|
منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
|
سوره يس 28- پس از او بر [هلاك] قومش سپاهى از آسمان نفرستاديم و چنين رسمى نداشتهايم. 29- تنها يك بانگ سخت برخاست و آن گاه همه خاموش شدند. 30- دريغ بر اين بندگان كه هيچ پيامبرى بر آنها نمىآمد، مگر اينكه به استهزايش مىگرفتند «1»! 31- مگر نديدهاند و [نمىدانند] كه قبل از آنها چه بسيار نسلها را هلاك كرديم «2» كه ديگر به سوى اينان باز نمىگردند. 32- و بدون استثناء [روز رستاخيز] همه در پيشگاه ما احضار خواهند شد. 33- و زمين خزان زده و خشك براى آنها نشانهاى است [از قدرت ما] كه حياتش بخشيديم و دانه [ها] يى از آن رويانديم كه از آن مىخورند. 34- و در آن [زمين] باغهايى از درختان خرما و انگور پديد آورديم و چشمهسارها در آن روان ساختيم، 35- تا از ثمرات آن كه نه دستهاى خودشان [بلكه دست ما] آن را ساخته است، بخورند چرا سپاس نمىدارند؟ 36- منزه است خدايى كه همه زوجها را آفريد، [اعم] از آنچه زمين مىروياند و جنس خود آدميان و زوجهايى كه [هنوز] از آن آگه نيستند «3». 37- شب نيز براى آنها نشانه [ديگرى] است [از قدرت خدا] كه روز را از آن بركنار مىكنيم و [همه] در تاريكى فرو مىروند. 38- و خورشيد در مسيرى كه قرارگاه اوست روان است «4» اين نظمى است كه خداى فرادست و دانا مقرر داشته است. 39- براى ماه [نيز] منزلگاههايى مقرر داشتيم تا به صورت شاخه خشك ديرينه بازگردد. 40- نه خورشيد را سزد كه به ماه رسد و نه شب بر روز پيشى گيرد و هر يك [از كرات] در سپهرى شناورند. __________________________________________________ 1- به آيه 15 بقره (2) توجه فرماييد ضمناً گفتارشان را ضمن اين استهزاء در آيات 34 و 35 سبا (34) ملاحظه فرماييد. 2- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 3- به آيه 49 ذاريات (51) توجه فرماييد. [.....] 4- منظور حركت خورشيد (و اقمارش) به سمت معينى از كهكشان است كه همواره با سرعت 19 كيلومتر در ثانيه ادامه دارد و 12 ميليارد سال بعد به خاموشىاش مىانجامد (از كتاب «زندگى و مرگ خورشيد» نوشته ژرژگاموف). ترجمه طاهرى، ص: 443 41- و نشانهاى [ديگر از قدرت خدا] براى آنها، اينكه [خود و] فرزندانشان را در كشتى [هايى] انباشته [از سرنشين و بار] حمل كرديم. 42- و براى آنها مركب [هاى ديگرى] نظير آن [كشتى] آفريديم. 43- و اگر بخواهيم، آنان را غرق مىكنيم كه نه فريادرسى داشته باشند و نه رهايى داده شوند، 44- مگر رحمتى از جانب ما و برخوردارى تا مدتى [معين شامل حالشان گردد]. 45- آن گاه كه به آنها گفته شود: از [بزهكارى] حال و [مجازات] آينده خويش پروا كنيد، بسا كه مورد رحمت [خدا] قرار گيريد [بىتوجهند]. 46- هيچ آيتى از آيات پروردگارشان بر آنها عرضه نمىشد، مگر اينكه از آن رويگردان بودند «1». 47- و چون به آنها گفته شود: از آنچه خدا روزى شما كرده است انفاق كنيد، انكار ورزان به مؤمنين گويند: چرا كسى را اطعام كنيم كه اگر خدا مىخواست، خود اطعامش مىكرد؟! در گمراهى آشكارى قرار گرفتهايد! 48- مىگويند: اگر راست مىگوييد، اين وعده [ى رستاخيز] چه وقت فرا مىرسد؟ 49- فقط يك بانگ سخت را انتظار مىبرند كه در حال مخاصمه [با يكديگر، ناگهان] «2» آنها را فرا مىگيرد «3». 50- در آن دم نه فرصت وصيتى خواهند داشت و نه [امكان] بازگشت به خانواده خود را. 51- و در صدا دهنده بزرگ دميده شود، آن گاه همه از گورها به سوى پروردگارشان مىشتابند «4». 52- مىگويند: واى به حال ما، چه كسى ما را از خوابگاهمان برانگيخت؟ اين همان وعده [خداى] رحمان «5» است و پيامبران راست مىگفتند. 53- [وقوع رستاخيز] جز يك بانگ سخت نيست، و ناگهان همه جمع مىشوند [و] در پيشگاه ما احضار خواهند شد «6». 54- آن روز هيچ كس ذرهاى مورد ستم قرار نخواهد گرفت و جز در برابر آنچه كردهايد، مجازات نخواهيد شد. __________________________________________________ 1- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيه 105 يوسف (12) آمده است. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 66 زخرف (43) توجه فرماييد. 3- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 53 يس (36) آمده است. 4- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگر در آيات 7 و 8 قمر (54)، 43 معارج (70) و 13 و 14 نازعات (79) آمده است. 5- با حالت پشيمانى، اشاره به گفتار مغرورانه خودشان است در دنيا به آيه 60 فرقان (25) توجه فرماييد. 6- به آيه 77 نحل (16) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 444 55- بهشتيان در آن روز در مشغوليتى [خاص] شادمانند «1». 56- آنها و همسرانشان در سايهها بر تختها تكيه زدهاند «2». 57- در آنجا [هر گونه] ميوه و هر چه بخواهند در اختيار دارند، 58- [گفته مىشود] سلام [بر شما به عنوان] سخنى از جانب پروردگار مهربان «3». 59- اى بزهكاران، امروز [از صف پرهيزكاران] جدا شويد «4». 60- اى بنى آدم، مگر به شما سفارش نكردم كه شيطان را بندگى نكنيد «5»، كه او دشمن آشكار شماست؟ 61- و اينكه [تنها] مرا بندگى كنيد، كه راه راست همين است؟ 62- از ميان شما خلق بسيارى را به گمراهى كشيد چرا درك نمىكرديد؟ 63- اين همان دوزخى است كه به شما وعده داده مىشد «6». 64- به سزاى انكارتان، اكنون به آتش درآييد. 65- امروز بر دهانهاشان مُهر مىزنيم و درباره دستاوردشان دستهاشان با ما سخن خواهند گفت و پاهاشان گواهى خواهند داد. 66- اگر مىخواستيم، ديدگانشان را محو مىكرديم، آن گاه شتابان آهنگ راه مىكردند، ولى چگونه مىديدند؟! 67- اگر اراده مىكرديم، در جا مسخشان مىكرديم كه نه توان پيش رفتن داشته باشند و نه بازگردند. 68- هر كه را طول عمر دهيم، در خلقت واژگونهاش كنيم «7»، چرا درك نمىكنند [كه خود را همواره كار آمد مىپندارند]؟ 69- پيامبر را شعر نياموختهايم و [شاعرى] شايسته او نيست «8» آن [چه عرضه كرده است] اندرز و قرآنى روشنگر است، 70- تا بيدار دلان «9» را هشدار دهد و بر انكار ورزان، فرمان مجازات «10» تحقق يابد. __________________________________________________ 1- به آيات 23 طور (52) و 17- 24 واقعه (56) توجه فرماييد. 2- توصيف سايه بهشتيان را كه در آيات 30 واقعه (56) و 41 مرسلات (77) آمده، با توصيف سايه دوزخيان كه در آيات 42- 44 واقعه (56) و 29- 31 مرسلات (77) آمده است مقايسه فرماييد. 3- به آيات 23 و 24 رعد (13) توجه فرماييد. 4- به آيات 28 ص (38) و 21 جاثيه (45) توجه فرماييد. 5- به آيه 27 اعراف (7) توجه فرماييد. 6- به آيات 42 و 43 حجر (15) توجه فرماييد. 7- مفهوم آيه همانست كه در آيات 70 نحل (16)، 5 حج (22) و 54 روم (30) آمده است. [.....] 8- اشاره به گفتار مخالفان است كه در آيات 5 انبياء (21)، 36 صافات (37) و 30 طور (52) آمده است. 9- براى توجيه ترجمه «حى»، به آيه 122 انعام (6) توجه فرماييد. 10- به زيرنويس آيه 7 همين سوره (يس) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 445 71- مگر نديدهايد كه به دست قدرت خويش، دامها را براى [استفاده] آنها آفريديم كه مالك آن شدهاند. 72- و چارپايان را براى انسانها رام نيز كرديم كه از برخى از آنها استفاده سوارى از برخى ديگر تغذيه مىكنند. 73- و در آنها منافع [مختلفى] دارند، و نيز [از شيرشان] آشاميدنى دارند چرا سپاس نمىدارند؟ 74- به جاى خدا معبودهايى برگزيدهاند، به اين اميد كه مورد يارى [آنها] قرار گيرند! 75- [در حالى كه آن معبودان به هنگام بلا] توان يارى آنها را ندارند، و اينان به صورت سپاهى براى [خدمت] معبودان احضار شدهاند. 76- گفتارشان اندوهگينت نكند، كه هر چه پنهان و آشكار كنند، مىدانيم «1». 77- مگر انسان نمىداند كه او را از نطفهاى [بىمقدار] آفريدهايم، و آن گاه [كه تنومند گرديد] خصومتگرى آشكار شد؟ 78- براى ما مثلى زد و آفرينش خويش را از ياد برد «2» [و] گفت: استخوانهاى پوسيده را چه كسى قادر است حيات بخشد؟ 79- بگو: همان كسى كه اول بار آن را پديد آورده است، زندهاش مىكند و او به هر آفرينشى دانا [و توانا] ست. 80- همان خدايى كه براى [استفاده] شما از درخت سبز آتش پديد آورد كه خودتان از آن مىافروزيد. 81- آيا خدايى كه آسمانها و زمين را آفريد، بر آفرينش همانند آنان قادر نيست «3»؟ چرا، و البته او آفريدگارى داناست. 82- چون چيزى را اراده كند، فرمانش جز اين نيست كه گويد: باش و مىشود. 83- منزه است خدايى كه نظام حاكم بر همه موجودات [عالم] در كف اوست و به پيشگاه او بازگردانده مىشويد. __________________________________________________ 1- به آيه 7 طه (20) توجه فرماييد. 2- به آيات 5 و 6 طارق (86) توجه فرماييد. 3- به آيه 57 غافر (40) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 446 37- سوره صافات به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- سوگند به فرشتگان كه [تسبيح گويان] صف كشيدهاند «1»، 2- و فرشتگانى كه [وسوسه شياطين را از بندگان متوكل] باز مىدارند، 3- و فرشتگانى كه [آيات را بر پيامبران] قرائت مىكنند، 4- كه معبود شما يگانه است، 5- صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنها و طلوع گاهها [و غروب گاهها] ى «2» خورشيد. 6- ما آسمان نزديكتر را به زيور ستارگان آراستيم، 7- و از [دستبرد] هر شيطان سركشى محفوظ داشتيم، 8- كه قادر به شنيدن سخن فرشتگان عالم بالاتر نخواهند بود و از هر سو هدف قرار مىگيرند، 9- براى رانده شدن، و عذابى پيوسته دارند، 10- مگر آن كس كه يك بار استراق سمع كند، و [در آن صورت] شهابى روشن تعقيبش خواهد كرد «3». 11- از انكار ورزان كه از گِلى [ناچيز و] چسبنده پديدشان آورديم بپرس: آيا آنان از نظر آفرينش سختترند يا آنچه [از زمين و آسمانها و جهان بىانتها] آفريدهايم «4»؟ 12- تو [از تكذيب آنان] در شگفت ماندهاى و آنها به تمسخر پرداختهاند 13- و چون اندرز داده شوند، نمىپذيرند. 14- و هنگامى كه نشانهاى را ببينند، به تمسخر گيرند. 15- و گويند: اين [قرآن] جز جادويى آشكار نيست، 16- چگونه هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان «5» شديم، برانگيخته خواهيم شد «6»؟! 17- و حتى نياكان ما؟! 18- بگو: آرى، [زنده مىشويد] با خاكسارى. 19- [وقوع رستاخيز] فقط يك بانگ عظيم است، آن گاه [همه] نگران بر مىخيزند «7». 20- و مىگويند: واى بر ما، اين همان روز جزاست. 21- [آرى] همان روز داورى است «8» كه دروغش مىشمرديد. 22- ستمگران را با همراهانشان «9» و معبودانى كه به جاى خدا بندگى مىكردند، احضار كنيد «10» و به دوزخ سوقشان دهيد «11»، 23- ستمگران را با همراهانشان و معبودانى كه به جاى خدا بندگى مىكردند، احضار كنيد و به دوزخ سوقشان دهيد، 24- و آنان را بازداريد، كه [در برابر اعمالشان] مسئولند «12». __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيات 165 و 166 همين سوره (صافات) توجه فرماييد. 2- براى توجيه افزوده، به آيه 40 معارج (70) توجه فرماييد. 3- معنى و مفهوم آيات 7- 10 كه مشابهتى با آيات 17 و 18 حجر (15)، 5 ملك (67) و 9 جن (72) دارد، به طور كلى روشن نيست و توضيحات مفسران در مورد اين آيات براى تبيين قطعى آن هنوز كافى نيست. به ترجمه و توضيح و زيرنويس آيه 7 آل عمران (3) توجه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيات 57 غافر (40)، 81 يس (36) و 27- 32 نازعات (79) توجه فرماييد. 5- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «عظام» در اين آيه و آيه 53 همين سوره، به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد اين كلمه 12 بار در قرآن تكرار شده و فقط دو مورد آن به شكل رايج ثبت شده است. 6- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 35 مؤمنون (23) آمده است، پاسخ اين ادعا را در آيات 27 روم (30) و 79- 81 يس (36) ملاحظه فرماييد. 7- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 42 ق (50) آمده است ضمناً به آيه 77 نحل (16) توجه فرماييد. 8- به آيه 59 يس (36) توجه فرماييد. [.....] 9- به آيه 36 زخرف (43) توجه فرماييد. 10- براى توجيه ترجمه «حشر» به بخش آخر آيه 61 قصص (28) توجه فرماييد. 11- ابتدا به آيه 71 زمر (39) و بعد به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 12- به آيات 39 و 41 رحمان (55) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 447 25- [از ايشان مىپرسند:] چرا [مانند دنيا] از يكديگر حمايت نمىكنيد؟! 26- [جوابى ندارند] بلكه امروز همه تسليمند. 27- و گفتگوكنان به يكديگر روى مىآورند. 28- [زير دستان] مىگويند: شما از موضع قدرت با ما برخورد مىكرديد. 29- [پيشوايان] مىگويند: نه، بلكه شما خود ايمان نداشتيد [كه دنبال ما راه افتاديد]، 30- و ما هيچ سلطهاى بر شما نداشتيم شما خود گروهى طغيانگر بوديد. 31- فرمان مجازات «1» پروردگارمان بر ما محقق شده است و همه بايد آن را بچشيم. 32- شما را به راه تباهى كشانديم، زيرا خود در راه تباهى بوديم. 33- در آن روز همه در عذاب مشتركند «2». 34- با بزهكاران اين گونه رفتار مىكنيم. 35- آنان بودند كه چون به ايشان گفته مىشد: معبودى جز خدا وجود ندارد، گردنكشى مىكردند «3»، 36- و مىگفتند: چگونه به خاطر شاعرى ديوانه معبودهاى خود را رها كنيم؟! 37- [چنين نيست] بلكه او حق را عرضه كرد و پيامبران [پيشين] را تصديق نمود. 38- البته شما عذاب دردناك را خواهيد چشيد، 39- و جز در برابر آنچه كردهايد، مجازات نخواهيد شد، 40- [همه گرفتار كيفرند] مگر بندگان اخلاص يافته خدا «4». 41- [كه] روزىاى مشخص [و ممتاز] دارند، 42- ميوهها [ى فراوان در اختيار خواهند داشت]، و مقدمشان گرامى است، 43- در باغهاى پر نعمت بهشت، 44- بر تختهايى روياروى هم. 45- قدحى از شراب جارى بر آنان گردانده مىشود، 46- كه [بادهاى] روشن است و مايه لذت نوشندگان. 47- كه نه سردردى در [مصرف] آن هست و نه از آن دستخوش مستى شوند. 48- [دلبران] افتاده نگاه و غزال چشم در برشان، 49- همچون گوهرى سپيد «5» و ناسفته. 50- [بهشتيان] گفتگوكنان به يكديگر روى مىآورند. 51- يكى از آن ميان مىگويد: همنشينى داشتم، __________________________________________________ 1- منظور از «قول» در اينجا مفاد آيات 18 اعراف (7)، 43 حجر (15)، 84 و 85 ص (38) است بخش انتهايى آيه مؤيد اين معناست همچنين آيات 16 اسراء (17) و 71 زمر (39) ترجمه «قول» را به فرمان مجازات، توجيه مىكند. 2- توضيح كاملتر را در آيه 38 اعراف (7) ملاحظه فرماييد. 3- مفهوم آيه به بيان مفصلتر در آيه 45 زمر (39) آمده است. 4- به آيه 26 يونس (10) توجه فرماييد. 5- بيض جمع بيضه به معنى تخم مرغ است، وجه تسميه آن سفيدى رنگ آن مىباشد و در اينجا با توجه به صراحت آيات 22 و 23 واقعه (56)، منظور همان است كه در متن ترجمه آوردهايم. ترجمه طاهرى، ص: 448 52- كه مىگفت: راستى تو باور مىكنى؟ 53- هنگامى كه مرديم و خاك و استخوان شديم، پاداش و كيفرى خواهيم داشت؟ 54- و اضافه مىكند: آيا توجه داريد [كه كجاست]؟ 55- آن گاه متوجه مىشود و او را در ميان دوزخ مىبيند. 56- [سپس] مىگويد: به خدا سوگند نزديك بود مرا هم به هلاكت بكشانى، 57- و اگر لطف پروردگارم نبود، من هم به دوزخ احضار شده بودم. 58- [آن گاه به ساير بهشتيان مىگويد:] آيا جز مرگ نخستين مرگى نخواهيم داشت و عذاب نخواهيم شد؟ 59- [آن گاه به ساير بهشتيان مىگويد:] آيا جز مرگ نخستين مرگى نخواهيم داشت و عذاب نخواهيم شد؟ 60- اين است همان كاميابى بزرگ. 61- اهل عمل براى چنين [هدفى] بايد تلاش كنند. 62- آيا اين موقعيت براى پذيرايى بهتر است يا درخت زقومِ [دوزخ]؟! 63- كه آن را بليه ستمگران كردهايم. 64- درختى است كه از اعماق دوزخ مىرويد، 65- شكوفهاش گويى سرهاى شياطين است. 66- دوزخيان از آن مىخورند و شكمها را انباشته مىكنند. 67- آن گاه روى آن آميزهاى از آب داغ ناصاف [در اختيار] دارند، 68- سپس بازگشتشان به دوزخ است. 69- چرا كه پدرانشان را گمراه مىديدند، 70- با وجود اين در پى آنها مىشتابند. 71- قبل از آنها هم بيشتر پيشينيان گمراه شدند، 72- و ميانشان هشدار دهندگان را فرستاديم. 73- ببين سرانجام هشدار داده شدگان چگونه بود!؟ 74- [همه گرفتار كيفر شدند] مگر بندگان اخلاص يافته خدا. 75- نوح ما را ندا داد «1»، و نيكو پاسخ مىدهيم. 76- او و كسانش را «2» از اندوه بزرگ «3» نجات داديم «4». __________________________________________________ 1- به آيات 26 مؤمنون (23) و 10 قمر (54) و 26 و 27 نوح (71) توجه فرماييد. 2- منظور اهل بيت او و گروندگان به اوست كه عده قليلى بودند و در آيه 40 هود (11) آمده است. 3- منظور زخم زبانها و تمسخر مردم است به آيات 27 و 32 و 38 هود (11) توجه فرماييد. 4- به آيه 40 هود توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 449 77- و نسل او را [در زمين] استمرار داديم. 78- و براى او [نكونامى] در ميان آيندگان باقى گذاشتيم «1». 79- درود بر نوح در ميان جهانيان. 80- نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم. 81- او از بندگان با ايمان ما بود. 82- آن گاه [جز نوح و همراهانش] ديگران را غرق كرديم. 83- ابراهيم از پيروان [راستين] او بود. 84- آن گاه كه دلى پاك و سليم به [پيشگاه] پروردگارش عرضه كرد. 85- هنگامى كه به پدر و قومش گفت: چه چيز را بندگى مىكنيد؟! 86- آيا به باطل معبودهايى را به جاى خدا مىطلبيد؟! 87- پس درباره پروردگار جهانيان چه گمان مىبريد؟ 88- آن گاه نظرى به ستارگان افكند، 89- و گفت: من بيمارم «2» [و در مراسم جشن شركت نمىكنم]. 90- بازگشتكنان از او روى برتافتند. 91- در نهان به سوى بتهاشان رفت، و [با پوزخند] گفت: چيزى نمىخوريد؟ 92- چرا حرفى نمىزنيد؟ 93- آن گاه به طرف آنها رفت در حالى كه ضربهاى با تمام توان زد «3». 94- [قومش] سراسيمه به سراغش آمدند. 95- گفت: آيا بتهايى را كه خود تراشيدهايد، بندگى مىكنيد؟ 96- در حالى كه خدا شما و آنچه را كه مىسازيد، آفريده است. 97- گفتند: برجى برايش بسازيد، و [از بالاى آن] در آتش انبوه نگونسارش كنيد. 98- در مورد او قصد نيرنگى داشتند، ولى ما آنان را [در موقعيتى] فروتر قرار داديم [و آتش را بر ابراهيم بىاثر كرديم] «4». 99- ابراهيم گفت: من به سوى [سرزمين ديگرى براى عبادت] پروردگارم رهسپار خواهم شد «5» [و] بزودى هدايتم خواهد كرد. 100- پروردگارا، به من [فرزندى] شايسته ببخش، 101- آن گاه او را به پسرى بردبار بشارت داديم. 102- و چون [فرزندش] به [نوجوانى و] حد تلاش [و همكارى] با پدر رسيد، گفت: فرزندم، [كراراً] در خواب مىبينم كه تو را ذبح مىكنم، نظر تو چيست؟ گفت: پدرم، هر مأموريتى دارى انجام بده، ان شاء اللَّه مرا شكيبا تشخيص خواهى داد. __________________________________________________ 1- اجابت دعاى ابراهيم است كه در آيه 84 شعراء (26) آمده است. [.....] 2- علامه طباطبائى از قول يكى از مفسران سلف گفته است: «نگاه كردن او به ستارگان و اعلام بيمارىاش از باب معاريض كلام است به اين معنى كه گوينده چيزى را بگويد كه شنونده از ظاهر آن معنى ديگرى درك كند. چه بسا نظر كردن او به ستارگان، توجه به صنع خداست، ولى تصور مردم پيش بينى وضع سلامتى اوست از ستارگان». 3- به آيه 58 انبياء (21) توجه فرماييد. 4- براى توجيه افزوده، به آيه 69 انبياء (21) توجه فرماييد. 5- به زيرنويس آيه 26 عنكبوت (29) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 450 103- هنگامى كه هر دو [به فرمان خدا] تن دادند و [ابراهيم] پيشانى او را بر خاك نهاد، 104- او را ندا داديم كه: اى ابراهيم، 105- [تا همين حد] خواب [خويش] را تحقق بخشيدى، نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم. 106- مسلماً اين آزمونى «1» روشن [از مقام تسليم و رضاى تو] بود «2». 107- و گوسفند بزرگى آماده به ذبح به جاى [قربانى فرزند] ش مقرر داشتيم. 108- و براى او [نكونامى] در ميان آيندگان باقى گذاشتيم. 109- سلام بر ابراهيم. 110- نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم. 111- او از بندگان با ايمان ما بود. 112- و او را به [تولد] اسحاق كه پيامبرى شايسته بود، بشارت داديم. 113- و به او و اسحاق خير و بركت عطا كرديم برخى از افراد دودمانشان نيكوكار بودند و برخى آشكارا بر خويشتن ستم مىكردند. 114- به موسى و هارون نعمت بزرگى داديم، 115- و آنها را با قومشان از اندوه بزرگ «3» نجات داديم، 116- و يارىشان كرديم تا پيروز شدند، 117- و كتابى روشنگر به آنها عطا كرديم، 118- و به راه راست هدايتشان كرديم، 119- و براى آنان [نكونامى] در ميان آيندگان باقى گذاشتيم، 120- سلام بر موسى و هارون. 121- نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم. 122- هر دو از بندگان با ايمان ما بودند. 123- و «الياس» هم يكى از پيامبران بود. 124- آن گاه كه به قوم خود گفت: چرا پروا نمىكنيد؟ 125- چرا «بعل» «4» را [به خدايى] مىخوانيد، و آن بهترين آفريننده را رها كردهايد، 126- خدا را كه پروردگار شما و نياكان شماست؟! __________________________________________________ 1- در مورد عدول از قاعده املايى در كلمه «بلاء» به زيرنويس سوم آيه 245 بقره (2) مراجعه فرماييد. اين كلمه 6 بار در قرآن آمده كه 2 بار آن به شكل «بلؤا» ثبت شده است: يكى در همين آيه و يك بار هم در آيه 33 دخان (44) و بقيه به شكل رايج ثبت شده است. 2- اين مورد يكى از چند مورد آزمايش ابراهيم (ع) بود كه در آيه 124 بقره (2) به آن اشاره شده است 3- به آيات 49 و 50 بقره (2) توجه فرماييد. 4- «بعل» نام بتى بوده است. ترجمه طاهرى، ص: 451 127- ولى او را دروغ پرداز شمردند و مسلماً [براى عذاب] احضار خواهند شد. 128- مگر بندگان اخلاص يافته خدا. 129- و براى او [نكونامى] در ميان آيندگان باقى گذاشتيم، 130- سلام بر الياس «1». 131- نيكوكاران را اين گونه پاداش مىدهيم. 132- او از بندگان با ايمان ما بود. 133- لوط هم از پيامبران بود. 134- آن گاه كه او و همه خانوادهاش را نجات داديم، 135- مگر پير زنى «2» كه [همراه بزهكاران] باقى ماند. 136- آن گاه ديگران را در هم كوفتيم. 137- و شما بامدادان و شب هنگام از كنار [ويرانههاى شهر] شان مىگذريد چرا درك نمىكنيد؟ 138- و شما بامدادان و شب هنگام از كنار [ويرانههاى شهر] شان مىگذريد چرا درك نمىكنيد؟ 139- و يونس نيز يكى از پيامبران بود. 140- آن گاه كه [با حالتى خشمگين] «3» به سوى كشتى انباشته گريخت 141- با آنها قرعه افكند و بازنده شد «4». 142- [يونس را به دريا افكندند] و نهنگ او را بلعيد، در حالى كه سزاوار ملامت بود «5». 143- و اگر در زمره تسبيح گويان [خدا] نبود «6»، 144- در شكم ماهى مىماند [و اثرى از او نبود] تا روزى كه [انسانها] برانگيخته شوند، 145- آن گاه او را به حال بيمارى به صحرا [ى ساحل] افكنديم، 146- و [براى تغذيه و آرامش او] كدو بُنى در كنارش رويانديم، 147- و او را [مجدداً] بر [مردمى] متجاوز از صد هزار نفر «7» به رسالت فرستاديم، 148- آنها ايمان آوردند و تا مدتى معين [از مواهب زندگى] برخوردارشان كرديم «8». 149- از آن مشركان [كه به برترى پسر معتقدند] بپرس: چگونه براى پروردگارت دختران [قائل مىشوند] و براى خودشان پسران «9»؟ 150- مگر فرشتگان را ماده آفريديم و آنان حضور داشتند «10»؟! 151- آگاه باشيد كه اين از دروغشان است كه مىگويند: 152- خدا صاحب فرزند است و آنها [اساساً] دروغ پردازند. 153- چگونه خدا دختران را بر پسران [ترجيح داد و] برگزيد؟! __________________________________________________ 1- الياسين همان الياس پيامبر است مثل سينا و سينين كه دو شكل يك كلمه است. دو آيه بعد كه مىفرمايد: إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُؤْمِنِينَ مؤيد اين نظر است. 2- براى شناخت او، به آيه 83 اعراف (7) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به آيه 87 انبياء (21) توجه فرماييد. 4- مفسران گفتهاند: چون كشتى بيش از حد ظرفيت، سرنشين داشت، در معرض خطر غرق شدن بود ناگزير قرعه زدند كه چند نفر را قربانى نجات ساير سرنشينان كنند. 5- از آن جهت سزاوار ملامت بود كه در برابر ايمان نياوردن قومش، صبورى و پايدارى نشان نداده بود و با ناراحتى و خشم آنها را ترك كرده بود به آيه 87 انبياء (21) توجه فرماييد. 6- تسبيح يونس را در آيه 87 انبياء (21) ملاحظه فرماييد. [.....] 7- منظور قوم خودش است ضمن توجه به آيه بعدى، به آيه 98 يونس (10) نيز توجه فرماييد. 8- به آيه 98 يونس (10) توجه فرماييد. 9- به موجب آيه 13 حجرات (49) إِنَّ أَكْرَمَكُمْ عِنْدَ اللَّهِ أَتْقاكُمْ، ملاك برترى افراد از نظر قرآن تقواست كه به زن بودن و يا مرد بودن بستگى ندارد. در اينجا قرآن به پندار باطل آنها معترض شده است كه آنچه بر خود نمىپسندند، چگونه به خدا نسبت مىدهند. 10- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 19 زخرف (43) تكرار شده است. ترجمه طاهرى، ص: 452 154- شما را چه مىشود!؟ چگونه داورى مىكنيد؟! 155- آيا پند نمىپذيريد؟ 156- مگر دليلى روشن هم داريد؟ 157- اگر راست مىگوييد، مداركتان را بياوريد. 158- ميان خدا و جنها «1» خويشاوندى قائل شدهاند، در حالى كه جنيان بخوبى آگاهند كه [براى بازخواست] احضار خواهند شد. 159- خدا از توصيف [جاهلانه] آنان مبراست. 160- [همه گزافه مىگويند] مگر بندگان اخلاص يافته خدا. 161- شما و آنچه [به باطل] مىپرستيد، 162- هرگز نمىتوانيد كسى را مفتون [عقايد] خويش كنيد، 163- مگر كسى را كه [به دليل ظلمش] به آتش دوزخ درآيد. 164- هر يك از ما [فرشتگان، در پيشگاه خدا] مقامى مشخص دارد، 165- و ماييم كه [در مقام بندگىاش] صف زدهايم، 166- و ماييم كه تسبيح گو هستيم. 167- [مشركان مكه] با قاطعيت مىگفتند: 168- اگر كتب آسمانى [رسولان] پيشين را داشتيم، 169- مطمئناً بندگان اخلاص يافته خدا مىشديم. 170- ولى قرآن را انكار كردند و بزودى [نتيجه كجروى خويش را] خواهند دانست. 171- فرمان ما در مورد بندگان [ويژه] خود كه به پيامبرى گسيل مىداديم، از قبل صادر شده است «2»، 172- كه آنها [از جانب ما] «3» يارى خواهند شد. 173- و براستى سپاه ما پيروزند. 174- پس چند صباحى از انكار ورزان روى برتاب، 175- و [لجاج آنان را] ببين كه آنها هم [ثمره رفتار خود را] خواهند ديد. 176- چرا عذاب ما را به شتاب مىخواهند «4»؟ 177- آن گاه كه [قهر خدا] پيرامون هشدار داده شدگان فرود آيد، بامداد بدى دارند. 178- چند صباحى از آنها روى برتاب، 179- و [لجاج آنان را] ببين كه آنها هم [ثمره رفتار خود را] خواهند ديد. 180- پروردگار فرادست تو از توصيف [جاهلانه] آنان مبراست، 181- سلام بر پيامبران 182- و ستايش خاص خداست، پروردگار جهانيان. __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 130 انعام (6) توجه فرماييد. 2- به آيه 51 غافر (40) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده و چگونگى آن، به بخش پايانى آيه 47 روم (30) توجه فرماييد. 4- به آيات 16 ص (38) و 6 رعد (13) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 453 38- سوره ص به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- صاد «1»، سوگند به قرآن پند آموز [كه محمد پيامبر راستين خداست]، 2- ولى انكار ورزان گرفتار تعصب و ستيزند «2». 3- چه بسيار مردم روزگاران را قبل از آنان هلاك كرديم كه به فرياد آمدند «3» و [آن هنگام] هنگام گريز نبود «4». 4- انكار ورزان از اينكه هشدار دهندهاى از ميان خودشان به سراغشان آمده است، ابراز شگفتى كردند و گفتند: اين جادوگرى است دروغ پرداز، 5- چگونه معبودها [ى مختلف] را، معبود يگانهاى قرار داده است؟ داستان عجيبى است! 6- سرانشان به پا خاستند [و به يكديگر گفتند] كه برويد و براى [حفظ] معبودهاى خود ايستادگى كنيد برنامه مطلوب همين است. 7- نظريه توحيد را در آيين اخير «5» هم نشنيدهايم اين دروغى بيش نيست. 8- چگونه از ميان همه ما، تنها بر او وحى نازل شده است «6»؟ ولى آنها در [اصلِ] وحى من ترديد دارند بلكه هنوز عذاب مرا نچشيدهاند. 9- مگر خزاين رحمت پروردگار فرادست و بخشندهات در اختيار آنهاست [كه به ميل آنها واگذار شود]؟ 10- يا فرمانروايى آسمانها و زمين و ما بين آنها را دارند؟ [اگر چنين است] با وسايل [و امكانات خود به آسمان] صعود كنند [و مانع وحى شوند]. 11- [گروه كفارى كه] آنجا [موضع گرفته] سپاهكى است ورشكسته، از جمله ساير گروهها [ى مخالف پيامبران] «7». 12- قبل از آنها هم قوم نوح و عاد و فرعون كه سپاهى نيرومند داشت، [پيامبرانشان را] دروغ پرداز شمردند، 13- و نيز اقوام ثمود «8» و لوط و اهالى «ايكه» «9» كه گروهها [ى مخالف] بودند. 14- هر يك [از اين گروهها] پيامبران [خود] را دروغ پرداز شمردند و كيفر من [در مورد آنان] محقق شد. 15- فقط يك بانگ سخت [و مرگبار] را انتظار مىبرند كه بازگشت ندارد. 16- [با تمسخر] مىگفتند: پروردگارا، قبل از [فرا رسيدن] روز حساب، بهره [عذاب] ما را به شتاب بده «10». __________________________________________________ 1- به زيرنويس آيه 1 اعراف (7) در مورد روابط رياضى حرف «ص» مراجعه فرماييد. 2- به آيات 206 بقره (2) و 8 منافقون (63) توجه فرماييد. 3- به آيه 44 يونس (10) توجه فرماييد. 4- براى روشنتر شدن آيه، به آيات 84 و 85 غافر (40) توجه فرماييد و مصداق آن را در آيات 90 و 91 يونس (10) ملاحظه فرماييد. 5- منظور آيين مسيحيت است. 6- پاسخ اين ادعا را علاوه بر آيه بعدى، در آيه 124 انعام (6) ملاحظه فرماييد. [.....] 7- به دو آيه متوالى بعدى (12 و 13 ص) توجه فرماييد. 8- به زيرنويس آيه 141 شعراء (26) مراجعه فرماييد. 9- مردم ايكه نيز قوم شعيب بودند به زيرنويس آيه 78 حجر (15) توجه فرماييد. 10- پاسخ گفتار جاهلانه آنها در آيات 18 شورى (42) و 50 و 51 يونس (10) آمده است ضمناً درخواست مشابه اين مشركين مكه را در آيه 32 انفال (8) ملاحظه و به زيرنويس آن توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 454 17- در برابر گفتارشان شكيبا باش، و داود بنده پرتوان ما را به ياد آر كه همواره [به درگاه ما] بازمىگشت. 18- كوهها را در خدمتش گماشتيم كه شبانگاه و صبحگاهان تسبيح مىگفتند، 19- و پرندگان را نيز به حالت جمع شده [در خدمتش گماشتيم كه] هر يك با وى هماواز بودند. 20- فرمانروايىاش را استحكام بخشيديم و فرزانگى و كلامى فيصله بخش به او عطا كرديم. 21- آيا خبر طرفين خصومت كه [فرشتگانى به صورت انسان بودند و] از ديوار محراب [داود] بالا آمدند، به تو رسيده است؟ 22- آن گاه كه [غفلتاً] بر او وارد شدند و از [ديدن] آنها به وحشت افتاد گفتند: مترس دو نفر مدعى هستيم كه يكى از ما بر ديگرى ستم كرده است ميان ما به حق داورى كن و از عدالت دور مشو و ما را به راه درست هدايت كن. 23- [يكى از آن دو گفت:] اين برادر من است او نود و نه ميش دارد و من فقط يك ميش دارم ولى اصرار دارد كه اين يكى را هم به من واگذار و در بيان [خود نيز] با من تندى كرده است. 24- [داود] گفت: مسلماً او با درخواست ميش تو [براى ضميمه كردن] به ميشهاى خودش، بر تو ستم كرده است و بيشتر شريكان در حق يكديگر تعدى مىكنند، جز مؤمنان نيكوكار كه جداً نادرند داود [كه بدون خواستن توضيح از طرف دعوا، حكم كرده بود] متوجه شد كه امتحانش كردهايم آن گاه از پروردگارش آمرزش خواست و به سجده در افتاد و [به پيشگاه خدا] بازگشت. 25- آن گاه آن [لغزش] را بر او بخشيديم كه او نزد ما، تقرب و بازگشت نيكو داشت. 26- اى داود، تو را در [حكومت] اين سرزمين جانشين [پيشينيان] «1» كرديم، پس ميان مردم به حق داورى كن و پيرو هواى نفس مباش، كه از راه خدا به بيراههات مىكشد مسلماً آنها كه راه خدا را گم كنند، به سزاى آنكه روز حساب را از ياد بردهاند، مجازاتى سخت [در انتظار] دارند. __________________________________________________ 1- از نظر معنى و مفهوم «خليفه فى الارض» و توجيه افزوده، به آيه 74 اعراف (7) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 455 27- آسمان و زمين و ما بين آنها را بيهوده نيافريدهايم اين گمان انكار ورزان است «1» واى بر انكار ورزان از آتش [دوزخ]. 28- مگر ممكن است با مؤمنان نيكوكار مثل تبهكاران در زمين رفتار كنيم؟ يا پرهيزكاران را مانند بزهكاران به حساب آوريم «2»؟ 29- كتابى است مبارك كه بر تو نازل كردهايم تا در آياتش تدبر كنند و خردمندان پند پذيرند. 30- و سليمان را به داود بخشيديم نيكو بندهاى بود همواره [به درگاه ما] باز مىگشت. 31- [به ياد آر] آن گاه كه عصرگاهان اسبانى تيز تك بر او عرضه شد، 32- و گفت: من اين اسبان را به خاطر [نعمت] پروردگارم سخت دوست مىدارم «3»، [مسابقه اسبان را نگاه مىكرد] تا در پرده [گرد و غبار] از نظرش پنهان شدند. 33- [گفت: بار ديگر] آنها را نزد من بازگردانيد، آن گاه [با توجه و ياد خدا] شروع كرد به دست كشيدن به ساقها و گردنها [ى اسبان] «4» 34- سليمان را [به بيمارى] مبتلا ساختيم و [او را] به صورت جسدى بر تختش افكنديم [تا خودش را گم نكند و متوجه شود كه همه قدرت و عظمتش وابسته به يك دم است، آنهم هيچ است]، آن گاه [استغفار كرد و به پيشگاه خدا] بازگشت 35- گفت: پروردگارا، مرا بيامرز و حكومتى به من ارزانى دار كه پس از من بىنظير باشد، كه بخشاينده تويى، تو. 36- آن گاه باد را در خدمتش گماشتيم كه هر جا آهنگ مىكرد، به فرمان او به آرامى روان مىشد «5»، 37- و از ديوان [نيز] هر بنا و غواصى [را]. 38- و گروه ديگرى [از آنها] را دست و پا بسته در بند [تحت سلطه او قرار داديم]. 39- [و به او گفتيم:] اين [امكانات] بخشش بىدريغ ماست، به هر كه خواهى ببخش و از هر كه خواهى بازدار. 40- سليمان نزد ما تقرب و بازگشت نيكو داشت. 41- و بنده ما ايوب را به ياد آر، آن گاه كه پروردگارش را ندا داد كه شيطان «6» مرا به رنج و درد «7» افكنده است. 42- [و به او وحى كرديم:] پاى خويش را به زمين بكوب [تا چشمهاى پديد آيد]، اين هم چشمهسارى براى شستشو است [با آب] سرد و آشاميدنى. __________________________________________________ 1- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 115 مؤمنون (23) آمده است. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيات 18 سجده (32)، 21 جاثيه (45)، 20 حشر (59) و 35 قلم (68) آمده است. 3- سليمان بر حسب عادت و همانگونه كه بايد، در برابر هر نعمتى به ياد پروردگارش مىافتاد و شكر نعمت او را به جاى مىآورد به آيات 15 و 19 و 40 نمل (27) توجه فرماييد. 4- دو آيه 32 و 33 را مفسران به شكلهاى مختلفى تفسير كردهاند آنچه در اينجا آوردهايم با نظرى كه تفسيرهاى نمونه و نور دادهاند و نيز با آنچه محى الدين درويش در كتاب اعراب قرآن ذيل اين آيه آورده است، هماهنگى دارد و اللَّه اعلم. 5- سرعت اين باد را در بخش اول آيه 12 سبأ (34) ملاحظه فرماييد. 6- از نظر درك بهتر نقش شيطان، به طور مثال به آيه 15 قصص (28) توجه فرماييد. 7- از نظر معنى و مفهوم عذاب در اينجا با آيه 83 انبياء (21) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 456 43- و خانواده [از دست رفته] اش را دو چندان به او بخشيديم، به عنوان رحمتى از جانب ما و تذكرى براى خردمندان. 44- [آن گاه گفتيم:] به دست خويش دستهاى از علفهاى خشك [دارويى] بگير و [پس از فرآورى] آن را [بر زخمهاى خود] بزن و [با اهمال در اين مورد] مرتكب گناه مشو او را بندهاى شكيبا تشخيص داديم نيكو بندهاى بود همواره [به درگاه ما] باز مىگشت «1». 45- بندگان پر توان و بصير ما، ابراهيم و اسحاق و يعقوب را به ياد آر، 46- كه با [موهبتِ] ياد آخرت، به آنها خلوص ويژهاى داديم. 47- و در درگاه ما شايستگانى برگزيده بودند. 48- و [نيز] اسماعيل و يسع و ذو الكفل را ياد كن كه همه از نيكان بودند. 49- اين يادآورى است و پرهيزكاران بازگشت نيكو خواهند داشت 50- [در] باغهاى جاويدان بهشت [مستقر خواهند شد] كه درها [ى آن] به رويشان گشاده است «2»، 51- آنجا در حالى كه بر تختها تكيه زدهاند، دستور ميوههاى فراوان و آشاميدنى مىدهند. 52- در كنارشان [دلبرانى] است افتاده نگاه و همسال. 53- اين همان نعمتهاست كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود. 54- [بله] اين روزى از جانب ماست كه قطع نشدنى است، 55- اين [يادآورى است] «3»، و طغيانگران بدترين بازگشت را دارند 56- همان دوزخ، كه به آن در مىآيند و بد قرارگاهى است «4». 57- اين [مجازات] آب داغ و آلوده است و بايد آن را بچشند، 58- و [مجازات] ديگر از آن قبيل، به انواع و اقسام. 59- [به سرانشان خطاب مىشود:] اين گروه انبوه نيز همراه شما [به دوزخ] در مىآيند [پاسخ مىدهند:] جاى خوشامد گفتن بر آنها نيست چرا كه به آتش در مىآيند. 60- [پيروان به سران خود] پاسخ مىدهند: بلكه شما هستيد كه جاى خوشامد گفتن بر شما نيست شما بوديد اين راه را پيش پاى ما گذاشتيد و [دوزخ] قرارگاه بدى است. 61- و اضافه مىكنند: پروردگارا، هر كه اين [عذاب] را براى ما فراهم كرد، عذابش را در آتش فزونى بخش «5». __________________________________________________ 1- اين آيه را غالب مفسران و مترجمان به گونه ديگرى تبيين كردهاند آنچه در اينجا آوردهايم با نظر آيت اللَّه محمد جواد غروى هماهنگى دارد و اللَّه اعلم. 2- به آيه 73 زمر (39) توجه فرماييد. [.....] 3- براى توجيه افزوده، به آيه 49 همين سوره (ص) توجه فرماييد. 4- به آيه 71 زمر (39) توجه فرماييد. 5- پاسخ رهبران گمراه در اين مورد در آيه 30 صافات (37) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 457 62- و [اهل دوزخ با يكديگر] گويند: چرا افرادى را كه آنان را از اشرار مىپنداشتيم، [در دوزخ] نمىبينيم؟ 63- آيا [بى جهت] آنان را به تمسخر گرفتيم «1»، يا [هستند و] چشمان [ما از آنها] منحرف شده است؟ 64- اين مخاصمه اهل دوزخ، واقعيتى است. 65- بگو: من فقط هشدار دهندهام و هيچ معبودى جز خداى يگانه قهار نيست، 66- صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنها، آن فرادست آمرزگار. 67- بگو: اين [برپايى رستاخيز] خبرى است بزرگ 68- كه شما از آن اعراض مىكنيد. 69- [اگر به من وحى نمىشد] هيچ اطلاعى از عالم بالاتر- آن گاه كه فرشتگان [در مورد آفرينش انسان] گفتگو مىكردند «2»- نداشتم. 70- تنها از آن روى به من وحى مىشود كه هشدار دهندهاى آشكارم. 71- [به ياد آر] زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در كار آفرينش بشرى از گِل هستم. 72- و آن گاه كه او را سامان دادم و از روح خود در او دميدم [تا استعدادهاى شگرفى در وجودش به وديعه گذارم]، در برابرش ابراز فروتنى كنيد. 73- فرشتگان همه فروتنى خود را ابراز داشتند، 74- جز ابليس كه برترى جست و در زمره انكار ورزان شد. 75- [خداى] گفت: اى ابليس، چه چيز موجب شد كه از فروتنى در برابر آن كه به دستان [قدرت] خويش آفريدهام، خوددارى كنى؟ آيا گردنكشى كردى يا برترى خواه بودى؟ 76- گفت: من نسبت به او برترى دارم مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل. 77- گفت: از آن [مقام] خارج شو كه [از درگاه ما] مطرودى، 78- و تا روز جزا مورد نفرين من قرار دارى. 79- گفت: پروردگارا، پس تا روزى كه [انسانها] برانگيخته مىشوند، مرا مهلت ده. 80- [خدا] گفت: مهلت خواهى داشت، 81- تا روز [رستاخيز] «3» آن وقت مقرر. 82- گفت: به عزتت سوگند كه همگى آنان را به راه تباهى خواهم كشيد «4»، 83- مگر بندگان اخلاص يافتهات را از بين آنها. __________________________________________________ 1- به آيات 29- 34 مطففين (83) توجه فرماييد. 2- به آيه 30 بقره (2) توجه فرماييد. 3- از نظر توجيه افزوده و روشن شدن روز «وقت المعلوم» با آيات 49 و 50 واقعه (56) مقايسه فرماييد. 4- منظور افراد سست عنصرند، نه بندگان خاص خدا به آيه 42 حجر (15) و نيز آيات 36 فصلت (41) و 119 نساء (4) و 36 زخرف (43) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 458 84- [خدا] گفت: [گفتار من] حق است- و حق را مىگويم- 85- كه دوزخ را از تو و همه افرادى از آنان كه از تو پيروى كنند، انباشته خواهم كرد. 86- بگو: از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم و مدعى دروغين نيستم. 87- قرآن جز يادآورى براى جهانيان نيست. 88- و مسلماً پس از چندى از [حقيقت] خبر آن آگاه خواهيد شد. 39- سوره زمر به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- نزول اين كتاب از جانب خداى فرادست و فرزانه است. 2- اين كتاب را آن گونه كه بايد، بر تو نازل كرديم، پس خداى را با خلوص اعتقاد بندگى كن. 3- آگاه باشيد كه دين خالى از شرك خاص خداست و افرادى كه غير خدا را كارساز خود انتخاب كردهاند، [پندار باطلشان اين است كه:] آنها را فقط به خاطر اينكه ما را به خوبى به خدا نزديك گردانند، بندگى مىكنيم «1». خدا در موارد اختلافشان بين آنها داورى خواهد كرد محققاً خدا كسى را كه دروغ پردازى ناسپاس است، هدايت نخواهد كرد. 4- اگر خدا مىخواست فرزندى برگزيند، از ميان آفريدگان خود هر چه مىخواست بر مىگزيد، منزه [از اين نسبتها] است «2» اوست خداى يگانه قهار. 5- آسمانها و زمين را به حق [و با هدف] آفريد شب را بر روز مىپيچيد و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را در خدمت [شما] گماشت «3»، كه هر يك تا سرآمد معينى روان است «4»، آگاه باشيد كه اوست فرادست و آمرزگار. __________________________________________________ 1- به آيات 18 يونس (10) و 97 و 98 شعراء (26) توجه فرماييد. 2- به آيه 68 يونس (10) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به آيات 33 ابراهيم (14) و 12 نحل (16) توجه فرماييد. 4- به آيات 1 و 2 تكوير (81) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 459 6- [خدا] شما را از يك تن آفريد، آن گاه همسرش را نيز از [جنس] او پديد آورد «1» و براى [استفاده] شما هشت [فرد يا چهار] زوج «2» از دامها را پديد آورد، شما را در شكمهاى مادرانتان طى مراحل مختلف «3» در نهانگاههاى سه گانه [ى پرده، مشيميه، رحم و شكم] مىآفريند اين است خدا، پروردگار شما كه فرمانروايى خاص اوست معبودى جز او نيست پس چگونه از راه [بندگى او] گردانده مىشويد؟ 7- اگر ناسپاسى كنيد، [بدانيد كه] خدا از شما بىنياز است «4» و [لى] ناسپاسى بندگانش را نمىپسندد و اگر سپاسگزارى كنيد، آن را بر شما مىپسندد و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر عهده نخواهد داشت «5»، آن گاه بازگشت شما به پيشگاه پروردگارتان است و شما را به آنچه مىكرديد آگاه مىسازد «6»، كه او به راز دلها داناست. 8- هر گاه انسان دچار گزندى شود، پروردگارش را [به نيايش] مىخواند، در حالى كه به پيشگاه او باز مىآيد و چون او را نعمتى ارزانى دارد، مشكلى را كه قبلًا [دفع] آن را از خدا مىخواست، از ياد مىبرد و براى خدا [در قدرت] همتايانى قائل مىشود، تا [ديگران را هم] از راه او گمراه سازد «7»، بگو: چند صباحى با ناسپاسى برخوردار باش كه [سرانجام] دوزخى هستى «8». 9- [آيا چنين كسى رستگار است] يا آن كس كه در ساعات شب در حال سجده و قيام به طاعت [خدا] مشغول است و از [مجازات] آخرت ترسان و به رحمت پروردگار خويش اميدوار است؟ بگو: آيا اهل دانش با جاهلان يكسانند؟ تنها خردمندان پند مىپذيرند. 10- بگو: اى بندگان با ايمان من، از پروردگار خويش پروا كنيد افرادى كه در اين جهان نيكويى مىكنند، پاداش نيكو دارند زمين خدا فراخ است [اگر براى حفظ روش خود دچار مشكل شديد، مقام و موقع خود را رها كنيد] «9»، قطعاً پاداش پايداران بىدريغ عطا خواهد شد. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 21 روم (30) توجه فرماييد. 2- براى توضيح بيشتر به آيات 143 و 144 انعام (6) و نيز به زيرنويس آيه 143 انعام مراجعه فرماييد. 3- به آيه 14 مؤمنون (23) مراجعه فرماييد. [.....] 4- مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيات 8 ابراهيم (14) و 15 فاطر (35) آمده است. 5- پاسخ ادعاى انكار ورزان است كه در آيه 12 عنكبوت (29) آمده است. 6- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 7- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 49 همين سوره (زمر) آمده است. 8- تهديدى كه در اين بخش از آيه به كار رفته، در آيات 3 حجر (15)، 54 مؤمنون (23)، 83 زخرف (43) و 17 طارق (86) آمده است. 9- براى روشن شدن منظور آيه از فراخى زمين خدا، با آيات 97 نساء (4) و 56 عنكبوت (29) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 460 11- بگو: من مأمورم با خلوص اعتقاد خداى را بندگى كنم، 12- و مأمور شدهام نخستين كسى باشم كه تسليم [محض در مقابل خدا] «1» است. 13- بگو: اگر در برابر پروردگارم نافرمان باشم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم. 14- بگو: منحصراً خداى را با خلوص اعتقاد خود بندگى مىكنم، 15- شما هم هر چه را جز او خواهيد، بندگى كنيد بگو: زيانكاران [واقعى] كسانى هستند كه [به طمع دنيا] خود و خانوادهشان را در رستاخيز به زيان انداختند آگاه باشيد كه اين است همان زيان آشكار. 16- بر فرازشان و زير پايشان طبقاتى است از آتش اين است [آتشى] كه خدا بندگانش را از آن مىترساند «2» اى بندگان من، از [نافرمانى] من پروا كنيد. 17- بشارت براى كسانى است كه از بندگى طاغوتها [و امراى خودكامه] «3» اجتناب ورزيدند و به پيشگاه خدا بازگشتند، پس بندگان [ويژه] مرا بشارت ده، 18- آنان به كلام قرآن «4» گوش فرا مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند آنها كسانىاند كه خدا راه را به ايشان نموده است و خردمندند. 19- آيا كسى كه فرمان مجازات بر او محقق شده است [قادر به گريز است] «5»؟ آيا تو مىتوانى آن را كه در آتش است، رهايى بخشى؟! 20- ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا دارند، [در بهشت] غرفههاى چند طبقه خواهند داشت كه نهرها از كنارش جارى است خدا [بدرستى] وعده داده است و خلف وعده نخواهد كرد. 21- آيا توجه نكردهاى كه خدا بارانى از آسمان فرستاد و آن را [به صورت] چشمههايى در زمين روان ساخت، آن گاه كشتزارى با رنگهاى مختلف بدان پديد مىآورد، سپس پژمرده مىشود و مىبينى كه زرد شده است، آن گاه آن را خاشاك مىسازد اين [دگرگونيها] براى خردمندان موجب بيدارى است. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 131 بقره (2) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 39 انبياء (21) آمده است. 3- كلمه «طاغوت» هم به عنوان جمع بكار مىرود (مثل همين آيه) و هم به عنوان مفرد (مثل آيه 60 نساء). 4- مؤيد اينكه معنى «قول» در اينجا كلام قرآن است، آيه 68 مؤمنون (23) و نيز آيات 13 و 14 طارق (86) است. با اين فرض، آيه مورد بحث، هم معنى با نيمه اول آيه 55 همين سوره (زمر) است و اين تأييد ديگرى است بر اين نظر همين تعبير در آيه 145 اعراف (7) بكار رفته است كه باز هم تأييد ديگرى است. 5- چه كسانىاند؟ به آيه 39 بقره (2) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 461 22- آيا كسى كه دلش را خدا پذيراى تسليم [در برابر خود] كرده و برخوردار از نور [هدايتى] از جانب پروردگارش مىباشد [همچون سخت دلان سرگشته است]؟ واى بر سخت دلان در برابر ذكر خدا «1» آنان در گمراهى آشكارند. 23- خدا بهترين سخن را به صورت كتابى- كه [از نظر بلاغت] همگون است و [مفاهيم حكيمانهاش] مكرر آمده- نازل كرده است. پوست بدن خدا ترسان از [هشدارهاى] آن موىخيز مىشود، آن گاه پوست و دلهاشان به ياد خدا آرام گيرد. اين هدايت خداست كه هر كه را خواهد، بدان راه نمايد، «2» و هر كه را خدا گمراه كند «3»، هيچ راهنمايى نخواهد داشت. 43- و خانواده [از دست رفته] اش را دو چندان به او بخشيديم، به عنوان رحمتى از جانب ما و تذكرى براى خردمندان. 44- [آن گاه گفتيم:] به دست خويش دستهاى از علفهاى خشك [دارويى] بگير و [پس از فرآورى] آن را [بر زخمهاى خود] بزن و [با اهمال در اين مورد] مرتكب گناه مشو او را بندهاى شكيبا تشخيص داديم نيكو بندهاى بود همواره [به درگاه ما] باز مىگشت «1». 45- بندگان پر توان و بصير ما، ابراهيم و اسحاق و يعقوب را به ياد آر، 46- كه با [موهبتِ] ياد آخرت، به آنها خلوص ويژهاى داديم. 47- و در درگاه ما شايستگانى برگزيده بودند. 48- و [نيز] اسماعيل و يسع و ذو الكفل را ياد كن كه همه از نيكان بودند. 49- اين يادآورى است و پرهيزكاران بازگشت نيكو خواهند داشت 50- [در] باغهاى جاويدان بهشت [مستقر خواهند شد] كه درها [ى آن] به رويشان گشاده است «2»، 51- آنجا در حالى كه بر تختها تكيه زدهاند، دستور ميوههاى فراوان و آشاميدنى مىدهند. 52- در كنارشان [دلبرانى] است افتاده نگاه و همسال. 53- اين همان نعمتهاست كه براى روز حساب به شما وعده داده مىشود. 54- [بله] اين روزى از جانب ماست كه قطع نشدنى است، 55- اين [يادآورى است] «3»، و طغيانگران بدترين بازگشت را دارند 56- همان دوزخ، كه به آن در مىآيند و بد قرارگاهى است «4». 57- اين [مجازات] آب داغ و آلوده است و بايد آن را بچشند، 58- و [مجازات] ديگر از آن قبيل، به انواع و اقسام. 59- [به سرانشان خطاب مىشود:] اين گروه انبوه نيز همراه شما [به دوزخ] در مىآيند [پاسخ مىدهند:] جاى خوشامد گفتن بر آنها نيست چرا كه به آتش در مىآيند. 60- [پيروان به سران خود] پاسخ مىدهند: بلكه شما هستيد كه جاى خوشامد گفتن بر شما نيست شما بوديد اين راه را پيش پاى ما گذاشتيد و [دوزخ] قرارگاه بدى است. 61- و اضافه مىكنند: پروردگارا، هر كه اين [عذاب] را براى ما فراهم كرد، عذابش را در آتش فزونى بخش «5». __________________________________________________ 1- اين آيه را غالب مفسران و مترجمان به گونه ديگرى تبيين كردهاند آنچه در اينجا آوردهايم با نظر آيت اللَّه محمد جواد غروى هماهنگى دارد و اللَّه اعلم. 2- به آيه 73 زمر (39) توجه فرماييد. [.....] 3- براى توجيه افزوده، به آيه 49 همين سوره (ص) توجه فرماييد. 4- به آيه 71 زمر (39) توجه فرماييد. 5- پاسخ رهبران گمراه در اين مورد در آيه 30 صافات (37) آمده است. ترجمه طاهرى، ص: 457 62- و [اهل دوزخ با يكديگر] گويند: چرا افرادى را كه آنان را از اشرار مىپنداشتيم، [در دوزخ] نمىبينيم؟ 63- آيا [بى جهت] آنان را به تمسخر گرفتيم «1»، يا [هستند و] چشمان [ما از آنها] منحرف شده است؟ 64- اين مخاصمه اهل دوزخ، واقعيتى است. 65- بگو: من فقط هشدار دهندهام و هيچ معبودى جز خداى يگانه قهار نيست، 66- صاحب اختيار آسمانها و زمين و ما بين آنها، آن فرادست آمرزگار. 67- بگو: اين [برپايى رستاخيز] خبرى است بزرگ 68- كه شما از آن اعراض مىكنيد. 69- [اگر به من وحى نمىشد] هيچ اطلاعى از عالم بالاتر- آن گاه كه فرشتگان [در مورد آفرينش انسان] گفتگو مىكردند «2»- نداشتم. 70- تنها از آن روى به من وحى مىشود كه هشدار دهندهاى آشكارم. 71- [به ياد آر] زمانى را كه پروردگارت به فرشتگان گفت: من در كار آفرينش بشرى از گِل هستم. 72- و آن گاه كه او را سامان دادم و از روح خود در او دميدم [تا استعدادهاى شگرفى در وجودش به وديعه گذارم]، در برابرش ابراز فروتنى كنيد. 73- فرشتگان همه فروتنى خود را ابراز داشتند، 74- جز ابليس كه برترى جست و در زمره انكار ورزان شد. 75- [خداى] گفت: اى ابليس، چه چيز موجب شد كه از فروتنى در برابر آن كه به دستان [قدرت] خويش آفريدهام، خوددارى كنى؟ آيا گردنكشى كردى يا برترى خواه بودى؟ 76- گفت: من نسبت به او برترى دارم مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل. 77- گفت: از آن [مقام] خارج شو كه [از درگاه ما] مطرودى، 78- و تا روز جزا مورد نفرين من قرار دارى. 79- گفت: پروردگارا، پس تا روزى كه [انسانها] برانگيخته مىشوند، مرا مهلت ده. 80- [خدا] گفت: مهلت خواهى داشت، 81- تا روز [رستاخيز] «3» آن وقت مقرر. 82- گفت: به عزتت سوگند كه همگى آنان را به راه تباهى خواهم كشيد «4»، 83- مگر بندگان اخلاص يافتهات را از بين آنها. __________________________________________________ 1- به آيات 29- 34 مطففين (83) توجه فرماييد. 2- به آيه 30 بقره (2) توجه فرماييد. 3- از نظر توجيه افزوده و روشن شدن روز «وقت المعلوم» با آيات 49 و 50 واقعه (56) مقايسه فرماييد. 4- منظور افراد سست عنصرند، نه بندگان خاص خدا به آيه 42 حجر (15) و نيز آيات 36 فصلت (41) و 119 نساء (4) و 36 زخرف (43) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 458 84- [خدا] گفت: [گفتار من] حق است- و حق را مىگويم- 85- كه دوزخ را از تو و همه افرادى از آنان كه از تو پيروى كنند، انباشته خواهم كرد. 86- بگو: از شما هيچ پاداشى بر رسالتم نمىخواهم و مدعى دروغين نيستم. 87- قرآن جز يادآورى براى جهانيان نيست. 88- و مسلماً پس از چندى از [حقيقت] خبر آن آگاه خواهيد شد. 39- سوره زمر به نام خداى رحمان [و] رحيم 1- نزول اين كتاب از جانب خداى فرادست و فرزانه است. 2- اين كتاب را آن گونه كه بايد، بر تو نازل كرديم، پس خداى را با خلوص اعتقاد بندگى كن. 3- آگاه باشيد كه دين خالى از شرك خاص خداست و افرادى كه غير خدا را كارساز خود انتخاب كردهاند، [پندار باطلشان اين است كه:] آنها را فقط به خاطر اينكه ما را به خوبى به خدا نزديك گردانند، بندگى مىكنيم «1». خدا در موارد اختلافشان بين آنها داورى خواهد كرد محققاً خدا كسى را كه دروغ پردازى ناسپاس است، هدايت نخواهد كرد. 4- اگر خدا مىخواست فرزندى برگزيند، از ميان آفريدگان خود هر چه مىخواست بر مىگزيد، منزه [از اين نسبتها] است «2» اوست خداى يگانه قهار. 5- آسمانها و زمين را به حق [و با هدف] آفريد شب را بر روز مىپيچيد و روز را بر شب، و خورشيد و ماه را در خدمت [شما] گماشت «3»، كه هر يك تا سرآمد معينى روان است «4»، آگاه باشيد كه اوست فرادست و آمرزگار. __________________________________________________ 1- به آيات 18 يونس (10) و 97 و 98 شعراء (26) توجه فرماييد. 2- به آيه 68 يونس (10) توجه فرماييد. 3- براى توجيه افزوده، به آيات 33 ابراهيم (14) و 12 نحل (16) توجه فرماييد. 4- به آيات 1 و 2 تكوير (81) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 459 6- [خدا] شما را از يك تن آفريد، آن گاه همسرش را نيز از [جنس] او پديد آورد «1» و براى [استفاده] شما هشت [فرد يا چهار] زوج «2» از دامها را پديد آورد، شما را در شكمهاى مادرانتان طى مراحل مختلف «3» در نهانگاههاى سه گانه [ى پرده، مشيميه، رحم و شكم] مىآفريند اين است خدا، پروردگار شما كه فرمانروايى خاص اوست معبودى جز او نيست پس چگونه از راه [بندگى او] گردانده مىشويد؟ 7- اگر ناسپاسى كنيد، [بدانيد كه] خدا از شما بىنياز است «4» و [لى] ناسپاسى بندگانش را نمىپسندد و اگر سپاسگزارى كنيد، آن را بر شما مىپسندد و هيچ كس بار گناه ديگرى را بر عهده نخواهد داشت «5»، آن گاه بازگشت شما به پيشگاه پروردگارتان است و شما را به آنچه مىكرديد آگاه مىسازد «6»، كه او به راز دلها داناست. 8- هر گاه انسان دچار گزندى شود، پروردگارش را [به نيايش] مىخواند، در حالى كه به پيشگاه او باز مىآيد و چون او را نعمتى ارزانى دارد، مشكلى را كه قبلًا [دفع] آن را از خدا مىخواست، از ياد مىبرد و براى خدا [در قدرت] همتايانى قائل مىشود، تا [ديگران را هم] از راه او گمراه سازد «7»، بگو: چند صباحى با ناسپاسى برخوردار باش كه [سرانجام] دوزخى هستى «8». 9- [آيا چنين كسى رستگار است] يا آن كس كه در ساعات شب در حال سجده و قيام به طاعت [خدا] مشغول است و از [مجازات] آخرت ترسان و به رحمت پروردگار خويش اميدوار است؟ بگو: آيا اهل دانش با جاهلان يكسانند؟ تنها خردمندان پند مىپذيرند. 10- بگو: اى بندگان با ايمان من، از پروردگار خويش پروا كنيد افرادى كه در اين جهان نيكويى مىكنند، پاداش نيكو دارند زمين خدا فراخ است [اگر براى حفظ روش خود دچار مشكل شديد، مقام و موقع خود را رها كنيد] «9»، قطعاً پاداش پايداران بىدريغ عطا خواهد شد. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 21 روم (30) توجه فرماييد. 2- براى توضيح بيشتر به آيات 143 و 144 انعام (6) و نيز به زيرنويس آيه 143 انعام مراجعه فرماييد. 3- به آيه 14 مؤمنون (23) مراجعه فرماييد. [.....] 4- مفهوم اين عبارت به بيان ديگر در آيات 8 ابراهيم (14) و 15 فاطر (35) آمده است. 5- پاسخ ادعاى انكار ورزان است كه در آيه 12 عنكبوت (29) آمده است. 6- به آيه 22 ق (50) توجه فرماييد. 7- معنى و مفهوم اين آيه به بيان ديگرى در آيه 49 همين سوره (زمر) آمده است. 8- تهديدى كه در اين بخش از آيه به كار رفته، در آيات 3 حجر (15)، 54 مؤمنون (23)، 83 زخرف (43) و 17 طارق (86) آمده است. 9- براى روشن شدن منظور آيه از فراخى زمين خدا، با آيات 97 نساء (4) و 56 عنكبوت (29) مقايسه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 460 11- بگو: من مأمورم با خلوص اعتقاد خداى را بندگى كنم، 12- و مأمور شدهام نخستين كسى باشم كه تسليم [محض در مقابل خدا] «1» است. 13- بگو: اگر در برابر پروردگارم نافرمان باشم، از عذاب روزى بزرگ مىترسم. 14- بگو: منحصراً خداى را با خلوص اعتقاد خود بندگى مىكنم، 15- شما هم هر چه را جز او خواهيد، بندگى كنيد بگو: زيانكاران [واقعى] كسانى هستند كه [به طمع دنيا] خود و خانوادهشان را در رستاخيز به زيان انداختند آگاه باشيد كه اين است همان زيان آشكار. 16- بر فرازشان و زير پايشان طبقاتى است از آتش اين است [آتشى] كه خدا بندگانش را از آن مىترساند «2» اى بندگان من، از [نافرمانى] من پروا كنيد. 17- بشارت براى كسانى است كه از بندگى طاغوتها [و امراى خودكامه] «3» اجتناب ورزيدند و به پيشگاه خدا بازگشتند، پس بندگان [ويژه] مرا بشارت ده، 18- آنان به كلام قرآن «4» گوش فرا مىدهند و از بهترين آن پيروى مىكنند آنها كسانىاند كه خدا راه را به ايشان نموده است و خردمندند. 19- آيا كسى كه فرمان مجازات بر او محقق شده است [قادر به گريز است] «5»؟ آيا تو مىتوانى آن را كه در آتش است، رهايى بخشى؟! 20- ليكن كسانى كه از پروردگارشان پروا دارند، [در بهشت] غرفههاى چند طبقه خواهند داشت كه نهرها از كنارش جارى است خدا [بدرستى] وعده داده است و خلف وعده نخواهد كرد. 21- آيا توجه نكردهاى كه خدا بارانى از آسمان فرستاد و آن را [به صورت] چشمههايى در زمين روان ساخت، آن گاه كشتزارى با رنگهاى مختلف بدان پديد مىآورد، سپس پژمرده مىشود و مىبينى كه زرد شده است، آن گاه آن را خاشاك مىسازد اين [دگرگونيها] براى خردمندان موجب بيدارى است. __________________________________________________ 1- براى توجيه افزوده، به آيه 131 بقره (2) توجه فرماييد. 2- مفهوم آيه به بيان ديگر در آيه 39 انبياء (21) آمده است. 3- كلمه «طاغوت» هم به عنوان جمع بكار مىرود (مثل همين آيه) و هم به عنوان مفرد (مثل آيه 60 نساء). 4- مؤيد اينكه معنى «قول» در اينجا كلام قرآن است، آيه 68 مؤمنون (23) و نيز آيات 13 و 14 طارق (86) است. با اين فرض، آيه مورد بحث، هم معنى با نيمه اول آيه 55 همين سوره (زمر) است و اين تأييد ديگرى است بر اين نظر همين تعبير در آيه 145 اعراف (7) بكار رفته است كه باز هم تأييد ديگرى است. 5- چه كسانىاند؟ به آيه 39 بقره (2) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 461 22- آيا كسى كه دلش را خدا پذيراى تسليم [در برابر خود] كرده و برخوردار از نور [هدايتى] از جانب پروردگارش مىباشد [همچون سخت دلان سرگشته است]؟ واى بر سخت دلان در برابر ذكر خدا «1» آنان در گمراهى آشكارند. 23- خدا بهترين سخن را به صورت كتابى- كه [از نظر بلاغت] همگون است و [مفاهيم حكيمانهاش] مكرر آمده- نازل كرده است. پوست بدن خدا ترسان از [هشدارهاى] آن موىخيز مىشود، آن گاه پوست و دلهاشان به ياد خدا آرام گيرد. اين هدايت خداست كه هر كه را خواهد، بدان راه نمايد، «2» و هر كه را خدا گمراه كند «3»، هيچ راهنمايى نخواهد داشت. 24- آيا كسى كه در روز رستاخيز چهره خويش را ناگزير، سپر سختى عذاب خواهد كرد [همچون كسى است كه ايمن از آن بليه است] «4»؟ و به ستمگران گفته مىشود: كيفر دستاوردتان را بچشيد. 25- پيشينيان آنها نيز [حق را] دروغ شمردند و از جايى كه فكر نمىكردند، عذاب دامنگيرشان شد. 26- و خدا هم در زندگى دنيا رسوايى را به آنها چشانيد و كاش مىدانستند كه عذاب آخرت سختتر است. 27- در اين قرآن از هر [گونه] مثلى براى مردم آوردهايم «5»، بسا كه پند پذيرند، 28- قرآنى عربى [نازل كرديم] بدون هيچ نقص، بسا كه [تحت تعليماتش] پرهيزكار شوند. 29- خدا [براى مقايسه شرك و توحيد] مردى را به مثل آورده است كه چند ارباب ناهماهنگ در [حاكميت بر] او شريك باشند، در مقايسه با مردى كه زير فرمان يك تن باشد آيا اين دو از نظر موقعيت يكسانند؟! «6» ستايش خاص خداست، ولى بيشترشان نمىدانند. 30- [در برخورد شرك و توحيد، حتى از مرگ هم نهراسيد] تو مىميرى و آنها هم خواهند مرد. 31- [ولى اگر شرك زده شديد] در روز رستاخيز نزد پروردگارتان با يكديگر به مخاصمه خواهيد پرداخت «7». __________________________________________________ 1- توصيف وضع افرادى كه مقابل آنها هستند، در آيه 28 رعد (13) آمده است. 2- به آيه 16 مائده (5) توجه فرماييد. 3- به آيه 27 ابراهيم (14) وَ يُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ توجه فرماييد. [.....] 4- به آيات 22- 25 قيامت (75) توجه فرماييد. 5- بعضى از مثلهاى قرآن را در آيات 261 بقره (2)، 24 يونس (10)، 41 عنكبوت (29)، 20 حديد (57) و 5 جمعه (62) ملاحظه فرماييد. 6- نتيجه اين مثال همان برهان عقلى است كه در آيه 22 انبياء (21) آمده است. 7- به آيات 166 و 167 بقره (2) و 67 و 68 احزاب (33) و 27- 33 صافات (37) توجه فرماييد. ترجمه طاهرى، ص: 462 [ یکشنبه ۱۳۸۹/۰۵/۱۷ ] [ 22:24 ] [ سعید ]
|
||
| [ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] | ||