منتخب تفاسیر
أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا   
قالب وبلاگ
لینک دوستان
لینک های مفید



سوره قريش‏

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيم‏

آيه 1
لِإِيلَافِ قُرَيْشٍ‏      براى الفت داشتن قُريش،
1خداوند، با نابود كردن اصحاب فيل، قريش را بر ادامه زندگانى طبق عادت ديرينه آنان، توانمند ساخت.
لإيلف قريش‏
اين سوره با سوره قبل، ارتباطى تنگاتنگ دارد تا حدى كه برخى آن دو را يك سوره شمرده و برخى ديگر جداساختن آن را از سوره فيل در نماز جايز نمى‏دانند. بنابراين «لايلاف» علت «جعلهم كعصف مأكول» را بيان مى‏كند؛ يعنى، خداوند سپاه ابرهه را نابود ساخت تا قريش بتوانند به ايلاف خود ادامه دهند.
2 قريش، به برنامه‏اى منظم در اداره زندگانى خود خو گرفته بودند.
لإيلف قريش‏
براى «ايلاف» معانى گوناگونى ذكر شده است؛ از جمله: الفت يافتن، الفت دادن (قاموس)؛ مهيا و مجهز ساختن (تاج‏العروس)؛ عهد بستن و امان گرفتن (نهايه ابن‏كثير). برداشت ياد شده ناظر به معناى نخست (الفت يافتن) است. چيزى كه قريش با آن الفت يافته بودند- به قرينه آيه بعد- كوچ تابستانى و زمستانى بوده است. اين برداشت، با معناى «الفت دادن» نيز سازگار است. در آن صورت «اللّه» (فاعل «ايلاف») در كلام ذكر نشده است و «قريش» و «رحلة» مفعول اول و دوم مى‏باشد.
3 نظام زندگانى قريش و شيوه امرار معاش آنان- در صورت پيروزى ابرهه- از هم مى‏پاشيد.
لإيلف قريش‏
4 تسلّط قريش بر مكه پيش از اسلام‏
لإيلف قريش‏
دفع مهاجمان به مكه، در صورتى امتنان بر قريش شمرده مى‏شود كه مكه در تصرف آنان باشد.
5 خداوند، با خنثى كردن توطئه اصحاب فيل، قريش را از خطر از هم گسيختگى رهانيد.
لإيلف قريش‏
6 عنايت ويژه خداوند به قبيله قريش‏
لإيلف قريش‏
7 نابودى اصحاب فيل، مايه استحكام پيوند قريش با شهر مكه و باقى‏ماندنشان در آن
لإيلف قريش‏
آيه بعد يا تفسير اين آيه است كه در نتيجه «ايلافهم» در آن بدل خواهد بود و يا ذكر خاص بعد از عام است كه در نتيجه، اين آيه به الفتى ديگر نيز علاوه بر الفت با كوچ‏هاى تابستانى و زمستانى، نظر خواهد داشت. ارتباط آيه شريفه با سوره قبل مى‏تواند بيانگر آن باشد كه استمرار پيوند قريش با مكه، مصداق برجسته‏اى براى عموم «ايلاف قريش» است.
8 كعبه وسيله اتحاد، امنيت، اعتبار و تحصيل مال قريش‏
لإيلف قريش‏
اگر «ايلاف» در اين آيه، عام و در آيه بعد خاص باشد؛ مى‏توان گفت كه در اين آيه، ائتلاف قريش با يكديگر نيز مورد نظر بوده است.
9 استوار ماندن قريش بر نظام معيشتى ديرپاى خويش، نعمتى الهى و سزاوار سپاس‏
لإيلف قريش‏
چنانچه سوره «قريش» سوره‏اى مستقل باشد و با سوره «فيل» يك سوره تلقى نگردد؛ حرف «لام» در «لايلاف» متعلق به «فليعبدوا» در آيه سوم خواهد بود. در آن صورت مفاد آيه اين مى‏شود كه چون خداوند، نعمت ايلاف را به قريش عطا كرده است، بايد او را بندگى كنند. گفتنى است كه بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.

كليدواژه‏ها:
اتحاد؛ اسما و صفات؛ اصحاب فيل؛ اللّه؛ امنيت؛ پيروزى؛ حيات؛ سكونت؛ شكر؛ شكست؛ عذاب؛ قريش؛ كعبه؛ مال؛ مكه؛ نعمت‏

آيه 2
إِيلَافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتَاءِ وَ الصَّيْفِ‏      الفت داشتنشان با سفر زمستان و تابستان،
1 قريش، طبق عادتى ديرينه، در تابستان به مناطق خوش آب و هوا و در زمستان به نقاط گرمسير مسافرت مى‏كردند.
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
 «رحلة» (پيمودن راه بر راحله و مركب)، مفعول «ايلاف» و ضمير «ايلافهم» فاعل آن است. مراد از آن انس گرفتن قريش به كوچ، در دو فصل است. آنان در زمستان به يمن و در تابستان به شام، سفرهاى تجارتى انجام مى‏دادند.
2 قريش، نيازمند امنيت در مسير ييلاق و قشلاق كردن خويش‏
لإيلف قريش. إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
3 امنيت راه‏هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش، نعمتى الهى و سزاوار سپاس‏
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
در برداشت ياد شده، سوره «قريش» مستقل از سوره «فيل» دانسته شده است. در اين صورت، اين آيه مانند آيه قبل، مربوط به «فليعبدوا» در آيه بعد خواهد بود؛ يعنى، حال‏كه اين ايلاف تداوم يافته است، قريش بايد خدا را بندگى كنند. گفتنى است كه التزام به بندگى به پاس نعمت، شكرگزارى آن است.
4 هجوم اصحاب فيل به مكه، كاروان‏هاى تجارتى قريش در تابستان و زمستان را با خطرى جدّى مواجه ساخته بود.
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
5 خداوند، با از ميان بردن سپاه ابرهه، راه‏هاى كوچ زمستانى و تابستانى قريش را امنيت بخشيد.
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
6 احترام كعبه و ساكنان مكه، نزد مردم در مسير كاروان‏هاى قريش، مرهون ظهور حمايت خداوند از كعبه در «عام‏الفيل»
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف‏
تأمين امنيت براى كاروان‏هاى قريش به وسيله نابود ساختن اصحاب فيل، مى‏تواند از آن جهت باشد كه قبيله‏هاى بين راه، پس از حادثه فيل براى كعبه و قريش- كه اهل حرم بودند- احترام ويژه‏اى قائل شدند.

كليدواژه‏ها:
احترام؛ اصحاب فيل؛ اللّه؛ امنيت؛ انسان؛ تابستان؛ زمستان؛ سفر؛ عذاب؛ قريش؛ كعبه؛ مكه؛ نعمت‏

آيه 3
فلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ‏               بايد خداوندگار اين خانه را بپرستند؛
1 قريش، بايد خود را به عبادت خداوند و بندگى نكردن غير او، ملزم مى‏ساختند.
فليعبدوا ربّ هذا البيت‏
2 خداوند، مالك كعبه و مدبّر امور آن است.
ربّ هذا البيت‏
 «ربّ»، در اصل به معناى «تربيت» است (مفردات) و به معناى مالك و مدبر نيز آمده است (لسان‏العرب).
3 مالكيت خداوند بر كعبه و سيطره ربوبيت و تدبير او بر آن، برهان الزام قريش به عبادت او است.
فليعبدوا ربّ هذا البيت‏
4 فراهم آمدن زمينه مناسب از جانب خداوند، براى كوچ‏هاى زمستانى و تابستانى قريش، حجّتى كامل بر لزوم روى‏آوردن آنان به عبادت خداوند
لإيلف قريش. إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف. فليعبدوا
 «لام» در «لايلاف» چه متعلق به سوره «فيل» باشد و چه به «فليعبدوا» (در اين آيه) برداشت ياد شده استفاده مى‏شود.
5 عبادت خداوند، سپاس نعمت‏هاى او است.
لإيلف ... فليعبدوا
حرف «فاء»، لزوم عبادت را بر وجود نعمت «ايلاف» تفريع كرده است و هر كارى كه انسان خود را به جهت داشتن نعمتى، موظّف به آن سازد، سپاس آن نعمت است.
6 سپاس قريش از خداوند در برابر نعمت امنيت، به پذيرش بندگى او بود.
ألم‏تر كيف فعل ربّك بأصحب الفيل ... فليعبدوا
7 «كعبه»، مظهر ربوبيت خداوند و نشانى گويا بر لزوم عبادت او است.
فليعبدوا ربّ هذا البيت‏
8 كعبه، بيتى شرافت‏مند و وابسته به خداوند
ربّ هذا البيت‏
اسم اشاره (هذا)، به قرينه سياق براى تعظيم است.
9 «رب» از اسما و صفات خداوند
ربّ هذا البيت‏

كليدواژه‏ها:
اتمام حجت؛ اللّه؛ امنيت؛ تابستان؛ تكليف؛ رب‏/ اسما و صفات؛ زمستان؛ سفر؛ شكر؛ عبادت؛ قريش؛ كعبه؛ لطيف/ اسما و صفات؛ نعمت‏

آيه 4
الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوعٍ وَ آمَنَهُمْ مِنْ خَوْفٍ‏       همان كسى كه آنان را از گرسنگى سختى (رهانيد و به آنان) غذا داد و از ترسى بزرگ آسوده خاطرشان كرد.

1خداوند، قريش را از گرسنگى رهانيد و مواد غذايى آنان را تأمين كرد.
الذى أطعمهم من جوع‏
حرف «من» يا تعليلى است و يا بدلى؛ يعنى، به دليل گرسنگى يا به جاى آن. در هر دو صورت، بيانگر وجود زمينه گرسنگى در قريش است؛ به گونه‏اى كه اگر خداوند آنان را اطعام نمى‏كرد، راهى ديگر نداشتند.
2 قريش، به دليل تأمين تغذيه‏شان از سوى خداوند، ملزم به پرستش او بودند.
فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع‏
3 امنيت كعبه و كوچ زمستانى و تابستانى قريش، زمينه دست‏يابى آنان به مواد خوراكى بود.
إيلفهم رحلة الشتاء و الصيف. فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع‏
4 شكست اصحاب فيل، زمينه‏ساز گرفتار نشدن قريش، به فقر اقتصادى و گرسنگى فراگير و جان‏فرسا
ألم‏تر كيف فعل ربّك بأصحب الفيل ... لإيلف قريش ... الذى أطعمهم من جوع‏
نكره بودن «جوع»، بر شدّت آن دلالت دارد.
5 مصرف طعام، بايد به منظور از بين بردن گرسنگى و به دست آوردن توان عبادت باشد.
فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع‏
 «من جوع»، بيانگر آن است كه هدف از طعام، زوال گرسنگى است؛ نه آن كه خوردن، همواره مطلوب باشد. «فليعبدوا» بيانگر هدف بودن عبادت براى طعامى است كه از خداوند به انسان مى‏رسد.
6 خداوند، آذوقه و مواد خوراكى را در اختيار غير يكتاپرستان نيز قرار مى‏دهد.
فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع‏
امر به روى آوردن قريش به عبادت در «فليعبدوا»، بيانگر آن است كه آنان خدا را عبادت نمى‏كردند.
7 تأمين غذاى مردم، قبل از الزام آنان به بندگى خداوند، كارى است الهى و از ميان‏برنده بهانه مخالفان در ترك عبادت‏
فليعبدوا ... الذى أطعمهم من جوع‏
8 خداوند، قريش را در سفر و حضر، از امنيت كامل برخوردار ساخته و هراس آنان را از ميان برد.
و ءامنهم من خوف‏
به قرينه آيات پيشين، مراد امنيت در مراحل كوچ و نيز رفع خطر فيل‏داران و نظاير آنها، در شهر مكه است.
9 امنيت بخشيدن خداوند به قريش و از بين بردن ترس آنان، عبادت او را بر آنان الزامى ساخت.
فليعبدوا ... الذى ... و ءامنهم من خوف‏
10 امنيت قريش، مرهون وجود كعبه و امنيت آن بود.
ربّ هذا البيت ... و ءامنهم من خوف‏
تعبير «ربّ هذا البيت» به جاى «اللّه»- پيش از توصيف خداوند به پديد آورنده امنيت- نشانگر نقش كعبه در امنيت قريش است كه قبايل عرب، آنها را اهل حرم دانسته و به آنان تعرض نمى‏كردند. ارتباط اين سوره با سوره قبل، بيانگر نقش هلاكت اصحاب فيل، در پيدايش امنيت براى كعبه و در نتيجه براى قريش است.
11 شكست اصحاب فيل، ازميان‏برنده زمينه تهاجم ديگران به مكه و برطرف سازنده ترس شديد قريش از دشمن‏
و ءامنهم من خوف‏
نكره بودن «خوف»، بر شدّت آن دلالت دارد.
12 امنيت، فراهم‏آورنده زمينه مناسب براى عبادت خداوند است.
فليعبدوا ... و ءامنهم من خوف‏
13 خداوند، براى غير موحدان نيز از نعمت امنيت دريغ نمى‏ورزد.
فليعبدوا ... و ءامنهم من خوف‏
14 تلاش براى ايجاد امنيت، پيش از تبليغ خداپرستى، كارى الهى و از بين‏برنده بهانه مشركان در ترك عبادت است.
فليعبدوا ... و ءامنهم من خوف‏
15 رفع گرسنگى و ناامنى از ساكنان مكه، در راستاى اعتلا و شكوفايى كعبه و از جلوه‏هاى ربوبيت خداوند است.
ربّ هذا البيت. الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف‏
 «الذى»، وصف «ربّ» و بيانگر جلوه‏هاى آن است.
16 برخوردارى از غذا و امنيت، نعمتى است كه سپاس آن، تنها عبادت خداونداست.
فليعبدوا ربّ هذا البيت. الذى أطعمهم من جوع و ءامنهم من خوف‏

كليدواژه‏ها:
اسما و صفات؛ اصحاب فيل؛ اللّه؛ امنيت؛ بهانه جويى؛ تابستان؛ تبليغ؛ تكليف؛ توحيد؛ خوردن؛ خوف؛ دشمنى؛ رزق؛ زمستان؛ شرك؛ شكر؛ شكست؛ عبادت؛ عمل؛ فقر؛ قدرت؛ قريش؛ كعبه؛ گرسنگى؛ مشرك؛ مكه؛ نعمت؛ وجوب؛ خوردنى‏ها
[ سه شنبه ۱۳۸۸/۱۱/۱۳ ] [ 10:52 ] [ سعید ]
.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
آیا آنها در قرآن تدبّر نمی‌کنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟!
محمد/24

در این وبلاگ از تفاسیر ترتیبی و موضوعی قرآن و نکات قرآنی مطلب خواهم گذاشت
گاها از تفاسیر نهج البلاغه و مثنوی یا دیگر متون هم نکته میگذارم
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب