تفسیر راهنما/ آیت الله هاشمی رفسنجانی
سوره اعراف آيه 46
وَ بَيْنَهُمَا حِجَابٌ وَ عَلَى الْأَعْرَافِ رِجَالٌ يَعْرِفُونَ كُلًّا بِسِيمَاهُمْ وَ نَادَوْا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلَامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوهَا وَ هُمْ يَطْمَعُونَ
و ميان بهشت و دوزخ حايلى است، و بر بلندىهاى آن مردانى هستند كه هر كدام (از بهشتيان و دوزخيان) را از سيمايشان مىشناسند؛ و بهشتيان را ندا مىكنند كه سلام بر شما باد. اين در حالى است كه آنان هنوز به بهشت در نيامدهاند، ولى اميد آن را دارند.
1- وجود حجابى حايل ميان بهشتيان و دوزخيان در صحنه قيامت
و بينهما حجاب
2- حضور مردانى بلند مرتبه (أصحاب اعراف)، بر بلنداى حجاب حايل بين دوزخيان و بهشتيان
و بينهما حجاب و على الاعراف رجال
«عُرف» به قسمتهاى بالا و رويين هر چيز بلند و مرتفع گفته مىشود و جمع آن «اعراف» است. (لسان العرب). ال در «الاعراف» جانشين مضاف إليه است، يعنى: و على اعراف الحجاب رجال.
3- اعرافيان، مشرف و ناظر بر تمامى انسانهاى حاضر در صحنه قيامت
و على الاعراف رجال يعرفون كلًا بسيماهم
توصيف أصحاب اعراف به اينكه بر بلنداى حايل بين بهشتيان و دوزخيان مستقر هستند، بيانگر آن است كه آنان بر تمامى افراد موجود در صحنه قيامت اشراف دارند و بر ايشان نظارت مىكنند.
4- اعرافيان، مؤمنانى با منزلتى بزرگ در پيشگاه خداوند و داراى مرتبهاى برتر از ديگر مؤمنان
و على الاعراف رجال يعرفون كلًا بسيمهم و نادوا اصحب الجنة أن سلم عليكم
از اينكه اصحاب اعراف در مكانى قرار دارند كه مشرف به همگان هستند و هر شخص و يا طايفهاى را با علامتهاى آنان مىشناسند و در صحنه قيامت با بهشتيان سخن مىگويند و امنيت كامل را به آنان بشارت مىدهند و فرمان دخول به بهشت را به آنان اعلام مىدارند، مىتوان فهميد كه آنان نسبت به ديگر مؤمنان، از مقامى برتر برخوردار هستند.
5- امتها و گروههاى موجود در صحنه قيامت، چه بهشتى و چه دوزخى، هر كدام داراى علايمى مخصوص به خويش
و على الاعراف رجال يعرفون كلًا بسيماهم
كلمه «سيما» به معناى علامت و نشانه است.
6- اصحاب اعراف، هر يك از امتها و دستههاى موجود در صحنه قيامت را با نشانههاى مخصوصشان خواهند شناخت.
يعرفون كلًا بسيماهم
7- اصحاب اعراف با فريادى رسا بر مؤمنانى كه در انتظار ورود به بهشتند، درود مىفرستند.
و نادوا اصحب الجنة أن سلم عليكم
جمله «سلم عليكم» مىتواند جملهاى انشايى باشد و مىتواند اخبار از وجود امنيت و سلامت براى مؤمنان گرفته شود. برداشت ياد شده بر اساس احتمال اول است.
8- اصحاب اعراف با فريادى رسا سلامت و امنيت كامل را به مؤمنان راهى بهشت مژده مىدهند.
و نادوا اصحب الجنة أن سلم عليكم
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه جمله «سلم عليكم» جملهاى اخبارى باشد.
9- بهشتيان در آستانه ورود به بهشت در عين اميد به حضور در آن جايگاه رفيع، نگران از تغيير سرنوشت خويشند.
لم يدخلوها و هم يطمعون
برداشت ياد شده بر اين اساس است كه ضمير فاعلى در «لم يدخلوها» و «يطمعون» به أصحاب الجنة، برگردانده شود. بر اين مبنا جمله «لم يدخلوها» حال براى «أصحاب الجنة» است. گفتنى است «يطمعون» (اميد دارند) اشاره به نگرانى آنان دارد كه مبادا از ورود به بهشت منع گردند.
10- «عن أبى عبداللّه (ع) و قد سئل عن قول اللّه عزّ و جلّ: «و بينهما حجاب» فقال: سُورٌ بين الجنّة و النّار ...؛ «تأويل الايات الظاهرة، ص 182؛ برهان، ج 2، ص 18، ح 10.»
از امام صادق (ع)- در پاسخ سؤال از معناى «حجاب» در سخن خداى عزّوجلّ: «و بينهما حجاب ...» روايت شده كه فرمود: ديوارى است بين بهشت و جهنم ...».
11- «قال الصّادق (ع): ... يَعْرِف الأئمّة (ع) أوليائهم و أعدائهم بسيماهم و هو قوله تعالى: «و على الاعراف رجال (و هم الائمة (ع)) يعرفون كلًا بسيماهم»؛ « تفسير قمى، ج 2، ص 384؛ نورالثقلين، ج 2، ص 32، ح 126.»
از امام صادق (ع) روايت شده است كه ائمه (ع) دوستان و دشمنان خود را به سيمايشان مىشناسند. و اين است معناى سخن خداوند كه فرمود: «بر اعراف مردانى هستند (و اينان ائمهاند (ع)) كه هر كس را به سيمايش مىشناسند».
12- «بريدٌ العِجْلىّ قال: سألت أباجعفر (ع) عن قول اللّه: «و على الاعراف رجال ...» قال: صراط بين الجنة و النار ...؛ «بصائر الدرجات صفار، ص 496، ح 5، ب 16؛ تفسير برهان، ج 2، ص 18، ح 8.»
بريد عجلى گويد: از امام باقر (ع) درباره سخن خداى تعالى: «و على الأعراف رجال ...» سؤال كردم فرمود: راهى است بين بهشت و جهنم ...».
13- «أنَس بن مالك عن النبىّ (ع) قال: إنّ مؤمنى الجنّ لهم ثواب و عليهم عقاب، فسألناه عن ثوابهم فقال: على الأعراف و ليسوا فى الجنّة مع أمّة محمّد (ص)، فسألناه و ما الأعراف؟ قال: حائط الجنّة تجرى فيه الأنهار و تنبت فيه الأشجار و الثّمار؛ «الدر المنثور، ج 3، ص 465.»
انس بن مالك گويد: رسول خدا (ص) فرمود: مؤمنان جن،ثواب و عقاب دارند، از آن حضرت درباره ثوابشان پرسيدم، فرمود: بر اعراف هستند و در بهشت با امت حضرت محمد (ص) نيستند. سؤال كرديم، اعراف چيست؟ فرمود: ديوار بهشت است، نهرها در آن جارى است و درختان و ميوهها در آن مىرويد».
14- «عن أبى عبداللّه (ع): الأعراف كُثبان بين الجنّة و النّار فيوقف عليها كلّ نبىّ و كلّ خليفة نبىّ مع المذنبين من أهل زمانه ... و قد سبق المحسنون إلى الجنّة فيقول ذلك الخليفة للمذنبين الواقفين معه: أنظروا إلى إخوانكم المحسنين قد سبقوا إلى الجنّة فيسلّم المذنبون عليهم و ذلك قوله: «و نادوا أصحاب الجنة أن سلام عليكم». ثمّ أخبر تعالى: أنّهم «لم يدخلوها و هم يطمعون» يعنى هؤلاء المذنبين لم يدخلوا الجنّة، و هم يطمعون أن يدخلهم اللّه إيّاها بشفاعة النبىّ و الإمام .... «تفسير تبيان، ج 4، ص 411؛ مجمع البيان، ج 4، ص 653.»
از امام صادق (ع) روايت شده است: «اعراف» بلندىهايى است بين بهشت و جهنم كه هر پيغمبر و جانشين پيغمبرى را آنجا در كنار گناهكاران زمانشان نگاه مىدارند ... و اين در حالى است كه نيكوكاران به بهشت رفتهاند؛ پس اين جانشين پيغمبر به گناهكارانى كه با او هستند، مىگويد: برادران نيكوكار خود را بنگريد كه پيش از شما به بهشت رفتهاند، پس اين گنهكاران به ايشان سلام مىكنند و اين است معناى سخن خداوند «و نادوا أصحاب الجنة أن سلام عليكم»، آنگاه خداوند متعال خبر داده است «لم يدخلوها و هم يطمعون»، يعنى: اين گنهكاران هنوز داخل بهشت نشدهاند ولى اميدوارند كه خدا آنان را به شفاعت پيغمبر و امام به بهشت ببرد ...».
15- «عن الحارث عن أبى عبداللّه (ع) قال: سألته: بين الايمان و الكفر منزلة؟ فقال: نعم و منازل ... و بينهما قوله: «و على الأعراف رجال». « تفسير عياشى، ج 2، ص 111، ح 133؛ بحارالانوار، ج 69، ص 166، ح 32.»
حارث گويد: از امام صادق (ع) پرسيدم: آيا بين ايمان و كفر مرتبهاى وجود دارد؟ فرمود: آرى، بلكه مراتبى است ... يكى از آن مراتب، (اعتقاد اصحاب اعراف است) كه خداوند فرمود: «و على الاعرف رجال»».
سوره اعراف آيه 47
وَ إِذَا صُرِفَتْ أَبْصَارُهُمْ تِلْقَاءَ أَصْحَابِ النَّارِ قَالُوا رَبَّنَا لَا تَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ و هنگامى كه چشمانشان به سوى دوزخيان گردانده شود، مىگويند: پروردگارا، ما را با مردم ستمكار قرار مده.
1- دوزخيان در صحنه قيامت داراى موقعيتى بسيار شوم و دشوار
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا
هدف از بيان ناخوشايندى اصحاب اعراف از مشاهده دوزخيان و بيان دعاى آنان پس از مشاهده ناخواسته ترسيم موقعيت دشوار و شوم دوزخيان است.
2- جهنم، داراى منظرهاى بس هولانگيز
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا
3- راهيان بهشت در صحنه قيامت منظره شوم و هولانگيز دوزخيان را مشاهده خواهند كرد.
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه ضمير «ابصرهم» و «قالوا» به «اصحب الجنة» در آيه قبل برگردانده شود.
4- مشاهده دوزخيان از سوى بهشتيان، مشاهدهاى ناخواسته و بدون اختيار
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار
مجهول آوردن فعل «صرفت» حكايت از برداشت ياد شده دارد.
5- راهيان بهشت پس از مشاهده وضعيت نابهنجار دوزخيان و منظره هولناك دوزخ، به دعا خواهند پرداخت
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا
6- قرار نگرفتن در كنار دوزخيان، دعاى رهروان بهشت به درگاه خداوند
و إذا صرفت ... قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
7- راهيان بهشت در عين اميدوارى براى ورود به بهشت، نگران ملحق شدن به دوزخيان هستند.
ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
8- ستمگران، انسانهايى منفور در ديدگاه بهشتيان
ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
راهيان بهشت خواسته خويش مبنى بر گرفتار نشدن به آتش دوزخ را با درخواست دورى از ستمكاران بيان داشتند و اين مىرساند كه بهشتيان در روز قيامت از ستمكاران نيزمتنفر هستند.
9- گرفتار شدن به آتش دوزخ، سرنوشت اقوام و ملتهاى ستمگر است.
إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
10- ستمگرى، ويژگى مشترك همه دوزخيان است.
إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
11- اعرافيان با نگاهى ناخواسته منظره ناخوشايند دوزخيان را مشاهده خواهند كرد.
و إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار
برداشت ياد شده مبتنى بر اين است كه مراد از ضمير «ابصرهم» و «قالوا» اصحاب اعراف باشد.
12- مشاهده منظره ناهنجار دوزخيان، برانگيزنده اعرافيان به دعا به درگاه خداوند براى دور ماندن از ابتلا به سرنوشت آنها
إذا صرفت ابصرهم تلقاء اصحب النار قالوا ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
13- ستمگران، انسانهايى منفور در نظر اعرافيان
ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
14- «ربّ» از اسما و صفات خداوند
ربنا لاتجعلنا مع القوم الظلمين
سوره اعراف آيه 48
وَ نَادَى أَصْحَابُ الْأَعْرَافِ رِجَالًا يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيمَاهُمْ قَالُوا مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَ مَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ و اهل آن بلندىها (اعراف)، مردمى را كه آنان را از سيمايشان مىشناسند ندا مىكنند و مىگويند: جمعيّت شما و آن همه گردنكشى كه مىكرديد كارى برايتان نساخت.
1- احزاب كفرپيشه و مستكبر داراى علامت و نشانهايى مخصوص به خود در قيامت
و نادى اصحب الاعراف رجالًا يعرفونهم بسيمهم
2- اصحاب اعراف در صحنه قيامت، احزاب كفرپيشه و مستكبر را به وسيله علامتهايشان خواهند شناخت.
يعرفونهم بسيمهم
3- اصحاب اعراف در صحنه قيامت، احزاب كفرپيشه و مستكبر را مخاطب ساخته و از فاصلهاى دور با آنان سخن مىگويند.
و نادى اصحب الاعراف رجالًا
«نداء» به معناى فرياد زدن و كسى را با صداى بلند خواندن است، خطاب اصحاب اعراف به مستكبران با صداى بلند حكايت از وجود فاصله زياد بين آنان دارد.
4- اصحاب اعراف با به رخ كشيدن بىثمرى امكانات مادى و قدرتهاى دنيوى كافران، آنان را ناكام خوانده و شماتت مىكنند.
قالوا ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
5- بروز و ظهور گناهان در قيامت، به صورت علامت و نشانهاى براى گناهكاران
و نادى اصحب الاعراف رجالًا يعرفونهم بسيمهم
6- امكانات مادى و داشتن نيروهاى انسانى و هوادار، هرگز موجب نجات كفرپيشگان مستكبر از گرفتار شدن به عذاب دوزخ نخواهد شد.
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
7- كفرپيشگان مستكبر و زراندوز، ثروتها و قدرت خويش را موجب مصون ماندن از عذابهاى الهى مىپندارند.
ما أغنى عنكم جمعكم و ما كنتم تستكبرون
8- «حمزة بن الطّيّار قال: قال لى أبو عبداللّه (ع): ... قال: قلت: و ما أصحاب الأعراف؟ قال: قوم استوت حسناتهم و سيّئاتهم فإن أدخلهم النار فبذنوبهم و إن أدخلهم الجنّة فبرحمته؛ « كافى، ج 2، ص 381، ح 1؛ نورالثقلين، ج 2، ص 35، ح 137.»
حمزة بن طيار گويد: ... به امام صادق (ع) گفتم: اصحاب اعراف چه كسانى هستند؟ فرمود: مردمى هستند كه خوبيها و بديهايشان برابر است؛ پس اگر خداوند آنها را به جهنم ببرد، به سبب گناهانشان است. و اگر به بهشت ببرد، به مقتضاى رحمتش خواهد بود».
9- «سُئل رسول اللّه (ص) عن أصحاب الأعراف فقال: هم قوم غزوا فى سبيل اللّه عصاةً لآبائهم فقُتِلوا فأعتقهم اللّه من النّار بقتلهم فى سبيله و حُبِسوا عن الجنّة بمعصيتهم آبائَهم فهم آخر من يدخل الجنّة؛ «الدر المنثور، ج 3، ص 465.»
از رسول خدا (ص) درباره اصحاب اعراف سؤال شد فرمود: آنان كسانى هستند كه على رغم نارضايتى پدرانشاندر راه خدا جنگيدند و به شهات رسيدند. پس خداوند ايشان را به سبب شهادت در راهش از آتش نجات بخشيد. و به دليل نافرمانى از پدرانشان، از ورود ايشان به بهشت جلوگيرى كرد. پس آنان آخرين كسانى هستند كه به بهشت مىروند».