منتخب تفاسیر أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا
| ||
![]() سورةالفلق قوله تعالى: بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ بنام خداوند فراخ بخشايش مهربان. قُلْ بگو: [اى محمد] أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ (1) فرياد ميخواهم بخداوند همه آفريده. مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ (2) از بد هر چه بيافريد. مِنْ شَرِّ غاسِقٍ إِذا وَقَبَ (3) و از بد شب كه در آيد [و ماه كه بر آيد]. وَ مِنْ شَرِّ النَّفَّاثاتِ فِي الْعُقَدِ (4) و از بد دمندگان در گرهها. وَ مِنْ شَرِّ حاسِدٍ إِذا حَسَدَ (5) و از بد آن بد چشم بد نيّت بد خواه كه بد خواهد يا ببد نگرد. بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ نام خداوندى كه طوق يادش در رقاب احباب است و اشباح مريدان زير سطوات عزّش خرابست، بس جگرها كه در آتش دوستى او كبابست، بسا عزيزا كه بدل مىسوزد و بتن در عذابست، بسا مشتاقا كه در باديه طلب در آرزوى قطرهاى آبست، چون پنداشت كه رسيد، بدانست كه آنچه ديد سرابست! منزلگه عشق تو دل احبابست در قصّه عشق تو هزاران بابست. قُلْ أَعُوذُ بِرَبِّ الْفَلَقِ مِنْ شَرِّ ما خَلَقَ راه عامّه بندگان آنست كه پيوسته از شرّ بدان و كيد كائدان و حسد حاسدان و بد افتاد جهان استعاذت مىكنند بخداوند جهانيان، بحكم ظاهر اين سوره. ازينجا گفت مصطفى (ص): «تعوّذوا باللّه من جهد البلاء و درك الشّقاء و سوء القضاء و شماتة الاعداء». وكان (ص) يقول: «اللّهمّ انّى اعوذ بك من العجز و الكسل و الجبن و البخل و الهرم و عذاب القبر، اللّهمّ انّى اعوذ بك من الفقر و القلّة و الذّلّة و اعوذ بك ان اظلم او اظلم و اعوذ بك من الشّقاق و النّفاق و سوء الاخلاق». اينست طريقه عامّه مومنان: ظاهر شريعت بكار داشتن و هنگام بلاء دست در دعا و تضرّع زدن و از حقّ جلّ جلاله عافيت خواستن. امّا راه جوانمردان طريقت و ارباب حقيقت تسليم و رضاست و اليه الاشارة بقوله: «إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» و يقال: دع التّدبير الى من خلقك تسترح. تدبير كار با خداوندگار گذار، تصرّف در آفريده آفريدگار را مسلّم دار، از راه اعتراض برخيز، تعرّض و فضول مكن، از درگاه او معرض مباش ، او را وكيل و كفيل و كارساز خود دان، تا اين فرمان را ممتثل باشى كه: «فَاتَّخِذْهُ وَكِيلًا» هر دل كه در او تسليم و رضا جمع شد، بنقد آن تن قرين سلامت گشت، و آن سينه دست از آفات بشريّت مسلّم شد، تسليم درجه ذبيح و خليل است (ع). خليل را خطاب آمد كه «اسلم». جواب داد كه: «اسلمت» پسر از پدر نشان تسليم ديد، بتعليم پدر لباس تسليم پوشيد قرآن مجيد از تسليم پدر و پسر خبر داد كه: «فَلَمَّا أَسْلَما» تسليم درين جهان مسمار دين است و در آن جهان مفتاح دار السّلام. رضا آنست كه بندهاى بر پسند باشى و بهر چه رود خرسند باشى و منتظر قضاى خداوند باشى، و تسليم آنست كه كار آفريده بآفريدگار باز گذارى. خود تن بقضا در ده و خود سركش باش جز آن نبود كه تو نخواهى، خوش باش! [ پنجشنبه ۱۳۸۸/۰۶/۰۵ ] [ 10:47 ] [ سعید ]
|
||
[ طراح قالب : پیچک ] [ Weblog Themes By : Pichak.net ] |