قصص (28) و نيز براى روشنتر شدن به آيه 166 بقره (2) توجه فرماييد.
6- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 8 ابراهيم (14) آمده است.
7- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 133 انعام (6) آمده است.
8- پاسخ ادعاى انكار ورزان است كه در آيه 12 عنكبوت (29) آمده است، مفاد اين آيه با آيات 25 نحل (16) و 13 عنكبوت (29) تناقضى ندارد، چرا؟ [.....]
9- به آيه 88 شعراء (26) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 437
19- نابينا و بينا برابر نيستند،
20- و نه تاريكيها و نور،
21- و نه سايه و حرارت آفتاب،
22- و نه هم بيدار [دلان‏] و خفته [دلان‏] «1» خدا [حقايق را] به هر كه خواهد [و شايسته بداند]، مى‏شنواند و تو خفتگان در گورها را شنوا نخواهى كرد «2».
23- تو فقط هشدار دهنده‏اى.
24- تو را بحق بشارت دهنده و هشدار دهنده فرستاده‏ايم و هيچ امتى نيست، مگر آنكه ميان آنها هشدار دهنده‏اى بوده است.
25- اگر تو را دروغ پرداز مى‏شمرند، پيشينيان آنها هم پيامبرانشان را كه نشانه‏هاى روشن و گفتار پند آموز و كتاب روشن بر آنها عرضه كردند، دروغ پرداز شمردند «3».
26- آن گاه انكار ورزان را [به مجازات‏] گرفتم، [ديدى‏] تعرض من چگونه بود؟
27- آيا توجه نكرده‏اى كه خدا از آسمان بارانى فرستاد كه به وسيله آن ميوه‏هاى رنگارنگ را رويانديم؟ و [بخشهايى‏] از كوه‏ها [به صنع ما] طبقاتى است با رنگهاى گوناگون سفيد و قرمز و سياه تند؟
28- و [نيز] از مردم و جانوران و دامها كه همان گونه رنگهايشان مختلف است [آفريديم‏]؟ از ميان بندگان خدا، تنها دانشوران از [محاسبه‏] خدا نگرانند البته خدا فرادستى است آمرزگار.
29- كسانى كه كتاب خداى را تلاوت مى‏كنند و به نماز مى‏ايستند و از آنچه روزيشان كرده‏ايم، در نهان و آشكار انفاق مى‏كنند «4»، به تجارتى بدون زيان اميدوارند «5».
30- تا [خدا] پاداش آنها را به تمامى بدهد و از بخشايش خود در حق آنان بيفزايد «6»، كه او آمرزگارى است حقگزار.
__________________________________________________
1- براى روشن شدن منظور از «احياء و اموات» به آيه 122 انعام (6) توجه فرماييد.
2- به آيه 81 نمل (27) توجه فرماييد.
3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 34 انعام (6)، 41 انبياء (21) و 43 فصلت (41) آمده است.
4- به آيه 271 بقره (2) توجه فرماييد.
5- به آيات 10- 13 صف (61) توجه فرماييد.
6- به آيات 261 بقره (2) و 160 انعام (6) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 438
31- و هر چه از كتاب به تو وحى كرده‏ايم، كلامى است حق كه كتب پيشين را تصديق مى‏كند بى‏گمان خدا به كار بندگانش آگاه و بيناست.
32- آن گاه اين كتاب را به گروهى از بندگان برگزيده خود به ميراث داديم برخى از آنها در حق خويش ستمكار «1» و برخى ميانه رو هستند، و عده‏اى ديگر به اذن خدا در نيكوييها سبقت مى‏گيرند كه اين برترى بزرگى است.
33- [آنها] در باغهاى جاويدان بهشت وارد خواهند شد، در آنجا به دستواره‏هاى زرين و مرواريد آراسته مى‏شوند، و لباسشان از ديباست.
34- و [به زبان حال‏] مى‏گويند: ستايش خداى را كه اندوه را از ما بزدود براستى پروردگارمان آمرزگارى است حقگزار
35- همان خدايى كه از بخشايش خود ما را در اين سراى جاويد جاى داد، كه در آنجا رنج و خستگى به ما نخواهد رسيد.
36- انكار ورزان آتش دوزخ را [در انتظار] خواهند داشت نه حكم [مرگ‏] بر آنان جارى مى‏شود تا بميرند و نه عذاب دوزخ بر آنها سبك مى‏شود هر ناسپاسى را اين گونه جزا مى‏دهيم.
37- آنان در آنجا فرياد مى‏زنند: پروردگارا، ما را بيرون آر تا عمل شايسته‏اى جز آنچه داشتيم داشته باشيم [جواب مى‏شنوند:] مگر عمر طولانى به شما نداديم تا هر كه پند پذير است، در آن [مدت‏] پند پذيرد و هشدار دهنده هم به سراغ شما آمد؟ اكنون [عذاب را] بچشيد كه ستمگران ياورى ندارند.
38- خدا به اسرار آسمانها و زمين و راز دلها داناست «2».
__________________________________________________
1- براى روشن شدن چگونگى اين ستم، به آيه 14 شورى (42) توجه فرماييد.
2- به آيه 19 غافر (40) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 439
39- اوست كه شما را در زمين جانشين [پيشينيان‏] كرد پس هر كه انكار ورزد، زيان انكارش بر خود اوست و اين انكارشان نزد خدا جز نسبت به آنها نمى‏افزايد، و بر آنان جز زيان به بار نمى‏آرد.
40- بگو: آيا توجه كرده‏ايد به معبودهاى خود كه به جاى خدا [به نيايش‏] مى‏خوانيد؟ به من نشان دهيد كه چه چيز از زمين را آفريده‏اند، مگر در [آفرينش‏] آسمانها شركتى داشته‏اند «1»؟ يا كتابى در اختيارشان گذاشته‏ايم كه به استناد آن، نشانه روشنى [بر حقانيت خود] دارند؟ [نه،] بلكه ستمگران جز فريب به يكديگر وعده نمى‏دهند.
41- محققاً خدا آسمانها و زمين را نگاه مى‏دارد تا [از نظام خود] منحرف نشوند «2»، و اگر انحراف يابند، جز او هيچ كس قادر به حفظ آنها نيست براستى خدا بردبارى است آمرزگار.
42- [مشركان عرب‏] با سوگندهاى سخت خود، به خدا سوگند ياد كردند كه اگر پيامبرى هشدار دهنده براى [هدايت‏] شان بيايد، از هر امتى راه يافته‏تر خواهند شد ولى همين كه هشدار دهنده‏اى به سراغشان آمد، جز بر بيزارى آنان نيفزود،
43- به انگيزه سرورى خواهى در زمين و دسيسه زشت و دسيسه زشت تنها دامن اهلش را فرا مى‏گيرد «3» آيا جز سنتى كه بر پيشينيان رفته است انتظار مى‏برند؟ پس سنت خداى را هرگز دگرگون نخواهى يافت، و سنت خداى را هرگز تغيير پذير نخواهى يافت.
44- مگر جهانگردى نكرده‏اند تا ببينند سرانجام پيشينيانشان كه نيرومندتر بودند، چگونه بود؟ چنين نيست كه چيزى در آسمانها و زمين خداى را به تنگ آورد چرا كه او دانا و تواناست.
__________________________________________________
1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيات 17 نحل (16) و 73 حج (22) و 11 لقمان (31) نيز آمده است.
2- به بخش اول آيه 2 رعد (13) توجه فرماييد.
3- به آيه 23 يونس (11) إِنَّما بَغْيُكُمْ عَلى‏ أَنْفُسِكُمْ توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 440
45- اگر خدا مردم را به سبب دستاوردشان مؤاخذه مى‏كرد، در روى زمين احدى باقى نمى‏گذاشت «1»، ولى آنان را تا مدتى معين مهلت مى‏دهد «2» و آن گاه كه سرآمدشان فرا رسد، خدا [براى محاسبه و كيفر] به حال بندگانش بيناست.
36- سوره يس‏
به نام خداى رحمان [و] رحيم‏
1- يا، سين «3»،
2- سوگند به قرآن حكمت آميز،
3- كه تو در زمره پيامبرانى «4»،
4- بر راهى راست.
5- نازل شده [ى خداى‏] فرادست و مهربان [را در اختيار دارى‏]،
6- تا گروهى را كه پدرانشان هشدار نيافته‏اند «5» و خود غافلند، هشدار دهى «6».
7- فرمان مجازات «7» در مورد بيشتر آنها تحقق يافته است و ايمان نمى‏آورند «8».
8- ما هم بر گردن آنها تا چانه زنجير نهاده‏ايم، به گونه‏اى كه سرهايشان بالا مانده است [و راه خود را نمى‏بينند]
9- از پيش و پس [راه را] بر آنها سد كرده‏ايم و بر [ديدگان‏] آنان پرده افكنده‏ايم كه [راه راست را] نمى‏بينند «9».
10- براى آنها يكسان است كه هشدارشان بدهى يا ندهى، ايمان نمى‏آورند.
11- تنها كسى را [مى‏توانى‏] هشدار دهى كه پيرو قرآن باشد و از [خداى‏] رحمان در نهان بترسد «10» چنين كسى را به آمرزش و پاداشى بزرگوارانه بشارت ده.
12- مسلماً ماييم كه مردگان را بر مى‏انگيزيم و تمام اعمال گذشته و آثار وجوديشان را ثبت مى‏كنيم و هر چيز را در دفتر «11» روشنى به شمار آورده‏ايم.
__________________________________________________
1- به زيرنويس آيه 61 نحل (16) توجه فرماييد.
2- به آيه 42 ابراهيم (14) توجه فرماييد. [.....]
3- به موجب آمارى كه رشاد خليفه، دانشمند مصرى، تهيه كرده است. اين دو حرف مقطعه در اين سوره مجموعاً 285 بار تكرار شده كه مضربى است از عدد 19 (تعداد حروف آيه بسم اللَّه ...).
4- اشاره به گفتار منكران است كه در آيه 43 رعد (13) آمده است.
5- منظور نياكان نزديك آنهاست، و نياكان دورشان پيامبرانى مثل ابراهيم و اسماعيل داشته‏اند به آيات 24 و 25 فاطر (35) توجه فرماييد.
6- به آيه 15 اسراء (17) توجه فرماييد.
7- منظور از كلمه «قول» در آيه همان موضوع آيات 18 اعراف (7)، 43 حجر (15) و 85 ص (38) است اين معنى، از آيه 16 اسراء (17)، بروشنى ملاحظه مى‏شود.
8- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 96 يونس (10) آمده است.
9- به آيه 5 صف (61) فَلَمَّا زاغُوا أَزاغَ اللَّهُ قُلُوبَهُمْ توجه فرماييد.
10- مفهوم اين بخش از آيه به بيان ديگر در آيات 51 انعام (6) و 45 نازعات (79) آمده است.
11- براى توجيه ترجمه امام، به آيات 29 نبأ (78)، 13 و 14 اسراء (17)، 49 كهف (18) و 28 و 29 جاثيه (45) توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 441
13- براى آنها مردم شهرى را مثال بزن كه پيامبران به سراغشان رفتند.
14- آن گاه كه دو تن را به سوى آنان فرستاديم و تكذيبشان كردند و با فرستاده سوم تأييد [شان‏] كرديم كه گفتند [از جانب خدا] به سوى شما رسالت يافته‏ايم.
15- گفتند: شما بشرى همچون ما هستيد، و خداى رحمان چيزى نازل نكرده است، شما فقط دروغ پردازيد «1».
16- گفتند: پروردگار ما مى‏داند كه ما به سوى شما فرستاده شده‏ايم،
17- و ما وظيفه‏اى جز ابلاغ آشكار نداريم.
18- گفتند: ما وجود شما را شوم مى‏دانيم اگر باز نايستيد، سنگسارتان مى‏كنيم و عذاب دردناكى از جانب ما به شما خواهد رسيد.
19- [رسولان‏] گفتند: شومى شما از خود شماست آيا اگر مورد تذكر قرار گيريد [آن را شوم تلقى مى‏كنيد]؟ حقاً كه گروهى اسرافكار هستيد.
20- از دورترين محله شهر مردى شتابان آمد و گفت: اى قوم من، از اين رسولان پيروى كنيد [به صلاح شماست‏]،
21- پيرو كسانى باشيد كه درخواست پاداشى ندارند و خود راه يافته‏اند.
22- چرا خدايى را بندگى نكنم كه مرا آفريده است و [همه‏] به پيشگاه او بازگردانده مى‏شويد؟
23- آيا به جاى او معبودانى اختيار كنم كه اگر خداى رحمان گزندى براى من بخواهد، نه شفاعتشان به حال من سودمند خواهد بود و نه مى‏توانند رهايى‏ام بخشند؟
24- در آن صورت در گمراهى آشكارى خواهم بود.
25- من به پروردگار شما ايمان آوردم، سخن مرا بشنويد.
26- [مظلومانه به شهادت رسيد و از عالم غيب به او] خطاب شد: به بهشت در آى گفت: اى كاش قوم من [هم‏] مى‏دانستند،
27- كه پروردگارم به كدام سبب مرا آمرزيد و گرامى‏ام «2» داشت.
__________________________________________________
1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 94 اسراء (17) و 24 مؤمنون (23) آمده است ضمناً نتيجه گفتار منكران را در آيات 8 و 9 ملك (67) ملاحظه فرماييد.
2- به آيه 13 حجرات (49) إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ كه معيار گرامى بودن نزد خداست، توجه فرماييد.
                        ترجمه طاهرى، ص: 442

[ دوشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۸ ] [ 8:44 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب